✍ به وقت همدلی
پزشکیان رئیس جمهور است! ما کجاییم؟!
پزشکیان، جهانبینی تمدن نوین اسلامی ندارد! او جهان را خلاصه در مناسبات سیاسی و اقتصادی ماتریالیستی میداند و درکی از حقیقت انقلاب و زمینه سازی ظهور ندارد.
گرچه عملگرا و سختکوش است، شاید هزار ویژگی خوب دیگر مثل اقبال مردمی و مردمی بودن یا پاکدستی هم داشته باشد اما با نگاهش، محدود است به همین دنیا.
با اعتقداتش، یک جهان فرصت و یک ایران جهش را نمیبیند و در آمارها و بروکراسیها متوقف میشود. کافی است عرصه سیاسی بر او تنگ شود و چندین متغیر، بر روی میزش باشد، مطمئن باشید تنهایی نمیتواند حلش کند. زود عصبانی میشود و نظم ذهنی برای حل مسائل ندارد.
اینها نقاط ضعف اوست و واقعیت این است که الان، در این تغییر موازنهِ قدرتِ بینالمللی، سکان دولت به دست او افتاده. چه باید کرد؟ نشست و یک گوشه غصه خورد؟
مطمئن باشید او تنهایی نمیتواند. او یک جاهایی دچار ناامیدی خواهد شد. مطمئن باشید نظماش از بین خواهد رفت. تنها یک راه برای ما باقیست. باید دست او را بگیریم و کمکش کنیم. باید تشویقش کنیم که وزاری جوان و کارآمد را در وزارتش بگذارد. باید کمکش کنیم از سلطه و امپراطوریِ اصلاحطلبان جدا شود. باید کمکش کنیم سلطه روحانی و خاتمی بر او چیره نشود. باید کمکش کنیم و امید به او دهیم. یک جهان فرصت و یک ایران جهش را جلوی چشمانش نشان دهیم. با دلسوزی و خیرخواهی کارشناس او باشیم تا بتواند نظرات را بشنود و انشالله تصمیم درست بگیرد.
امروز وقت همدلی و وفاق است نه حساب و کتاب گذشته....
✍ محمد کبریا متقی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠آقای پزشکیان، مواظب مجاهدین شنبه باشید
مفهوم #مجاهدین_شنبه را دوست عزیزی در انتخابات سال ۱۳۹۲ به من یاد داد. گفت «محمد، عدهای هستند که از شنبه بعد از جمعه انتخابات، سر و کلهشان پیدا میشود. دنبال پست و مقام میگردند.»
آقای پزشکیان، اغلب مجاهدین شنبه، کارشان نابود کردن اعتماد مردم به شما، و زمین زدن دولتی است که تشکیل میدهید.
آقای پزشکیان، این کشور سامان سیاسی و نظم حزبی درستی ندارد تا آدمهای درجه یک و آگاه برای وزارتخانهها، استانداریها و سایر پستهای مهم از قبل پرورده شده باشند.
آقای پزشکیان مجاهدین شنبه در ستادهای مختلف زنبیل گذاشته بودند تا فردای انتخابات مدعی شوند، اما اغلب آنها که لیاقت و توانایی دارند، آنقدر نظربلند هستند و مناعت طبع دارند که داوطلب پست و مقام نمیشوند.
آقای پزشکیان، اگر از خطر مجاهدین شنبه اجتناب نکنی، و رویه روشن و شفافی برای برگزیدن کابینهای متخصص، باتجربه، پاکدست، و دارای بینش روشن درباره مشکلات کشور نداشته باشی، خیلی زود زمین میخوری.
آقای پزشکیان، اطمینان دارم از در و دیوار زندگی امروزت تا زمان انتخاب وزرا و استانداران، آدمهایی میبارد که میخواهند وزیر و رئیس سازمان و استاندار به شما معرفی کنند. اگر روالی برای انتخاب افراد همکارت نداشته باشی، به سرعت همه سرمایه اجتماعی که اندوختهای به باد خواهی داد.
آقای پزشکیان، تاریخ مصرف برخی تمام شده است. کشور به اندیشههای جدید، آدمهای جدید، و همزمان بهره بردن از تجربه مسنترها نیاز دارد. یکی از خطرات بزرگ این است که حلقه همکارانت را به حلقه همسالانت محدود کنی.
آقای پزشکیان، رویه روشنی برای انتخاب همکارانتان در دولت داشته باشید، آنرا به ملت اعلام کنید، و نشان دهید آنچه در دورههای مدیریت دانشگاههای آمریکا، انگلستان، سوئیس و سایر کشورها آموختهاید، بخشی از وجودتان شده و واقعاً قصد دارید کشور را با عقلانیت، شفافیت، پاسخگویی، و در مسیری که خالق سرمایه اجتماعی و اعتماد باشید اداره کنید.
اگر چنین کنید، پشتیبانی ملت را خواهید داشت، والا با مجاهدین شنبه تنها خواهید ماند؛ و در نهایت آنها نیز شما را تنها رها میکنند تا در فردای انتخاباتی دیگر، مجاهدین شنبه نامزد برنده دیگری باشند.
✍محمد فاضلی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 رییسجمهور اقلیت!
چیزی که اصلاحطلبان در دور قبل به آن میخندیدند، سرشان آمد؛ اکنون، رکورد رییسجمهور اقلیت در ایران، در دستان پزشکیان، نامزد مورد حمایت آنها است؛
در انتخابات ۱۴۰۳ مجموع آرای قومیتی و اصلاحطلبان، کمتر از انتخابات ۱۴۰۰ آن هم علیرغم کمتر بودن میزان واجدین شرایط رای در آن سال، شد؛
وزن واقعی اصلاحطلبان با حضور و انتشار فیلم تکرار شخص محمد خاتمی، خودکشی ظریف، روسای اصلاحطلبان و ... از مرعشی، جهانگیری، خانواده رفسنجانی، کارگزاران و ... گرفته تا جهرمی، کروبی، روحانی و خبرگزاریهایشان ... مشخص شد؛ جمعا روی هم، بدون لحاظ آرای یک قوم خاص، تقریبا به همان اندازه آرای جلیلی، تک و تنها، بدون حمایت هیچ جریانی، آن هم در تخریب سنگین، بیاخلاقی و لولو سازی از وی، توسط همین جریان ...
@Kolbe_Andishe_Farhang
✍صدای جامعه رنج کشیده در تحریم ها و مرارت ها
بسم الله الرحمن الرحیم
«این حرکت بزرگ در رویاروئی با غوغای دستسازِ تحریم انتخابات، که دشمنان ملت ایران برای القای ناامیدی و بُنبست به راه انداخته بودند، کاری درخشان و فراموش نشدنی است و همهی نامزدهای محترم و همهی کسانی که برای پیروزیِ هر یک از آنان، هفتهها تلاش شبانهروزی کردند در افتخار و ثواب آن شریکند.».
مقام معظم رهبری
کانونعالی انجمن های صنفی کارگران ایران با اعلام تبریک به همه ملت بزرگ ایران و جناب آقای دکتر پزشکیان رییس جمهور منتخب ایران اسلامی و آرزوی موفقیت و توفیق الهی برای ایشان و یارانشان در راستای خدمتگزاری به مردم ، بار دیگر اعلام میدارد ، کارگران شریف و نجیب ایران همچنان امیدوارند تا دولتها به مطالباتشان که غالبا اجرای قوانین بر زمین مانده و عدم نظارت صحیح بر اجرای قوانین مربوط به حوزه کار می باشد اهتمام جدی داشته باشند.
جناب آقای دکتر پزشکیان ، ما جامعه کارگری سالهاست موظف به بیان و پیگیری مطالبات میلیونها کارگر می باشیم و برای مسئولیتی که بر شانه هایمان نهاده شده تلاش میکنیم لذا تشکلهای اصیل کارگری کارفرمایی و بازنشستگی را به واقع شرکای اجتماعی خود برای عملیاتی شدن فرمان مقام معظم رهبری در «جهش تولید با مشارکت مردم »بدانید و از ظرفیت های آنان برای شنیدن صدای جامعه رنج کشیده در تحریم ها و مرارت ها و... کمک بگیرید. صدایی گویا از بیان مسائلی نظیر حل معضل معیشت ، حل بحران امنیت شغلی ،تامین مسکن کارگری، ، ساماندهی اتباع بیگانه و مهاجران غیرقانونی که اشغالگران شغلی ایرانیانند ، بازپس گیری بدهی های دولت به سازمان تامین اجتماعی ، ایجاد سه جانبه گرایی حقیقی در همه ابعاد ، پاسخگویی در موضوع حفظ و افزایش سرمایه کارگران و بازنشستگان در شستا ، بهره مندی از توان جامعه کارگران متخصص و متعهد در مدیریت ها و سیاستگذاری های خرد و کلان حوزه تعاون ، کار و رفاه اجتماعی ، ساماندهی و دفاع از مظلومیت زنان شاغل ، بهره مندی از ظرفیت زنان متخصص در حوزه های گوناگون مدیریتی و کارشناسی بویژه در موضوع کار و تولید، رونق بخشی به مشاغل خانگی از تولید تا بازار فروش، اصلاح ساختار هیات امنایی سازمان تامین اجتماعی و شورایی شدن آن و نزدیک شدن سازمان تامین اجتماعی به ساختاری عادلانه و نهایتا رسیدن به مفهوم واقعی سه جانبه گرایی و ...
باشد که با اتکال به حضرت حق ، پیروی از ولایت فقیه و با نگاه مشارکت داشتن مردم عزیزمان بویژه کارگران ، عاقبت بخیر و سرافراز از این آزمون الهی به سلامت بیرون آیید .
✍سمیه گلپور، رییس کانون عالی انجمن های صنفی کارگران ایران ، شانزدهم تیرماه ۱۴۰۳
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠درنگی بر نیمهٔ پر انتخابات
بر خلاف موقعیتهای مشابه انتخاباتی ادوار گذشته که در رقابت به حسب ظاهر میباختیم، اینبار و پس از اعلام نتایج اصلا در قبض نیستم. شاید یک علتش مبرهن بودن پیروزی آقای پزشکیان بعد از اعلام ترکیب نامزدها از سوی شورای نگهبان و آمادگی روحی پیشینی باشد. اما بخشی از این حس درونی، از باب فرصتها، الطاف خفیه و امکانهای رو به جلویی است که در این انتخابات ذیل «طرح کلی انقلاب اسلامی» به روی ایران ما گشوده شده. مجال بیان تفصیلیاش نیست، اما به اختصار موارد ذیل به ذهنم میرسد:
۱- هویدا شدن و البته تا حدودی خنثی شدن برخی مخاطرات آیندهٔ انقلاب، از جمله گسلهای قومیتی-منطقهای که میتوانست در موقعیتهای خطیرتری فعال شود و کشور و انقلاب را به چالش بکشد. این جنس مخاطرات البته قبلاً توسط برخی دلسوزان و تحلیلگران گوشزد شده بود، اما ظاهراً نیازمند چهرهای عریان بود تا جدی گرفته شود.
نتیجه انتخابات ظرفیت ترمیم و پرشدن این گسل را فراهم آورده است.
۲- فراهم شدن فرصتی برای احیای سرمایه اجتماعی نظام، خصوصا بعد از حوادث پاییز ۱۴۰۱. البته اگر سیستم هوشمند باشد و برخی عناصر خودعقلکلپندار به برخی اصلاحات سیاستی تن دهند.
۳- مهیا شدن فرصتی مجدد برای تخلیهٔ حداکثری ایدهی غربگرایی. ۸ سال دولت روحانی ایدهٔ معامله با کدخدا را پیاده کرد و نهایتاً بنبست این ایده بر بخش زیادی از توده مردم هویدا شد، اما هنوز این ایده در جامعهٔ ما نیمهجان است و حیات دارد. باید فرصتی مهیا میشد تا تمنای کدخداپرستی به کف ظرفیت خود در جامعه برسد. با آمدن ترامپ، شرایط از جانب آن طرف ماجرا هم برای تزکیهٔ حداکثری جامعه از این تمنا فراهمتر است.
۴- تجربهٔ فرصت ارتباط، گفتگو و پیوند با تودهٔ مردم توسط جریان انقلاب و توسعهٔ ترکیب اجتماعی متعلق به گفتمان انقلاب.
این مورد حقیقتا از شگفتیهای این دوره بود. حضور کف میدان، گفتگوهای عمیق چهره به چهره در تمام با سطوح اجتماعی مختلف، تجربههای ارتباطی نوین و موفق مثل پویش تماس تلفنی و...، افق جدیدی به روی جبههٔ انقلاب گشود و به آنها نشان داد که ما نیازمند گفتگو و ارتباط با مردم و خروج از کلنیهای خودمان و دستیافتن به زبان و منطق عامه هستیم.
ضمنا این تجربهٔ جدید نشان داد که این ارتباطات عمیق چقدر موثر است و در مواقف متعدد و نه صرفا در رقابتهای سیاسی، قابل تکرار و الگوبرداری است. هم رشد مشارکت ملی و هم رشد رأی دکتر جلیلی آن هم در ترکیب شگفتی از تیپهای اجتماعی مختلف، شاهدی بر مؤثر بودن این تجربه بود.
۵- شکلگیری و رشد فوقالعادۀ سبد رأی گفتمانی انقلاب آن هم با قرائتی صریح، شفاف، بدون لکنت و بدون چندپهلوگویی در گسترهای به پهنای کشور و در ترکیبی از تیپهای اجتماعی بسیار متنوع. این رأی ۱۳ میلیونی که ای بسا اگر یک هفته دیگر طی میشد، میتوانست به مرز ۱۶-۱۷ میلیون هم برسد، اگر عاقل باشیم و هنر بهرهبرداری داشته باشیم، بزرگترین سوخت موشک انقلاب برای ادامهٔ راه خود است.
