eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
683 ویدیو
357 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 هجده یادآورِ سن کم یڪ « » است... هجده یادآورِ یڪ مادر و یڪ لشکر است... در«مقام» رمز و راز گر براندازش کنی... هجده یادآور فصل خزان « » است..🥺 https://eitaa.com/Maddahankhomein
در صحنه ی پیکار هنرمندترین است او جای خودش...قنبر او عرش نشین است بوسه زنِ خاک قدمش روح الامین است ایوان نجف جلوه ای از عرش برین است آکنده شد از عشق علی بند به بندم ممنون خداوند از این بخت بلندم ای دل! همه ی عمر پریشان علی باش در هر نفست پاره گریبان علی باش در شادی و غم دست به دامان علی باش یعنی که فقط خیره به ایوان علی باش حالا که علی تا به ابد "خَیرُ العباد"است پس نوکری اش از سرمان نیز زیاد است کم آمده در مدح علی دفتر و جوهر هر قدر بگوییم، علی هست فراتر.. نقل است که دیده شب معراج پیمبر جمع اند ملائک همه پا منبر حیدر شانش به خداوند تصور شدنی نیست جز مدح علی در همه عمرم سخنی نیست شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
🌷برای (ع) بلایای عظیمی بود در راه از تک تک آنها خبر داشت جهان می خواست نباشد ولی رسید و باز نگذاشت از به قتل او کمر بستند اما تنها به میدان آمد آن شب بود و بود و دهان وا کرد از دور صدا زد را با هیاهو هوای گرگ و میش بود و در تعقیب وقتی بخواهد بودنت را برایت معجزاتی می فرستد می نشیند روی تخمش به زنده می ماند را با غل و زنجیر بردند آن اولین مظلوم عالم ندای آمد به گوشش رفت از آن جهنم پسر عمّ و برادر بود و و برادر جان! ، جانِ بود از این جانِ ، ساده نگذر https://eitaa.com/Maddahankhomein
😢 به پیشگاه _سلام_الله_علیه () ملقب به و مشهور به یکی از صحابه و پسر عموی پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) و همچنین برادر بزرگتر بود است. ............... رد شدیم آسان ما، از جمادی الاولی موته آمد و بردت، با دو بالْ تا بالا ۱ با نماز تو مأنوس، از خودت ولی غافل آنچنان نفهمیدیم، آیه های سبزت را شعری و سراسر «آن»، واژگان تو باران مدحت به لب حَسّان، ذکرت به لب مولا ۲ تو خلاصه ای بودی از و از فاتح هزاران دل، شیرمرد میدان ها اولین بود و دومین مسلمان، تو ۳ ای مطیع امر حق، ای قیامتِ دنیا تا ، حال آسمان خوب است ۴ خانه ی فقیران شد با تو جنت الاعلی با نگاه گیرایت، آینه به حرف آمد لا اله الا الله، در غبار شد گویا جان گرفت کاشی ها، در کاخ نجاشی ها تا نور بپاشی، ها...! ای مسیح دم، عیسی! بَهجتِ رسول الله، اشک شوق بود لحظه ای که رودی شد، در نگاهت ای دریا با هجوم وهابی، شد مزار تو ویران ۵ دشمن تو حالا کو!؟ ای شکوهِ پابرجا آیه آیه احزابی، بهترینِ اصحابی ۶ ذوالفقارِ بی تابی، در جهنمِ هَیجا وارث ، در کلام و معنا تو خصلت در نهانِ تو پیدا ، خون جگر شد تا نیزه ی سراب آمد کاروانِ آه تو، تشنه ماند در صحرا تا بنوشی از ساغر، در طلیعه ی آخر دست ساقی کوثر، زد به قلب تو امضا زینِ اسب شد منبر، هر رجز شدی گفتی از سر باور، یا دخیل، مولانا...! در قفس زدی پرپر، مرغِ حق شدی ای بلندبالا سر، سر زدی از آن بالا آسمان شدی... رفتی، تا نبینی آن ملعون بذر کینه می پاشد، در زمینِ بی تقوا این طرف نبی جان داد، آن طرف جان داد شکست آن روز، از خیانت شورا بعد مرگ ، جای تو چه خالی بود آن زمان که شد بین کوچه ها تنها روزگار سختی بود، از مدینه خون می ریخت پشت در خبرها بود، آتشی پر از قبله ی یقین افتاد، روی کعبه... چین افتاد آسمان زمین افتاد، پیش که ، انتخاب کرد او را که عاشق بود، عاشق اما که جان می شد، تا برادرش باشد که در گودال، جان سپرد واویلا ای که خَلقاً و خُلقاً، شِبه احمدی ! الگوی ، در جهاد با اعدا ماهِ کربلا بودی! پیش بچه ها بودی! معنی سخا بودی، که شد سقا از شهادتت پیداست، از عطش شدی سیراب با مرور تو گفتم، یا مُقطّع الاعضا بر زمین که