🔴 انتقاد شدید آیت الله اراکی از عملکرد ابولحسن فیروزآبادی در شورای عالی فضای مجازی
▪️آیت الله اراکی در دیدار با ابوالحسن فیروزآبادی دبیر منصوب حسن روحانی برای شورای عالی فضای مجازی ضمن انتقاد شدید از اهمال کاری این شورا در مدیریت فضای مجازی خطاب به آقای فیروزآبادی گفت:
سازماندهی نیروها کار شماست، کار شما مدیریت است نه موعظه و سخنرانی صرف. کار مجموعه شما این است که مدیریت کنید و مشکلات این فضا را کم کنید و بسترسازی کنید نه اینکه فقط موعظه کنید.
▪️عضو خبرگان رهبری ادامه داد: این چه حرفیست که شما می زنید و فقط سخنرانی می کنید؟
بله مسئولیت های اجتماعی به عهده مردم است اما سازماندهی کردن به عهده نهاد دولتی است، ما همه چیز داریم، محتوا داریم، نیرو داریم، این کار شماست که نیروها را سازماندهی کنید.
وی افزود: شما بسترها را فراهم کنید، پهنای باند بدهید، امکانات و نیروها را در جهت اصلاح فضای مجازی به خط کنید آنگاه خواهید دید که میلیون ها انسان حاضر خواهند شد.
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
🔴 روز علوم انسانی اسلامی
✳️ تعیین روز ارتحال علامه مصباح یزدی رضوان الله تعالی علیه (دوازدهم دی ماه) به عنوان روز علوم انسانیِ اسلامی
✅ پیرو درخواست جمعی از رؤسای دانشگاهها، پژوهشگاهها و مراکز تحقیقی فعال در زمینه علوم انسانی اسلامی و نیز مجمع عالی علوم انسانی اسلامی از دبیر محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی و همچنین وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی (رئیس شورای فرهنگ عمومی) مبنی بر تعیین روز ارتحال علامه مصباح یزدی رضوان الله تعالی علیه (دوازدهم دی ماه) به عنوان روز علوم انسانیِ اسلامی، شورای فرهنگ عمومی کشور به عنوان مرجع تصویب اولیه تقویم فرهنگی کشور، در جلسه مورخ ۲۲ آذرماه خود، با این پیشنهاد موافقت و سپس مصوبه مزبور را جهت تایید نهایی برای شورای عالی انقلاب فرهنگی ارسال نمود.
🔷 شایان ذکر است، حکیم بزرگوار مرحوم آیت الله مصباح یزدی(ره)، یکی از نظریهپردازان و مشوقان اصلی شکلگیری و تکامل علوم انسانی اسلامی طی دهههای اخیر محسوب میشدند و تعیین روز ارتحال آن استاد فرزانه به عنوان روز علوم انسانیِ اسلامی، میتواند فرصتی برای ارائه و ارزیابی سالانه دستاوردهای علمی در این عرصه و همچنین برگزاری برنامههای متنوع علمی یا ترویجی در باب علوم انسانی به صورت تعاملی تبدیل گردد.
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
#سخن_دیگران
🔴نقدی بر کوتاهنوشت دکتر مصلح با عنوان «علوم انسانی اسلامی» و «آیتالله محمدتقی مصباح»
🖊احمدحسین شریفی
جناب دکتر علیاصغر مصلح استاد دانشگاه علامه طباطبائی در کوتاهنوشتی ضمن اعتراض به نامگذاری روز رحلت #علامه_مصباح یزدی (۱۲ دی ماه) به روز «علوم انسانی اسلامی»، نکاتی بیان کرده است که بررسی آنها نیازمند فرصتی فراخ است.
در عین حال، ضمن دعوت از ایشان برای حضور در یک مناظره و گفتگوی علمی در این موضوع، در هر مکانی که صلاح میدانند، به اختصار چند نکته را متذکر میشوم:
نکته اول: نوشتهاند: «آیتالله مصباح درکی سطحی و مخدوش از فرهنگ و تمدن غرب داشت» پیشفرض این سخن آن است که شرط طرح ایده #علوم_انسانی_اسلامی این است که درکی عمیق و درست از فرهنگ و تمدن غرب داشته باشیم! روشن است که این پیشفرض، بدیهی نیست! بلکه نیاز به اثبات دارد و ایشان هیچ دلیلی برای اثبات آن بیان نکردهاند! همچنین هیچ توضیحی ندادهاند که به چه دلیل و با استناد به چه شواهدی درک آیتالله مصباح را از آنچه که فرهنگ و تمدن غرب مینامند، سطحی و مخدوش میدانند! ای کاش به جای این سخنان نادقیق و ناسنجیدنی، مورد یا مواردی از سخنان ایشان را برای اثبات مدعای خود ذکر میکردند!