۶- نوزایی و جوشش درونی جریان انقلاب. سازمان کنشگران سیاسی-اجتماعی انقلاب نیازمند یک رویش و نوزایی بود. رویشی که طرحی نو دراندازند و برخی مناسبات کهنه و ایدهها و ادبیات تاریخگذشته را به فراخور تحولات جامعه نوسازی کند. شرایط انتخابات به گونهای رقم خورد که دست پنهانی عناصر انسانی چنین جریانی را به هم پیوند دهد و نیروی اجتماعی بالقوهای را برای آینده بر اساس یک گفتمان انقلابی و در عین حال نو، مهیا کند. البته این شبکهٔ پراکندهٔ انسانی برای تبدیل شدن به یک جریان سازمانیافته راهی طولانی و مخاطراتی فراوان در پیش خواهد داشت. خروج از نوعی عقلانیت ذیل ساختار جمهوری اسلامی و ناسازگاری با نیروهای رسمی نظام، دیگریسازی رادیکال و عدم تعامل با سایر نیروهای اجتماعی-سیاسی جامعه، فروغلتیدن در ادبیات تخصصی و نخبگانی و تبدیل شدن به یک صنف الیگارشمسلک و...، ازین دست مخاطرات است. این مخاطرات ضرورت یک عقلانیت انقلابی روبهجلو برای صیانت از این ظرفیت نوشکفته را ایجاب میکند.
نکات دیگری هم هست که به شرط حیات انشاالله بعدا قلمی خواهد شد. و البته این به جز مخاطرات، تهدیدها و برخی عقبگردها در این انتخابات است که در موضعی دیگر باید بدان پرداخت.
✍محسن لبخندق
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠در ستایش شمایل سیاسی سعید جلیلی
من «جلیلیچی» نیستم. سال ۹۲ به او رای ندادم. دور اول انتخابات همین امسال هم به او رای ندادم. به ضعفها و محدودیتهای او در مقام یک سیاستمرد واقفم.
اما حالا که پس از سه هفته ممنوعیت سخن گفتن درباره نامزدهای انتخاباتی امکان نوشتن یافته ام دوست دارم از او بنویسم. از سعید جلیلی که به نحو کمنظیری نماینده بخش بزرگی از فضیلتها و زیباییهای انقلاب اسلامی پنجاه و هفت در سیاست ملی ماست.
اگر آرمان پنجاه و هفت پیوند یافتن و بلکه یگانه شدن دین و سیاست در متن حیات مدنی بود، این یگانگی نخست باید در وجود سیاستمرد محقق شود. جلیلی به وضوح مصداق این معناست. پیشتر نوشتم که مهمترین میراث شهید رییسی سیاست تقواست و اینک باید افزود که میراثدار او از این جهت بیشک سعید جلیلی است. با این ملاحظه که آنچه برای سید شهید با شمّ و غریزه محقق بود، برای جلیلی با نحوی تفصیل و نظرورزی همراه شده است. نحوی درک سازوار مبتنی بر دیانت از سیاست و مقاومت و عدالت که در جزئیات مشی عملی و زیست شخصی نیز متبلور است.
و این فقط مربوط به امور کلان سیاست نیست؛ شاید به چشم کسانی خرد و کم اهمیت به نظر برسد، برای من اما اینکه سیاستمداری داریم که در اوج مشاجره پینگیپنگی مناظره دونفره، وقتی رقیب قرآن میخواند، ملتزم به امر «فاستمعوا له و انصتوا» لب از سخن میبندد، قیمتی است. اینکه مجاهد جانبازی داریم که زخم و جراحت خود را محمل تبلیغ سیاسی قرار نمیدهد (شاید هنوز هم بسیاری از مردم جانباز بودن او را ندانند) ارزشمند است. اینکه نامزد انتخاباتی داریم که در نحوه عمل خود، در گفتن و نگفتن، در رفتن و ماندن، بیش از هر چیزی حجت شرعی را در نظر میآورد همان لحظه طلایی سیاست پنجاه و هفتی است.
جلیلی امروز خیلی بیش از گذشته در منظر و مرئی وجدان ایرانی ما حاضر است. میدانم که بابت جمله بعدی ملامت و تمسخر خواهم شد اما چه باک؟ این وجدان ایرانی هر چند به او رأی ندهد اما عمیقا دوستش دارد. همچون شمایلی از فضیلتهای بنیادینی که مدینه ما را برافراشته است: تقوا، شجاعت، سلامت، سادهزیستی و مردمداری. ممکن است بسیاری بترسند و ترجیح دهند که در این شرایط سخت و خطرناک چون اویی سکان کشور را به دست نگیرد. اما این ترس به خلاف تصور همراه با نفرت نیست. تلاش دو هفته اخیر برای نفرت ساختن حول جلیلی موفق نبود (به خلاف مورد احمدی نژاد در سال هشتاد و هشت). فضیلت و تقوا چیزی نیست که از نظر انسان ایرانی نکتهسنج مخفی بماند و او کسی را که به این زیور آراسته است، نمیتواند دشمن بدارد.
همچنین این ترس چندان مربوط به ویژگیهای شخصی جلیلی نیست. در واقع این ترس، ترس از تنگ شدن زندگی و مجال و امکانهای آن (خواه در پرتو سیاست حجاب و محدودیت اینترنت یا نزاع با قدرتهای جهانی) به حفرههای بزرگی در کلیت سیاست انقلابی باز میگردد.
بار دیگر مسائل جلیلی را به یاد آوریم: اینکه جلیلی زبان تخاطب با بخش مهمی از مردم را ندارد، اینکه ایدهای در نسبت با تکثر واقعاً موجود در ایران امروز ندارد، اینکه ایده آزادی در منظومه او جای روشنی ندارد و اینکه ایده امکان پیشرفت بدون همراهی با هژمونی غرب هنوز اعتماد و امید چندانی بر نمیانگیزد، جملگی به کاستیهای اساسی نیروی انقلاب و گفتار و طرح سیاسی آن باز میگردد. اگر این خللها زیر عبای پوشاننده شهید رییسی و سیادت و صفا و معنویت او از نظر مخفی شده بود (که البته چندان هم نشده بود) به معنای حل و فصل آنها نبود. و مسیر آینده مسیر در انداختن طرحی نو و حل و فصل واقعی این کاستیهاست. با مشاجره ملالآور تعیین مقصر و سرزنش متقابل در میان نیروهای انقلابی گامی به پیش برداشته نمیشود.
شمایل محبوب و دوست داشتنی جلیلی اینک به مثابه یک سرمایه سیاسی متعلق به نیروهای انقلاب است. من تصور میکنم روند وقایع ماهها و سالهای پیش رو ارزش اجتماعی این سرمایه را بالاتر نیز خواهد برد. اما گشایش آینده ما در هزینه کردن مسرفانه این سرمایه نیست. در تلاش جدی و سخت کوشانه و بیرحمانه برای حل مسائلی است که موجد ترس فوق الذکر میشود. کاش سعید جلیلی خود به محور این تلاش تبدیل شود.
✍ سجاد صفار
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠با روح هواداران چه کردهاید؟
چهل روز است که دو قطبیِ "حقوباطل" ساختهاید و انتخابات را به صحنه عاشورا بدلکردهاید. جبهه مقابلتان را به شکل شمر و یزید نقاشی میکنید و همه کفر را در برابر همه ایمان میدانید(!) احساسات مذهبی و تاریخیِ را به نقطه جوش میرسانید و آنگاه صبح شنبه به همان جبهه "کفر و نفاق"(!) تبریک میگویید.به همان کسانی که در ذهن هوادارن، بدتر از شِمر و یزید شدهاند. آیا آتشِ این کینهها با دستور خاموش میشود؟
شما تبریک میگویید و همه این رایها را به حساب نظام میگذارید ولی نمیدانید که در اینچهل روز با روح و روان هواداران خود چه کردهاید.
در اینجا به چند جمله از پیام این جوانان هوادار نگاه کنید:
"امام زمان تسلیت(!)"
"امشب اول محرم نیست شام غریبان است(!)
امروز بار دیگر سقیفه بر غدیر پیروز شد(!)
از امروز علی(ع) خانه نشین شد.
نهجالبلاغه بر سر نیزه شد!
ظهور امام زمان(ع) چهار سال به تاخیر افتاد (!)
✍زینالعابدین صفوی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠به خدای «وعده صادق» اعتماد کنیم...
چند کلام با جوانان انقلابی و برادران حزب اللهی ام
با همانهایی که این چند هفته، شب و روز در تبلیغ و جهاد تبیین بودند و شاید برخی شان امروز احساس سرخوردگی و یا شکست کنند.
این چند خط را در حالی مینویسم که در بیمارستان و در نوبت عمل هستم و البته سرشار از امید به آینده ایران
جریان انقلاب اسلامی بن بست ندارد باید کمی از اتفاقات سیاسی فاصله بگیریم و از بالا روند کلی را نگاه کنیم. این فراز و فرودهای مقطعی و حتی احساس شکستها و یا پیروزیها در مقاطع مختلف بوده است.
لازمه «جمهوریت» نظام در انقلاب اسلامی همین است و این زیباست و رازبقای انقلاب همین بوده.
۱/ سال ۹۲ وقتی حسن روحانی رییس جمهور شد و برجام امضا میشد و دشمن گمان میکرد ایران را در دام برجام گرفتار گرده، هیچ کس فکر نمیکرد در همان سالهای وادادگی و انفعال برخی مسوولان، با مدیریت کلان رهبر انقلاب و حاج قاسم عزیز، همزمان با ظهور طراحی استکباری داعش، ایران جبهه مقاومت را از یمن تا عراق و سوریه و لبنان و حتی تا آمریکای لاتین گسترش دهد. باور کنید یا نکنید سپاه قدس و نفوذ منطقهای ایران در همان دوران انفعال، در منطقه و جهان چند برابر شد. چیزی شبیه معجزه...
راهبرد «نرمش قهرمانانه» رهبری، شاید بدون آنکه دولتمردان بخواهند، قهرمانی در منطقه را رقم زد.
۲/ چهار سال پیش وقتی دشمن حاج قاسم را زد، همه مات و مبهوت بودیم و خیلی ها گمان میکردند نفوذ منطقهای ایران پایان یافت و مسأله فلسطین و مقاومت تا مدتها فراموش خواهد شد. اما هیچ کس گمان نمیکرد روزگاری طوفان الاقصی چنان منطقه را زنده کند و فرزندان معنوی حاج قاسم و مقاومت در عراق و لبنان و فلسطین و یمن خواب را این چنین از چشم دشمنان بربایند.
۳/ چه کسی گمان می کرد در کمتر از چهار سال از شهادت سردار سپاه قدس، پرچم فلسطین و مقاومت و شعار مرگ بر اسرائیل به فارسی در دانشگاه های آمریکا و سایر کشور های جهان طنین انداز شود؟
۴/هیچ کس پیش بینی نمی کرد همان یمنی که زمانی وزیرخارجه ما با تلفن جان کری، کشتی کمک رسانی مردم ایران به مردم در محاصره یمن را از میانه راه برگرداند، در کمتر از چهار سال به برکت جریان مقاومت، چنان قدرت یابد که پس از طوفان الاقصی، هر صبح مان را با خبر حمله به یک ناو آمریکایی و انگلیسی و اسراییلی در دریای سرخ آغاز کنیم و دشمن مستأصل از پاسخ باشد. همان دشمنی که میگفتند با یک دکمه همه تجهیزات نظامی ما را نابود می کند، در مقابل یمن شجاع و البته محروم ترین ملت منطقه زانو زد.
۵/آنروزی که حسن تهرانی مقدم عزیز را شهید کردند یادم هست خیلی ها می گفتند توسعه موشکی ایران متوقف میشود. شاید هیچ کس گمان نمی کرد روزگاری در وعده صادق، سیصد موشک و پهپاد ایرانی به سمت اسرائیل روانه شود و ایران سرزمین اشغالی را شخم بزند و دنیای استکبار را مات و مبهوت کند...
۶/و اما حالا؛ از آنروزی که سید ابراهیم عزیز و مظلوم در پرواز اردیبهشت پر کشید و نتیجه انتخابات ظاهراً ادامه راه او را با سختی و تردید مواجه کرده است و برخی ناامید شده اند، اما من یقین دارم این ماجرا هم به فضل الهی موجبات گشایش و جهش در مسیر تحقق آرمانهای انقلاب و راه رییس جمهور شهید خواهد بود. چگونگی اش را نمی دانم اما به تقدیر او ایمان دارم و می دانم همانگونه که جهاد و ایثار مدافعان حرم و شهدای قدس مسیر حق را باز کرد اینجا هم صبر و ایثار، اتحاد و امید میخواهد. کار تشکیلاتی منظم و با برنامه در کنار کمک به دولت منتخب و مطالبه آرمانها و نیازهای مردم و...
انشاالله بشرط حیات در آینده باید بیشتر در این خصوص صحبت کنیم. امروز، زمان کینه ورزی ها و باز کردن حواشی و تفرقه در مسیر انقلاب و کشور نیست. حرکت مان را آسیب شناسی کنیم اما با امید به آینده و اتحاد حول آرمانها و مطالبات مردم و حل مشکلات کشور و با محوریت فرامین سکاندار انقلاب.
