💠 اگر نهضت خدایی غیر خدایی شود...
نهضت خدايى بايد براى خدا آغاز يابد و براى خدا ادامه يابد و هيچ خاطره و انديشه غير خدايى در آن راه نيابد تا عنايت و نصرت الهى شاملش گردد، و اگر نه، باد غيرت خدايى به صد خار پريشاندلش مىنمايد.
آن كه نهضت خدايى آغاز مىكند بايد جز به خدا نينديشد، توكلش بر ذات مقدس او باشد و دائما حضور ذهنى داشته باشد كه در حال بازگشتن به اوست...
پاك نگه داشتن انديشه و نيت در مراحل نفى و انكار كه همه سرگرميها درگيرى با دشمن بيرونى است، آسانتر است.
همین كه نهضت به ثمر رسد و نوبت سازندگى و اثبات - كه ضمنا پاى تقسيم غنائم هم در ميان است- برسد، حفظ اخلاص بسى مشكلتر است.
قرآن كريم در سوره مائده- كه آخرين سوره يا از آخرين سوره هاى قرآن است و بالاخره در دو سه ماه آخر عمر رسول اكرم نازل شده است و زمان، زمانى است كه مشركين يكسره به زانو درآمدهاند و خطرى از ناحيه آنها اسلام را تهديد نمیكند اعلام خطر میکند که:
تاكنون از دشمن مىترسيديد كه ريشه شما را بركنَد، اكنون نگرانى از آن ناحيه منتفى است، اكنون نگرانى از ناحيه من است، از اين پس از كافران و دشمنان خارجى نترسيد، از من بترسيد كه در كمين شما هستم:
«اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون»
يعنى چه؟ يعنى جامعه اسلامى از اين پس از درون خود تهديد مىشود كه راه انحراف از مسير خدايى اخلاص پيش گيرد و خدا را فراموش كند.
سنت لايتغير خداست كه هر ملتى كه از درون و از جنبه اخلاقى تغيير كند و عوض شود، خداوند متعال سرنوشت آنها را تغيير دهد.
✍ شهید مرتضی مطهری، نهضتهاى اسلامى درصد ساله اخير، ص۹۴-٩٣ (با تلخیص)
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠سه دولت!
ظاهرا در حال حاضر حداقل سه دولت داریم:
۱ دولت ماله/ پول کم داره و باید پاسخگو باشه
۲ دولت مایه/پولداره و پاسخگو همنیست
۳ دولت سایه/ پول زیادی نداره اما پاسخگو همنیست
✍حسام الدین آشنا
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠برنامه اقتصادی چی؟!
بعد از سه ساعت نشست مطبوعاتی، بالاخره کسی متوجه شد که برنامه آقای پزشکیان و تیم اقتصادی دولت برای حل مشکلات اقتصادی چیست و کدام مسائل اولویت دار اقتصادی را (فارغ از اولویت های سیاسی افراطیون جبهه اصلاحات و رسانه های همسو) در دستور کار گذاشته اند؟!
قرار است تا کی مردم و رسانه ها را با حصر و گشت ارشاد و fatf و برجام و فیلترینگ و مذاکره با آمریکا و ... سرگرم بکنند؟!
✍محمد ایمانی
@Kolbe_Andishe_Farhang
8.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠حزبی یا باندی؟!
🎥عبدالحسین خسروپناه، برنامه شیوه
🔹حکومتداری ما دست دو قبیله اصولگرایی و اصلاحطلبی است. حزب ولو حزب کمونیستی باشد بهتر از باندهای سیاسی است.
#بازنشر
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠باید به مساله خودمان فکر کنیم
🎥مسعود کوثری، برنامه شیوه
🔹شترگاو پلنگ شدهایم و هر کجا دوست داریم به غرب استناد میکنیم و هر کجا دوست نداریم نه. باید به مساله خودمان فکر کنیم.
