💠انتخابات 1403 و فرایند بزرگ جهانیِ جبهۀ انقلاب اسلامی
جامعۀ ایرانی در کشاکش دو نظم جهانی
3 از 5
7. با اینحال در میانۀ این فرایندهای سکولارِ جهانی، گهگاهی در گرگ و میش حوادث، انسانِ ایرانی با هویتِ اسلامی-ایرانی و شیعیاش، ققنوسوار، رُخ مینماید. گویی بر خودِ معاصرش، بر سازوکارهای سکولارِ سازمانیاش، بر محاسبات اقتصادیِ منفعتگرایانۀ بانکی و مالیاش، میشورد و به یاد شهید حججی، شهدای غواص، حاج قاسم سلیمانی و حتی شهدایِ خدمت یا حتی در جریان پیادهروی اربعین، لحظاتی یا روزهایی، به یاد ایام جنگ و انقلاب اسلامی یا حوادثِ حماسیِ صدر اسلام، دوباره عناصرِ جهانیِ هویتِ اسلامی-ایرانی-شیعیاش را فریاد میزند. در اینجاست که صحنههای کمابیش متضاد یا متناقضی رخ مینماید. بیحجابها، در کنار باحجابها، شهیددوست میشوند، منفعتگرایان، ایثارگر میشوند، مسئولین به مردم نزدیک میشوند. ماشینهای خارجیِ لوکس، تبدیل به تاکسیهای صلواتی میشوند. کارمندانی که بر سر محاسبۀ یک روز مرخصی استعلاجی یا استحقاقی، چانه میزدند، یک هفته در خدمت اباعبدالله (ع) قرار میگیرند. همۀ میخواهند در جهانیشدنِ ایدههای اسلامی-ایرانی و شیعی سهیم باشند. شبکههای اجتماعی، دیگر خارجی و داخلی ندارند، شاید اساساً از کارآیی بیفتند. دانشمند و استاد دانشگاه و استاد حوزۀ علمیه، چه در خارج درس خوانده باشد و چه در داخل، همۀ دیسیپلینهای علمی را کنار میگذارند و برای یک نوجوانِ شهید نجفآبادی که جهانیشده است، میگریند. اساساً همین وجه تضادگونه است که ما را از امارات و عربستان و کویت و ترکیه و دیگر کشورهای اسلامی که تن به ایفای نقش در نظم جهانیِ غربی دادهاند، متمایز میکند.
8. مروری بر انتخابات سرنوشتسازِ ریاستجمهوری در ایران، مخصوصاً پس از جنگ تحمیلی، نشان میدهد که میزان استقبال از شعارها و ایدههای نامزدهای ریاستجمهوری، تابع ارتباطِ آن ایدهها با ایدههای جهانی است. دولتِ سازندگی، ناگزیر از اجرای برنامههای توسعهای بود که همراستا با برنامههای جهانیِ توسعه تکوین یافته بودند؛ ما بایستی قواعدِ بانک تجارت جهانی را میپذیرفتیم؛ ما بایستی از جنگ با جهان، به گفتگو با جهان میرسیدیم. بایستی با اقتصاد جهانی، کار میکردیم. در 1376، بایستی با دیپلماسی سیاسی جهانی همراهی میکردیم. بایستی بهجای کمیته و بسیج و دیگر نهادهایی که در انقلاب اسلامی تکوین یافته بودند، NGO و دیگر قواعدِ دموکراسی جهانی را میپذیرفتیم؛ چنانکه بعدتر، ورود زنان به ورزشگاهها را به خاطر قواعد جهانیِ فیفا پذیرفتیم. با اینحال این پذیرفتنها، اگرچه از فشار جهانیِ میکاست، اما تناقضها و تضادهای انسانِ ایرانی را عمیقتر میساخت. انسانِ ایرانی-اسلامی-شیعی، جهانیبودن را به شکل دیگری میفهمید و ابزارهای جهانیِ معاصرِ او، به شکلی دیگر بودند. او انقلاب مستضعفین جهان را رقم زده بود، اما تن به ابزارهای زیست بورژوازیِ جهانی میداد. او معتقد بود که نهضت خمینی، به انقلاب مهدوی میانجامد، اما پایان تاریخِ فرانسیس فوکویاما، بر جهان حاکم بود. او انقلاب فرهنگی را در دانشگاهها رقم زده بود، اما ناگزیر از تکرار علوم انسانیِ و طبیعیِ غربی بود. او ولایت فقیه و نهادهای انتصابیِ آنرا پذیرفته بود، اما اکنون در مواجهه با فرایند پیچیده و گستردۀ دموکراسی جهانیِ غربی قرار میگرفت. هر چه ابزارهای غربی را بیشتر میپذیرفت، ناگزیر بایستی از آرمانهای اسلامی-شیعی-ایرانیِ انقلابیاش بیشتر دست بر میداشت. پذیرفتنِ روزافزون ابزارهای غربی، اگرچه کارِ دولتها و رونقِ آنها را پیش میبُرد، اما عناصرِ هویتی و تاریخیِ جامعۀ ایرانی-اسلامی-شیعی را بیشتر به حاشیه میبُرد.
✍محمدرضا قائمی نیک
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠انتخابات 1403 و فرایند بزرگ جهانیِ جبهۀ انقلاب اسلامی
جامعۀ ایرانی در کشاکش دو نظم جهانی
4 از 5
در سال 1384، همۀ آنها نیروهای اجتماعی که در 16 سال اجرای توسعۀ سیاسی و اقتصادیِ غربی در ایران، به حاشیه رانده شده بودند، تجمیع شدند و در نفیِ وضع موجود، حادثۀ 3 تیر 1384 رقم خورد. اولین ظهور نیروهای به حاشیه رانده شده رقم خورد؛ از هوادارانِ شهید آوینیِ منتقد توسعه تا عدالتخواهانِ منتقدِ سیاستهای سرمایهداریِ دولتِ سازندگی تا نیروهای حزباللهی بهحاشیه رفته در جامعۀ مدنیِ سکولارِ دولت اصلاحات همگی، در این رأیِ سلبی و نفیِ این وضعیت، سهیم بودند. در اینجا بود که نیروهایهای سیاسی منتقدِ وضع موجود، در نفیِ کارگزاران سازندگی و اصلاحات، ظهوری جدی یافتند. در این انتخابات، دوباره ایدههای جهانیِ اسلامی-ایرانی-شیعی سربرآورد. معرفیِ امام زمان (عج)، یعنی نیرویِ جهانیِ شیعی در سازمان ملل، عدالتگستریِ اسلامی-ایرانی در سطح جهانی، طرح الگویِ اسلامی-ایرانی پیشرفت در مقابلِ توسعۀ غربی و بسیاری از امور دیگر، همگی بیانگر آن بود که انسانِ ایرانی، بار دیگر مسیر حرکتِ جمهوری اسلامی را به ریلِ انقلاب اسلامی برگردانده است. گویی میخواهد بر تضاد میانِ ایدههای اسلامی-ایرانی-شیعیِ جهانی با ابزارهای جهانی، غلبه یابد و میان آنها سنختی برقرار سازد. با اینحال ناکامی این تلاش، در 4 سال دولت دهم، بهتدریج آشکار شد. در دولت دهم، گویی سوختِ موتور غلبه بر تضادهای میان ابزارهای جهانیِ غربی و آرمانهای اسلامی-شیعی-ایرانی پایان یافت و ناگزیر، دوباره ابزارهای غیرِ اسلامی-ایرانی-شیعی (بخوانید ابزارهای غربی) برای بسط آرمانهای اسلامی-ایرانی-شیعی به کار گرفته شدند. دوباره تضادها، سربرآورد. خلاصه آنکه در دولت دهم، الگویِ اسلامی-ایرانی پیشرفت، تفاوتی با برنامههای توسعۀ غربی نداشت. بانکداریِ اسلامی، جز در بعضی عقود، تفاوتی با اقتصادِ سرمایهداری نیافت. شهرسازیِ اسلامی، همان ایدۀ شهرِ مدرن را پیگیری میکرد. هنر اسلامی، حرفی متفاوت از حرف معاصر نداشت. هابرماس در دیدار از ایران، گفته بود که من به ایران آمدم تا راهحل شما ایرانیها برای حل بحرانهای جهانی را بشنوم، اما شما حرفهای خودِ ما غربیها را تحویل من دادید. در گسست میان آرمانهای اسلامی-شیعی-ایرانی و ابزارهای نامتناسبِ با آنها، ایدۀ بازگشت به وضعیتِ قبل از 1384 در انتخابات 1392، به راحتی رأی آورد.
9. با ظهور دولتِ حسن روحانی، تلاش شد تا طرح سازگاری با ابزارهای جهانیِ غربی و کوتاه آمدن از آرمانهای انقلابیِ جهانی بار دیگر شکل بگیرد. ایدۀ اصلیِ دولت یازده و دوازده، همین بود؛ سازگاری با جهان برای ایفای نقش در طرح جهانیِ غربی. با اینحال دوباره آن تضادهای پنهان آشکار شد. تضادهایی که میان مداحان سنتی، هیئتهای سنتی، کارگران به حاشیه رانده شدۀ نظم نابرابر سرمایهداریِ جهانی، علاقهمندان به تعلیم و تربیت اسلامی-ایرانی، وفادارانِ به شریعتِ اسلامی و شیعی و نظایر آنها با سازوکارها و ابزارهای جهانی بهوجود آمد. علوم انسانیِ اسلامی-ایرانی در مقابل علوم انسانیِ غربی، تحولِ آموزش و پرورش مطابق موازین اسلامی-ایرانی جایگزین سند توسعۀ پایدار 2030، توجه به ظرفیتهای داخلیِ تولید در مقابل واردات و پذیرفتنِ سهم جهانی در اقتصاد، خلاصه همۀ این تضادها شکل گرفت. اما به همان دلایل پیشین، بار دیگر در سال 1400، رای سلبیِ حاشیهرفتهها از نظم جهانیِ غربی، پیروز میدان شد. شعار تولید داخلی، رابطه با کشورهای همسو و همسایه، احیاء ارزشهای اسلامی-ایرانی-شیعی و نظایر آنها بار دیگر در رای سلبی و نفی وضع موجود و البته با نظر به استفاده از تجربههای جهانی پیروز شد. در این انتخابات نیز، نیرویِ غیر غربگرا و مدعیِ طرحی غیر از طرح جهانِ غربی، با رایِ سلب وضع موجود، پیروز انتخابات گردید.
✍محمدرضا قائمی نیک
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠انتخابات 1403 و فرایند بزرگ جهانیِ جبهۀ انقلاب اسلامی
جامعۀ ایرانی در کشاکش دو نظم جهانی
5 از 5
10. با ظهور دولتِ شهید رئیسی، آزمون و خطایِ نیروهای انقلابی، برای طرحِ جهانی متناسب با انقلاب اسلامی با به تعبیری، ایجاد سازگاری میان آرمانهای جهانیِ اسلامی-شیعی-ایرانی با ابزارهای جهانیِ غربیِ معاصر، پختهتر شده بود. در این دوره این درک تحقق یافته بود که ما درگیر این دو جهانِ متضادیم و باید راهی جدید بگشاییم. آن حضورِ مردمیِ متاثر از آرمانهای اسلامی-ایرانی-شیعی دیگر منحصر به حوادثِ هیجانی تشییع شهدای جنگ یا حاج قاسم نشد، بلکه اینبار، شهادت شهید رئیسی، رئیس جمهور، این رویدادها را رقم زد. گویی فاصلۀ میانِ ابزارهای جهانیِ غربی که اوج آنها در دولت تحقق مییابد با آرمانهای اسلامی-ایرانی-شیعی، در شخص رئیس جمهور، تلائمی نسبی مییافتند. او هم دولتمرد بود، هم انقلابی؛ هم نمایندۀ آرمانهای اسلامی-ایرانی-شیعی بود و هم امکان کار با ابزارهای جهانی را داشت. ما رئیسجهوری داشتیم که هم امامرضایی بود و هم با ابزارهای جهانی، کار میکرد. هم قرآن و عکس حاج قاسم سلیمانی را در سازمان ملل بلند میکرد و هم بر توسعۀ شبکۀ اجتماعی و دیگر ابزارهای جهانی تاکید داشت. با اینحال انتخاباتِ 1403 و ناکامیِ سعید جلیلی در کسب اعتماد از مردم برای ریاست جمهوری و در مقابل، پیروزیِ مسعود پزشکیان با طرح ایدۀ احیاء برجام، رفع تحریم و رفع فیلترینگ، نشان میدهد که گویی سوختِ وجه ایجابیِ نیروهای حزباللهی در مواجهه با سوخت جهانیبودنِ غربی، به پایان رسیده و بایستی احیا شود.