نکته دوم: گفتهاند نظرات آیتالله مصباح «درباره علوم انسانی در حدّ سفارشهایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی بود.» اولاً، خوب است جناب ایشان بدانند که ایده «علوم انسانی اسلامی» بحثی ناظر به «فلسفه علوم انسانی» است و نه «مسألهای از مسائل علوم انسانی»! ثانیاً نمیدانم جناب ایشان چه فهمی از «علوم انسانی» دارند و چه میزان از آثار علامه مصباح را مطالعه کردهاند که چنین قضاوتی را درباره ایدههای ایشان در علوم انسانی دارند. آیا اطلاعی از اندیشههای ابتکاری ایشان در انسانشناسی اسلامی، حقوق اسلامی، اخلاق اسلامی، تعلیم و تربیت اسلامی، مدیریت اسلامی و امثال آن دارند و با این حال همه آنها را «صرفاً سفارشهایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی» میدانند؟! فی المثل آیا نظریه تعلیم و تربیت اسلامی علامه مصباح را صرفاً سفارشی اخلاقی میدانند؟!
نکته سوم: گفتهاند علامه مصباح درک درستی از نظریه «ادراکات اعتباری علامه طباطبائی» نداشته است! برای اینکه میزان درستی این سخن را بتوانیم بسنجیم کمترین انتظار از جناب دکتر مصلح این است که اولاً، «درک درست» از نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبائی را مشخص کنند! ثانیاً «معیار درستی درک خودشان» را بیان کنند؛ ثالثاً، معیار نادرستی درکهای دیگران را تعیین کنند. رابعاً، درک علامه مصباح از این نظریه را تقریر کنند؛ خامساً، معیار درستی فهم خودشان از نظریه علامه مصباح را بیان کنند و در گام ششم مشخص کنند که درک علامه مصباح از نظریه علامه طباطبائی نادرست بوده است!
نکته چهارم: گفتهاند عنوان «علوم انسانی اسلامی» در حد یک «تمنا و درخواست» است و یا «ترکیبی متناقض»! چنین سخنی نشان میدهد که ایشان از ادبیات تولید شده درباره این ایده در چندین دهه اخیر، مطلع نبوده و نیستند. تقاضا میکنم دست کم کتاب «رابطه علم و دین» علامه مصباح را، به عنوان یکی از پرشمار کتابهایی که در این موضوع نگاشته شده است، مطالعه کنند و سپس درباره این قضاوت خود به داوری بنشینند!
نکته پنجم: گفتهاند آیتالله مصباح «تصور میکرد که با قدرت عریان و فرمایشی میتوان علوم انسانی را دگرگون ساخت و به خدمت گرفت.» این هم نشان میدهد که متأسفانه جناب ایشان هیچ (یعنی هیچ) اطلاعی از اندیشهها و اقدامات علامه مصباح درباره علوم انسانی اسلامی ندارند! این نسبت چه تناسبی با اقدامات و اندیشههای کسی دارد که نزدیک به پنج دهه از عمر خود را (از سال ۱۳۵۳ تا واپسین روزهای عمرشان) صرف تأسیس نهادهای علمی و آموزش و پژوهش و تربیت دانشجو و پژوهشگر در این موضوع کرده است؟!
نکته ششم: نوشتهاند «اگر ضرورتاً امر دائر بر تعیین روزی با عنوان روز «علوم انسانی اسلامی» باشد، حضرت آیتالله جوادی آملی احقّ عالمان معاصر برای چنین عنوانی است». این بنده مفتخر به تلمذ در محضر آیتالله جوادی آملی بودهام؛ اما این سخن نشان میدهد متاسفانه ایشان اطلاعی از اندیشههای آیتالله جوادی هم ندارند. ای کاش یک بار، فقط یک بار، مهمترین کتاب ایشان در این موضوع یعنی «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» را مطالعه میکردند تا متوجه میشدند اساساً ایده و دغدغه اصلی ایشان در «علم دینی»، علوم طبیعی دینی است و نه علوم انسانی دینی!
