eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
423 ویدیو
238 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
حدیث غُربت فسرده اند چرا جان پُر بهایت را شکسته اند چرا حرُمت عبایت را سرنماز تو ناگه، هجوم آوردند بهم زدند همه ذکر ربنّایت را صدا زدی ز دل خود اَنا بنُ ابراهیم شرر زدند چو نمرودیان سرایت را دوباره دست پلیدی بُرون شد و دیدند به ریسمان ستم بسته دست هایت را حدیث غُربت حیدر ز تو شنیدن داشت رسانده ای به همه عاشقان صدایت را هنوز کوچه ی غمدیده ی بنی هاشم نکرده هیچ فراموش، ردّ پایت را دعای روی لبان تو حِرزجانت بود خدا شنید درآن نیمه شب دعایت را رسید شعله ی زَهری به جانت آتش زد برید رشته ی عُمر پُر از صفایت را چه می شود که میان بقیع تان مهدی علم کند به فَلک گنبد طلایت را به ناله گفت «وفایی» که شکرحق ،یزدان زده به صحن دلم خیمه ی عزایت را http://eitaa.com/Maddahankhomein
تقدیم به صادق شدی هر دل صفا را یابد از تو هر صبح صادق روشنا را یابد از تو راه نجات از هر بلا صدق است مردم عالم نجات از هر بلا را یابد از تو صادق شدی در کوچه های تنگ تردید سرگشته اصل ماجرا را یابد از تو صادق شدی تا شیعه قدری جان بگیرد اسلام در مکتب ، خدا را یابد از تو در زیر آوار خیانت های تاریخ انسان تنفس در هوا را یابد از تو وقتی که گویم ایها الصادق دل من آرام می گیرد شفا را یابد از تو آرام گفتم این دلم کرب و بلا رفت انگار راه کربلا را یابد از تو آه این کبوتر در بقیعت جستجو کرد شاید که یک گنبد طلا را یابد از تو زینت کریمی نیا http://eitaa.com/Maddahankhomein
به منبر می‌رود دریا، به سویش گام بردارید هلا! اسلام را از چشمهٔ اسلام بردارید مبادا از قلم‌ها جا بیفتد واژه‌ای اینک که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید «سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید الا ای شاعران! چشمان او آرایهٔ وحی است برای ما از آن باران کمی الهام بردارید نسیم صبح صادق می‌وزد از گیسوی صادق از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که می‌گوید غلام خسته‌ام خفته، قدم آرام بردارید اگر فرمان او باشد، نباید پلک بر هم زد به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید «رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه...» به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجویی‌ست کفن باید به جای جامهٔ احرام بردارید اگر در گوش نوزادی اذان می‌خواند، می‌فرمود که با آب فرات و تربت از او کام بردارید میان شعله‌ها آیات ابراهیم می‌سوزد میان گریه ختم سورهٔ انعام بردارید 📝 http://eitaa.com/Maddahankhomeint
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عزای صادق آل عباست ای مردم دوباره فاطمه صاحب عزاست ای مردم به داغ حضرت شیخ الائمه گریه کنید به داغ او که به غم مبتلاست ای مردم برای بردنش از خانه آتش آوردند برای او که شفیع جزاست ای مردم ندارد آینه حق عمامه‌ای بر سر عزیز آل عبا بی‌عباست ای مردم کسی که جلوه علم و صداقت و مهر است کجا سزاش چنین ناسزاست ای مردم فدای او که خودش زیر بار غم فرمود تمام غصه ما ای مردم ... تن کسی که خودش دستگیر عالم بود به زیر لشکری از دست و پاست ای مردم برای کشتن او نعل تازه آوردند برای او که عزیز خداست ای مردم ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ 🆔 @Maddahankhomein ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄
ای رتبه‌ات فراتر از ادراک، از عقول آیینه‌ی بصیرت چشمت جهان شمول حلم تو بی نهایت و علم تو لایزول یا کاشف الحقایق و یا جامع الاصول کوچکترم از آنکه بخواهم بخوانمت یا برترین سروده‌ی عالم بدانمت علم اصول و علم قرائت از آن توست تفسیر و فقه، پله‌ای از نردبان توست علم نجوم در رصد کهکشان توست راز علوم کل جهان بر زبان توست شیخ الائمه هستی و دریای بی کران ای باقرالعلوم‌ترین صادق جهان مردان سرزمین تو عاشق نبوده‌اند در باب عشق با تو موافق نبوده‌اند چون آشنا به کُنه حقایق نبوده‌اند در پیشگاه درس تو صادق نبوده‌اند تو در علوم عقلی و نقلی سرآمدی تا روز حشر، صادق آل محمدی حکام جور خلوتتان را به هم زدند گردونه‌ی زمین و زمان را به هم زدند سرچشمه‌های اشک روان را به هم زدند باکشتن تو نظم جهان را به هم زدند ای جای پای غربت تو در دل بقیع هرکس که گشت دور تو، گردید مستطیع ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
144.5K
نوحه سینه زنی سبک (حسین سربازره دین بود) امام صادق گل باغ ولا نجل علی و خاتم الانبیا جانش به راه دین حق شد فدا مدینه در عزاست بزم ماتم به پاست از داغ او موسی بن جعفر با گریه زد بر سینه و سر واویلتا آه و واویلا۲ صادق آل فاطمه شد خموش مدینه از سوز غمش در خروش با دست موسی شده او کفن پوش مدینه در غم است ماتم اعظم است ای عاشقان شمس حقایق شهید شد امام صادق واویلتا آه و واویلا۲ منصور بی حیا شده قاتلش سوزانده دشمن خدا حاصلش زهر ستم شرر زده بر دلش ز ظلم اشقیا زهر کین و جفا آتش زده بر جسم و جانش سوزانده مغز استخوانش واویلتا آه و واویلا۲ به پیش چشم گل گلخانه اش ریخت عدو شبانه در خانه اش آتش زده ز کینه کاشانه اش به یاد مادر است یاد پشت در است غنچه ز شاخه اش جدا شد محسن گل زهرا فدا شد واویلتا آه و واویلا۲ رضا_یعقوبیان محمودرضائی @Maddahankhomein
🍃🏴 نذر شهادت مظلومانهٔ رئیس مذهب تشیع 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- یاورِ بی ضرر و یارِ وفادار نداشت داشت شاگردانِ خِبره؛ ولی یار نداشت بود از نسل علی(ع)...حیف ولی دور و برش قنبر و مالک و سلمانِ وفادار نداشت هر چه از نقشهٔ دشمن-شکنی ها میگفت برملا میشد و یک راز-نگهدار نداشت حضرتِ شیخ الائمه(ع) چقدَر بود غریب هیچکس با خودش و دغدغه اش کار نداشت غیرِ هارونِ عزیزِ مکّی...آنکه سریع- رفت در آتش عشقش! غمی انگار نداشت شعله ها سرد شد و ذره ای آسیب ندید قلبِ او بود سلیم و دل بیمار نداشت نیمه شب بود که شد قصدِ جسارت آغاز کوچه غوغا شد و جز فتنهٔ اشرار نداشت خانهٔ امنِ امام ِ صادق(ع) شد ناامن دشمنش آمد و جز نیتِ آزار نداشت آنقدَر با تشر و با عجله می بردند وقتِ برداشتن و بستنِ دستار نداشت می دوید و نفَسَش سوخت و میخورد زمین کاش مرکَب به سرآسیمگی اجبار نداشت عرقِ پیشانی رویِ محاسن می‌ریخت حالش آشفته شد و رنگ به رخسار نداشت کوچه، دستِ بسته، پای برهنه، دشنام... غربتش فرقی با حیدر کرار(ع) نداشت عضو عضوِ بدنش یکسره از کار افتاد کاش زهر آن همه بر کشتنَش اصرار نداشت * پیرهن بر تنش و ماند عقیقش در دست پیکرش زخم نشد! نیزهٔ بسیار نداشت تشنه جان داد ولی بود سرش بر بدنش تنش عریان نشد و خندهٔ انظار نداشت! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @Maddahankhomein ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
