eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
692 ویدیو
365 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمان الرحیم عیدالزهرا مبارک 🌺 همیشه دست به دامان مرتضی بودند بنا به جمله‌ی « لولا علی »فنا بودند سوال می‌کنم از اهل بدعت اینکه چرا همیشه پیرو اولاد ناروا بودند مگر غدیر نکردند با علی بیعت؟ بگو که جای ولی خدا چرا بودند خبر به حد تواتر ، سند صحیح اینکه فراریان اُحد هم همان دو تا بودند علی‌ست لایق حق یا که جبت والطاغوت که سال‌ها پس از اسلام بی خدا بودند به روز خیبر و در لیلة المبیت بگو خلیفه‌های دروغین‌تان کجا بودند فقط نه اینکه یتیم و اسیر و مسکین بود که خلق سفره نشین های «هل اتی» بودند علی کسی ست که در جنگ پهلوان ها هم ز ترس شیر خدا دست بر عصا بودند تو را که نون لنا خوانده‌اند جای چه غم که بی تو آن دو نفر تا همیشه لا بودند http://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یاصاحب‌الزمان علیه‌السلام آه ای مسافر ای بیابان گرد برگرد خورشید پشت ابرهای سرد برگرد نامرد ها دنیای ما را قبضه کردند یک مرد می خواهد زمین ای مرد برگرد درمان درد لاعلاج روزگاری ای مرهم هر زخم و هرچه درد برگرد اصلا خبر داری که جای خالی تو چه بر سر مردان ایل آورد؟ برگرد بی تو تمام روز های سال پاییز ای انقلاب فصل های زرد برگرد این آخرین حرف دعای مادران است هرجا که هستی زودتر برگرد برگرد https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم بند اول بگوش بگوش خبر میدن به شیعه‌ها بگوش منادی میگه از توی عرش خدا بگوش دارن میگن خادما از توو کربلا بگوش شور قیامت اومد خوش قد و قامت اومد امام هیات اومد وفا و غیرت اومد بزرگ طائفه‌ی جرعت و شهامت اومد شیر شجاعت اومد یار امامت اومد اون که با اسمش مریضا میشن سلامت اومد گره گشا اومده تا گره گشایی کنه ماشالا ماشالا اومده تا به قلب عاشقا خدایی کنه ماشالا ماشالا باب الحوائج تموم حاجتا اومده ماشالا ماشالا می‌خواد تموم نوکراش و کربلایی کنه ماشالا ماشالا الدخیل یبو فاضل بند دوم بگوش بگوش میر و علمدار اومده بگوش وارث ذوالفقار کرار اومده بگوش علی مرتضی به تکرار اومده بگوش ماه عشیره اومد به جنگ چیره اومد پهلوونی که بی نظیره اومد اون کسی که یک تنه جنگ و دست میگیره اومد فاتح میدون اومد شیر رجزخون اومد عموجون رقیه خاتون اومد برید کنار که حیدر از خیمه‌ها بیرون اومد جگر نداره کسی حتی روبروش وایسه ماشالا ماشالا حداقل یکی برای آبروش وایسه ماشالا ماشالا رقیه ذوق می‌کنه وقتی‌که بهش میگن ماشالا ماشالا هیشکی نمی‌تونه مقابل عموش وایسه ماشالا ماشالا بند سوم بگوش بگوش واسه شنیدن خبر بگوش علی مرتضی بازم شده پدر بگوش پیدا شده توو آسمونه شب قمر بگوش عشق به هوش اومده ساقی سبوش اومده علی اصغر و بگید بیاد عموش اومده شیر نر ام بنینه به خروش اومده علم بدوش اومده باده فروش اومده صدای حیدر از توو گهواره بگوش اومده بوسه زهرا رو ببین زیر گلوش اومده اومده اونکه روی ناموس حسین حساسه ماشالا ماشالا حتی تموم زائراشو هم به اسم می شناسه ماشالا ماشالا قبله حاجات تموم ارمنی ها روز تاسوعا ماشالا ماشالا به قول پیرمردای عراقیا امام عباسه ماشالا ماشالا https://eitaa.com/Maddahankhomein