#بازنشر
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چرا زرافه؟
بخش اول
در مقدمه قانون اساسی آمده است: بدین جهت بوروكراسي كه زایيده و حاصل حاكميتهاي طاغوتي است، به شدت طرد خواهد شد تا نظام اجرایي با كارایي و سرعت بیشتر در اجراي تعهدات اداري پدید آيد. اکنون پرسش این است: آیا آنچه امروز داریم، همان نظام اجرایی با کارآیی بیشتر است یا اینکه با پدیدهای متفاوت روبهرو هستیم؟
شاید نیازی نباشد مستقیم به این پرسش پاسخ داده شود، لیکن میتوان با آشنایی با مشخصات و ویژگیهای زرافه و ذکر نمونههایی از وجوه تشابه بین بوروکراسی به عنوان یک سیستم اجتماعی و زرافه، قضاوت را به عهده خوانندگان و صاحبنظران گذاشت.
زرافه که به شتر، گاو، پلنگ، معروف است، حیوانی است با وجوه مشترک و در عین حال متضاد با دیگر حیوانات. گردن و پاهای آن شبیه شتر و سر، شاخ، بدن و سم آن شبیه گاو است و شکل و رنگ پوست آن شبیه پلنگ است، ولی بر خلاف گاو، گوشت و شیر و پوست آن قابل استفاده نیست؛ صبر و بردباری و قناعت شتر را ندارد؛ در بیابان خار نمیخورد و بار نمیبرد؛ چابکی، چالاکی و غرور پلنگ را هم ندارد. چنین حیوانی معمولا کمیاب است و به جز در برخی نقاط جهان که زیستگاه آن است، بیشتر مردم در باغ وحش و فیلمهای مستند با آن آشنا میشوند؛ اما نمیتوانیم بگوییم اصالتا حیوان مضری است، ولی فواید آن هم برای ما چندان روشن نیست.
زرافه نه مانند شتر میتواند بار ببرد و در صحراهای خشک و بی آب و علف به انسان کمک کند، نه مانند گاو است که گوشت، شیر، پوست آن صدها فایده برای بشر دارد و نه مانند پلنگ چابک است و درنده، که در زنجیره حیات وحش نقش مهمی داشته باشد. مانند گاو علف میخورد، ولی گوشت و شیر و پوست آن به درد نمیخورد؛ مانند شتر علف میخورد، البته از نوع مرغوب آن، ولی بار نمیبرد و چون مانند پلنگ در جنگل زندگی میکند، ولی گوشت نمیخورد و فاقد غرور پلنگ است، نمیتواند در محیط زیست تعادل ایجاد کند و از تکثیر حیوانات علفخوار و پر زاد و ولد و تخریب کننده محیط زیست جلوگیری کند.
زرافه قدی بلند، ولی بی قواره دارد. همیشه سر به بالا دارد. به آسانی نمیتواند از آنچه در زمین و زیر پایش میگذرد آگاه شود. به همین دلیل اگر لطمهای ببیند از زمین است. زرافه نمیتواند از علفهای سطح زمین تغذیه کند، در نتیجه علاقه بسیاری به خوردن سرشاخههای درختان، به ویژه درختان جوان و در رأس آنها اقاقیا، دارد. به این ترتیب مانع رشد درختان میشود و لطمات زیادی به محیط زیست و طبیعت میزند. سخت ترین کار برای او خوردن آب است و به سختی این کار را انجام میدهد.
با این مقدمه طولانی آیا میتوان مصداق آن را در نظامهای امروزی پیدا کرد؟ اگر بخواهیم شبیه آن را در سازمان جستجو کنیم، چه چیزی بیشترین شباهت را به آن دارد؟ آیا بین این حیوان شگفت انگیز و مدیریت شباهتهای بسیاری دیده نمیشود؟
مدیریت به ویژه اگر در سطح کلان باشد و منظور اداره امور کشورها و دستگاههای دولتی باشد، این شباهت بیشتر نیست؟ دستگاه دولتی دارای جثه عظیمی است، عرض و طول آن زیاد است. مانند زرافه فاصله بین سر و دست و پاها، یعنی فواصل و مجاری ارتباطی طولانی است. دستیابی به سر آن سخت است. پاهای دراز او نیز مانع رسیدن سریع آنچه در زمین میگذرد، به سر آن میشود.
