بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 #یا_خدیجه_الکبری
🔸 #ام_المومنین
سلام من به خديجه كه پاك طينت بود
سپهرِ مهر و خروشان يم كرامت بود
عزيز دخت حجازي كه سرفراز از او
قريش؟ قوم عرب؟ نه! كه كلّ خلقت بود
زني، نكو پدرانش، شجاع و كفر ستيز
به خيرخواهيِ شان، بين خلق، شهرت بود
همه ز نسل خليل و ذبيح مي بودند
كه بر شريعت اجدادشان، عقيدت بود
خجسته دخت "خويلد" كه دخت و مادر او
بنام "فاطمه" هر يك، ستوده خصلت بود
عفيف بوده و از پيروان دين حنيف
نمونه مادرِ او كه صدف به عصمت بود
"اسد" كه بود كه بر او جد، بُد از جوانمردان
ورا به زمره ی "حلف الفضول" بيعت بود
از آن پدر، پسري چون خويلد آمده است
كه در ديار عرب شهره در شهامت بود
نوشته اند كه "تُبَّع" بزرگ شاه يمن
كنار لشكريانش كه بي نهايت بود
به مكه آمده تا كعبه را كند ويران
همان حريم كه همواره اش قداست بود
خويلد آمد و دادش خبر زخشم خدا
كه او خود از "حُنَفا" پيرو حقيقت بود
پي مذاکره، تنها به نزد تُبَّع رفت
از آن سپاه نترسيد و با صلابت بود
وليك شاه يمن، حكم حمله صادر كرد
مريض بود دلش، فكر هتك حرمت بود
خيال داشت حجر را برد به كشور خویش
به خادمين حرم، قصد او، جسارت بود
چو ديد پور اسد، روبهان دلير شدند
بدون فايده آن پند و آن نصيحت بود
چو شير آمد و شمشير كج گرفت به كف
به پاي كرد قيامت، كه راست قامت بود
چنان خليل خدا، پشت بتگران بشكست
خويلدي كه جلودار و با درايت بود
اگرچه چند قريشي حمايتش كردند
وليك يك تنه، غالب بر آن جماعت بود
ز جانفشاني او، كعبه حفظ شد آنروز
وگرنه منهدم آن خانه ی هدايت بود
خديجه، شاخه اي از آن درخت پربار است
كه ميوه اش همه نور و بري، ز ظلمت بود
گسسته بود ز زشتي و ناپسندي ها
سزاش نام خديجه به واقعيت بود
زني مجلّله و بانويي محجّبه بود
مرام نامه ی او پاكي و صيانت بود
در آن زمان كه زنان را نبود جايگهي
ميان جامعه اي كه غريق شهوت بود
در آن ديار كه بس زن، به كوچه پس كوچه
به روي سردرشان، پرچم و علامت بود
ميان جامعه بودش حضور پر شوري
به كوچه كوچه مكه از او حكايت بود
از اينكه پاك وجود است و معدن جود است
نه دوست! بل به لب دشمنش، روايت بود
از او به خانه هر بي نوا، نوايي بود
از او به سفره ی ايتام، نور و نعمت بود
شدي ز حجب و عفافش به طاهره مشهور
به موسمي كه عرب مست جاهليت بود
به پاك دامني اش كبريا گواهي داد
قسم به كوثر قرآن، يم طهارت بود
خدا ز لطف به او ثروت فراوان داد
به هركه هرچه دهد حق، يقين زحمكت بود
زني كه كارگزاران بي شمارش بود
زني كه سود فراوانش از تجارت بود
به شهرهاي زيادي، زبانزد اقوام
سخن ز داد و ستدهاش با عدالت بود
زني كه جز شرف خانوادگي و جمال
كمال داشت و از صاحبان ثروت بود
ز صاحبان زر و زور خواستگاران داشت
چرا كه نادره ی عصر و با اصالت بود
بجز سران قبائل، چه تاجران بزرگ
به خواستگاري وي رفته، فكر وصلت بود
جواب رد به همه داد و دم زد از عشقي
كه از مجاز نبود و همه حقيقت بود
نمود خواستگاري ز مرد والايي
كه بر تمامي خلقت، ورا شرافت بود
اگرچه كارگزار خديجه بود آن مرد
دل خزان زده اش را بهار رحمت بود
سپرد دست خودش را به قلب آقايي
كه شهرتش به نگهداري از امانت بود
پسرعموي خديجه، بهين مشاورِ وي
كه كاهني "وَرَقِه" نام و با ديانت بود
هميشه ديده ی تكريم بر محمد (ص) داشت
نفس نفس همه در انتظار بعثت بود
ز خواندن كتب انبياء ، علي التحقيق
دم از نبوت او مي زد و حقيقت بود
مدام نزد خديجه ز مصطفي مي گفت
خديجه نيز دلش شاد از اين روايت بود
خلاصه پيش قدم شد به عشق ورزيدن
به خسروي كه به خلقت خجسته علت بود
به مجلسي كه بياراست بهر گفتن راز
خديجه، محو محمد(ص) بدان جلالت بود
ز صدق گفت كه : "مملوكه ی تو هستم من"
به خواجه ی دو جهانش خيال خدمت بود
تو را به كعبه قسم مي دهم مرا بپذير
الا؛ كه كون و مكانت، رهين منّت بود
این قصیده تقریباً دویست بیت دارد و تماماً منطبق با تاریخ و روایات است.
فرازهای دیگری از آن نیز تقدیم خواهد شد و نسخه کاملش در #وبلاگ بارگذاری شدهاست.
#حاج_امیر_ایزدی_همدانی
🤲 التماس دعای فرج
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_خدیجه
#ام_المومنین
#رمضان_الکریم
#یونس_وصالی
این شعر در مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها هدیه ای باشد به پیشگاهِ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ...
زنی سنگِ صبور غصه و غم های پیغمبر
زنی بالاتر از آسیه ، حوّا ، مریم و هاجر
زنی مستغرق دریای عرفان و خدا باور
زنی که بوده در سختی و ماتم بر نبی یاور
نخستین زن که در عالم به اسلام نبی آمد
و نامش در کنار نام زیبای علی آمد
خدیجه کیست آن بانو که همسر بود احمد را
به اسلام نبی آمد نه با آیا ، اگر ، اما
و آرامش از او می یافت قلب سید بطحا
خدیجه کیست آن خاتون ، که مادر گشته بر زهرا
خوشا بر حال آن بانو که پیغمبر دعایش کرد
به وقت رنج و درد و غم ، پس از حیدر صدایش کرد
به طوفِ قدِ و بالای نبی بسته است او احرام
گذشت از مال خود در راهِ نشر مکتب اسلام
زر و سیمِ خدیجه بوده استحکامِ این احکام
به وصف او کدامین واژه باید کرد استخدام؟...
همین باشد همین باشد همین باشد همین باشد
بدون شک بدون شک که ام المومنین باشد
غمی در قلب احمد نیست وقتی در کنارِ اوست
حجاب و عفت و پاکیزگی هم وام دارِ اوست
چه بانویی که زهرا نزدِ احمد یادگار اوست
همان زهرا که جبرائیل آری پرده دارِ اوست
نمیگنجد بیانِ وصفِ او هرگز به صد دفتر
که جزو برترین زنهاست طبق قول پیغمبر
دمادم از خدا قلبی پر از عشق و صفا میخواست
نه عشق و نه صفا بلکه ، دلی غرقِ خدا میخواست
پس از اینقدر همراهی ، چه چیز از مصطفی میخواست؟
کفن میخواست اما فرق میکرد او عبا میخواست
عبایش داد پیغمبر ، عبایی را که میدانی
همانی که به تن میکرد در حالاتِ ربانی
مرا لفظِ عبا یادِ هزاران ماجرا انداخت
که روی پیکر حمزه ، پیمبر یک عبا انداخت
مرا یادِ حدیثِ غرقِ نوری از کسا انداخت
مرا یادِ علیِ اصغر و خونِ خدا انداخت
عبا انگار در این خاندان نقش جدایی داشت
عبا ، آری ، به دشت کربلا هم ماجرایی داشت
حسین بن علی در گریه و یک لشکری خندید
به هرجایی نظر میکرد ، جسمِ اکبرش میدید
امیدش تا که پیش سروِ باغش گشت نا امّید
عبا را پهن کرد و جسمِ اکبر را به رویش چید !
صدا زد یاعلی رفتی و راحت گشتی از دنیا !
ببین اکنون میانِ این حرامی ها شدم تنها
سروده : #یونس_وصالی (یونس)
#همه_اش_لطف_حضرت_زهراست
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#ام_المومنین
تو دارایی خود را خرج دینداری ما کردی
و حالا مادر مایی و ما بچه مسلمانت
@Maddahankhomein
دوبیتی وفات #ام_المومنین
#حضرت_خدیجه_سلام _الله
غم زهرا امان ات را بریده
از این غم خون بریزی از دو دیده
نبودی تا ببینی بینِ کوچه
چگونه دخترت خورده کشیده
#ام_المومنین
ای رحمتِ بی کران ، خدیجه
ای بانوی مهربان ، خدیجه
در خلد برین بیا دعا کن
در حق تماممان ، خدیجه
#ام_المومنین
تو آرامش به قلب پاک ختم المرسلین هستی
تو جزو بهترین زن های در روی زمین هستی
میان همسرانِ حضرت محمود ای بانو
بدون شک تویی تنها که ام المومنین هستی
#یونس_وصالی_خوراسگانی
#همه_اش_لطف_حضرت_زهراست
http://eitaa.com/Maddahankhomein