✍محسن مقصودی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠«سلسلهجبال» حکمرانی در ایران
بخش اول
🔹چرا وعدههای مسئولان در دولتهای گوناگون محقق نمیشود؟ چون سلسله جبالی از اهرام قدرت در کشور وجود دارد و نظام اداری در درههای آن گرفتار است. بسیاری از مدیران تازهکار خود را در رأس یکی از دهها قله حکمرانی میبینند و تصور میکنند که خود بهتنهایی تک قله حکمرانی را فتح کردهاند؛ درحالیکه قلههای حکمرانی پرشمارند. حکمرانی، شمار گستردهای از قدرتهای موجود در یک جامعه است و به دستگاههای رسمی حکومتی محدود نمیشود. به صورت سنتی این باور وجود دارد که حکمرانی عبارت است از حکمی که توسط حکومت و گروههای ذینفوذ رانده میشود. یکی از نظریههای مشهور علوم سیاسی این است که سیاستهای عمومی را حاصل مثلث آهنینی متشکل از «دستگاه اجرائی، دستگاه تقنینی و گروههای ذینفوذ» میداند؛ یعنی سیاستها از اتحاد این سه استخراج میشود. زمانه متحول شده است و دیگر چنین نیست. ما با «یک» مثلث آهنین مواجه نیستیم؛ بلکه با «مثلثهای آهنینِ» بسیار و هرمهای گوناگونی از قدرت مواجهیم که میتوان از آن به «سلسله جبالی» از حکمرانی و قدرت یاد کرد. در ایران و بسیاری دیگر از کشورها، انقلاب دیجیتال این پدیده را تشدید کرده، پیچیدهتر شده و هرمهای چندگانه قدرت در حکمرانی گسترش بیشتری یافته است؛ اما گونههای متکثر قدرت یا به تعبیر این مقاله «سلسله جبالی» از هرمهای قدرت چیست؟ مصادیقی از آن را برشماریم:
1⃣یکی از و تنها یکی از اهرام قدرت عبارت است از همین هرم مشهور دستگاه حاکمیتی و تشکیلات آن؛ که حکم میرانند، رسما دستور میدهند و در نگاه عامه مسئول «همه» چیزند؛ اما هرمهای قدرت مستقل دیگری نیز وجود دارند که پرشمارند. مثلا:
2⃣در امور مربوط به دارو، صاحبان شرکتهای تولیدی و تجاری، اعم از خصوصی و خصولتی، هرم قدرتی ساخته و پرداختهاند که خارج از هرم رسمی حکومتی اعمال قدرت میکند. اینکه برخی خادم و برخی خائناند، موضوع بحث ما نیست. ما از امر واقع سخن میگوییم. این هرم، بسیار بلندمرتبهتر و قدرتمندتر از هرم رسمی است. در درون هر هرم گروههای ذینفوذ سلسله مراتب دارند و در گذر زمان تقسیم کار حرفهای کردهاند. تولید و تجارت دارو، تجهیزات پزشکی، واکسن و... در دست آنان است. قدرت «سازمان غذا و دارو» و هرم قدرت رسمی نظام سلامت کشور در برابر آنان ضعیف است. وعدههای مسئولان دولتی باید با قدرت آنان تراز شود و این نکتهای است که فارغ از اینکه مسئولان را فاسد بدانیم یا ندانیم، درخور توجه است. برخی از مسئولان سابق دارویی کشور از هرم رسمی به هرم غیررسمی پیوستهاند که بسیار «شیرین» است و صاحب ثروتهای هنگفتی شدهاند؛ نامآشنا هستند و پرنفوذ. اگر کسی با آنان درافتد، با او بهسختی «برخورد» میکنند.
3⃣در امور واردات و تولید نهادههای دام و صنعت طیور مجموعهای از بازیگران نقش دارند که با دستگاههای دولتی همپوشانی دارند. دولت با ظرفیت مشخصی میتواند اعمال حکمرانی کند و دائما تنظیمگری دولت در کشوقوس است. به یک نمونه از هرم قدرت مؤثر در نهادههای طیور کشور اشاره میکنم که ترکیبی از بخش خصوصی و دولت است. در رأس این هرم کسانی وجود دارند که تأمین مالی را برعهده دارند. این گروه را میتوان تأمینکننده مالی (یا به قول خودشان فایننسر) نامید. البته برخی دیگر اینان را «واسطه» یا «دلال» مینامند. هر اسمی که داشته باشند، مهم این است که اینان در رأس هرم و کاملا غیررسمیاند.
در لایه پایینتر این هرم دستگاههای دولتیاند که مستقیم یا غیرمستقیم درگیرودار این موضوعاند؛ از وزارت کشاورزی و بازرگانی تا گمرک و... . در لایه بعدی مرغدار و در پایینترین لایه، تولیدکننده داخلی نهادهها. به این آخری توجه کنید؛ تولیدکننده نهادهها ضعیفترین لایه در هرم قدرت است. لایه دوم یعنی دستگاههای دولتی در عمل قدرت کمتری از اولی دارد؛ چون سیاستهایش برای تنظیم بازار نهادهها و خوراک مرغ همواره با شکست مواجه میشود. اینجا جای آن نیست که وارد تفصیل شوم. تنها به این اشاره میکنم که مرغدار به دلیل تأخیر در پرداخت وجهی که برای او تعیین شده و به دلیل عدم تمکن مالی ناچار از فروش حواله خود به «فایننسر» یا «دلال» است. بنابراین، این دلال است که همه چیز را تعیین میکند و قدرت اصلی از آنِ اوست. این تودرتویی نهچندان پیچیده سبب میشود که وعدهها برای تنظیم بازار مرغ و کاهش قیمت محقق نشود به یک دلیل ساده؛ دولت بیقدرت است، همین. مستقل از قضاوت درباره درست یا غلطبودن تصمیمات دولتی، کشتار جوجههای یکروزه که از طرف بخش خصوصی اتفاق میافتد، عملا «هل من مبارز» طلبیدن از سوی این بخش است؛ برای فشار بر دولت تا تصمیمات خود را اصلاح کند.
✍کیومرث اشتریان
#بازنشر
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠«سلسلهجبال» حکمرانی در ایران
بخش دوم
4⃣ در امور مربوط به کسبوکارهای مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات نیز کارشناسی بخش دولتی نحیف و ضعیف است و از دانش اندکی برخوردار است؛ بنابراین استقلال بخش غیردولتی بیشتر است. هرم قدرت بخش خصوصی، به دلایل فنی و نه ضرورتا رانتی، بسیار بلندتر از هرم رسمی است. ازاینرو دولت یا مانعتراشی میکند یا به دلیل عدم درک روشن، رهاسازی میکند. مثلا در برخورد با رمزارزها، فینتکها، کسبوکارهای حملونقل عمومی، اپلیکیشنهای مشاوره سلامت و دهها مورد دیگر دولت در نهایت به تنظیمگری پسینی روی آورد. به بیان دیگر این هرم با قدرتی فراتر از قدرت رسمی به حیات خود ادامه میدهد. در برخی موارد هرمهای چندگانه فاجعه است و در برخی دیگر ضرورتا منفی نیست. بسته به مورد میتوان قضاوت را تغییر داد و درباره صلاح و فساد آن نظر داد؛ اما نکته مهم این است که بدانیم و آگاه باشیم که «سلسله جبالی» از هرمهای گوناگون قدرت در کشور ایجاد شده است که دولت و حکومت تنها یکی از آن «جبال» است؛ این، واقعیت امروز جامعه ما و جهان است. در ایران البته این تکثر هرمها در درون خود حاکمیت هم وجود دارد که پیشتر با عنوان «سوءمصرف» نهادی به آن پرداختهام.
🔹چه نتیجهای میگیریم؟ چرا وعدهها محقق نمیشوند؟ چرا دولتها موفق نمیشوند؟
چون آنان، بر فرض که صادق و خوشنیت باشند، تنها بر گوشهای از این سلسله جبال اشراف و اقتدار دارند. دیگر خبری از مثلث آهنین نیست؛ بلکه مثلثهای آهنینی از قدرت و منفعت است که «نظام» سیاستگذاری عمومی را در خود فراگرفته است. این واقعیت، پیچیدگی خارقالعاده اداره امور عمومی را بهویژه در ایران نشان میدهد. آگاهی و خودآگاهی نسبت به این وضعیت یکی از ضرورتهای حکمرانی و دولتمردی در ایران است و سبب میشود که وعدههای مقامات با احتیاط فراوان دنبال شود؛ چراکه عملا و در بهترین حالت، چیزی بیش از آرزوهای خوب و خیالات واهی نیست.
✍کیومرث اشتریان
#بازنشر
@Kolbe_Andishe_Farhang
فتح خون از شهید آوینی.pdf
865.7K
💠کتاب فتح خون| روایت محرم
✍شهید سیدمرتضی آوینی
این کتاب از دو بخش کلی تشکیل شده؛ در بخش اول به وقایع و توصیف ماجراهای پیش آمده از رجب سال۶۰ تا محرم سال۶۱ هجری پرداخته و در بخش دوم که از زبان راوی روایت میشود، وقایع و ماجراها به زبان روان و در قالب عبارات بسیار زیبا و جذاب تحلیل و رازگشایی میشود؛ همین امر مهمترین مزیت کتاب به شمار میرود که تیراژ و نوبت چاپ آن را هم به بیش از ۱۲ نوبت ارتقا داده است.
نویسنده حقیقت عاشورا و کربلا را فرازمانی و فرامکانی میداند و به مخاطبان خود یادآور میشود که هر انسانی کربلا و عاشورایی دارد: "... و تو، ای آن كه در سال شصت و یكم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اكنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهاده ای، نومید مشو، كه تو را نیز عاشورایی است و كربلایی كه تشنه خون توست و انتظار می كشد تا تو زنجیر خاك از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت كنی و به كهف حَصینِ لازمان و لامكان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مكان،خود را به قافله سال۶۱هجری برسانی و در ركاب امام عشق به شهادت رسی"
@Kolbe_Andishe_Farhang
کلبه اندیشه و فرهنگ
💠آقای پزشکیان، مواظب مجاهدین شنبه باشید مفهوم #مجاهدین_شنبه را دوست عزیزی در انتخابات سال ۱۳۹۲ به م
💠مجاهدان جمعه
من با خودم پیمان بستهام که وارد دولت نشوم. اما نیز پیمان بستهام که، دستکم تا زمانی که در پزشکیان صداقت هست و به توسعهخواهی او امیدی هست، دولت را رها نکنم؛ یعنی مثل رگ گردن به دولت نزدیک باشم. بنابراین تصمیم گرفتم فعلا موقتاً پُست شریف «موی دماغ دولت» را برای خودم انتخاب کنم و منتظر حکم رئیسجمهور نمانم و از همین روز اول، کارم را شروع کنم. امیدوارم رئیسجمهور منتخب هم بهدل نگیرد و باور داشته باشد که تلاشهای کنشگران از روی خیرخواهی و برای کمک به او در مسیر شفافیت و کارآمدی و سلامت قوه مجریه است.
ما کنشگرانی که در این انتخابات به میدان آمدیم، چون نگران ایرانیم و چون سرنوشت ایران به عملکرد و آبروی آقای پزشکیان هم پیوند خورده است، نگران آبروی ایشان هم هستیم. ما اکنون در معرض پرسش ایرانیانی هستیم که علیرغم میل خود، به ما اعتماد کردند و به میدان آمدند.
دیروز دکتر محمد فاضلی از نگرانیاش درباره «مجاهدین شنبه» گفت که نگرانی کاملا بجایی است. اما بیش از آن، من نگران «مجاهدان جمعه» هستم. یعنی آنان که واقعاً در جریانات دو هفتهای انتخابات برای پزشکیان از وقت و پول و انرژی و اعتبار و خواب و خوارک خود گذشتند. آنان که برای ستادها مکان و دفتر دادند؛ نیرو برای تبلیغ آوردند؛ پول چاپ بنر و پوستر دادند؛ غذا و پذیرایی و خودروی ستادهای ایشان تامین کردند؛ برای تبلیغ به استانها سفر کردند یا در تمام سفرها و سخنرانیها او را همراهی کردند؛ برایش ایده تولید کردند و حتی متن سخنرانی نوشتند و به او مشاوره دادند.
شنیدهام که برخی علاقهمندانش، گروهی و خانوادگی و حتی طایفهای به تهران یا مراکز استانها رفتند تا کمک کنند. دستمریزاد که اگر پزشکیان موفق شود و خدمتی به کشور کند، اینان نیز در آن شریکند و وجدانشان آسوده است که وظیفه خود را برای اعتلای کشور بهموقع انجام دادهاند.
این «مجاهدان جمعه» البته در پیمانشان صادق بوده اند چرا که حتی با وجود احتمال عدم موفقیت دکتر پزشکیان، باز به خاطر اعتقادشان به باورها و برنامههای ایشان، همه توان و اعتبارشان را وارد میدان کردهاند. بنابراین همین صداقت در میهندوستی آنان حکم میکند که مراقبت کنند که هیچ فشاری و تحمیلی به رئیسجمهور منتخب وارد نشود تا او بر اساس مصالح کشور و قولهایی که به مردم داده است، نیروهای دولت خود را گزینش و چینش کند. یعنی پرسش این است: این «مجاهدان جمعه» که برای موفقیت پزشکیان، پول و آبرو و هنر و دانش و خلاقیت و عشق خود را گذاشتند، آیا گذشتند؟
بهگمان من «مجاهدین شنبه» را پزشکیان باید از خود دور کند و «مجاهدان جمعه» خود باید فضای اطراف پزشکیان را خالی کنند تا در صدقشان تشکیک نشود.
شنیدهام دکتر پزشکیان برای پرهیز از تبارگماری و جلوگیری از چانهزنی و سهمخواهی، کمیتهای را مأمور کرده است تا معیارهای انتخاب اعضای دولت (وزرا و معاونان) را استخراج کند و سپس کمیتههای تخصصی انتخاب وزیر به صورت جداگانه برای هر وزارتخانه تشکل شود. کار بسیار درستی است به شرط آن که تا آخر شفاف پیش برود.
