💠 آیا کسی حق اعتراض دارد؟!
۱۲ دیماه، «کانون انجمنهای صنفی کارگران پالایشگاههای گاز استان بوشهر» به عنوان بزرگترین تشکل رسمی کارگری کشور با ۱۴۰۰۰ عضو، نامهای به #استاندار_بوشهر مینویسد و از وی درخواست مجوز برای برگزاری تجمع صنفی مسالمتآمیز میکند.
علیرغم وعدهی استاندار بوشهر مبنی بر تعیین مکان برای اعتراضات، اعتنایی به درخواست کانون نمیشود تا نامه دوم و سوم هم زده شود. اما واکنش استاندار بوشهر همچنان سکوت است. در نهایت کارگران تصمیم میگیرند با صدور اطلاعیهای، زمان، مکان و مدت تجمع را اعلام کنند.
صدور اطلاعیه با واکنش شورای تأمین عسلویه مواجه میشود و پس از به نتیجه نرسیدن مذاکرات، در نهایت علیرضا میرغفاری رئیس کانون انجمنهای صنفی کارگران، شب قبل از تجمع بازداشت میشود که پس از پارهای گفتگوها و مذاکرات، عصر روز بعد بدون قید آزاد میشود. با این حال تا اطلاع ثانوی حضور وی در محل کار ممنوع است.
از طرف دیگر ۱۰ نفر از کارگران هم به اتهام شرکت در تجمع اول اسفند بازداشت میشوند.
این برخوردها در شرایطی است که این کانون در بحبوحهی اغتشاشات از تجمعات سیاسی برخی کارگران اعلام برائت کرده و در بیانیههای متعدد بر صنفی بودن تجمع خود تاکید کردهاند. حتی در آخرین اطلاعیه تاکید شده که صرفاً کارگرانی در تجمع شرکت کنند که شیفت کاری ندارند تا کار و تولید دچار وقفه نشود!
📎پ.ن:
#انجمن_صنفی_کارگران ساختاری است که بخشی از کارگران به آن اعتماد دارند. این ساختار میتواند پل ارتباطی بین حاکمیت و کارگران باشد برای روز مبادا؛ و شما دارید این پل ارتباطی را خراب میکنید! این یعنی حکمرانی بد!
تجمع کسانی که اینقدر دارند در چارچوب نظام کار میکنند را اگر نپذیرید، فضا برای اغتشاش باز میشود و این کار شما بازی با #امنیت ایران است.
#کارگران میخواهند نمایش دموکراسی بدهند؛ نمایش بدهند که درون #جمهوری_اسلامی کارگران میتوانند بیایند گفتگو کنند، حق خودشان را هم بگیرند، پس این نظام اصلاحپذیر است و دارد کار میکند.
همانطور که در اغتشاشات مقابل بیبیسی و ایراناینترنشنال و... ایستادیم، اینجا هم در کنار شما (انجمن صنفی کارگران) هستیم چرا که معتقدیم شما سربازان امنیت ملی ایران هستید. شما باعث میشوید که هم پالایشگاه عسلویه از کار باز نماند، هم مسیح علینژاد و bbc نتواند کاری کند و هم حق اولیه کارگران ضایع نشود.
در این قضیه فارغ از مطالبات، مسئلهی اصلی پایمال شدن فجیع #حق_اعتراض است.
#بازنشر
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠حق عمومی و تکلیف انقلابی ها
🔹سوال، انتقاد و اعتراض نه تنها حق عمومی است که تکلیفی برای انقلابی هاست. یکجایی ابهام است، سؤال میکنیم. یکجایی اشکال روشن است، می باید انتقاد کنیم. یکجایی هم اصرار بر آن هست باید اعتراض کنیم.
🔹اصلا یکی از تمایزات نگاه انقلابی با محافظه کاری همین توجه و بهاء دادن به انتقاد و اعتراض است.
🔹انقلاب اسلامی با اعتراض بهوجود آمده، نمیتوان از یک مقطعی به بعد جلوی آن را گرفت، این خلف وعده است.
طبیعتا در در هر جامعهای ساختار رسمی همه مسائل را فهم نمیکند اما ماهیت اعتراض میتواند ساختار را آگاه کند.