تصمیمات در سر او یعنی نقطهای دور از زمین گرفته میشوند و چون تصمیمات، بدون آگاهی از آنچه در روی زمین است، گرفته میشود، معلوم نیست چقدر با واقعیت تطبیق دارند. از سرشاخهها، یعنی از دستاوردهای دیگران استفاده میکند. برایش مهم نیست این سرشاخهها متعلق به کدام تنه درخت و کدام ریشه است و آن ریشه از کدام سرزمین تغذیه میکند.
چه بسا درخت در زمین دیگری ریشه داشته باشد، ولی او از آن آگاهی ندارد. چون علاقه بسیاری به میوههای فصل دارد؛ بنابراین، همیشه از همه چیز و از همه جا تغذیه میکند. مثلا امروز مدیریت کیفیت جامع خوب است، فردا مدیریت استراتژیک، روز دیگر شش سیگما، و بعد به ترتیب حکمرانی خوب و رفتار شهروندی و مدیریت روابط مشتری و از این قبیل میوههای لذیذی هستند که کام مدیریت را شیرین میکنند.
✍غلامرضا معمارزاده
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چرا زرافه؟
بخش دوم
اگر پرسیده شود، تنه درخت و ریشه این میوهها، یا به عبارت دقیقتر، این فنون و روشها در کدام سرزمین است، نه میداند و نه علاقهای به دانستن آن دارد. نمیداند باغبانی سالها پیش آن را کاشته است؛ سالها در گرما و سرما از آن نگهداری کرده است؛ با آفات آن مبارزه کرده است؛ بموقع آن را هرس کرده و اگر لازم بوده، در راستای اصلاح آن، پیوند هم به آن زده است و سالها چشم به آن دوخته تا به بار نشسته است. اگر میوهای داده، باغبان میداند که چیست. قطعا میوه آن به مذاق اهالی همان منطقه خوش خواهد آمد. حال بخواهد از زمین دیگر سر دراز کند و از آن استفاده کند، صرف نظر از مسائل اخلاقی، هیچ معلوم نیست که به نیاز او پاسخ بدهد. شاید خوردن بدون برنامه او را دچار سوءهاضمه نیز بکند. هر چیز رایگان که الزاما مفید نیست!
برای نمونه برایش مهم نیست که دیگران سالها تلاش و تحقیق و آزمون و خطا کرده اند تا از مرحله بازرسی ساده، به ارزیابی عملکرد، مدیریت کیفیت جامع، تولید بدون ضایعات، شش سیگما، تولید ناب و سازمان چابک رسیده اند، ولی برایش مهم است که آخرین دستاوردهای آنها را چند صباحی داشته باشد، در سخنرانی و جلسات از کلمات و اصطلاحات فنی درست یا نادرست استفاده کند و سرانجام بدون اینکه چیزی از آن دریافته باشد، آن را در فهرست فعالیتها و و اقدامات سازمانی گذارد.
آیا آن روش یا فن مفید بوده است؟ این که چقدر جذب شده و چه ارزش افزودهای ـ به طور مستقیم یا غیر مستقیم ـ ایجاد کرده است، مهم نیست. مدیریت منابع انسانی نیز از آن مقولههای لذیذ است. آخرین دستاوردهای منابع انسانی مانند مدیریت منابع انسانی با تعهد بالا، یا توانمندسازی و نظایر آن را نیز دوست دارد، ولی از آنجا که روشهای جدید در محیطهای قدیمی کاربردی ندارند، نه تنها سودی را متوجه سازمان نمیسازد، بلکه زیانهای جبران ناپذیری نیز به سازمان تحمیل میکند، لیکن از این رهگذر، برخی با نام مشاور، متخصص، صادر کننده گواهی و از این قبیل بهرهمند میشوند.
