eitaa logo
فرزندان حآج قٵسِـــم
490 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5.9هزار ویدیو
49 فایل
▒هَݩــۉز هـــم بــڑﭑے شـــهـید شڍݩ ڢْࢪصت هسـت▒ 🌱ڍڷ ࢪﭑ بآیـــڍ صـﭑڢْ ڪࢪڍ🌱 به یاد سࢪدار دلــ♥️ــها•| **تبادل ادمینی نداریم** کپی آزاد با ذکر صلوات برای سلامتی وتعجیل در فرج مولا
مشاهده در ایتا
دانلود
💫نمــــــازِ 💫اولِــــــــ 💫وقتـــــــ، 💫رمــــــــزِ 💫استجابتـــِ 💫دعـــــــــا|🤲 التــماســـ دعـــای فرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍄✨🍃🍄✨🍃🍄✨ ✨🍄🍃✨🍄🍃 🍃🍄✨ نازنین پرسید:«خانمتون چه جوری بهتون بله گفت!؟» حاجی با خنده و شوق و ذوقی که تو چشماش موج میزد رو به نازنین کردو گفت:«روحش شاد باشه، این سوال منم بود ازش، وقتی بهش گفتم چرا میخوای به من جواب مثبت بدی گفت:«من جنگ نرفتم و نمیتونم برم، ولی حالا که توفیق خدمت شده اونم به شما ؛ چه جور نادیده بگیرم ؟ مگر قلب شما الان با قبل از قطع پاتون فرقی کرده ؟ مهم قلبتونه که یاد خدا رو داره منم اگر قابل بدونید مشتاق خدمت به شماهستم. خلاصه که از این کمال آقای با معرفت با اون خواهر همه چی تمومش چیزی جز این انتظاری نمی رفت. سالها زحمت من رو کشید. اجرش با خانم فاطمه ی زهرا سلام الله علیها، روحش شاد باشه .» آقا کمال ؛ دایی یا همون مرد مورد نظر ما تا اون زمان داشت در سکوت به حرفهامون گوش میکرد . نمی دونم چی این مرد مهم بود که قرار بر کشتنش گذاشتند. مگر چی باخودش داشت که قرار بود من جونش رو بگیرم ؟! تمام سوالاتی که تو ذهن داشتم ولی جوابی براشون نبود. من حق سوال کردن نداشتم فقط باید اجرا میکردم به واسطه ی تهدیدی که هر لحظه برای خانوادم بود مجبور به اجرا بودم و بس... 🍃🍄✨🍃🍄✨🍃🍄✨
به انقطاع رسیده است از تمامی خلق هر آنکه یک شب جمعه اسیر شد اینجا...
🍃💫🌺🌿🌸 🔻 آیت‌الله بهجت ره: بزرگان وقتی می‌خواستند مطلبی و فیضی را از خداوند بگیرند، از و سحر استفاده میکردند؛ زیرا در سحر با خدا خلوت کردن و با خدا ارتباط پیدا کردن اثر خاصی دارد التماس دعای فرج
༺❄️༻ •آرام جـانمـ♡• °° همه‌ۍ دل خوشی‌ام آخر شب ها این اسٺــ، دو سه خط.... با تــو سخن گفتن و آرام شدن °° با امام زمان(عج)حرف بزنید💚🌱✋🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 ـبِـ‌سمِـ‌الله‌الࢪحمــݩِ‌الࢪحیـمـ 🌸 علیه السلام: ‌ 🍃بزرگترین گرفتاری از دست دادن اُمید است.🌹 ‌ 📚غررالحکم، ۳۶۴۹🌿
❣ بعد از عهدی که در غدیر با پیامبرمان بستیم... ساعتم را به وقت آمدنت کوک کرده‌ام. اینکه دیدارمان کی و کجا رقم بخورد را به دست روزگار سپردم اما دل اسیر توست، هرجا بروی، هرکجا که باشی، سوی تو کشان‌کشان می‌آید. از کنار همان برکه‌ی خم تا همین امروز.
5571030548.mp3
15.89M
🍃 قسمت بیستم 🍃 ماجرای برگشتن انسانها به موطنی که از آنجا آمده‌اند، ماجرای ساده‌ای نیست! - بلکه ؛ ماجرایی کاملا مهندسی شده، در مسیری دقیق و ریاضی است... - مسیری که اگر به مقصد درستش نرسی، نه تنها تمام عمر دنیایت را باخته‎‌ای ، که فاجعه‌ای ابدی انتظارت را می‌کشد! ※ دعای ندبه، چگونه به رابطه‌ی این مسیر، خطرات، مقصد و طی طریقش، با شخصیتی به اسم امام، پرداخته است؟ 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صوت لورفته مسیح علی‌نژاد 🔹حجاب یکی از ستون‌های اصلی جمهوری اسلامی است که اگر آن را فرو بریزیم باقی کار براندازی آسان خواهد بود.
عه مگه مردم بعد از انقلاب بی دین نشده بودن!!!!!!؟؟؟؟؟🤔
13.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بمناسبت شهادت مظلومانه ی میثم تمار رحمه‌الله‌علیه 🏴🖤
0544680248009.mp3
2.91M
🔰🎙 ما ابوذر، مالک، عمار و میثم تمار را کمتر به عبادتشان مدح می کنیم...
