🌃
خدا جای شب و روز رو هِی عوض میکنه
که بهت بگه:
ببین هیچ حالی دائمی نیست!
فردا یه روزِ دیگهست... :)
شبت بخیر ✨
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
مشق
به خدا که وصل شوی آرامشی وجودت را فرا می گیرد که نه به راحتی میرنجی، و نه به آسانی میرنجانی…. آ
💟صبحی دیگر آغاز شد.
هنوز نقشی بر
آن نرفته است
و تو نقاش منتخب
خدائی این تو و این
اعتماد خالق به تو
"بسم الله شروع کن"....
سلام صبح زیباتون بخیر🌸
#طلوعی_دیگر⛅️
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
#انرژی_مثبت🌱
قانون انتظار میگه :
"منتظر هر چی باشی
وارد زندگیت میشه" ..
پس دائم با خودت تکرار کن :
"من امــروز
منتظر عـالی ترین
اتفاق ها هستم" ...🦋
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
وقتی دعا می کنی، خدا گوش میده؛🙃❤
وقتی گوش میدی، خدا باهات حرف میزنه،
و وقتی باور داشته باشی،
خدا عمل میکنه....🙂❤
#خُدا
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
♦️ تکواندوی نوجوانان ایران؛
در هر دو بخش دختران و پسران
قهرمان جهان شد...😎🇮🇷
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
مشق
#رمان #دمشق_دیار_عشق #قسمت_هجدهم او به سرعت به سمتم چرخید:«چته؟ دوباره ترسیدی؟»دلی که سالها کافر شد
#رمان
#دمشق_دیار_عشق
#قسمت_نوزدهم
با قدم هایی که در زمین فرو میرفت به سمتم آمد و ظاهراً من باید قربانی این معرکه میشدم که مفاتیحی را در دستم کوبید و با همان صدای زنانه عربده کشید:« این نسخههای کفر و شرک رو بسوزونید!»
دیگر صدای رو ساکت شده بود، جمعیت زنان به سمت مان آمدند و بسمه فهمیده بوداین جسد متحرک را طعمه تحریک شیعیان کند که در شلوغی جمعیت با قدرت به پهلویم کوبید، طوری که ناله ام در حرم پیچید و با پهلوی دیگر زمین خوردم.
روی فرش سبز حرم از درد پهلو به خودم می پیچیدم و صدای بسمه را می شنیدم که با ضجه ظاهر سازی می کرد:«مسلمونا به دادم برسید؛این کافرها خواهرم و کشتن!»
و بلافاصله صدای تیراندازی، خلوت صحن و حرم را شکست
زیر دست و پای زنانی که به هر سو می دویدند خودم را روی زمین میکشیدم بلکه راه فراری پیدا کنم.
درد پهلو نفسم را بند آورده بود
نیم خیز می شدم و حس می کردم پهلویم شکاف خورده که دوباره نقش زمین می شدم.
همهه مردم فضا را پر کرده و باید در همین هیاهو فرار میکردم که با دنیایی از درد بدنم را از زمین کندم. روبنده ام افتاده و تلاش میکردم با چادرم صورتم را بپوشانم،هنوز از درد روی پهلویم خم بودم و بین جمعیت لنگ میزدم تا بلاخره از حرم خارج شدم.
در خیابانی که نمیدانستم به کجا میرود خودم را میکشیدم،باورم نمی شد رها شده باشم و میترسیدم هر لحظه از پشت،پنجه ابوجعده چادرم را بکشد که قدمی می رفتم و قدمی وحشتزده میچرخیدم تا مبادا شکارم کند.
پهلویم از درد شکسته بود، دیگر قدتی به قدم هایم نمانده بود و در تاریکی و تنهایی خیابان، این همه وحشت را زار می زدم که صدایی از پشت سر تنم را لرزاند؛ جرأت نمی کردم برگردم و دیگر نمی خواستم اسیر شوم که تمام صورتم را با چادرم پوشاندم و وحشتزده دویدم.
#ادامه_دارد
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman🍭⃟💌
‹ یامَنْإِلیْہِیَلْجَأْ الْمُتَحَیِّرُونَ ›
اۍکهآغوشگرمتپذیرایهرچه
درماندهءدلشکسته...!(:❤️🩹
#پروردگار🌱
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
مشق
💟صبحی دیگر آغاز شد. هنوز نقشی بر آن نرفته است و تو نقاش منتخب خدائی این تو و این اعتماد خالق به تو
سلام گرم در طلوع زیبای یک صبح سرد پاییزی
تقدیم شما مهربانان
آرزو میکنم پنجره دل تون
همیشه روبه خوشبختی باز بشه
صبح پاییزی تون بخیر و خوشی
روزتون شاد🍂😉
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
و آغوش است درمانِ دلی که گاه میگیرد
پنـاه آخرِ قلبم تـویی هرگاه میگیرد..
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
مشاهده شده در
تظاهرات سیدنی استرالیا🕶
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
"مَنرِیحانهشُدَماَزآنروزکهمادَرَم•••🤱🏻💜"
#ریحانه
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman 🍭⃟💌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واااای خداااا🥰
😘😘😘😘
╭┈┈┈⋆┈┈────────────
『ما را به دوستانت معرفی کن⇣』
✾•⌈↝ @Mashgh_kerman🍭⃟💌