درخواستم این است که آن کمیته، هم مراحل فعالیت خود و پیشرفت کار را اطلاع رسانی کند و هم شیوه نامه و معیارهای انتخاب اعضای کابینه را به اطلاع عموم برساند و راهی نیز برای اظهار نظر کارشناسان دستگاهها و صاحبنظران مستقل درباره آن معیارها معین کند. حتی شاید بهتر باشد سازوکاری برای نظردهی عموم مردم هم در مورد شیوهنامه انتخاب و هم در مورد نامزدهای پیشنهادی وزارتخانهها در نظر بگیرند.
تقریبا پیشاپیش روشن است که در خیلی از حوزهها بویژه حوزههای صنعتی و اقتصادی، بدون حل مساله تحریمها و بدون گشایش روابط با خارج تحول ویژهای نمیتوان ایجاد کرد. باز روشن است که در برخی حوزهها بدون خواست، حمایت و همکاری همه اجزای نظام سیاسی، تحولی چهره نمیبندد؛ مثل حذف رانتها و عقب راندن نهادهای نظامی و دینی از انحصارگری در برخی حوزههای اقتصادی و مجبور کردن آنها به دادن مالیات.
پس چرا دکتر پزشکیان مسئولیت شکست احتمالی همه ارکان دولتش را بر عهده بگیرد؟ اگر او انتخاب مقامات ارشد دولتش را از انحصار خویش و نزدیکان خویش خارج کند و به یک سازوکار شفاف غیرشخصی بسپارد، هم امروز از فشارها و سهمخواهیها آزاد میشود و هم فردا همه مسئولیت شکستهای احتمالی به پای او نوشته نخواهد شد. پزشکیان اگر نیامده است که رانتی ببرد و رانتی بدهد، باید مواضع توزیع رانت را شفاف کند و انتخاب وزرا یکی موقعیتهای توزیع رانت است.
ما فرصت خطا نداریم. هر اصلاحی در این ساختار از شفافیت شروع میشود. اگر دولت چهاردهم فقط همین یک قلم وظیفه را به خوبی انجام دهد تقریباً ماموریتش تمام است.
✍محسن رنانی، ۱۷ تیر ۱۴۰۳
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠انتخابات 1403 و فرایند بزرگ جهانیِ جبهۀ انقلاب اسلامی
جامعۀ ایرانی در کشاکش دو نظم جهانی (ابزارهای جهانیِ غربی و آرمانهای اسلامی-شیعی-ایرانی)
1 از 5
1. در بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی، تعبیر کوتاه اما بسیار مهمی دربارۀ وضعیتِ انقلاب اسلامی آمده است: «درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم میشود». این وضعشناسی از آنجا که در چنین بیانیهای و توسط مقام معظم رهبری ارائه شده است، بیانگر آن است که ارکان نظام جمهوری اسلامی درگیر چنین فرایندی خواهند بود.
2. فرایندهای جهانی، در دورۀ معاصر، به معنای خاصی از زمان گره خوردهاند که مفید معنای معاصرتاند. فارغ از مباحث فلسفۀ تاریخی، از حیث تحولات انضمامی، سرمایهداریِ اروپایی پس از تکوین و تکامل در سدۀ نوزدهم، در قرن بیستم و مخصوصاً پس از جنگ دوم جهانی، از قلمرو یک نظام اروپایی خارج و تبدیل به یک فرایند جهانی گردید. برنامههای عمرانی یا توسعۀ سرمایهداری با جهانیکردنِ سرمایهداریِ بلوک غرب، توانست کمونیسم اتحاد جماهیر شوروی را منزوی سازد و با فروپاشیِ آن، تبدیل به امر جهانی گردد. با فروپاشیِ اتحاد جماهیر شوروی، این جهانیشدن بلامنازع شد. ثمرۀ این رخداد بزرگ آن است که ما امروزه هر اتفاقی که در اروپا یا آمریکا میافتد، به شکل جهانی تجربه میکنیم. یافتههای علمی و آزمایشگاهی یا حتی نمادهای فرهنگی، تکنولوژی، رخدادهای سیاسی یا حتی سرگرمیهای مربوط به اوقات فراغت یا حتی باورهای دینی، همه و همه، اگر قرار است در سطح جهان شناخته شوند، ناگزیر از سوارشدن بر مرکبِ سرمایهداریِ جهانیِ غربیاند. از این منظر، فرایندهای بزرگ و جهانی، ناگزیر نسبتی با سرمایهداری غربی پیدا میکنند. غذای چینی، لباس یا فیلمهای کرهای، خالکوبیِ فلان بازیگر فوتبال، آموزهای در فقه یا کلامِ اسلامی یا حتی لباس عربیِ قطریها، اگر قرار است جهانی شود و در سطح جهان دیده شود، باید بر این مرکب سوار شود. قطریها مجبورند لباس عربی را در جام جهانی، بر تنِ لیونل مسی کنند تا در جهان دیده و شناخته شود یا حتی ما مجبوریم که شیوۀ تحصیل سنتیِ خودمان در حوزههای علمیه را تبدیل به قواعد دانشگاهیِ جهانی کنیم تا شناخته شویم.
3. با اینحال دقیقا در زمانی که دو فرایندِ بزرگ جهانی در بلوک غرب و شرق، در حال منازعه با یکدیگر بودند، یک فرایند بزرگ جهانیِ دیگر از خلال رقمزدنِ یک انقلاب جهانی در ایران سربرآورد: فرایند بزرگ جهانیِ اسلامی. این فرایند بزرگ جهانی، هم از حیث جغرافیای فرهنگی مبتنی بر تمدنِ ایرانی بود که اساساً تمدنی جهانی شناخته میشده و هم مبتنی بر آموزههای اسلامی و مخصوصاً شیعی بود که عناصرِ ذاتیِ آن، جهانیاند. یک مسلمان، همواره بر این باور است که دینِ او، دین خاتمِ همۀ پیامبران تاریخ است و ظرفیتِ مسلمانشدنِ همۀ ابناء بشر در آن وجود دارد؛ همۀ ما شیعیان، از دوران طفولیت میآموزیم که پایانِ تاریخ بشری، از خلال موعودی رقم خواهد خورد که امام دوازدهم شیعیان است که هر لحظه، امکان حضور او، وجود دارد. از این جهت، انسانی که در ایران زندگی میکند، حداقل از یکی از این سه جهت، واجد هویتی جهانی است. جهانی میاندیشد و جهانیبودن، با پوست و خون و جانِ او عجین شده است. این انسان، نمیتواند جهانی نیندیشد و جهانی نباشد. این جهانیبودن برای او، امری عارضی نیست، بلکه ذاتیِ هویت اوست.
✍محمدرضا قائمی نیک
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠انتخابات 1403 و فرایند بزرگ جهانیِ جبهۀ انقلاب اسلامی
جامعۀ ایرانی در کشاکش دو نظم جهانی
2 از 5
4. علیرغم ذاتیبودنِ عناصر هویت جهانی در انسانِ ایرانی، با اینحال شرایطی که او در حداقل یک قرن اخیر تجربه میکند، بهگونهای رقم خورده که ابزارهایِ جهانیبودنِ او، ابزارهای غیرِ ایرانی، غیر اسلامی و غیر شیعی است. اقتصاد و معیشت او، روابط پولی و مالیِ او، فرهنگِ زبانی و واژههای مورد استفادۀ او، شیوۀ زیستِ شهری یا حتی روستاییِ او، فرم و محتوایِ علمی و درسیِ او، شبکههای اجتماعیِ مجازی و دیگر ابزارهای رابطۀ اجتماعیِ او، سرگرمیِ و اوقات فراغتِ او، سبک و مدلِ پوششِ او، حتی سبک نکاح و ازدواج او، شیوۀ غذاخوردنِ او، سفر رفتنِ او، موسیقیِ او، فیلم و سینمایِ او، ابزارآلات تکنولوژیک کشاورزی و ساختمانسازیِ او، اتوماسیونِ اداری و سازوکارهای سازمانیِ او، زمانِ تعطیلی یا کارِ او، یا حتی سبک مناسکِ او، همه و همه، مادامی که جهانیاند، غربیاند و مادامی که ایرانی یا اسلامیاند، دیگر جهانی نیستند. ما وقتی از اقتصاد اسلامی-ایرانی، جامعۀ اسلامی-ایرانی، خانوادۀ اسلامی-ایرانی، بانک اسلامی-ایرانی، سفرِ اسلامی-ایرانی، موسیقیِ اسلامی-ایرانی، ازدواج اسلامی-ایرانی، شیوۀ غذا خوردن اسلامی، فیلم و موسیقی و هنر اسلامی-ایرانی، پوششِ اسلامی-ایرانی یا دیگر قلمروهای سبک زندگیِ اسلامی-ایرانی سخن میگوییم، در عمل منجر به یک سبکِ محدود به عدۀ خاصی از افراد در یک جغرافیای فیزیکی یا فرهنگی میشویم. در توضیح یا تکوین یا ترویج این نسخههای اسلامی-ایرانی، به فرضِ مطلوبیت، معمولاً به جهانیشدنِ آنها نمیاندیشیم. آنها همیشه مقید به یک عدۀ از انسانهای خاص، در یک قلمروِ فیزیکی یا فرهنگی خاصاند.
5. در این وضعیت، انسانِ ایرانی، مخصوصاً در شرایط پس از انقلاب اسلامی و ادعایِ جهانیِ آن، گرفتار یک وضعیتِ دوگانه در اعمال و هویت خویش است. او از یکسو، هر صبح و شب، با باورهای و اعتقادات جهانی اسلامی-ایرانی-شیعی درگیر است و از سوی دیگر، ابزارهای جهانیبودنیِ را تجربه میکند که نه اسلامیاند، نه ایرانیاند و نه شیعیاند. باورهای اسلامی-ایرانی-شیعیِ او، مقید به جغرافیای فیزیکی یا فرهنگیِ محدودی شدهاند و ابزارهای غربی را در دسترس دارد که با آنها میتواند جهانیبودن را تجربه کند. مادامی که مقید به اعتقادات و باورهای اسلامی-ایرانی-شیعی است، جهانی میاندیشد اما در «قفس» تنگ عملی و انضمامی گرفتار است و مادامی که با ابزارهایِ جهانیِ غربی، زندگی میکند، از باورهای اسلامی-ایرانیاش فاصله میگیرد. نه میتواند آنرا رها کند و نه میتواند از این چشم بپوشد.
6. بگذارید واضحتر پیش برویم. زن ایرانی، قرنها حجاب و عفاف را امری فطری میدانست و چون امر فطری، جهانی است، از رعایت حجاب و عفاف، چندان احساس دشواری نمیکرد، بلکه برای آن، انواع پوششهای متنوع زنانه و مردانه عفیفانه و مطابق شریعت اسلامی را طراحی میکرد؛ اما اکنون، اگرچه آن باور فطری در وجودش نهادینه است، اما ابزارِ پوشش و تلقیاش از پوشاندنِ بدن، غربی و البته جهانی و تابع سبکهای پوششِ جهانی است. انسانِ ایرانیِ معاصر، هر جایی که مینگرد، از واقعیتِ خیابان تا فضای مجازی، با زنی روبرو است که برخلافِ باور او، میپوشد و از سبکهای پوششِ جهانی تبعیت میکند. او می خواهد در زیست جهانی، سهمی داشته باشد، اما جهانی که حجاب عفیفانه و فطری را نمی فهمد. انسانِ ایرانی، مادامی که در سعدی و حافظ و فردوسی سیر میکند، با تنوعی از فرهنگهای بشری روبرو است، اما امروز در ارتباطگیری با جهان، مجبور به محدودیتِ استفاده از پیامرسانهای داخلی است؛ بهراستی چرا انسانِ ایرانی، سهولت استفاده از پیامرسانهای داخلی را رها میکند و حاضر میشود در اینستاگرام و تلگرام و دیگر پلتفرمهای فیلترشدۀ جهانی پرسه بزند؟ آیا جز این است که انسانِ ایرانی، میخواهد در شبکهها و پلتفرمهای جهانی؛ حضور داشته باشد؟ بهراستیِ آیا واقعاً دردِ نخبۀ مهاجر ایرانی، فقط اشتغال در داخل کشور است یا او، در ورای این مهاجرت و پذیرفتنِ خطرات و دشواریهایش، بهدنبال ایفای نقش در فرایندِ جهانیِ علم است و چون، منشاء علمِ جهانی، غرب و اروپا و آمریکا است، به آنجا مهاجرت میکند؟ ما حتی امروزه، مهاجرینی داریم که فلسفۀ اسلامی را هم در دانشگاههای غربی میخوانند، چون جهانی است. تا یکی دو دهۀ پیش، نرخ طلا تابع تحولات فرهنگی یا اقتصادیِ داخل کشور بود، اما امروز، آنهم جهانی است. گویی همۀ ابزارهای زندگیِ ما، روزبهروز، بیشتر تابع زمان و مکانِ جهانیبودن میشوند و البته به دلیل سکولار بودنِ جهانِ معاصر، سکولارتر میشوند.
