eitaa logo
کلبه اندیشه و فرهنگ
569 دنبال‌کننده
341 عکس
1.1هزار ویدیو
192 فایل
تاملات و یادداشت های تحلیلی در حوزه فرهنگ، سیاست و حکمرانی @Kolbe_Andishe_Farhang ادمین @mohsenmohammadi63
مشاهده در ایتا
دانلود
کلبه اندیشه و فرهنگ
💠خروج 🔹درباره فیلم جدید اکران شده‌ی #ابراهیم_حاتمی‌کیا می‌توان هر نقدی داشت، ولی انصافاً نام‌گذاری
💠بازگشت عبّاس و سراغ خانه کدخدا 🔻تاملی در “خروج” حاتمی کیا بر سینمای تهران شمالی 🔹“توی دِه راهش نمی‌دادند سراغ خانه کدخدا را می‌گرفت” این ضرب‌المثل دهاتی، حالا در فیلم حاتمی‌کیا صورتی شهری و مدرن پیدا کرده است: “طرف را توی سینما راه نمی‌دادند سراغ دفتر رئیس جمهور را می گرفت.” 🔹“مزرعه”، یک لوکیشن کاملا آشنای هالیوودی و از پرتکرارترین مناظر در سینمای آمریکا است؛ اما در سینمایِ آمریکافیل‌ها (و البته آمریکاالاغ‌ها)ی ایران، مزرعه و روستا؛ معمولا منطقه ممنوعه و خط قرمز محسوب می‌شود. سرمایه‌داریِ رانتیِ لیبرالِ ایران، تنها در صورتی حاضر است صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک‌ها و دیگر منابع عمومی را برای سینمای تهران شمالی، تاراج کند که قبلا قول گرفته باشد داهاتی‌ها و جوات موات‌ها را از ذهن جامعه بفراموشانند! 🔹در طول بیش از دو دهه، در سینمای اِشغالی ایران، سهم چندانی به حدود سی درصد ایرانی‌ها که در روستاها زندگی می‌کنند و بیش از هفتاد درصد ایرانی‌ها که در شهرهای بزرگ زندگی نمی‌کنند؛ نرسیده است. 🔹حتی آنها که در تهران و دیگر شهرهای بزرگ، زندگی می‌کنند نیز، فقط در دو حالت، امکان بازنمایی در قاب سینمای اِشغالی ایران را دارند: یا جزو طبقه مرفهِ بی‌هویتِ غربزده (که برای رد گم کردن و بی هیچ معیاری، طبقه “متوسط”! نامیده می‌شوند) باشند و یا جز نکبت و فلاکت و سیاهی و تباهی و ناامیدی و اندوه را تداعی نکنند. 🔹کمتر سالیست که حتی پنج درصد فیلم ها، دوربینشان به سمت ماجراها و قهرمان‌های ِهفتاد درصد ایران (روستاها و شهرهای کوچک) بچرخد. در چنین سینمایی حاتمی‌کیا در بیستمین فیلمش به زیارت مزرعه‌داران ِروستای شهید پرور عدل‌آباد رفته است. 🔹حاتمی‌کیا خوب می‌داند آن مرد که برای رحمت و نه برای قضای حاجت، هلی‌کوپترش در روستا می‌نشست؛ رفته است؛ و گزارش جشن خداحافظی‌اش را، رفقای فیلمساز با شوق زایدالوصفی در بوق کردند. کسانی که بیشتر از نقاط ضعفِ مهم و خسارت‌بارِ او با نقاط قوتش مشکل داشتند و از جمله این که برای یحیی‌ها بیش از بچه سوسول‌های سعادت آباد، برای رحمت‌ها بیش از سلبریتی‌ها و برای عدل‌آباد بیش از پاستور، ارزش قائل بود. 🔹سی سال است نزدیک به ۷۰ درصد مردم ایران از جمله حدود سی درصدی که در روستاها زندگی می‌کنند، اجازه ورود به هیچکدام از ایالات متحده تهران شمالی (از جمله سینما) را ندارند. 🔹اخذ ویزا برای ورود روستاییان به سینمای ایران تنها در صورتی ممکن است که قبلا دعوت‌نامه‌ای از کن و برلین و ونیز و… برای نمایشِ “تباهی شان” داشته باشی و نه “انگیزه و تحرک و حماسه و فرهنگ و تلاش و آرمان و امیدشان”. و امروز تراکتور رحمت، هر کجای تهران که بایستد (از جمله خانه سینما یا هر کدام از دفاتر فیلمسازی) همان قدر غریبه و وصله ناجور است که جلوی ریاست جمهوری. 🔹درهای “صنعتِ تخدیرِ تهران شمالی” که دوست دارند “سینمای ایران”! بنامندش، فقط به روی روستاییان ایران بسته نیست؛ در طی ۳۰ سال گذشته به ندرت یک سردار ایرانی از همت و باکری و خرازی گرفته تا زین‌الدین و صیاد و احمد کاظمی و قاسم سلیمانی اجازه ورود به قاب دراماتیک سینما و تلویزیون ایران را داشته‌اند. 🔹هزاران دانشمند و پژوهشگر و متخصص و مخترعی که ایران را در نانو تکنولوژی، بیوتکنولوژی، هوافضا، انرژی هسته‌ای، صنایع نظامی و غیره به رده‌های اول تا هشتم جهان رسانده‌اند؛ اجازه ندارند در کنار تصویر پرتکرار قاچاقچی‌ها و معتادها و دزدها و عرق خورها و لات‌ها و و فاحشه‌های مدرن و … حتی یک فریم، حتی یک پلان در این سینما و تلویزیون دیده شوند. 🔹حاتمی‌کیا خروج کرده است و با تراکتور از روی همه قواعد سینمای تهران شمالی -سینمایی که خود، دیرزمانی گروگانش بود- رد شده است. 