🔻مجدداً آمادگی خود را برای گفتگو و مناظرهای علمی با جناب دکتر مصلح در موضوع ایده علوم انسانی اسلامی و بررسی دیدگاههای علامه مصباح یزدی اعلام میکنم. تعیین مکان و زمان این گفتگو را بر عهده جناب دکتر مصلح میگذارم.
@ahmadhoseinsharifi
#سخن_دیگران
🆔 @MAbdullahi
🌐 پاسداست «اراده معطوف به حقیقت»
1. تعیین سالروز ارتحال علامه مصباح یزدی رضوان الله تعالی علیه (12دی ماه) به عنوان #روز_علوم_انسانیِ_اسلامی بار دیگر بهانهای شد که عدهای مخالفت خود را با اندیشههای استاد مصباح آشکار سازند. بیتردید تضارب آرای اندیشمندان مسیری مناسب برای کشف حقیقت است، چنانکه امیر کلام فرمود: «إضرِبُوا بعضَ الرَّأیِ بعضَه یتولَّد منه الصَّوابُ»، اما جای تأسف است که نهتنها سیاستپیشهگان و روزنامهنگاران، بلکه برخی اهالی فرهنگ و دانایی نیز دستکم در برخی موضوعات، آهنگ این مسیر خوشسرانجام را ندارند. اتهامات بیاساس برخی روزنامهنگاران و سیاسیکاران بر شخصیت استاد مصباح داستان جدیدی نیست، عجب آن است که برخی اساتید فلسفه نیز که باید منادی گفتگو و مروج دانایی باشند، بر جایگاه اتهامزنی و طرح مدعیات بیدلیل تکیه زدهاند.
2. نویسنده ای محترم بدون استناد به آثار گفتاری/نوشتاری استاد مصباح ادعا دارد که ایشان «درکی سطحی و مخدوش از فرهنگ و تمدن غرب و بهخصوص فیلسوفان مدرن و معاصر داشت و نظرات وی درباره علوم انسانی در حدّ سفارشهایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی بود.» حتی مدعی آن است که ایشان «نظریه «ادراکات اعتباری علامّه طباطبائی» را... بهدرستی درنیافته بود.»
3. روی سخن با این استاد عزیز فلسفه است که خود پیش از این، اهل فرهنگ و دانش را به «اراده معطوف به حقیقت» فراخوانده است؟ آیا طرح اتهامات بیپایه بر ساحت بزرگان اندیشه اسلامی و علوم انسانی بدون ارائه کوچکترین شاهد از سخنان/نوشتههای وی برآمده از «اراده معطوف به حقیقت» است؟! آیا نفی ایده متعالی #علوم_انسانی_اسلامی بدون اقامه دلیل حاصل «اراده معطوف به حقیقت» است؟! کاش نویسنده محترم دستکم کتاب مبانی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه آیت الله مصباح یزدی را مطالعه میفرمود، سپس دست به قلم میبرد.
4. بخش دوم سخنان نویسنده محترم، ناظر به نفی ایده علوم انسانی اسلامی است. در حالی که حامیان این ایده، دیدگاههای مختلفی در خصوص وجه اسلامیت این علوم دارند، از پیش خود، معنایی برای آن دستوپا کرده، آن را نقد میکنند: «اگر مراد از «علوم انسانی» در عنوان «علوم انسانی اسلامی»، علوم انسانی (Humanities) شکلگرفته در دانشگاههای مدرن باشد، «علوم انسانی اسلامی» هنوز تحقق و تعینی ندارد و این عنوان را یا باید در حدّ یک «تمنا و درخواست» بدانیم و یا آن را ترکیبی متناقض تلقی کنیم.»
کدامین دیدگاه در میان طرفداران ایده علوم انسانی اسلامی، آن را این گونه تفسیر کرده است؟! پاسخ روشن است: هیچیک!!! آیا برای نقد نگرش مشتمل بر طیفی از دیدگاهها، کفایت میکند که بیاطلاع از آرای موجود، از پیش خود رأیی بتراشیم و با صدای بلند آن را متهم به تناقضآلودی کنیم؟!