السلام علیک یا شیخ الائمه یا جعفر بن محمد دشمن کشیده است اگر آتش به خانه اش اما کسی نسوخته در آشیانه اش می شد جسارتی هم اگر بین کوچه ها دیگر کسی نگفته که با تازیانه اش آماده کرده بود خودش را برای مرگ جز ذکر حق نبود به لبها ترانه اش مشغول ذکر و گرم مناجات بود که کردند بی عبا و عمامه روانه اش رفتند سوی کلبه ی لبریز رافتش بردند سوی کاخ ستم بی بهانه اش اصلا خودِ علیست که با زحمتی زیاد در کوچه های شهر کشد نان به شانه اش ما را چه حیدری چه حسینی رسیده بود آری اگر نبود وجود یگانه اش ما را اگر که عاشق خود کرده می شویم مدیون لطف راز و نیاز شبانه اش گلدسته و مناره و گنبد نشانی است باید چه کرد در حرم بی نشانه اش @Maddahankhomein
بسم الله اگر طالب نوری دل عاشق ! بسم الله اگر هست تو را رأی موافق اینک تو این راه به ادراک حقایق بنشین نفسی ، این تو و این‌ منبر صادق بگذار به آئینه ی تو نور بتابد نزدیک بمان ، هرچند از دور بتابد علم ، اول و آخر شده در دفتر او جمع المنةُ للَه که نشد منبر او جمع چونان که ملائک همه در محضر او جمع هستند فقیهان همه دور و بر او جمع علامه به علامه مفسّر به مفسّر بنگر همه را مستمع و ناظر و حاضر افتاده عقول همه در پای سوادش توحید مفضّل نم دریای سوادش طبع شعرا بسته به انشای سوادش حکم فقها مُهر به امضای سوادش دور است ز درک سخنش علم افاضل دنیا شده بی بهره از این بحر فضائل جز پرورش شیعه دگر کار ندارد روشن چه تنوری است ولی یار ندارد غم دارد و غم دارد و غمخوار ندارد مظلوم بقیع است و عزادار ندارد افسوس که در خیمه ی او جمع نبودیم جز یک شب تقویم غمش را نسرودیم در صدق که نام آور و در علم رفیع است همواره گنهکارم و همواره شفیع است او گوشه‌نشین شب بی نور بقیع است از روضه ی تنهایی او خون دل شیعه است مائیم و غم بی کسی حضرت صادق تنها شده تا شیعه نماند متفرّق بوده است پریشان پریشانی جدش حیران شده از روضه ی حیرانی جدش سنگ آمد و زد بوسه به پیشانی جدش خون می چکد از صورت نورانی جدش اشکش شده جاری به غم کرببلایش یک عمر خودش روضه گرفته است برایش به لطف خدا @Maddahankhomein
علیه‌السلام 🔹کتاب جعفری🔹 کتاب بود و به روی جهانیان وا بود جواب هرچه نمی‌دانمِ جدل‌ها بود به روی فرش امامت معلمی می‌کرد و تخت سست خلافت اسیر دعوا بود به نام آل محمد، غریبه وارث شد کسی ندید مگر آل او همین‌جا بود؟ دوباره قصۀ خاری به چشم و بغض گلو هنوز پاسخ نهج‌البلاغه حاشا بود.. چقدر نامۀ کوفی از این و آن که بیا نمک به زخم عمیقی که همچنان وا بود هنور خاطرۀ کربلا جگرسوز و... مرام عهد شکستن هنوز برپا بود به چشم اگرچه که دورش شلوغ بود اما به جز تنور که می‌داند او چه تنها بود؟.. عجیب نیست بر آن خانه آتش افکندند که این مدینه‌نشین از تبار زهرا بود بگو به آن‌که به زعمش دهان حق را بست کتاب جعفری شیعه همچنان باز است 📝 @Maddahankhomein
شهادت امام صادق(ع) ششمین سوره‌ی صحیفه ی عشق رزق هفت آسمان به دستانت منبرت بر فراز نُه فلک است دانش بیکران به دستانت حرفهایت بشارت محض است صادق‌آباد شد دلِ متروک شرحِ " عنوان بصری" ات آقا؛ شده فانوس راه اهل سلوک غرق حیرت تمام مسئله هاست پلک برهم زدی! همه حل شد از جهان و شگفتی اش گفتی مست توحید تو "مفضّل" شد آتش عشق تو گلستان و... جورِ این عاشقی کشیدن داشت حالِ "هارون‌مکّی" ات عشق است حال مجنون تو خریدن داشت رفتنت تا عراق حکمت داشت رفته ای سرّ حق بیان بشود قسمت این بوده در زمان شما قبر جدت علی عیان بشود از همان ابتدای روز اَلست نام ما "ایلِ حیدری" شده است سربلندیم ما از این رو که مذهب شیعه جعفری شده است تا شعائر به دست ما برسد روضه ی خانگی به پا کردی با دَمِ یا "ذَبیح العطشانت" خانه را صحن کربلا کردی ای مراد قبیله ی باران تو به ما‌ شوق آسمان دادی راه پرواز تا خدا را با؛ جگر سوخته نشان دادی از غمت ای عزیز پیغمبر آسمان و زمین عزادارند علما پابرهنه می آیند عرفا مثل ابر می بارند 🖍️ @Maddahankhomein