📿 🌻 (ص) ⚠️ دزدترین مردم کسی است که به خاطر سرعت وشتابزدگی ازنماز خودکم کند،نماز چنین انسانی همچون جامه مندرسی درهم پیچیده شده،به صورت اوپرتاب میگردد. 📚میزان الحکمه،ج 5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ یک راهب تبتی با۲۰۱سال سن،در کوه‌های نپال کشف شد! ‏او با ۲۰۱ سال سن، کهنسالترین فرد جهان به حساب می آید. در تصویر، او در حالت خلسه عمیق یا مدیتیشن به نام تاکاتت است. هنگامی که وی برای اولین بار در یک غار کوهستانی کشف شد آن‌ها فکر کردند که او یک مومیایی است. با این‌حال دانشمندان با بررسی آن‌چه آن‌ها فکر می‌کردند مومیایی ست، متوجه شدند که راهب، دارای علائم حیاتی و زنده است. او یک تکه کاغذ به همراه داشت که روی آن نوشته بود: ‏هر چرندی که توی مجازی برات میفرستن رو باور نکن...!! 😐😐😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ ✅ماجرای دیدار علامه مجلسی با امام زمان .. ❏هَمه‌هَست‌آرزِويَم؛كه‌بِبينَـم‌اَز‌تـوروئی وَبـٰازهَـم جُـمـعِـه رسيد .💚. ़़⊹⿻ تِـنـهـٰا آرِزو نمي کنیـم بـیــٰائي چون هَـمِـه میـدانَـنــد " ميآئي!" آرِزو میکنَـم وَقتي ميآئي چَشمـٰانِـمـٰان « شَـرمسـٰارِ نِـگـاهِ مِـهــربـانَت » نَبـٰاشـَـد 💔⊹⿻ ❏صَلّىَ‌اْللّهُ‌عَلَيْكَ‌يااَباصـٰالِحَ‌الْـمَـهْـديِ‌(عَجْ) ❍°•أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
7047604869.mp3
4.65M
🔊 ✨ «مرکب دجال» ✨ 🔴 دجال (صهیونیست جهانی) با مَرْکَب (رسانه) خود خیلی ها را راهی جهنم میکند... دینداری در سخته...
🌷 (علیه السلام) فرمودند : ✍ کمترین و کوتاه ترین دعائی که کافی است پس از هر نماز واجب بخوانی این است که بگویی : 🤲 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اَللَّهُمَّ إِنّا نَسْأَلُكَ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُكَ وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ كُلِّ شَرٍّ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُكَ اَللَّهُمَّ إِنّا نَسْأَلُكَ عَافِيَتَكَ فِي جَمیعِ أُمُورِنا كُلِّهَا وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ خِزْيِ اَلدُّنْيَا وَ عَذَابِ اَلْآخِرَةِ . 📚 من لا یحضره الفقیه ، ج ۱ ، ص۵۰۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍄✨🍃🍄✨🍃🍄✨ ✨🍄🍃✨🍄🍃 🍃🍄✨ سوجان بعد از رفتن محمد و خواهرش ،دایی کنار پدر نشست و پرسید:«حاجی این دونفر از کجا پیدا شدن یهویی وسط این مسافرت؟ اصلاً تو کجا باهاشون آشنا شدی؟ چه طور بهشون اعتماد کردی؟!» پدر با همون لحن آروم و لبخند به لب رو به دایی گفت:«چرا سخت میگیری برادر من، من و سوجان با این خواهر و برادر تو همین هتل آشنا شدیم و چند باری هم اتفاقی همراه هم بودیم همین ، چیز دیگه ای نیست شما هم بی دلیل نگرانی!» دایی متفکرانه و کمی نگران گفت:«نمیشه خوش خیال بود حاجی؛ الان اوضاع زیاد خوب نیست. باید احتیاط کرد، باید مراقب بود. حاجی اینقدر زود به همه اعتماد نکن ! همیشه همین بوده و هست کلا عادت داری به همه زود اعتماد میکنی.» بابا دستاش و بالا برد و گفت:«چشم من تسلیمم !» دایی خیلی جدی گفت:«چشمت روشن به جمال آقا.خوبه؛ بیشتر هم مراقب باش ! فقط نگران بودم خواستم بيشتر احتیاط کنید.» پدر دستی رو شونه ی دایی گذاشت و بهش اطمینان داد که بیشتر مراقب هست و با همون روی خوش خواست که بریم برای استراحت. پاشدیم و راهی اتاق هامون شدیم... در راه از دایی پرسیدم:«دایی جان!» با مهربونی گفت:«جان دایی.» کمی نگران شده بودم برای همین پرسیدم:«الان نازنین شماره و آدرس من رو میخواست تا بیشتر باهم دوست باشیم من نباید بهش بدم ؟!» دایی تا خواست حرفی بزنه پدر پیش دستی کرد و گفت:«یه شماره وآدرس دادن که سوال نداره بابا ! ان شاالله که دوستای خوبی برای هم باشید.» دایی سری به تاسف تکون داد و رو به بابام گفت:«همین الان گفتی چشم حاجی جون...» 🍃🍄✨🍃🍄✨🍃🍄✨