#امام_حسن_مجتبی علیه السلام
شرمنده اند از تو ، تمام کریم ها
افتاده است لرزه به گام کریم ها
خوابیده بخت تخت سلیمان و یوسف و
از هم گسسته است زمام کریم ها
وقتی که نخل خشک به اذنت رطب دهد
پس شهدتان رسیده به کام کریم ها
آیا سه بار هستی خود بذل کرده است؟
حاتم که شهره است به نام کریم ها؟
آیا رسد برادر کوچک به ارث ؟ آه
ارثی بزرگ قدر مرام کریم ها
پرواز کرده اند دو تا یاکریمتان
در آسمان سرخ به بام کریم ها
وقتی که خوانده اید شما روضه بر حسین
یعنی که بوده اید امام کریم ها
باور نمی کنم که نبودید پیش او
ثابت نمی شود به کلام کریم ها
طعم طهور نور شما کربلایی است
"احلی،من العسل" لب جام کریم ها
بی صحن و بی حرم شده این شعر زائرت
بی ساغر است سکر مدام کریم ها
داریم یک کریم که می آید و حرم.....
دارند باز قصد ادامه کریم ها
بااین دو خط خطی شده شیدای زینبت
خواهنده ی جواب -سلام کریم ها
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#بالحسن_الهی_العفو
#امام_حسن_مجتبی
#ولادت #کریم_اهلبیت
هدیه به پیشگاهِ #حضرت_موسی_بن_جعفر علیه السلام
جشن برپا شده در عرش معلی امشب
غرق شور است و شعف سید بطحا امشب
هدیه ای داده خداوند به زهرا امشب
بنویسید که حیدر شده بابا امشب
آمد از ره پسر ارشد مولا امشب
شعفی در دل سُکّانِ سَماوات بپاست
آمده آنکه تجلیِ کراماتِ خداست
معدن رحمت و جود و کرم و لطف و سخاست
به لب حضرت جبریل چنین شور و نواست
اهل عالم کرم از او شده معنا امشب
این حسن کیست که عالم همه دیوانه اوست
(این چه شمعی است که دلها همه پروانه اوست)
همه جا صحبت از الطاف کریمانه اوست
فاش گویم به هرآنکس که درِ خانه اوست
که بساطِ کرمش هست مهیا امشب
به فدایش همه زندگی و جان و تنم
به جز از وصفِ کرامات حسن دم نزنم
(روزها ذکر من این است و همه شب سخنم)
که غلامی ز غلامانِ امامِ حسنم
کاش پرونده من را کند امضا امشب
اهلِ عالم همگی ریزه خورِ خوانِ حسن
ملکِ وحی بود قُمری بستانِ حسن
هست ذکرِ لبِ عشاق و محبانِ حسن
(تا ابد هرچه کریم است به قربانِ حسن)
حُسنِ بی حد و عدد آمده دنیا امشب
امشب از یار عقیق یمنی میخوام
عشق ، مانند اُوِیسِ قَرَنی میخواهم
نَفْسِ دور از فِتَنِ اَهرِمَنی میخواهم
سائلم ، لطف و عطای حسنی میخواهم
گوید ای کاش که آمین دعا را امشب
سروده : #یونس_وصالی (یونس)
http://eitaa.com/Maddahankhomein
سرود ولادت.m4a
1.71M
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#سرود
🔹ماه مدینه🔹
دور گهوارۀ آقامون چقدر شلوغه
روی ماهش توی آسمون چه پر فروغه
خورشید، مهتاب، بارون، همه اومدن
لبها، خندون، دل شاد، که بگن حسن
خوش اومدی خوش اومدی
دنیا رو زیبا کردی
توی زمین و آسمون
دوباره غوغا کردی
«ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند»
گل خنده رو روی لبهای همه میکارند
«جانم حسن ای جانم حسن»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از همه دل میبره با خندههاش دوباره
گل شادی از توی آسمونا میباره
مولا امشب عیدی میده به همه
مژده مژده، شاده دل فاطمه
روی لب فرشتههاست
آیه به آیه کوثر
برای تهنیت میان
به محضر پیغمبر
در خونۀ کریم اومدیم و میدونیم
همههستیمونو به امام حسن مدیونیم
«جانم حسن ای جانم حسن»
📝 #سیدرضا_حسینی
✅ @Maddahankhomein
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#قصیده
🔹خورشید حجاز🔹
میرسد باز به گوش دل ما این آواز
چه نشستید که درهای عنایت شد باز
جاری از طور ولایت شده سرچشمۀ نور
چشم دل خیره شد از دیدن این چشمانداز
تا که از چرخ چهارم شِنَوَد «روحالله»
سخنی روحافزا، زآن دو لب روحنواز