اگر مدیریت میخواست با این مسأله منطقی برخورد کند، باید پیش از آنکه کاری کند، زمینههای لازم را فراهم میآورد. مدیریت منابع انسانی، امروز ریشه در مسائل و موضوعاتی ماننند پرداخت مزد در قبال کار، پیمانکاری، رسیدگی به امور کارکنان، مدیریت نیروی انسانی، مدیریت منابع انسانی و سرانجام مدیریت ارزشها دارد و همه این مراحل به تدریج و با صرف وقت و هزینه بسیار به ثمر رسیده اند و چون ریشه در سرزمین خود دارند، بسیار استوار و پابرجا هستند و موجب بهبود مستمر عملکرد میشوند.
ناگفته نماند، در شرایطی که انسان را چیزی حتی بالاتر از یک منبع باارزش میدانند، برای مدیری که این میوه را از درختی در سرزمین دیگر چیده، نه تنها استفاده از آنها سودمند نیست، بلکه اگر آن را توهین به شأن انسان ندانیم، باعث بروز مشکلات فراوانی در سازمان میشود.
مدیریت مشارکتی، سیستم پیشنهادها، مدیریت رفتار شهروندی، مدیریت روابط مشتری، همه دستاوردهایی هستند که به تدریج در خدمت هوسهای مدیریت قرار گرفتهاند و در اوج ناکارآمدی مانند کالای مستعمل از رده خارج شده اند.
مثلا امروز مدیریت استراتژیک مد است و از آن معروفتر تفکر استراتژیک است، ولی آیا ما به آن نیاز داریم و چرا به آن نیاز داریم؟ تهدید ما چیست؟ اصولا اطلاعات لازم را برای تدوین آن داریم ؟ آیا زمینه اجرای آن فراهم است و مهمتر از آن، این که آیا تدوین آن از وظایف ماست؟
هیچ کدام از اینها باعث نمیشود مدیر دستور تدوین استراتژی را ـ آن هم به کسانی که اصولا آگاهی از واقعیت سازمان ندارند ـ صادر نکند. تدوین استراتژی به چه دردی میخورد؟ چه مشکلی از سازمان را حل میکند؟ مهم نیست، مهم آن میوه لذیذ، یا شاخهای است که در شکل یک کتابچه زیبا شکار و در کتابخانه قرار میگیرد.
حاصل این همه خوبچینی و یا بهتر بگوییم خوش خوری چیست؟ اتلاف منابع، فربه شدن، بی تجربگی، بیقوارگی و هر آنچه در زرافه میبینیم از نتایج بدیهی آن است.
آیا جامعه میتواند از دستچنین نظام مدیریتی رهایی پیدا کرده یا آن را اصلاح کند؟ اگر میتوان انقراض نسل زرافه را پیشبینی کرد، رهایی از این نظام مدیریتی را نیز میتوان انتظار داشت و اگر میتوان زرافه را به گاو، پلنگ و یا شتر تبدیل کرد، نظام مدیریتی را نیز میتوان از این بی قوارگی به در آورد.
✍غلامرضا معمارزاده
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠سرمایهداری رفاقتی
اصطلاحی است که اقتصادی را توصیف میکند که در آن موفقیت در کسب و کار به ارتباطات نزدیک بین اهالی کسب و کار و مقامات دولت بستگی دارد. نمود آن ممکن است در استثنا قائل شدن در توزیع مجوزهای قانونی، امتیازات دولتی، معافیتهای مالیاتی ویژه، یا دیگر اشکال کنترل دولتی امور باشد. باور بر این است که وقتی نفع پروری و پارتی بازی سیاسی به دنیای کسب و کار سرازیر میشود، سرمایه داری رفاقتی ظهور میکند؛ پیوندهای خانوادگی و دوستانه بین اهالی کسب و کار و دولت بر اقتصاد و جامعه تا حدی تأثیر میگذارد که ایدهآلهای اقتصادی و سیاسی خدمت عمومی را فاسد میکند.
لفظ سرمایهداری رفاقتی برای توصیف هر تصمیم دولتی که به نفع «رفقای» مقامات دولتی گرفته شود به کار میرود.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠اعدام ۳۰ مقام دولتی در کرهشمالی به دلیل سیل!