11. بر اساس این تحلیل، اگرچه وجه ایجابیِ نیروهای انقلابی، در جمع میانِ آرمانهای اسلامی-ایرانی-شیعی متاثر از انقلاب، مهمترین عامل تمایز ایران و انقلاب اسلامی در مواجهه با جهانِ معاصر غربی است، اما همچنان قوت و قدرت کافی برای یک طرح جهانی را ندارد. این طرحها برای مدتی موقت، کشور را به پیش میراند، اما در مواجهه با موج جهانیِ توسعهیافتگیِ غربی، دوباره کم میآورد. با اینحال ضعف این وجه ایجابی، در مقایسه با فقدان آن در کشورهایی نظیر ترکیه، عربستان، کویت، امارات و دیگر کشورهای اسلامی که نظم نوین جهانی را پذیرفتهاند، ارزشی به قیمتِ حیات و زندگیِ انسانِ ایرانی در جهان دارد. روشن است که چنین کشورهایی، مادام که این منطقِ جهانی را پذیرفتهاند هیچگاه نمیتوانند سودای رقمزدنِ نظمی دیگر را در سر بپرورانند. جامعۀ ایرانی، همچنان درگیرِ آرمانهای جهانیِ اسلامی-شیعی-ایرانی خود و ابزارهای جهانیِ غربی در دسترسش است. او نمیخواهد تن به طرحهای منطقهای و محدود بدهد؛ او نمیتواند فیلترینگ شبکههای خارجی را تحمل کند؛ و نمیتواند نادیده گرفته شدن در جهان را بپذیرد. او میخواهد در جهان، زندگی کند و جهانی باشد؛ هرچند ابزارهای این شیوۀ زندگی، غربی و سکولار باشد. با اینحال برخلاف کشورهای عربی یا اسلامی مذکور، در اعماق وجودش، مولفههای اسلامی-شیعی و ایرانی جهانیبودن را دارد. شاید حتی دوباره به آنها برگردد و زیر میزِ تمام ابزارهای غربی جهانی بزند. اما در این میان، هر انتخاباتی، آزمونی برای ملت ایران است که دریابد ورودش در فرایند بزرگ جهانی، تا چه اندازه توانسته او را در این کشاکش، به پیش براند و الگوهای جدیدِ جهانی را ارائه کند. ما از یکسو وارد فرایند بزرگ جهانی شدهایم و از سوی دیگر، با تقید به انقلاب اسلامی، سودای رقمزدنِ نظمی جهانی، اما غیر از نظم جهانیِ موجود را داریم. وجه ایجابیِ ما، اگرچه در مقایسه با کشورهای عربی یا اسلامی مذکور، وجه ممیزۀ ماست، اما به همان میزان که جهانی باشد، میتواند در این منازعۀ جهانی، کارآمد و پیروز، و برای جامعۀ ایرانی، اقناعکننده باشد. جامعۀ ایرانی، نمی تواند ایده های متمایز اسلامی-ایرانی-شیعی اش را فراموش کند، اما در ایده های ایجابی اش، نمی تواند جهانی نباشد.
✍محمدرضا قائمی نیک
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠تو چه خواهی کرد؟
🔻 پیام مهم آیت الله رئیسی به مسعود پزشکیان
رئیس جمهور جدید سلام
خواستم بگویم خیالت راحت باشد
🔹خزانه کشور دیگر خالی نیست،
🔹انبارها و سیلوها و ذخایر استراتژیک کشور را برایت پر کردم،
🔹اکثر بدهی ۶۰۰ هزار میلیارد تومانی دولت قبل را تسویه کردم،
🔹آب شیرین کن و لوله های انتقال آب به سیستان و بلوچستان و استان های مرکزی ایران را برایت ساختم،
🔹مشکل آب اهواز و شهرکرد را بر طرف کردم،
🔹تورم ۶۰ درصدی را به ۴۰ درصد رساندم،
🔹نرخ رشد نقدینگی کشور را به طرز محسوسی برایت کاهش دادم،
🔹طرح های ورزشی و درمانی که بیش از ۲۰ سال معطل بود را برایت به بهره برداری رساندم،
🔹روزانه ۷۰۰ نفر از مردمت، برای ضعف مدیریت سلامت و دیپلماسی، نمی میرند،
🔹پروژه توسعه فیبر نوری برای افزایش سرعت اینترنت در کشور را به راه انداختم،
🔹ذخایر ژنتیکی دام کشور را که در معرض فروش و نابودی بود، حفظ کردم،
🔹صدها کلیومتر راه آهن معطل مانده را به بهره برداری رساندم،
🔹فرآیند ساخت دومیلیون و ششصد هزار واحد مسکونی برای مردم را آغاز کردم،
🔹کارخانه های بزرگ و استراتژیک کشور مانند آذرآب و هپکو و ماشین سازی تبریز و صدها کارخانه کوچک و بزرگ دیگر را احیا کردم،
🔹روابط با عربستان و کشورهای اطراف خلیج فارس را برایت سامان دادم،
🔹برای توسعه تجارت، عضو سازمان های بریکس و شانگهای شدم،
🔹مسأله رتبه بندی معلمان را تا حد زیادی برایت حل کردم،
🔹سامانه دریافت الکترونیکی مجوزها را برایت راه اندازی کردم و امضاهای طلایی و رانت را از بین بردم،
🔹یارانه مردم را از ۴۵ هزار تومان به ۴۵۰ تومان تغییر دادم،
🔹مسأله قطعی برق صنایع را تقریبا به طور کامل رفع کردم،
🔹ماهواره های ساخته شده به دست جوانان نخبه که سالها خاک میخورد را به فضا فرستادم،
و...
🔹همه این کارها و هزاران کار دیگر را کردم، در حالیکه دولتی را تحویل گرفتم که تمام شاخص های فلاکت و ضعف مدیریت در آن به حد اعلا رسیده بود. این را میتوانی در اولین جلسه من با هیأت دولت قبل ببینی.
🔹حالا تو هستی و درد ملت.
حواست باشد، من انتظار مردم ایران از یک رئیس جمهور را خیلی بالا بردم.
🔹من به جای نشستن در دفترم، توی کپرهای تاریک و چادرهای عشایر نشستم.
🔹به جای واکس، کفشهایم را با گِلِ سیلاب سیستان و بلوچستان آراستم.
🔹به جای گرفتن جشن تولد در هواپیما، با کودکان یتیم همسُفره شدم.
🔹من رکورددار سفر با هلیکوپتر برای رفع مشکلات مردم به نقاط مختلف کشور، در بین مسئولین ایران هستم.
🔹من حواسم به صبح های جمعه بود و به جای ریشخند کردن مردمم، جمعه هایم را به جای خانواده، در کنار مردم دردمند کشورم بودم.
🔹من در راه اعتلای ایران عزیز، جانم را فدا کردم.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠پوپولیسم
ممکن است پوپولیسم به طور موقت کنار رود، ولی به طور ریشه ای خیر. زمانی به طور ریشه ای کنار میرود که کشور قاعده مند و منضبط اداره شود و کشور شخصی اداره نشود؛ یعنی به لوازم جمهوری اسلامی و به ولایت فقه ملتزم باشیم؛ یعنی آن قواعدی را که پذیرفتیم با ساختارهای مناسب گره بزنیم؛ یعنی ساختار در خدمت این قواعد باشند؛ به لحاظ فرهنگ سیاسی به هر حال دقت کنیم که مظروف متناسب با ظرف تاریخی ما برنگردد.
ما به بسط ظرف نیاز داریم نه محدود کردن مظروف؛ زیرا انقلاب اسلامی مظروف بزرگی است که ظرف خودش را میخواهد، ظرف را باید توسعه دهیم، نه اینکه مظروف را کوچک کنیم؛ یعنی اگر همان ظرف تاریخی را دست نخورده بگذاریم آن فره ایزدی متناسب با این ظرف است ولی اگر ظرف را توسعه دهیم دیگر فره ایزدی برنمی گردد و آن وقت می شود همان ولایت قاعده مند و منضبط؛ یعنی هر چه به سمت مشروط کردن حکومت برویم که در اینجا مشروط کردن ما به همان محدوده ها و ضوابط الهی و دینی و اسلامی مان که هر چه بیشتر به این سمت برویم و کشور را بـه ایــن سمت هدایت کنیم، به نظر من تفکر پوپولیسم هیچ جایی نخواهد داشت. چون تفکر پوپولیسم فاقد نخبگی است.
یکی از تجلیات نخبگی ما توجه به همین ضوابط و قواعد است و اصلاً خود توجه به قواعد و ضوابط، پای نخبگی را به میان می کشد؛ پس بدانید این ضابطه گرایی و قاعده گرایی دور زده شده است که پوپولیسم قدرت مانور پیدا کرده است که حالا در این دور زدن ها هم نهادهای متولی ضوابط و قواعد ما هم نقش داشتند؛ یعنی حوزه های علمیه ما هم خودشان نقش نخبگی خودشان را فراموش کردند؛ یعنی آنها هم نقش نخبگی خودشان را فقط در اجرا دیدند؛ یعنی اگر آنها هم نقش خودشان را در سیاست و نظارت و نظریه پردازی هم علاوه بر تصدی گری می دیدند، احتمالاً مانوری برای پوپولیسم ایجاد نمی شد و این را هم نمی توانیم نادیده بگیریم که آن نهادهای ریشه دار مدنی ما یک مشکلی پیدا کردند که مانور پوپولیسم بالا رفته است؛ ما به آنها گفتیم که شما بر ظرفیتهای مدنی ما نیفزودید که این حرف ها را می زدید، اما آن نهادهای مدنی بالفعل ما چطور؟ آیا آنها خودشان را به رخ کشیدند؟ آیا آنها مطالبات خودشان را مطرح کردند؟ آیا آنها نظارت کردند که فرصت در اختیار منجی گرایی و پوپولیسم به این شکلش قرار نگیرد؟ آنها هم نکردند، بنابراین اگر ما میخواهیم با پوپولیسم مقابله جدی کنیم باید در مرحله اول به عوامل بعید و ساختاری و فرهنگی توجه داشته باشیم و نقش حوزه های علمیه هم نقش برجسته ای می شود و در این چارچوب، چون بحث قاعده و ضابطه است و چون ولایت فقه است باید این عقبه به کار گرفته شود، اگر می خواهیم یک مبارزه ریشه ای داشته باشیم اما اگر نمی خواهیم مبارزه ریشه ای داشته باشیم، فکر میکنم در کوتاه مدت دیگر پوپولیسم جواب ندهد.
مثلاً توقع برنامه و استراتژی داشته باشند و همین بحثی که الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در حال مطرح شدن است به گونه ای تفسیر شود که سایر نخبگان هم بیایند و دستی داشته باشند و تا حدودی تاثیر داشته باشد اما من فکر میکنم که هر آن به شدت امکان باز تولیدش هست به دلیل رابطه قدرت ثروت و به دلیل اقتصاد نفتی و به دلیل نظام متمرکز تصمیم گیری و اداره کشور و رابطه مرکز پیرامونی که یک بحث بسیار جدی هست.
یک دولت پوپولیستی از تمرکزگرایی استفاده کرد؛ کجای دنیا میبینید که یک دولت پوپولیستی از تمرکزگرایی استفاده نکرده باشد، حالا این اقتصاد نفتی هم می آید همراه می شود که باید برای این ها یک فکر اساسی کرد. اقتصاد نفتی داریم، تمرکزگرایی داریم و ولایت منضبط و قاعده مند فقه هم نداریم، نهادهای مدنی متولی فقه ما هم که تمامی نقش خودشان را در اجرا دیدند و از نظریه پردازی و نظارت هم که غافل شدند، بنابراین می خواهم بگویم نه، کماکان چراغ سبز پوپولیسم روشن است و چشمک میزند و حالا ممکن است یک مقدار ضعیف و کم سو شود اما الان روشن است و سوسو می زند ما می خواهیم این چراغ را در کشور خاموش کنیم ولی این چراغ به این راحتی ها خاموش نمی شود.
