eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
413 ویدیو
238 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5902318468195158081.m4a
1.3M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم پیش‌مظلوم دوّم محرّم ورود کاروانِ حسینی به کربلا مولاتی اُمّ‌المصائب مولاتی اُم‌ُّالمصائب احترامت باشد واجب مولاتی اُمّ‌المصائب بر اَسداللّه‌ِالغالب مولاتی اُمّ‌المصائب یاد آور فاطمه و .... مولاتی اُمّ‌المصائب علیِ ابنِ ابیطالب مولاتی اُمّ‌المصائب سیّدتی اُم‌ُّالبُکاء سیّدتی اُم‌ُّالبُکاء آئینه‌یِ حُسنِ زهرا سیّدتی اُم‌ُّالبُکاء خطبه‌هایت مثلِ مولا سیّدتی اُم‌ُّالبُکاء صبرِ تو باشد دلیلِ.... سیّدتی اُم‌ُّالبُکاء حفظِ بیرقِ عاشورا سیّدتی اُم‌ُّالبُکاء عقیلةُالعرب زینب عقیلةُالعرب زینب ستونِ روضه و مذهب عقیلةُالعرب زینب بر لبِ تو ذکرِ یارب عقیلةُالعرب زینب نوحه‌ِیِ اربابِ بی‌سر عقیلةُالعرب زینب شد امان از دلِ زینب عقیلةُالعرب زینب https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5902318468195158085.m4a
2.89M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه دوّم محرّم ورود کاروان حسینی به کربلا سبک تنها ثروتِ من..... می‌کوبه رو زمین شیرِ دین عَلمو داره می‌کُشه این دلهره حرمو گرد و خاکایِ این صحرا قاتلمِه روضه‌خونِ حسین آتیشِ دلمِه تو این صحرا چرا پیچیده برادر بویِ سیب نَمون اینجا شومِه فکرِ سپاهِ نانجیب می‌ره بالا پیش چشمِ حرمِت شیب الخضیب بِنفسی اَنت ثاراللّه وَابنَ ثارِه تو نباشی زینب می‌شه آواره وای از کربلا/۴/ سخته حتّی واسهَ‌م بشنوم روضه‌َتو می‌میرم ببینم سرِ بر نیزه‌َتو دلواپسیِ من خنجر و حنجره دلواپسیِ تو خیمه و معجره دیگه نگو از تهِ گودالِ بلا حسین گِره به مو می‌خوره چنگِ بی‌حیا حسین وای پشت وُ رو چرا می‌شه تنِت با پا حسین بِنفسی اَنت ثاراللّه وَابنَ ثاره زیرِ سُم‌ها پیکرِ پاره پاره وای از کربلا/۴/ https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5902318468195158083.m4a
2.24M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه دوّم محرّم ورود کاروانِ حسینی به کربلا سبکِ صفایِ زندگیم..... عجب خاکِ عجیبیه چه بویِ خوشِ سیبیه از اینجا ببرم حسین چه صحرایِ غریبیه‌ می‌ترسم از هلهله‌یِ لشکر می‌ترسم از نگاهِ این مردم نگاهشون مثلِ اوناست که جمع.... کرده بودن درِ خونه هیزم اِی غریبِ مادرم حسین/۴/ از نفس زدنِت نگو دیگه از پیرْهنِت نگو نگو که چطوری می‌شه پشت وُ رو بدنِت نگو چطوری باشم و ببینم که.... نَفَس نفس می‌زنی تو گودال چنگِ حرامیا می‌ره سمتِ.... معجرم و گوشواره‌یِ اطفال اِی غریبِ مادرم حسین/۴/ عَلم رو شونه‌یِ یَلِه دشمنت وِلْ معطّله علمدار بخوره زمین اَمان از چشمِ حرمله از چشمِ هیزِ دشمنات اِی وای از خیمه‌یِ مُخدَّرات اِی وای ناله بزن برا اَسیری‌مون حسین قتیلَ العبرات اِی وای اِی غریبِ مادرم حسین/۴/ https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5976507538537975037.mp3
2.68M
قرار دل بی‌شکبیم سلام امام زمان غریبم سلام میدونم‌صدامو داری‌میشنوی حبیبم سلام سلامم به غمهای بی انتهات به‌خون‌گریه‌های‌ رَوون‌ از چشات تو مظلوم‌تری از حسین شهید بمیرم برات پریشون‌حال و غمگینی پای روضه‌ که می‌شینی ماها می‌شنویم امّا تو مُصیبت‌هارو می‌بینی ‌کِی میشه گمشده‌ی خیمه‌نشینم؟ بین این گریه‌کُنا تورو ببینم؟ قدّ یک لحظه کنار تو بشینم یاصاحب‌الزمان ادرکنی _ نمیذاری که حَبط‌شِه اعمال من تو دلواپسی واسه احوال من رسیده چقدر خیر تو دائماً به امثال من تو داری هوای دل زار مو جلو می‌بری با دُعات کارمو تو‌ نورانی کردی با یادت خودت شب تارمو دوسِت دارم بی اندازه غمت دنیـامو می‌سازه بَدم امّا خاطر جمعم که آغوشت واسم بازه چه عذابی بدتر از ندیدن تو؟ یعنی میشه دیگه با رسیدن تو؟ طِی بشه دربدری کشیدن تو... یاصاحب‌الزمان ادرکنی https://eitaa.com/Maddahankhomein
488.5K
زمینه شب سوم طبقو برگردونید برید؛ ازتون من خواهش میکنم  قول میدم صدای گِریَش نیاد، من خودم آرومِش میکنم(۲)  رهاش کنید جایِ این فکری به حالِ تَرَکِ لباش کنید  فکری به جایِ زنجیرِ روو دست و پاش کنید؛رهاش کنید توی اِزدحام زدنش/مجلس حرام زدنش/ گفت بابا میخوام،زدنش زدنش زدنش  تا چشاشو بست زدنش/دندوناش شکست زدنش  چند تا مردِ مست،زدنش زدنش زدنش رحم کن سَرو بِبَر دختره بی طاقته آااه یادگاریه دست من امانته (۲) 🥀 مگه این دختر چندسالشه ، که موهاش اینجوری شد سفید غیر باباش ازتون چی میخواد ؟ واسه چی انقدر زجرش میدید؟ تو رو خدا یه مسلمون مگه پیدا نمیشه بین شما؟ خودتون دختر دارید آخه بی مروتا، تو رو خدا خواب بودی توو خواب، زدنت/مجلس شراب زدنت/تا که گفتی آب، زدنت زدنت زدنت  بی سوال جواب، زدنت/ بی حساب کتاب زدنت/ آخ برا ثواب زدنت زدنت زدنت  دست رو دلم نذار از بابات خبر نگیر آه می‌کُشی منو دست روی کمر نگیر 🥀 من ازین تنهایی دلخورم، منی که با درد هم بازی ام من بابامو می‌خوام هرجوری هست، به سر بریده‌شم راضی ام  منو زدن بوی نون داره میاد چی شده مهربون شدن؟ کی غذا خواستم عمه؟ بگو بابامو بدن، منو زدن افتادم زمین زدنم/ پاهامو ببین زدنم/ به بابام نگین زدنم زدنم زدنم هی میرن میان می‌زنن/ هرچقد میخوان می‌زنن/ خولی و سنان می‌زنن می‌زنن می‌زنن  من بابامو می‌خوام حرف من کجاش بده؟ من بابامو میخوام طاقتم سر اومده  https://eitaa.com/Maddahankhomein
حجاج رسیدند به دنبال حسین مبهوط تماشا شده اند آل حسین انگار دگرگون شده احوال حسین خاکی شده بدجور پر و بال حسین با اشک به سجده رفته بر درگه عشق در کرب و بلا، وادی و منزلگه عشق ره باز کنید آمده فخر دو سرا باید که بنازد به خودش کرب و بلا از راه رسیده است ناموس خدا آن دختر شیرین سخن آل عبا دردانه ی شاه آمده بر شانه ی ماه لاحول و لا قوة الا بالله در حال خوش کودکی اش رفته به خواب شش ماهه ی ارباب در آغوش رباب می چرخد عمو دور حرم مثل عقاب هستند تمام مشک ها مملو آب یک لحظه گلوی کوچکی تشنه نماند در کل مسیر، کودکی تشنه نماند رحمت به ابالفضل و به جود و کرمش رحمت به نگاه نافذ و محترمش آرامش زینب شده با هر قدمش هستند حسینیان به زیر علمش طفلان حرم که مست عطر یاس اند آرام همه در کنف عباس اند این قافله ی عشق پیمبر دارد بوی نفس حضرت مادر دارد در معرکه ها، شیر دلاور دارد یک مرد به نام علی اکبر دارد در هر نفسی بود رکاب زینب باید به علی گفت نقاب زینب حال همه را گفته ام اما زینب روزش شده در کرب و بلا همچون شب جانش ز غم و غصه رسیده بر لب افتاد از آه و گریه کردن در تب بر هر دو لب حسین، چشمش را دوخت با روضه ی هاهُنا... دل زینب سوخت می گفت حسینش، غم عظمی اینجاست داغی که از آن سوخته طه اینجاست آن ذبح که گفتند فَدَینا... اینجاست ای خواهر من، جدایی ما اینجاست پایان ندهد به اشتیاقِ من و تو هرچند که اینجاست فراق من و تو ای خواهر من، کشته ی امیال شوم از تشنگی ام خسته و بی حال شوم مذبوح و شهیدِ ته گودال شوم زیر سم ده اسب لگدمال شوم پیراهن خونی مرا غصب کنند بالای سنان، رأس مرا نصب کنند باید که جفا ببینی و صبر کنی سرهای جدا ببینی و صبر کنی یک کرب و بلا ببینی و صبر کنی گودال مرا ببینی و صبر کنی باید که بلا را بپذیری، بروی باید که بدون من اسیری بروی https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای مسلمانان سه سالم بیش نیست یک دل صد ساله چون من ریش نیست یک نفر گوید که بابایم کجاست تا ببیند او که این احوال ماست گویمش تا معجر من را ربود دشمن از وقتی که پهلویم نبود گویمش از مجلس ابن زیاد گیسوان عمه در دستان باد گویمش از ترس سوق بردگان از جنود دیو و جور ساربان جای دست زجر نیلی گشته است گل نما اما ز سیلی گشته است ای پدر شیرین زبانت را زدند میزبانانت پدر خیلی بدند ای پدر مانند زهرا گشته ام کو به کو صحرا به صحرا گشته ام خارها رفته است در پاهای من صد گل نیلوفری دارم به تن سخت از مرکب پدر افتاده ام مرگ را اکنون دگر آماده ام آن نوازش های تو بابا کجاست درد بی بابا شدن بر من رواست؟ ای عجب دشمن غذا آورده ای؟ یا سری از تن جدا آورده ای؟ وای این سر مال بابای من است وای این بابای زیبای من است تو بیا این بار در آغوش من با سه ساله دختر خود کن سخن آنکه کرد این کار را بابا بگو تا شوم با خشم بی حد سوی او کرده ریشت را چه کس با خون خضاب نقش رویت را نمود این سان خراب گردنت را آنکه این سان رگ برید خیزران بر روی لبهایت کشید ای پدر با تو که آورد این ستم رفت از یاد آنچه بودم از الم ای پدر همراه خود من را ببر جز تو من چیزی نمی خواهم دگر https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیهاالسلام 🔸کوچه‌های کنعانی🔸 بیا که خانۀ چشمم شود چراغانی اگر قدم بگذاری به چشم بارانی بیا که بی‌تو نیامد شبی به چشمم خواب برای تو چه بگویم از این پریشانی؟ چرا کنم گله از روزهای دلتنگی؟ تو حال و روز دلم را نگفته می‌دانی! نه دل بدون تو طاقت می‌آورد دیگر نه تو اگر که بیایی همیشه می‌مانی چه کرده با دل من داغ، دور از چشمت چه کرده با دلم این گریه‌های پنهانی ببین سراغ تو را هر غروب می‌گیرم قدم قدم من از این کوچه‌های کنعانی نسیم مژدۀ پیراهن تو را آورد نسیم آمده با حال و روز بارانی نسیم آمده با عطر عود و خاکستر نسیم آمده با ناله‌ای نیستانی بیا که دختر تو نیست ماندنی بی‌تو بیا که کُشت مرا این شب زمستانی! ✍🏻 ☑️ @Maddahankhomein
از اینرو دختری بابایی ام من که دستانم فقط در دست او بود ازاین رو دختری خوشبخت بودم که جایم روی زانوی عمو بود خرابه نیست جای دختر شاه که جای او حریر قصر نورست سر نی نیست جای شاه عالم که جای شه سریر قصر نورست پدر بگشای یکدم چشم خود را به گیسوی پریشانم نظر کن ز آتش گیسویم کز، معجرم سوخت پدر یک امشبی با من سحر کن مرا میداد زجر آن ضجر کافر کتک میزد مرا در دشت و هامون زگیسویم کشید و بر زمين زد که شد این صورتم غرقابه ی خون به روی خار با پای برهنه به من شلاق و گاهی مشت میزد کمک حالم چو میشد عمه زینب سنان ما را به قصد کشت میزد ز سویی خنده های شمر و خولی میان قافله میکشت ما را ز سوی دیگری از بهر آزار نگاه حرمله میکشت ما را کنون بخت بدم بین ای پدر جان خرابه گشته جای دختر تو به بزم من طبق آورده‌ اند و میانش تحفه ای شد از سر تو بگو روی و محاسن از چه خونین گلویت را چرا از کین بریدند یتیمم از چه در طفیلی نمودند تنت را از چه رو گرگان دریدند رقیه هستم و باب الحوائج ملیکه، دخت شاهنشاه عشقم کنار عمه جانم تا قیامت ملیکه، شاه بانوی دمشقم @Maddahankhomein
روضه خوان‌! از غصه‌ام از ماتمم از غم بخوان رحم کن بر گریه‌کن‌ها، روضه را نم نم بخوان سیلیِ محکم نخوردی و نمی‌فهمی مرا سینه زن می‌فهمدم، این روضه را محکم بخوان روضه خوان! من از تو ممنونم ولی پیش عمو لطف کن از روضه‌های معجر من کم بخوان دم به دم با سینه‌زن‌هایم، خودت هم دم بگیر روضه‌های کوفه تا شام مرا از دم بخوان داغ‌هایم را شمردی یک به یک، یک داغ ماند روضه‌ی از اربعین جا ماندنم را هم بخوان ✍ @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا