eitaa logo
مطلع عشق
278 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ پنجاهم 💠 دو ماشین نظامی و عده‌ای مدافع تازه نفس وارد حرم شده بودند و باورم نمی‌شد حلقه شکسته شده باشد که دیدم مصطفی به سمتم می‌دود. آینه چشمانش از شادی برق افتاده بود، صورتش مثل ماه می‌درخشید و تمام طول حرم را دویده بود که مقابلم به نفس‌نفس افتاد :«زینب اومده!» 💠 یک لحظه فقط نگاهش کردم، تازه فهمیدم را می‌گوید و او از اینهمه شجاعت به هیجان آمده بود که کلماتش به هم می‌پیچید :«تمام منطقه تو محاصره‌اس! نمی‌دونیم چجوری خودشون رو رسوندن! با ۱۴ نفر و کلی تجهیزات اومدن کمک!» بی‌اختیار به سمت صورت ابوالفضل چرخیدم و به‌خدا حس می‌کردم با همان لب‌های خونی به رویم می‌خندد و انگار به عشق سربازی با همان بدن پاره‌پاره پَرپَر می‌زد که مصطفی دستم را کشید و چند قدمی جلو برد :«ببین! خودش کلاش دست گرفته!» 💠 را ندیده بودم و میان رزمندگان مردی را دیدم که دور سر و پیشانی‌اش را در سرمای صبح با چفیه‌ای پوشانده بود. پوشیده در بلوز و شلواری سورمه‌ای رنگ، اسلحه به دست گرفته و با اشاره به خیابان منتهی به ، گرای مسیر حمله را می‌داد. از طنین صدایش پیدا بود تمام هستی‌اش برای دفاع از حرم (علیهاالسلام) به تپش افتاده که در همان چند لحظه همه را دوباره تجهیز و آماده نبرد کرد. 💠 ما چند زن گوشه حرم دست به دامن (علیهاالسلام) و خط آتش در دست بود که تنها چند ساعت بعد محاصره شکست، معبری در کوچه‌های زینبیه باز شد و همین معبر، مطلع آزادی همه مناطق سوریه طی سال‌های بعد بود تا چهار سال بعد که آزاد شد. در تمام این چهارسال با همه انفجارهای انتحاری و حملات بی‌امان تکفیری‌ها و ارتش آزاد و داعش، در ماندیم و بهترین برکت زندگی‌مان، فاطمه و زهرا بودند که هر دو در بیمارستان نزدیک حرم متولد شدند. 💠 حالا دل کندن از حرم (علیهاالسلام) سخت شده بود و بی‌تاب حرم (علیهاالسلام) بودیم که چهار سال زیر چکمه تکفیری‌ها بود و فکر جسارت به قبر مطهر حضرت دل‌مان را زیر و رو کرده بود. محافظت از حرم (علیهاالسلام) در داریا با حزب‌الله بود و مصطفی از طریق دوستانش هماهنگ کرد تا با اسکورت نیروهای به زیارت برویم. 💠 فاطمه در آغوش من و زهرا روی پای مصطفی نشسته بود و می‌دیدم قلب نگاهش برای حرم (علیهاالسلام) می‌لرزد تا لحظه‌ای که وارد داریا شدیم. از آن شهر زیبا، تنها تلی از خاک مانده و از حرم (علیهاالسلام) فقط دو گلدسته شکسته که تمام حرم را به خمپاره بسته و همه دیوارها روی هم ریخته بود. 💠 با بلایی که سر سنگ و آجر حرم آورده بودند، می‌توانستم تصور کنم با قبر حضرت چه کرده‌اند و مصطفی دیگر نمی‌خواست آن صحنه را ببیند که ورودی رو به جوان محافظ‌مان خواهش کرد :«میشه برگردیم؟» و او از داخل حرم باخبر بود که با متانت خندید و رندانه پاسخ داد :«حیف نیس تا اینجا اومدید، نیاید تو؟» دیدن حرمی که به ظلم زیر و رو شده بود، طاقتش را تمام کرده و دیگر نفسی برایش نمانده بود که زهرا را از آغوشش پایین آورد و صدایش شکست :«نمی‌خوام ببینم چه بلایی سر قبر اوردن!» 