eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
436 ویدیو
240 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
آسمان شد مست روی جانان عالم بالا گشته چراغان نسیم رحمت هر سو وزیده سید سجاد از ره رسیده یا علی جانم یا علی جانم کهکشان گل باران شده امشب شهربانو خندان شده امشب آمده از ره ماه دل آرا به تماشایش آمده عیسی یا علی جانم یا علی جانم شب میلادت، ره توشه خواهم از حسین امشب ششگوشه خواهم دست ما روسوی آسمان است فرج مهدی صاحب زمان است یا علی جانم یا علی جانم https://eitaa.com/Maddahankhomein
( دلاور ) شرمنده‌ام دلاور، گر دست و پا نداری اما در اين زمانه، معناى اقتداری رفتی به جنگ دشمن، با عشق دین و میهن من هرچه دارم از توست از من بگو چه داری؟ جز یک دل شکسته، بی دست و پا و خسته گرچه شدی فراموش، اما تو ماندگاری خاک وطن به همت، از دشمنان گرفتی نگذاشتی که حتیٰ دشمن بَرد غباری کردی حماسه در خون، در جنگ دشمن دون در کوه و دشت و هامون، الحق که افتخاری تو يادگار جنگی، جنگیِ بی تفنگی رزم‌آوری زرنگی، هر چند پا نداری پایت اگرچه روزی در راه دین شد از کف هستی نماد عشق و معنای پایداری دشمن گرفت اگرچه آرامش و قرارت... آرامشی که داریم، از توست یادگاری از دل نرفته‌ای تو گر دل‌شکسته‌ای تو با آنکه خسته‌ای تو چون کوه استواری گویم من از زبانت از نای نیمه جانت بر مردم زمانت، بی هیچ انتظاری : ماییم و قلب پرخون، افسانه‌ایم و افسون لیلای گشته مجنون، ما را نبین به خواری من (ساقی) غمین‌ام، با عشق همنشین‌ام با جام آتشین‌ام، از سر برم خماری . سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/Maddahankhomein
(روز جانبازان عزتمند و غیور مبارک) روز جــانبــاز است، میلاد اباالفضل علی آنکه مـاهِ عــالـم آرا شد ز رویـش منجلی بر شما بادا مبارک ای سلحشوران عشق! روز جـانبـازان و میـلاد ِ ابـاالفضـل علی. سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/Maddahankhomein
(اَلسّلامُ عَلَیكَ یٰا بٰابُ‌الحَوائـج) ا࿐❈❁࿐✿࿐❈❁࿐ا (علمدار حسین) مـاه شعبـــان آمد و قرص قمــر در سمــاوات ولا شـد جــلوه‌گــر اين قمــر، باشد ابـاالفضــل عـلی کز فروغش شد جهــانی منجـلی زاده‌ی امّ البــنـــین و مـــرتـضـــا ســبط پیغمبــــر امیــــــر انبــــیا یــاور و يــار و علمــــدار حسـين دلبـر و دلـدار و غمخـوار حسـين سـاقـی و سـالار دشـت کـــربـــلا مظهــر ایمـان و اخـلاص و وفـــا گــوهـــر دریـــای ایثـــار و شرف ثــانـی حیـــــدر شـهنـشـاه نجـف قلــزم فضـل و کمــال و معـرفت که «ابوفاضـل» بوَد او را صفت در سخاوت داشت دستِ حیـدری حسرت خورشید و ماه و مشتری بـاب حـاجـات و امیـــد شیعیــان چون مسیحا می‌هد بر مُرده جان از وفــا هــرگــاه می‌گويی سخـن نـام عبـــاس است شمــع انجمــن هرچه ميخواهم ز غـم دوری کنم تا که از شـادی بگويم بيش و کم بــاز آيـد کــربـــلا، در ذهــن مــن می‌کنم يـادی ز هفتــاد و دو تــن بـاغـی از احساس را ‌بيـنم عيـان گلــرخ عبـــاس را ، در آن میـــان نـام عبـــاسِ علـی، با کـربـلاست زآنکه (ساقی) رشـيد نيــنواست. سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/Maddahankhomein
قلم وقتی که صحبت از رخ و آن خال هنـدو داشت کـران تا بیــکران تـسبیـح یـا قهـار و یـاهــو داشـت نقـاب از چـهره ی مـاه بنی هـاشم عقب تا رفـت دگر خورشیــد از فرط خجـالت پـرده بر رو داشت شمیــم روح انگیــزی به دنبــال قدومــش بـــود گلاب و مشک و عنبر را میـان طـره گیــسو داشـت علـی بــا دیـدنــش هــر بـار لاحـول ولا میـگفـت چه حظی رویت قـد قـامـت آن مـاه دلـجـو داشت چه عبدصالـحی را دیده محـراب دعـا جـز او که درسجاده اش هرشب شمیم یاس و شب بو داشت چـه عیــسـایـی میــان دامـن ام البـنیـن بــوده که آب صحن او بر مردگـان هـم حکـم دارو داشـت خـدا میـخواسـت که از ابتـدا باب شـفا باشد شـفا سنخیـتی از اولــش با خلقـت او داشت خدا از خشم خـود وقتی کـه رو برداشت فهمیدند چـه نقاشـی بهت انگیــز در آن چشـم و ابرو داشت همـه دیـدنـد یــوم التـرویــه وقـت رجــز خوانــی خدا هـم دولتش بـر بـام کعـبه یک سخنـگو داشـت چنـان حیــن غضـب آلودگـی حیــدر نمــا میـشد که دشمن وقت رویـارویی اش رعشه به زانو داشت شمـار بـر زمیــن افتــاده ها در جـنگ با عبـاس حکایت از تـوان و قدرتش در ضـرب بـازو داشت فراری بـود دشـمن از هـراس قــوس ابـرویـش میـان معـرکـه سردار لشکـر رو به هـر ســو داشت نـه تنـها مادرش در رزم هـا تحسیـن او میـکرد کـه بیــن لشکــر اعـدا ابـالفضـلش ثنـاگـو داشـت کنـار علقـمه وقتـی کـه دستـش را جـدا کردنـد برادر یــاد زهــرا مـادرش دستـی بـه پهـلو داشـت https://eitaa.com/Maddahankhomein
مهر شده ست مشتری نور شمایل تو را ماه نموده آرزو جلوه ی کامل تو را وه چه قیامتی به پا کرده شکوه قامتت دیده زشوق دیده آن دیده ی خوشگل تو را ای در ناب هل اتی، دو دست کرده ای عطا دو بال هم بجای آن ، نداشت قابل تو را محمل رادمردی و فضل و فتوت و ادب دهر کجا توان کشد بار حمایل تو را خصلت توست مردی و عهدو وفا مرام تو ادب عصاره ای بود جمع خصائل تو را عقل شده‌ ست مات تو محو تو و صفات تو مانده که سجده چون کند قبله ی مایل تو را مرجع رساله می‌دهد غافل از اينکه جبرئیل عمر نهاده خوانده یک سطر رسائل تو را هم که به فضل قائلی هم که ابوالفضائلی شرح چسان دهد غزل جمع فضائل تو را گر که خدا زند سند جنت خود بنام تو داده یک از هزار حق مزد نوافل تو را کفر نگفته ام که حق مزد تو را بر آن شود تا بنهد وصال یار اجر مقابل تو را جنت بی حسین را کی تو پسندی از وفا نور حسین روشنی داده محافل تو را وافی شهره در وفا ساقی آل مصطفی قحطی آب شعله زد آتش در دل تو را دست بدادی و بصر هم که سپر نموده سر تا ندهد فلک هدر قربه حاصل تو را آه از آن دمی که شد تیر به مشک آب تو خرد نمود موج غم زورق ساحل تو فاطمه گشته در خروش وز غم روضه ات زهوش باز نمیکنم از این بیش مقاتل تو را کاش که در قیامت از جمله شاهدان شوم تا که به دیده بنگرم کیفر قاتل تو را دست تهی نمی رود سائلی از سرای تو ام بنین عطا کند حاجت سائل تو را https://eitaa.com/Maddahankhomein
✨﷽✨ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧✨🌺✨✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ آمدی با دست تو باب الحــوائج وا شود دفتر عشــق و وفا با غیرتت امضـا شود آمدی تا جرعه جرعه تشنگی نوشد فرات اشک دریا در نگــاه مَشک تو معــنا شود ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧✨🌺✨✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم عجل لولیک الفرج دل را همه دم به کربلا راهی کن با نوکری منتقمش شاهی کن خواهی که حسین از تو راضی باشد در روز ولادتش، فرج خواهی کن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام نرگس که عطر گلشنش را دوست دارد از روضه ها گل چیدنش را دوست دارد یاسی که خود در بین گلها برگزیده است این یاس رنگ سوسنش را دوست دارد سیمای لاله سرخ گون کرده جهان را اما به شدت لادنش را دوست دارد یعنی گلاب او معطر تر شده که حتی گل پرپر تنش را دوست دارد گویی یدالله است که مشکل گشا هم بوسه به دستِ روشنش را دوست دارد آغوش او امن است که حتی امامش در بی پناهی مامنش را دوست دارد سر می گذارد روی دامان سکینه انگار که پیراهنش را دوست دارد چشمش به پایین است رو در روی زینب گویی که نقش دامنش را دوست دارد آخر چقدر این سر به زیری جان خواهر او جان خواهر گفتنش را دوست دارد آنقدر شاعر هست که حتی عدو هم اشعار ناب و مُتقنش را دوست دارد وقتی نگاهش می کند مولا پیاده آن قامت مردافکنش را دوست دارد بر آن خدا که آفریدش آفرین باد احسن بر او که احسنش را دوست دارد زینت کریمی نیا https://eitaa.com/Maddahankhomein
همه‌ی کوچه ها چراغان است دهه‌ی فجر و ماه شعبان است ماه شعبان که ماه میلادِ سید و سرور شهیدان است آن حسینی که نام زیبایش تا ابد ذکر اهل ایمان است کربلا شمع باشد و قلبم گرد این شمع مثل پروانه است بعد میلاد حضرت خورشید روز میلاد ماه تابان است روز میلاد حضرت سجّاد غرق شادی تمام ایران است ما به دل مهر اولیا داریم راه ما راه دین و قرآن است دشمنِ دشمنانِ اسلامیم دشمن از دست ما پریشان است حامی این نظام خواهد بود هر کسی پیرو شهیدان است این بود اعتقاد قلبی ما بشنود هر کسی که بیگانه است دشمنی با نظام اسلامی دوستی با نظام شیطان است مهدی شریفی https://eitaa.com/Maddahankhomein
(اَلسّلامُ عَلَیكَ یٰا اَبٰاعَبدِاللّٰهِ‌الْحُسَیْن) میلاد سومین امام بر حق، حضرت حسین بن علی (ع) بزرگ پاسدار جهان اسلام و روز پاسدار مبارک باد. « هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة » چرا چرا که فقط دَم زنیم، از غم تو ؟ که درس‌های بزرگی‌ست در مُحرّم تو ولی چو درک نکردیم انقلاب تو را... دریغ و درد که هی دم زدیم از غم تو مُحرّمِ تو نه تنها غم است و شیون و آه که حک شده‌ست شعار تو روی پرچم تو تو درس «عزت و آزادگی» به ما دادی به خون خویش، که پنهان شده به ماتم تو تو پاسدار بزرگ جهان اسلامی که دین شد احیا با نهضت مکرّم تو تو ایستادی چون کوه در بر ظالم شنیده‌ایم اگرچه ز قامت خم تو تو خم نگشتی و اِستاده بوده‌ای چون سرو که سرفراز برفتی! ، به‌روح اکرم تو... تو را ضعیف سرودند شاعران به‌خطا چرا نگفتند از اقتدار محکم تو ؟ بدا به حال کسی که فقط غمت را دید که این‌چنین می‌گوید وی از مُحرّم تو : «به رغم مدعیانی که منع گریه کنند، نشسته‌ایم سر سفره‌ی فراهم تو» چه سفره‌ای که فقط بوی قیمه‌اش عالی‌ست وگرنه نیست در آن قصه‌ی مُسلّم تو تو جان، نثار نکردی برای گریه‌کنان که دم زنند فقط از غم دمادم تو تمام علقمه تسلیم اختیار تو بود که کار دریا را می‌کند فقط دم تو به تشنه‌کامی تو می‌کند اشاره کسی که قطره‌ای نچشیده ز بحر اعظم تو چنانکه علقمه و بحرها شود تجمیع نمی‌شوند یکی قطره در بَرِ یَم تو تویی تو قلزم فیض و غمامه‌ی رحمت که پی نبرده جهانی ز جهل، از نَم تو تو تشنه‌کام نبودی که بوده‌ای سیراب خوشا کسی که لبش تر شود به زمزم تو اگر اراده‌ی تو ، بود تا بنوشی آب... فرات، خود می‌آمد به خیرمَقدم تو قرار بود که (ساقیِ) دشت کرببلا نشان دهد ادبش را به اهلِ عالَم تو وگرنه خیل شغالان فرار می‌کردند به علقمه ز هَراس از نبرد ضیغم تو سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/Maddahankhomein
علیه السلام چراغِ دامنِ محرابِ عشق من تا اوست مرا به سینه نهان و به دیده پیدا اوست دل شکسته ی خود را به دست او دادم که اوست دلبر من، اختیار من با اوست به دیده خاک رهش می کِشم که می دانم یگانه ای که بُوَد قبله گاه دل ها اوست امید بسته ام امشب به رحمت عامش که ماه پنجم شعبان ز چهرِ زیبا اوست امام زهد و نماز و دعا که در عالم به هر کجا که زند عشق خیمه، مولا اوست مدینه را ز جمالش ستاره باران کرد که یادگار منا و صفا وبطحا اوست ز آسمان امامت دوباره کرد طلوع مهی که آینه دار علی اعلا اوست ولیّ چارم یزدان کز آدم و عالم تمامْ بنده ی فرمان بَرند و مولا اوست فروغ دیده ی عُبّاد، حضرت سجاد کسی که ترجمه ی آیه های تقوا اوست حدیث ماهی و نان های خشک و دُرّ و نمک بُوَد عجیب ولیکن بر آن توانا اوست جمال پنج تن اَر جویی اندر او بنگر حسن، حسین، محمد، علی و زهرا اوست کسی که زهد از او کسب می کند "یحیی" کسی که ناز لبش می کشد مسیحا اوست کسی که یوسفِ صدیّق را رهایی داد به یک شهادتِ طفل از کف زلیخا اوست کسی که کرد عصا را چو مار، وز نظرش دوباره مار عصا شد به دست موسی اوست به جز به "اشهدُ اَن لا اله الّا الله" کسی که هیچ نیاورده بر زبان "لا" اوست کسی که حال نمازش به نیشِ مُهلِک مار نیافت هیچ تزلزل، نداشت پروا اوست سفیرِ عشق در احیای انقلابِ حسین امامِ خَلق به فرمان حق تعالی اوست کسی که کشتی در خون نشسته ی دین را فکند باز بر امواجِ سبزِ دریا اوست کسی که پرچم خونْ رنگِ دشتِ "ماریه" را به دست همت خود داشته است برپا اوست بگو خلیل که یک جا اگر در آتش رفت خلیلِ در دلِ آتش فتاده، صد جا اوست اگر به مصلحتی بود مدتی بیمار حیات بخشِ قلوب و طبیبِ جان ها اوست گل عشيره ی عشق و گلاب عاشورا که دل نواز ترین عطر لاله ها با اوست گهی به اشک و دعا، گاه با نماز و پیام نگاه داری اسرار کربلا با اوست شنیدى اَر عظمت های صبر زینب را امام زینب کبری، ولی والا اوست به قتلگاه خرید اَر چه جان او زینب به هر بلیّه، دل عمّه را تسلّا اوست دلیل دفن، تنِ بی سر شهیدان را کفیلِ قافله در سایبان سر ها اوست میان آن همه مردان کربلا، مردی که ماند و دادِ شهیدان گرفت، تنها اوست نثار کردن خون با برادرانش بود خراب کردن کاخ یزیدیان با اوست بنای ظلم و ستم از کلام او بشکست اگر اسیر ولیکن امیر دل ها اوست به رغم نرمی آهن به پنجه ی "داوود" کسی که بسته به زنجیر شد سراپا اوست به دست، سلسله دارد که که این رضای خداست کسی که سلسله جنبان امر دنیا اوست ز خطبه خواندن او کوفه کرد یادِ علی کیانِ کوفه به حیرت که این علی یا اوست هنوز از در و دیوار مسجد اُمَوی رسد ندا که چراغ حریم طاها اوست به وقت خطبه ی او از اذان خصم چه غم؟ که شامیان همه دانسته اند مولا اوست مگو موذّن مسجد! اذان بی هنگام که مفتخر به اذان و اقامه تنها اوست عزا برای شهیدان، میان کاخِ ستم کسی که کرد به شام این حماسه اجرا اوست اگر یزید بپرسد ز چوب منبر هم کند خروش که او بر حق است و حق با اوست از این زیاده "موید" توان مدحش نیست که طبع ما چو یکی قطره است و دریا اوست سلام ما به حریم مقدسش به بقیع! که در مدینه یکی قبله ی دل ما اوست شب بقیع به چشم فرشتگان،روز است در آن حریم که "والشمس" و هم "ضحاها" اوست مرحوم https://eitaa.com/Maddahankhomein