eitaa logo
خبرفوری
478 دنبال‌کننده
129.5هزار عکس
88.5هزار ویدیو
919 فایل
ما سریعترین روش برای اطلاع رسانی راانتخاب کردیم ومسوولیت صحت آنرابرعهده نمیگیریم #قالیباف_شهیددکتر_رئیسی انقلابیها فعالترین ابرگروه در ایتا #جبهه_متحدانقلاب فعالیت ما۲۴ساعته 🔵 👇مارو تبلیغ کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/1699479666Cec82a24a13
مشاهده در ایتا
دانلود
9️⃣ این تا آن‌جاست که با گستاخی به هارون (ع) می‌گویند: هرگز دست از عبادت گوساله برنخواهند داشت: «لَنْ نَبْرَحَ عَلَیهِ عَاکفِینَ». [طه : ٩١] 👈 «لَنْ» که بر سر «نَبْرَحَ» به معنای مفارقت آمده است، از دلهره‌آورترین کلمات به هنگام وقوع است. از آن‌جا که «لَنْ» نفی ابد می‌کند، استمرار را نعره می‌زند! 🔟 آن‌چه از پند و اندرز هارون (ع) نصیب بنی‌اسرائیلی که مقیم، معتکف، ملازم و مجاور گوساله است، گردید، شکّی است که سمت و سویش به‌جای این‌که به طرف خدای موسی (ع) باشد، به طرف گوساله است! نمی‌گویند: دست از اعتکاف و پرستش گوساله برمی‌داریم تا موسی (ع) بیاید و نظرش را راجع به گوساله بگوید؛ بلکه می‌گویند: ما به هیچ‌وجه سخن که گفت: این خدای شما و خدای موسی است، را ردّ نمی‌کنیم، و هم‌چنان بر گوساله‌پرستی اصرار داریم: «حَتَّی یَرْجِعَ إِلَینَا مُوسَی» [طه : ٩١]؛ تا این‌که موسی (ع) از کوه طور و میقات خدای متعال مراجعت کند و ببینیم که موسی همچون ما گوساله می‌پرستد یا نه؟! 1️⃣1️⃣ موسی (ع) مراجعت می‌کند: «فَرَجَعَ مُوسَی‏ إِلَی‏ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفاً» [طه : 86] و قومش را بنابرآن‌چه که سِفر خروج در باب ٣٢ توصیف می‌کند: فاسد، منحرف، فراموش‌کار، سرکش، آلوده به گناه، افسارگسیخته و بی‌آبرو می‌بیند که در برابر گوساله طلایی می‌رقصیدند و شادی می‌کردند! 2️⃣1️⃣ اما قوم همان‌گونه که قرآن حکیم آورده است، موسی (ع) را خشمگین، عصبانی و پُر اندوه می‌بیند: انداختن اَلواح و تشر موسی (ع) بر سر قوم و بر سر هارون (ع) و نیز آن‌چه سِفر خروج متعرّض آن شده است، موسی (ع) به طائفهٔ لاوی گفت: خداوند، خدای بنی‌اسرائیل می‌فرماید: شمشیر به کمر ببندید و از این‌سوی اردوگاه تا آن‌سویش بروید و برادر و دوست و همسایهٔ خود را بکُشید. لاوی‌ها اطاعت کردند و در آن روز در حدود سه هزار نفر از قوم اسرائیل کشته شدند. [سِفر خروج، ٣٢ : ٢٧و٢٨] 3️⃣1️⃣ یکی از کارکردهای قرآن عزیز، تنقیح و پالایشِ داده‌های حاخامی است. گرچه نویسندگانِ باب ٣٢ سِفر خروج از توبه و انابهٔ قوم اسرائیل سخنی به میان نیاورده‌اند، بلکه به‌جای گوساله‌پرستان، موسی (ع) را به حضور خداوند می‌فرستند و او چنین دعا می‌کند: «آه ای خداوند، این قوم مرتکب گناه بزرگی شده، برای خود بُتی از طلا ساختند. تمنا می‌کنم گناه آن‌ها را ببخش و گرنه اسم مرا از دفترت محو کن» [سِفر خروج، ٣٢ : ٣١و٣٢]؛ اما قرآنِ پاک به توبه و ندامت گوساله‌پرستان بعد از مراجعت و برخورد تند موسی (ع) با آنان صراحت دارد. ✍️ علی خلیل اسماعیل ✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter
✡️ مغضوبین ارض [٧۴] 💥 یاران گوساله [١٢] 🔹٨. چگونگی بازتاب توبیخ موسی (ع) 🚨 بازتاب‌های توبیخ و طعم تند عبارات موسی (ع)، انداختن الواح، خشم آگاهانه، برخورد فیزیکی و کشیدن موی سر و ریش هارون (ع): 🔸الف) عکس‌العمل قوم گوساله‌پرست 1️⃣ پیش از این دانستیم که گوساله‌پرستان یهودی متوجه اشتباه و گستاخی خود شده‌اند، لذا اظهار ندامت و پشیمانی کردند. اما موسی (ع) از قومش می‌خواهد که به نحو خاصّی توبه کنند: 🕋 «وَ إِذْ قَالَ مُوسَی‏ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَی‏ بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ؛ [بقره : ۵۴] و [یاد کنید] آن هنگام را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من، شما بدان سبب که گوساله را پرستیدید، بر خود ستم روا داشتید، اینک به درگاه آفریدگارتان توبه کنید و یکدیگر را بکُشید». 2️⃣ ، ورود در شرک و ارتداد آشکار از حق است. از همین‌رو صرفِ ندامت برای توبهٔ آن ششصد هزار یهودی مرتد کفایت نمی‌کند. آن‌ها باید به کُشتن یک‌دیگر راضی و به آن تن بدهند. 3️⃣ در الدر المنثور در ذیل همین آیه از امام علی (ع) آمده است که فرمود: 👈 بنی‌اسرائیل از موسی (ع) پرسیدند: توبهٔ ما چیست؟ فرمود: به جان هم بیفتید، و یک‌دیگر را بکُشید. پس بنی‌اسرائیل کاردها برداشته، برادر برادر خود را، و پدر فرزند خود را بکُشت، و باکی نکرد از این‌که چه کسی در جلوی کاردش می‏‌آید، تا این‌که هفتاد هزار نفر کشته شد. [الدر المنثور، ج١، ص١۶٩] 4️⃣ آن‌چه از سؤال بنی‌اسرائیل که پرسیدند: «توبهٔ ما چیست؟» فهمیده می‌شود، این است که بنی‌اسرائیل می‌داند توبه از گناه ارتداد صِرفِ ندامت نیست، ذهنِ نادم و پشیمانِ او می‌گوید اندازهٔ گناه خیلی بیشتر از حدّ و اندازهٔ گناهانی مانند، قتل و غارت و غیبت و تهمت و شراب‌خواری و امثال آن است. 5️⃣ لذا با شنیدن مجازاتِ یک‌دیگرکُشی اعتراض نمی‌کند، غُر نمی‌زند و از موسی (ع) علّت حکم را نمی‌پرسد. تنها پرسش بنی‌اسرائیل این است که چگونه خود را بکُشیم؟! و موسی (ع) می‌فرماید: صبح همگی با کارد یا آهن در بیت‌المقدس حاضر شوید، همین که من به منبر بنی‌اسرائیل بالا رفتم، روی خود را بپوشانید، که کسی کسی را نشناسد، آن‌گاه به جان هم بیفتید، و یک‌دیگر را بکُشید. [تفسير قمی، ج١، ص۴٧] 6️⃣ دوستان جوان ما بدانند که «ارتدادِ بعد از تبیین» از دلهره‌آورترین اقسام کُفر است. تبیین، حقّ را بر شما روشن می‌سازد و از هر جهت حجّت را بر آدمی تمام می‌کند. ، «برگشتِ آگاهانه» از «انتخابِ آگاهانه» است. اگر قید آگاهانه از انتخاب و ارتداد برداشته شد، برگشتی وجود ندارد که ارتدادی وجود داشته باشد. 7️⃣ منتهی شیطان وسوسه می‌کند و تو گمان می‌کنی که آگاهی در انتخاب باید به تفصیل باشد. گمان می‌کنی که باید سال‌ها مطالعه کنی، به عمق معارف راه یابی، از سائر مذاهب و مکاتب سر درآوری، در حالی‌که آگاهی ولو به نحو اجمال نزد عقلاء برای انتخاب کفایت می‌کند. 8️⃣ آگاه باش که: 🕋 «إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَی‏ أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَی، 👈 بی‌تردید کسانی که بعد از آشکارشدن راه هدایت، مرتد شدند و بازگشتند، 🕋 الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلَی‏ لَهُمْ. 👈 شیطان اعمال زشت‌شان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهای طولانی فریفته است». [محمد : ٢۵] ✍️ علی خلیل اسماعیل ✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter
✡️ مغضوبین ارض [٧۴] 💥 یاران گوساله [١٢] 🔹٨. چگونگی بازتاب توبیخ موسی (ع) 🚨 بازتاب‌های توبیخ و طعم تند عبارات موسی (ع)، انداختن الواح، خشم آگاهانه، برخورد فیزیکی و کشیدن موی سر و ریش هارون (ع): 🔸الف) عکس‌العمل قوم گوساله‌پرست 1️⃣ پیش از این دانستیم که گوساله‌پرستان یهودی متوجه اشتباه و گستاخی خود شده‌اند، لذا اظهار ندامت و پشیمانی کردند. اما موسی (ع) از قومش می‌خواهد که به نحو خاصّی توبه کنند: 🕋 «وَ إِذْ قَالَ مُوسَی‏ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَی‏ بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ؛ [بقره : ۵۴] و [یاد کنید] آن هنگام را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من، شما بدان سبب که گوساله را پرستیدید، بر خود ستم روا داشتید، اینک به درگاه آفریدگارتان توبه کنید و یکدیگر را بکُشید». 2️⃣ ، ورود در شرک و ارتداد آشکار از حق است. از همین‌رو صرفِ ندامت برای توبهٔ آن ششصد هزار یهودی مرتد کفایت نمی‌کند. آن‌ها باید به کُشتن یک‌دیگر راضی و به آن تن بدهند. 3️⃣ در الدر المنثور در ذیل همین آیه از امام علی (ع) آمده است که فرمود: 👈 بنی‌اسرائیل از موسی (ع) پرسیدند: توبهٔ ما چیست؟ فرمود: به جان هم بیفتید، و یک‌دیگر را بکُشید. پس بنی‌اسرائیل کاردها برداشته، برادر برادر خود را، و پدر فرزند خود را بکُشت، و باکی نکرد از این‌که چه کسی در جلوی کاردش می‏‌آید، تا این‌که هفتاد هزار نفر کشته شد. [الدر المنثور، ج١، ص١۶٩] 4️⃣ آن‌چه از سؤال بنی‌اسرائیل که پرسیدند: «توبهٔ ما چیست؟» فهمیده می‌شود، این است که بنی‌اسرائیل می‌داند توبه از گناه ارتداد صِرفِ ندامت نیست، ذهنِ نادم و پشیمانِ او می‌گوید اندازهٔ گناه خیلی بیشتر از حدّ و اندازهٔ گناهانی مانند، قتل و غارت و غیبت و تهمت و شراب‌خواری و امثال آن است. 5️⃣ لذا با شنیدن مجازاتِ یک‌دیگرکُشی اعتراض نمی‌کند، غُر نمی‌زند و از موسی (ع) علّت حکم را نمی‌پرسد. تنها پرسش بنی‌اسرائیل این است که چگونه خود را بکُشیم؟! و موسی (ع) می‌فرماید: صبح همگی با کارد یا آهن در بیت‌المقدس حاضر شوید، همین که من به منبر بنی‌اسرائیل بالا رفتم، روی خود را بپوشانید، که کسی کسی را نشناسد، آن‌گاه به جان هم بیفتید، و یک‌دیگر را بکُشید. [تفسير قمی، ج١، ص۴٧] 6️⃣ دوستان جوان ما بدانند که «ارتدادِ بعد از تبیین» از دلهره‌آورترین اقسام کُفر است. تبیین، حقّ را بر شما روشن می‌سازد و از هر جهت حجّت را بر آدمی تمام می‌کند. ، «برگشتِ آگاهانه» از «انتخابِ آگاهانه» است. اگر قید آگاهانه از انتخاب و ارتداد برداشته شد، برگشتی وجود ندارد که ارتدادی وجود داشته باشد. 7️⃣ منتهی شیطان وسوسه می‌کند و تو گمان می‌کنی که آگاهی در انتخاب باید به تفصیل باشد. گمان می‌کنی که باید سال‌ها مطالعه کنی، به عمق معارف راه یابی، از سائر مذاهب و مکاتب سر درآوری، در حالی‌که آگاهی ولو به نحو اجمال نزد عقلاء برای انتخاب کفایت می‌کند. 8️⃣ آگاه باش که: 🕋 «إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَی‏ أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَی، 👈 بی‌تردید کسانی که بعد از آشکارشدن راه هدایت، مرتد شدند و بازگشتند، 🕋 الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلَی‏ لَهُمْ. 👈 شیطان اعمال زشت‌شان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهای طولانی فریفته است». [محمد : ٢۵] ✍️ علی خلیل اسماعیل ✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter
✡️ مغضوبین ارض [٧۶] 🕋 تفسیر آیهٔ ١۵٠ سورهٔ اعراف [١] 💥 خشم و اندوه عاقلانهٔ موسی (ع) 1️⃣ خشم و اندوه موسای کلیم (ع) هنگامی آغاز شد که خدای سبحان در کوه طور به وی خبر داد که در غیاب او قومش را امتحان و سامری با ترفند خاص خود آن‌ها را گمراه کرده است: «قالَ فَإِنَّا قَد فَتَنَّا قَومَكَ مِن بَعدِكَ و أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيّ». [طه : ٨۵] 2️⃣ آن حضرت خشمناک شد که چرا قوم وی از عهدهٔ امتحان الهی برنیامده و فرد پَستی مانند توانسته آنان را گمراه کند، زیرا حادثه‌ای تلخ از انسانی پَست، افزون بر اندوه، آدمی را خشمگین می‌کند. 3️⃣ خشم و اندوه موسی (ع) مانند، حُبّ، بغض، غضب و اندوه همهٔ اولیای الهی عاقلانه بود و هر سخن و فعلی در حال خشم از آن حضرت صادر شد، مانند اعتراض به گوساله‌پرستی بنی‌اسرائیل، انداختن اَلواح و پرخاش به هارون، عقلانی بودند نه نفسانی، پس سخن کسانی که او را در حدّ انسانی عادی پنداشته‌اند درست نیست؛ آن حضرت از پیامبران اولوالعزم و از سوی دیگر، این رخداد پس از چهل روز اقامت در میقات بوده است و هرگز نمی‌توان این شواهد عقلی را که شاهدانِ عادل‌اند، نادیده گرفت و همانند برخی مفسّران تنها به الفاظ آیه بسنده کرد. 💥 واکنش‌های موسی (ع) در برابر گوساله‌پرستی 🔸 موسی (ع) پس از بازگشت از ملاقات پروردگار، در برابر فتنهٔ سه‌گونه واکنش داشت: 1️⃣ رفتار شدید و اعتراض تند با قومش: دربارهٔ کار نابه‌جای آنان فرمود من شما را خلیفهٔ خود کردم، تا به رهبری برادرم هارون، عقیدهٔ توحیدی و نظام الهی را پاس دارید؛ ولی شما بد خلیفه‌ای بودید: «قالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِن بَعدِي» [اعراف : ١۵٠] و سپس علت این تخلّف بزرگ را از آنان جویا شد که چرا چنین کردید؟! آیا وعدهٔ پروردگار که من چهل روز مهمان او باشم، بر شما طولانی آمد: «أَفَطَالَ عَلَيكُمُ الْعَهْدُ» [طه : ٨۶] و آیا پیش از گذشت این مدّت، عجولانه و خودسر تصمیم گرفتید: «أَعَجِلْتُم أَمْرَ رَبِّكُم». [اعراف : ١۵٠] 2️⃣ انداختن لوح‌هایی که در دست داشت: «و أَلْقَى الأَلواحَ». [اعراف : ١۵٠] افکندن اَلواح، نشانهٔ غضب موسی (ع) از کار نابخردانهٔ قومش بود؛ نه حاکی از بی‌حُرمتی به اَلواح. 3️⃣ گرفتنِ سرِ برادرش هارون (ع) و کشیدن او به‌سوی خود: «و أَخَذَ بِرَأسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيه» [اعراف : ١۵٠] و این اعتراض که چرا مانع گمراهی بنی‌اسرائیل نشد: «قالَ يا هارونُ ما مَنَعَكَ إِذ رَأَيْتَهُم ضَلُّوا» [طه : ٩٢] و از فرمان او سرپیچی کرد: «أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي». [طه : ٩٣] 🔸 در آیهٔ مورد بحث، خدا فرمود موسی (ع) سرِ هارون را گرفت و به طرف خود کشید؛ ولی در آيهٔ «لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي و لَا بِرَأْسِي» [طه : ٩۴] از تضرّع هارون (ع) معلوم می‌شود موسی (ع) با وی چگونه رفتار کرده است. گفتنی است: 1️⃣ مراد از «رأس» به قرینهٔ آيهٔ «لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي و لَا بِرَأْسِي» موی سر است. بی شک، گرفتن موی سر و صورت هارون و کشیدن وی، برای اعتراض و نشانهٔ خشم موسی (ع) است؛ نه آن‌گونه که برخی گفته‌اند برای نجوا و بیان اسرار میقات با وی باشد! 2️⃣ از مجموع آیات قرآنی دربارهٔ سنّت و سیرت موسای کلیم (ع) می‌توان دریافت که آن حضرت (ع) اندکی بوده است؛ لیکن عجلهٔ وی ممدوح [توضیح این مطلب در ادامه خواهد آمد.] و از سنخِ «عجّلوا بالصلاة» است، چون هنگامی‌که خدای سبحان از علت شتاب وی در آمدن به کوه طور پرسید: «و ما أَعْجَلَكَ عَن قَومِكَ يا مُوسى» [طه : ٨٣] وی علت را خشنودی خدا بیان کرد: «و عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى». [طه : ٨۴] این عجله در حقیقت، سرعت و در اولِ وقت آمدن است. 3️⃣ هم‌چنین موسی (ع) در واکنش با هارون (ع) عجله کرد و پیش از جویا شدن از تفصیل وقایعی که در زمان غیبت وی رخ داده، سر و موی صورت برادر را گرفت و او را به طرف خود کشید: «وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ» [اعراف : ١۵٠] که چنین عجله‌ای از سنخِ عجلهٔ محمود است، چون هدف از این رفتار اعتراض‌آمیز، هشیار کردن بنی‌اسرائیل بود نه تحقیر هارون (ع). 📚 تفسیر تسنیم، آیةالله جوادی آملی ✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter
✡️ مغضوبین ارض [٧٨] 🕋 تفسیر آیهٔ ١۵٠ سورهٔ اعراف [٣] 💥 حکمتِ انداختن اَلواح 1️⃣ برخی گفته‌اند موسی (ع) اَلواح را بر زمین گذاشت، تا دستش خالی شود و بتواند سر و ریش هارون را بگیرد! [روح المعانی، ج۵، ص۶٣] برخی از اهل معرفت در مطلب دقیق‌تری گفته است که موسی (ع) اَلواح را زمین گذاشت، تا زمینهٔ روحی برای اقدامِ اَخذِ به رأس و اعتراض فراهم گردد، زیرا این اَلواح پیام‌آور هدایت و رحمت بود: «وَفِي نُسْخَتِهَا هُدًى وَرَحْمَةٌ» [اعراف : ١۵۴] و تا این اَلواح در دست وی بود، برای آن رفتارِ تند و اعتراضِ شدید به خود اجازه نمی‌داد؛ [رحمة من الرحمن، ج٢، ص١٧۵] البته این غضب، نابجا و خلاف رضای حق نبود، چون انبیاء معصوم‌اند و رحمت و غضب‌شان مظهر رحمت و غضب الهی و مورد رضای اوست. 💥 پاسخ متین به اعتراض تند 2️⃣ هارون (ع) در پاسخِ اعتراضِ عملی و زبانیِ موسی (ع) که سر و ریش او را گرفت و به‌سوی خود کشید و گفت چرا هنگامی‌که دیدی بنی‌اسرائیل گمراه شدند، از من پیروی نکردی [طه : ٩٢-٩٣] عرض کرد: پسر مادر! این گروه مرا به ناتوانی کشاندند و نزديک بود بکُشند: «قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي» [اعراف : ١۵٠] و اگر می‌خواستم با صلابت در برابر آن‌ها بایستم، ترسیدم دسته‌ای به طرفداری از من و گروهی به حمایت از سامری برخیزند و با هم درگیر شوند و میان بنی‌اسرائیل بیفتد و در آن صورت می‌گفتی چرا سخن مرا در حفظ مراعات نکردی: «إِنّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ و لَم تَرْقُبْ قَوْلي» [طه : ٩۴] پس با تندی در رفتار و گفتار، مرا شماتت و دشمن‌شاد مکن: «فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ» [اعراف : ١۵٠] و در شمار ستمگران قرار مده: «و لاتَجْعَلْني مَعَ الْقَومِ الظَّالِمِينَ». [اعراف : ١۵٠] 💥 تصریح به دشمنی بنی‌اسرائیل 3️⃣ «اَلأعداء» در «فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ»، قوم هستند که هارون (ع) را به ناتوانی كشانده و نزديک بود وی را بکُشند. ظاهراً می‌بایست فعل «فَلَا تُشْمِتْ» مانند افعال «استَضعَفوني»، «كادوا» و «یَقتُلونَني» با ضمیر آورده می‌شد و گفته می‌شد «فلا تشمتهم بی» لیکن برای تصریح به بنی‌اسرائیل با هارون (ع) از آنان با اسم ظاهر «اَلأعداء» یاد شد. هم‌چنین روا بود جملهٔ «وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» نيز با ضمیر ذکر و گفته شود «ولاتجعلنى معهم»، لیکن برای تصریح به بودنِ بنی‌اسرائیل، با اسمِ ظاهرِ «اَلقَومِ الظَّالِمين» آمد. نیز در جملهٔ «وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» دو احتمال هست: ١. در سرزنشِ عملی مرا در ردیفِ بنی‌اسرائیل قرار نده. ۲. در اعتقاد، مرا از بنی‌اسرائیل نشمار. 💥 تفاوت عجله و سرعت 4️⃣ یعنی شتاب‌زدگی و انجام دادنِ کار پیش از فرا رسیدن موعد آن؛ ولی یعنی انجام دادنِ کار در نخستین فرصت. برای عجله و سرعت، تفاوت‌هایی برشمرده‌اند که به دو نمونه اشاره می‌شود: 🔸 الف. عجله، وصفِ عامل و متحرّک: «وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا» [اسراء : ١١] ولى سرعت، وصفِ حرکت است. می‌گویند فلان شخص عجول است؛ ولی نمی‌گویند این حرکت عجول است، بلکه حرکت را به سریع یا کُند وصف می‌کنند. 🔸 ب. سرعت همیشه ممدوح است، از این رو به سرعت امر شده است: «سارِعُوا إِلى مَغفِرَةٍ مِن رَبِّكُم» [آل عمران : ١٣٣] ولى عجله، ممدوح یا مذموم است. عجلهٔ مذموم در قرآن کریم نکوهیده: «سَأُرِيكُم آياتي فَلا تَسْتَعجِلونِ» [انبیاء : ٣٧]؛ «و لا تَعْجَلْ بِالْقُرآنِ» [طه : ١١۴] و در روایت از شیطان شمرده شده است [المحاسن، ج١، ص٢١۵] امّا عجله به معنای سرعت در وقت، ممدوح و نکوست نه نکوهیده؛ مانند این جملهٔ معروف که: عجّلوا بالصلاة قبل الفوت و بالتوبة قبل الموت. 🔹 عجلهٔ ممدوح که همان سرعت است، مانند عجلهٔ موسی (ع) در آمدن به کوه طور برای تحصیل رضای الهی: «ما أَعْجَلَكَ عَن قَومِكَ يا مُوسَى ... و عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى» [طه : ٨٣-٨۴] و عجلهٔ مذموم؛ نظیر شتاب قوم موسی (ع) در پیش از بازگشت موسی و آمدن دستور الهی: «أَعَجِلْتُم أَمْرَ رَبِّكُم». [اعراف : ١۵٠] 📚 تفسیر تسنیم، آیةالله جوادی آملی ✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter
✡️ مغضوبین ارض [٨٠] 🕋 تفسیر آیهٔ ١۵٠ سورهٔ اعراف [۵] 💥 فصاحت هارون (ع) و قاطعیت موسی (ع) 1⃣ در فرهنگ قرآن، کسی است که هم خوب سخن بگوید و هم گفتارش خوب باشد و هارون (ع) چنین بود، زیرا در جامعهٔ بحران‌زده و مبتلا به فاجعهٔ گوساله‌پرستی، هم با گفتار ملایم و روشنگر خود: «و لَقَدْ قالَ لَهُم هارونُ مِن قَبلُ يا قَومِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ و إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحمَنُ فَاتَّبِعوني و أَطيعوا أَمري» [طه : ٩٠] حجّت را رساند و تا اندازهٔ بسیاری از فتنه جلوگیری کرد و هم با پرهیز از تندروی و پرخاش‌گری، بنی‌اسرائیل را از خطر تفرقه و درگیری‌های خونین رهانید: «إِنّي خَشيتُ أَن تَقولَ فَرَّقْتَ بَينَ بَني إِسْرائيلَ و لَمْ تَرْقُبْ قَولِي». [طه : ٩۴] 2⃣ قاطعیّتی که باید در برابر فاجعهٔ نشان داده می‌شد، تنها از موسی (ع) ساخته بود. اگر هارون به‌جای نرم‌خویی و متانت که مقتضای جایگاه