💠 و جوان لبنانی معجزه این حرم را به چشم دیده بود که (علیه‌السلام) را به ضمانت گرفت :«جوونای و تا آخرین نفس از این حرم دفاع کردن، اما وقتی همه شهید شدن، (علیه‌السلام) خودش از حرم دخترش دفاع کرد!» و دیگر فرصت پاسخ به مصطفی نداد که دستش را کشید و ما را دنبال خودش داخل خرابه حرم برد تا دست حیدری (علیه‌السلام) را به چشم خود ببینیم. 💠 بر اثر اصابت خمپاره‌ای، گنبد از کمر شکسته و با همه میله‌های مفتولی و لایه‌های بتنی روی ضریح سقوط کرده بود، طوری که دیگر حریف شکستن این خیمه فولادی نشده و هرگز دست‌شان به قبر مطهر حضرت سکینه (علیهاالسلام) نرسیده بود. مصطفی شب‌های زیادی از این حرم دفاع کرده و عشقش را هم مدیون (علیهاالسلام) می‌دانست که همان پای گنبد نشست و با بغضی که گلوگیرش شده بود، رو به من زمزمه کرد :«میای تا بازسازی کامل این حرم بمونیم بعد برگردیم ؟» 💠 دست هر دو دخترم در دستم بود، دلم از عشق (علیهاالسلام) و (علیهاالسلام) می‌تپید و همین عطر خاک و خاکستر حرم مستم کرده بود که عاشقانه شهادت دادم :«اینجا می‌مونیم و به کوری چشم و بقیه تکفیری‌ها این حرم رو دوباره می‌سازیم ان‌شاءالله!»... ✍️نویسنده: ‌❣ @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
مطلع عشق
#رمان_محمد_مهدی 138 ❇️ محمد مهدی : پیشنهاد من این هست که حالا که پایه دهم هستیم و باید چند سال دیگه
✅ شروع فصل چهارم 139 15 سال بعد... 🔰شب 19 ماه مبارک رمضان، سر سفره افطار ، با خانمش و پسرکوچولوی سه سالش داشتن افطار می خوردن . تلویزیون هم روشن بود و به شدت داشت اخبار رو پی گیری می کرد. حوادث مهمی رخ داده بود. مدام با حاج اقا عسکری در ارتباط بود ، چون ایشون از اساتید قوی مهدویت بودند و در روایات به خوبی کار کرده بودند. 👈 زینب خانم ، همسر : حالا یعنی این جنگ هایی که داره تو سوریه و عراق میشه ، همون جنگ های هست ؟ اینهایی که در عراق دارن با این خبیث ملعون جنگ میکنن ، همون سپاه هستند؟ 💠 : نمی دونم خانم جان ، نمی دونم ، از طرفی اصلا نباید تطبیق داد ، از طرفی خیلی هم شبیه هستند ،باید صبر کرد . سفیانی نشانه های دیگه هم داره، نمیشه همینطوری تطبیق داد یادت نیست چند سال قبل یه گروه وحشی ای به نام تو سوریه رشد کردن و به وجود اومدن؟ همون زمان هم عده ای گفتن اینها همون هستند ، اما بعد چند مدت حاج اقا عسکری تو صحبتهاشون دلایلی رو آوردن که کاملا رد می کرد این مورد رو و با گذشت زمان مشخص شد حرف ایشون درست بود ❇️ زینب خانم : داعش رو که یادمه ، مگه میشه این گروه خبیث رو آدم فراموش کنه؟ اما حاج اقا با چه دلایلی تطبیق داعش به رو رد کردن؟ 💠 : شباهت هایی بود بین این دوتا گروه که همین شباهت های ظاهری باعث شد عده ای باور کنن که سفیانی همون داعش هست ، مثلا خروج داعش از سوریه که قسمتی از شامات بزرگ هست ، اگه بخواهیم منطقه شامات که در روایات اومده سفیانی اونجا رو فتح میکنه رو با نقشه جغرافیایی الان تطبیق بدیم ، میشه حدودا کشورهای سوریه، فلسطین، اردن ، لبنان 👈 بعد روایات ما میگن که بعد از فتح کامل شامات ، وارد عراق میشه ( منبع : کتاب الغیبه نعمانی ، باب سفیانی ) اما در قضیه داعش ما دیدیم که اونها همه شامات رو فتح نکردن و وارد عراق شدن 👈 نکته مهم دیگه هم اینکه قبل ورود به عراق ، درگیر جنگ سختی به نام جنگ میشه ، ولی ما چنین جیزی رو هم از داعش ندیدیم و اونها بعد سوریه ، بدون جنگ با گروه دیگه ، وارد عراق شدند ❇️ زینب خانم : اون گروه دیگه جنگ قرقیسیا چه گروهی هستند؟ 💠 : نمی دونم ، تو روایات نوشته نشده اسم این گروه، اما اون چیزی که مشخص هست این هست که اون گروه هم گروه باطلی هست ، یعنی این جنگ ، جنگ باطل با باطل هست ، پس اون طرف جنگ نمیتونه از نیروهای اسلامی باشه 👈 در این جنگ ، سفیانی پیروز میشه و میاد داخل عراق و در اونجا به کشتار وسیعی دست میزنه... 👈 اما داعش درگیر جنگ نشد ، در ضمن روایت هم میگه 6 ماه بعد خروج سفیانی از شام ، ظهور امام زمان (عج) رخ میده ، اما سالها از عمر داعش گذشت و به دست با برکت سردار دلها شهید سلیمانی شکست خوردن ، اما ظهوری رخ نداد 👌 اینها دلایل مهمی هست که داعش واقعا نمی تونست همون باشه ❇️ زینب خانم : خب درسته ، کاملا هم درسته ، اما الان همه این ویژگی هایی که برای گفتی ، با این گروهی که الان تو عراق مشغول کشتار مردم هستن ، جور در میاد ، هم از شام خروج کردن ، هم اون بخش های مهمی از شامات رو فتح کرده و بعدش درگیر جنگ شده و الانم تو عراق هست واقعا اینها همون هستند؟
🔰 پاسخ به ای که مثل ویروس در حال پخش علیه انقلابی هاست 🔴 شهید ‏حججی ها برای روسری دختران ما رفتن تا این خانومها راحت باشند و آقای با آنها دیدار کند!!! ✅ اما جواب : 1️⃣ اولا شهدای مدافع حرم ما برای روسری سر کردن زنان سوریه آنجا نرفتند ! 2️⃣ مهمترین دلیل حضور عزیزان مدافع حرم در سوریه دفاع از امنیت خود بود ! این جماعت شبهه انداز خوب است نگاهی به قلمرو هدف بیاندازد که در نقشه آنها بعد از تصرف و ، تمامی خاک قرار بود تصرف شود . هر عاقلی می فهمد برای دفاع از وطن ، باید در بیرون از مرزها با دشمن جنگید تا حتی به خاک های ما نزدیک هم نشوند. 3️⃣ حکومت سوریه یک حکومت سکولار است ، همانند ترکیه ، مگر از هر کشوری که دفاع می کند قصد تغییر ساختار آن حکومت را دارد ⁉️ مگر لزوما دفاع ما از یک کشور باید به این نتیجه برسد که آنها در همه موارد حرف ما را گوش دهند و نظام سیاسی دینی خود را تغییر دهند ⁉️ 👈 اما آن چیزی که باید به این افرادی که شبهه را مطرح کردند گفت این است که اساسا حرف آنها مغالطه هست و اصلا شبهه نیست ، آنها آمدند و هدف شهدای مدافع حرم را فقط و معرفی کردند که قطعا همه ما می دانیم تنها هدف این نبوده و هدف اصلی تامین امنیت منطقه و خود بوده است . هیچ وقت هدف شهدای مدافع حرم و حضور ایران در سوریه ، با حجاب کردن زنان آنها نبوده !!!! اگر شهدای مدافع حرم امنیت را تامین نمی کردند داعش قطعا وارد خاک ما می شد.