✍محمدرضا قائمی نیک
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠انتخابات 1403 و فرایند بزرگ جهانیِ جبهۀ انقلاب اسلامی
جامعۀ ایرانی در کشاکش دو نظم جهانی
3 از 5
7. با اینحال در میانۀ این فرایندهای سکولارِ جهانی، گهگاهی در گرگ و میش حوادث، انسانِ ایرانی با هویتِ اسلامی-ایرانی و شیعیاش، ققنوسوار، رُخ مینماید. گویی بر خودِ معاصرش، بر سازوکارهای سکولارِ سازمانیاش، بر محاسبات اقتصادیِ منفعتگرایانۀ بانکی و مالیاش، میشورد و به یاد شهید حججی، شهدای غواص، حاج قاسم سلیمانی و حتی شهدایِ خدمت یا حتی در جریان پیادهروی اربعین، لحظاتی یا روزهایی، به یاد ایام جنگ و انقلاب اسلامی یا حوادثِ حماسیِ صدر اسلام، دوباره عناصرِ جهانیِ هویتِ اسلامی-ایرانی-شیعیاش را فریاد میزند. در اینجاست که صحنههای کمابیش متضاد یا متناقضی رخ مینماید. بیحجابها، در کنار باحجابها، شهیددوست میشوند، منفعتگرایان، ایثارگر میشوند، مسئولین به مردم نزدیک میشوند. ماشینهای خارجیِ لوکس، تبدیل به تاکسیهای صلواتی میشوند. کارمندانی که بر سر محاسبۀ یک روز مرخصی استعلاجی یا استحقاقی، چانه میزدند، یک هفته در خدمت اباعبدالله (ع) قرار میگیرند. همۀ میخواهند در جهانیشدنِ ایدههای اسلامی-ایرانی و شیعی سهیم باشند. شبکههای اجتماعی، دیگر خارجی و داخلی ندارند، شاید اساساً از کارآیی بیفتند. دانشمند و استاد دانشگاه و استاد حوزۀ علمیه، چه در خارج درس خوانده باشد و چه در داخل، همۀ دیسیپلینهای علمی را کنار میگذارند و برای یک نوجوانِ شهید نجفآبادی که جهانیشده است، میگریند. اساساً همین وجه تضادگونه است که ما را از امارات و عربستان و کویت و ترکیه و دیگر کشورهای اسلامی که تن به ایفای نقش در نظم جهانیِ غربی دادهاند، متمایز میکند.
8. مروری بر انتخابات سرنوشتسازِ ریاستجمهوری در ایران، مخصوصاً پس از جنگ تحمیلی، نشان میدهد که میزان استقبال از شعارها و ایدههای نامزدهای ریاستجمهوری، تابع ارتباطِ آن ایدهها با ایدههای جهانی است. دولتِ سازندگی، ناگزیر از اجرای برنامههای توسعهای بود که همراستا با برنامههای جهانیِ توسعه تکوین یافته بودند؛ ما بایستی قواعدِ بانک تجارت جهانی را میپذیرفتیم؛ ما بایستی از جنگ با جهان، به گفتگو با جهان میرسیدیم. بایستی با اقتصاد جهانی، کار میکردیم. در 1376، بایستی با دیپلماسی سیاسی جهانی همراهی میکردیم. بایستی بهجای کمیته و بسیج و دیگر نهادهایی که در انقلاب اسلامی تکوین یافته بودند، NGO و دیگر قواعدِ دموکراسی جهانی را میپذیرفتیم؛ چنانکه بعدتر، ورود زنان به ورزشگاهها را به خاطر قواعد جهانیِ فیفا پذیرفتیم. با اینحال این پذیرفتنها، اگرچه از فشار جهانیِ میکاست، اما تناقضها و تضادهای انسانِ ایرانی را عمیقتر میساخت. انسانِ ایرانی-اسلامی-شیعی، جهانیبودن را به شکل دیگری میفهمید و ابزارهای جهانیِ معاصرِ او، به شکلی دیگر بودند. او انقلاب مستضعفین جهان را رقم زده بود، اما تن به ابزارهای زیست بورژوازیِ جهانی میداد. او معتقد بود که نهضت خمینی، به انقلاب مهدوی میانجامد، اما پایان تاریخِ فرانسیس فوکویاما، بر جهان حاکم بود. او انقلاب فرهنگی را در دانشگاهها رقم زده بود، اما ناگزیر از تکرار علوم انسانیِ و طبیعیِ غربی بود. او ولایت فقیه و نهادهای انتصابیِ آنرا پذیرفته بود، اما اکنون در مواجهه با فرایند پیچیده و گستردۀ دموکراسی جهانیِ غربی قرار میگرفت. هر چه ابزارهای غربی را بیشتر میپذیرفت، ناگزیر بایستی از آرمانهای اسلامی-شیعی-ایرانیِ انقلابیاش بیشتر دست بر میداشت. پذیرفتنِ روزافزون ابزارهای غربی، اگرچه کارِ دولتها و رونقِ آنها را پیش میبُرد، اما عناصرِ هویتی و تاریخیِ جامعۀ ایرانی-اسلامی-شیعی را بیشتر به حاشیه میبُرد.
✍محمدرضا قائمی نیک
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠انتخابات 1403 و فرایند بزرگ جهانیِ جبهۀ انقلاب اسلامی
جامعۀ ایرانی در کشاکش دو نظم جهانی
4 از 5
در سال 1384، همۀ آنها نیروهای اجتماعی که در 16 سال اجرای توسعۀ سیاسی و اقتصادیِ غربی در ایران، به حاشیه رانده شده بودند، تجمیع شدند و در نفیِ وضع موجود، حادثۀ 3 تیر 1384 رقم خورد. اولین ظهور نیروهای به حاشیه رانده شده رقم خورد؛ از هوادارانِ شهید آوینیِ منتقد توسعه تا عدالتخواهانِ منتقدِ سیاستهای سرمایهداریِ دولتِ سازندگی تا نیروهای حزباللهی بهحاشیه رفته در جامعۀ مدنیِ سکولارِ دولت اصلاحات همگی، در این رأیِ سلبی و نفیِ این وضعیت، سهیم بودند. در اینجا بود که نیروهایهای سیاسی منتقدِ وضع موجود، در نفیِ کارگزاران سازندگی و اصلاحات، ظهوری جدی یافتند. در این انتخابات، دوباره ایدههای جهانیِ اسلامی-ایرانی-شیعی سربرآورد. معرفیِ امام زمان (عج)، یعنی نیرویِ جهانیِ شیعی در سازمان ملل، عدالتگستریِ اسلامی-ایرانی در سطح جهانی، طرح الگویِ اسلامی-ایرانی پیشرفت در مقابلِ توسعۀ غربی و بسیاری از امور دیگر، همگی بیانگر آن بود که انسانِ ایرانی، بار دیگر مسیر حرکتِ جمهوری اسلامی را به ریلِ انقلاب اسلامی برگردانده است. گویی میخواهد بر تضاد میانِ ایدههای اسلامی-ایرانی-شیعیِ جهانی با ابزارهای جهانی، غلبه یابد و میان آنها سنختی برقرار سازد. با اینحال ناکامی این تلاش، در 4 سال دولت دهم، بهتدریج آشکار شد. در دولت دهم، گویی سوختِ موتور غلبه بر تضادهای میان ابزارهای جهانیِ غربی و آرمانهای اسلامی-شیعی-ایرانی پایان یافت و ناگزیر، دوباره ابزارهای غیرِ اسلامی-ایرانی-شیعی (بخوانید ابزارهای غربی) برای بسط آرمانهای اسلامی-ایرانی-شیعی به کار گرفته شدند. دوباره تضادها، سربرآورد. خلاصه آنکه در دولت دهم، الگویِ اسلامی-ایرانی پیشرفت، تفاوتی با برنامههای توسعۀ غربی نداشت. بانکداریِ اسلامی، جز در بعضی عقود، تفاوتی با اقتصادِ سرمایهداری نیافت. شهرسازیِ اسلامی، همان ایدۀ شهرِ مدرن را پیگیری میکرد. هنر اسلامی، حرفی متفاوت از حرف معاصر نداشت. هابرماس در دیدار از ایران، گفته بود که من به ایران آمدم تا راهحل شما ایرانیها برای حل بحرانهای جهانی را بشنوم، اما شما حرفهای خودِ ما غربیها را تحویل من دادید. در گسست میان آرمانهای اسلامی-شیعی-ایرانی و ابزارهای نامتناسبِ با آنها، ایدۀ بازگشت به وضعیتِ قبل از 1384 در انتخابات 1392، به راحتی رأی آورد.
9. با ظهور دولتِ حسن روحانی، تلاش شد تا طرح سازگاری با ابزارهای جهانیِ غربی و کوتاه آمدن از آرمانهای انقلابیِ جهانی بار دیگر شکل بگیرد. ایدۀ اصلیِ دولت یازده و دوازده، همین بود؛ سازگاری با جهان برای ایفای نقش در طرح جهانیِ غربی. با اینحال دوباره آن تضادهای پنهان آشکار شد. تضادهایی که میان مداحان سنتی، هیئتهای سنتی، کارگران به حاشیه رانده شدۀ نظم نابرابر سرمایهداریِ جهانی، علاقهمندان به تعلیم و تربیت اسلامی-ایرانی، وفادارانِ به شریعتِ اسلامی و شیعی و نظایر آنها با سازوکارها و ابزارهای جهانی بهوجود آمد. علوم انسانیِ اسلامی-ایرانی در مقابل علوم انسانیِ غربی، تحولِ آموزش و پرورش مطابق موازین اسلامی-ایرانی جایگزین سند توسعۀ پایدار 2030، توجه به ظرفیتهای داخلیِ تولید در مقابل واردات و پذیرفتنِ سهم جهانی در اقتصاد، خلاصه همۀ این تضادها شکل گرفت. اما به همان دلایل پیشین، بار دیگر در سال 1400، رای سلبیِ حاشیهرفتهها از نظم جهانیِ غربی، پیروز میدان شد. شعار تولید داخلی، رابطه با کشورهای همسو و همسایه، احیاء ارزشهای اسلامی-ایرانی-شیعی و نظایر آنها بار دیگر در رای سلبی و نفی وضع موجود و البته با نظر به استفاده از تجربههای جهانی پیروز شد. در این انتخابات نیز، نیرویِ غیر غربگرا و مدعیِ طرحی غیر از طرح جهانِ غربی، با رایِ سلب وضع موجود، پیروز انتخابات گردید.
✍محمدرضا قائمی نیک
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠انتخابات 1403 و فرایند بزرگ جهانیِ جبهۀ انقلاب اسلامی
جامعۀ ایرانی در کشاکش دو نظم جهانی
5 از 5
10. با ظهور دولتِ شهید رئیسی، آزمون و خطایِ نیروهای انقلابی، برای طرحِ جهانی متناسب با انقلاب اسلامی با به تعبیری، ایجاد سازگاری میان آرمانهای جهانیِ اسلامی-شیعی-ایرانی با ابزارهای جهانیِ غربیِ معاصر، پختهتر شده بود. در این دوره این درک تحقق یافته بود که ما درگیر این دو جهانِ متضادیم و باید راهی جدید بگشاییم. آن حضورِ مردمیِ متاثر از آرمانهای اسلامی-ایرانی-شیعی دیگر منحصر به حوادثِ هیجانی تشییع شهدای جنگ یا حاج قاسم نشد، بلکه اینبار، شهادت شهید رئیسی، رئیس جمهور، این رویدادها را رقم زد. گویی فاصلۀ میانِ ابزارهای جهانیِ غربی که اوج آنها در دولت تحقق مییابد با آرمانهای اسلامی-ایرانی-شیعی، در شخص رئیس جمهور، تلائمی نسبی مییافتند. او هم دولتمرد بود، هم انقلابی؛ هم نمایندۀ آرمانهای اسلامی-ایرانی-شیعی بود و هم امکان کار با ابزارهای جهانی را داشت. ما رئیسجهوری داشتیم که هم امامرضایی بود و هم با ابزارهای جهانی، کار میکرد. هم قرآن و عکس حاج قاسم سلیمانی را در سازمان ملل بلند میکرد و هم بر توسعۀ شبکۀ اجتماعی و دیگر ابزارهای جهانی تاکید داشت. با اینحال انتخاباتِ 1403 و ناکامیِ سعید جلیلی در کسب اعتماد از مردم برای ریاست جمهوری و در مقابل، پیروزیِ مسعود پزشکیان با طرح ایدۀ احیاء برجام، رفع تحریم و رفع فیلترینگ، نشان میدهد که گویی سوختِ وجه ایجابیِ نیروهای حزباللهی در مواجهه با سوخت جهانیبودنِ غربی، به پایان رسیده و بایستی احیا شود.
11. بر اساس این تحلیل، اگرچه وجه ایجابیِ نیروهای انقلابی، در جمع میانِ آرمانهای اسلامی-ایرانی-شیعی متاثر از انقلاب، مهمترین عامل تمایز ایران و انقلاب اسلامی در مواجهه با جهانِ معاصر غربی است، اما همچنان قوت و قدرت کافی برای یک طرح جهانی را ندارد. این طرحها برای مدتی موقت، کشور را به پیش میراند، اما در مواجهه با موج جهانیِ توسعهیافتگیِ غربی، دوباره کم میآورد. با اینحال ضعف این وجه ایجابی، در مقایسه با فقدان آن در کشورهایی نظیر ترکیه، عربستان، کویت، امارات و دیگر کشورهای اسلامی که نظم نوین جهانی را پذیرفتهاند، ارزشی به قیمتِ حیات و زندگیِ انسانِ ایرانی در جهان دارد. روشن است که چنین کشورهایی، مادام که این منطقِ جهانی را پذیرفتهاند هیچگاه نمیتوانند سودای رقمزدنِ نظمی دیگر را در سر بپرورانند. جامعۀ ایرانی، همچنان درگیرِ آرمانهای جهانیِ اسلامی-شیعی-ایرانی خود و ابزارهای جهانیِ غربی در دسترسش است. او نمیخواهد تن به طرحهای منطقهای و محدود بدهد؛ او نمیتواند فیلترینگ شبکههای خارجی را تحمل کند؛ و نمیتواند نادیده گرفته شدن در جهان را بپذیرد. او میخواهد در جهان، زندگی کند و جهانی باشد؛ هرچند ابزارهای این شیوۀ زندگی، غربی و سکولار باشد. با اینحال برخلاف کشورهای عربی یا اسلامی مذکور، در اعماق وجودش، مولفههای اسلامی-شیعی و ایرانی جهانیبودن را دارد. شاید حتی دوباره به آنها برگردد و زیر میزِ تمام ابزارهای غربی جهانی بزند. اما در این میان، هر انتخاباتی، آزمونی برای ملت ایران است که دریابد ورودش در فرایند بزرگ جهانی، تا چه اندازه توانسته او را در این کشاکش، به پیش براند و الگوهای جدیدِ جهانی را ارائه کند. ما از یکسو وارد فرایند بزرگ جهانی شدهایم و از سوی دیگر، با تقید به انقلاب اسلامی، سودای رقمزدنِ نظمی جهانی، اما غیر از نظم جهانیِ موجود را داریم. وجه ایجابیِ ما، اگرچه در مقایسه با کشورهای عربی یا اسلامی مذکور، وجه ممیزۀ ماست، اما به همان میزان که جهانی باشد، میتواند در این منازعۀ جهانی، کارآمد و پیروز، و برای جامعۀ ایرانی، اقناعکننده باشد. جامعۀ ایرانی، نمی تواند ایده های متمایز اسلامی-ایرانی-شیعی اش را فراموش کند، اما در ایده های ایجابی اش، نمی تواند جهانی نباشد.