🔹ما نیازمند تغییر رویکرد به مقوله انتقاد و اعتراض هستیم. ما در موقعیتی هستیم که اعتراض را بر نمیتابیم. این برنتافتن هم در رسانههای ماست و هم در ساختارهای ما ولی قبل آن در درک اجتماعی ماست.
🔹حضرت امیر(ع) اعتراض را امکان بنای جامعه قدسی معرفی میکند (نامه۵۳): فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) يَقُولُ فِي غَيْرِ مَوْطِنٍ لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ.
یا در فراز دیگری از موضع حاکمیتی دعوت به اعتراض به نابرابری اجتماعی میکند (خطبه۱۲۹)
@Kolbe_Andishe_Farhang
اعتراض - استاد رحیم پور ازغدی.mp3
3.01M
💠اعتراض
🎙پادکست شنیدنی از حسن رحیم پور ازغدی
@Kolbe_Andishe_Farhang
10.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠اتفاق جالب انتخابات ۸۴ چی بود؟
🎥علی علیزاده
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠سوالاتی صریح از سعید جلیلی قبل از مناظره سه شنبه.
سوال اول درباره گرانیها
اقای جلیلی!
در دو هفته گذشته آقایان پزشکیان، پورمحمدی و حتی قالیباف بارها بحث فروش ارزان نفت، تخفیفهای زیاد ایران و هزینه دلالها و کاسبان تحریم را مطرح کردند تا به جامعه القا کنند ایران به خاطر تحریمها در حال حراج منابع خود است و برای توسعه و رفاه مردم جز برجام فلج کنندهای دیگر، راهی مقابل ایران نیست. شما به درستی گفتید که جهان به چند کشور غربی محدود نمیشود و در دوره شهید رئیسی ایران غل و زنجیر را از پاهای اقتصادش کَند و بازارهای فراوانی برای صادرات و وارداتش ایجاد کرد. حرفی که امروز جواد اوجی وزیر نفت هم تایید کرد. دیشب اما اقای پزشکیان از شما پرسید اگر اینطور است پس چرا قیمت گوشت و مرغ اینقدر بالا رفته؟
آقای جلیلی! شما جواب این سوال را بهتر از هرکسی میدانید. اگر میخواهید دولت سوم روحانی تکرار نشود باید تعارف را کنار بگذارید و امشب صریح بگویید چرا برغم اینهمه گشایش در سیاست خارجی و منطقهای، سفرههای مردم هنوز به حالت قبل از تحریم بازنگشته؟ باید امشب صریح بگویید چه کسانی در دولت و مجلس و اتاقهای بازرگانی نگذاشتند پیروزیهای قاطع دولت در خنثیسازی تحریمها از یکسو و پیروزیهای قاطع میدان در منطقه از سوی دیگر، باعث بهبود معیشت شود و کام ملت را شیرین کند و گوشت و مرغ را به سفرههایشان بازگرداند؟
آقای جلیلی! بحث سیاست بحث دانستن نیست. سیاست عرصه قدرت است و دفاع از یک سیاستگذاری نیازمند جنگندگی است. آیا شما توان مقابله با این محافل قدرت و ثروت را دارید؟ محافلی که منفعت خود را در گرانسازی مدام کالاها و ارزانسازی مدام دستمزد مردم میدانند؟ آیا تضمین میدهید که از سفره مردم مقابل این اشراف گرانساز دفاع کنید؟
اگر راجع به این مهمترین مسائل اکثریت فقیرشدهی جامعه ایران امشب با زبانی ساده سخن نگویید باید پیشاپیش به هشت سال قفس برجامی دیگری سلام و با یک دنیا فرصت خداحافظی کرد.
در سه ساله اقای رییسی ما با جهش چندصددرصدی گوشت و مرغ و بقیه اقلام ضروری سفره مردم روبرو بودیم. تضمین بدهید که در دوره شما قیمت کالاهای اساسی مورد نیاز اکثریت جامعه ایران جهش نمیکند.
🔗پانوشت: با بازنشر این متن آن را به دست سعید جلیلی برسانید.
✍علی علیزاده
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠سوالاتی صریح از سعید جلیلی قبل از مناظره سه شنبه.
سوال دوم درباره تشکلها
اقای جلیلی!
دیشب شما بارها از کارگران ایرانی به صورت کلی صحبت کردید. اما این چیزی نیست که کارگرانی را که جمعه گذشته در خانه نشستند به کارزار انتخابات این جمعه بیاورد.