بحر طویل حضرت اباالفضل العباس علیه السلام من قمرم ماه فقط جلوه ای از روی دل‌آرای من است آینه‌ی چهره‌ی زیبای من است صورت من ماه شب چهارده و خال لبم نقطه ‌ی پرگار دل آرایی و زیبایی و معروف شده قامت من در همه ی شهر به رعنایی و آقایی و اصل و نسبم شهره‌ی شهر است ادبم نقل زبان همه ی مردم دهر است من قمرم من پسر حیدر کرارم و سردارم و سالارم و از نسل یل بی بدل کل عرب هستم و با اصل و نسب هستم و پس مادرم من فاطمه‌ی بنت کلاویه همان ام بنین است مقامش بخدا عرش برین است ملک زیر جلال و جبروتش همه دم سایه نشین است خداوند حیا و ادب و حجب و عفاف است که خورشید به دور سر او گرم طواف است مقامات کرامات پر از برکت او قله‌ی قاف است من قمرم ماه بنی هاشمم و اسوه‌ی اخلاق و ادب هستم و جود و کرمم مثل حسن نقل زبان است همان مرد کریمی که به آقایی وبخشندگی اش شاه کریمان جهان است خوش اخلاقی او مثل رسول است همانند بتول است وَ چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است من قمرم طالع من سعد و سرشتم همه از نور نوشته است و فرشته است غلام نسبم فرّ همایونی من پاک سرشته است پدرم صاحب املاک بهشت است پدرم شیر خدا شاه عرب شاه عجم حیدر کرار اسدالله علی بن ابیطالب و بر کل یلان غالب و آن فاتح خیبر شه قنبر به جنان ساقی کوثر که در بدر و احد پوزه‌ی کفار به تیغ دودمش یکسره بر خاک رسیده است کنون وارث این شوکت و این صولت و این هیبت و این قدرت بازو و دم قدسیه هوهوش منم من که به ابروی گره خورده‌ی خود ترس به جان و دل یک لشکری از خود و زره ، نیزه و شمشیر بیانداخته ام دوش به دوش پدرم گرچه که یک بار ولی باز در آن بار چنان تاخته ام تا که یلان را که نه حتی شتر و مرکب و اسب همه را از نفس انداخته ام نعره ی من غرش صد شیر شکاری‌ست سپاه از غضبم صید فراری ست منم ذخر الحسین آنکه به صفین صف از یورش من پاره شد و با گره ابروی من مالک اشتر جگرش آب شد و معرکه بی تاب شد و چشم فلک تیره شد و صورت خورشید گرفته و همه دیدند که مهتاب شد و من اسدالحیدر اباالفضل علمدارم و من حیدر کرار به تکرار مکرر شده ام من قمرم نور دو چشمان همه اهل حرم پر جگرم شیر نرم شانه من قله‌ی آمال رقیه‌ست فقط مال رقیه است دلم دربه‌در زینب و دنبال رقیه است به این مفتخرم ساقی اهل حرمم پشت و پناه علیِ اکبرم و قاسم و کلثوم سکینه‌م و آرام و قرار دل بی تاب ربابم عموجان علی اصغرم اما به همین منصب خود فخر نمایم که فدایی حسینم همان نور دوعینم من قمرم https://eitaa.com/Maddahankhomein
بحرطویل امام حسن علیه‌السلام داشت آرام قدم برمی‌داشت شیخ الاسلام قدم برمی‌داشت مست می‌کرد هرآنچه که سر راهش بود ماه مست از روی چون ماهش بود کوچه‌ها مست و خیابان‌ها مست ،مست تر هر خانه مثل این بود که در میخانه باده و جام قدم برمی‌داشت همه مشغول تماشای نگاهش بودند مات از جلوه‌ی زیبای نگاهش بودند چه نگاهی به‌به که ز اعجاز مسیحایی اش از بادیه‌ی خشک چمن می روید غنچه باغ ختن می روید سوسن و لاله و زنبق همه در دشت و دمن می‌روید و خلاصه چه تماشایی بود من همیشه سر هر کوچه که او‌ رد می‌شد می نشستم هربار هر زمان حال دلم از بد دوران و زمان بد می‌شد آنقدر زیبا بود که مسیری که به بیتش می‌خورد دائم از شدت دلباخته‌ها سد می‌شد خودم من نیز گرفتار جمالش بودم تشنه‌ی جام وصالش بودم محو اخلاق و کمالش بودم چه مسیحایی بود تا که دستش به سرم گرم نوازش می‌شد دلم از شوق گرفتار همان چهره‌ی بازش می‌شد و زبانم و نگاهم پره خواهش می‌شد که اگر می‌شود آقا به من خسته و درمانده و سائل کرمی یا که اگر درهمی از کیسه‌ی شاهانه نه از فضل کریمانه‌ی خود بذلکنی مثل هربار محبت می‌کرد بس که از لطف عنایت می‌کرد که مرا غرق خجالت می‌کرد تازه یک‌بار که از شرم نگاهم فهمید زود نعلین خودش را بخشید و چه آقایی بود تا که یک روز سواری وسط شهر که از شام عرب بود چنان چهره‌اش آشفته و پر بغض و غضب