✍محمدرضا قائمی نیک
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠تو چه خواهی کرد؟
🔻 پیام مهم آیت الله رئیسی به مسعود پزشکیان
رئیس جمهور جدید سلام
خواستم بگویم خیالت راحت باشد
🔹خزانه کشور دیگر خالی نیست،
🔹انبارها و سیلوها و ذخایر استراتژیک کشور را برایت پر کردم،
🔹اکثر بدهی ۶۰۰ هزار میلیارد تومانی دولت قبل را تسویه کردم،
🔹آب شیرین کن و لوله های انتقال آب به سیستان و بلوچستان و استان های مرکزی ایران را برایت ساختم،
🔹مشکل آب اهواز و شهرکرد را بر طرف کردم،
🔹تورم ۶۰ درصدی را به ۴۰ درصد رساندم،
🔹نرخ رشد نقدینگی کشور را به طرز محسوسی برایت کاهش دادم،
🔹طرح های ورزشی و درمانی که بیش از ۲۰ سال معطل بود را برایت به بهره برداری رساندم،
🔹روزانه ۷۰۰ نفر از مردمت، برای ضعف مدیریت سلامت و دیپلماسی، نمی میرند،
🔹پروژه توسعه فیبر نوری برای افزایش سرعت اینترنت در کشور را به راه انداختم،
🔹ذخایر ژنتیکی دام کشور را که در معرض فروش و نابودی بود، حفظ کردم،
🔹صدها کلیومتر راه آهن معطل مانده را به بهره برداری رساندم،
🔹فرآیند ساخت دومیلیون و ششصد هزار واحد مسکونی برای مردم را آغاز کردم،
🔹کارخانه های بزرگ و استراتژیک کشور مانند آذرآب و هپکو و ماشین سازی تبریز و صدها کارخانه کوچک و بزرگ دیگر را احیا کردم،
🔹روابط با عربستان و کشورهای اطراف خلیج فارس را برایت سامان دادم،
🔹برای توسعه تجارت، عضو سازمان های بریکس و شانگهای شدم،
🔹مسأله رتبه بندی معلمان را تا حد زیادی برایت حل کردم،
🔹سامانه دریافت الکترونیکی مجوزها را برایت راه اندازی کردم و امضاهای طلایی و رانت را از بین بردم،
🔹یارانه مردم را از ۴۵ هزار تومان به ۴۵۰ تومان تغییر دادم،
🔹مسأله قطعی برق صنایع را تقریبا به طور کامل رفع کردم،
🔹ماهواره های ساخته شده به دست جوانان نخبه که سالها خاک میخورد را به فضا فرستادم،
و...
🔹همه این کارها و هزاران کار دیگر را کردم، در حالیکه دولتی را تحویل گرفتم که تمام شاخص های فلاکت و ضعف مدیریت در آن به حد اعلا رسیده بود. این را میتوانی در اولین جلسه من با هیأت دولت قبل ببینی.
🔹حالا تو هستی و درد ملت.
حواست باشد، من انتظار مردم ایران از یک رئیس جمهور را خیلی بالا بردم.
🔹من به جای نشستن در دفترم، توی کپرهای تاریک و چادرهای عشایر نشستم.
🔹به جای واکس، کفشهایم را با گِلِ سیلاب سیستان و بلوچستان آراستم.
🔹به جای گرفتن جشن تولد در هواپیما، با کودکان یتیم همسُفره شدم.
🔹من رکورددار سفر با هلیکوپتر برای رفع مشکلات مردم به نقاط مختلف کشور، در بین مسئولین ایران هستم.
🔹من حواسم به صبح های جمعه بود و به جای ریشخند کردن مردمم، جمعه هایم را به جای خانواده، در کنار مردم دردمند کشورم بودم.
🔹من در راه اعتلای ایران عزیز، جانم را فدا کردم.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠پوپولیسم
ممکن است پوپولیسم به طور موقت کنار رود، ولی به طور ریشه ای خیر. زمانی به طور ریشه ای کنار میرود که کشور قاعده مند و منضبط اداره شود و کشور شخصی اداره نشود؛ یعنی به لوازم جمهوری اسلامی و به ولایت فقه ملتزم باشیم؛ یعنی آن قواعدی را که پذیرفتیم با ساختارهای مناسب گره بزنیم؛ یعنی ساختار در خدمت این قواعد باشند؛ به لحاظ فرهنگ سیاسی به هر حال دقت کنیم که مظروف متناسب با ظرف تاریخی ما برنگردد.
ما به بسط ظرف نیاز داریم نه محدود کردن مظروف؛ زیرا انقلاب اسلامی مظروف بزرگی است که ظرف خودش را میخواهد، ظرف را باید توسعه دهیم، نه اینکه مظروف را کوچک کنیم؛ یعنی اگر همان ظرف تاریخی را دست نخورده بگذاریم آن فره ایزدی متناسب با این ظرف است ولی اگر ظرف را توسعه دهیم دیگر فره ایزدی برنمی گردد و آن وقت می شود همان ولایت قاعده مند و منضبط؛ یعنی هر چه به سمت مشروط کردن حکومت برویم که در اینجا مشروط کردن ما به همان محدوده ها و ضوابط الهی و دینی و اسلامی مان که هر چه بیشتر به این سمت برویم و کشور را بـه ایــن سمت هدایت کنیم، به نظر من تفکر پوپولیسم هیچ جایی نخواهد داشت. چون تفکر پوپولیسم فاقد نخبگی است.
یکی از تجلیات نخبگی ما توجه به همین ضوابط و قواعد است و اصلاً خود توجه به قواعد و ضوابط، پای نخبگی را به میان می کشد؛ پس بدانید این ضابطه گرایی و قاعده گرایی دور زده شده است که پوپولیسم قدرت مانور پیدا کرده است که حالا در این دور زدن ها هم نهادهای متولی ضوابط و قواعد ما هم نقش داشتند؛ یعنی حوزه های علمیه ما هم خودشان نقش نخبگی خودشان را فراموش کردند؛ یعنی آنها هم نقش نخبگی خودشان را فقط در اجرا دیدند؛ یعنی اگر آنها هم نقش خودشان را در سیاست و نظارت و نظریه پردازی هم علاوه بر تصدی گری می دیدند، احتمالاً مانوری برای پوپولیسم ایجاد نمی شد و این را هم نمی توانیم نادیده بگیریم که آن نهادهای ریشه دار مدنی ما یک مشکلی پیدا کردند که مانور پوپولیسم بالا رفته است؛ ما به آنها گفتیم که شما بر ظرفیتهای مدنی ما نیفزودید که این حرف ها را می زدید، اما آن نهادهای مدنی بالفعل ما چطور؟ آیا آنها خودشان را به رخ کشیدند؟ آیا آنها مطالبات خودشان را مطرح کردند؟ آیا آنها نظارت کردند که فرصت در اختیار منجی گرایی و پوپولیسم به این شکلش قرار نگیرد؟ آنها هم نکردند، بنابراین اگر ما میخواهیم با پوپولیسم مقابله جدی کنیم باید در مرحله اول به عوامل بعید و ساختاری و فرهنگی توجه داشته باشیم و نقش حوزه های علمیه هم نقش برجسته ای می شود و در این چارچوب، چون بحث قاعده و ضابطه است و چون ولایت فقه است باید این عقبه به کار گرفته شود، اگر می خواهیم یک مبارزه ریشه ای داشته باشیم اما اگر نمی خواهیم مبارزه ریشه ای داشته باشیم، فکر میکنم در کوتاه مدت دیگر پوپولیسم جواب ندهد.
مثلاً توقع برنامه و استراتژی داشته باشند و همین بحثی که الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در حال مطرح شدن است به گونه ای تفسیر شود که سایر نخبگان هم بیایند و دستی داشته باشند و تا حدودی تاثیر داشته باشد اما من فکر میکنم که هر آن به شدت امکان باز تولیدش هست به دلیل رابطه قدرت ثروت و به دلیل اقتصاد نفتی و به دلیل نظام متمرکز تصمیم گیری و اداره کشور و رابطه مرکز پیرامونی که یک بحث بسیار جدی هست.
یک دولت پوپولیستی از تمرکزگرایی استفاده کرد؛ کجای دنیا میبینید که یک دولت پوپولیستی از تمرکزگرایی استفاده نکرده باشد، حالا این اقتصاد نفتی هم می آید همراه می شود که باید برای این ها یک فکر اساسی کرد. اقتصاد نفتی داریم، تمرکزگرایی داریم و ولایت منضبط و قاعده مند فقه هم نداریم، نهادهای مدنی متولی فقه ما هم که تمامی نقش خودشان را در اجرا دیدند و از نظریه پردازی و نظارت هم که غافل شدند، بنابراین می خواهم بگویم نه، کماکان چراغ سبز پوپولیسم روشن است و چشمک میزند و حالا ممکن است یک مقدار ضعیف و کم سو شود اما الان روشن است و سوسو می زند ما می خواهیم این چراغ را در کشور خاموش کنیم ولی این چراغ به این راحتی ها خاموش نمی شود.
✍عماد_افروغ، کتاب پوپولیسم عبدالوهاب فراتی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠ما توده نیستیم
بخش اول
انتخابات 403 امتحان عجیبی بود و کمی قابل پیش بینی. سه روزی هست که به این متن فکر میکنم. پزشکیان مجموع توصیف هایی است که اصلاحات از مخالفانش میکرد، مثل احمدی نژاد کاپشن پوش و پوپولیست و ساده نما و عوامانه است، خیلی بیشتر از رییسی سوتی میدهد و خیلی کمتر از رییسی رای اورده است، چند برابر علم الهدی و ائمه جماعات از نهج البلاغه و آیه و روایات خرج میکند، و به علاوه رسما آلت دست دیگران است اینقدر که برایش شاخ میگذارند، پر از تناقض و خلافگویی است، به شدت گردن نگیر است، ادب و شخصیت مناسبی ندارد، نسبتا به آسانی از کوره در میرود، هیچ برنامه ای ندارد، جز شعار چیزی نمی گوید، هیچ ایده و چشم اندازی ندارد، و اصلا و اساسا اندازه ریاست جمهوری نیست. چرا چنین کسی رای می آورد؟
ما باید به حق رای دیگران احترام بگذاریم اما نه به این معنا که منتخب مقدس شود. حتی خود انتخاب را هم می شود نقد کرد. صریح بگویم، اصل انتخاب شخصی مثل پزشکیان به عنوان رییس جمهور ایران در حساس ترین زمان توهین به تمدن ایرانی است. خصوصا پس از تجربه دو دوره روحانی! پس از دیدن فاجعه 98. ما به کسانی که پزشکیان را انتخاب کرده اند بی احترامی نمی کنیم، آنها هستند با انتخابشان به ما و آیندگان بی احترامی کرده اند!
نفس انتخاب است که احترام دارد نه هر نتیجه ای. دقیقتر اینکه "انتخاب هزینه دارد". انتخاب حسن روحانی هزینه یک دهه رشد اقتصادی صفر، آبان 98، ترور سردار، ترور دانشمند، شکاف اجتماعی، ریزش به براندازی، گسترش فقر و افسردگی، کاهش زاد و ولد و انبوهی هزینه دیگر دارد. انتخاب عدم استیضاح روحانی هزینه ریزش مشارکت تا همین امروز را دارد، انتخاب تایید صلاحیت پزشکیان هزینه تحریک قومی را دارد، انتخاب حذف ارز ترجیحی بدون جبران یا انتخاب زارع پور هزینه دارد، انتخاب دوگانه سازی جلیلی-قالیباف هزینه دارد، انتخاب پزشکیان هم هزینه هایی دارد که قابل حدس است .... اما چرا چنین کسی رای می آورد؟
بخش مهمی از رای پزشکیان قومی است، یعنی صرفا وضعیت تولد یک نفر! بخش مهم دیگر سلبی است، برای رای نیاوردن گشت ارشاد و فیلترینگ و چیز موهومی به نام طالبان! یک بخش بزرگی از رای پزشکیان هم به دلیل تغییر وضع موجود است، یعنی رای به عاملین ایجاد وضع موجود در دهه نود برای تغییر وضع موجود! هر سه این دلایل غیر منطقی، احساسی و جوگرفته است. اینها خصوصیت توده است.