شما از لزوم افزایش دستمزدشان گفتید. به امنیت شغلیشان اشاره کردید.از احیای این کارخانهها در دوره شهید رئیسی گفتید. اینها همه مواردی ضروری است اما برای کارگران ایرانی که طاقت بسیاریشان طاق شده این به هیچ وجه کافی نیست. کارگران ایرانی اگرچه میدانند بازگشت به دوره روحانی به معنای تعطیلی واحدهای تولیدی و بیکاری آنهاست اما مطالبات عقب مانده مشخصی دارند و دربارهاش تضمین میخواهند.
شما چند بار به دیدارهایتان با کارگران هفتتپه و هپکو و آذراب اشاره کردید و گفتید درِ اتاقتان به روی کارگران باز است. اما این راه شنیدن صدای پانزده میلیون کارگر و خانواده چهل میلون نفری کارگری ایران نیست. راه شنیدن صدای کارگران، قدرتمند کردن آنهاست تا آنها خود صدای خود باشند. همان تشکلهایی که فصل شش قانون کار جمهوری اسلامی در سال شصت و هشت حق مسلم کارگران دانسته ولی دولت رفسنجانی و خاتمی و احمدینژاد و روحانی و حتی رئیسی به بهانههای مختلف مقابلشان ایستادند و مانع از شکوفاییشان شدند.
کارگران ایرانی اعانه و صدقه نمیخواهند. خودشان بلدند از طریق تشکلهایشان برای دستمزد و حقوق خودشان چانهزنی کنند.
پانزده میلیون کارگر ایرانی میپرسند چرا بازرگانان و واردکنندگان و صادرکنندگان و تاجران و مالکان و صاحبان ثروت باید تشکلهای خود را در قالب اتاق اصناف و اتاق بازرگانی داشته باشند و آنقدر قوی باشند که نامزدهای ریاست جمهوری همه ابتدا با آنها دیدار کنند و به آنها تضمین دهند اما میلیونها کارگر و معلم و پرستار در ایران از ایجاد تشکل مستقل محروم باشند؟
آقای جلیلی! آیا جرات و جسارت شکستن این خط قرمز موهوم و ضدانقلابی را دارید؟ آیا تضمین میدهید بعد از چهل و پنج سال اجازه تشکلها را صادر کنید و اجازه دهید کارگران توانمند و صاحب صدا شوند؟ آیا امشب تضمین میدهید که از تشکل کارگران و معلمان و پرستاران و بقیه اقشار ضعیف و مستضعف جامعه حمایت کنید؟
✍علی علیزاده
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠سه جمهوری در یک جمهوری!
🔹وقتی میگوییم جمهوریت، دقیقا کجا را نشان می دهیم؟! تحقق کامل جمهوریت و مردمسالاری عیناً حضور مردم در چه ظرفیت های نظام است؟! صرفاً مشارکت انتخاباتی و حضور در راهپیمائی، کفایتِ جمهوریت می کند؟!
🔹برای پاسخ، باید به سه لایه جمهوری و رابطه آن سه باهم توجه کنید. هر لایه را تسامحاً یک جمهوری می نامم:
۱.جمهوری معروف
۲.جمهوری مغفول
۳.جمهوری مهجور
🔹می گویم جمهوری، چون در همه صندوق رای و انتخابات هست. دولتهای پنهان، لابی ها و... در آن ظرفیت ها منظور نیست؛ که اگر باشد قصه جدی تر هم میشود!
1⃣جمهوری معروف:
همان است که می شناسیم و با انتخابات عمومی شکل می گیرد: مجلس، دولت، خبرگان، شورای شهر و روستا و...
2⃣جمهوری مغفول:
انتخابات های کوچک تر در لایه میانی قدرت که تأثیر و تأثر جدی در جمهوری معروف دارد:
-اتاق بازرگانی معروف به پارلمان بخش خصوصی! با حداکثر ۲۰هزار واجد رای و ۵۰۰ منتخب!
-سازمان نظام پزشکی با حدود ۴۰۰هزار واجد رای
- سازمان نظام مهندسی با حدود ۵۰۰هزار واجد رای
- کانون وکلا
- اتاق اصناف
- فدراسیون های ورزشی
-و...
