‹مـٰاهِ مَـڹ›
پایهی مشاعره هستین؟ واقعاً نمیتونم بخوابم امشب . شروع میکنم با بیتِ: • ماه را همواره بیشکلوشَمایل
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم از نو غمی آید به مبارک بادم...
-شما
‹مـٰاهِ مَـڹ›
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق هر دم از نو غمی آید به مبارک بادم... -شما
ما بدین در نه پِیِ حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم′!
-بنده
‹مـٰاهِ مَـڹ›
ما بدین در نه پِیِ حشمت و جاه آمدهایم از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم′! -بنده
من بهشتم همه در دیدن خندیدن توست
تا تو باشی نشوم خیره به لبهای کسی :)
-شما
‹مـٰاهِ مَـڹ›
من بهشتم همه در دیدن خندیدن توست تا تو باشی نشوم خیره به لبهای کسی :) -شما
یارب مباد که گدا معتبر شود
گر معتبر شود ز خدا بی خبر شود′!
-بنده
‹مـٰاهِ مَـڹ›
یارب مباد که گدا معتبر شود گر معتبر شود ز خدا بی خبر شود′! -بنده
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شدهام بی سر و سامان که مپرس
-شما
‹مـٰاهِ مَـڹ›
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس که چنان زو شدهام بی سر و سامان که مپرس -شما
سعدیا مردِ نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرد′!
-بنده
‹مـٰاهِ مَـڹ›
سعدیا مردِ نکونام نمیرد هرگز مرده آن است که نامش به نکویی نبرد′! -بنده
دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد
سعادت آن کسی یابد که از تن ها بپرهیزد
-شما
‹مـٰاهِ مَـڹ›
دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد سعادت آن کسی یابد که از تن ها بپرهیزد -شما
دارد زمان آمدنت دیر میشود
دارد جوانِ سینه زنت پیر میشود′!
-بنده
‹مـٰاهِ مَـڹ›
دارد زمان آمدنت دیر میشود دارد جوانِ سینه زنت پیر میشود′! -بنده
دلیل سرخی این گونهها ک سرما نیست
هلال روی تو احمر نموده روی مرا
-شما
‹مـٰاهِ مَـڹ›
دلیل سرخی این گونهها ک سرما نیست هلال روی تو احمر نموده روی مرا -شما
آبی که برآسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود ، که پیوسته روان است′!
-بنده
‹مـٰاهِ مَـڹ›
آبی که برآسود زمینش بخورد زود دریا شود آن رود ، که پیوسته روان است′! -بنده
تو عروس کسی اگر بشوی نگذارم دست روی دست
من محمد علی شاهِ قاجارم،مجلست را ب توپ خواهم بست
-شما