✍عماد_افروغ، کتاب پوپولیسم عبدالوهاب فراتی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠ما توده نیستیم
بخش اول
انتخابات 403 امتحان عجیبی بود و کمی قابل پیش بینی. سه روزی هست که به این متن فکر میکنم. پزشکیان مجموع توصیف هایی است که اصلاحات از مخالفانش میکرد، مثل احمدی نژاد کاپشن پوش و پوپولیست و ساده نما و عوامانه است، خیلی بیشتر از رییسی سوتی میدهد و خیلی کمتر از رییسی رای اورده است، چند برابر علم الهدی و ائمه جماعات از نهج البلاغه و آیه و روایات خرج میکند، و به علاوه رسما آلت دست دیگران است اینقدر که برایش شاخ میگذارند، پر از تناقض و خلافگویی است، به شدت گردن نگیر است، ادب و شخصیت مناسبی ندارد، نسبتا به آسانی از کوره در میرود، هیچ برنامه ای ندارد، جز شعار چیزی نمی گوید، هیچ ایده و چشم اندازی ندارد، و اصلا و اساسا اندازه ریاست جمهوری نیست. چرا چنین کسی رای می آورد؟
ما باید به حق رای دیگران احترام بگذاریم اما نه به این معنا که منتخب مقدس شود. حتی خود انتخاب را هم می شود نقد کرد. صریح بگویم، اصل انتخاب شخصی مثل پزشکیان به عنوان رییس جمهور ایران در حساس ترین زمان توهین به تمدن ایرانی است. خصوصا پس از تجربه دو دوره روحانی! پس از دیدن فاجعه 98. ما به کسانی که پزشکیان را انتخاب کرده اند بی احترامی نمی کنیم، آنها هستند با انتخابشان به ما و آیندگان بی احترامی کرده اند!
نفس انتخاب است که احترام دارد نه هر نتیجه ای. دقیقتر اینکه "انتخاب هزینه دارد". انتخاب حسن روحانی هزینه یک دهه رشد اقتصادی صفر، آبان 98، ترور سردار، ترور دانشمند، شکاف اجتماعی، ریزش به براندازی، گسترش فقر و افسردگی، کاهش زاد و ولد و انبوهی هزینه دیگر دارد. انتخاب عدم استیضاح روحانی هزینه ریزش مشارکت تا همین امروز را دارد، انتخاب تایید صلاحیت پزشکیان هزینه تحریک قومی را دارد، انتخاب حذف ارز ترجیحی بدون جبران یا انتخاب زارع پور هزینه دارد، انتخاب دوگانه سازی جلیلی-قالیباف هزینه دارد، انتخاب پزشکیان هم هزینه هایی دارد که قابل حدس است .... اما چرا چنین کسی رای می آورد؟
بخش مهمی از رای پزشکیان قومی است، یعنی صرفا وضعیت تولد یک نفر! بخش مهم دیگر سلبی است، برای رای نیاوردن گشت ارشاد و فیلترینگ و چیز موهومی به نام طالبان! یک بخش بزرگی از رای پزشکیان هم به دلیل تغییر وضع موجود است، یعنی رای به عاملین ایجاد وضع موجود در دهه نود برای تغییر وضع موجود! هر سه این دلایل غیر منطقی، احساسی و جوگرفته است. اینها خصوصیت توده است.
توده میتواند بخاطر ترک و کرد و بلوچ و گیلک بودن رای بدهد، توده را میتوان از لولویی ترساند و عقلش را زیر احساس آورد، توده است که می توان نگاهش را سه ساله کرد و جای مقصر و منجی را عوض کرد. (نه اینکه هر کسی به فلانی رای داده توده وار عمل کرده یا برعکس، براساس ویژگی های نامزدها و درباره کلیت صحبت میکنیم)
جبهه امنیتی اصلاحات به خوبی لزوم تودگی مخاطب شان را درک کرده اند. آنها نیاز به مخاطبی حسی دارند. یک روز تا مرز ناامیدی ببرندش و فردا امیدوارش کنند. یک روز پای فحش دادن به هاشمی بیاورندش و فردا پای تقدیس هاشمی و رای دادن به روحانی! یک روز پای مشارکت در جمهوری اسلامی بیاورندش و فردا کف خیابان تبدیلش کنند به عامل فشار از پایین برای امتیاز گیری از بالا. اصلاحات به طبقه متوسط باهوش، توانا، خودباور، هویت مند نیاز ندارد، یک طبقه متوسط ملنگ، جو زده، حسی و بی حافظه میخواهد که با نسیمی هدایتش کند: همج رعاء. با ویدیوی خاتمی بغض کند، و با عکس ظریف اکلیلی شود. بدنه ای که منافع ملی نفهمد، ته اکت اجتماعیش بشود غذا دادن به سگ و گربه. فردگرا باشد و با فرهنگ "به تو چه؟" سرش به کار خودش باشد. لایک بکند و رای بدهد و مصرف کند. به جای مسئولیت پذیری طلبکار باشد. و به جای فداکاری منفعت طلب. اصلاحات از (بخشی) طبقه متوسط ایران توده ساخت که حجم زیادی از آنها هم به براندازی رسیدند و این خسارتی عظیم به آینده ما بود. و حالا دارند همین کار را با طبقه فرودست میکنند.
جریانی از مقابل هم به تبع مشی کپی کارانه، به دنبال سلبریتی افتاد، از رهبر خرج کرد، لشکر از خبرنگار و رسانه و پروژه بگیر ساخت، بدشان نیامد مخاطب را توده وار کنترل کنند. غافل از اینکه اگر چه مخاطبشان در مواردی همراهی کرد اما به دلیل اشتراک مقصد بود نه سیاه لشکری. اینها حتی با توهمی وسیع فکر میکردند قشر خاکستری را هم می توانند مهار کنند. (اشتباه احمدی نژاد)
1403 به سیاست ایران یک درس داد: این بخش مردم توده نیستند. اینطور نیست که اراده کنید کسی را بالا بکشید و همه سرمایه ها را از بیت تا نصرالله خرجش کنید و توده وار بیایند "پای کار"! نه اینها مثل اصلاحات نیستند که از چوب خشک پزشکیان برایشان رییس جمهور بتراشند. اراده دارند و اراده شان را تحمیل میکنند. اما متاسفانه بالانشینان پیام انتخابات مجلس را درک نکردند.
✍سلمان معمار
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠ما توده نیستیم
بخش دوم
چرا که نفهمیدند اینها توده نیستند. اینها اصلاح طلب نیستند. معیار دارند، ایجابی اند و نه سلبی، باید قانع شوند نه توجیه.
اما آنها فکر میکردند اگر بگویند رای رهبر فلانی است همه ربات وار مینویسند فلانی. دقیقا همان برساختی که اصلاحات از جبهه مقابلش داشت را باور کرده اند. اصلا اگر خوب نگاه کنید عموما خودشان را از دریچه چشم طبقه متوسط نگاه می کنند. و حتی بعضا تلاش میکنند خودشان را به آنها ثابت کنند. رفتاری شبیه غربزده ها مقابل غرب، در مقیاسی کوچک. به جای اینکه هسته سخت قدرتشان را بشناسند و آن را بزرگ کنند مثل نقطه ضعف با آن برخورد میکنند. خود باوری ندارند.
منظور رای دهندگان به قالیباف نیست، اتفاقا تقریبا تمام کسانی که در دور اول به قالیباف رای دادند آگاهانه بود و حتی بسیاری دور بعد علی رغم میلشان به جلیلی رای دادند، بلکه به این معنا که نزدیک 10 میلیونی که به جلیلی رای دادند در مقابل موج شدیدی از تبلیغات، رقیب هراسی، خرج کردن سرمایه های انقلاب با دوگانه ای اشتباه، ایستادند و انتخاب کردند که نه بگویند.
جلیلی چه داشت؟ قبلا مبهم گفتم "سعید جلیلی جذابیت ظاهری ندارد، بیان مردم پسند ندارد، زبان بازی نمی کند، 11 سال طول کشید تا عصبانی شود، توهین بلد نیست، ساختمان و پل نساخته، کارهایش را به دلایل امنیتی نمی گوید، مصالح کشور را خرج خودش نمی کند، مبهم است، خسته کننده است، نخبگانی است." و حالا صریح میگویم جلیلی هیچ جذابیت انتخاباتی ندارد و نداشت. جلیلی خودش را به آب و آتش نمیزند. مرز های اخلاقی را رعایت میکند. در مناظره اسم داماد پزشکیان را نمی برد. مادرش ترک است اما ترکی را خرج نمی کند. دنبال رای عبدالحمید نیست که باج بدهد. به دولت شهید رییسی نقد نمیکند، قومیت ها را وظیفه میداند نه امتیاز، قیمت نفت را نمیگوید، مصالح امنیت ملی را در تک تک کلماتش میسنجد. زیاد فکر میکند. زن پزشکش را وسیله رای آوری نمیکند، پسرش را آقازاده نمیکند، سوادش را به رخ نمی کشد، از تسلطش بر منابع خرج نمیکند، به ستادش هم قول مقام نمی دهد، بی گدار نیست، وعده الکی نمی دهد. از همه بیشتر برای مسئولیت پذیری آماده شده اما از همه کمتر برای قدرت طلبی از اصولش میگذرد.
چرا 13 میلیون نفر به کسی رای دادند که روی کاغذ شانسی ندارد؟ چون اینها توده نیستند. و این را در 403 با صدای بلند اعلام کردند!
این نسخه به روز جلیلی را نگاه نکنید، سال 92 جلیلی حتی همین مناظره دوم را هم بلد نبود. رسما نماینده احمدی نژاد بود و 4 میلیون رای آورد. یک هسته سخت. امروز بعد از ده سال این هسته توانسته به حدود 14 میلیون رای و 44 درصد رای دهندگان برسد. در برابر تمام اصحاب زر و زور و همه توان اصلاحات. این یک پیروزی عظیم است.
من دختران و زنان بی حجابی دیدم که به جلیلی رای دادند. من دهه هشتادی هایی دیدم که برخلاف پدر مادرشان طرفدار جلیلی بودند، من دهه هفتادی هایی دیدم که مجانی و رایگان شبانه روز برای جلیلی نفس می زدند. من دهه پنجاهی و شصتی هایی دیدم که از زندگیشان زدند و مسافرکش و هماهنگ کننده رای دهندگان شدند. من انبوهی از پدران و مادران را دیدم که نذر و نیاز و ختم و صدقه و قربانی و زیارت راه انداختند. من بسیاری از دوستان چپ را دیدم که فحش خوردند و پای جلیلی ماندند. من کسی را دیدم که در خانواده اش اعدامی داشت و خودش را خرج جلیلی کرد. چقدر دکتر و مهندس و طلبه دیدم که روستا به روستا برای متقاعد کردن مردم میگشتند. چقدر پیامک و تلفن زدند. چقدر از جیب دادند. چقدر کارگر. چقدر متوسط، چقدر پشتیبان مالی. و بسیاری از اینها جلیلی را کامل نمی دانستند!
چنین بدنه ای در ایران بی نظیر است. این همان امتداد بدنه ۵۷ است. این همان پشتوانه دفاع مقدس است. و آینده ایران را نه توده ها بلکه این ناتوده ها میسازند. بله، خواهرم و برادرم، از "فعال" بودن شما میترسند، از صدای شما، از بلند فکر کردن شما، از دست های عملگرای شما می ترسند، از دعای سیاسی شما، از نگرانی شما میترسند. شما خطرناکید. شما حداقل 14 میلیون انسان خطرناکید.
اما توده نبودن ابتدای زحمت است، ابتدای حرص خوردن است، ابتدای وظیفه است. باید دیگران را آگاه تر کنند و در عین حال در حجاب دانایی و غرور نیفتند. هوای برتری برشان ندارد. باید فقر را از بین ببرند که مادر تودگی است. باید هویت را تقویت کنند که پدر بیداری است. باید بی صدایان را صدا دار کنند.
نه شما را فریب نمی دهم، "انتخاب هزینه دارد". انتخاب پزشکیان یعنی عقبگرد، یعنی روزمرگی، یعنی هضم شدن. ما احتمالا 4 سال مهم برای پیشرفت را از دست دادیم.
اما یک انتخاب 13 میلیونی هم اینور هست. یک اقلیت بسیار قدرتمند. خیلی راه آمده اید. خیلی زیاد شده اید. شما سلبی نیستید، ایجابی هستید. ایده دارید، ایده میسازید. نگذارید دوباره توده تان کنند.