🔹خبر نداریم که بالاخره آرزومندِ “کدخدای مودب و باهوش”، میز گفت‌وگو با رحمت داغدار یحیی را هم به رسمیت شناخت یا نه؛ و اگر چیزی بینشان گذشت ثمری داشت یا خیر. خروج، پاسخی به این سوال‌ها نمی‌دهد و چه بهتر؛ بگذار بلاتکلیفی مطالبه‌گری –آن‌چنان که در واقع هم هست- اذیت‌مان کند و شاید به چاره‌جویی برانگیزانَدِمان؛ اما “خروج”؛ یک نوید با خود دارد: جنگ پارتیزانی فرزندان انقلاب در کوچه پس کوچه‌های سینمای ایران برای پس گرفتن سینمای گرانقدرِ ملی از تجزیه‌طلبان تهران شمالی، در جریان است. و پرچم افراشتنِ حاتمی‌کیا در میدان، مژده‌ای چون حضور چمران در پاوه است. 🔗متن کامل یادداشت: http://jalili-vahid.ir/?p=1824 https://t.me/Kolbe_Andishe_Farhang @kolbe_Andishe_farhang
💠 طرح کلی را با صدای «استاد» بشنویم 🔹خوشا به حال آن کسانی‌که خود را از روی ، از روی درک، از روی شعور، از روی فهم انتخاب می‌کنند. سیل می‌آید را می‌برد، اما آن گیاهی که اگرچه باریک و نازک و لطیف است، اما دو برابر خود، ریشه‌اش زیرِ زمین است، او همچنان سالم می‌ماند، او می‌ماند. آنچه که از است، زائل‌شدنی نیست با این حرف‌ها. 🔹ماه رمضان، فرصت خوبی است برای شنیدن «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» از زبان استاد. 🔹برای دسترسی به این سخنرانی‌ها به نشانی jahadi.ir مراجعه کنید. https://t.me/Kolbe_Andishe_Farhang @kolbe_Andishe_farhang
کلبه اندیشه و فرهنگ
💠 طرح کلی را با صدای «استاد» بشنویم 🔹خوشا به حال آن کسانی‌که #ایمان خود را از روی #آگاهی، از روی در
💠منبع خوب مچ گیری! 🔹رهبر معظم انقلاب درباره مطالب کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن -که رمضان سال۵۳ ایراد کرده اند- فرمودند:"الان هم آنها را تٲیید می کنم"."این سخنرانی ها منبع خوبی برای مچ گیری ماست"(۸۱/۴/۴) 🔹 آدمها و نهادهای زیادی با این کتاب بین نیروهای حزب اللهی معروف شدند؛ اما در دوره ها، کمتر از این کتاب بعنوان منبعی خوب برای [مچ گیری در تعبیر ایشان] استفاده می شود! از مطالب این کتاب که به گفته خود رهبری: «پایه های فکری ایجاد یک نظام اسلامی بود» می توان در نظام اسلامی موجودمان سراغ گرفت! از دلیل فاصله ها پرسید! 🔹 تقریبا هیچ کس، مثل این کتاب، "عدالت و قسط را با توحید معنا نکرده و نظام طبقاتی را شرک نخوانده!" 🔹 هیچ کس نشنیده این سالها، جامعه فاقد آزادی را بردگی و پذیرش عبودیت غیر خدا تعریف کنند! آزادی[بخصوص در فکر و سرنوشت] را با توحید و فقدانش را با شرک هم آغوش کنند! 🔹هیچ کس نشنیده نبوت و ولایت را آنقدر که کتاب ایشان به عدالت و قسط ربط داده؛ بر منابر این دهه ها به عدالت و قسط ربط دهند! 🔹به جوانان حزب اللهی توصیه می کنم این رمضان، آن را با دقت بخوانند و ببینند که: ✔️ چگونه شعارهای اصلی نهضت۵۷ (استقلال، آزادی ، عدالت و...) با توحید تبیین می شود و نبود آنها شرک تلقی می شود!؟ ✔️ و سراغ آن پایه های توحیدی را در جامعه کنونی بگیرند و از مچ گیری وضع موجود با آن بیانات نترسند! 🔹 جلسات و دوره ها و مباحثه ها با اساتید بنظر بنده پس از طی این دو قدم خوب و کارگشاست؛ نه قبل از آن. ✍حجت الاسلام محسن قنبریان https://t.me/Kolbe_Andishe_Farhang @kolbe_Andishe_farhang
💠آقایان مدیران صداوسیما شفافیت معجزه می‌کند! 🔹بعد از اتفاقات دی ماه ۹۸ بود که برخی از بازیگران و مجریان و دست‌اندرکاران هنر و سینما و تلویزیون صریحا یا تلویحا اعلام کردند که ترجیح می‌دهند با نهادهای فرهنگی رسانه‌ای حاکمیتی همچون جشنواره فجر همکاری نکنند. این تحریم به صداوسیما هم رسید و از قلقلی تا هم اعلام کردند از تلویزیون خداحافظی می کنند. برخی مثل هم اعلام کردند در شکاف «دوگانه مسئولان و مردم» طرف مردم هستند! 🔹این روزها هم صداوسیما دوباره سیبل انتقادات شده؛ منتقدان صراحتا « باج دادن مدیران به سلبریتی‌ها» را هدف گرفته و خواستار شفافیت قراردادها و دستمزدهای سلبریتی‌ها در تلویزیون شده‌اند. 🔹اما مدیران صداوسیما با این دو جریان یکسان نبوده است. دو ماه بعد از ماجراهای دی ماه، تنابنده پایتختش را روی آنتن برد و رضا رشیدپور دوباره در برنامه اتفاق شبکه سه ظاهر شد. برنامه‌ای که این روزها دوباره نام آن به خاطر دست مزد بالای رشیدپور بر سر زبان‌ها افتاده است. 