افتادی، از دلم رد شد تو همواره ست، جلوه ای از قم المقدسه ............................................. ۱. موته: نام جنگی که جعفر بن ابی طالب (ع) در آن به شهادت رسید ۲. حَسّان بن ثابت: شاعر مشهور عرب ۳. جعفر دومین مردی بود که بلافاصله پس از برادرش علی(ع) به پیامبر(ص) ایمان آورد و مسلمان شد. ۴. ابوالمساکین یکی از کنیه های جعفر طیار ۵. مدفن جعفر و دیگر شهدای موته در منطقه‌ای به نام مزار در نزدیکی موته (اردن) و مورد احترام همگان است. جعفر بن ابی طالب، عبدالله بن رواحه و زید بن حارثه در یک قبر دفن شدند و قبر پنهان داشته شد. این مقبره در سالیان اخیر توسط وهابیان تندرو به آتش کشیده شد ۶. مفسران جعفر بن ابی طالب را مصداق برخی از آیات قرآن از جمله آیه ۲۳ سوره احزاب «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَیهِ...» دانسته‌اند. هیجا: جنگ https://eitaa.com/Maddahankhomein
🙏🏻🌷 پیشکش به حضرت . پدربزرگوار امیرالمومنین علی ع .............. غرّش را در نگاه دید آمد و دور سر آن گردید مست از آن شد که ، در دلش می گفت نوری از گذر کرد و به دشت مرده تابید آینه در آینه با غرق خدا شد که رویش را غزل می کرد خورشید شد جهانی روشن از برق نگاه آن شب نور او بر سایه تا که تابید او که بود و زائرهای مکه، تشنه ی او با به دنیا داد را وُ... بارید! این دو مثل و ، شفیع عالمینند هستند و در تقویم شمسی چون سفره ی عقد ، را مژده می داد از دهان آن شب فقط گل می تراوید شد آماده ی مهمان‌نوازی از مرادش دور هفت باری با چرخید تا تبر زد بر بت خود، شد گریبان‌چاکِ با آمد می لرزید چون جز ، را نوشتند آسمان ها از چشمش، خوشه خوشه چید دست در دست ، یا گفت روز میلاد ، شد خود سبز و جاوید آن که در ازل، خودش را ساخت با او آن که منبرش برپاتر است از آن که در دل ، شد در پر قصه از توهین و تهدید آن که در از جان گذشت و زنده تر شد خلق را کرد! آن شب که در آن خانه از نفس می گیرم از ، شهادت هردو، در جهانِ مرگ و تبعید یک برای اُمّتی بس باشد آری باید اما از ، بسیار ترسید ای ، شرک است مثل موریانه دینتان را از بپرسید! - این که می آید پس از نام را کنیه ای تنها نبینید، این همان نور است و امّید یک کافیست تا شأن و مقامش را بدانیم است آنکه در کند یک لحظه تردید عده ای بی‌مایه گفتند او بوده یا نه!؟ غافل از اینکه دمادم دم زد او از و کلید قفل ها توست عده ای در پی‌ات، دنبال تقلید - عده ای که قبر تو را ویرانه کردند تا که از ارباب خود گیرند بلکه مُهر تایید ، و از است ی ما در هست و نمی خواهد روادید خوش به حال هرکه بِن سلمان نبود و مثل با ماند و را آنچنان که بود فهمید https://eitaa.com/Maddahankhomein
تقدیم به حضرت عبدالله ابن حسن(ع) بُرده ست بنده سوی مولا هر زمان دست شد واسطه بین زمین و آسمان دست جز از در این آستان خیری ندیده وا کرده هر کس رو به دست این و آن دست در سجده و بر خاک افتادن زبان : سر وقت قنوت و ربنا گفتن زبان : دست در پهنهء تاریخ اگر کنکاش باشد دارد برای ما هزاران داستان دست خیبر برای خود دژ مستحکمی بود تا آن زمان که زد به در یک پهلوان دست اسلام را پیروز میدان کرد حیدر حق زد برای قدرت این بازوان دست جانها به قربان مرام آن کسی که در اوج قدرت می‌گرفت از ناتوان دست با دست پر برگشته مسکینی که حتی یکبار برده بر درِ این آستان دست با قصد بیعت سوی او آمد که آن روز انداخت بر دستان مولا ریسمان دست یک روز در جنگ احد آقای عالم تهدید را از جانب مولاش رانده ست یک روز در دفاعِ از پیامبر امروز پای کار مانده ست تا خواند لبهای عمو "هل مِن معین" را در بیعتش بالا گرفت این نوجوان دست آمد به مهمانی آغوش عمویش هدیه چه آورده برای میزبان؟ دست زینب دو دستی بر سرش میزد در آنجا میرفت وقتی سمت چوب خیزران دست . . هر قدر کمتر در غم او زد به سینه روز قیامت بیشتر بیند زیان دست https://eitaa.com/Maddahankhomein