اجتماعی او بود، صلابت و تندی موسی (ع) را نشان می‌داد و همانند وی سامری را به سوزاندن گوساله تهدید می‌کرد [طه : ٩٧] جامعهٔ نوپای بنی‌اسرائیل متلاشی می‌شد، زیرا دسته‌ای به طرفداری از وی و گروهی به حمایت از سامری برمی‌خاستند و با هم درگیر می‌شدند؛ اما موسی (ع) از موقعیّتی برخوردار بود که کسی نمی‌توانست در مقابل او ایستادگی کند، چون صاحب عصا و يد بيضا و معجزات بود. 3⃣ جایگاه برتر موسی (ع) نسبت به هارون (ع) امکان رفتار تند با سامری را برای وی فراهم می‌ساخت؛ چندان‌که سامری را از صحنهٔ جامعه دور کرد: «فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ في الْحَياةِ أَنْ تَقولَ لَا مِساسَ» [طه : ٩٧] و گوساله‌اش را به آتش‌زدن و خاکسترش را به دریاریختن تهدید کرد [طه : ٩٧] و این کاری بود که اگر هارون انجام می‌داد، چون موقعیّت اجتماعی فروتری داشت، نه‌تنها آتش به خاموشی نمی‌گرایید، شعله‌های آن دوچندان می‌شد. 4⃣ در عرصهٔ مبارزه با بت‌پرستی، کسی می‌تواند با بت‌ها و خدایان مشرکان درافتد و به آن‌ها «اُف» بگوید: «أُفٍّ لَكُمْ و لِما تَعبُدونَ مِن دُونِ اللَّهِ» [انبیاء : ۶٧] که مانند ابراهیم خلیل (ع) تبر به‌دست گیرد و آن‌ها را ریز ریز کند [انبیاء : ۵٨] و در پی آن در آتش اُفتد و واکنشِ «حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ» [انبیاء : ۶٨] را از جانب مشرکان تحمّل کند؛ یا مانند موسى (ع) عصا در دست و صاحب ید بیضا و معجزات باشد؛ 5⃣ اما کسی مانند هارون (ع) که نه تبر خلیل را بر دوش و نه عصای موسی (ع) را در دست داشت، باید اَفصح و سخنور برتر باشد، تا با ملایمت و متانت شعله‌های فتنه را فرونشاند، وگرنه فظاظت و غلظتِ هر رهبری مایهٔ پراکنده شدن مردم می‌شود، چنان‌که دربارهٔ پیامبر اسلام می‌فرماید: «و لَو كُنتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلبِ لَانْفَضُّوا مِن حَولِكَ». [آل‌عمران : ١۵٩] 6⃣ به‌هرروی، برای مبارزه با فرعون و هدایتِ بنی‌اسرائیل، وجود موسی (ع) و هارون (ع) هر دو لازم بود. رفتار موسی (ع) تند و متصلّبانه بود؛ مانند واکنش تند او با بنی‌اسرائیل و اعتراض شدید وی به برادرش هارون (ع) و انداختن اَلواح در بازگشت از میقات؛ اما رفتار هارون (ع) نرم و مهربانانه بود؛ مانند تعبیرهای ملایمی که با بنی‌اسرائیل در فتنهٔ سامری داشت. [طه : ٩٠] 7⃣ هارون با جملات نرم و از سرِ عطوفت، قوم خود را به رحمانیّت پروردگارشان متوجّه کرد و هیچ از جبّاریّت و قهّاریّت خدای قهّار یاد نکرد، در حالی‌که نزديك بود همین قوم او را بکُشند: «و كادوا يَقتُلونَني». [اعراف : ١۵٠] هماهنگیِ آن قهر و این مهر، سبب ترویج و بقای شریعت الهی شد. 📚 تفسیر تسنیم، آیةالله جوادی آملی ✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter
✡️ مغضوبین ارض [٨١] 💥 یاران گوساله [١۵] 🔸ج) واکنش اقلیّتی از بنی‌اسرائیل 1⃣ واضح است همهٔ قومی که از ستم فرعون رهیده و اکنون در بیابان در انتظار مراجعت موسی (ع) از کوه طور به‌سر می‌برند، فریبِ سامری را نخورده‌اند. 2⃣ تفاسیر به تبعیّت از روایات، حدود ١٢هزار نفر را از این جمع کثیر جدا می‌کند که نشده‌اند. اینان اطمینان دارند که خدای متعال وعدهٔ نیکویش که عبارت باشد از نزول را محقّق خواهد ساخت، و نیز مفارقت ٣٠روزهٔ موسی (ع) که ١٠روز بر آن افزوده شده، با وجودِ جانشین و خلیفهٔ او جناب هارون (ع) قابل تحمّل است. 3⃣ با این حال کثرتِ گوساله‌پرستان، آنان را نیز همچون هارون (ع) به ضعف در مبارزه و مخالفت با اضلال کشانده است. و ترس از قتل و غارت، قدرت و تمکّن نهی از منکر را از آنان سلب نموده است. 4⃣ قصّه‌ها در قرآن عزیز قطعاً برای سرگرمی و یا برای بیان واقعه‌ای که صرفاً در گذشته رخ داده و امروز دیگر از حیّز انتفاع خارج شده، نیست. قصّه‌های قرآن حکیم نه‌تنها فاقد نشانه‌هایی از احادیث افترایی است، بلکه: «لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ» [یوسف : ١١١]؛ می‌خواهد صاحبان اندیشه را از ظاهر عبور دهد و به باطن برساند، از سطح به عمق بکشاند و پرده از واقعیت‌های ناآشکار بردارد تا حقیقت‌هایی که مستقیماً در قلمرو شعور و ادراک ما قرار ندارند را بر لوح دل و جان ما آشکار سازد، و این مهم نه با نقّالی بلکه با تدبّر و تأمّل در آیات و بهره‌گیری از فرمایشات ائمهٔ سعادت و رستگاری علیهم‌السلام میسّر است. 5⃣ برای این‌که وضعیت آنانی که نکردند، قابل لمس باشد تقاضا می‌کنم با دقّتی مضاعف حدیث مردم‌شناسی امام سجاد علیه‌السلام را مطالعه کنید. 💥 امام سجاد (ع) و حدیث مردم‌شناسی 6⃣ زراره می‌گوید بر امام سجاد (ع) وارد شدم. 👈‏ فَقَالَ یا زُرَارَةُ؛ امام (ع) فرمود: ای زراره، 👈 اَلنَّاسُ‏ فِی‏ زَمَانِنَا عَلَی‏ سِتِّ‏ طَبَقَاتٍ؛ مردم در زمان ما بر شش دسته‌اند. 👈 أَسَدٍ وَ ذِئْبٍ وَ ثَعْلَبٍ وَ کَلْبٍ وَ خِنْزِیرٍ وَ شَاةٍ؛ جمعی شیرند و جمعی گرگ، جمعی روباه‌اند و جمعی سگ، طائفه‌ای خوکند و جماعتی گوسفند.
