‹مـٰاهِ مَـڹ›
تو عروس کسی اگر بشوی نگذارم دست روی دست من محمد علی شاهِ قاجارم،مجلست را ب توپ خواهم بست -شما
تا آمدم ببوسمش آن روی ماه را
یکباره رفتی و همه جا آفتاب شد′!
-بنده
‹مـٰاهِ مَـڹ›
تا آمدم ببوسمش آن روی ماه را یکباره رفتی و همه جا آفتاب شد′! -بنده
دلبرم چاق که نه باب دل یار شده
شکل آن سوگلی دورهی قاجار شده
-شما
‹مـٰاهِ مَـڹ›
دلبرم چاق که نه باب دل یار شده شکل آن سوگلی دورهی قاجار شده -شما
هر چه ما آه کشیدیم تو خوشحال شدی
کینه چون عشق، خصوصیت یک انسان است ′!
-بنده
‹مـٰاهِ مَـڹ›
هر چه ما آه کشیدیم تو خوشحال شدی کینه چون عشق، خصوصیت یک انسان است ′! -بنده
تو که از صورت حال دل ما بیخبری
غم دل با تو نگویم که ندانی دردم
-شما
‹مـٰاهِ مَـڹ›
تو که از صورت حال دل ما بیخبری غم دل با تو نگویم که ندانی دردم -شما
من بی تو چون دنیای بی شاعر خطرناکم
من بی تو واویلاست دنیا بی تو واویلاست′!
-بنده
‹مـٰاهِ مَـڹ›
من بی تو چون دنیای بی شاعر خطرناکم من بی تو واویلاست دنیا بی تو واویلاست′! -بنده
تارهای نفسم را به زمان میبافم
که تو شاید برسی حیف که بی تاثیر است
-شما
‹مـٰاهِ مَـڹ›
تارهای نفسم را به زمان میبافم که تو شاید برسی حیف که بی تاثیر است -شما
تشخیص درد من به دل خود حواله کن
آه ای طبیب درد فروش جوان من
-بنده
‹مـٰاهِ مَـڹ›
تشخیص درد من به دل خود حواله کن آه ای طبیب درد فروش جوان من -بنده
نه مثل کوه محکمم نه مثل رود جاریام
نه لایقم به دشمنی ، نه آنکه دوست داریام !..
-شما
‹مـٰاهِ مَـڹ›
نه مثل کوه محکمم نه مثل رود جاریام نه لایقم به دشمنی ، نه آنکه دوست داریام !.. -شما
مثل آن کودک نوزاد که بازیچه شده
خسته ام خسته تر از آن که بگویم چه شده′!
-بنده
‹مـٰاهِ مَـڹ›
مثل آن کودک نوزاد که بازیچه شده خسته ام خسته تر از آن که بگویم چه شده′! -بنده
هی ریشه زد و ریشه زد و ریشه کنم کرد
این تودهی بدخیم گمانم سرطان بود :)
-شما
‹مـٰاهِ مَـڹ›
هی ریشه زد و ریشه زد و ریشه کنم کرد این تودهی بدخیم گمانم سرطان بود :) -شما
در باور من نيست تو را داشته باشم
با ياد تو هم قانعم از بس كه فقيرم′!
-بنده