بود که من دانستم به سرشنیت شومی دارد گره انداخت به ابرو و دوتا مشت و به بازو و چنان با عجله با همه نیروی به سمت حسن آمد و دهان را وا کرد تو بگو‌ کوره ای از آتش کینه که رسانده‌ست خودش را به مدینه و چقد طعنه و نفرین و چقد حرف بد و زشت به روی لبش آورد وَ دشنام بدی داد که تو باعث شرمندگی و ذلت اسلامی وبدنامی و تو مایه ننگی و خلاصه که همه جمع شدند از همه‌ی شهر که این کیست که با این غضب و قهر به آقای کریم اینهمه الفاظ رکیک و بد و بیراه بگوید یکی دست به تیر و دگری دست به شمشیر که فرمود در این بین حسن شاه کریمان جهان اسوه‌ی اخلاق و ادب : ساکت و آرام بمانید و بدانید که این مرد غریب است وکمی خسته و تشنه است کمی آب دهید آتش بین جگرش را ، بتکانید غبار سفرش را یقینا که گرسنه‌ست و فرمود که این جان من است و قدمش روی دو چشمان من است و بخدا شامل احسان من است و پساز این لحظه بدانید که مهمان من است و چقد این منشش سیره‌ی زهرایی بود خاطرم هست که این مرد کریم این‌که با بی ادب شام چنین تا کرده یک زمان بین جمل معرکه برپا کرده تیغ ابروی کجش دروسط میمنه غوغا کرده همه مبهوت رجزخوانی و جنگیدن و رقصیدن شمشیر حسن در دل میدان بودند همه‌ی لشگریان از غضب و هیبت این شیر پریشان بودند پریشان که نه حیران بودند که علی در وسط جنگ رجزخوان شده یاکه اسدالله جوان‌تر شده یا اینکه حسن جلوه‌ی حیدر شده‌ یا اینکه علی عازم خیبر شده است خاطرم هست که این شیردل بخشنده این یل رزمنده از دل میمنه تا میسره را مثل یک شیر شکاری طی کرد چارتا پای شتر را پی کرد و چنان نعره کشید که سوارش پس از آنروز که از ترس به خود می لرزید تا به امروز فقط خواب پریشان حسن را همه شب می بیند که حسن قوت بازوی علی بن ابیطالب و بر کل یلان غالب و در وصف نیاید که نوشتند علی در وجناتش علی در سکناتش علی در حرکاتش علی در کلماتش علی در ضرباتش علی در حسناتشعلی در نفحاتش علی در برکاتش علی در جملاتش علی در همه جا در همه ی قول بیانش به اذانش بهنمازش به سجودش به رکوعش به وجودش به صیامش به قیامش به قعودش شده تکرار نه اصلا متجلیشده عالی شده اعلی شده مصداق اشداء علی الکفار است که حسن سیدالابرار و حسن حیدر کرار به تکراررسیده است به این کسوت و این صولت و این نسبت او تا ابدالدهر نثار همه‌ سادات که بر آل محمد به محمدصلوات https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم بند اول حسن حسن میگم از ولادتم تا گور حسن حسن میگم با حسن می شم محشور به منکر امام حسن تا به ابد لعنت الهی چشم گریه کن های حسن پر نور شب شب بی‌قراری و شب شب سفره داریه پاشین بریم بیت حسن که صحبت از نداریه به هرکسی رو میزنی روت و زمین میندازه پس وقتی امام حسن داری رو زدنت چه کاریه گدا گدا چه سفره ای کرم کرم چه برکتی چه سفره دار مهربان و خوب و با کرامتی سائل خونه‌شو خودش آب و غذا میده بهش گدای مجتبی شدم چه عزتی چه لذتی وقتی که از محبت مولا لبالبی یعنی که تحت مرحمت و لطف زینبی سائل که دست خالی از اینجا نمی رود فرقی نمی کند به چه دین و چه مذهبی بند دوم حسن حسن میگم شاه عالمین میشم جزو غلامان امیر نشاتین میشم حسن حسن میگم فاطمه دعاگومه حسن حسن میگم نوکر حسین میشم ترانه ‌ی جنون حسین شعر و غزل امام حسن قند و رطب قاسمه و شهد و عسل امام حسن دست خدا در آستین دست علی روی زمین شاه نجف حیدره و شیر جمل امام حسن دشمن اگر هوار شد لشگر اگر هزار شد حسن سوار اسب شد معرکه چون مزار شد حسن کشید نعره و میگن که تا یه مدتی خواب پریشون دیدن سهم شترسوار شد سالی که هست حُسن ختامش حسن خوش است هرجا که هست ختم کلامش حسن خوش است بر سنگ قبر سینه زنانش نوشته اند مرگی که هست پای امامش حسن خوش است http://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم موی تو به پیچ و تاب خفته شب در پس این حجاب خفته پس موی سیاه را بزن پس {خورشید} پسِ نقاب خفته در مردمک چشم تو دیدم شیخی وسط شراب خفته شمشیر دو سر به حالتی مست در دست ابوتراب خفته در معرکه بین ابروانت ما بین گره عذاب خفته در معرکه تا خودی نشان داد شمشیر تو کوه را تکان داد از مدح تو سیم و زر گرفتیم جبریل شدیم و پر گرفتیم ما دست تهی دراز کردیم از دامن تو گهر گرفتیم در محضر تیغ ابروی تو یک عمر به‌دست ، سر گرفتیم لبخند زدی تضاد رخ داد کوه نمک از شکر گرفتیم در طرح ضریح چشم و مژگان از فرشچیان نظر گرفتیم یک شیشه گلاب ناب قمصر در پاسخ این اثر گرفتیم مستي شراب و ساغر عشق است انگور ضریح حیدر عشق است ای خال لبت خراج بغداد قد قامت قامت تو شمشاد سرچشمه گرفته از دو چشمت مجموعه ی آب های آزاد در هیچ کجای قلب قرآن اسم تو ، نه از قلم نیوفتاد این کوفی خط گیسوانت تمرین سیاه مشق استاد در فلسفه ی چشم تو ماندند فارابی و شیخ و " میرداماد" نقاشی گیسوی تو بگذاشت حسرت به دل جناب " بهزاد " مست دم ذوالفقار گردید مانند دلم خمار گردید از اول ماجرا نوشتیم بر تارک ماسوا نوشتیم ای نام تو نقطه اول خط تا آخر خط تو را نوشتیم گفتند خدا علی شنیدیم گفتند علی خدا نوشتیم یک روز تو را خدا سرودیم یک روز دگر جدا نوشتیم سنگینی نام تو سبب شد اینقدر هجا هجا نوشتیم تنها به خدا ظهر تو هستی "کیف بشر" بشر تو هستی @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹امام حسین علیه‌السلام دریای استقامت و کوه اراده‌ایم پا به رکاب هیئت ارباب‌زاده‌ایم در روضه‌های هرشب او چشم‌مان تر است یعنی همیشه مست می این دو باده‌ایم دورهمی برای غمش گریه می‌کنیم با این حساب ما همه یک خانواده‌ایم شکرخدا به درد حسینیه می‌خوریم شکر خدا که لایق این استفاده‌ایم در روضه‌های کرب‌وبلا داد می‌زنیم مانند مادر پسر از دست‌داده‌ایم هرجا گره به کار من و مادرم رسید آن را به دست‌های اباالفضل داده‌ایم مثل حبیب و میثم و حر و زهیر ما پای علی و آل علی سر نهاده‌ایم یعنی که پای پرچم ارباب بی کفن تا قطره‌های آخر خون ایستاده‌ایم گریه برای داغ اسیری نکرده‌ایم ما را ببخش گربه‌ی سیری نکرده‌ایم https://eitaa.com/Maddahankhomein
گذاشت بین عبایش تمام اعضا را گرفت از دل صحرا عزیز لیلا را به احتیاط عبا را بلند کرد ولی گذاشت روی زمین جسم اربااربا را نشست پهلوی اکبر بلند آه کشید چنان که دید در آتش دوباره زهرا را اذان کرب و بلا را هجاهجا کردند بریده اند دَم لا اله الّا را اگر که عمه در آن کشمکش نمی آمد قرار بود که تشییع کنند بابا را سوال مبهم مقتل شده است اینکه چرا گذاشت بین عبا آن بلند بالا را شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
آجرک الله یا صاحب‌الزمان آه ای مسافر ای بیابان گرد برگرد خورشید پشت ابرهای سرد برگرد نامرد ها دنیای ما را قبضه کردند یک مرد می خواهد زمین ای مرد برگرد درمان درد لاعلاج روزگاری ای مرهم هر زخم و هرچه درد برگرد اصلا خبر داری که جای خالی تو چه بر سر مردان ایل آورد؟ برگرد بی تو تمام روز های سال پاییز ای انقلاب فصل های زرد برگرد این آخرین حرف دعای مادران است هرجا که هستی زودتر برگرد برگرد https://eitaa.com/Maddahankhomein
اسلام حسین استُ، دوامش حسن است آغاز عزا حُسن ختامش حسن است ما جمع شدیم دور هم تا برویم قربان امامی که امامش حسن است @Maddahankhomein