✡️ مغضوبین ارض [٨٢] 💥 یاران گوساله [١۶] 1⃣ همهٔ قصّهٔ می‌خواهد به شما خوانندهٔ فهیم و آینده‌نگر بگوید: 🔸الف) گوساله‌پرست نشوید! 👈 نگذارید کودکان، فرزندان، همسران و همهٔ آنانی که دوست دارید، گوساله‌پرست شوند. 2⃣ روایتی را ابن ابی‌الحدید در شرح نهج البلاغه امام علی (ع) می‌آورد که بسیار تکان‌دهنده است. می‌گوید: 👈 روزی رسول خدا (ص) از خواب برمی‌خیزند و در حالی‌که صورت مبارک‌شان از شدّت ناراحتی سرخ شده است، می‌فرمایند: لا اله الا الله. وای بر عرب از شرّی که بسیار نزدیک شده است. پاسخ مثبت رسول خدا (ص) به سؤال «زینب بنت جحش» که در ادامه می‌پرسد: ای رسول خدا آیا ما هلاک می‌شویم در حالی‌که صالحان در جامعه حضور دارند؟! با توضیحی که جای تأمّل و تعمّق دارد همراه است: «نَعَمْ، إذَا کَثُرَ الْخَبَثُ»؛ بله، ما هلاک می‌شویم، زمانی که «خبث»، پلیدی و پلشتی فراگیر شود. [ج‏٩، ص٢٨٧] 🔸ب) سامری‌گری سیاسی 3⃣ نگذارید علاوه بر تحمیل پادشاهان و اُمراء، در جابه‌جایی مفاهیم در حوزهٔ مدیریت جامعه هم‌چنان به یکّه‌تازی خود ادامه دهد. آیا نمی‌بینید دیکتاتوری جای مردم‌سالاری نشسته و ستمگری جای عدالت را گرفته است؟! می‌گویند، اما اراده می‌کنند. فریادِ سر می‌دهند، اما را محترم می‌شمارند؟! 4⃣ اَحبار یهود و رُهبان نصاری، طعم پادشاهی و مزهٔ ربوبیّت را از دیر زمان تا به امروز و تا آیندهٔ نامعلوم هم‌چنان زیر زبان خود دارند. قرآنِ عزیز سرسپردگی، پذیرش بی چون و چرای قوانین و اطاعت کورکورانه و فاقد شعور از جانب یهودی‌ها و نصرانی‌ها را محکوم و آنان را با لفظِ «اِتّخاذِ رَبّ» توبیخ نموده است: 🕋 «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ [توبه : ٣١]؛ حِبرها (علماء) و راهبان خویش را به‌جای الله به خدایی گرفتند». 5⃣ اِتّخاذ ربّ و به خدایی گرفتن، به این معنا نیست که آنان را خالق زمین و آسمان می‌دانستند، یا جان‌بخشِ انسان‌ها و سایر موجودات زنده قلمداد می‌کردند. حتی به این معنا هم نیست که برای آنان نماز می‌گزاردند و یا روزه می‌گرفتند. اتّخاذ ربّ همان‌گونه که در بیان امام جعفر صادق (ع) آمده: 💎 وَ لَکنَّهُمْ أَحَلُّوا لَهُمْ حَرَاماً وَ حَرَّمُوا عَلَیهِمْ حَلَالاً فَاتَّبَعُوهُمْ؛ امر حرامی را برای‌شان حلال و امر حلالی را برای‌شان حرام کردند، یهودی‌ها و نصرانی‌ها هم پذیرفتند و تبعیّت کردند. 6⃣ نتیجهٔ این تبعیّت، در فرمایش امام صادق (ع)، است: 💎 فَعَبَدُوهُمْ مِنْ حَیثُ لَا یَشْعُرُونَ؛ بدون این‌که متوجّه شوند، عابدِ درگاه علمای‌شان شدند! [الكافی، ج١، ص۵٣؛ ج٢، ص٣٩٨] 7⃣ شعور از شَعْر به معنای مو است. عوام یهودی و عوام نصرانی در عبادتِ نرم از باریک‌بینی، موشکافی و دقت کافی برخوردار نیستند، آنان گرفتار کچلی در عبادت شده‌اند! 8⃣ و با عرض شرمندگی باید بپذیریم که این کچلی در عبادت هم‌چون بیماری‌ای مُسری به مسلمانان نیز سرایت کرده است. امروزه اَحبار یهود و رُهبان نصاری احکام فرامرزی و قوانین بین‌المللی خود را از طریق سازمان‌ها و مجامع به‌اصطلاح جهانی به همهٔ مردم تحمیل می‌کنند. 9⃣ گستردگیِ تحمیلِ قوانین از ، سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد، از ، صندوق کودکان ملل متحد، از و ، از ، و از گرفته تا به شورت ورزشی! و یا کراواتی که داور مسابقهٔ کُشتی باید به خود آویزان کند! کشیده شده است!! ✍️ علی خلیل اسماعیل ✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter
✡️ مغضوبین ارض [٩١] 💥 یاران گوساله [٢۵] 🔹٩. موسی (ع) سامری را مجازات می‌کند! 1️⃣ تصمیم موسی (ع) در ابتدا، قتل و حذف فیزیکی او از جامعهٔ تازه‌رهیدهٔ بود؛ حتی آن‌گونه که در روایت امام صادق (ع) آمده است: «هَمَّ بِقَتْلِ السَّامِرِیّ»، موسی علیه‌السلام قصد قتل سامری را هم کرد. 2️⃣ قطعاً مرگ جسمانی زمینه را برای پیروان سامری جهت و ادامهٔ فتنهٔ «گوساله‌پرستی» مهیّا می‌ساخت. از همین‌رو وحی الهی مجازات دیگری را رقم زد. 3️⃣ شما می‌توانید مجازات طرد، انزوا، حصر، عدم مجالست و معاشرت، و قطع تمامی حقوق شهروندی و مظاهر اجتماعی، دوری از مردم و تنهایی همیشگی را در «قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ؛ [موسی] گفت: پس [از میان مردم] برو، یقیناً کیفر تو در زندگی این است که [هر کس نزدیکت آید بگویی:] به من دست نزنید» [طه : ٩٧] ببینید. 