مشارکت رای دهندگان در برخی ۱۰درصدی هم میشود اما اختیارِ نهاد برآمده، چشم گیر است!
وقتی بازرگانیِ خارجی با سیاستهای اصل۴۴ از انحصار دولت درآمده و به بخش خصوصی داده میشود اتاق بازرگانی، واقعا پارلمان بخش خصوصی میشود! کارت بازرگانی بدون تایید او نمیشود! ۲۵۰بازرگان معرفی شده به قوه قضاییه که ۷میلیارد دلار ارز دولتی را پس نداده اند و ۷۰نفرش کارتن خوابند(!) یا وارد کردن ۷۰۰پورشه با کارت بازرگانی یک پیرزن در ظرفیت حول آن شکل می گیرد!
نظام پزشکی، حق اعطای مطب به پزشکان و تعیین تعرفه خدمات پزشکی در بخش خصوصی را واجد میشود. سهمیه کنکور پزشکی بین او و وزارت خانه بسته میشود! و می دانی اینها چه تاثیر شگرفی بر سبد خانواده و شغل جوانان ما دارد!
نزدیک به همین ها در بقیه ظرفیت های قدرت و حکمرانی جمهوری دوم هست!
3⃣جمهوری مهجور:
ظرفیت قانونی و برای حکمرانی دیگری است که لایه سوم جمهوری ماست؛ البته کاملا متروک و رها شده! از قضا واجدین شرایط آن در قبال قبلی ها باور نکردنی است! ۱۱تا۱۳میلیون کارگر! ۱۵میلیون دانش آموز! بیش از ۳میلیون دانشجو! و...
اصل۲۶ قانون اساسی اختیار انجمن های صنفی و انجمن های اسلامی به اینها داده و اینکه "هیچ کس را نمی توان از شرکت در آنها منع کرد/ یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت".
در اصل۱۰۴ "به منظور تامین قسط اسلامی و همکاری در تهیه برنامه ها و ایجاد هماهنگی در پیشرفت امور" شوراهای کارگری و دهقانی و کارمندی و آموزشی و... تعبیه شده است!
تبصره۴ ماده۱۳۱ قانون کار، کارگران را فقط مجاز به شرکت در یکی از سه شورای کارگری موجود کرد! آنها هم نمیتوانند حقوق و دستمزد عقب افتاده را استیفاء کنند چه رسد به اثرگذاری در برنامه های واحد تولیدی! یا مطالبه۲۵٪ از اقتصاد کشور برای تعاونی های فراگیر(بند۱۵سال معطل مانده سیاستهای اصل۴۴!)
دستمزد کارگر مثلا در شورایی مرکب از نمایندگان شوراهای کارگری و به همان تعداد نماینده کارفرمایان و نماینده دولت، تعیین میشود. هرسال، دولت هم مایل به کارفرما رای می دهد تا افزایش حقوق کارگران موجب، اخراج آنها نشود! پس به اقل بسنده میشود!(مقایسه کنید به نحوه تعیین تعرفه پزشکی و مهندسی و...)!
🔹وقتی شوراهای این اصناف و نخبگان، جدی و اثر گذار نباشد؛ حضور دائمی این مردم(بیشترین درصدِ مردم) در حکمرانی جدی نخواهد بود. پارلمان همه آنها مثل پارلمان دانش آموزی، نمادین و تمرینی جلوه و عملا خالی از مشارکت میشود.
اگر پارلمانها و دولتهای بخش خصوصی یا لابی های آنها توانست پیشرانِ جمهوری معروف شود؛ می دانی چه میشود؟! مثلا درتعامل با مجلس شورای اسلامی مانع افزایش مالیات اصناف خود شوند(مثل ماجرای کارت خوان پزشکان)! یا موجب کاهش تعرفه گمرکی واردات خودروهای لوکس شوند! در اینصورت جمهوری معروف، روی طبقه متوسط رو به مرفه قرار میگیرد و بنام جمهوری اسلامی به مرور به یک دمکراسی لیبرال تنزّل می کند. کانون های ثروت پیرامون آن لایه هم قدرت سازی می کند و جمهوری اول را شکل می دهد!
مردمسالاری بدون تحقق جدی لایه سوم و اثرپذیری جمهوری معروف از آن، واقعی نخواهد بود؛ و در بهترین صورت یک جمهوری نخبگان(نخبگان ثروت، مدیریت، علم، دین) خواهد بود همان که امام نگران بود نشود:"یعنی در امور سیاسی در ایران ۵۰۰نفر دخالت کنند، باقی شان بروند سراغ کارشان...اگر ملت نظارت نکنند در امور مجلس و همه چیز، اگر کنار بروند، بسپارند دست اینها و بروند مشغول کارهایشان بشوند، ممکن است یک وقت به تباهی بکشد"(اینرا درباره نخبگان دینی می فرمود. تئوری ای که سیاست را حق مجتهدین می خواند)!
✍حجت الاسلام محسن قنبریان
#بازگشت_به_مردم
#بازنشر
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠پرت بودن از سیاست خارجی
پزشکیان آدم ناصادقی نیست. هدفش در این مناظره هم عصبی کردن جلیلی نیست. مساله سادهتر است. پزشکیان به شکلی بسیار صادقانه و معصومانه با الفبای سیاست خارجی غریبه است. او از فهم بدیهیات روابط بینالملل عاجز و فهمش از آنچه در سالهای زهرناک برجام رفت از متوسط مردم کوچه و خیابان کمتر است. پزشکیان با همه نیت خیرش، برغم برتریهایش در فهم حکمرانی و مسائل فرهنگی و اجتماعی، فقط به خاطر این پرت بودن از سیاست خارجی میتواند ایران را تا مرز نابودی و جنگ داخلی و خارجی ببرد.
✍علی علیزاده
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠شب عجیبی بود!
جلیلی بر خلاف هر شب از همان ب بسم الله تهاجمی شروع کرد. در بیان دیدگاهها و دفاع از حق مردم چنان پرشور و حرارت از خود مایه گذاشت که دست ها و صدایش می لرزید.
پزشکیان با دیدن عزم جزم جلیلی، رو به توهین آورد. مدام به جلیلی می گفت "این"، "تو" و به جوانان نخبه دولت سایه گفت مشتی که معلوم نیست کی هستند و مثل یک ضدانقلاب واژه بسیجی را مترادف بی سواد به کار برد.
جلیلی بارها با برنامه های خود پزشکیان را آچمز کرد و با پریدن های به موقع در صحبت پزشکیان نشان داد که او واقعا برای هیچ چیزی راهکار ندارد.
پزشکیان مثل گذشته نزدیک ترین افراد ستاد خود را به گردن نگرفت و از روحانی برائت جست. حال اعضای ستاد او و حال روحانی و دیگرانی که از او حمایت کردند امشب واقعا دیدنی است.
صحنه خیلی شبیه ٨٨ بود. به نظرم مردم خوب این چیزها را می فهمند. از بی ادبی و توهین بدشان می آید و درک می کنند چه کسی واقعا روی هوا و بدون کار کارشناسی و برنامه ریزی شده حرف می زند.
جلیلی امشب قاطعانه پیروز مناظره شد و این قطعا در آرای روز جمعه تاثیر جدی می گذارد.
@Kolbe_Andishe_Farhang
8.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠باید تحریم را بی اثر کنیم!
ما در موضوعاتی مانند برجام و FATF طلبکاریم و باید با گفتگو مساله را دنبال کنیم. ولی آلترناتیو هم به قول ایشان(پزشکیان) باید داشته باشیم! مثل اینکه ایشان تازه با این اصطلاح آشنا شده است.
باید تحریم را عملاً بی اثر کنیم تا خود وزیر خارجه آمریکا بیاید بگوید ما نمیخواستیم اینها نفت بفروشند ولی الان ۲ میلیون بشکه نفت میفروشند!
یک جریان خودتحقیر در کنار آقای پزشکیان می گوید که آنها نخواستند جلوی ما را بگیرند؛ ما موفق نشدیم! این دیدگاه خیلی فاجعه است.
باید طرف مقابل را به لحاظ اقتصادی از تحریم کردن پشیمان کنیم و برایش تحریم کردن پرهزینه شود. اینها برنامه و کار می خواهد.
مطالعه و برنامه در قاموس اینها (آقای پزشکیان) شده است ضدفضیلت! عجیب است!
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠اقتصاد رئیسی را چگونه با روحانی مقایسه کنیم؟
استفاده درست از آمار اقتصادی خودش یک هنر است. جریانهای سیاسی خیلی ساده از آمار واحد به نفع خود بهرهبرداری میکنند و شما را مسحور نمودارهایشان میکنند. نباید فریب نمودارها را خورد؛ هر چند برایمان ملموس و واقعی به نظر برسند. در اینجا تلاش میکنم به زبان غیرتخصصی از نحوه مقایسه درست بنویسم.
نهادگرایان در اقتصاد از مفهوم "وابستگی به مسیر" سخن میگویند. فرض کنید قرار است راننده اتوبوسی باشید که راننده قبلی آوردهاش وسط یک جاده خاکی و سنگلاخ. عملکرد شما، نرخ تورم شما با جایی که ماشین را در اتوبان تحویلتان داده باشند، تفاوتی نمیکند؟ شما وابسته به مسیرید. مسیر فقط گذشته نیست؛ وظعیتی که در آن هستید را هم تعیین میکند. ماشینهایی را میتوان به معنای واقعی کلمه با هم مقایسه کرد که در مسیر مشابه باشند.
شاخصها گاهی پین میشوند و واقعیت را مثل آب پشت سد حبس میکنند. فرض کنید در یک مسیر رودخانه قرار دارید که عملاً تبدیل به جوی آب شده یا آبی ندارد. آیا میتوانید قضاوت کنید که در این منطقه خشکسالی است؟ کمی بالاتر بروید، سد را میبینید و متوجه میشوید ماجرا چیز دیگری بوده. شاخصهایی واقعنما هستند که با مداخله و به خاطر مصالح سیاسی پین نشده باشند.
مجموع این دو نکته که ذکر شد در یک مفهوم خلاصه میشود و آن شاید همان چیزی است که کینز از آن تحت عنوان شهود در اقتصاد سخن میگوید. شما میتوانید با اعداد کار کنید اما به شرطی که قبلش در واقعیت غرقه شده باشید و واقعیت را حس کرده باشید. اعداد روح ندارند؛ این حس شما از واقعیت است که آنها را معنادار میکند و موجب میشود شما بتوانید آنها را درست یا غلط معنا کنید.
سه سال دولت رئیسی را با کدام سالهای روحانی مقایسه کنیم؟ چون سه سال اول بوده، با سه سال اول روحانی؟ با توجه به توضیحات بالا پاسخ شما چیست؟
سه سال اول، سه سال دلبستگی به برجام است و اقتصاد خوشبینانه معطل فرداست. انتظار توری جدی وجود ندارد. کرونا نیست. بعد از توافق هم ترامپ از توافق خارج نشده. روسیه به اکراین حمله نکرده. جنگ اسرائیل و فلسطین در نگرفته و... . دولت روحانی دلار را با قیمت 3200 تحویل گرفت و تا آخر دولت اول هم نهایتاً این رقم 18.7 درصد رشد کرد. اگر شما این سه سال را با سه سال اول رئیسی مقایسه کنید دقیقاً مرتکب همان اشتباه مقایسه در خصوص ماشینها شدهاید.
اگر بخواهیم شرایط مشابهتری را لحاظ کنیم چه باید بکنیم؟ سه سال پایانی دولت روحانی میتواند به ما کمک کند. در این سالها ما شرایط مشابه کرونا مواجهیم، شرایط مبادلات مالی بعد از خروج ترامپ به نحو مشابهی تشدید شده، ماجرای شهادت شهید سلیمانی، حمله به عینالاسد و هواپیمای اوکراینی هم هست. نرخ تورم به یکباره از حدود 10 درصد در ابتدای سال 1397 تا 64.6 درصد افزایش پیدا کرد. قیمت دلار از 8 هزار تومان در تیرماه 97 به 25 هزار 600 رسید. یعنی در سه سال پایانی 3.2 برابر شد. نسبت به آغاز دولت هم که حدودا 8.5 برابر.
با این همه اما این مقایسه درست است؟ باز هم نه! ما مسیر مشابه را لحاظ کردیم اما پینشدگی اقتصاد را لحاظ نکردیم. فاصله ارز 4200 تومانی با 25600 تومانی، 21400 تومان است. این یعنی قیمت ارز رسمی، 83 درصد با قیمت واقعی فاصله دارد. دولت روحانی ارز را پین کرده بود و از همان آغاز دولت رئیسی چگونگی مواجهه با ارز 4200 تومانی به دلمشغولی تمام اقتصاددانان بدل شد.
