💠 توسعه ناخواسته
🔹 امروزِ #اصفهان، دیروز خوزستان است و اگر دیر یا کم بِجُنبیم، فردایی تلخ برای ایران هم. قصه تلخ توسعه منهای مردم، به علاوه نابرابری و تبعیض. در ادامه چند خطی درباره این توسعه مینویسم:
🔹 روزنامه سازندگی، ارگان مطبوعاتیِ مدیران و آمران این توسعه، در توجیه عملکردشان، ناخواسته تعریف دقیقی از ماجرای اجرای این مدل از توسعه به دست میدهد: «از آن جا که مدیران ارشد کشور در دهه ۶۰ و ۷۰ جمعی از مردان اصفهانی، کرمانی و یزدی بودند، خواسته و ناخواسته صنایع بزرگ و مادر به فلات ایران برده شد».
🔹 توسعه ملوکالطوایفی، توسعه مبتنی بر اراده و خواستههای منطقهایِ مدیران ارشد کشور، #توسعه_ناخواسته.
🔹 آیا صحنه های تلخ دیروزِ خوزستان، امروزِ اصفهان و فردایِ ایران، پایان این قصه تلخ توسعه است؟
مسئله دقیقاً این جاست که این پایان کار نیست.
🔹 در این «عمری» که آنها بر مسند توسعه بودند، توأمان با اجرای تراژدی این توسعه معوج، «دیگری» خود را هم بازتولید کردهاند.
عدهای که گمان میکنند مسئله این بوده که عاملان توسعه، «آنها» بودهاند نه خود «اینها» و بستگانشان.
و عدهای یکر که گمان میکنند همه مسئله این بوده که الگوها، تئوریها و اعتقادات مجریان سابق، به اندازه کافی اسلامی نبوده است.
مسئله این جاست که این دو دسته آمادگی تام دارند تا پایان تراژدی توسعه را اعلام کنند اما بلافاصله کمدی تلخ توسعه را آغاز کنند!
🔺 راه حل نه در اشتغال حزبی به تغییر کارگزاران است و نه غرقشدن در مبانی و الگوهای کلان توسعه و تمدن؛ راهحل جایی همین نزدیکی است: #کنشگری و #عدالتخواهی.
✍مجتبی نامخواه
@Kolbe_Andishe_Farhang