🔹اما در مقابل برنامه رمضانی شبانه در شبکه افق لغو شد. قبلتر و به خاطر انتقاداتش به استثنا شدن بسیاری از مدیران پیر و فرتوت صداوسیما از قانون "منع به کارگیری بازنشستگان" حضورش صرفا به شبکه افق محدود شد و این بار حتی از اجرا در این شبکه نیز منع شد. این نشان می‌دهد گویا هزینه انتقاد از صداوسیما از هتک نظام هم بیشتر است! 🔹صداوسیما دچار یک دور باطل شده: مدیران صداوسیما تلاش می‌کنند تا با فروش آنتن به اسپانسرها مشکلات بودجه را حل کنند؛ اسپانسرها برای سود بیشتر پدیده مجری_سلبریتی‌ها را باب کردند و دستمزدهای نجومی را رواج دادند. حالا، هم ذائقه مخاطب تغییر پیدا کرده و هم هزینه‌های تولید بسیار افزایش یافته و در واقع مدیران سازمان از چاله به چاه افتاده‌اند. 🔹تقریبا هیچ کدام از رسانه‌های رسمی یا غیررسمی اصولگرا از روزنامه‌ها تا سایت‌ها این موج مطالبه‌گری و شفافیت‌خواهی و انتقاد از مدیران صداوسیما را پوشش ندادند. همان رسانه‌هایی که دو هفته قبل به خاطر یک سکانس سریال پایتخت گریبان چاک می‌کردند و در جلسات و گفتگوهای خصوصی‌شان از بالا تا پایین سازمان را مورد حمله قرار می‌دهند حال در این منازعه بیرون گود نشسته‌اند. شاید دلیل عمده این کناره‌گیری را باید در «رانت آنتن» دانست. 🔹بسیاری از فعالان و مدیران رسانه‌ای اصولگرا اینک در صداوسیما ( به عنوان تهیه‌کننده یا کارشناس یا سردبیر و...) «برنامه» دارند و می‌دانند حمایت علنی از انتقادات به مدیران صداوسیما یعنی از دست دادن این فرصت! 🔹اما دلسردکننده‌تر از همه، یادداشت حمایتی (یا حداقل می‌توانیم بگوییم توجیه‌گرایانه) رئیس جوان و خوشفکر دانشگاه صداوسیما از عملکرد آنتن‌فروشانه مدیران سازمان در مقابل انتقادات بود. لب کلام جناب اسفندیاری این بود که چون بودجه کم است پس مجبوریم آنتن بفروشیم. این درحالیست که دانشگاه صداوسیما قرار بوده عقل متصل سازمان باشد و نقشی راهبردی بازی کند. بحران آنتن‌فروشی در سازمان نشان از آن دارد که این دانشگاه در تولید ایده‌هایی برای اقتصادِ سازمان موفق نبوده یا اگر توفیقی داشته به علت ارگانیک نبودنش نتوانسته کمکی به حل بحران کند. 🔹مدیران صف معمولا فرصت کافی برای نگاه به گذشته، انباشت تجربیات و تامل در دستاوردها ندارند و گرفتار عملگرایی هستند. در صداوسیما مساله پر کردن آنتن چنین معظلی را مضاعف می‌کند. حداقل انتظار از دانشگاه صداوسیما این بوده و هست که اگر در خلق ایده‌های اقتصادی سالمتر برای سازمان ناتوانند حداقل تبعات آنتن‌فروشی را در کوتاه مدت و بلند مدت برای مدیران بالادستی روشن‌تر کنند. 🔹صداوسیمای ما حتما توفیقات بسیاری داشته، اما این تجربیات مثبت انباشت نشده و به ارتقای کیفی برنامه‌های سازمان منجر نشده است. همین مساله بحران ساختاری صداوسیما را عیان‌تر می‌کند. 🔹تجربه ضرغامی، سرافراز و حالا علی‌عسگری نشان می دهد که بحران‌های چندلایه صداوسیما با رفتن و آمدن این و آن حل نمی‌شود بلکه ناظر به آن بحران‌های ساختاری، سازمان به تحولات ساختاری بنیادین محتاج است. 🔹شفافیت قوانین و عرف‌های اداره سازمان، شفافیت در قراردادها و دست مزدها، پاسخگویی به مردم و... از جمله عواملی است که می‌تواند ابعاد بحران مدیریتی در صداوسیما را روشن‌تر و زمینه چنین تحولی را تمهید کند. ایکاش خود مدیران سازمان شعار آن کلیپی که بارها در شبکه‌های مختلف سیما پخش شده را جدی می‌گرفتند: «شفافیت معجزه می‌کند». ✍ میثم مهدیار https://t.me/Kolbe_Andishe_Farhang @kolbe_Andishe_farhang
💠 ایستاده در غبار 🔹سال ۶۳ از طراحان ‎ بود. شرق هور را ۷۵ روزه به جزایر مجنون با پل شناوری به طول ۱۳ کیلومتر وصل کرد که در تاریخ جنگها بیسابقه بود. خبرگزاری فرانسه ۳ فروردین ۱۳۶۳ به نقل از آمریکاییها نوشت «دست یافتن به پل قایقی با چنین طولی در تاریخ نظامی مدرن بیسابقه است» ‏🔹 سال ۶۵ جزو طراحان ‎ بود. والفجر ۸ باید از روی اروند خروشان می‌گذشت. طراحی‌اش فقط ۶ ماه زمان برد و با شروع عملیات، رونمایی از یک پل عجیب روی اروند، دنیا را غافلگیر کرد و لقب ‎ رزمی مهندسی جنگ ایران را به خود گرفت. ‏🔹 من آخرین بار که دیدمش ۳۰ سال ازین طراحی‌ها گذشته بود. اسفند ۹۵ ریزگردها در خوزستان کولاک کرده بودند. برای ساخت مستند رفتم اهواز. شنیده بودم سالهاست گرفتار شیمی درمانی است و پزشکان، زندگی در