سراغ دولت رئیسی بیاییم. تورم با وجود حذف ارز 4200 تومانی، از 64.6 درصد به 37 درصد در اردیبهشت 1403 رسید. نرخ ارز اما به جهت محدودیتهای مبادلاتی، شرایط منطقه و... در حال افزایش است و از 25 هزار و 600 به کانال 60 هزار تومانی وارد شده؛ یعنی حدود 2.3 برابر؛ یعنی 0.9 کمتر از سه سال روحانی.
ممکن است بگویید الان هم اقتصاد پین شده و بین ارز 28500 با ارز بازار فاصله است. پاسخ این است که اولاً این فاصله حدوداً 47 درصد است یعنی حدوداً نصف فاصله زمان روحانی! ثانیاً دولت همه قیمتها را پین نکرده. مانند حذف ارز 28500 تومانیِ شکر.
شاخصهای مهم دیگری مثل نقدینگی هم هست که در اینجا به آنها اشاره نمیکنم. فقط این نکته را یادآوری میکنم که اصلاح اقتصادی نیازمند زمان است و باید قضاوت باید روندها را دید. در اقتصاد نمیتوان یکشبه معجزه کرد اما میتوان به سمت بهبود گام برداشت.
در آخر یادآوری این جمله رهبرانقلاب خالی از لطف نیست: اگر این دولت [دولت سیزدهم] ادامه پیدا میکرد، بنده احتمال زیاد میدهم که بسیاری از مشکلات کشور، عمدتاً مشکلات اقتصادی حل می شد.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠انتخاب میان بودن و نبودن ایران!
به نام خداوند جان و خرد
انتخابات روز جمعه ۱۵ تیرماه را با هیچ انتخاباتی قیاس نباید کرد. این انتخابات می تواند چیزی ورای رأی دادن به این یا آن نامزد یا به فلان رسم و شیوه سیاسی باشد؛ بلکه انتخاب میان بودن و نبودن ایران است.
اکنون رأی می دهیم که آیا ایران بماند و بکوشد بعضی دردهای مهلکی را که دچارش شده است درمان کند یا به راه وخیم تر شدن آن دردها و گرفتاریها و افتادن در ورطه های خطرناک جنگ و ویرانی برود.
البته به دکتر پزشکیان از این جهت باید رأی داد که او شایستگی های بسیار دارد و به آنچه می گوید عمل می کند.
در دوران وزارتش نیز به کارهای مهمی چون توسعه دوره های تخصصی و فوق تخصصی پزشکی و پیشرفت حوزه رادیوداروها و توسعه بیوتکنولوژی (زیست فناوری) اهتمام موثر داشته است و اگر به ریاست جمهوری انتخاب شود می کوشد با همکاری اهل صلاح و تدبیر و مشورت با صاحبنظران و کارشناسان تا جایی که می تواند مشکلات را رفع کند و دردهای کشور را کاهش دهد. اما وجه مهمتر قضیه این است که رأی دادن به او رأی دادن به بقای ایران است. او گرفتار سوداها و اوهام بیهوده ای که ایران را به سوی ورطه های خطر و تباهی می برد، نیست. رأی ندادن در این دور انتخابات را دیگر نمی توان مقاومت منفی خواند زیرا نتیجه زودهنگام آن می تواند افتادن کشور به راه ستیزه ها و کشمکشهای خطرناک و غفلت از گرفتاریها و مشکلات و دوام پریشانی و فساد باشد.
مردم ایران مسلما کم و بیش به این نکات توجه دارند و کاری نمی کنند که خدای ناکرده فردا در تاریخ بنویسند ایرانیان در سال ۱۴۰۳ چنان به دشمنی با خود و کشور خود برخاستند که گویی رسم و راه دوستی را از یاد برده و گم کرده اند. ولی چنین اتفاقی نخواهد افتاد زیرا ایرانیان در تنگناها به کشور خود پشت نمی کنند. ایران می ماند و باید بماند تا زخم هایی را که در جان و تن خویش دارد التیام بخشد.
✍رضا داوری اردکانی، ۱۲تیر ۱۴۰۳
@Kolbe_Andishe_Farhang