گفت «یا محسن» و از وجه «حسن» پرده گرفت
زُهره گردید همآغوش جگرگوشۀ ناز
به صفای قدمش ماه خدا گشت دو نیم؟
یا نبی آمد و شقّالقمر است این اعجاز؟
مکّه در زمزمۀ آیۀ «فَاخلَع نَعلَیک»
وادی قدس شد از جلوۀ خورشیدِ حجاز
ای که از طلعت تو صبح سعادت سر زد
ای حقیقت که بود تحت شعاع تو مَجاز
به خدا آینۀ حُسنِ رسولاللهی
ای ظهور ازلی، ای ابدیّتپرواز
به جمال ملکوتی تو هر کس نِگَریست
آفرین خواند بر آن صورت و صورتپرداز
جز تو، ای سیّد و سالارِ جوانان بهشت
در سراپردۀ عصمت که شود مَحرم راز؟
کَرَمت نامتناهی بُوَد، ای چشمۀ فیض
تو سراپا همه نازی، دگران دست نیاز
از همان روز که شد شاهدِ محراب، علی
رهبری یافت به بالای بلندِ تو طراز
همۀ سعی تو آن بود که کوتاه شود
دست نامحرم از این مکتب محرومنواز
آه و افسوس که همراه سپاه تو نبود
یک وفاپیشه و یک جانبهکف و یک سرباز
اُمّت از دایرۀ عشق تو بیرون رفتند
ای وجود تو به تشریف امامت ممتاز
عرقِ شرم به پیشانیِ سجاده نشست
چون عدو کرد به تاراج حرم دست دراز
مصلحت بود که کارِ تو به صلح انجامد
راز هر مصلحتی را نتوان کرد ابراز
ارزش صلح تو را گر نشناسند، چه باک
خلق در شیب نشیباند و تو در اوج فراز
غربت قبر تو تصویرگرِ صبر تو شد
ای که هم جان مناجاتی و هم روح نماز
تا مگر باز کند عقدۀ دل را به «بقیع»
هر گفتار غمی، سوی تو میآید باز
شب که تاریک شود صحن و سرای تو، بُوَد
عوض شمع، دل فاطمه در سوز و گداز
آرزوی «شفق» این است که گاهی او را
به طواف حرم پاک تو بخشند جواز
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @Maddahankhomein
مدح مناجاتی #امام_حسن_مجتبی
زمین گدای عطای علی الدوام حسن
زمانه ریزه خور لطف مستدام حسن
بهشت مست کرامات ناتمام حسن
به نام باب نجات بشر به نام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
به نام او که به ما اعتبار بخشیده
به پای هر یک ما صدهزار بخشیده
تمام هستی خود را سه بار بخشیده
فدای جود و جوانمردی و مرام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
بهار لطف و عنایاتش از ازل جاریست
شکوه و هیبت او از رخ جمل جاریست
ببین ز مکتبش اهلا من العسل جاری است
به غیر مهر و وفا نیست در کلام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
به لطف هرم نفسهای او زمین زنده است
به لطف عزت او نام مومنین زنده است
به لطف صلح حسن راه و رسم دین زنده است
معامله نبود با عدوپیام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
حسن کریم حسن مهربان حسن دلخواه
حسن معز الائمه حسن عزیز الله
حسین شمس دل فاطمه حسن هم ماه
پیمبران همه در حسرت مقام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
حسن حکیم حسن دلربا حسن والا
حسن حلیم حسن دل نشین حسن اعلا
به غیر او که نشسته ست با جذامی ها؟
فدای عاطفه و منطق و مرام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
فدای او که فراوان غم و بلا دیده
از آشنا و غریبه فقط جفا دیده
شنیده های مرا بین کوچه ها دیده
نگه نداشت کسی شان و احترام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
فدای او که ندارد رواق و صحن و سرا
ضریح و گنبد و گلدسته ای به رنگ طلا
نه خادمی نه غلامی نه زائری حتی
خدا کند که بگیریم انتقام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
به وقتش ای گل زهرا به ظلم می تازیم
بقیع، صحن و سرا و ضریح میسازیم
فقط به آل علی صبح و شام مینازیم
تمام هستی ما نذر یک سلام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
شاعر: #محمود_یوسفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح #امام_حسن_مجتبی(ع)