4️⃣ علاوه بر موارد فوق کسی حق ندارد به دیدن او برود، با او تماس مستقیم و یا غیرمستقیم برقرار کند. در زمان موسی (ع) تلفن، ایمیل، اس ام اس، و چیزهای دیگری که امروز نیست و فردا خواهد بود، وجود نداشت، اگر وجود می‌داشت، تماس تلفنی، نامه‌نگاری الکترونیکی و نیز ارسال و دریافت پیام کوتاه هم ممنوع بود. 5️⃣ در زمان موسی (ع) روزنامه، مجله، خبرنگار، روزنامه‌نگار، انجمن‌های مردم نهاد و سازمان‌های حقوق بشری وجود نداشت، رادیو و تلویزیون هنوز پا به عرصهٔ وجود نگذاشته بود، مردم حتی کلمهٔ اینترنت را هم نشنیده بودند، اگر چنین مواردی هم وجود می‌داشت، تماس و ارتباط از این طریق هم ممنوع بود. 6️⃣ اگر کسی به هر دلیلی جسارت و گستاخی می‌کرد تا حکم مجازات را نقض کند، خود سامری فریاد برمی‌آورد که با من تماس نگیرید، از من دور شوید. 7️⃣ موسی (ع) برای مجازات سامری دادگاه و هیئت منصفه تشکیل نداد، از سامری هم اعتراضی مبنی بر این‌که هر حکمی باید توسط دادگاه صالحه صادر شود تا قابل اجرا باشد، به‌گوش نرسید. 8️⃣ گویا سامری می‌داند که گناه و گناه گوساله‌پرستی از جنس گناهانی مثل سرقت و خیانت و کشیدن چک بی‌محل نیست، دعوای زن و شوهری و یا دعوا بر سر ارث و میراث نیست، که نیاز به دادگاه و قاضی و پرونده و وکیل و شاهد و سرگردانی در راهروهای دادگستری داشته باشد. 9️⃣ گناه تخریب شاخه، ساقه و برگ نیست، فتنه‌ای است که ریشه و اصل را نشانه گرفته است. گناهی به دور از چشم قوم هم نیست، بلکه در منظر و مرآی بنی‌اسرائیل رخ داده است. موسی (ع) حکم صادر می‌کند و تندی حکم به‌قدری است که سامری تا وقتی که زنده است از حسرت و وحشت بیرون نیامد. 🔟 تندی حکم به‌قدری است که بنی‌اسرائیل با این‌که هیچ‌گاه نتوانست ریشه‌های گوساله‌پرستی را از جان و دل خود خارج کند، و هم‌چنان تا امروز و تا فرداهای دور با ارائهٔ گوساله‌های رنگارنگ گوساله‌پرستان را در همهٔ دنیا به دام می‌اندازد، با این حال نام سامری و این‌که شخصی در بنی‌اسرائیلِ رهیده از ظلم و ستم فرعون بوده که را به‌جای خدای موسی (ع) به مردم ارائه کرده است، در ادبیات و کتب به‌اصطلاح مقدسِ حاخامی جایی ندارد! بنی‌اسرائیل طوری رفتار می‌کنند که گویا سامری را نمی‌شناسند و نام او را نشنیده‌اند! ✍️ علی خلیل اسماعیل ✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter
✡️ مغضوبین ارض [٩١] 💥 یاران گوساله [٢۵] 🔹٩. موسی (ع) سامری را مجازات می‌کند! 1️⃣ تصمیم موسی (ع) در ابتدا، قتل و حذف فیزیکی او از جامعهٔ تازه‌رهیدهٔ بود؛ حتی آن‌گونه که در روایت امام صادق (ع) آمده است: «هَمَّ بِقَتْلِ السَّامِرِیّ»، موسی علیه‌السلام قصد قتل سامری را هم کرد. 2️⃣ قطعاً مرگ جسمانی زمینه را برای پیروان سامری جهت و ادامهٔ فتنهٔ «گوساله‌پرستی» مهیّا می‌ساخت. از همین‌رو وحی الهی مجازات دیگری را رقم زد. 3️⃣ شما می‌توانید مجازات طرد، انزوا، حصر، عدم مجالست و معاشرت، و قطع تمامی حقوق شهروندی و مظاهر اجتماعی، دوری از مردم و تنهایی همیشگی را در «قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ؛ [موسی] گفت: پس [از میان مردم] برو، یقیناً کیفر تو در زندگی این است که [هر کس نزدیکت آید بگویی:] به من دست نزنید» [طه : ٩٧] ببینید. 4️⃣ علاوه بر موارد فوق کسی حق ندارد به دیدن او برود، با او تماس مستقیم و یا غیرمستقیم برقرار کند. در زمان موسی (ع) تلفن، ایمیل، اس ام اس، و چیزهای دیگری که امروز نیست و فردا خواهد بود، وجود نداشت، اگر وجود می‌داشت، تماس تلفنی، نامه‌نگاری الکترونیکی و نیز ارسال و دریافت پیام کوتاه هم ممنوع بود. 5️⃣ در زمان موسی (ع) روزنامه، مجله، خبرنگار، روزنامه‌نگار، انجمن‌های مردم نهاد و سازمان‌های حقوق بشری وجود نداشت، رادیو و تلویزیون هنوز پا به عرصهٔ وجود نگذاشته بود، مردم حتی کلمهٔ اینترنت را هم نشنیده بودند، اگر چنین مواردی هم وجود می‌داشت، تماس و ارتباط از این طریق هم ممنوع بود. 6️⃣ اگر کسی به هر دلیلی جسارت و گستاخی می‌کرد تا حکم مجازات را نقض کند، خود سامری فریاد برمی‌آورد که با من تماس نگیرید، از من دور شوید. 7️⃣ موسی (ع) برای مجازات سامری دادگاه و هیئت منصفه تشکیل نداد، از سامری هم اعتراضی مبنی بر این‌که هر حکمی باید توسط دادگاه صالحه صادر شود تا قابل اجرا باشد، به‌گوش نرسید. 