✍سلمان معمار
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠در دفاع از منطق رای همشهریانم
بعد از ماهها درگیری و اغتشاش در کشور و تحریم گسترده انتخابات توسط عناصر ضد انقلاب، افزایش مشارکت از چهل درصد در مجلس شورای اسلامی به پنجاه درصد در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم و یک درصد بالاتر از انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم، نشانه عزم نظام در حفظ و ارتقای مشارکت مردم و خط بطلان بر دیدگاه آنهایی است که کاهش مشارکت برایشان مهم نبود.
همچنین نشانه اعتقاد نظام به رای مردم است. عموما می گفتند جمع بندی نظام، قالیباف است و بعد می گفتند جلیلی رای می آورد. واقعا تا آخرین لحظه میزان رای معلوم نبود و حتی بر اساس تحلیل ها، مطرح می شد که احتمالا پزشکیان است.
حبذا به چنین نظامی و تا پای جان در راه نظام هستیم.
دفاع ما از دکتر قالیباف در دور اول و دکتر جلیلی در دور دوم بر اساس تحلیل متین و دقیقی است که بر آن اساس، از ادامه دولت سوم روحانی و بالتبع کاهش بیشتر مشارکت نگران بودیم و هستیم و امیدواریم دکتر پزشکیان بر آن سبیل، سلوک نکند.
اصلاح طلبان مطلقا و یا کلا تاثیری در افزایش مشارکت نداشتند و سبد رای تقریبا انتخابات قبل با افزایش مشارکت در برخی استانها نقش اساسی داشت.
از ابتدا تقریبا شکست آقای دکتر جلیلی پیش بینی می شد و از اینرو در یادداشتی ضمن تاکید بر سه قطبی بیان کردم اگر بناست دو قطبی شود، دو قطبی پزشکیان قالیباف برای حفظ انتظام اجتماعی فارغ از نتیجه بهتر است.
دکتر پزشکیان به خاطر ویژگی های شخصیتی همچون ساده زیستی، پادکستی و گفتمان توجه به دغدغه ها و اینکه حداقل من در جریان اینها هستم و تاکید بر صداقت و... هر چند با اختلافی کم نتیجه را برد.برنامه اش را هم سیاست های کلی رهبری بیان کرد و انتساب خودش به رهبری در مباحث پررنگ بود.هر چند رای بالای دکتر جلیلی هم مهم است و معنادار اما بخشی از جامعه بین او و ش ه ید رییسی ،این همانی برقرار نکرد.ظرفیت رای منفی دکتر جلیلی هم مزید به علت شد و رای تعیین کننده استانهای شمال غرب.
اما یک نکته. آیا همشهری های ما قومیتی رای دادند؟
نمی گویم نبوده اما به نظرم این تحلیل، ظلم و ندیدن واقعیت است. دکتر همتی ترک بود و اما چنین نشد. شخصیت قوی شهید رییسی از سویی و نیز شخصیت و جایگاه دکتر پزشکیان در بین مردم آذربایجان این را نشان می دهد که شخصیت، حرف اول را می زند و البته زبان و قومیت هم کشش دارد. پس اینگونه نیست که همشهری های ما به هر ترکی رای دهند کما اینکه به همتی و حتی مهم تر از آن به میرحسین موسوی رای ندادند.
در ضمن جمع و تفریق رای سه استان شمال غرب برای نشان دادن علت شکست کاندیدای ما غلط است.
با همین تحلیل هاست که علت باقی رایها را هم متوجه نمی شویم.
✍فرزاد جان بین
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠غزلی عاشورایی
🎥شعر از حسین منزوی و با صدای مهدی رسولی
جان و روح آدمی جلا می یابد با این غزل و نوای شورانگیز...
ای خون اصیلت به شتکها ز غدیران
افشانده شرفها به بلندای دلیران
جاری شده از کرب و بلا آمده و آنگاه
آمیخته با خون سیاووش در ایران
تو اختر سرخی که به انگیزهی تکثیر
ترکید بر آیینه خورشید ضمیران
ای جوهر سرداری سرهای بریده
وی اصل نمیرندگی نسل نمیران
خرگاه تو میسوخت در اندیشه تاریخ
هر بار که آتشزده شد بیشه شیران
آن شب چه شبی بود که دیدند کواکب
نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران؟
و آن روز که با بیرقی از یک سر بی تن
تا شام شدی قافلهسالار اسیران
تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند
باید که ز خون تو بنوشند کویران
تا اندکی از حق سخن را بگزارند
باید که به خونت بنگارند دبیران
حد تو رثا نیست عزای تو حماسه ست
ای کاسته شان تو از این معرکهگیران
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠مگر آراء حزبی و جناحی همه نوعی رای قبیلگی نیست؟!
برخی از سر ناراحتی میگویند رای قومیتی بود که فلانی را رئیس جمهور کرد. اما مگر آراء حزبی و جناحی همه نوعی رای قبیلگی نیست؟ بسیاری از همانها که رای قوم و قبیله را نقد میکنند خود ملاک صلاحیت را قبیلگی میفهمند و گرفتار حب و بغض و رفاقتاند.
طرفداری از سیاست و قدرت اغلب متعلَّق عالم خیال است و تمایل و تنفرش را از سلطه تصاویر وهمی میگیرد.
از قضا آن که به جهت همزبانی به همشهریاش رای داده چه بسا با صرافت طبع به آنچه اعتمادش را برانگیخته رای داده است. در نظام درک او، هویت قومی و زبانی منشاء اعتبار و اعتماد است و نه هویت حزبی و قبیلهی سیاسی.
آری رای قومی و قبیلگی قابل انتقاد است اما این نقد، برای کسانیکه خود به گونهی مدرن نیستانگارانهای از تعلق به قبیله گرفتارند، شاید مجاز نباشد و متضمن نوعی تحقیر باشد.
رشد، در پرتو عقل قدسی میسور و میسر است نه وهم و تعلق به قوم و قبیله یا تعلقات نیستانگارانهی حزبی. کار سیاسی برای نظام اسلامی از نقطهی رشد عقل قدسی جامعه آغاز میشود.
✍وحید یامین پور
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠دیدید!
خبرگزاری قوۀ قضائیه دستگیری دکتر محسن برهانی را مربوط به اجرای حکم قطعی او برای تحمل کیفر حبس اعلام کرده است.
یعنی آمران و مسئولان اجرای این حکم معنی پدیدۀ "همزمانی" را نمیدانند؟ یعنی اصلاً به ذهنشان خطور نکرده است که با اجرای حکم آقای برهانی درست یک روز پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری همه خواهند گفت؛ دیدید شروع شد! دیدید قرار است هیچ چیز تغییر نکند! دیدید هنوز آب کفن انتخابات خشک نشده کارشکنی را آغاز کردند؟
یا همۀ این "دیدیدها" به ذهنشان خطور کرده اما اعتنایی نکردهاند؟ و یا اصلاً پیش خود گفتهاند چه بهتر که اینطور فکر کنند، چون واقعاً قرار نیست که اتفاق تازهای بیفتد! مگر تغییر رئیس جمهور قرار است تأثیری داشته باشد؟
واقعاً که قوۀ قضائیه با این نوع کارها چقدر دقیق و جدی به توصیۀ رهبری مبنی ضرورت اصلاح وجهۀ رسانهای خود اهتمام می ورزد!
✍احمد زیدآبادی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 پزشکیان و چالشهای سیاست خارجی تعاملی!
مسعود پزشکیان درشرایط عادی منطقهای و جهانی به ریاست جمهوری ایران نرسیده است؛ هم منطقه متعاقب متغیر جنگ غزه و در انتظار نتایج انتخابات آمریکا در وضعیت ناپایدار بسیار حساسی است؛ هم در سطح بینالمللی نیز جهان با تحولات عمیق و رخدادهای سرنوشتساز از جمله الزامات ماهیت منازعهآمیز نظم جهانی در این دوره شبه گذار مواجه است.
در این شرایط ناپایدار ومنازعهآلود، پزشکیان اولویت سیاست خارجی خود را رفع تحریمها، تعیین تکلیف برجام و تعامل سازنده با دنیا تعریف کرده و از رهگذر آن به دنبال حل بحران اقتصادی کشور با قید فوریت است. اما واقعیت این است که ایشان جدا از موانع و چالشهای فراوان داخلی، در عرصه خارجی نیز با میدانی از مین مواجه است که عبور از آن و رسیدن به اهداف اولویتهای پیشگفته مستلزم شناختی عمیق از واقعیتهای پیچیده منطقهای و بینالمللی، برنامهریزی و نقشه راهی درست و برداشتن گامهای حساب شده و دقیق است.
طبق رصد نگارنده، استقبال دول منطقه و به ویژه شیخنشینهای جنوب خلیج فارس از پیروزی پزشکیان فراتر از تعارفات دیپلماتیک معطوف به نوعی خرسندی و رضایتمندی است. ضمنا هواداران محور مقاومت در منطقه، به نوعی نگران تاثیر احتمالی بازگشت اصلاحطلبان و دید آنها در مورد روابط با آمریکا و غرب و فاصله گرفتن از دیپلماسی میدانی رئیس جمهور فقیدند. بازخورد این نگرانی در "میدان" میتواند دیپلماسی دولت جدید را با چالش جدی مواجه کند.
اما خرسندی بازیگران عرب منطقه در حالی است که در گذشته معمولا بیم آن داشتند که با رسیدن اصلاحطلبان به قدرت، احتمال ساخت وپاخت ایران و غرب بیشتر است و آنها قربانی این بده بستان میشوند وچه بسا غالبا تمایل داشتند طیفی به قدرت برسد که زاویه عمیقی با غرب دارد؛ اما به نظر میرسد که این انگاره ونگرانی از نزدیکی ایران و غرب به دلایلی تا حدودی در حال رنگ باختن است و چه بسا هم از سطح محدودی از آن استقبال کنند؛ اولا این کشورها با افزایش نفوذ و قدرت لابیگری خود در آمریکا بر این باورند که به نوعی منافع مشترک و پایدار خود با این کشور را تضمین کردهاند.
ثانیا با متوازنسازی مناسبات خود با دو بلوک غرب و شرق و چسبندگی منافع اقتصادی با آنها در سایه واگرایی منافع ایران با دو بلوک به درجه نسبتا اطمینانبخشی از در امان ماندن از آسیبهای احتمالی نزدیکی ایران و غرب رسیدهاند.
ثالثا، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان با ترسیم چشماندازهای اقتصادی کلانی سودای قرار گرفتن در زمره اقتصادهای برتر جهان را دارند و گویا به این رهیافت رسیدهاند که این مهم در سایه منطقهای امن امکانپذیر است. از این رو، چون گذشته از گسترش تنش میان ایران و آمریکا در منطقه استقبال نمیکنند و خود نیز برای کاهش آن وساطت میکنند.
اما در عین حال نگرانی آنها به هر دلیلی از ایران همچنان پابرجاست، ولی شکل بروز و مدیریت آن فرق کرده است.
وقتی برجام در سال 2015، امضا شد بستر منطقهای پرتنش و نامساعد بود و جنگهای نیابتی در اوج بود که حمله به سفارت عربستان و به تبع آن قطعی روابط این فضا را به شدت تشدید کرد و پس از رسیدن ترامپ به قدرت، ریاض و ابوظبی به همراه اسرائیل گمشده خود را در او دیدند و او را به خروج از برجام متقاعد کردند.
از این رو، احیای برجام و هر توافق دیگری بدون بسترسازی منطقهای مناسب تداوم و کارایی مطلوب را برای ایران ندارد و اکنون که فضای منطقهای عربی «تا حدودی» مساعد است، اولویت نخست پیش از توافق با آمریکا بسترسازی منطقهای برای آن است. این بسترسازی هم به شیوههای کلیشهای گذشته امکانپذیر نیست.
ناگفته هم نماند که خود توافق با آمریکا به دلایل مختلف چه ترامپ بازگردد چه بایدن دوباره انتخاب شود، با چالشهای بیشتر از قبل به ویژه متعاقب جنگ غزه روبرو است و به علت ضعف راهبردی پیش آمده برای اسرائیل در نتیجه هفتم اکتبر و این جنگ، نه تنها تل آویو بیشتر از قبل در مسیر این توافق سنگاندازی خواهد کرد، بلکه خود سیاست خاورمیانهای آمریکا در دوره پیشرو نیز بیش از قبل عاملیت امنیت اسرائیل را در منطقه در نظر خواهد گرفت.
واقعیت این که هر توافقی با آمریکا برای رفع تحریمها و توافق منطقهای مکمل هم بوده و یکی بدون دیگری فاقد کارایی اقتصادی و عاملیت مطلوب برای ایران است. از یک سو، با امضای توافق بدون بسترسازی منطقهای همان تجربه برجام تکرار میشود. از دیگر سو نیز، اگر تحریمها همچنان پابرجا بماند، هر اندازه هم توافقات منطقهای امضا شود، باز در سایه بینالمللی بودن اقتصاد، هژمونی اقتصادی آمریکا بر اقتصاد جهان و منافع اقتصادی تنگاتنگ بازیگران ثروتمند خلیج فارس با دنیای غرب، کارآمدی اقتصادی قابل توجهی برای تهران نخواهد داشت و تجارت فیمابین از مبادله کالا فراتر نخواهد رفت.
✍صابر گل عنبری
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠انتخابات ۱۴۰۳ و عبور جامعه انقلابی از گزاره های کهنه و نو اصولگرایی
در باب انتخابات به برخی نکات تحلیلی کمتر پرداخته می شود که عبارتند از:
🔹حتما مشارکت برای نظام برد است!
ما از فرمولی در انتخابات که با افزایش مشارکت ببازیم باید بیاییم بیرون !
اینکه امت حزب الله الان احساس باخت دارد و شیرینی یک مشارکت 50 درصدی را احساس نمی کند، اشکال بزرگی در مبانی و تربیت سیاسی است!
🔹مشکل مهم اصولگرایی این است که مردم را قبول ندارد. می خواهد در گعده ها رئیس جمهور انتخاب کند و اگر هم موفقیتی داشته در مشارکت پایین بوده است.
اینکه حاضرند بگویند یک نفر با رای سی و هشت درصد برود کنار به نفع یک نفر با رای 15 درصد یعنی گوسفند پنداری مردم! یعنی مثل چوپان به گله می گوییم این طرف آنها هم می گویند چشم! این موضوع مهم و کلیدی است در تحلیل اصولگرایی
🔹در این انتخابات نیز همین میزان رای آقای جلیلی، ناشی از نزدیک شدن ایشان به مردم و فاصله گرفتن از ساختار اصولگرایی بود. ما این بار واقعا آدم های غیر مذهبی و غیرحزب اللهی داشتیم که آمدند و به آقا سعید رای دادند!
در این مسیر، عدم انصراف و ایستادگی، مهمترین ویژگی ای بود که مردم را به سمت آقا سعید سوق داد!و از طرفی آنچه منجر به ریزش رای قالیباف شد احساس مردم به وابستگی ایشان جریان های قدرت درون نظام بود.
🔹در این انتخابات نباختیم. فاصله 2.8 میلیون رای دو نامزد ناشی از رای قومیتی منطقه آذربایجان بود، و الا در اکثر استان ها آقای جلیلی اول بوده است.
🔹ما به عنوان جامعه انقلابی باید با مردم آشتی کنیم! و لازمه آن بررسی عواملی است که فاصله ما با مردم را زیاد کرده است.من لااقل دو عامل را جدی می بینیم!
1️⃣جریان تحجر که نتیجه اش در عرصه سیاست می شود عدم باور به مردم که من نمودش را می توان در نحوه رفتار مهرهچینهای انتخابات، جریان وحدت و وفاق و... یا نحوه تعامل با مسئله حجاب و.. . دید. اگر امت حزب الله خود را از این گعده های متحجر جدا نکند دچار سرخوردگی خواهد شد از جنس رای های باطله سال 1400!
2️⃣عامل دوم هم بر می گردد به مسئله نیروهای کنترلگر و... که در مسائلی مثل فیلترینگ ، کم زحمت ترین کار برای خودشان و پرزحمت ترین کار برای مردم را انتخاب می کنند و نیرو های انقلابی را در انتخابات گوشه رینگ اتهامات می برند.
🔹نگاه جامعه اصولگرایی به انتخابات ابزاری است و بالتبع شاخص های انتخاب کاندیداهای کشور داری اش هم شده قدرت رای آوری! حتی اگر با شاخص های نهج البلاغه حضرت امیر نخواند
لیکن برای بعد رای آوری برنامه ای ندارند و در نتیجه در عملکرد مشابهت زیادی با جریانات لیبرال دارند (مانند آزاد سازی قیمت و ...)
ویژگی برتر آقا سعید این بود که به بعدش هم فکر کرده بود! تفاوت ها را می دانست و تصمیم می گرفت.
🔹 پزشکیان چرا رای می آورد؟! شاید مهمترین علت این بود که ما علم مبارزه با فساد و محرومیت و... را دیر برداشتیم و در نقطه مقابل پزشکیان خیلی خوب و زود و به زبان ساده خود را عدالت محور جا زد
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠چقدر میتوانستیم با هم خوب باشیم!
🎥 رضا امیرخانی:
آقای خاتمی، جایی گفته بود اگر مثلا من در سال ۱۳۸۸ بودم، فردای صبح دوم خرداد به ناطقنوری (رقیب سال ۱۳۷۶) زنگ میزدم و میگفتم شما یک سوم آرا را کسب کردید و طبیعی است در یک سوم انتصابها نقش داشته باشید! ببینید، چقدر میتوانستیم با هم خوب باشیم!
🔗پ.ن:
آقای خاتمی، الان نمیتواند به پزشکیان اصلاحطلب، بگوید که ۴۵ درصد کابینه، سهم سعید جلیلی است؟! می توانند از وزارت خارجه هم شروع کند ...
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠دیکتاتورهای کوتوله!
... اینها نیامده کارزار اخراج جلیلی از شعام، انحلال دولت سایه و کارزار اخراج زاکانی شهردار تهران را کلید زدند.
شاید هم چندی بعد زندانی و تبعید کردن همه اعضای جبهه انقلاب.
این دیکتاتورهای کوتوله آب ندیدید وگرنه شناگرهای خوبی هستند
@Kolbe_Andishe_Farhang
34.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠پاسخی به آقای جلیل محبی و جلیل محبی ها
🎥علی علیزاده
آقای جلیل محبی در توییتی کنایه آمیز نوشت که مرکز اسناد انقلاب اسلامی باید در تاریخ ثبت کند که آقای جلیلی دو انتخابات را به اصلاحطلبان واگذار کرد. این جمله حاکی از نگاه بالا به پایین ایشان در ساختار دموکراسی است.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠اصولگرایان و فاجعه تبلیغات و بازاریابی سیاسی
این روزها به برخی عوامل شکست اصولگرایان نظیر آرای قومیتی توجه میشود، که من معتقدم تبیین کننده بخشی از ماجراست، اما نه تمام آن.
راستش در این انتخابات اصولگرایان از جهت بازاریابی سیاسی فاجعه بودند و هشدارهایی که داده شد، را نشنیدند و در نهایت انتخابات را به رقیبی باختند، که علی رغم احترام، برگ برنده بزرگی نداشت.
ابتدا توضیح دهم که انتخابات مدرن یک شعبه از بازاریابی سیاسی است و مثل سایر اشکال بازاریابی تابع قواعد این دانش یا فن است. اینجا هم محصولاتی به جامعه عرضه می شود و باید با استفاده از راهبردهای بازاریابی مشتری (رای دهندگان) را به خود جذب کند. به خصوص در جامعه ما که ساختارهای حزبی بشدت ضعیف است، اهمیت طراحی یک کمپین انتخاباتی قوی حتی از ایالات متحده آمریکا بیشتر میشود.
۱- حضور چند نامزد و اختلاف راهبرد میان آنها:
اصولگرایان در نتیجه نوع تایید صلاحیت ها، با چهار نامزد در دور اول شرکت کردند تا با یک رقیب رقابت کنند. برخلاف ظاهر ماجرا، این تعدد نامزدها یک ضعف محسوب میشود چون توان آنها را پراکنده و توان رقیب را منسجم کرد. به طوری که مثلا در حوزه اقتصاد، از بازارگرایان نئولیبرال تا نهادگرایان و حتی برخی سوسیالیست ها پشت آن تک نامزد مجتمع شدند.
۲- منازعات درونی:
اصولگرایان هرگز نتوانستند بر سر اینکه آیا اصالت ایدئولوژیک باید اولویت اصلی باشد یا کارآمدی اجرایی به توافق برسند. در نتیجه در دور اول به جای آنکه با جناب پزشکیان رقابت کنند تا روز آخر بر سر این موضوع در حال رقابت شدید با هم بودند. این منازعات سبب شد نامزد پیروز دور اول ، از جدال نخست زخمی بیرون بیاید و دیگر نتواند آن بخش از حامیان غیرایدئولپژیک جناب قالیباف را جذب کند.
۳- افسانه ائتلاف یا اتحاد:
بزرگان اصولگرا بر این باور بودند که میتوانند مثل سال۱۳۹۲ با یک ائتلاف در دور اول یا دوم به پیروزی برسند اما گزینه آنها کسی بود که اقبال عمومی کمتری داشت و به نظر خودشان رقابت پذیری بیشتر با حریف اصلاح طلب.
در نهایت آنها نتوانستند جناب جلیلی را که تقریبا در همه نظرسنجی ها جلو بود را مجاب به کناره گیری کنند، اما در عوض بخش قابل توجهی از توان ستاد هر دو نامزد را مصروف این درگیری کردند و از رقابت اصلی منحرف نمودند.
۴- اشتباه گرفتن پالیسی با پالتیک:
جناب جلیلی به شکل عجیبی بعد از یک عمر فعالیت سیاسی هنوز متوجه نشده که میدان سیاست عرصه پالتیک است و میدان اداره عرصه پالیسی!!! وی توجه ندارد که اگر مثلا بهترین برنامه خدمات درمانی را داشته باشد تا آن را به یک محصول یا نماد سیاسی مثل اوباماکر تبدیل نکند، چندان ارزشی برای عموم مردم ندارد. وی تقریبا چهار مناظره از پنج مناظره خود را مصروف توضیح برنامه هایی کرد که ارزشی نداشت، حال آنکه مثلا حسن روحانی با یک عبارت "هم چرخ زندگی بچرخد و هم سانتزیفوژ" در سال۹۲ بسی بیش از این ارزش افزوده سیاسی خلق و مردم عادی را جذب کرد.
۵- ضعف پیام منفی و ابهام در پیام مثبت و ایجابی:
پیام انتخاباتی تلفیقی از پیام منفی برای ترساندن مردم از رقیب و پیام مثبت برای جذب آنهاست.
در حالی که وجه منفی و ترساننده پیام اصولگرایان یعنی «نه به دولت سوم روحانی» توسط همراهان جناب جلیلی، یعنی قاضی زاده و زاکانی، برجسته شده بود ، پیام ایجابی آنها یعنی «تداوم دولت رئیسی» بشدت نچسب بود.
اولا مردم آن قدر که اصولگرایان گمان داشتند از دولت سوم روحانی نمی ترسیدند و ثانیا هیچ یک از نامزدها به خصوص جناب جلیلی واقعا نمی توانست مدعی تداوم دولت رئیسی باشد. به این ترتیب ابهام در پیام انتخاباتی تا روزهای آخر مشهود بود و تنها در دو سه روز آخر تبلیغات استعاره «حرم در برابر قفس» طرح شده که دیگر فرصت نشر و اشاعه اش فراهم نبود.
۶- ناتوانی در ارتباط با اقشاری از جامعه به خصوص طبقه متوسط شهری:
با توجه به مقایسه آرای جناب جلیلی و رییسی مشخص است که وی نتوانست ۱۸میلیون رای سال۱۴۰۰ را جذب کند.
طرح تبلیغات جناب جلیلی در طراحی پیام و شیوه ارتباط با مردم شهری به ویژه طبقه متوسط ضعیف بود. منظور طبعا گروهی از افراد نیستند که از نظام ناراضی شده اند و اگر بخواهند رای اعتراضی بدهند سراغ رقیب می روند. بلکه این تبلیغات فاقد یک تصویرسازی از جناب جلیلی بود که بتواند با طبقه متوسط شهری غیرایدئولوژیک اما همسو با نظام هم ارتباط قوی برقرار کند. این ضعف از تصویر خود ایشان تا محتوای پیام هایشان را شامل میشد. به خصوص تمرکز جناب جلیلی بر دو محور وجوه ایدئولوژیک و خط مشی ها(پالیسی ها) تبدیل به مانع ارتباطی جدی شد.