هوای تهران را برایش مضر می‌دانند. در ریزگردی ترین روزهای خوزستان لای گرد و غبار دیدمش. ‏🔹از دیدن مردی که در تهران هم به سختی نفس می‌کشید حیرت زده شده بودم. آقای ‎ داشت توضیح می‌داد که ماههاست در خوزستان زندگی می‌کند. کانون‌های ریزگرد را شناسایی کرده و به جای مالچ پاشی و کارهای زمان‌بر مثل کاشت نهال، می‌خواهد برای احیای بخشی از دشت، سیلاب مصنوعی راه بیندازد. ‏🔹 امروز مستند "بر اثر زلزله" را دیدم. گریه‌ام‌ گرفت. ‎ وسط زلزله منجیل بود. عجب مردهای نابی. یک عمر، رقصی چنین مردانه وسط همه روزهای تلخ و شیرین ملت. افسوس که رشیدپور و تتلو و گلزار رسانه‌ را بلعیده‌اند و مهمترین دارایی‌‌های ایران را کسی در محله‌‌های شان هم نمی‌شناسد. 🔹 ‏حالا ۴۰ روزی می‌شود که ‎ دیگر در بین ما نیست. امثال او را همانقدر که بودن‌شان را نمی‌دانستیم نبودن‌شان را هم نمی دانیم. بدتر از ملتی که قهرمان‌ ندارد ملتی است که قهرمان‌هایش را فراموش می‌کند. ✍ وحید اشتری http://t.me/Kolbe_Andishe_Farhang @kolbe_Andishe_farhang
💠انسان ایرانی «گرگِ انسان» نیست 🔹فکر می‌کنم تا کنون به میزان قابل توجهی در مورد ناکارآمدی دولت در مقابله با کرونا حرف زده‌ایم؛ در نقد آمار هم؛ در نقد صداوسیما، در نقد نهادهای عمومی غیردولتی و این کارهایی که صدقاتی بسیار کوچکتر از وظیفه شان است هم به میزان قابل توجهی حرف زده‌ایم. بعدها هم خواهیم گفت اما نباید این نقدها باعث شود فراموش کنیم پاسخی که کلیت جامعه ما به کرونا داد، واقعاً از جهات مختلف بی نظیر بود. ما واقعا لیاقت بودن، لیاقت ماندن و پیشرفت را داریم. 🔹بی آن که قصد مقایسه شهر به شهر باشد، کرونا در تهران را مقایسه کنیم با کرونا در نیویورک. نیویورک را مپنداریم که شهری است در میان شهرها؛ نیویورک آرمانشهر تمدن موجود است. جمعیت تهران و نیویورک با هم مساوی است تقریباً. تازه تراکم تهران بیشتر است. چرا کشته های نیویورک با نه با تهران بلکه با کل کشور ما برابری می کند؟ 🔹ما واقعا «جامعه‌تر» هستیم. ما نظم مدنی‌ای داریم که به شدت یاریگر است. خیلی سریع یاد می‌گیرد چگونه با بحران مواجه شود. ظرف یک ماه ده‌ها کنش یاریگرایانه‌ای که هیچ سابقه ای نداشته را ابداع می کند. هسته‌ها و حتی گروه‌های اجتماعی‌ای بنا می‌کند. سازوکارها ساختارهای موجود، از غسالخانه، تا بیمارستان تا نقاهتگاه را بازطراحی می کند. برای حمایت از افراد مسن طراحی می‌کند، برای بازتولید مناسک خود در فضای مجازی ابتکار می‌کند؛ برای ابراز سوگ بازماندگان در شرایط جدید طراحی می‌کند؛ از عقبه فطری و ایرانی خود بهره می‌برد و نهادی مثل واره را بازتولید می کند؛ نهادهایی که در فرهنگ اسلامی وجود دارد مثل مواسات، انفاق و غیره را فعال می کند؛ تجربه انقلابی خود، مثلا نحوه خاص پشتیبانی‌ای که در زمان جنگ داشته را فعال می‌کند؛ حتی سرمایه اجتماعی که حول حل بحران های دیگر مثلا در جریان سیل‌های ابتدای سال گذشته به وجود آمده بود را فراخوان می کند؛ و ده‌ها موارد دیگر. این ها همه ظرفیت های جامعه ماست برای پاسخ به این بحران است. 🔹از طرف دیگر واقعا انسان ایرانی گرگِ انسان نیست. ما به مراتب کمتر آز داریم. در همین ایام برای مشاهداتی در زمینه مسایل کرونا، به فروشگاه‌های مختلف سر می‌زدم؛ به داروخانه‌ها می‌رفتم و به مشاهده و ثبت رفتار مردم می‌پرداختم. واقعا نحوه خرید مردم نشان دهنده این بود که این انسان‌ها تا عمق وجود گرگ انسان نیستند. 🔹از طرف دیگر نظام کار و سلامت ما به مراتب کمتر از وضع نیویورکی، کالایی است و الان متوجه شدیم چقدر همین تأکید نمی‌بند بر حق سلامت و حقوق کار، امکان مهمی به جامعه می‌دهد. 🔹البته یاریگری‌های مدنی تنها در جامعه ما بروز نیافته و دشواری کرونا واقعا امر انسانی را در جوامع مختلف احیا کرد. مسئله اما این است که کدام سازوکار فرهنگی و ساختار اجتماعی به این گرایش‌های انسانی امکان بروز بیشتری می دهد؟ 🔹رهیافت صدرایی برای اثبات وجود جامعه، از مسیر وجود تشکیکی می‌گذرد؛ بر این اساس وجود جامعه یا جامعه بودن امری تشکیکی است و ارزیابی پاسخی که ما به این بحران دادیم نشان داد که ما «جامعه‌تر» هستیم. ✍مجتبی نامخواه http://t.me/Kolbe_Andishe_Farhang @kolbe_Andishe_farhang