8️⃣ گویا سامری می‌داند که گناه و گناه گوساله‌پرستی از جنس گناهانی مثل سرقت و خیانت و کشیدن چک بی‌محل نیست، دعوای زن و شوهری و یا دعوا بر سر ارث و میراث نیست، که نیاز به دادگاه و قاضی و پرونده و وکیل و شاهد و سرگردانی در راهروهای دادگستری داشته باشد. 9️⃣ گناه تخریب شاخه، ساقه و برگ نیست، فتنه‌ای است که ریشه و اصل را نشانه گرفته است. گناهی به دور از چشم قوم هم نیست، بلکه در منظر و مرآی بنی‌اسرائیل رخ داده است. موسی (ع) حکم صادر می‌کند و تندی حکم به‌قدری است که سامری تا وقتی که زنده است از حسرت و وحشت بیرون نیامد. 🔟 تندی حکم به‌قدری است که بنی‌اسرائیل با این‌که هیچ‌گاه نتوانست ریشه‌های گوساله‌پرستی را از جان و دل خود خارج کند، و هم‌چنان تا امروز و تا فرداهای دور با ارائهٔ گوساله‌های رنگارنگ گوساله‌پرستان را در همهٔ دنیا به دام می‌اندازد، با این حال نام سامری و این‌که شخصی در بنی‌اسرائیلِ رهیده از ظلم و ستم فرعون بوده که را به‌جای خدای موسی (ع) به مردم ارائه کرده است، در ادبیات و کتب به‌اصطلاح مقدسِ حاخامی جایی ندارد! بنی‌اسرائیل طوری رفتار می‌کنند که گویا سامری را نمی‌شناسند و نام او را نشنیده‌اند! ✍️ علی خلیل اسماعیل ✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter
🕎 ماه تموز در تقویم عبری و میراث یهود 🌙 ماه تموز [Tammuz] 💥 ماه چهارم از ماه نیسان، نام دارد که نامی بابلی است. در تورات این ماه، «چهارمین ماه» خوانده شده است. 🌙 اول ماه تموز 💥 حضرت یوسف، یکی از دوازده سبط، در روز اول ماه تموز سال ۲۱۹۹ بعد از آفرینش به‌دنیا آمد. وی ۱۱۰ سال عمر نمود و در سال ۲۳۰۹ درگذشت. 🌙 سوم ماه تموز 💥 خورشید به‌وسیلهٔ حضرت از حرکت و گردش بازایستاد، تا این‌که بتواند جنگ خود را با دشمنان بنی‌اسرائیل با پیروزی به پایان برساند. 🌙 نهم ماه تموز 💥 در روز نهم ماه تموز در دوران معبد سلیمان، دیوارهای توسط سپاهیان بابلی شکسته شد و آن‌ها توانستند داخل شهر گردند. 🌙 هفدهم ماه تموز 💥 در پنج مصیبت در روز هفدهم تموز اتفاق افتاده است: 1️⃣ هنگامی‌که حضرت موسی از کوه پائین آمد و مشاهده نمود که بنی‌اسرائیل دست به زده‌اند، لوحه‌هایی را که به دست داشت، به زمین افکنده و آن‌ها را شکست. 2️⃣ در دوران معبد سلیمان، در این روز تقدیم «قربانی دائمی» متوقف شد. چرا که به‌خاطر محاصره بودن شهر اورشلیم توسط بابلی‌ها، گوسفند جهت قربانی به‌دست نیامد. 3️⃣ قبل از خرابی معبد دوم، دیوارهای اورشلیم در چنین روزی توسط سپاهیان رومی در هم شکسته شد و فرو ریخت. 4️⃣ آپُوسْتِمُوس ظالم تورات را سوزانید. 5️⃣ یک بُت در معبد مقدس قرارداده شد. 💥 به‌خاطر پنج مصیبت فوق که در روز هفدهم تموز اتفاق افتاده‌اند، در این روز گرفته می‌شود. ✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter
دوستانه با جناب جلیلی! 🔹 آقای سعید جلیلی در حساب مجازی خود متنی درباره مذاکره نوشته و آن را به پس از حضور موسی(ع) در کوه طور تشبیه کرده است. او‌ نوشته است: «خداوند برای بنی‌اسرائیل پیامبری فرستاد تا آن‌ها را از ظلم فرعون برهاند اما آنها پس از پیروزی بر فرعون، وقتی ۴۰ روز پیامبرشان به کوه طور رفت، گوساله پرست شدند؛ عده‌ای نیز امروز پس از اینکه دشمن در وسط مذاکره به ما حمله کرد و ملت ایران پیروز شد، مجدد دم از مذاکره می‌زنند!» 🔹 این توییت آقای جلیلی با واکنش‌های بسیاری همراه شده است و‌ درواقع، غیر از حلقه‌ای از طرفداران ایشان که برایشان «هرچه آن خسرو کند شیرین بود!» مصداق دارد، باقی مخاطبان، از انقلابی گرفته تا دیگران به ایشان کرده‌اند. 🔹 انتقادهای جناح اصلاح‌طلب به سعید جلیلی مناسبات خاص خود را دارد و در موارد بسیار زیادی ناشی حب و بغضهای شخصی و‌ جناحی است، اما به نظر می‌رسد انتقادهای فراوان جریان انقلابی به این‌ توییت جناب جلیلی، به است. 🔹 جناب جلیلی وقتی چنین تشبیهی را به کار می‌برد قاعدتاً باید توضیح دهد که وجوه این تشبیه کدامند؟ مشبّه و مشبّه‌به چیست؟ وجه شبه آنها کجاست؟ موسی کیست؟ گوساله‌پرستی دقیقاً اینجا مصداق چیست؟ سامری کدام است؟چه کسی به کوه طور رفته؟ @TasnimNews