اشکالات بازاریابی اصولگرایان در این انتخابات در این مجال نمی گنجد و بهتر است آن را جدی بگیرند وگرنه تقریبا به هر رقیبی خواهند باخت.
✍سیدآرش وکیلیان
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 از رئیس جمهور منتخب چه بخواهیم؟!
دکتر عبدالکریمی -از حامیان او که روی استقلال ایران خوب ایستاده است- از او #مقاومت در مقابل آمریکا خواست.۱
دکتر مومنی و راغفر -از حامیان و هردو از مخالفان سیاست های تعدیل اقتصادی و گران سازی ارز و انرژی و...- از او تحقق بخشی از وعده هایش را خواستند!۲
#پزشکیان از نادر نامزدهایی بود که صریحا از حق بودن(مقابل کالایی شدن) آموزش و بهداشت گفت ؛ گرچه در نظر مشاوران طرفدار سیاست بازار آزادش اینها هم استثناء از بازار آزاد نیستند!
مطالبه تحقق این وعده ها و هم وعده های مربوط به محرومان و مستضعفان، عاقلانه ترین و بهنگام ترین کار است؛ قبل از اینکه سیاستهای تعدیل بازتولید و ادامه یابد؛ و قبل از اینکه کابینه دولت آینده همه از اقتصاددان های بازار آزاد سرمایه داری و طرفداران تعدیل اقتصادی بسته شود.
چنانچه دیدیم دکتر پزشکیان، بالاجمالی است که تفصیل دهنده هایش او را تعیّن می دهند و خود از آن تعبیر به: "من متخصص نیستم هرچه متخصصین گفتند"؛ می کرد.
آنهایی که در سلب، افراط نکرده و الان هم مشغول #جنگ_بی_حاصل مقصر کیست؟ نیستند؛ زودتر #عامه_مردم -حتی ۵۰٪ رای نداده- را دریابند!
۱. https://t.me/Kolbe_Andishe_Farhang/6512
۲. https://fa.shafaqna.com/news/1837945/
✍محسن قنبریان ۱۸تیر۱۴۰۳
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠وعده هایی که دکتر پزشکیان داد
برخی وعده های مهمی که دکتر پزشکیان در انتخابات که گردنش را در گرو آنها گذاشت.برخلاف برخی که او را بی برنامه نامیدند او چنین جهت گیری ها و برنامه هایی داشته است و مردم با اعتماد به صداقت و توان ایشان به امید تحقق آنها رای دادند:
هرگز اجازه نخواهد داد کسی در گوشه و کنار کشور، سر گرسنه بر بالین نهد.«من نخواهم گذاشت فقرا و محرومین گرسنه سر را به بالین بگذارند»
من از پولدارها خواهم گرفت و به محرومان خواهم داد. «در ارتباط با یارانهها طبیعی است نباید به من و آدمهایی که ماشین آنچنانی سوار میشوند یارانه بدهند. باید از اینها که پولدارند بگیرند و به محرومان بدهند.»
در دولت من همه مردم از امکانات اقتصادی و آموزشی و رفاهی برابر برخوردار خواهند بود. «در آموزش و بهداشت باور دارم باید همه از امکانات برابر و عادلانه برخوردار باشند.»
الان تورم کشور 60 درصد است و قول داد که حقوق همه کارکنان دولت را مطابق با تورم سالانه افزایش خواهد داد.
هیچ تغییری در قیمت بنزین و آب و برق و گاز نخواهد داد و تصریح کرد: «دروغ بزرگ افزایش قیمت بنزین برای تخریب آرای سرنوشتساز شما مردم عزیز طراحی شده است.»
«ارزش پول ملی را افزایش خواهد داد.»
در مساله مسکن تصریح کرد: «نه تنها راه شهید رئیسی در مسکن را پیگیری میکنم؛ بلکه آمایش سرزمینی را هم که در سیاستهای مقام معظم رهبری هست به شدت پیگیری میکنم. اگر آمایش سرزمینی را دنبال نکنیم آینده تهران با فاجعه روبرو خواهد شد.»
او این قانون که اجازه واردات خودروهای خارجی دست دوم را میدهد، خلاف کرامت و عزت و شأن مردم دانست و وعده داد: «من واردات خودرو را آزاد میکنم»
«بازنشستهها بدون هزینه باید خدمات درمانی داشته باشند و باید بر اساس تورم حقوق بازنشستگان را افزایش دهیم.»
«از اول گفتیم که سیاستهای کلی مقام معظم رهبری را طی خواهیم کرد. در نتیجه امکان ندارد که ما قانون را اجرا نکنیم.»
«من تعهد میکنم تلاش کنم هیچ خانواده ایرانی نگران فرزند خود نباشد.»
او دائماً و کرارا بر صادق بودن خود با مردم تاکید کرد و گفت هرگز به مردم دروغی نگفته و وعده دروغی هم نداده است و حتماً به همه وعدههایش عمل خواهد کرد.
✍فرزاد جهان بین
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠منع دخالت نمایندگان مجلس در انتصابات دولتی
بیانات رهبر انقلاب پیرامون منع دخالت نمایندگان مجلس در انتصابات دولتی، اختصاصی به دولت خاص ندارد.
مرور آن بیانات در آستانه تشکیل دولت جدید خالی از لطف نیست.
یکی از آسیبها ورود نمایندگان در مسائل اجرائی است؛ فرض بفرمایید وارد شدن در اینکه مدیرکلّ فلان تشکیلات در شهر ما یا در استان ما مثلاً فرض کنید که چه کسی باشد، چه کسی نباشد؛ استاندار، فرماندار و از این قبیل. حالا یک وقت در مواردی یک حالت اضطراری ممکن است رخ بدهد که آن موارد استثنائی را من کاری ندارم امّا به طور معمول نمایندگان محترم از این مسائل اجرائی باید کناره بگیرند، وارد شدن در این مسائل و با مسئول اجرائی در این زمینه گفتگو کردن و توافق کردن و امثال اینها خطراتی دارد؛ از این بایستی اجتناب بشود.
یکی از آسیبها بیاحتیاطی در استفادهی از تریبون و بلندگویی است که در اختیار شما است. فرمایشات شما به طور مستقیم پخش میشود در کشور، یا بعداً به وسیلهی رسانهها منتشر میشود؛ این امکان در اختیار همه نیست، در اختیار نماینده است؛ مراقب باشید که در استفادهی از این امکان بیاحتیاطی نشود و در [ارائهی] نقدهای خود، نظرات خود [دقّت کنید]...
یکی از آسیبها این است که نماینده از اوّلی که وارد مجلس میشود، نقشهی رسیدن به فلان پستِ مثلاً اجرائی را در سر خودش بپروراند -که وزیر بشود، مدیر بشود، فلان [مسئول] بشود- نه، این وظیفهی نمایندگی بسیار مهم است. اگر انسان برای خدا کار بکند و درست کار بکند، از وظایف اجرائی اهمّیّتش بیشتر است، یا لااقل در مواردی به قدر آنها اهمّیّت دارد. این جور نباشد که ما تا وارد مجلس شدیم، به فکر بیفتیم که خب حالا چه کار کنیم که مثلاً در مرحلهی بعد یا در فلان دولت به فلان پست [برسیم].
✍رهبر انقلاب اسلامی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠به توده مردم تکیه کنید
فرمود: وَ اِنَّما عِمادُ الدّینِ وَ جِماعُ المُسلِمینَ وَ العُدَّةُ لِلاَعداءِ العامَّةُ مِنَ الاُمَّة. «عِمادُ الدّین» یعنی تکیهگاه دین. شما جامعهی اسلامی هستید؛ امیرالمؤمنین [این را] به ملّت خودش میفرماید، خطاب به ما هم هست. خیلی خب، جامعهی اسلامی هستید، تکیهگاه اسلامتان امّتند، بدنهی مردمند. «جِماعُ المُسلِمین» یعنی آن بدنهی اصلی جامعه، بدنهی اصلی این اجتماع مسلمانی. وَ العُدَّةُ لِلاَعداء؛ «عُدَّة» یعنی ذخیرهی روز مبادا؛ آن چیزی که نگه میداریم برای روز مبادا. وَ العُدَّةُ لِلاَعداء؛ این ذخیرهی در مقابل دشمن، چه کسانی هستند؟ اَلعامَّةُ مِنَ الاُمَّة؛ یعنی تودهی مردم. من یک وقتی چند سال قبل از این، یک تکّههایی از این نامه را برای مسئولین مطرح کردم که آنجا حضرت مقایسه میکند بین خاصّه و عامّه؛ «خاصّه» یعنی نورچشمیها، «عامّه» یعنی تودهی مردم. بیانات عجیبی دربارهی خاصّه ذکر میکند، بیانات عجیبی دربارهی عامّه ــ تودهی مردم ــ ذکر میکند. تکیهی حضرت به این است که به تودهی مردم تکیه کنید. وقتی یک رئیسجمهوری با تودهی مردم اُنس میگیرد، حرف میزند، کار میکند، میرود در دل مردم، یک عدّهای از آنجا بلند میشوند میگویند «این پوپولیسم است»! اهانت میکنند. نه، این مردمداری است؛ این نشان گرفتن نقطهی اصلی است. تودهی مردم همهکارهاند. البتّه کیفیّت کار کردن با تودهی مردم یک هنر بزرگی است؛ آن به جای خود محفوظ.
✍رهبر انقلاب اسلامی، ۱۴۰۲/۱۰/۱۹
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چرا انتخاب اصحاب امامحسین(ع) یک انتخاب آگاهانه بود؟
امام حسین(ع) در شب عاشورا با زبان خاصی با آنها صحبت میکند: آنها به احدی از شما کاری ندارند. اهل بیت من در این صحرا کسی را نمیشناسند. هر فردی از شما با یکی از اهل بیت من خارج شود و برود. من اینجا خودم هستم تنها.
چرا؟ رهبری که میخواهد از ناراحتی و نارضایتی مردم استفاده کند که چنین حرفی نمیزند؛ همواره از تکلیف شرعی میگوید. البته تکلیف شرعی هم بود و امام حسین(ع) از گفتن آن نیز غفلت نکرد اما میخواست آن تکلیف شرعی را در نهایت آزادی و آگاهی انجام بدهند. خواست به آنها بگوید دشمن، شما را محصور نکرده، از ناحیه دشمن اجبار ندارید. اگر از تاریکی شب استفاده کنید و بروید، کسی مزاحمتان نمیشود. دوست هم شما را مجبور نمیکند. اگر فکر میکنید که مسئله بیعت برای شما تعهد و اجبار به وجود آورده است، بیعت را هم برداشتم. یعنی فقط انتخاب و آزادی. باید در نهایت آگاهی و آزادی و بدون اینکه کوچکترین احساس اجباری از ناحیه دشمن یا دوست بکنید، مرا انتخاب کنید.
این است که به شهدای کربلا ارزش میدهد والّا طارق بن زیاد در جنگ اسپانیا، وقتی که اسپانیا را فتح کرد و کشتیهای خود را از آن دماغه عبور داد، دستور داد که آذوقه به اندازه ۲۴ ساعت را نگه دارند و زیادتر از آن را هر چه هست آتش بزنند و کشتیها را هم آتش بزنند. بعد سربازان و افسران را جمع کرد، اشاره کرد به دریای عظیمی که در آنجا بود، گفت: ایهاالنّاس! دشمن روبروی شما و دریا پشت سر شماست. اگر بخواهید فرار کنید جز غرق شدن در دریا راه دیگری ندارید، کشتیای دیگر وجود ندارد. غذا هم جز برای ۲۴ ساعت ندارید، بعد از آن خواهید مرد. غذای شما در چنگ دشمن است. راهی جز این ندارید. یعنی برایشان اجبار به وجود آورد. این سرباز اگر تا آخرین قطره خونش نجنگد، چه بکند؟
اما امام حسین(ع) با اصحاب خودش بر ضد طارق بن زیاد عمل کرد، نگفت: دشمن اینجاست، از این طرف بروید شما را از بین میبرد، از آن طرف هم بروید شما را نابود میکند. بنابراین دیگر راهی نیست غیر از اینکه روغن چراغ ریخته را باید نذر امامزاده کرد. شما که به هر حال کشته میشوید؛ حالا که کشته میشوید، بیایید با من کشته شوید.
آنگونه شهادت ارزش نداشت. یک سیاستمدار اینجور عمل میکند. اما امام گفت که نه دوست تو را اجبار میکند و نه دشمن، هر کدام را که میخواهی انتخاب کن؛ در نهایت آزادی. پس انقلاب امام حسین(ع) در درجه اول یک انقلاب آگاهانه است.
✍ شهید آیتالله مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۱۲۶-۱۲۵
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠آیا خودموثرپندارها از خواب ناز بیدار میشوند؟!
وسط همهی اتفاقای انتخاباتی توی پنجاه روز اخیر، یه چیزی که خیلی توجهم رو جلب کرد، اختلاف فاحش بین انتخاب "بدنه جبهه انقلاب" و "قشر خودموثرپندار" این جبهه در دور اول انتخابات بود.
راستش، کمتر کسی فکر میکرد که بعد از اتحاد بیسابقه خودموثرپندارها در نهادهای حاکمیتی و سهمخواهیهای گستردهشون و خرج کردن از همه چی و همه کس توی نظام، نماینده لاکچریشون فقط و فقط یک سوم آرای نماینده مستقل جبهه انقلاب، رای داشته باشه. کاندیدای مستقلی که تمام رسانههای چپ و راست برای تخریبش بسیج شده بودن، ولی خب با انتخاب شدنش توی دور اول، آرزوهای خیلی از خودموثرپندارها رو نقش بر آب کرد.
حالا تو این نوشته قصد ندارم راجع به خوب و بد بودن کاندیدای خودموثرپندارها و کاندیدای منتخب بدنه جبهه انقلاب حرف بزنم.
نکته اصلی من توی این یادداشت، توجه به تمایز شناختی بدنه جبهه انقلاب و قشر خودموثرپندار در این جبهه است.
درواقع، مسئله اینجاست که بدنه جبهه انقلاب در دور اول انتخابات نشون داد که فارغ از خوب یا بد بودن انتخابش، قادره تا فکر و تحلیل مستقل خودش رو نسبت به جریانهای سیاسی حاکم داشته باشه و کنش مستقل و مسئولانه خودش رو انجام بده.
این یعنی چی؟
یعنی اینکه ممکنه تو صاحب گستردهترین امکانات اقتصادی، رسانهای و امنیتی باشی و به واسطهی همهی اینا خودت رو "موثر" بدونی، اما نهایتا با انتخاب و کنش متفاوتی در جامعه مخاطبت مواجه بشی که فرسنگها با محاسبات و مصلحتاندیشیهای تو فاصله داره.
اما یه گام جلوتر، بحث اصلی اینه که حالا چه تصمیمی داری؟
آیا بعد از ده روز، این اختلاف رو به رسمیت میشناسی و دست از رویای خودموثرپنداریت برمیداری و بدنه جبهه انقلاب رو در کشف و تبیین منطق مصلحتاندیشیهات شریک میکنی؟
یا باز هم میخوای با روایتسازی جعلی از جلسات و وعده و وعید دادن به رسانهها و شیوخ هدیهبگیر و شیر کردنشون برای کتمان اختلاف فاحش انتخاب جبهه انقلاب با انتخاب خودموثرپندارها، برای سه چهار سال دیگه توی باد پول و امکاناتت بخوابی و دم یه انتخابات دیگه، با یه سیلی اساسیتر از اونچه توی دور اول انتخابات ریاست جمهوری اخیر نوشجون کردی، از خواب ناز خودموثرپنداری بیدار شی؟!
انتخاب با شماست...
✍محمدحسین شیرخدایی
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 مسئله آزادی، تداومبخش انقلاب اسلامی
🎥 دکتر شریف لکزایی
آزادی در ذات انقلاب اسلامی نهفته است. اساسا این انقلاب با آزادی متولد شده و با آزادی نیز تداوم پیدا کرده است. بزرگترین مدافع آزادی انقلاب اسلامی و رهبران و متفکران آن بودند.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠درباره وضعیت دینداری مردم، قبل و بعد از انقلاب
بخش اول
۱. اساسا مقایسه دینداری مردم در این زمان با دوره پهلوی غیر فنی و غلط است.
محمدرضا پهلوی با دینداری مخالف نبود، بلکه خود اظهار دینداری میکرد. او از دین فردی حمایت میکرد و آنچه با آن میجنگید، ورود دین به عرصه اجتماعی و سیاسی بود. این در حالی بود که جامعه جهانی نیز هنوز دچار ابتذال امروزین خود نشده بود و آنگونه که امروز، استکبار جهانی تمام سلولهای دینداری چه فردی و چه اجتماعی را در سراسر دنیا هدف قرار داده، در آن روزگار چنین ستیزی نداشت.
۲. در زمان شاه، مردم در انتخاب بین اسلام فردی و اجتماعی مخیر بودند، اما امروز دستگاههای تبلیغاتی جهانی مردم را در دو راهی دینداری و بیدینی قرار دادهاند و روشهای بیدینی را به اشکال مختلف ارائه میکنند.
۳. گرچه در آندوره نیز، رسانههایی برای ترویج فساد وجود داشت، اما تعصبهای خانوادگی مردم ایران که دین را نیز به شکل سنتیاش دارا بود، از چنین رسانههایی پرهیز داشت، به علاوه که خیلی از مردم از تمکن مالی لازم برای بهرهمندی از این امکانات برخوردار نبودند. اما امروز، موج گستردهای از اشاعه بیدینی و هجمه به مقدسات و ترویج فساد، با حمایت مالی عجیب و غریب استکبار جهانی، از طریق صدها شبکه ماهوارهای و هزاران صفحه در شبکههای اجتماعی ترویج میشود و تقریبا هیچ خانواده و فردی نیست که در معرض این طوفان نباشد.
۴. در دوره پهلوی دوم، جهان تازه به انقلاب جنسی قدم گذاشته بود تا به پندار خود، برای زنان آزادی به ارمغان آورد. اما وضعیت دنیای غرب در روزگار ما بهگونهای شده که به سوی همجنسگرایی میتازد. از اینرو آثار مخرب این رویکرد جهانی در ایران نیز اثرگذار است.
۵. در آن دوره پدیدهای به نام اسلامهراسی، در شمایل امروزینش متولد نشده بود. گرچه شاه، روحانیت را ارتجاع سیاه مینامید، اما رسانههای حکومتی به ترویج وعاظ و روحانیون حامی پهلوی که تنها مناسک فردی را ترویج میکردند میپرداخت و محمدرضا پهلوی نیز برای مرجعیت نجف پیام تسلیت میفرستاد.
۶. اگر در این روزگار شاهد کاهش حدودا ۵ تا ۱۰ درصدی التزام به مناسک فردی هستیم، این امر در برابر حرکت شتابنده جامعه جهانی به سوی ناباوری به خدا و معنویت بسیار ناچیز است. آن هم با همه ستیزی که رسانههای وابسته به جبهه استکبار با دینداری دارند و به آن اشاره شد.
۷. از سوی دیگر، با وقوع انقلاب اسلامی، مناسک اجتماعی پا به عرصه وجود گذاشت و گستره خود را از محله و شهر و کشور، به عرصه بینالمللی کشاند و به ستیز با موج جهانی بیدینی پرداخت. تاریخ ایران اسلامی تا این اندازه توجه به عبادتهای اجتماعی را به خود ندیده است و حتی در دوره پهلوی که منصب امامت جمعه مورد حمایت دربار بود، در همین شهر تهران نماز جمعه برگزار نمیشد. چه رسد به اعتکاف و احیاء ماه رمضان و پیادهروی اربعین و... که وضعیت امروزین آن نیاز به توصیف ندارد.
۸. بسیاری از قضاوتهای ناصحیح ما ناشی از بیاطلاعی از تاریخ است. تاریخ گواه است که مساجد در دوره پهلوی جای نوجوان و جوان نبود و پیوندی میام این قشر با روحانیت و مسجد وجود نداشت. از اینرو با شروع نهضت، در تهران تنها سه چهار مسجد و هیئت بود که پذیرای نوجوانان شد و سر و صدا و البته حساسیت سیاسی در پی داشت. این را مقایسه کنیم با رشد حضور نوجوانان و جوانان در اعتکافهای امروز و هیئات مذهبی، و شکلگیری جریان سرودهای آیینی توسط کودکان و نوجوانان، با وجود دستهای پیدا و پنهان برای دور ساختن این نسل از ارزشها.
✍حمید سبحانی صدر
#بازنشر
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠درباره وضعیت دینداری مردم، قبل و بعد از انقلاب
بخش دوم
۹. بر همه اینها بیفزایید:
دینداری در دوره پهلوی، امری سنتی و سطحی بود و این امر جای انکار ندارد. چنین بود که با شروع نهضت، روحانیون در خط امام با هدف تعمیق دینداری مردم، بر رسانه منبر تأکید ورزیدند و مطالب بنیادین دینی توسط شخصیتهایی چون آیتالله مطهری و آیتالله خامنهای و دیگر شاگردان امام مطرح شد. این چنین بود که فضاهایی چون حسینیه ارشاد شاخص شد و حتی سخنرانیهای دکتر شریعتی مورد استقبال قرار گرفت. با وقوع انقلاب اسلامی، و به ویژه در این زمان، عمق باورهای اعتقادی جمعیت متدین کشور به هیچ وجه قابل مقایسه با دورههای گذشته نیست و این را باید از دستاوردهای انقلاب اسلامی دانست.
۱۰. به علاوه آنکه رابطه جامعه ایمانی با روحانیت که یک روز در مقیاس فردی تعریف میشد، امروز بر مدار حقیقتی با عنوان ولایت شکل گرفته که این نیز از دستاوردهای بیبدیل انقلاب اسلامی است. دینداری فردی در دوره پهلوی به دینداری اجتماعی در دوران نهضت امام تبدیل شد و اکنون گامی به بلندی تمدن اسلامی برداشته است.۱۱. در دوره پهلوی آموزش دینداری وجود نداشت و عموم مردم تنها بر باورهای دینی موروثی خود تکیه داشتند و برخلاف تصور رایج، رابطه چندانی با جامعه روحانیت برای اخذ دینداری نداشتند، به جز جمع کوچکی از مردم متدین. در زمان پهلوی، روحانیت به طور کلی مطرود و حتی منفور بود، جز تعداد انگشت شماری از علما، آن هم در مناطق و محلاتی خاص، و این قاعده شامل حال تمامی حوزه و روحانیت نمیشد.
۱۲. در همین راستا توجه به این نکته حائز اهمیت است که یکی از دلایل اینکه حوزه علمیه در دوره پهلوی مجتهد پرور بود آن است که روحانیت هیچگونه مشغلهای جز تحصیل علم در کنج حجرهها و مدارس علمیه نداشت و اتفاقا زمینه برای ورود طلاب به عرصه تبلیغ و وعظ، آنگونه که بعد از انقلاب پدیدار شد وجود نداشت. از اینرو طلاب ممحض در تحصیل میشدند. پس از پیروزی انقلاب، باز شدن فضای تبلیغ در جایجای کشور، طلاب مستعد امر تبلیغ را از میانه راه تحصیل و پیش از احراز اجتهاد به سوی تبلیغ برد و به این ترتیب نسبت به جمعیت ورودی حوزهها، از تعداد مجتهدین کاسته شد. این را صرفا مذمتی برای حوزه و روحانیت نپنداریم، بلکه این امر نشان دهنده روی آوردن جامعه به کسب تعالیم دینی پس از پیروزی انقلاب است که البته حوزه و روحانیت در این زمینه کارنامه خوبی دارد؛ هرچند نباید موازنه تبلیغ و تحصیل اجتهاد بهم بخورد.
۱۳. بر اساس تمام آنچه ذکر شد و آنچه دیگر مجال بیانش نیست، انقلاب اسلامی در امر دینداری کارنامه درخشانی دارد و توانسته است در برابر هجمههای بیدینی غرب که احدی از آن مصون نیست، مقاومت شگرفی از خود نشان دهد و این با وجود کمکاریهای برخی مسئولین کشور است که میتواند بر عمق فاجعه بیفزاید.
۱۴. در پایان، از این مسأله غفلت نکنیم که بخشی از حوزه و روحانیت در حرکتی که با انقلاب اسلامی آغاز شد، و دگرگونیهای اجتماعی و شیوههای ارتباطی پدید آمده، در کمیت و کیفیت، آرایشی متناسب اتخاذ نکرد و اگر در پایشهای صورت گرفته شاهد افزایش آمار جدایی مردم از روحانیت هستیم، باید برای درمان آن چارهای عاجل اندیشید.
✍حمید سبحانی صدر
#بازنشر
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠مناسک گرایی و خطای نواندیشان
معمولا با فرارسیدن موسم مناسک مذهبی، مانند ماه محرم، پاره ای از کشمکش فکری و فرهنگی میان مناسک گرایان و نو اندیشان دینی داغتر می شود و نو اندیشان در نقد ظاهر گرایی دست به قلم می شوند که کجایید که جامعه از شاخصه ها واهداف دین فاصله گرفت و پوسته دین جای هسته آن را نیز گرفت و... مناسک گرایان نیز طبق معمول بر نواندیشان می تازند و آنها را به بی دینی و لا ابالی گری متهم می کنند. این دوگروه در واقع در تعیین معیار ها و شاخصه های دینداری با یکدیگر اختلاف مبنایی دارند و بدون توجه به این مبانی نمی توان در این خصوص به گفتگو نشست.
برخی از پژوهشگران نو اندیش با تکیه بر منابع اصلی دین، جدول هایی را از شاخصه های دینداری ترسیم کرده و مناسک و ظواهر را در مراتب پایین تر آن جای داده اند. ولی مناسک گرایان اگر جدولی هم داشته باشند سهم مناسک را بر راس آن قرار می دهند و کارکر دین را بیشتر در در بیرون و پوسته افراد انسانی جستجو می کنند و تنها کسانی را دیندار راستین می شناسند که در زیر پرچم دین قرار گیرند و در "یونیفرم" ویژه ای در آیند.
نو اندیشان معمولا بهبود رفتار انسان ها، و ارتقاء معنویت و اخلاق و فرهنگ آنها را از دینداران انتظار دارند و بر این باورند که اگر مناسک دینی نتواند شاخصه های مهم دینداری را مانند خداشناسی، مبارزه با نفس، امانتداری، راستگویی، ویا شاخصه های عقیدتی"شیعه بودن" مانند عدالت ورزی و عقلگرایی را تقویت کند هیچ ارزشی ندارد.
نکته مهم این است که برخی از نو اندیشان دچار نوعی"توهم وحدت" هستند و گمان می کنند با مناسک گرایان در مبانی و شاخصه های دینداری موافقند و تنها در روش و روحیه و سلیقه با آنها اختلاف دارند در حالی که اینگونه نیست و بسیاری از مناسک گرایان اساساً میوه دین ومذهب را در همین برجسته سازی مناسک و مانورها خلاصه کرده اند و تظاهر و اختلاف را عامل هویت ساز برای شیعه تلقی می کنند و از همین رو است که هرسال شدیدتر از قبل برطبل توسعه ی بی رویه مناسک می کوبند.
آرمان وآرزوی مناسک گرایان از همان روزهای نخست انقلاب نیز در همین حد و اندازه بوده و منظورشان از حاکمیت اسلام، غربت زدایی از این مناسک است و طبیعی است که از روند مناسک آفرینی سال های اخیر بسیار خرسند باشند و اهداف انقلاب و مذهب را با این مناسک تحق یافته بدانند. آنها منحرف نشده اند و طبق برنامه های خود پیش می روند بلکه این نو اندیشان هستند که تاکنون نسبت به مناسک گرایان گمان دیگری داشتند.
✍سید زین العابدین صفوی
#بازنشر
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مردم به دین مدیرانشان هستند!
🎥 حاج قاسم «الناس علی دین ملوکهم» را چه زیبا تفسیر میکند: مدیر نقشش از یک منبر بالاتر است.
🔹 حرکت جامعه به سمت صلاح یا غیر صلاح به مدیران در درون جامعه برمیگردد. مدیر قلهای هست که دامنهها را متأثر میکند. دینداری و امانتداری مدیران بر دینداری و امانتداری جامعه اثر دارد.
🔹 مدیر رهبر یک جامعه است و اثرش یک اثر جمعی است. استاندار، امام جمعه، فرماندار یا فرمانده سپاه شخص عادی نیستند، هر مسئولیتی باشد، اینها بر جامعه اثر دارند.
🔹 مگر میشود من به عنوان یک فرمانده، در درون جامعهای فاقد معنویت باشم و انتظار داشته باشم جامعه معنویت داشته باشد؟ «الناس علی دین ملوکهم»! مردم از رهبرانشان تبعیت میکنند.
🔹 رهبران فقط رهبریِ در بالا نیست؛ در هر سطحی در جامعه خودمان به نوعی نقش رهبری داریم. اگر میخواهیم جامعهی ما یک جامعهی مقاوم بشود، شرطش این است که مدیران باید متناسب با چنین جامعهای باشند و بشوند.
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠روحانیت مسئول دینداری مردم!
🎥رهبر انقلاب، ۱۵سال پیش: ۲۰_۳۰سال آینده، دنیایی بدون هیچ شباهت با امروز در امکان اثر گذاری و تسخیر دلها خواهد بود!
🔹سؤال اساسی:
دهه اخیر فضای مجازی، "جهان اجتماعیِ جدیدی" ساخته یا صرفا مضامین ناپسندی را با پلتفرم های بیگانه منتشر می کند؟!
🔹جهان اجتماعی، به نوعی "افکار عمومی مشترک" و "آستانه شوق و تحریک مشترک" است.
فیلتر فلان پلتفرم و نگهداشت ایتا و روبیکا و... الزاما مسئولین دینداری مردم(روحانیت) را مثل جهان اجتماعی پیشا مجازی، #گروه_مرجع نمی کند! در همین پلتفرم های داخلی هم از کانال های سرگرمی و زرد عقب می مانند!
🔹روحانیت در فضای مجازی "غایب" نیست اما دچار "#غیبت" است! "ظهور دینداری در فضای مجازی" شرط در آمدن از "این غیبت" است!
و #ظهور دینداریِ مجازی چیزی بیشتر از #حضورِ روحانیتِ مجازی و تولید محتوا و لشکر سایبری و فیلترینگ می خواهد؛ تصرفاتی ایمانی(نه فقط قضایی) در "تکنولوژی مجازی" و "بعثتی متناسب" با آن جهان اجتماعی -هردو باهم- می خواهد!
بسیاری از ما عادت کرده ایم مسأله ها را ساده کنیم تا حل کنیم!
✍محسن قنبریان
#بازنشر
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠علل تضعیف دینداری در دهه های اخیر
قسمت اول
این روزها شواهد روشنی از تضعیف دینداری از جهان متعدد دیده میشود که قابل کتمان نیست. از بی حجابی آشکار و روزه خواری پنهان که بگذریم، تغییر در اقشار فرهنگی مرجع، گسترش محتواهای رسانه ای غیردینی و نظایر آن هم مشهود است. البته این به معنای نفی وجوه تقویت شده دینداری نظیر بعد مناسکی و آیینی هم نیست. یعنی نمی توان گفت یک پدیده پیچیده نظیر دینداری همزمان از همه جهات تضعیف شده.
این نوشته با این مقدمه می کوشد تا این وضعیت را تحلیل کند و فرضیات اصلی آن را برشمارد:
۱- فرضیه سکولاریزاسیون: این فرضیه کلاسیک جامعه شناختی مدعی است دینداری در جریان گذار به مدرنیته در همه جوامع کم و بیش تضعیف میشود و علت آن است که نهادهای مقوم دینداری و انتقال ارزشهای فرهنگی نظیر خانواده در فرایند مدرنیزاسیون تدریجا ضعیف شده و کارکردشان را از دست می دهند و نهادهای مدرن نظیر مدرسه و دانشگاه و رسانه ارزش های جهان جدید را توسعه می دهد. البته مخالفان این فرضیه که قایل به دی سکولاریزاسیون هستند این تصور را ساده انگارانه می دانند و با ارایه مستندات و شواهد جوامعی را ذکر میکنند که گونه های جدیدی از دینداری در آن رونق گرفته. به هر حال این موضوع یک جدال جامعه شناختی است که از پیتر برگر تا اولیویه روآ در موردش قلم زده اند و در ایران هم دغدغه جامعه شناسی دین بوده است.
۲- فرضیه ناسازی نهاد دین و دولت در ایران: برخلاف فرضیه اول که ادعای جهانشمولی دارد این فرضیه بر شرایط خاص ایران تمرکز کرده است. از منظر این فرضیه نهاد دولت در ایران دچار مشکلات تاریخی نظیر فساد و ناکارآمدی است و زمانی که نهاد دین مدعی دولت می شود و مقامات روحانی مسیولیت آن را میپذیرند تدریجا این آسیب به نهاد دین سرایت می کند. این فرضیه عمدتا توسط جبهه مشارکت در دهه ۸۰ صورتبندی شد و تجویزش تفکیک نهاد دین و دولت برای حفظ تقدس و سلامت نهاد دین بوده است. در مقابل، برخی مخالفان این فرضیه درآمیزی نهاد دین و دولت در ایران را کاملا امری تاریخی می دانند و جدایی این دو در دوره پهلوی را بدعت تاریخی برمی شمارند. برخی دیگر نیز، طرح دولت دینی شیعی مبتنی بر ولایت فقیه را ابتکار امام خمینی می دانند و می گویند اگر این امر رخ نداده بود ، وضع بسی بدتر شده بود و نهاد دولت مدرن ، بشدت دین را تضعیف کرده بود.
۳- فرضیه دیگر پیگیری طرح توسعه غربی در دولت جمهوری اسلامی را عامل اصلی مشکل بر می شمارد. به این معنا که علی رغم وقوع انقلاب اسلامی، نرم افزار دولت همچنان همان ایده های غربی باقی ماند و سازمان برنامه با قوت آن را پیش برد و دولت به توصیه های مجامع جهانی از اجماع واشنگتن تا طرح ۲۰۳۰ بیش از فرمایشات رهبران انقلاب پایبند بوده است. کتاب اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی تا حدی این وضعیت را از زبان تدوینگران و مجریان برنامه توسعه در جمهوری اسلامی توضیح می دهد. این فرضیه از جهاتی با فرضیه اول اشتراک دارد که فرایند مدرنیزاسیون رایج را در جهت سکولاریزاسیون می داند اما برخلاف آن قابل به ضرورت مدرنیزاسیون نبوده و میگوید باید نسخه بومی پیشرفت تدوین و اجرا گردد که مبتنی بر مبانی دینی باشد. شاید بتوان سند نقشه مهندسی فرهنگی را تا حدی تحقق این انتظار برشمرد گرچه در اجرا عملا دستاوردی حاصل نشده.
۴- فرضیه فساد مقامات به اسم دین: این فرضیه که از سوی طرفداران عدالتخواه و ارزشی نظام جمهوری اسلامی مطرح میشود عامل دین گریزی مردم را بی تقوایی و فساد مقامات ارشد می داند. این فرضیه مشابه فرضیه دوم قایل به چالش ناسازواری دین و دولت در دهه های اخیر است اما برخلاف آن، این ناسازگاری را ضرورت تاریخی نمی داند بلکه ناشی از بی کفایتی ، جهالت و خیانت مقامات در اجرای حکومت علوی و قانون اساسی و فرمایشات رهبران انقلاب می بیند.
۵- فرضیه تهاجم فرهنگی: این فرضیه چالش های دینداری را امری اساسا داخلی بلکه ناشی از تاثیرات فرهنگی اقدامات دشمن از جمله برنامه های ماهواره ای و رسانه های اجتماعی می داند. از منظر اصحاب این فرضیه هرچه میزان ارتباط ایران با غرب کاهش یابد و رسانه ها مسدود شود از تهاجم فرهنگی جلوگیری میشود و دینداری مردم کما فی السابق محفوظ می ماند. برخی مخالفان این فرضیه نظیر سید مرتضی آوینی آن را بشدت تدافعی و در تعارض با روح انقلاب اسلامی می دانند و مخالفان نوگرا نیز آن را در تعارض با الزامات زندگی مدرن برمی شمارند. گرچه کتمان اصل تاثیر هدفمند رسانه های بیگانه بر فرهنگ بومی ناممکن است و کاپیتالیسم از این ابزار به مثابه ارتش های سده نوزدهمی برای گشایش بازار کشورها و تضعیف مقاومت های محلی بهره میگیرد، با این حال فقدان طرح جایگزین ضعف این رویکرد تدافعی است.
✍سیدآرش وکیلیان
#بازنشر
@Kolbe_Andishe_Farhang