💠«مربای گل‌محمدی» را با عشق میل بفرمایید جمعی از خوبان همت کرده‌اند و برایمان «مربای گل‌محمدی» پخته‌اند؛ مائده‌ خوش‌عطر و بویی که کام هر آن‌کس را که دل در گرو تعلیم‌و‌تربیت و دستی بر کار فرهنگی در مدرسه و مسجد و کانون فرهنگی دارد، شیرین و معطر می‌کند. کتاب «مربای گل‌محمدی» حاصل زحمات و تحقیق جناب آقای حسین وحید رضایی‌نیا و تدوین و نگارش آقای روح‌الله رشیدی در 216صفحه است که به خاطرات شفاهی مربیان پرورشیِ دهه‌ 60 آذربایجان‌شرقی پرداخته است. ارزش کار با توجه به فاصله‌ زمانی و تعدد مصاحبه‌شونده‌ها و سختی و حساسیت کار، نمایان می‌شود. آن‌ها که کار مصاحبه و تدوین را عهده‌دار شده‌اند، کارشان را به خوبی به سر منزل ِ نتیجه رسانده‌اند. در خصوص این کتاب، نکات و محورهایی قابل عرض و تأمل است: اول اینکه ساخت و پرداخت کتاب، خوب و دلنشین است. این نکته‌ مهمی است چرا که شکل و شمایل محصول برای مخاطب، مهم و نشانه‌ احترام ناشر به خواننده و اهتمام به اثر است. طراحی و صفحه‌بندیِ مطلوب و چشم‌نواز، استفاده از طرح‌های مفهومی در برخی صفحات، انتخاب تیترهای معنادار و مناسب، پاورقی‌های دقیق و به‌دردبخور و ضمائم و تصاویر ِ به‌اندازه در انتهای کتاب، از امتیازات کتاب است. دوم اینکه در خلال خاطراتِ مربیانِ پرورشی آن خطه، توصیف و ترسیمی نسبی از حال و هوا و خُلق‌وخوی مردمان آن منطقه نیز ارائه شده که در نوع خود جالب و خواندنی است. مواجهه‌ مردم خصوصاً در روستاها با فعالیت و تکاپوی تربیتی و فرهنگی مربیان، بعضاً صحنه‌های قابل تأمل و بامزه‌ای خلق کرده؛ عبارات و اصطلاحات و اشعار شیرین ترکی هم به حلاوت کتاب افزوده است. سوم اینکه مربیان آن دهه، اهتمام جدی به استفاده از ابراز هنر در پیشبرد برنامه‌هایشان داشته‌اند. بهره‌گیری از ظرفیت‌های نمایش فیلم، اجرای تئاتر، روزنامه دیواری و برپایی نمایشگاه کتاب، اجرای سرود و اهتمام به شعر و... نشان از ذوق و سلیقه‌ این عزیزان در آن برهه‌ زمانی است؛ خاصه آنکه در سال‌های اول انقلاب، هنوز جریان فرهنگی انقلاب، تکلیف خود را با مقوله‌های حساسی همچون موسیقی مشخص نکرده بود، اما این عزیزان معطل نماندند و کار را شروع ‌کردند. اهمیت این مسأله اینجاست که بدانیم زبان هنر، ماندگارترین زبان‌ها و مؤثرترین ابزارها برای انتقال مفاهیمِ ناب است. متأسفانه امروز در امر تربیت، یا از هنر غافلیم یا در دامِ مظاهرِ نامطلوبِ آن گرفتار شده‌‍‌ایم. چهارم اینکه زحمات و مرارت‌های مربیانِ عزیز پرورشی در آن سال‌ها، قابل لمس و الگوگیری است. کار تربیتی خالی از درد و مشقت نیست. عشق و علاقه می‌خواهد و از خود گذشتن. درگیری با گروه‌های ضدانقلاب و جریانات ملحد، اهتمام به کمک و یاری رزمندگان، سرکشی به خانواده‌ شهدا، استمرار برنامه‌ها در فراز و نشیب‌های دوران مبارزه و جنگ، از پرده‌های دیدنی و دلنشینِ این کتاب است. صفحات کتاب مملو است از یاد و نام شهدا به‌ویژه شهدای عزیز نوجوان و مساعدت‌های عاشقانه و دردمندانه بچه‌ها و خانواده‌هایشان به رزمندگان جبهه‌ها که در پاره‌ای موارد، حیرت‌‌انگیز است و اشک آدم را در می‌آورد. چقدر مردم خوبی داشتیم و داریم. شاید نقطه اوج کتاب، اشتیاقِ مربیان و دانش‌آموزان برای حضور در جبهه‌های نبرد باشد. چه بسیار از آنها که رفتند و شهید ‌شدند و ماندگار. پنجم و از همه مهم‌تر اینکه در قالب این خاطرات، مهارت‌ها، ابتکارات و تجربیات مربیانِ عزیز، نسبتاً خوب ارائه شده است؛ مثلاً در خاطراتی مثل «ابراز عقیده در دستشویی»، «زیارت شهدای ارمنی»، «فرهاد مادر ندارد»، «اول آمپول، بعد فیلم»، «درخت کتاب» و... . آنچه مهم است این است که منِ مربی و فعال فرهنگی، وقتی کتاب را دست می‌گیرم، بیش از آنکه بخواهم با خاطرات کیف کنم و حالم خوش شود، دنبال این هستم که این حرف‌ها چه باری برای من دارد و چقدر به کار من می‌آید؟ آیا این مطالب، گره‌های ذهنی و درگیری‌ها و مشکلات و شبهات مرا در این حیطه مرتفع می‌کند یا نه؟ این نکته‌ مهمی است که گردآورندگان کتاب‌های اینچنینی در مصاحبه‌گیری‌ها و تدوین نهاییِ کار باید مد نظر قرار دهند. امروز خیلی‌ها که با بچه‌های مردم در مدرسه و مسجد و اردو و کانون و... سَروکار دارند،  در به در دنبال ایده‌ها و مهارت‌های تربیتی هستند و طبیعتاً این تیپ کارها باید پاسخگوی انتظاراتِ فعالان این عرصه باشد! و در آخر باید دغدغه‌های والا و اهتمام جدی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در موضوع تاریخ شفاهی را ستود. امیدواریم این گنج‌ها قدر دانسته شوند. خواندن این کتاب، خیلی زمان نمی‌برد اما برکاتش ماندگار و کارگشا خواهد بود ان‌شاءالله. کتاب، روان، صمیمی و بی‌دست‌انداز است. http://t.me/Kolbe_Andishe_Farhang @kolbe_Andishe_farhang
💠 عدالتخواهی و مطالبه گری در کلام رهبر حکیم انقلاب 🔻معیارها بسیار واضح و عینی هستند و براحتی میشود عملکرد جریانات مختلف فکری سیاسی را با آن سنجش کرد. این مجموعه فرامین، به نظر بنده پایانی بر دوقطبی کاذب و زرگری  است که برخی  با مساعدت گروهی از  ها و ، در ماههای گذشته راه انداخته بودند. در خانه اگر کس است، یک حرف بس است. ۱🔹مطالبه کنید حتی اگر اجرایی نباشد! «ممکن است همه مطالبات قابل اجرا نباشد اما مهم این است که بازگو شود تا اصل بسیار با ارزش آرمانخواهی همچنان زنده و پرنشاط بماند و اجازه ندهد راه انقلاب گم یا منحرف شود» ۲🔹آرمانخواهی و حصول به تمدن اسلامی، از مسیر مبارزه با فساد و بی‌عدالتی می گذرد. «عدالت خواهی، مبارزه با فساد و در نهایت ایجاد تمدن اسلامی از مظاهر آرمان خواهی هستند.» ۳🔹طبیعت اعتراضی و غلبه نگاه سلبی در مطالبه گری «در مطالبه گری طبعاً نوعی اعتراض و تاکید بر رفع مشکلات و نقایص موجود است.» ۴🔹مطالبه گر نمی تواند نسبت به اثراث حقیقی و القا شده حرفهایش بر کلیت نظام بی توجه باشد. «در مطالبه گری طبعاً نوعی اعتراض و تاکید بر رفع مشکلات و نقایص موجود است اما باید جدا مراقب و هوشیار بود که نحوه بیان و ارائه مطالبات به گونه ای نباشد که اعتراض به نظام تلقی شود و یا نظام بتواند آن را اعتراض به نظام القا کند.» ۵🔹اگر عدالتخواهی نکنید زمینه ساز ضربه ی دشمن به نظام اسلامی خواهید بود! «اگر جوانان مومن و پاک این پرچم را زمین بگذراند، ممکن کسانی آن را سر دست بگیرند که هدفشان ضربه زدن به نظام اسلامی است نه حل مشکلات مردم» ۶🔹مرزهای فکری خود را در عدالت‌خواهی با جریانات چپ مارکسیستی مشخص کنید! «جریان چپ مارکسیستی دیگر در دنیا آبرویی ندارد و از فقر اندیشه ورزی و فقر سیاسی و فقر نیروی میدانی کارآمد در رنج است اما به هرحال همیشه ممکن است عده ای با تصاحب شعارهای خوب، سواستفاده کنند» ۷🔹غلبه انتقاد واعتراض در مطالبه گری شما را از ذکر راهکارهای ایجابی حل مسئله غافل نکند! «مطالبه گری و انتقاد و اعتراض را با پیشنهادهای خوب و قابل اجرا همراه کنید که فایده جدی و ماندگار داشته باشد. همچنان که در اسلام نهی از منکر همراه با امر به معروف یعنی بیان پیشنهاد های خوب و راهگشا و خوب توصیه شده است.» ۸🔹مطالبه گری همراه با توهین و پرخاش ممنوع! «تخریب فضای گفتگو را مسدود می کند، بنابراین مطالبات را با استدلال و منطق و بدون پرخاش و اهانت مطرح کنید» ۹🔹راه عملی رسیدن به دولت جوان حزب اللهی، گفتمان شدن عدالتخواهی در افکار عمومی است. «از جمله برکات این جلسه این است که مطالب بیان شده به تدریج در افکار عمومی، ذهنیت و جهتگیری مشخص ایجاد می کند و در نهایت می تواند به گفتمان تبدیل و در پرتو اقبال عمومی، در انتخاب مدیریت ها تاثیر گذار شود.» ۱۰🔹تکثر را بپذیرید. به بهانه ی لزوم حفظ وحدت جریان انقلاب، دوقطبی سازی نکنید. منحرف دانستن دیگران به دلیل اختلاف فکری ممنوع! «برخی به مبانی انقلاب معتقدند اما ممکن است در برخی موارد با شما اختلاف سلیقه داشته باشند. آنها را طرد نکنید و هرچه می توانید جبهه انقلاب را با جذب اینگونه افراد گسترش دهید» ✍سعید شعرباف https://t.me/Kolbe_Andishe_Farhang @kolbe_Andishe_farhang
💠عارضه‌های گفتمانِ مهار عدالتخواهی 🔹تا جایی که به مسئلۀ مربوط می‌شود، گفتمانِ مسلطِ فضای دینی و سیاسیِ اخیر، معطوف به بوده است. اصل برای اغلب سیاسیون و مشاهیر منبری و قوای رسانه‌ای منتسب به نظام، بر این بوده که باورها، انگیزه‌ها و رویکردهای عدالتخواهانه و کنش‌های ضد بی‌عدالتی، تعدیل و در نهایت، تعطیل شود. حتی نگاه‌های به ظاهر اصلاحی نیز در نهایت، با هدف توقف جریان عدالتخواهی شکل گرفته است. 🔹اگر گروه‌هایی از جوانان دردمند و آرمان‌خواه، در مسیر عدالتخواهی، خودآئین می‌شوند، قطعاً یکی از عواملش، سرخوردگیِ ناشی از رویکرد سلبی و گفتمانِ معطوف به مهار عدالتخواهی و اراده‌های گسترده برای منصرف ساختنِ آنها از سوی چهره‌های سیاسی و مذهبی است. این گروه‌ها، در جمع خواص جامعه، کمتر کسی را می‌یابند که انگیزه‌های عدالتخواهانه‌شان را با او همخوان ببینند و رشد دهند. هرچه هست، تفاسیرِ روبه‌پایین و فروکاهنده از عدالت است و بس. 🔹روزگاری، خیزش انگیزه‌های عدالت‌طلبانۀ نسل جوان ایرانی، با معارفِ امثال شهید بهشتی، شهید مطهری، دکتر شریعتی، آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله خامنه‌ای گره می‌خورد و توسعه و تعمیق می‌یافت. معارفی رو به‌جلو، که نه تنها درصدد منصرف ساختن جوانان از پی‌جوییِ عدالت و مبارزه با بی‌عدالتی نبود، که حتی آنها را تجهیز می‌کرد و مانعِ فروغلتیدنشان در دامِ چپ‌گرایی و تحجر می‌شد. 🔹در دورۀ اخیر، اما هرکس از راه رسید، دم را غنیمت شمرد و با لطایف‌الحیل، کوشید تا انگیزه‌های عدالتخواهانه را مهار و عدالتخواهان را منصرف و حتی منکوب کند. گفتمانِ مهار عدالتخواهی، با تکنیک‌هایی نظیر «تهدیدمحوری»، «امنیت‌زدگی»، «مقدس مآبی»، «دوگانه‌سازی»، «بزرگنماییِ پاره‌ای حرکات تخریبیِ شبه‌عدالتخواهانه» و «دستاویز قرار دادنِ پاره‌ای گرایشاتِ غیردینیِ عدالتخواهانه» پیش می‌تازد. آنچنان که حتی وقتی رهبر انقلاب در یک فراز مهم، از «ضرورت بالا نگه داشتنِ پرچم آرمانخواهی و مطالبه گری با ملاحظۀ مراقبت از آسیب ندیدن نظام» در گفتگوی رمضان 99 با دانشجویان، سخن می‌گوید، گفتمانِ مهار، بی‌توجه به پایۀ اصلی این سخن (ضرورت تداوم عدالتخواهی و مطالبه‌گری) بلافاصله وجهِ تهدیدی و قیدِ «مراقبت از آسیب دیدن نظام» را برجسته می‌کند تا زمینه را برای تداوم مهار عدالتخواهان در حال و آینده آماده نگه داشته باشد. 🔹در همین دیدار، ایجاد هم‌ردیف با «عدالتخواهی و مبارزه با فساد» از مظاهر یاد می‌شود. معنای این هم‌نشینیِ مفهومی، برای اهل صدق روشن است؛ اما گفتمانِ مهار عدالتخواهی، عمیقاً فارغ از دغدغۀ اصلاحِ امور و رشد جامعه است و در خوش بینانه‌ترین حالت، به هدفی مانند «تحقق تمدن نوین اسلامی» به مثابۀ امکانی برای لفاظی و حرّافی نگاه می‌کند تا طرحی روی زمین که قرار است از طریق عدالت‌گستری و رفع فساد، محقق شود. ✍روح‌الله رشیدی https://t.me/Kolbe_Andishe_Farhang @kolbe_Andishe_farhang
💠اسناد محرمانه از رابطه امام خمینی و روز قدس! 🔹بگذارید با این سوال شروع کنیم؟ چرا امام بر مساله فلسطین و آزادی قدس تا این حد تاکید داشت؟ همانطور که عرض شد تاسیس رژیم تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی و تاسیس اسرائیل در یکسال اتفاق افتاد و امام هیچ وقت این دو کشور را به رسمیت نشناخت اما نوع مواجه امام با مساله قدس متفاوت و با تاکید بسیار بیشتری است. مثلا امام روز مبارزه با تبعیض نژادی راه نینداخت اما روز قدس را به عنوان یک روز جهانی معرفی کرد. 🔹 مساله از آنجایی جدی‌تر می‌شود که خود امام روز قدس را یک انگشت اشاره به سوی مساله مستضعفین جهان می‌دید. روز قدس یک روز جهانی است .... روز مقابله مستضعفين با مستكبرين است. روز قدس روزى است كه بايد سرنوشت ملتهاى مستضعف معلوم شود، بايد ملتهاى مستضعف اعلام وجود بكنند در مقابل مستكبرين. این سخنان یک روز قبل از اولین روز قدس انقلاب اسلامی در 25 مرداد 1358 است. 🔹امام از روز قدس حزب جهانی مستضعفین را می‌خواست. روز قدس يك روز اسلامى است، و يك بسيج عمومى اسلامى بود. و من اميدوارم كه اين امر مقدمه باشد از براى يك «حزب مستضعفين» در تمام دنيا. حزبی که در آن تمام مستضعفین جهان مسلمان و غیر مسلمان جای می‌گرفتند من يك پيشنهادى در چند روز پيش از اين كردم ..... او ايجاد يك «حزب مستضعفين‏»، تمام مستضعفين‏ دنيا، اعم از مُسْلم‏ و غير مُسْلم‏. 🔹اما چرا این روز مثلا روز مستضعفین نام نگرفت و با تاکید بر روز قدس پیش رفت. امام نیمه شعبان را روز جهانی مستضعفین نامگذاری کردند. پس تاکید بر روز قدس از چه باب است؟ 🔹فهم دقیق ابعاد این مساله، تفاوت یک مسلمان اسلام ناب و مسلمان اسلام آمریکایی را در فعالیتهایش رقم می‌زند. 📌 بعد التحریر۱: این سالهایی که هر بار روز قدس راهپیمایی رفتیم چقدر مطلع بودیم که این مقدمه حزب جهانی مستضعفین است و اگر مطلع بودیم چه کردیم؟ اصلا چه قدر فکر کردیم این حزب جهانی مستضعفین چیست و چگونه شکل می‌گیرد؟ این یک سوزن به خودمان قبل از جوالدوز‌هایی که به دیگران بزنیم! 📌 بعد‌التحریر۲: جوری به صحیفه امام دست نمی‌زنیم که گویی از اسناد محرمانه‌ای است که هرگز نباید افشا شود. گاهی جملات امام را نه برای جوان هجده ساله بلکه مردان چهل‌ساله حزب اللهی که می‌خوانی، جدید است! گاهی نظرسنجی می‌کنم که این جملات از کیست؟ تلخ است اما گاهی مارکس، ماندلا و شریعتی بیشتر رای می‌آورند. این قدر جملات امام به اسلام نمی‌خورد که ذهن می‌رود که این جمله مارکسیستی است؟! به قول عزیزی، خوانندگان محترم به گیرنده‌هایتان دست نزنید اشکال از فرستنده هم نیست ایراد در خود واقعیت است! https://t.me/Kolbe_Andishe_Farhang @kolbe_Andishe_farhang
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 گفتارخوانی 📱مسابقه آنلاین از بیانات محوری رهبر معظم انقلاب 🔻در راستای گفتمان سازی و جاری سازی منظومه فکری رهبر حکیم انقلاب اسلامی در بدنه جبهه فرهنگی، بنا داریم با عزم جمعی از کنشگران مردمی به بازخوانی و بررسی منویات و تکالیفی که به فرد فردمان برمی گردد بپردازیم. از اینرو مسابقه ای بر اساس گفتارهای محوری ایشان برگزار می شود که به امید خدا ماهیانه و به صورت مجازی استمرار خواهد یافت. مسابقه2⃣ با عنوان "معارف انقلاب" 🗒پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت اولین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) در ۱۳۶۹/۳/۱۰ جهت کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام ، به سایت زیر مراجعه فرمایید http://znbook.ir/post/55 (ره) @ZnBook @Kolbe_Andishe_Farhang
💠حدِ حقِ اعتراض 🔹قبل‌تر نوشته بودم «عفو ۳۷۲۱ نفر از مجرمان و از جمله چند تن از کارگران هفت تپه به مناسبت عید فطر» یا «دستور ویژه رئیس جمهور برای رفع مشکل غیزانیه» را یک حرکت رو به نمی دانم. معتقدم این قبیل موارد مطلقا نیست و حتی هم به حساب نمی‌آید و نیز حتی در حد یک هم نیست. قبل‌تر هم همین حس را درباره برداشته شدن نرده در نمازجمعه تبریز یا جوشکاری حاج آقا موسوی‌فرد داشتم. حتی گمان می‌کردم و می‌کنم این‌که یا یک نهاد، ارزش خبریِ استثنا و غیرعادی بودن پیدا کند، خودش یک است. . 🔹حالا اما نماینده ولی‌فقیه در استان خوزستان به منزل معترضی رفته که برای اعتراض را بسته است. نوجوانی که تیر خورده و به تشخیص مقامات (و رسانه ها و توئیت بنویس‌هاشان)، یک عنصر نامطلوب تلقی می‌شود که به روش غیرقانونی اعتراض کرده و باعث سوءاستفاده رسانه های دشمن شده و از این رو گلوله ساچمه‌ای هم خورده است. . 🔹این دیدار نمایند ولی‌فقیه، حدود یک هفته بعد از آن که رهبری صراحتاً خطاب به دانشجویان، طلاب و جوانان گفتند مطالبه‌گر یعنی ؛ درست یک هفته بعد از فردای صحبت های رهبری که رسانه‌ها و ذهن‌های امنیت‌گرا بر خلاف مراد جدی گوینده، درباب و و و و اعتراض نوشتند و تیتر زدند؛ نماینده ولی‌فقیه در استان خوزستان با اقدام خود را توضیح می‌دهد. . 🔹نمی‌دانم در سرنوشت مسئله غیزانیه این دیدار چقدر مهم خواهد بود. برای سرنوشتِ حق اعتراض در جامعه اما دلالت‌های آن لحاظ شود، یک خبر خوب نیست، بلکه احتمالاً یک است. دقت داشته باشید ایشان نرفته‌اند که صرفاً بگویند مسئولان مشکل مردم را رفع کنند و یا این قبیل حرف‌های کلی. ایشان به منزل نوجوانی رفته اند که در اعتراضات حادّ غیزانیه حاضر بوده و گلوله خورده؛ حالا نماینده ولی فقیه از آن نوجوان عذرخواهی می‌کند. . 🔹مسئله و موضع اجتماعی امروز و هر روز ما، است. خالق نهج البلاغه به ما می گوید اعتراض شرط امکان یک جامعه قدسی است. محافظه کارهایی که روزاروز در پی تحدید عملی و تشکیک نظری در زمینه هستند از مهم‌ترین موانع برقراری عدالت و شکل گیری جامعه توحیدی هستند. . 🔹ای کاش موسوی‌فرد فرد نباشد، جریان بشود؛ به جز شئون رفتاری، تلاش فکری و اجتماعی لازم را بسیج کند و این کنش اخیر او به مثابه یک نشانه بتواند معانی و مفاهیم پیرامون حدود اعتراض را بازتولید کند. ✍مجتبی نامخواه https://t.me/Kolbe_Andishe_Farhang @kolbe_Andishe_farhang