eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
692 ویدیو
365 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
record008.mp3
زمان: حجم: 1.09M
سبک: پا به پای غمت ای رسول خدا ای سراسر وجود تو صدق و صفا معدن مهربانی و جود و سخا روح قرآن و اصل نماز و دعا تویی روح و جان یا رسول الله تویی جاویدان یا رسول الله شنیدن دارد ز تو یا مولا نوای قرآن یا رسول الله یادگار تو عترت و قرآن سیره زندگی ات حقیقت ایمان بر سر عهدم با تو می مانم تا همیشه پیرو عترت و قرآنم مهدی شریفی https://eitaa.com/Maddahankhomein
نبی مکرم اسلام امامُ الرحمتِ اول و یا پیغمبرِ آخَر امین خالق ومخلوق حتی بهر هر کافر همین است آنکه بر حقش دهد موسی قسم ، حق را که یارب از بلا و از عذاب قوم من بگذر ابالزهرا ابالزهره ابالعلم و ابالعالم ابالقاسم محمد مصطفی هست وابالکوثر تمام عمر لب نگشود بر نفرین این امت برای رحمت پروردگار آمد پیام آور به زیر سنگ دندانش شکست و باز پی در پی لب پر خون دعا میکرد دشمن را به چشم تر تجلی بخش نور معرفت باشد ز سر تا پا نشان از مهربانیِ خدا دارد ز پا تا سر خدا را بین که یک طفل یتیم و این همه شوکت بوَد خُلق عظیمش زینت هر مسجد و منبر همیشه در سلام او پیش دستی کرد حتی بر صغیر وپیر و بیمار و فقیر وخادم ونوکر محمد شهر علمِ عالم امکان علی بابش در این ظلمت سرا او ماه و مهتابش بود حیدر بدون مرتضی راه ورودی نیست بر احمد محمد شاهراه عشق میباشد علی رهبر سلام ای مقصد ومقصود بر مخلوق و بر خالق سلام ای برترین عاشق وَ ای عبد خدا منظر به عزرائیل فرمودی مدارا کن بر این امت دلت شور مرا میزد همیشه تا دم آخر جهان امروز پُر گشته ز سادات بنی الزهرا ندید این را اگر هرکس هوالغافل هو الابتر حَرایت پر ز حُر کرده عراق وشام را امروز حرم ها چون نگین است و فدایی ها چو انگشتر دلم راهی شد امشب تا مدینه گنبد خضرا کمی هم آنطرف تر بر مزار عترت اطهر شما هر یک رئوف ومن «رئوفی» هستم و شاید‌ همین یک نسبت صوری نجاتم داد در محشر 🇮🇷شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
از محمد ای خدا امت چه می بیند مگر میشود تا آن چنان بر دختر او حمله‌ور بعد فوت مصطفی زهرا چه می بیند مگر میشود بر مرگ او از زندگی مشتاق تر وقت غسل فاطمه حیدر چه می بیند مگر می نهد تا آن چنان بر دامن دیوار سر در میان قتلگه زینب چه می بیند مگر میشود تا داغ اولادش برایش بی اثر در دل ویرانه آن کودک چه می بیند مگر می کند از این جهان پرواز و عالم بی خبر خون حق بر چهره ی اصغر چه می بیند مگر می برد بالای دستش پیش قومی فتنه گر بر سر نعش علی اکبر چه می بیند مگر تا حسین از غم بگیرد دست آنجا بر کمر عسکری از خلق خود خالق چه می بیند مگر می کند مستور تا آن قائد اثني عشر https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
منتظر حضور سوختی احمد، شکستی امتت آگه نشد رخت بر بستی ز هستی امتت آگه نشد هر مسلمان را تو گفتی جانشین من علی است گر سر میثاق هستی امتت آگه نشد هی سفارش می نمودی بر همه ثقلین را آهنت بر سنگ خستی امتت آگه نشد پاره ی جان تو را سیلی زد و پژمرده کرد رخ شدش نیلی ز دستی امتت آگه نشد تو امامان را شمردی یک به یک بر امتت راه شیطان را تو بستی امتت آگه نشد تا شویم از دانشت سیراب ای شهر علوم قفل بابش را گسستی امتت آگه نشد سوخت زهرا سوخت حیدر مجتبی مسموم شد تا حسین را کشت پستی امتت آگه نشد جمله فرزندان تو کشته به کین امتت حکم شد تا منع مستی امتت آگه نشد مهدیت از پرده بیرون آر بر گیر انتقام کرده وجدانها نشستی امتت اگه نشد عسکری بر شعر خود پاداش دارد آرزو مزد او شد حق پرستی امتت آگه نشد @Maddahankhomein
عرش اعظم روح بلند مصطفی تا عرشِ اعظم می رسد بالاتر از بالاست...من اینقدر عقلم می رسد! هر زحمتی که می کشد، خیرش به عالم می رسد پس بوسه بر خاک درش، بر نسل آدم می رسد با او ترازوی عمل، آنقدر سنگین می شود... شاءن گدایش برتر از شاءن سلاطین می شود وقت کرم، در کیسه اش درّ و گهر دارد فقط چون از میان خانهء زهرا گذر دارد فقط از قُوسِ اَو اَدنای او، حیدر خبر دارد فقط در غزوه ها بر ذوالفقار او نظر دارد فقط با دست خود نهری کنار نهر کوثر می کشد صد جرعه را وقت عطش، با یاعلی سر می کشد انگشتر دستش، سراغ سنگ خاتم را گرفت در بین هیئت ها خودش هربار، پرچم را گرفت بعد از حُسینُ مِنِّی اش، در روضه ها دم را گرفت با گریه های او گدا، اشک محرم را گرفت لرزه به روی شانهء عرش برین افتاده است بابا بزرگ روضه خوان ها بر زمین افتاده است آنکس که ماهِ هر سحر، شب زنده دارش بوده است بعد نماز آخرش، زهرا کنارش بوده است ام ابیها که نبی هم بیقرارش بوده است... میخ ثقیفه، سال ها در انتظارش بوده است مانده جنازه بر زمین، هیزم میان کوچه هاست آن چادر خاکی شده وقتی که می سوزد عزاست در با لگد که وا شود، صد لاله پرپر می شود یاس سفید باغ حیدر رنگ دیگر می شود زهرا نگفته با کسی که باز، مادر می شود محسن که شش ماهش شود، اوضاع، بدتر می شود ای وای! از این کوچه و این خانه و این سرزمین صد مرد باهم جان دهد، یک زن نیفتد بر زمین! یا مصطفی! شد بعد تو تنهای تنها دخترت هرچند بارانی شده چشمان زهرا دخترت... کاری ندارد هیچکس، این دور و بر با دخترت راحت بغل کرده ترا هر دفعه اینجا دخترت با آن غمی که مانده در قلب حزینت گریه کن امشب برای دختر ویران نشینت گریه کن آن دختری که خسته در آغوشِ خار افتاده بود از دست زجر بی حیا، دستش ز کار افتاده بود از روی ناقه بر زمین، با چشم تار افتاده بود بین طبق می دید سر را که کنار افتاده بود قدری بغل می خواست که آغوش بابا را ندید سر بود...گردن بود...اما باز آقا را ندید رضا دین پرور http://eitaa.com/Maddahankhomein