eitaa logo
میوه دل من
10.7هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.8هزار ویدیو
23 فایل
بسم الله النور انجام کارهای روزمره والدین در کنار بچه ها بازی های مناسب طبایع مختلف شعر و قصه های کاربردی بازی و خلاقیت و... ویژه کودکان زیر۷سال👶 ارتباط با ما:👈 @Rahnama_Javaher زیر نظر کانال طبیبِ جان: @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم کاردستی هم بازی 🤩 با یکم فکر و خلاقیت همه کاری میتونیم انجام بدیم😉 مثل این بنده خدا که با وسایل بازیافتی، یه ماشین بامزه درست کرد☺️ شما میتونین از زیر قسمت دسته رو هم یه سوراخ کوچولو درست کنین و توش آب بریزین که بشه ماشین آتش‌نشانی. البته باید عواقب خیس شدن خونه رو هم به جون بخرید😁 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°o.O🐠🦋🐠•°o.O الهی صدای این خنده‌ها تو خونه‌ی همه‌ بپیچه😍 و هیچ خونه‌ای بدون بچه نباشه🤲 بلند و از ته دل بگید آمین❤️ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در زمان متوکل عباسی زنی نزد او آمد و گفت: من حضرت زینب هستم و به خواست خدا هر چهل سال یک بار جوان می‌شوم😳 متوکل، بزرگان و علما را جمع کرد و به آن‌ها گفت: دلیلی برای دروغ گویی او دارید❓ گفتند: نه. آنان به متوکل گفتند: امام هادی (علیه‌السلام) را بیاور، شاید بتواند دروغ‌گویی این زن را ثابت کند💯 امام حاضر شد و فرمود: این زن دروغ می‌گوید و حضرت زینب (سلام‌الله) در فلان سال وفات یافت🥀 متوکل گفت: دلیل دیگری برای ثابت کردن دروغ گویی او داری⁉️ امام فرمودند: بله، گوشت فرزندان حضرت فاطمه (سلام‌الله) بر درندگان حرام است❌ متوکل خواست زن را در قفس شیر بیندازد که دروغ او معلوم شود🦁 بعضی دشمنان امام به متوکل پیشنهاد کردند که خود امام داخل قفس برود. متوکل به امام عرض کرد: آیا می‌شود خود شما داخل قفس بروید؟ امام داخل قفس شیرها رفت. وقتی امام داخل شد، شیرها آمدند و در کنار امام خوابیدند و امام آن‌ها را نوازش کرد و با دست اشاره می‌کرد و هر شیر به کناری‌ رفت😍 وزیر متوکل به او گفت: زود او را بیرون بیاور وگرنه آبروی ما می‌رود😣 امام فرمود: هر کس می‌گوید فرزند حضرت فاطمه (سلام‌الله) است داخل شود. متوکل به آن زن گفت: داخل شو🦁 آن زن گفت: من دروغ می‌گفتم😒 و به این صورت دروغ آن زن به همه ثابت شد😊 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب رغبت‌ها رغائب به معنای آرزو نیست❗️ بلکه به معنای گرایش و میل و مجذوب شدن است✅ چرا مفهوم بلند رغائب را به آرزوها تحریف کرده و «طول آرزو» را در چنین فرصتی تبلیغ می‌کنند⁉️ آفتی که پیامبر (صل‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از آن بر ما می‌ترسیدند! شب رغبت‌ها است، از خدا بخواهید رغبت‌های یک سال شما رو هدایت و اصلاح کند❗️ فاستبقوا الخیرات شویم که بالاترین خیرات زمینه‌سازی ظهور مولاست که باید به سمتش سبقت بگیریم❤️ آیت‌الله جوادی آملی ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا! یه کامیون اسکناس واسه ما بفرست خوش باشیم😊 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬆️ بیاین با هم دایناسور بکشیم😍 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
ماهی، اسفناج و پوره‌ی هویج🍲 این غذا مناسب کودکان ۱۰ تا ۱۲ ماهه است. ماهی غذایی سرشار از چربی‌های مفید و اسیدهای چرب امگا ۳، اسفناج منبع آن و هویج هم غنی از ویتامین A و C است. با استفاده از این سه ماده‌ی غذایی می‌توانید یک وعده غذای مقوی و سالم برای فرزندتان تهیه کنید. مواد لازم⬇️ فیله‌ی ماهی: نصف فنجان هویج خرد شده: نصف فنجان اسفناج: نصف فنجان آب: نصف فنجان روش تهیه🥣 آب را در قابلمه ریخته و اجازه دهید تا جوش بیاید. ماهی، اسفناج و هویج را در سبد مخصوص بگذارید و پس از جوش آمدن آب، روی قابلمه قرار دهید تا بخارپز شوند. برای بخارپز شدن مواد ۲۰ دقیقه زمان کافی است. سپس همه‌ی مواد را در مخلوط‌کن ریخته و با هم ترکیب کنید. نوش جان❗️ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این شب نورانی، از همه شما عزیزان التماس دعا داریم🤲 در رأس همه دعاها، دعا برای فرج و سلامتی 🌹آقا صاحب‌الزمان عج🌹 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
46.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
══❀﷽❀══ ⃣2⃣ 💠چگونه به خدا و امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) مقرّب شویم؟ ⬅️ جلسه بیست و چهارم 🎙 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ماهی به ظاهر خیلی مهربونه😉 اما... خودتون ببینید☺️ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧— آی قصه قصه قصه📚 این داستان: سه بز زرنگ🐐 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
صفحه1⃣ روزی روزگاری تو دامنه‌ی یک تپه‌ی سرسبز، سه تا بز زرنگ زندگی می‌کردن! یک بز کوچولو، یک بز متوسط و یک بز بزرگ. فامیل اونا زرنگ بود و توی کل دهکده‌های اطراف، همه اونا رو به اسم سه بز زرنگ میشناختن! اونا عاشقونه چمنزار و تپه‌ی قشنگشون رو دوست داشتن! ولی تپه‌ی اونا دیگه سبزه نداشت. زمستون سال قبل اونقدر سرد بود که تموم علف‌ها را از بین برده بود و الان فقط چند دسته‌ی کوچیک علف بین گل‌ها و سنگ‌ها باقی مونده بود! بالاتر از تپه، یک چمنزار سرسبز و خیلی زیبا قرار داشت که پر از یک عالمه علف آب‌دار و خوشمزه و بلند بود که واقعا برای بزها غذای خیلی خوبی به نظر میومد! بز زرنگ کوچولو با خودش فکر کرد: وای خدا جون! اون علف‌های خوشمزه‌ی توی چمنزار بالا رو ببین! من باید حتما برم و کلی از اونا بخورم تا مثل برادر بزرگم، درشت و قوی بشم! بز زرنگ کوچولو به سمت چمنزار سرسبز رفت. اون اصلا به هیچکدوم از برادراش نگفت که داره کجا میره! ⬇️ادامه ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
صفحه2⃣ بز زرنگ کوچولو دوید و دوید. طولی نکشید که به رودخانه بزرگی برخورد کرد. روی رودخونه، یک پل سنگی باشکوه خیلی زیبا بود؛ ولی چیزی که بز زرنگ کوچولو نمیدونست این بود که این پل مال یک غول بزرگ وحشتناکه! بز زرنگ کوچولو چند قدم بیشتر روی پل راه نرفته بود که صدای فریاد بلندی از پایین پل به گوشش رسید. غول نعره زد: کی جرات کرده و داره روی پل قشنگ من راه میره؟؟ بز بلا با صدایی لرزون پاسخ داد: این منم. کوچکترین بز زرنگ! غول سر زشتش رو از زیر پل بلند کرد و با صدای خیلی وحشتناکی گفت: کوچک‌ترین بز زرنگ؟ این پل قشنگ منه و هیچکس حق نداره از روش رد بشه! من دیگه نمیذارم تو از این جلوتر بری و برای صبحانه تو رو یک لقمه‌ی چپ میکنم! ⬇️ادامه ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
صفحه3⃣ بز زرنگ کوچولو خیلی خیلی زیاد ترسیده بود و داشت از وحشت میلرزید، ولی تونست خودشو کنترل بکنه و محکم جواب بده: جناب غول! شما خیلی غول باشکوه و بزرگی هستید! من بز زرنگ خیلی کوچولویی هستم و مطمئنم که اگه منو بخورید، اصلا سیر نمیشید! من یک برادر دارم که خیلی از من بزرگتره! صبر کنید تا اون بیاد و اونو بخوربد تا حسابی سیر بشید! غول گفت: خیلی خیلی بزرگتره؟ بز زرنگ کوچولو با آب و تاب گفت: اوه بله، جناب غول! غول گفت: خیلی خب، من به تو اجازه میدم که از روی پل رد بشی! بز بلای کوچولو که نمیخواست هیچ لحظه‌ا‌ی رو هدر بده، با عجله از روی پل رد شد و با تموم سرعتی که میتونست دوید و دوید! بز زرنگ کوچولو به سلامت از روی پل رد شد و به سمت چمنزار حرکت کرد. وقتی به چمزار رسید با لذت شروع کرد به خودن علف‌های آب دار و بلند! ⬇️ادامه ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