رهبر کرهشمالی دستور اعدام ۲۰تا۳۰ مقام را به دلیلعدم موفقیت آنها در جلوگیری از سیل فاجعهبار و رانش زمین که در ابتدای تابستان منجر به کشته شدن 4000 نفر و آواره شدن دهها هزار نفر شد، صادر کرد/فرارو
نکته؛ عدم بررسی عملکرد مدیران و کارگزاران، راه را بر پاسخگویی و حسابپسدهی آنان می بندد. دیگر اینکه راه را برای پذیرش مسئولیت کلان توسط افراد غیر متخصص و کار نابلد باز می کند و بدتر اینکه راه را برای افراد فرصت طلب و سو استفادهگر جهت ورود به جایگاه تصمیمگیری باز می کند و حتی آنها را جسورتر می کند.
وقتی مدیران را بدون بررسی عملکرد عزل و یا جابجا می کنند و اگر در جایی پیگیری صورت بگیرد و قصور و تقصیری کشف شود کاسه و کوزهها بر سر کارمند جزیی یا فردی در رده پایین و یا فوت شدهای شکسته شود، یا در هیاهو و جنجال های رسانه ای گم شود و یا در اطاله بررسی به فراموشی سپرده شود، ابهام زیادتر و بی اعتمادی افزونتر می شود.
عزل بدون پاسخگویی و ترک فعل و قصور و تقصیر بدون محاکمه یعنی فرار به جلو و پست بالاتر و گسترش فساد بزرگتر.
✍کرم اله دانش فرد
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠سرمایه متفاوت
در میان شکل های مختلف سرمایه؛ سرمایه اجتماعی سرمایه ای است که در سال های اخیر فراوان از آن سخن رفته و تا جایی که در بین چالش های مهم کشور از فرسایش سرمایه اجتماعی و بحران اعتماد، که در ذیل فرسایش و ضعف این سرمایه قرار می گیرد، بعنوان یکی از چالش های کلیدی یاد می شود. این سرمایه در مقایسه با دیگر سرمایه ها واجد چند ویژگی است که آن را متمایز می سازد.
نخست: سرمایه ای است که دیر حاصل می شود و سریع از کف می رود.
دوم: وجود آن موجب کارآمدی و اثر بخشی بیشتر برای سرمایه های مادی،انسانی و فرهنگی می شود.
سوم: قدرت زایش و زایندگی آن است که استفاده درست از آن نه باعث استهلاک بلکه سبب قوام و توان بیشتر برای آن می شود.
چنین سرمایه و اکسیر ارزشمندی نیازمند مراقبت و تلاش جدی است. جا دارد که تمامی سیاست ها و برنامه های خرد و کلان نسبت به این مهم حساس باشند. کشوری که فرسایش سرمایه اجتماعی را تجربه می کند در حقیقت موتور محرکه حیات مدنی توسعه آن خاموش شده چرا که پادزهر انفعال و بی تفاوتی را از کف داده است. چنین کشوری یک شبه نمی تواند آنچه را که از کف داده را بدست آورد و خود را احیاء کند.
بلکه باید با خروج از انفعال، کنشگری و اغتنام فرصت مسیر و راه را اندک اندک باز کند؛ ساختن و خروج از ناامیدی را آغاز و کسب سرمایه کند.
به قول زنده یاد ابتهاج
بسان رود كه در نشيب دره سر به سنگ ميزند
رونده باش
اميد هيچ معجزي ز مرده نيست
زنده باش.
✍غلامرضا غفاری
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠تنظیم رابطه پرخرج سیاستمدار ایرانی با مردم
🎥مسعود نیلی:
حکمرانان به یک فرمولی در ارتباط با مردم رسیدهاند که در آن میگویند #رانت_سیاسی مال من، یارانه منابع طبیعی مال شما!
بازنده این وسط، نسل آینده است.
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠پیوند بین فقر و گسترش بخش غیر رسمی
🎥 فرشاد مومنی:
۳۰ درصد جمعیت در فقر به سر میبرد
پیوند تمام عیار بین فقر و گسترش بخش غیر رسمی وجود دارد
@Kolbe_Andishe_Farhang