5. استاد محترم در نهایت توصیه فرمودهاند «کاش... به بحرانهایی توجه میشد که ناشی از آسیبهایی است که به علوم انسانی دانشگاهی رسیده است.» این نکته سخنی بهجا و شایسته است. بیتردید اوضاع دانش و پژوهش در مراکز علمی ما با وضعیت مطلوب فاصله دارد، و بیشک یکی از عوامل دخیل در این وضعیت نابسامان، مسؤولان و تصمیمگیرندگان امورند. به گواهی شرح حال علمی نویسنده، ایشان از سال 1370 که «دبیر کمسیون علوم انسانی شورای پژوهشهای علمی کشور» بودهاند، تاکنون در نهادها و شوراهای پژوهشی علوم انسانی، منصب و مسؤولیت داشتهاند. جای این پرسش وجود دارد که در مناصب یادشده برای تحول در علوم انسانی چه تدابیری اندیشیدهاند؟
در خاتمه اراده های معطوف به حقیقت را به مطالعه این مقاله در تبیین دیدگاه استاد مصباح ارجاع میدهم.
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
علوم انسانی اسلامی و علم دینی از دید آیت الله مصباح.pdf
9.52M
📚 علوم انسانی اسلامی و علم دینی از دید آیت الله مصباح یزدی
کتاب نقد، شماره 76، پاییز 1394، ص125-181
در این مقاله تلاش شده است تصویری روشن و مستند از نگرش کلان حضرت استاد مصباح قدّس سرّه در خصوص علوم انسانی اسلامی ارائه شود.
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا فاطمة الزهراء
🔹دیر آمدم، در داشت می سوخت
🔹شعرخوانی شاعر طلبه آقای حسن بیاتانی در محضر مقام معظم رهبری
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
قصیده زیبای علامه محمدحسین غروی اصفهانی در مدح حضرت زهراء سلام الله علیها
دختر فكر بكر من، غنچه لب چو وا كند
از نمكين كلام خود حق نمك ادا كند
طوطى طبع شوخ من، چون كه شكرشكن شود
كام زمانه را پر از، شكّر جان فزا كند
بلبل نطق من ز يك نغمه عاشقانهاى
گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا كند
خامه مشك ساى من گر بنگارد اين رقم
صفحه روزگار را مملكت ختا كند
مطرب اگر بدين نمط ساز طرب كند گهى
دائره وجود را جنت دلگشا كند
منطق من هماره بندد چو نِطاق نطق او
منطقه حروف را منطقة السما کند
شمع فلك بسوزد از آتش غيرت و حسد
شاهد معنى من ار جلوه دلربا كند
نظم برد بدین نسق از دم عیسوی سَبَق
خاصه دمی که از مسیحا نفسی ثنا کند
وهم به اوج قُدس ناموس اله كى رسد؟
فهم كه نعت بانوى خلوت كبريا كند؟
ناطقه مرا مگر روح قُدُس كند مدد
تا كه ثناى حضرت سيدهٔ نسا كند
فيض نخست و خاتمه، نور جمال فاطمه
چشم دل ار نظاره در مبدأ و منتهى كند
صورت شاهد ازل، معنى حسن لم يَزل
وهم چگونه وصف آيينه حق نما كند؟
مطلع نور ايزدى، مبدأ فيض سرمدى
جلوه او حكايت از خاتم انبيا كند
بسملهٔ صحيفه فضل و كمال و معرفت
بلكه گهى تجلى از نقطه تحت «با» كند
دائره شهود را نقطه ملتقى بُود
بلكه سزد كه دعوى «لو كشف الغطا» كند
حامل سر مستسرّ، حافظ غيب مستتر
دانش او احاطه بر دانش ماسوى كند
عين معارف و حكم، بحر مكارم و كرم
گاهِ سخا محيط را، قطره بى بها كند
ليله قدر اوليا، نور نهار اصفيا
صبح جمال او طلوع از افق علا كند
بضعه سيد بشر، ام ائمه غرر
كيست جز او كه همسرى با شه لافتى كند؟
وحى و نبوتش نسب، جود و فتوتش حسب
قصهاى از مروتش سوره «هل اتى» كند
دامن كبرياى او دسترس خيال نى
پايه قدر او بسى پايه به زير پا كند
لوح قدر به دست او، كلك قضا به شست او
تا كه مشيت الهيّه چه اقتضا كند
در جبروت، حكمران، در ملكوت، قهرمان
در نشئات «كن فكان» حكم به «ما تشاء» كند
عصمت او حجاب او، عفت او نقاب او
سرّ قدم حديث از آن ستر و از آن حيا كند
نفخه قدس بوى او، جذبه انس خوى او
منطق او خبر ز «لاينطق عن هوى» كند
قبله خلق، روى او، كعبه عشق كوى او
چشم اميد سوى او، تا به كه اعتنا كند
بهر كنيزيش بود زهره كمينه مشترى
چشمه خور شود اگر چشم سوى سُها كند
"مفتقرا" متاب رو از در او به هيچ سو
زانكه مس وجود را فضه او طلا كند.