توده میتواند بخاطر ترک و کرد و بلوچ و گیلک بودن رای بدهد، توده را میتوان از لولویی ترساند و عقلش را زیر احساس آورد، توده است که می توان نگاهش را سه ساله کرد و جای مقصر و منجی را عوض کرد. (نه اینکه هر کسی به فلانی رای داده توده وار عمل کرده یا برعکس، براساس ویژگی های نامزدها و درباره کلیت صحبت میکنیم)
جبهه امنیتی اصلاحات به خوبی لزوم تودگی مخاطب شان را درک کرده اند. آنها نیاز به مخاطبی حسی دارند. یک روز تا مرز ناامیدی ببرندش و فردا امیدوارش کنند. یک روز پای فحش دادن به هاشمی بیاورندش و فردا پای تقدیس هاشمی و رای دادن به روحانی! یک روز پای مشارکت در جمهوری اسلامی بیاورندش و فردا کف خیابان تبدیلش کنند به عامل فشار از پایین برای امتیاز گیری از بالا. اصلاحات به طبقه متوسط باهوش، توانا، خودباور، هویت مند نیاز ندارد، یک طبقه متوسط ملنگ، جو زده، حسی و بی حافظه میخواهد که با نسیمی هدایتش کند: همج رعاء. با ویدیوی خاتمی بغض کند، و با عکس ظریف اکلیلی شود. بدنه ای که منافع ملی نفهمد، ته اکت اجتماعیش بشود غذا دادن به سگ و گربه. فردگرا باشد و با فرهنگ "به تو چه؟" سرش به کار خودش باشد. لایک بکند و رای بدهد و مصرف کند. به جای مسئولیت پذیری طلبکار باشد. و به جای فداکاری منفعت طلب. اصلاحات از (بخشی) طبقه متوسط ایران توده ساخت که حجم زیادی از آنها هم به براندازی رسیدند و این خسارتی عظیم به آینده ما بود. و حالا دارند همین کار را با طبقه فرودست میکنند.
جریانی از مقابل هم به تبع مشی کپی کارانه، به دنبال سلبریتی افتاد، از رهبر خرج کرد، لشکر از خبرنگار و رسانه و پروژه بگیر ساخت، بدشان نیامد مخاطب را توده وار کنترل کنند. غافل از اینکه اگر چه مخاطبشان در مواردی همراهی کرد اما به دلیل اشتراک مقصد بود نه سیاه لشکری. اینها حتی با توهمی وسیع فکر میکردند قشر خاکستری را هم می توانند مهار کنند. (اشتباه احمدی نژاد)
1403 به سیاست ایران یک درس داد: این بخش مردم توده نیستند. اینطور نیست که اراده کنید کسی را بالا بکشید و همه سرمایه ها را از بیت تا نصرالله خرجش کنید و توده وار بیایند "پای کار"! نه اینها مثل اصلاحات نیستند که از چوب خشک پزشکیان برایشان رییس جمهور بتراشند. اراده دارند و اراده شان را تحمیل میکنند. اما متاسفانه بالانشینان پیام انتخابات مجلس را درک نکردند.
✍سلمان معمار
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠ما توده نیستیم
بخش دوم
چرا که نفهمیدند اینها توده نیستند. اینها اصلاح طلب نیستند. معیار دارند، ایجابی اند و نه سلبی، باید قانع شوند نه توجیه.
اما آنها فکر میکردند اگر بگویند رای رهبر فلانی است همه ربات وار مینویسند فلانی. دقیقا همان برساختی که اصلاحات از جبهه مقابلش داشت را باور کرده اند. اصلا اگر خوب نگاه کنید عموما خودشان را از دریچه چشم طبقه متوسط نگاه می کنند. و حتی بعضا تلاش میکنند خودشان را به آنها ثابت کنند. رفتاری شبیه غربزده ها مقابل غرب، در مقیاسی کوچک. به جای اینکه هسته سخت قدرتشان را بشناسند و آن را بزرگ کنند مثل نقطه ضعف با آن برخورد میکنند. خود باوری ندارند.
منظور رای دهندگان به قالیباف نیست، اتفاقا تقریبا تمام کسانی که در دور اول به قالیباف رای دادند آگاهانه بود و حتی بسیاری دور بعد علی رغم میلشان به جلیلی رای دادند، بلکه به این معنا که نزدیک 10 میلیونی که به جلیلی رای دادند در مقابل موج شدیدی از تبلیغات، رقیب هراسی، خرج کردن سرمایه های انقلاب با دوگانه ای اشتباه، ایستادند و انتخاب کردند که نه بگویند.
جلیلی چه داشت؟ قبلا مبهم گفتم "سعید جلیلی جذابیت ظاهری ندارد، بیان مردم پسند ندارد، زبان بازی نمی کند، 11 سال طول کشید تا عصبانی شود، توهین بلد نیست، ساختمان و پل نساخته، کارهایش را به دلایل امنیتی نمی گوید، مصالح کشور را خرج خودش نمی کند، مبهم است، خسته کننده است، نخبگانی است." و حالا صریح میگویم جلیلی هیچ جذابیت انتخاباتی ندارد و نداشت. جلیلی خودش را به آب و آتش نمیزند. مرز های اخلاقی را رعایت میکند. در مناظره اسم داماد پزشکیان را نمی برد. مادرش ترک است اما ترکی را خرج نمی کند. دنبال رای عبدالحمید نیست که باج بدهد. به دولت شهید رییسی نقد نمیکند، قومیت ها را وظیفه میداند نه امتیاز، قیمت نفت را نمیگوید، مصالح امنیت ملی را در تک تک کلماتش میسنجد. زیاد فکر میکند. زن پزشکش را وسیله رای آوری نمیکند، پسرش را آقازاده نمیکند، سوادش را به رخ نمی کشد، از تسلطش بر منابع خرج نمیکند، به ستادش هم قول مقام نمی دهد، بی گدار نیست، وعده الکی نمی دهد. از همه بیشتر برای مسئولیت پذیری آماده شده اما از همه کمتر برای قدرت طلبی از اصولش میگذرد.
چرا 13 میلیون نفر به کسی رای دادند که روی کاغذ شانسی ندارد؟ چون اینها توده نیستند. و این را در 403 با صدای بلند اعلام کردند!
این نسخه به روز جلیلی را نگاه نکنید، سال 92 جلیلی حتی همین مناظره دوم را هم بلد نبود. رسما نماینده احمدی نژاد بود و 4 میلیون رای آورد. یک هسته سخت. امروز بعد از ده سال این هسته توانسته به حدود 14 میلیون رای و 44 درصد رای دهندگان برسد. در برابر تمام اصحاب زر و زور و همه توان اصلاحات. این یک پیروزی عظیم است.
من دختران و زنان بی حجابی دیدم که به جلیلی رای دادند. من دهه هشتادی هایی دیدم که برخلاف پدر مادرشان طرفدار جلیلی بودند، من دهه هفتادی هایی دیدم که مجانی و رایگان شبانه روز برای جلیلی نفس می زدند. من دهه پنجاهی و شصتی هایی دیدم که از زندگیشان زدند و مسافرکش و هماهنگ کننده رای دهندگان شدند. من انبوهی از پدران و مادران را دیدم که نذر و نیاز و ختم و صدقه و قربانی و زیارت راه انداختند. من بسیاری از دوستان چپ را دیدم که فحش خوردند و پای جلیلی ماندند. من کسی را دیدم که در خانواده اش اعدامی داشت و خودش را خرج جلیلی کرد. چقدر دکتر و مهندس و طلبه دیدم که روستا به روستا برای متقاعد کردن مردم میگشتند. چقدر پیامک و تلفن زدند. چقدر از جیب دادند. چقدر کارگر. چقدر متوسط، چقدر پشتیبان مالی. و بسیاری از اینها جلیلی را کامل نمی دانستند!
چنین بدنه ای در ایران بی نظیر است. این همان امتداد بدنه ۵۷ است. این همان پشتوانه دفاع مقدس است. و آینده ایران را نه توده ها بلکه این ناتوده ها میسازند. بله، خواهرم و برادرم، از "فعال" بودن شما میترسند، از صدای شما، از بلند فکر کردن شما، از دست های عملگرای شما می ترسند، از دعای سیاسی شما، از نگرانی شما میترسند. شما خطرناکید. شما حداقل 14 میلیون انسان خطرناکید.
اما توده نبودن ابتدای زحمت است، ابتدای حرص خوردن است، ابتدای وظیفه است. باید دیگران را آگاه تر کنند و در عین حال در حجاب دانایی و غرور نیفتند. هوای برتری برشان ندارد. باید فقر را از بین ببرند که مادر تودگی است. باید هویت را تقویت کنند که پدر بیداری است. باید بی صدایان را صدا دار کنند.
نه شما را فریب نمی دهم، "انتخاب هزینه دارد". انتخاب پزشکیان یعنی عقبگرد، یعنی روزمرگی، یعنی هضم شدن. ما احتمالا 4 سال مهم برای پیشرفت را از دست دادیم.
اما یک انتخاب 13 میلیونی هم اینور هست. یک اقلیت بسیار قدرتمند. خیلی راه آمده اید. خیلی زیاد شده اید. شما سلبی نیستید، ایجابی هستید. ایده دارید، ایده میسازید. نگذارید دوباره توده تان کنند.
✍سلمان معمار
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠در دفاع از منطق رای همشهریانم
بعد از ماهها درگیری و اغتشاش در کشور و تحریم گسترده انتخابات توسط عناصر ضد انقلاب، افزایش مشارکت از چهل درصد در مجلس شورای اسلامی به پنجاه درصد در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم و یک درصد بالاتر از انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم، نشانه عزم نظام در حفظ و ارتقای مشارکت مردم و خط بطلان بر دیدگاه آنهایی است که کاهش مشارکت برایشان مهم نبود.
همچنین نشانه اعتقاد نظام به رای مردم است. عموما می گفتند جمع بندی نظام، قالیباف است و بعد می گفتند جلیلی رای می آورد. واقعا تا آخرین لحظه میزان رای معلوم نبود و حتی بر اساس تحلیل ها، مطرح می شد که احتمالا پزشکیان است.
حبذا به چنین نظامی و تا پای جان در راه نظام هستیم.
دفاع ما از دکتر قالیباف در دور اول و دکتر جلیلی در دور دوم بر اساس تحلیل متین و دقیقی است که بر آن اساس، از ادامه دولت سوم روحانی و بالتبع کاهش بیشتر مشارکت نگران بودیم و هستیم و امیدواریم دکتر پزشکیان بر آن سبیل، سلوک نکند.
اصلاح طلبان مطلقا و یا کلا تاثیری در افزایش مشارکت نداشتند و سبد رای تقریبا انتخابات قبل با افزایش مشارکت در برخی استانها نقش اساسی داشت.
از ابتدا تقریبا شکست آقای دکتر جلیلی پیش بینی می شد و از اینرو در یادداشتی ضمن تاکید بر سه قطبی بیان کردم اگر بناست دو قطبی شود، دو قطبی پزشکیان قالیباف برای حفظ انتظام اجتماعی فارغ از نتیجه بهتر است.
دکتر پزشکیان به خاطر ویژگی های شخصیتی همچون ساده زیستی، پادکستی و گفتمان توجه به دغدغه ها و اینکه حداقل من در جریان اینها هستم و تاکید بر صداقت و... هر چند با اختلافی کم نتیجه را برد.برنامه اش را هم سیاست های کلی رهبری بیان کرد و انتساب خودش به رهبری در مباحث پررنگ بود.هر چند رای بالای دکتر جلیلی هم مهم است و معنادار اما بخشی از جامعه بین او و ش ه ید رییسی ،این همانی برقرار نکرد.ظرفیت رای منفی دکتر جلیلی هم مزید به علت شد و رای تعیین کننده استانهای شمال غرب.
اما یک نکته. آیا همشهری های ما قومیتی رای دادند؟
نمی گویم نبوده اما به نظرم این تحلیل، ظلم و ندیدن واقعیت است. دکتر همتی ترک بود و اما چنین نشد. شخصیت قوی شهید رییسی از سویی و نیز شخصیت و جایگاه دکتر پزشکیان در بین مردم آذربایجان این را نشان می دهد که شخصیت، حرف اول را می زند و البته زبان و قومیت هم کشش دارد. پس اینگونه نیست که همشهری های ما به هر ترکی رای دهند کما اینکه به همتی و حتی مهم تر از آن به میرحسین موسوی رای ندادند.
در ضمن جمع و تفریق رای سه استان شمال غرب برای نشان دادن علت شکست کاندیدای ما غلط است.
با همین تحلیل هاست که علت باقی رایها را هم متوجه نمی شویم.
✍فرزاد جان بین
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠غزلی عاشورایی
🎥شعر از حسین منزوی و با صدای مهدی رسولی
جان و روح آدمی جلا می یابد با این غزل و نوای شورانگیز...
ای خون اصیلت به شتکها ز غدیران
افشانده شرفها به بلندای دلیران
جاری شده از کرب و بلا آمده و آنگاه
آمیخته با خون سیاووش در ایران
تو اختر سرخی که به انگیزهی تکثیر
ترکید بر آیینه خورشید ضمیران
ای جوهر سرداری سرهای بریده
وی اصل نمیرندگی نسل نمیران
خرگاه تو میسوخت در اندیشه تاریخ
هر بار که آتشزده شد بیشه شیران
آن شب چه شبی بود که دیدند کواکب
نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران؟
و آن روز که با بیرقی از یک سر بی تن
تا شام شدی قافلهسالار اسیران
تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند
باید که ز خون تو بنوشند کویران
تا اندکی از حق سخن را بگزارند
باید که به خونت بنگارند دبیران
حد تو رثا نیست عزای تو حماسه ست
ای کاسته شان تو از این معرکهگیران
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠مگر آراء حزبی و جناحی همه نوعی رای قبیلگی نیست؟!
برخی از سر ناراحتی میگویند رای قومیتی بود که فلانی را رئیس جمهور کرد. اما مگر آراء حزبی و جناحی همه نوعی رای قبیلگی نیست؟ بسیاری از همانها که رای قوم و قبیله را نقد میکنند خود ملاک صلاحیت را قبیلگی میفهمند و گرفتار حب و بغض و رفاقتاند.
طرفداری از سیاست و قدرت اغلب متعلَّق عالم خیال است و تمایل و تنفرش را از سلطه تصاویر وهمی میگیرد.
از قضا آن که به جهت همزبانی به همشهریاش رای داده چه بسا با صرافت طبع به آنچه اعتمادش را برانگیخته رای داده است. در نظام درک او، هویت قومی و زبانی منشاء اعتبار و اعتماد است و نه هویت حزبی و قبیلهی سیاسی.
آری رای قومی و قبیلگی قابل انتقاد است اما این نقد، برای کسانیکه خود به گونهی مدرن نیستانگارانهای از تعلق به قبیله گرفتارند، شاید مجاز نباشد و متضمن نوعی تحقیر باشد.
رشد، در پرتو عقل قدسی میسور و میسر است نه وهم و تعلق به قوم و قبیله یا تعلقات نیستانگارانهی حزبی. کار سیاسی برای نظام اسلامی از نقطهی رشد عقل قدسی جامعه آغاز میشود.
✍وحید یامین پور
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠دیدید!
خبرگزاری قوۀ قضائیه دستگیری دکتر محسن برهانی را مربوط به اجرای حکم قطعی او برای تحمل کیفر حبس اعلام کرده است.
یعنی آمران و مسئولان اجرای این حکم معنی پدیدۀ "همزمانی" را نمیدانند؟ یعنی اصلاً به ذهنشان خطور نکرده است که با اجرای حکم آقای برهانی درست یک روز پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری همه خواهند گفت؛ دیدید شروع شد! دیدید قرار است هیچ چیز تغییر نکند! دیدید هنوز آب کفن انتخابات خشک نشده کارشکنی را آغاز کردند؟
یا همۀ این "دیدیدها" به ذهنشان خطور کرده اما اعتنایی نکردهاند؟ و یا اصلاً پیش خود گفتهاند چه بهتر که اینطور فکر کنند، چون واقعاً قرار نیست که اتفاق تازهای بیفتد! مگر تغییر رئیس جمهور قرار است تأثیری داشته باشد؟
واقعاً که قوۀ قضائیه با این نوع کارها چقدر دقیق و جدی به توصیۀ رهبری مبنی ضرورت اصلاح وجهۀ رسانهای خود اهتمام می ورزد!
✍احمد زیدآبادی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 پزشکیان و چالشهای سیاست خارجی تعاملی!
مسعود پزشکیان درشرایط عادی منطقهای و جهانی به ریاست جمهوری ایران نرسیده است؛ هم منطقه متعاقب متغیر جنگ غزه و در انتظار نتایج انتخابات آمریکا در وضعیت ناپایدار بسیار حساسی است؛ هم در سطح بینالمللی نیز جهان با تحولات عمیق و رخدادهای سرنوشتساز از جمله الزامات ماهیت منازعهآمیز نظم جهانی در این دوره شبه گذار مواجه است.
در این شرایط ناپایدار ومنازعهآلود، پزشکیان اولویت سیاست خارجی خود را رفع تحریمها، تعیین تکلیف برجام و تعامل سازنده با دنیا تعریف کرده و از رهگذر آن به دنبال حل بحران اقتصادی کشور با قید فوریت است. اما واقعیت این است که ایشان جدا از موانع و چالشهای فراوان داخلی، در عرصه خارجی نیز با میدانی از مین مواجه است که عبور از آن و رسیدن به اهداف اولویتهای پیشگفته مستلزم شناختی عمیق از واقعیتهای پیچیده منطقهای و بینالمللی، برنامهریزی و نقشه راهی درست و برداشتن گامهای حساب شده و دقیق است.
طبق رصد نگارنده، استقبال دول منطقه و به ویژه شیخنشینهای جنوب خلیج فارس از پیروزی پزشکیان فراتر از تعارفات دیپلماتیک معطوف به نوعی خرسندی و رضایتمندی است. ضمنا هواداران محور مقاومت در منطقه، به نوعی نگران تاثیر احتمالی بازگشت اصلاحطلبان و دید آنها در مورد روابط با آمریکا و غرب و فاصله گرفتن از دیپلماسی میدانی رئیس جمهور فقیدند. بازخورد این نگرانی در "میدان" میتواند دیپلماسی دولت جدید را با چالش جدی مواجه کند.
اما خرسندی بازیگران عرب منطقه در حالی است که در گذشته معمولا بیم آن داشتند که با رسیدن اصلاحطلبان به قدرت، احتمال ساخت وپاخت ایران و غرب بیشتر است و آنها قربانی این بده بستان میشوند وچه بسا غالبا تمایل داشتند طیفی به قدرت برسد که زاویه عمیقی با غرب دارد؛ اما به نظر میرسد که این انگاره ونگرانی از نزدیکی ایران و غرب به دلایلی تا حدودی در حال رنگ باختن است و چه بسا هم از سطح محدودی از آن استقبال کنند؛ اولا این کشورها با افزایش نفوذ و قدرت لابیگری خود در آمریکا بر این باورند که به نوعی منافع مشترک و پایدار خود با این کشور را تضمین کردهاند.
ثانیا با متوازنسازی مناسبات خود با دو بلوک غرب و شرق و چسبندگی منافع اقتصادی با آنها در سایه واگرایی منافع ایران با دو بلوک به درجه نسبتا اطمینانبخشی از در امان ماندن از آسیبهای احتمالی نزدیکی ایران و غرب رسیدهاند.
ثالثا، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان با ترسیم چشماندازهای اقتصادی کلانی سودای قرار گرفتن در زمره اقتصادهای برتر جهان را دارند و گویا به این رهیافت رسیدهاند که این مهم در سایه منطقهای امن امکانپذیر است. از این رو، چون گذشته از گسترش تنش میان ایران و آمریکا در منطقه استقبال نمیکنند و خود نیز برای کاهش آن وساطت میکنند.
اما در عین حال نگرانی آنها به هر دلیلی از ایران همچنان پابرجاست، ولی شکل بروز و مدیریت آن فرق کرده است.
وقتی برجام در سال 2015، امضا شد بستر منطقهای پرتنش و نامساعد بود و جنگهای نیابتی در اوج بود که حمله به سفارت عربستان و به تبع آن قطعی روابط این فضا را به شدت تشدید کرد و پس از رسیدن ترامپ به قدرت، ریاض و ابوظبی به همراه اسرائیل گمشده خود را در او دیدند و او را به خروج از برجام متقاعد کردند.
از این رو، احیای برجام و هر توافق دیگری بدون بسترسازی منطقهای مناسب تداوم و کارایی مطلوب را برای ایران ندارد و اکنون که فضای منطقهای عربی «تا حدودی» مساعد است، اولویت نخست پیش از توافق با آمریکا بسترسازی منطقهای برای آن است. این بسترسازی هم به شیوههای کلیشهای گذشته امکانپذیر نیست.
ناگفته هم نماند که خود توافق با آمریکا به دلایل مختلف چه ترامپ بازگردد چه بایدن دوباره انتخاب شود، با چالشهای بیشتر از قبل به ویژه متعاقب جنگ غزه روبرو است و به علت ضعف راهبردی پیش آمده برای اسرائیل در نتیجه هفتم اکتبر و این جنگ، نه تنها تل آویو بیشتر از قبل در مسیر این توافق سنگاندازی خواهد کرد، بلکه خود سیاست خاورمیانهای آمریکا در دوره پیشرو نیز بیش از قبل عاملیت امنیت اسرائیل را در منطقه در نظر خواهد گرفت.
واقعیت این که هر توافقی با آمریکا برای رفع تحریمها و توافق منطقهای مکمل هم بوده و یکی بدون دیگری فاقد کارایی اقتصادی و عاملیت مطلوب برای ایران است. از یک سو، با امضای توافق بدون بسترسازی منطقهای همان تجربه برجام تکرار میشود. از دیگر سو نیز، اگر تحریمها همچنان پابرجا بماند، هر اندازه هم توافقات منطقهای امضا شود، باز در سایه بینالمللی بودن اقتصاد، هژمونی اقتصادی آمریکا بر اقتصاد جهان و منافع اقتصادی تنگاتنگ بازیگران ثروتمند خلیج فارس با دنیای غرب، کارآمدی اقتصادی قابل توجهی برای تهران نخواهد داشت و تجارت فیمابین از مبادله کالا فراتر نخواهد رفت.
✍صابر گل عنبری
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠انتخابات ۱۴۰۳ و عبور جامعه انقلابی از گزاره های کهنه و نو اصولگرایی
در باب انتخابات به برخی نکات تحلیلی کمتر پرداخته می شود که عبارتند از:
🔹حتما مشارکت برای نظام برد است!
ما از فرمولی در انتخابات که با افزایش مشارکت ببازیم باید بیاییم بیرون !
اینکه امت حزب الله الان احساس باخت دارد و شیرینی یک مشارکت 50 درصدی را احساس نمی کند، اشکال بزرگی در مبانی و تربیت سیاسی است!
🔹مشکل مهم اصولگرایی این است که مردم را قبول ندارد. می خواهد در گعده ها رئیس جمهور انتخاب کند و اگر هم موفقیتی داشته در مشارکت پایین بوده است.
اینکه حاضرند بگویند یک نفر با رای سی و هشت درصد برود کنار به نفع یک نفر با رای 15 درصد یعنی گوسفند پنداری مردم! یعنی مثل چوپان به گله می گوییم این طرف آنها هم می گویند چشم! این موضوع مهم و کلیدی است در تحلیل اصولگرایی
🔹در این انتخابات نیز همین میزان رای آقای جلیلی، ناشی از نزدیک شدن ایشان به مردم و فاصله گرفتن از ساختار اصولگرایی بود. ما این بار واقعا آدم های غیر مذهبی و غیرحزب اللهی داشتیم که آمدند و به آقا سعید رای دادند!
در این مسیر، عدم انصراف و ایستادگی، مهمترین ویژگی ای بود که مردم را به سمت آقا سعید سوق داد!و از طرفی آنچه منجر به ریزش رای قالیباف شد احساس مردم به وابستگی ایشان جریان های قدرت درون نظام بود.
🔹در این انتخابات نباختیم. فاصله 2.8 میلیون رای دو نامزد ناشی از رای قومیتی منطقه آذربایجان بود، و الا در اکثر استان ها آقای جلیلی اول بوده است.
🔹ما به عنوان جامعه انقلابی باید با مردم آشتی کنیم! و لازمه آن بررسی عواملی است که فاصله ما با مردم را زیاد کرده است.من لااقل دو عامل را جدی می بینیم!
1️⃣جریان تحجر که نتیجه اش در عرصه سیاست می شود عدم باور به مردم که من نمودش را می توان در نحوه رفتار مهرهچینهای انتخابات، جریان وحدت و وفاق و... یا نحوه تعامل با مسئله حجاب و.. . دید. اگر امت حزب الله خود را از این گعده های متحجر جدا نکند دچار سرخوردگی خواهد شد از جنس رای های باطله سال 1400!
2️⃣عامل دوم هم بر می گردد به مسئله نیروهای کنترلگر و... که در مسائلی مثل فیلترینگ ، کم زحمت ترین کار برای خودشان و پرزحمت ترین کار برای مردم را انتخاب می کنند و نیرو های انقلابی را در انتخابات گوشه رینگ اتهامات می برند.
🔹نگاه جامعه اصولگرایی به انتخابات ابزاری است و بالتبع شاخص های انتخاب کاندیداهای کشور داری اش هم شده قدرت رای آوری! حتی اگر با شاخص های نهج البلاغه حضرت امیر نخواند
لیکن برای بعد رای آوری برنامه ای ندارند و در نتیجه در عملکرد مشابهت زیادی با جریانات لیبرال دارند (مانند آزاد سازی قیمت و ...)
ویژگی برتر آقا سعید این بود که به بعدش هم فکر کرده بود! تفاوت ها را می دانست و تصمیم می گرفت.
🔹 پزشکیان چرا رای می آورد؟! شاید مهمترین علت این بود که ما علم مبارزه با فساد و محرومیت و... را دیر برداشتیم و در نقطه مقابل پزشکیان خیلی خوب و زود و به زبان ساده خود را عدالت محور جا زد
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠چقدر میتوانستیم با هم خوب باشیم!
🎥 رضا امیرخانی:
آقای خاتمی، جایی گفته بود اگر مثلا من در سال ۱۳۸۸ بودم، فردای صبح دوم خرداد به ناطقنوری (رقیب سال ۱۳۷۶) زنگ میزدم و میگفتم شما یک سوم آرا را کسب کردید و طبیعی است در یک سوم انتصابها نقش داشته باشید! ببینید، چقدر میتوانستیم با هم خوب باشیم!
🔗پ.ن:
آقای خاتمی، الان نمیتواند به پزشکیان اصلاحطلب، بگوید که ۴۵ درصد کابینه، سهم سعید جلیلی است؟! می توانند از وزارت خارجه هم شروع کند ...
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠دیکتاتورهای کوتوله!
... اینها نیامده کارزار اخراج جلیلی از شعام، انحلال دولت سایه و کارزار اخراج زاکانی شهردار تهران را کلید زدند.
شاید هم چندی بعد زندانی و تبعید کردن همه اعضای جبهه انقلاب.
این دیکتاتورهای کوتوله آب ندیدید وگرنه شناگرهای خوبی هستند
@Kolbe_Andishe_Farhang
34.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠پاسخی به آقای جلیل محبی و جلیل محبی ها
🎥علی علیزاده
آقای جلیل محبی در توییتی کنایه آمیز نوشت که مرکز اسناد انقلاب اسلامی باید در تاریخ ثبت کند که آقای جلیلی دو انتخابات را به اصلاحطلبان واگذار کرد. این جمله حاکی از نگاه بالا به پایین ایشان در ساختار دموکراسی است.
@Kolbe_Andishe_Farhang