eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
428 ویدیو
239 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
مولا الهی العفو😢🙏 هستم اسیر هجران مولا مرا کمک کن گویم به چشم گریان مولا مرا کمک کن من غیر تو به عالَم یاری دگر ندارم ای یار مستمندان مولا مرا کمک کن عمری گناه کردم خود را تباه کردم دریای عفو و غفران مولا مرا کمک کن ناشکر بوده ام من بر نعمت ولایت حال آمدم پریشان مولا مرا کمک کن با تو همیشه سود است هر یک نفس ز عمرم بی تو هماره خسران مولا مرا کمک کن من توشه ای ندارم جز کوله بار عصیان زیر لحد حسین جان مولا مرا کمک کن تو زیر تیغ و نیزه زینب کنار گودال با اشک ناله میزد مولا مرا کمک کن ✍امیرعباسی http://eitaa.com/Maddahankhomein
مرثیه حضرت زینب س داری دوباره در دل ما غم می آوری ُبغضی پر از غریبی و ماتم می آوری حالا که بزم روضه بنام تو زینب است حال و هوای ماه محرم می آوری دلداده ی حسینی و با عشق خود به او اصلاً تویی که عشق مُجسم می آوری تو دخت مرتضایی و با تیغ خطبه ات پیوسته لرزه بر همه عالم می آوری ارث از علی گرفته و طوفان غیرتی در موج هر بلا تو مگر کم می آوری؟ اما هلال غرق به خون با دلت چه کرد در پیش او دو دیده ی زمزم می آوری بی خود نبود بعد غم دلبرت حسین دستی به زانو و کمر خم می آوری http://eitaa.com/Maddahankhomein
دم دمای آخر عمر منه چشامو نمیتونم تکون بدم زیر آفتاب بذارید بسترمو روا نیست من زیر سایه جون بدم کاش میشد برادرم بیاد پیشم غمامو بهش بگم دونه دونه راضی ام به اینکه بازم برا من با سر بریده قرآن بخونه غم کربلا رو من میگم شما هر کس و دیدید بهش بگید چی شد آخه از بالای تل  تو قتلگاه هیشکی اندازه‌ی من ندید چی شد یکی با نیزه به پهلوهاش میزد یه نفر عصا میزد روی تنش تنها بین یه سپاه افتاده بود بدجوری غریب گیر آوردنش لحظه لحظه تو هوای قتلگاه شبیه برگای پاییز شدم برا اینکه کمتر اونو بزنن حتی با شمر گلاویز شدم کی دیده بچه های انبیا رو با چنین وضعی اسارت ببرن سر شیش ماهه رو میبرن که هیچ حتی گهواره شو غارت ببرن سری که رو نیزه رفته رو کجا اینهمه با سنگ‌ نشونه میگیرن دختر بی پناه و آخه کجا راهشو با تازیونه میگیرن کجای دنیا دیدید که مردمی توی جشنشون عزادار ببرن کی دیده با لباس پاره زنو برا تحقیر به بازار ببرن اون‌روزا خیلی زیاد دقم دادن بدجوری تو غصه آبم کردن هیشکی سایه مم ندیده بود ولی راهی بزم شرابم کردن توی گودال ، سر نی ، بزم شراب هرجا رفت حسین منم پشت سرش دل من تنگشه کاش این آخرا داداشم بیاد کنار خواهرش http://eitaa.com/Maddahankhomein
◾شهادت جانگداز ام المصائب ◾حضرت زینب کبری سلام الله اسوه و الگوی زنهای دو عالم زینب است حافظ خون حسین و دین خاتم زینب است صبر از صبرش گربیان چاک زد در کربلا دایه دار درد و رنج و غصه و غم زینب است کنیه ی پاکش عقیله صاحب علم الکتاب پیشوای هاجر و حوا و مریم زینب است ما رَاَیتُ شمه ای از روح توحیدی اوست این کلام دلنشینش قطره ای از آن یم است خطبه هایش در میان کوفه و شام بلا از برای دشمنان چون ذوالفقار دو دم است خطبه را با دست بسته خوانده و اعجاز کرد اشک چشمش بین این خطبه به مثل زمزم است شام را ویران نمود و شامیان را خار کرد هرچه گویم من به وصفش باز میگویم کم است (کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود) این‌همان‌یک‌مصرعی‌بوده‌که‌نقش‌پرچم است http://eitaa.com/Maddahankhomein
و مرثیه حضرت زینب (س) [جدید] خواهم از یک بانویی گویم که نامش زینب است حق عطا کرده چنین والا مقامش، زینب است در حیا و صبر و همت وارث مادر بُود در شجاعت، استقامت زینت حیدر بُود عمه ی سادات عالم دختر خیر النساست او عقیله ، عالمه ، پیغمبر کرببلاست شیعه پای درس او صبر و وفا آموخته چشم در حاجات خود بر دست زینب دوخته روضه ها خواندند و او (بیچاره زینب) شد خطاب چاره ساز عالم است و معنیِ حُسن المَآب خاطرات کربلا هر چند از او جان گرفت عالم هستی شد از ایثار و صبرش در شگفت او که جُز دشنام و سیلی در سفر چیزی ندید پس چرا رنج و بلا را غیر زیبایی ندید او به جان یکسال و نیم، اندوه و ماتم را خرید از غم داغ برادر قامت زینب خمید او شهید داغ ثارلله بُود در کربلا سر به پای چوب محمل زد کنار نیزه ها از تَهِ گودال تا کوفه وَ از کوفه به شام بر وجود بی بَدیل زینب کُبری سلام https://eitaa.com/Maddahankhomein
آنکه با عشق حسینی گشته همدم زینب است آنکه بر سّر شهادت بوده مَحرم زینب است آنکه شور افکنده با شور حسینی بر جهان از ازل خو کرده با صد محنت و غم زینب است آنکه نامش زِینِ اَب خوانده رسول کردگار چون نگویم من صفای اسم اعظم زینب است آنکه بر خوانَد حدیث اُمّ اَیمَن بر امام من به جرأت گویم آن زن هم حسین هم زینب است آنکه کاخ ظلم و استبداد را با یک خطاب کند و افکند از پی و بن، ریخت بر هم زینب است دامن شير خدا بين، شير زن مي پرورد در شهامت برتر از سارا و مريم زينب است آنکه اندر مجلس گردنکشان قد کرد عَلم چون حسین بر دشمنان یکدم نشد خم زینب است با برادر درد دل مي كرد اين سان تا سحر: آنكه ريزد از فراقت اشك ماتم زينب است وصف زینب را ز من مشنو بیا در کربلا خود ببین چون حامی ناموس عالم زینب است ملجأ اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است پرچمت گر سرنگون شد من نگه میدارمش غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است منزوي هرگز مزن بیهوده لافِ عاشقی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است https://eitaa.com/Maddahankhomein
در عظمت حضرت زینب کبری (س) ای گل خوشنام سلامٌ علیک بانوی اسلام سلامٌ علیک ای که تو رهپوی ره مکتبی دختر زهرا و علی زینبی « چار امامی که تو را دیده اند » بهر قداست ز تو کوشیده اند ای ز تو نابود صف اشقیا زینبی و شیر زن کربلا کاخ ستمگر ز تو ویرانه شد هر دل عاشق ز تو گلخانه شد ای حرمت قبله ی والای من از تو همین است تمنای من جان به طلب تا که دهم جان خود جان بدهم بر سر پیمان خود این من و این جلوه ی ایثار ها گفته ام ای دخت علی بار ها بهر دفاع حرمت جان دهم هستی خود در دل توفان دهم عزت تو عزت دین خداست حُرمت تو حُرمت آل عباست هر که علیه تو خباثت کند از شرر خویش حکایت کند ای دل یاران همه غمخوار تو خار شود دشمن بد کار تو ای تو همه حُسن و سراپا نکو خصم تو کافر بود و کفر گو هر که علیه تو قدی بر فروخت وارد دوزخ شده یعنی بسوخت ای که به هر آینه پیدا تویی زینبی و نایب زهرا تویی زینبی و زینت مولا علی عرصه ی ایثار ز تو منجلی در غم تو سینه پُر از ناله هاست داغ تو داغ همه ی لاله هاست بانوی ایثار سلامٌ علیک شعله به گلزار سلامٌ علیک قلب تو را آتش غم سوخته شعله به شعله شرر افروخته داغ تو شد آتش و بر جان نشست قامت هر نخل ز هجرت شکست ای نفسَت آینه ی هر بلا سوخته از داغ غمت کربلا سرخ ترین ترجمه ی اشک و آه کرب و بلا دیده ای و قتلگاه ماه تو گلگون شده بر روی نی راه تو را خون و خطر کرده طی پنجه ی ماتم به دلت چنگ زد ماهِ تو را دست ستم سنگ زد یوسف چشمان تو در خون تپید پیرُهن عشق به دستت رسید داد به تو جان دگر عالَمِیْن پیرُهن غرقِ به خون حسین تا دم آخر که تو جان داشتی نام برادر به زبان داشتی داشتی ای شعله ی آتش فشان نام حسین بن علی بر زبان محمود تاری «یاسر» https://eitaa.com/Maddahankhomein
🌻مقام زینب سلام الله زینب از غم اگر خون جگر شد نخل ایمان از او بارور شد از گلاب دو چشم تر او لاله و گل پر از برگ و بر شد درد و رنج اسارت اگر دید یا که یک باره بی بال و پر شد از سخنرانی او دل سنگ آب، در دیدهٔ خشک و تر شد روشن از پرتو خطبه هایش چشم آیین خیر البشر شد بس که از دل برآورد فریاد کوفه و شام زیر و زبر شد هرکجا خطبه ای خواند زینب نقش شب باوران بی اثر شد بس که پیوسته داد سخن داد کاخ بی داد را داد بر باد https://eitaa.com/Maddahankhomein
دوبیتی ای نور خداوند مبین یا زینب ای جان امیرمؤمنین یا زینب همچون حسن و حسین و مامت زهرا بر شیعه تویی حبل متین یا زینب ▪️ الا ای روح صبر و استقامت که داری همچو زهرا تو شهامت علی گفته به تو روحی فداها فدای عزت و جاه و مقامت ▪️ تو بر زهرا و حیدر نور عینی دم آخر تو داری شور و شینی بود پیراهنش در دست هایت به یاد پیکر چاک حسینی ▪️ همه دل ها ز داغ تو غمین است به جنت مادرت اندوهگین است الا ای نور چشم آل طاها کنار قبر تو مهدی حزین است https://eitaa.com/Maddahankhomein
💞عزیز، پنج تن علیه السلام تو عزیز مرتضایی زینب دختر خیرالنسایی زینب ای گل گلشن آل عصمت تو گل باغ ولایی زینب از تبار علی و فاطمه ای اسوه ی شرم و حیایی زینب گلی از گلشن عترت هستی خواهر خون خدایی زینب ای صفابخش حریم عترت تو ز نسل مصطفایی زینب من کجا مدح و ثنای تو کجا فوق هر مدح و ثنایی زینب فخر دارد به تو زهرای بتول بس که پر قدر و بهایی زینب همچنان فاطمه ام النجبا مظهر صبر و رضایی زینب ای گل فاطمه با اذن خدا می کنی گره‌گشایی زینب در کنار پدر و مادر خود شافع روز جزایی زینب تا صف محشر و در روز جزا چون حسین قبله نمایی زینب ما همه ریزه خور خوان توایم منشاء جود و سخایی زینب ما همه درد و تو هستی درمان درد ما را تو دوایی زینب در کنار بدن غرق به خون داشتی حال و هوایی زینب به روی نیزه ی دشمن دیدی سر پر خون جدایی زینب در کنار همه ی اهل حرم داشتی بزم عزایی زینب وقت رفتن به سوی کوفه و شام در کنار شهدایی زینب بی حسین در سفر کوفه و شام دیده ای جور و جفایی زینب ای گل فاطمه در روز جزا دستگیر این (رضایی) زینب https://eitaa.com/Maddahankhomein
من زینبم دخت علی مرتضایم من خواهر مظلومه ی خون خدایم از نسل احمد خاتم پیغمبرانم بر فاطمه دخت نبی آرام جانم بر فاطمه خیرالنسا نور دو عینم جان علی اخت الحسن اخت الحسینم اسطوره ی صبر و رضا هستم چو حیدر در خصلت و خلق و خویم زهرای اطهر بر من نهاده ختم مرسل نام زینب گردیده با صبر و جهادم زینت اب بر مادر مظلومه ام گردیده نایب بس دیده ام غم گشته ام ام المصائب در کودکی داغ پیمبر دیده‌ام من اشک فراق و سوز مادر دیده ام من من دیده ام تنها امیرالمؤمنین شد از بعد ختم المرسلین خانه نشین شد در کودکی دیدم زدند آتش به خانه از جور و کین در را شکستند ظالمانه دیدم به اشک دیده ام در پشت آن در نقش زمین از ظلم دشمن گشته مادر من دیده ام حق ذوی القربی ادا شد حامی حیدر مادرم جانش فدا شد دیدم شبانه مادرم غسل و کفن شد هم ناله با من هم حسین و هم حسن شد چون مادرم رنگ خوشی هرگز ندیدم از داغ بابای غریب خود خمیدم دیدم که اهل کوفه از مولا گسستند در بین محراب دعا فرقش شکستند با داغ بابا قسمتم رنج و محن شد هنگام درد و غربت مولا حسن شد از دشمنان و آشنا خون جگر خورد زخم زبان او را چنان آلاله پژمرد آخر به دست همسرش با زهر کینه شد کشته مولای جهان ماه مدینه اندر کنار مرقد ختم رسولان جسم شریف و پاک او شد تیرباران این لحظه های آخرم در شور و شینم اما چه گویم از غم داغ حسینم در کربلا داغ دلم را تازه کردند ظلم و ستم ها بیش از اندازه کردند دیدم به چشمم ماجرای کربلا را تن های غلتیده به خون سر جدا را دیدم علی اکبر عزیز ام لیلا با تیغ دشمن پیکرش شد اربا اربا دیدم حسینم را کنار جسم اکبر زد بوسه با گریه بر آن صد پاره پیکر دیدم فدای دین گل ام البنین شد دیدم کنار علقمه نقش زمین شد دیدم که بر جان می رسد عطر گل یاس افتاده بر روی زمین دستان عباس دیدم که عباسم به راه دین فدا شد دست علم گیر وی از پیکر جدا شد دیدم عمود آهنین فرقش شکسته تیر عدو چشمان زیبایش ببسته دیدم به روی دست بابا اصغرش را دیدم بریده تیر کینه حنجرش را بالاترین دردم وداع آخرم بود وقت جدا گردیدن از دلبرم بود فرمود ای بر فاطمه نور دو دیده وقت جدایی من ای خواهر رسیده با صبر خود ای خواهرم حق را رضا کن زینب مرا هم در نماز شب دعا کن دل برده بود از من حسین با عطر و بویش بوسه زدم با گریه بر زیر گلویش من غربت او را به چشم خویش دیدم من ناله ی هل من معینش را شنیدم آن نانجیبان بر حسینم راه بستند با سنگ از کینه جبینش را شکستند دیدم جهنم را به جان خود خریدند با تیر قلب نازنینش را دریدند ناگه بدیدم ماتم عظمی به پا شد چون روز محشر صحنه ی کرب و بلا شد دیدم که آن نامردمان خنجر کشیدند از پشت سر رأس حسینم را بریدند دیدم میان موج خون او دست و پا زد قامت خمیده مادرش را او صدا زد دیدم زدند از ظلم و کین آتش به خیمه رأس حسینم را زدند بر روی نیزه دیدم به چشمم دشمن دین وحشیانه بر کودکان خونجگر زد تازیانه دیدم که رخسار یتیمان گشته نیلی از بس زدند بر رویشان با ضرب سیلی زخم دل من زین مصیبت ها نمک خورد اهل حرم از دشمن بی دین کتک خورد اما امان از کوفه و از مردم شام زخم زبان و طعنه و سنگ از لب بام شام غم افزا بهر ما شام عزا بود شام بلا بدتر ز داغ کربلا بود چون شمع سوزان این مصیبت کرده آبم همراه طفلان عازم بزم شرابم رأس حسینم داخل تشت طلا بود مست غرور و مست می آن بی حیا بود در پیش چشمم بر لب قاری قرآن می زد یزید بی حیا با چوب خزران امشب دگر راحت شوم از رنج و غم ها گردم ز لطف کبریا مهمان زهرا خواهم ز درگاه خداوند تعالی بخشد غلام روسیاه ما (رضا) را https://eitaa.com/Maddahankhomein