السلام علیک یا فاطمة الزهراء
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
🔻 درود بر مردمانی که دوربین ها از ثبت عشق و دلدادگی ایشان به آرمانهای مقدس نظام اسلامی عاجز مانده اند!
🔺 اینجا یکی از روستاهای فارسان استان چهارمحال و بختیاری است که اهالی آن کیلومترها پیاده یک #شهید_گمنام را تا گلزار شهدا بدرقه میکنند!
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
📩 رهبر انقلاب در دیدار خانواده آیتالله مصباح یزدی:
بزرگداشت جناب آقای مصباح یکی از واجبات کارهای حوزه و روحانیّت و ماها و همه است و بزرگداشت ایشان به معنای زنده نگه داشتن جهتگیری ایشان و راه ایشان است.
🔹 مرحوم آقای مصباح (رضوان الله علیه) یک خصوصیّات منحصربهفردی داشتند که من در مجموعه فضلای برجسته قم که از قدیم میشناختیم، و حالا هم بحمدالله برکات بعضیشان ادامه دارد، نگاه میکنم، جامع این خصوصیّات را کسی مثل مرحوم آقای مصباح مشاهده نمیکنم؛ علم فراوان، فکر خوب و نوآور، بیان رسا و واضح، انگیزهی تمامنشدنی و بینظیر، خلقیّات و رفتارهای شایسته و برجسته، سلوک و معرفت و توجّه معنوی و مانند اینها؛ مجموع اینها را واقعاً انسان نمیتواند پیدا کند. اینها در آقای مصباح جمع بود.
1401/10/05
متن کامل بیانات👇
https://eitaa.com/Mabdullahi/828
https://eitaa.com/Mabdullahi/829
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
رهبر انقلاب در دیدار خانواده آیتالله مصباح یزدی 1️⃣
مرحوم آقای مصباح (رضوان الله علیه) یک خصوصیّات منحصربهفردی داشتند که من در مجموعهی فضلای برجستهی قم که از قدیم میشناختیم، و حالا هم بحمدالله برکات بعضیشان ادامه دارد، نگاه میکنم، جامع این خصوصیّات را کسی مثل مرحوم آقای مصباح مشاهده نمیکنم؛ علم فراوان، فکر خوب و نوآور، بیان رسا و واضح، انگیزه تمامنشدنی و بینظیر، خلقیّات و رفتارهای شایسته و برجسته، سلوک و معرفت و توجّه معنوی و مانند اینها؛ مجموع اینها را واقعاً انسان نمیتواند پیدا کند. اینها در آقای مصباح جمع بود.
بالاخره رفتن برای همه هست: اِنَّکَ مَیِّتٌ وَ اِنَّهُم مَّیِّتُون؛ اگر چه خسارت است امّا بالاخره چارهای نیست، ناگزیریم؛ علاج این است که آن راه ادامه پیدا کند؛ آن ابتکار و آن کارهایی که ایشان کردهاند: همین «طرح ولایت» یکی از ابتکارات ایشان است؛ همین تشکیلات عظیم مرکز تحقیقات امام خمینی یکی از همان ابتکارات است؛ کتابهایی که ایشان نوشتهاند، چه کتابهای علمی، چه آنچه مربوط به اخلاقیّات و معنویّات و [برای] استفاده عموم و مانند اینها است، یکی از آن کارها است؛ اینها را نباید گذاشت تعطیل بشود. الحمدلله آثار ایشان از همه جهت خوب است؛ آثار صوتی ایشان خیلی آثار خوبی است. سخنرانیهای ایشان را یک مدّتی که در آن حسینیّه سخنرانی داشتند، در عصرهای ماه رمضان تلویزیون پخش میکرد؛ من مینشستم پای تلویزیون گوش میکردم؛ نمیدانم کِی بود. حالا من عصری مینشستم گوش میکردم؛ عصر ماه رمضان بود. به ایشان گفتم؛ گفتم اینها خیلی برجسته است، واقعاً خیلی خوب است؛ آدم مینشیند گوش میکند، واقعاً استفاده میکند. خب اینها نبایستی متوقّف بشود؛ نباید مسکوت بماند، فراموش بشود. ایشان آثار صوتی دارند، آثار مکتوب دارند، آثار مؤسّسه و بنیانهای مؤسّساتی، مثلِ آنهایی که اسم آوردیم ــ یا شاید هم غیر آنها که من خبر ندارم ــ دارند، الحمدلله فرزندان خوبی دارند، آقازادههای خوبی دارند؛ وَ بَثَّ مِنهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساء؛ الحمدلله؛ برکات نسلیشان هم برکات خوبی است.
در مورد حفظ آثار، نکتهای که وجود دارد، این است که نگذاریم این آثار کهنگی پیدا کند. یعنی آن روزی که ایشان این مؤسّسه امام خمینی را راه انداختند، یک کار تازهای بود؛ آیا امروز هم اگر به همان شکلی که اوّل راه افتاده، اداره بشود، باز هم تازه است؟ این، جای سؤال است؛ این به عهدهی شماها است. آقای رجبی و شما آقایان ببینید چه کار باید کرد که آن تازگی و طراوت حفظ بشود. آن اوّلی که ایشان این کار را شروع کردند، خب یک کار خیلی نوِ جدیدی بود، توجّههایی را به خودش جلب کرد؛ حالا هم باید همان جور باشد.
یا مثلاً کتابهای ایشان. خب حالا بعضی از کتابها، کتابهای علمی است، کتاب درسی است، مثلاً فرض کنید فلسفه؛ خب حفظش به این است که در حوزه در جاهایی که مقتضی است تدریس بشود؛ امّا برخی از آثار مکتوب ایشان آثاری است که باید در ذهنها جایگزین بشود؛ بحث علم و فن و مانند اینها نیست؛ فکر است؛ باید در ذهن مخاطب بنشیند. چه جوری میشود نشاند؟ امروز با صِرف اینکه حالا تعداد نسخههایی که از یک کتاب چاپ میشود، بالا باشد یا پایین باشد، مسئله تمام نمیشود؛ یعنی این جور کتابهای فکری [این جوری حفظ نمیشود]. چرا، بعضی از کتابها هست که وقتی تعداد و تیراژ بالا برود، این یک موفّقیّت است؛ فرض کنید کتابهایی که در شرح حال شهدا مینویسند؛ خب هر چه افراد بیشتر بخوانند، بیشتر بهرهمند میشوند. کتابهای فکری این جوری نیست؛ کتابهای فکری لازم است در فکر رسوخ کند؛ و این، صرفاً با نشر کتاب حاصل نمیشود. شما نگاه کنید غربیها در این کارها خوب واردند، خوب بلدند؛ ببینید مثلاً فرض کنید فلان متفکّر، حالا مثلاً هِگل مگر چند کتاب نوشته؟ افکارش را از داخل این کتابها استخراج میکنند و درمیآورند، تخلیص میکنند، خلاصه میکنند، آن فکر را با بیانهای مختلف، با زبانهای مختلف، با شیوههای مختلف پخش میکنند، منتشر میکنند. این کار [در مورد ایشان هم] باید انجام بگیرد.
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
رهبر انقلاب در دیدار خانواده آیتالله مصباح یزدی 2️⃣
من البتّه گمان میکنم قبلها به خود مرحوم آقای مصباح (رضوان الله علیه) یا شاید به بعضی از شاگردهای ایشان راجع به ملّاصدرا این حرف را زدم که کتاب ملّاصدرا تدریس میشود، امّا لبّ حرفهای ملّاصدرا چیست؟ ملّاصدرا چند مسئلهی اساسی دارد؛ اینها را پیدا کنید، بکشید بیرون، روی اینها بحث بشود، کار بشود، کتاب نوشته بشود، مباحثه بشود؛ این لازم است. در مورد خود آقای مصباح همین جور است و باید این جوری بشود. نگاه کنید، ببینید آن جهتگیری فکری ایشان، آن نقطه تمرکز فکری ایشان چیست، چه در مسائل فلسفی، چه در مسائل اجتماعی، چه در مسائل اعتقادی و فکری، در فضای مجازی و از این قبیل پخش میشود ــ یک تکّه حرف را پخش کنید، این منتشر بشود، در ذهنها بماند، به زبانها بیاید، تکرار بشود؛ و مثل مَثَلِ سائر(۵) که در زبانها تکرار میشود و میمانَد، این فکر بماند، معلوم بشود این، فکر آقای مصباح است؛ تا افراد اسم آقای مصباح را میآورند، هر کسی که دیده این تکّهها را، این نوشتهها را، ذهنش به یکی از اینها متوجّه بشود، یادش بیاید. مثلاً یکی از راههای پخش فکرِ یک آدمِ متفکّر برجسته عمیقی مثل آقای مصباح این است.