حرم خاکی تو کعبه ی آمال حسن
زائرت،زائر سرمست و خوش اقبال حسن
پای ابقای شریعت سر و جان نشناختی
ولی افسوس که حقت گشت پامال حسن
بسکه سنگین بود داغی که تو در دل داشتی
که شدی از اثر زهر،سبک بال حسن
تو در آن کوچه چه دیدی که از آن صحنه به بعد
قامتت گشت به یکباره چنان دال حسن
طی شد عمرت به غم و غصه و اندوه و فغان
تا دم مرگ تو را بود چنین حال حسن
به گمانم که نزد زهر شرر بر جانت
شعله افتاد ز طفلی به پر و بال حسن
صبر تو کرببلای دگری میباشد
روضه ی غربت تو روضه ی گودال حسن
خوب شد شام دهم چشم پر آب تو ندید
غارت معجر و گهواره و خلخال حسن
#اسلام_مولایی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یاکریم اهلبیت
یا #امام_حسن_مجتبی(ع)
آمدم تاکه گــداییِ دَرَت را بکنم
سَند نوکَریَم پیش تو امضا بکنم
توکریمی و کرم زاده ای یاحضرت عشق
چه شود عقدهٔ دل نزد شماوابکنم
مرغ دل پرزده تاکنجِ بقیعت برسد
تاکمی درد دلم با تو مداوا بکنم
یک اشاره فقط از سمت شما لازم است
جان و مالم همه درمَحضرت اِعطا بکنم
چه شود بهرِحرم ساختن صحن بقیع
کارگریِ پسره حضرت زهرا (س)بکنم
بی سبب نیست که هرلحظه به دنبال توام
قلبِ خودرافقط از عشق تو احیا بکنم
خُلق وخویت همه جاوِرد زبانهاشده است
درحقیقت به تو هرلحظه تمنا بکنم
لغتِ واژهٔ عشق باتو به معنا برسد
افتخاریست که هرلحظه به دنیا بکنم
من بمیرم که غریبانه توراکشتنت
اشک غم ریزمُ این دیده چودریا بکنم
تاشنیدم به بَرَت مادرت افتاد زمین
سوختمُ شِکوهِ ازاین تلخیِ دنیا بکنم
آید آنروز که بامُــنتقم خون خدا
قبرِ مخفی شده را نزد توپیدا بکنم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین جبرئیل نژاد ـ دلجو✍
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح مناجاتی #امام_حسن_مجتبی
زمین گدای عطای علی الدوام حسن
زمانه ریزه خور لطف مستدام حسن
بهشت مست کرامات ناتمام حسن
به نام باب نجات بشر به نام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
به نام او که به ما اعتبار بخشیده
به پای هر یک ما صدهزار بخشیده
تمام هستی خود را سه بار بخشیده
فدای جود و جوانمردی و مرام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
بهار لطف و عنایاتش از ازل جاریست
شکوه و هیبت او از رخ جمل جاریست
ببین ز مکتبش اهلا من العسل جاری است
به غیر مهر و وفا نیست در کلام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
به لطف هرم نفسهای او زمین زنده است
به لطف عزت او نام مومنین زنده است
به لطف صلح حسن راه و رسم دین زنده است
معامله نبود با عدوپیام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
حسن کریم حسن مهربان حسن دلخواه
حسن معز الائمه حسن عزیز الله
حسین شمس دل فاطمه حسن هم ماه
پیمبران همه در حسرت مقام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
حسن حکیم حسن دلربا حسن والا
حسن حلیم حسن دل نشین حسن اعلا
به غیر او که نشسته ست با جذامی ها؟
فدای عاطفه و منطق و مرام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
فدای او که فراوان غم و بلا دیده
از آشنا و غریبه فقط جفا دیده
شنیده های مرا بین کوچه ها دیده
نگه نداشت کسی شان و احترام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
فدای او که ندارد رواق و صحن و سرا
ضریح و گنبد و گلدسته ای به رنگ طلا
نه خادمی نه غلامی نه زائری حتی
خدا کند که بگیریم انتقام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
به وقتش ای گل زهرا به ظلم می تازیم
بقیع، صحن و سرا و ضریح میسازیم
فقط به آل علی صبح و شام مینازیم
تمام هستی ما نذر یک سلام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
شاعر: #محمود_یوسفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 #امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
🔸 #کریم_اهل_البیت
🔹 #سبط_اکبر
🔸 #فاتح_جمل
🔹 #غریب_مدینه
ماهي كه وامدارِ رخش آفتاب بود
آنکس كه خلقي از كرمش ، كامياب بود
دُردانه ي رسول و جگر گوشه ي بتول
در علم و حلم ، آينه ي بوتراب بود
نامش حسن ، مرام حسن ، خُلق و خو حسن
در حُسنِ خُلق ، وارث ختمي مآب بود
او را كريم آل محمد شمرده اند
با فعلِ خود ، مفسّرِ اُمّ الكتاب بود
گردد عيان به حشر ، هر آن كس بر او گريست
مشمولِ لطفِ خالقِ مالك رقاب بود
ديديم در بقيع ، مزارِ شريف او
باخاكِ ره برابر و در آفتاب بود
جاري زلال معرفتش در همه وجود
نازل هماره رحمت حق ز اين سحاب بود
دولتسراي او همه دم از فقير ، پُر
خالي لبش ز واژهی (لا) در جواب بود
در راه حق ، سه بار ز هستيّ خود گذشت
آمار بذل و بخششِ او بي حساب بود
اكرام كرد دشمنِ دشنام گوي را
خصمش مُريد گشت و خجل ز آن عتاب بود
دوّم امام شيعه ، چهارم ز پنج تن
در مجمعِ دو بحر ، حسن دُرّ ناب بود
تنها نه در بهشت بُود سيد شباب
در روزگار ، اُسوه ي هر شيخ و شاب بود
گه زيبِ دوش و گاه در آغوشِ عقلِ كُل
ريحانه ي رسولِ حق ، آن مستطاب بود
در گير و دارِ جنگ جمل ، تيغِ سركشش
بهر سپاه كفر ، بريد عِقاب بود
عهدي كه با شرايط خود بست با عدو
در آن زمانه ، خوبترين انتخاب بود
صلحش اگر نبود ، نشانی ز دين نبود
صلحِ حسن ، مقدّمه ی انقلاب بود
جان دادن و حمايتِ از شاه دين حسين
فرمانِ او به قاسمِ عاليجناب بود
ديدند مثلِ اكبر و عباس، قاسمش
در كربلا مجاهدِ پا در ركاب بود
آری حسن به صبر ز طاغوت سر بُريد
او را به نسل بت شكنان انتساب بود
در ديده خار داشت و در حلق ، استخوان
در شهرِ خود غريب ، چنان بوتراب بود
مولا علی به خانهی خود داشت فاطمه
فارغ ميانِ خانه ز هر اضطراب بود
امّا حسن غريب به كاشانه بود و داشت
گمراه همسری كه برايش عذاب بود
ميخواست تا عروس معاويّه اش كنند
بر آب پشت كرده به سوی سراب بود
مسموم كرد كوزه ی آبِ امام را
وقتی كه نور چشمِ پيمبر، به خواب بود
بيدار شد ز خواب و بنوشيد جرعهای
ايكاش آن زمان همه عالم، خراب بود
آتش زدند بر دلِ پر خون مجتبی
الماس سوده ها كه در آن ظرفِ آب بود
يك طشت، مثل دشتِ پُر از لا له در برش
ميسوخت جانِ پاكش و قلبش كباب بود
وقتی كه ديد اشكِ حسينش روانه است
بر سوّمین امام ، حسن را خطاب بود
روزی بسانِ روزِ تو ، در روزگار نيست
هر چند تلخ روزِ من و عهدِ باب بود
جان داد مجتبی و ز بيدادِ (عايشه)
در شهر ، وقت دفنِ تنش انقلاب بود
باريد تير ،جاي گل از كين به پيكرش
بر او سرشك ديده ی ياران گلاب بود
بي بهره بود (جعده) ز مهر و وفا و صدق
اين يك عروس فاطمه، آن يك (رباب) بود
اين زهر داد بر حسن ، او در غم حسين
مي ريخت اشكِ ديده و در آفتاب بود
يادش نرفته بود چه كردند با حسين
آن ناكسان كه صورتشان را نقاب بود
در زير سُمّ اسب، شكستند سينه ای
كاندر مَثَل ، خزانهی علم الكتاب بود
آنکس كه بر تراب ، تنش مانْد بی كفن
روزی به روی سينه ی ختمی مآب بود
در كوفه چون رباب سرِ او به نيزه ديد
خاكسترِ تنور بر آن رخ ، حجاب بود
جانسوز صحنه اي به برِ ديده ي ترش
از خيزران و فتنه ي بزمِ شراب بود
اين پاك زن كه مادر باب الحوئج است
گه گاه گرمِ زمزمه ي ذكر خواب بود
اي (ايزدي) هر آنكه به آل نبي گريست
هر چيز خواست وقت دعا، مستجاب بود
🔹 #حاج_امیر_ایزدی_همدانی
🤲 التماس دعای فرج.
https://eitaa.com/Maddahankhomein