صوت هم خیلی خوب است. حالا شاید لازم نباشد از اوّل تا آخرِ یک سخنرانی را پخش کنیم ــ آن [کار] شاید یک مقداری تأثیر را هم کم کند ــ امّا بالاخره میتوان از یک صوتِ یک ساعته یا مثلاً سه ربع ساعتهای که مستمع را کاملاً جذب میکرده، مثلاً یک ربع ساعت مطلب درآورد.
یکی از چیزهایی که در این جلساتِ داخل حسینیّه ایشان نظر من را خیلی جلب میکند، این است که وقتی [فیلم آن را] پخش میکنند، آدم میبیند اوّلاً مستمعین که متراکم نشستهاند، همه جوانند، یعنی مثلاً یک آدم مسنّ بالای چهل سال شاید در اینها دیده نمیشود؛ همه جوانند. و [ثانیاً] همه همین طور محوند! این خیلی مهم است. من چون خودم سخنرانم، دهها سال [سخنرانی کردهام]، به این نکات توجّه دارم. چه زمانی هست که سخنران احساس میکند موفّق است؟ این نگاهها و برخوردها و بهاصطلاح آن نمایشهایی که از رفتار مستمع وجود دارد، نشاندهنده یک حقیقتی است؛ این را شما در سخنرانیهای ایشان مشاهده میکنید، یعنی این من را خیلی جلب میکند. ایشان چه دارد میگوید که این جور همه دلها را، چشمها را مجذوب کرده، مبهوت کرده؟ این تکّههای خاص را پیدا کنید، مکرّر پخش کنید.
خوشبختانه صدا و سیما نسبت به این قضیّه روی خوش نشان داده. حالا گاهی اوقات هست مسئولانِ رسانهها و مانند اینها روی خوش به یک چیزی نشان نمیدهند، [ولی] نسبت به کارهای ایشان الحمدلله صدا و سیما گرایش خوبی دارد و در ساعات مختلف [پخش میکند]. من گاهی عبور میکنم، [وقتی] نگاه میکنم میبینم، یا گاهی نشستهام میبینم که از ایشان چیزهای زیادی را پخش میکنند؛ حیات آقای مصباح این است، زنده بودن آقای مصباح این است.
خب جسم ایشان رفت، حیف هم بود، خیلی حیف بود، یعنی وجود ایشان واقعاً مایه برکت بود، آدم از دیدن ایشان استفاده میکرد؛ یکی از این کسانی [بود] که ما در طول عمر دیدیم از دوره جوانیشان، نه حالا؛ آن وقت که ایشان شاید هنوز ازدواج هم نکرده بود ــ من قبل از اینکه بیایم قم، در مشهد با ایشان آشنا شدم؛ گمان میکنم مثلاً سال ۳۶، ۳۷ بود ــ از آن وقت آدم میفهمید ایشان یک مرد متدیّن، اهل دین و اهل تقوا بودند. از جمله آن کسانی بود که «مَن یُذَکِّرُکُمُ اللهَ رُؤیَتُه» بود؛ رؤیت ایشان هم آدم را کمک میکرد، پیش میبُرد، به یاد خدا میانداخت. خب هر چه از آن جوانی گذشت، ایشان بهتر هم شد؛ اگرچه هر چه هست، مال همان دورهی جوانی است. شما جوانها قدر این دوره را بدانید؛ آنچه آن آخرِ کار به درد آدم میخورد و گیر آدم میآید و برای آدم میماند، همین [چیزی] است که حالا شماها کسب کردهاید و دارید کسب میکنید. جوانها قدر جوانیشان را بدانند.
خدا انشاءالله درجاتشان را عالی کند. بله، دو سال از درگذشتشان گذشت؛ دوازدهم دی بود. خداوند انشاءالله درجات ایشان را عالی کند و ایشان را مشمول مغفرت و رحمت خودش قرار بدهد.
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
139811241840242261967683.pdf
485.8K
🖊 وصیتنامه الهی سیاسی سردار دلها حاج قاسم سلیمانی
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi