eitaa logo
روشنا(مبین)
1.3هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
22.5هزار ویدیو
721 فایل
"روشنا(مبین)" محفلی برای رشد فرهنگی، تشکیلاتی و بصیرتی نیروهای انقلابی ارتباط با ادمین: 👇👇👇 @mosaafer2025
مشاهده در ایتا
دانلود
✂️ برشی از یک کتاب (قسمت اول) انسان در تنهاییش حکومتی نمی خواهد و در جامعه اش و در ارتباط اجتماعیش ، حکومتی را می خواهد هماهنگ با شرایط اجتماعی و روابط تولیدی همان جامعه . ولی اگر انسان در رابطه ای دیگر مطرح شود و در وسعتی دیگر بررسی شود ، ناچار موضوع مسئله و شکل مسئله به طور کلی دگرگون خواهد شد . و داستان هم چنین است ؛ که انسان در《هستی》 و کل نظام جهانی مطرح است ، مسأله این است که انسان هم « استمرار » دارد و هم در این استمرار ، اتصال و پیوند دارد ؛ پیوندی با جامعه و پیوندی با کل نظام و با کل هستی . این تنگ چشمی است که انسان در جامعه و در رابطه با ابزار تولید بررسی شود . همین طرح غلط و محدود است که دیدگاه او را در مسأله حکومت و رهبری هم محدود و تاریک می سازد . اگر این دید محدود و این طرح غلط را کنار بگذاریم و انسان را در « کل هستی » مطرح کنیم ، ناچار این انسان با این پیوند و ارتباط ، به حکومتی نیاز دارد هماهنگ با « نظام هستی » و به حاکمی نیاز دارد « آگاه به این نظام » و به قانونی نیاز دارد ، منبعث از این نظام و واقعیت ... در این دید دیگر روابط تولید و یا آراء مردم چه دخالتی می توانند داشته باشند . چه در اصل حکومت و چه در نوع قانون و چه در انتخاب حاکم که از این به بعد سر و کار ما با روابط اجتماعی و آراء انسانی نیست که ما فقط با واقعیت ها و روابط علیتی و علمی سر و کار داریم ؛ واقعیت هایی که پیش از ذهن و پیش از آراء و حتی پیش از علم واقعیت دارند و جلوتر از علم هستند و جلوتر از زمانی که علم در آن شکل می گیرد و پیش می رود . در این دیدگاه و با این بینش وسیع و مترقی است که طرح « امامت » جان می گیرد و مفهوم می شود . در این بینش ، حکومت ، امامت است و حاکم امام و قانون قانونی هماهنگ با کل این نظام . 📚 تو می آیی، علی صفایی حائری ، ص 62 🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
💢 چه کسانی با بودند؟ با یک شروع میکنم، برای آن عده ای که در سوالات زیادی در مورد و دوره وجود دارد ولی این روزها حال و رمق جدی تاریخ را ندارند و غالبا با اطلاعات دروغ و تخیلی در فضای مجازی مواجه میشوند. اما نقل خاطره؛ "آیت الله مهدوی کنی، یکی از دوره پهلوی که سالها در زندان بودند، تعریف میکردند که در زندان بندها و سلولهای مختلف همه طیفهای شاه حضور داشتند از روحانی و مذهبی نماز تا چپی و مارکسیستی که وجود و اعتقاد به را نفی میکردند. ایشان میگفتند هربار در زندان و یا مراسمات مذهبی مثل آن هم مخفیانه برپا میکردیم از سمت گروههای دیگر مورد قرار میگرفتیم. در زندان بود که پایان هفته یک گروه باید زندان و ظرفها را میشست، هفته ای که نوبت مارکسیستها میشد ما درخواست میکردیم که اجازه بدهید ما زندان را کنیم، علت این بود که طبق احکام اسلام ما مارکسیستها را و نجس میدانستیم و حاضر نبودیم از ظرفی که آنها شسته اند استفاده کنیم" ✅از این خاطره میتوان به سادگی عبور کرد اما اصل ماجرا برداشت مهم از این وضعیت است، این خاطره یعنی مخالفین شاه در این حد با هم اختلاف و داشتند که حتی حاضر نبودند از یک غذا بخورند، اما چیزی که آنها را متحد کرده بود و با آن زندانِ شاه و شکنجه را تحمل میکردند این بود که خاندان و سلطنت پهلوی باید از بین برود. این اشتباه و شدت استبداد شاه بود که با مدل و دیکتاتوری خود کاری کرد سرسخت ترین که باهم اختلافات جدی داشتند علیه او متحد شوند از نیروهای مذهبی تا توده ای، جبهه ملی، نهضت آزادی و مجاهدین و چریکیها، از معلم تا کارگر، روحانی استاد دانشگاه، روشنفکر و بازاری! "در صورت امکان این مطالب را در فضای مجازی به ویژه و تلگرام منتشر نمایید" 👇 🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
🔴 واقعیت ماجرای عراق چیست؟ 🔹بعد از شروع دور دوم اعتراضات در عراق و در شرایطی که عادل عبدالمهدی در تلاش بود تا راهکار مناسبی برای پاسخگویی به مطالبات صنفی و اقتصادی مردمی پیدا کند، متاسفانه شعارها از سوی برخی از شخصیت های اثر گذار داخلی از جمله مقتدی صدر و حیدرالعبادی و ... به سمت استعفای دولت و برگزاری انتخابات زود هنگام هدایت گردید. 🔹 نقش آفرینی بازیگران خارجی و تلاش آن ها برای جهت دهی به تجمعات مردمی خصوصا در روزهای اخیر هم واقعیتی غیرقابل انکار است. تا جایی که شاهدیم اعتراضات از مسیر اصلی و صنفی خود خارج شد و با شعارهایی در جهت تضعیف برخی اشخاص و سیاه نمایی وضعیت کشور، سیاست خارجی و حتی زیرسؤال بردن الحشدالشعبی همراه شد. آمریکا، سعودی، امارات و حتی رژیم صهیونیستی در این شرایط فرصت را مناسب دیدند و ضمن تلاش برای دامن زدن به اعتراضات، سعی کردند تجمعات به سمت خشونت سوق داده شود و با مدیریت برخی عناصر داخلی و استفاده از کوته بینی آن ها و بهره برداری از رسانه های متعدد تحولات به سمت سوی تحقق اهدافی مشخص هدایت شد. 🔹بررسی پوشش رسانه ای حوادث عراق در رسانه های وابسته به عربستان و آمریکا و کثرت اخبار مرتبط با تحولات عراق و نوع اخبار این رسانه ها از جمله در شبکه های العربیه، الحره، الهدف و ... و همچنین اخبار و کلیپ های متعدد منتشر شده در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی آشکارا حکایت از سعی سیاستگذاران این رسانه ها برای تحریک معترضین و جهت دهی اعتراضات به سمت اهداف فوق دارد. ❇️ واقعیت ماجرا این است که گرچه بایست به مطالبات مردمی توجه شود ولی مطلوب دشمنان عراق یک خلاء سیاسی در پرتوی یک کودتای سیاسی است. خلایی که نه تنها مشکلات را برطرف نخواهد کرد بلکه بستری خواهد شد برای افزایش مشکلات؛ ناامنی و رویش تفکر بعثی و تروریسم. ( ) 🖌 (کارشناس زمانه) ‌‌ 🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
♻️ تغییر وضع موجود فقط با رأی مردم 🔰 حجت‌الاسلام حمید رسایی نماینده دوره نهم مجلس شورای اسلامی ، پس از ثبت‌نام در یازدهمین دوره انتخابات مجلس در ستاد انتخابات کشور، در گفتگو با خبرنگاران در خصوص برنامه اصلی خودش در مجلس بعد گفت: مردم از وضع موجود خسته‌اند ولی نباید فراموش کنیم که روحانی با رأی مردم به ریاست رسیده، طبعا باید تغییر هم با رأی مردم باشد و هیچ راه دیگری جایز نبوده و به نفع مردم نیست؛ روحانی با رأی مردم باید عوض شود و برود. نماینده ادوار مجلس با بیان اینکه مردم دو راه دارند یا باید تا سال ‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭1400‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ برای تغییر وی صبر کنند تا یک رئیس‌جمهور پرکار و پرانرژی، مردمی و معتقد به انقلاب و با تیمی پرتلاش بیاید که البته به نظرم برای جامعه غیرممکن است، چرا که هم‌اکنون هم مردم می‌گویند اگر امکان دارد زودتر دولت روحانی تمام شود و رهبری ایشان را برکنار کند. راه دیگر آن است که مردم در مجلس نمایندگانی را انتخاب کنند که پیشنه، سابقه و عملکرد آنها نشان دهد، وقتی این افراد وارد مجلس شوند، می‌توانند وضع موجود را تغییر دهند. رسایی گفت: با انتخاب مجلسی سالم، صریح، مستقل و کارآمد فکر می‌کنم که کار به سال ‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭1400‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ کشیده نشود و روحانی تصمیم دیگری بگیرد و خودش زودتر برود. ‌‌🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
🔴 : چرا ج.ا.یران از مسلمان اویغوری در سین کیانگ چین حمایت نمیکند؟ 🔴 : ( ) 1⃣ جمهوری اسلامی ایران بر اساس اصول راهبردی خود همواره به دنبال دفاع از مظلوم ، جبهه‌ مقاومت در کنار دفاع از صلح و امنیت جهانی میباشد و بر اساس این راهبرد انسانی و اسلامی بدون دخالت در امورداخلی از جنبش های مردمی و اسلامی مظلومان جهان که رویکرد ضدآمریکایی و ضدصهیونیستی داشته باشند حمایت کرده و خواهد کرد. 🔹 توجه به شاخص های فوق برخی تحرکات قومیتی و فرقه ای از دایره ی شمول خارج میکند و آن را میداند: همچون تحرکات جریان النصره تا اویغورهای چین 🔻 رهبر معظم انقلاب: ما نباید اشتباه کنیم. ما نباید را فراموش کنیم. آنجائی که حرکت ضد آمریکا و ضد صهیونیسم است، آن حرکت، حرکت اصیل و مردمی است؛ آنجائی که شعارها به نفع آمریکا و صهیونیسم است، آنجا حرکت انحرافی است. ما این منطق را، این بیان را، این روشنگری را حفظ خواهیم کرد۱۳۹۰/۰۴/۰۹ 2⃣ اکنون میبایست با ماهیت اصلی و انگیزه اصلی ایغورها چین بیشتر آشنا شویم. این شناخت و معرفت موجب بیداری وجدان ها آگاه و پاسخی مناسب برای حقیقت طلبان واقعی خواهدبود: ✅ چند ویژگی جنبش اویغورها: ۱ 🔻 تقاضای استقلال و جدایی طلبی: برای اثبات این موضوع فقط کافیست در خصوص زندگی نامه و انگیزه های خانم ربیعه قدیر از رهبران ایغوری ها و همچنین نقش پرچم اویغورها اندکی تحقیق شود! ۲🔻انگیزه های غیردینی: اعتراضات کاملا ماهیت قومی(پان ترکی) دارد و هیچ انگیزه دینی ندارند. مسلماً جمهوری اسلامی ایران نمی تواند با جنبشی که در آن نگاه قومی، نه مذهبی غالبیت یافته، همکاری کند؟ 🔹 : اویغور‌ها جمعیت ۱۰ میلیون نفری هستند که در بطن جامعه مسلمان نشین سین کیانگ با جمعیت ۲۳ میلیون نفری سکونت دارند. در واقع رفتار دولت مرکزی چین با اقلیت مسلمان نشین همراه با تبعیض‌های قابل توجهی نیست و آن‌ها با دولت مرکزی مشکل امنیتی ندارند بلکه گروه‌هایی در داخل قوم اویغور تاکتیک کنش ضد امنیتی را در ارتباط با پکن اتخاد کرده‌اند. ۳🔻 هواداری رژیم صهیونیستی!: بخش اعظم اویغورها هوادار و طرفدار جدی رژیم صهیونیستی هستند. تایمز اسرائیل تیتر زده: «شبه نظامیان اویغور در سوریه، به صهیونیسم به عنوان الگویی برای سرزمین مادری خود می‌نگرند» ؛ دراین یادداشت به نقل از یکی از قهرمانان اویغور آمده است: «ما می خوانیم که چگونه یهودی ها کشور خود را ساختند؛ برخی جنگیدند، برخی پول فراهم کردند. اما ما چنین پشتوانه محکمی نداریم» 🔹 سوال اینجاست چگونه می توان از جریانی دفاع کرد که در آن نه تنها ضدیت با اسرائیل وجود ندارد بلکه نگاه تلویحا مثبتی هم نسبت به اشغالگران وجود دارد؟ ✅ بیان رهبر انقلاب در اردیبهشت۹۲ میتواند بهترین در این خصوص باشد: "هر کس شعار آزادی قدس شریف و نجات ملت فلسطین و سرزمین فلسطین را نپذیرد یا به حاشیه ببرد و به جبهه‌‌ی مقاومت پشت کند، متهم است. امت اسلامی باید در همه جا و همه وقت، این معیار و شاخصِ نمایان و اساسی را در مدنظر داشته باشد." ۴🔻 خشونت وصف نشدنی: برخلاف مبانی اسلامی، ایغورها بر اساس داستان های و افسانه های خودساخته بسیار خشن می باشند. به عنوان مثال در سال ۲۰۱۴ افراط گرایان اویغور در حمله‌ای با چاقو در یک ایستگاه قطار در چین ۳۳ نفر از مردم را کشتند. سال ۲۰۱۵ سفارت چین در قرقیزستان را بمب گذاری کردند. در ۲۰۱۴ در حمله به یک معبد تایلند که در آن توریست های چینی زیادی می آمدند، ۲۵ نفر را کشتند» 🔹 مسلماً این طیف اقدامات که مردم بیگناه را قربانی می کند، نمی تواند مورد تائید جمهوری اسلامی ایران قرار بگیرد. ۵🔻 به شدت مورد حمایت رسانه ای آمریکا هستند و بیشترین منابع خبری در خصوص مظلومیت اویغوری های چینی به روایت تحریف شده و مشکوک رسانه ای آمریکا و غرب است. آمریکایی که در ضدیت با اسلام واقعی و نسل کشی حتی بومیان خود کارنامه سیاهی دارد!! ۶🔻 گرایش به وهابیت: گرایش های افراطی اویغوری ها مسلمان خود خطری است برای انحراف و تحریف اسلام ناب جمعیت قابل توجهی از این اویغورها مانند چچنی ها بعد از آموزش در ترکیه برای جنگ سوریه علیه جبهه مقاومت فعال و ماه ها در سوریه حضور داشته اند. طبق گزارش تایمز اسرائیل برآورد فعلان ضد چینی اویغور این است که حداقل ۵۰۰۰ تن از پیکارجویان وهابی در سوریه، از این قوم هستند. مسئله اینجاست که چطور جمهوری اسلامی ایران می تواند با متحدان القاعده، داعش و النصره که هنوز از راه خود باز نگشته اند، همکاری کند؟ 👈 🖌 🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
✳ به مناسبت عید مبعث ✳ ♾ پوسترهای 👈🏻 بررسی چند نمونه از آیات نبوی قرآن کریم 💌 ( ۳۲ آل عمران ) 1⃣ ای پیامبر! « بگو» ها را هم بگو...‼ 2⃣ محمدِ مخلوق یا محمدِ خالق ❔❗ 3⃣ اطاعت از خدا، اطاعت از رسول 👈🏻 دو روی یک سکه ‼ 🎴 ... ✍🏻 مجمع حافظان قرآن کریم کاشمر"محاق" 🌺🇮🇷 @Mobin_rfm👈
دستاورد مهم دولت سیزدهم بخش اول 1- رشد اقتصادی مثبت 4 درصدی پس از 10 سال: دولت رئیسی توانست با یک شیب ملایم رشد اقتصادی کشور را پس از یک رکود 10 ساله با رشد اقتصادی صفر درصد مثبت کند و در گام اول به 3 درصد و بعد از آن به 4 درصد برساند. 2- رشد ۵.١ درصدی بخش صنعت: بخش صنعت در مقایسه با سال گذشته، رشد 5.1 درصدی نشان می‌دهد، ضمن اینکه رشد شاخص شرکت‌های بورسی در مردادماه 6.7 درصد رشد داشته و این رشد حکایت از آ‌ن دارد که بخش تولید شرایط مساعدی را برای ارائه کالا در بازار ایجاد کرده است. ٣- جهش صادرات نفت خام و میعانات گازی کشور و دستیابی به رکورد بالاترین میزان صادرات از سال ١٣٩٧ (آغاز تحریم‌های ظالمانه) تاکنون: این درحالی است که وزیر نفت اذعان دارد که صنعت نفت ایران هم‌اکنون در خط مقدم جنگ اقتصادی قرار دارد و بالاترین تحریم‌ها بر این صنعت اعمال شده است. 4- کاهش 20 درصدی نرخ تورم: نرخ تورم از ۶۰ درصد در شهریورماه ۱۴۰۰ با بیش از ۲۰ درصد کاهش در دولت سیزدهم به ۳۹.۵ درصد کاهش یافته است؛ این درحالی است که در اواخر دولت سابق بسیاری از اقتصاددانان پیش‌بینی تورم 80 درصدی را می‌کردند. ۵- بهره‌برداری از طرح آبرسانی سنندج، افتتاح طرح آبرسانی به ١۵٠٠ روستای کشور، طرح آبرسانی غدیر و حل تنش آبی همدان و شهرکرد: کشورمان با بحران جدی آب مواجه است اما با اجرای این طرح‌ها آب آشامیدنی پایدار و با کیفیت در اختیار بسیاری از هم‌وطنان قرار گرفت. 6- موافقتنامه جامع همکاری‌های 20 ساله ایران با روسیه: توافق بر سر این موافقتانه جامع در سفر دی‌ماه سال گذشته آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور به روسیه و دیدار وی با ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور این کشور انجام شد و به باور کارشناسان همکاری‌های ناشی از این توافقنامه، کمک خوبی در زمینه‌های مختلف به کشور می‌کند. ٧- کاهش نرخ رشد دوازده‌ماهه نقدینگی از ۴۲.۸ درصد در پایان مهرماه ۱۴۰۰ به ۳۴.۳ درصد در پایان مهرماه ۱۴۰۱: روند رشد دوازده ماهه پایه پولی با آغاز به کار دولت سیزدهم و متاثر از رویکرد انضباط گرایانه دولت و سیاست‌های پولی و نظارتی فعال بانک مرکزی به طور قابل ملاحظه‌ای کاهشی بوده و از ۴۲.8 درصد در پایان تیرماه ۱۴۰۰ به ۳۴.3 درصد در پایان مهرماه سال ۱۴۰۱ رسید. ٨- سواپ گازی ایران ترکمنستان آذربایجان پس از ۵ سال توقف: امضای قرارداد سوآپ گازی ایران با ترکمنستان و آذربایجان از سه بعد اقتصادی، سیاسی و ترانزینی برای ایران حائز اهمیت است و فواید گوناگونی دارد، همچنین نشان می‌دهد سیاست دولت سیزدهم در گسترش همکاری‌ها با همسایگان مؤثر واقع شده است. 🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
🍁🍂🍁🍂🍁 🍂🍁🍂 🍁 (اختصاصی جهاد تبیین) قسمت بیست و دوم بلند شدم و دیدم که یه مرد درشت هیکل و قد بلند و خوش تیپ اومد داخل... باهام دست داد و نشست صندلی روبه روی من _ بشین... اسم من رضاست ایرانیم .. مسئول آموزشتم....نمی‌ترسی که؟ _ نه فقط یه خورده هیجان زدم _ اولین چیزی که باید بدونی اینه که نترسی.. دشمنت به اندازه‌ای که بترسی بزرگ‌تر می‌شه و به اندازه‌ی اعتماد به نفس و شجاعتت کوچیک‌تر... _ میشه چند تا سوال بپرسم _ بپرس _ به نظرت شدنیه؟ هر چی فکر می‌کنم برا اونا کار سختی نیست که بتونن یه آدم تقلبی رو تشخیص بدن _ طوری آموزشت می‌دم که خود ابو هاجرم خودشو از تو تشخیص نده، از این گذشته ما از قبل به همه‌ی چالشایی که قراره باهاش مواجه بشی فکر کردیم و برا هر کدوم نقشه‌ای داریم... تمرکزتو بذار رو یادگیری... _ صدام چی؟ _ یه مربی دیگه هر روز باهات برا تقلید صدا تمرین می‌کنه که بتونی مثل ابوهاجر حرف بزنی، البته یه راه دومم داره که خودت می‌فهمی. _ چرا دارین برا این عملیات مهم از یه آدمی که قبلا آموزش ندیده استفاده می‌کنین؟ _ خب اون وقت کارمون چند برابر میشد که! باید هم ابوهاجر بودن، رو یادش می‌دادیم هم یه سال باید منتظر نتیجه عمل‌های جراحی صورت طرف می‌موندیم، اونم اگه راضی می‌شد تغییر کنه... اصلا به ایناش کاری نداشته باش، بهترین راهو انتخاب کردن ... . خب فقط یه چیزی.... من عادت ندارم یه چیزو دو بار تکرار کنم. وقتی هم برا کشیدن ناز مهارت آموز تنبلم ندارم، هر اشتباهی که مرتکب شدی، تو کوتاه‌ترین زمان تنبیه میشی. کیفشو باز کرد و چند تا کاغذ گذاشت روی میز _ تو باید اسم و اطلاعات 150 نفر بدونی تا شناخت لازم رو از اطرافیانت داشته باشی و خودتو گم نکنی. هر روز ٣٠ تاشونو باید حفظ کنی و به خاطر بسپاری... سعی کن صورتاشون کامل تو ذهنت هک بشه... البته این کارو بعد از جلسه‌ی امروز انجام می‌دی. قسمت اول آموزشت مربوط به اخلاقیات ابوهاجره... اون آدم خیلی خشکیه، زیاد حرف نمی زنه، به هیچ وجه نباید با بقیه بگو بخند داشته باشی.. موقعیت اون تو داعش به حدیه که به جز ابوبکر البغدادی همه گوش به فرمانشن برا همین لازمه که خیلی مغرور باشی و خودتو دست بالا بگیری، اون تو ماموریتا معمولا تعداد زیادی رو دنبال خودش نمی‌بره و به نظرش هر چی که دور و بریاش زیاد تر باشن برا خودش خطرناک‌تره و در عوض سعی می‌کنه بهترین زمان، بهترین افراد و سریع‌ترین راه رو انتخاب کنه.. تقریبا بیشتر روزا رو بیرون از خونه تو ماموریته و این یه امکان بزرگی رو برات ایجاد می کنه که اصلا دور و بر خانوادش سبز نشی چون قطعا برا اونا تشخیص اینکه تو ابو هاجر نیستی اصلا سخت نیست...‌ راستی تا یادم نرفته اسم تو از همین الآن ابوهاجره... نکنه صدات کنم و سر برنگردونی که تنبیه می‌شی. کمی تنگی نفس داره و بهتره هر وقت می‌خوای حرف بزنی هر چند دقیقه یه بار خودتو به تنگی نفس بزنی. بین بعضی از فرمانده‌های داعش رسمه که برای فرمانده با درجه ی بالاتر پیش کشی تقدیم کنن مثل اسیر... نکنه رد کنی، قطعا باید بپذیری اما اینو هم باید بدونی که ممکنه اون اسیر یه جاسوس از طرف رقبای ابو هاجر برای گرفتن مقام و موقعیتش باشن پس باید با تدبیر و هوشیار باشی و بعد اینکه قبول کردی یه جوری از سرت وا کنی و اصلا نذاری متوجه کارات بشن ... تو مدت عملیات بارها شاهد کشته شدن و خون و خونریزی می‌شی یادت باشه تو عامل انتحاری نیستی که بری برا کشتن داعشیا، تو نمی‌ری که کسی رو نجات بدی، چیزی رو عوض کنی تو فقط می‌ری که ابوهاجر باشی و یه کارایی رو به اسم ابوهاجر انجام بدی و یه کارایی رو که قرار بود اون انجام بده رو انجام ندی. جلسه‌ی اول بیشتر از دو ساعت طول کشید و نحوه ی رفتارم با فرماندهان، زیر دستام و اطرافیانم رو یاد گرفتم بعدش شروع کرد به یاد دادن کار با ویندوز قرمز، کار با چندین ابزار جاسوسی که تا به حال حتی اسمشونم به گوشم نخورده بود... پنهون کردن اجسام مختلف، ارتباط گیری صحیح و امن با نیرو های خودی و تشخیص تله هایی که ممکنه اونا تو موقعیت شَک به هویتم برا ایجاد اطمینان درست کنن و... ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
🍂🍁🍂 🍁 (اختصاصی جهاد تبیین) قسمت بیست و چهارم دوست داشتم با اون لباسا برم پیش بچه‌ها که می‌دونستم از عملیات برگشتن اما اجازه نداشتم در مورد عملیاتم با کسی حرف بزنم و قرار بود بگم دارم برمی‌گردم ایران... لباسا رو درآوردم و لباسای چریکی خودمو پوشیدم و رفتم سمت اتاق... درو وا کردم و دیدم کسی نیست در اتاق بغلی رو زدم... می‌دونستم بعد عملیات خسته و کوفته گرفتن خوابیدن اما درو که وا کردم همه شون تکیه داده بودن یه گوشه‌ی دیوار و زانو به بغل نشسته بودن... احمد.. پس بچه های اتاق ما کوشن؟ احمد سرشو از رو زانوش برداشت و دیدم که صورتش از گریهی زیادی خیسه و قرمز شده... کفشامو در اوردم و رفتم تو... _ احمد چی شده... احمد حرفی نمی‌زد و ساکت بود تا اینکه صدای شکستن بغض یاسر که روبه‌روی ما نشسته بود به گوشم رسید... _ بچه ها... بچه ها کجان... چرا هیچ کدوم نیستن؟ یاسر: پدرام رفت امید.... پدرام رفت... دیگه نمی‌بینیمش... انگار دنیا رو سرم خراب شد. رفتم بیرون تا پرس و جو کنم تا ببینم پیکرش الآن کجاست تا برا بار آخر ببینمش. چشام خیس بود و متوجه شدم یکی روبه رومه... نزدیک‌تر که شد دیدم رضاست. اومد طرفم کمی زل زد تو صورتم و حس کردم الآنه که برا هم دردی بغلم کنه که یه کشیده زد تو صورتم! _ آخه برا چ... جملم تموم نشده بود که یکی دیگه زد! _ تو ابوهاجری.. سه دیقه... سه دقیقه فقط زمان داری که خودتو جمع کنی و بیای اتاقم... باید قیافت مثل کسی باشه که دشمنشو کشته... دویدم و رفتم صورتمو شستم پاکش کردم و چن تا نفس عمیق کشیدم و تو دلم چن بار تکرار کردم که من باید انتقام پدرامو بگیرم... پشت در اتاق وایسادم و دوباره یه نفس عمیق کشیدم و در زدم _ بیا تو... _ چه خبر ابوهاجر؟! _ صدامو صاف کردم و گفتم: به کمک خدا یه نفر از مستشاران ایران به هلاکت رسید... گفتن این جمله از کشتن خودم برام سخت تر بود و برا اولین بار تجربه کردم که گاهی زمان حتی موقع گفتن یه جمله هم ممکنه چقدر کند بگذره... _ خدا شما رو برای اسلام حفظ کنه امیر... بلند شد و اومد جلوم ایستاد... اگه این جمله رو با صدای صاف و رسا نمی‌تونستی بگی، عملیات نفوذ به کلی منتفی می‌شد... کمی باهام حرف زد و از اهمیت عملیات و از زحماتی که برا انجامش کشیده شده گفت و نهایتا گفت مرخصی. *** لحافو گرفتم جلو دهنم تا صدای گریم بلند نشه... یاد متلکام افتادم که همش می‌گفتم پدراما شهید نمی‌شن. منو جا گذاشت و رفت و الٱن اونه که داره بهم می‌خنده... روز سوم وقتی بیدار شدم محمد امین بالا سرم بود و چشام تار می‌دید. _ کی برگشتی؟ _ چن ساعتی میشه. تب داشتی، دلم نیومد بیدارت کنم. نشست و در مورد اتفافات دیشب گفت و همزمان می‌زد تو سرش.. ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
🍁🍂🍁🍂 🍂🍁🍂 🍁 (اختصاصی جهاد تبیین) قسمت بیست و هفتم بعد از ظهر پزشک اومد و گوشی رو بهش نشون دادم و مدلشم که بلد بودم بهش گفتم ... اومد سمت راستم وایساد و داشت ضربان قلبمو چک می‌کرد اروم بهش گفتم: امشب تنها فرصت تخلیه‌ی اطلاعاتی گوشی هستش... ما نمی تونیم زیاد اینجا بمونیم، موندن من اینجا برا خودیا خطرناکه، هر چقدر من بیشتر اینجا بمونم احتمال لو رفتن اونا بیشتره ... بازرسیتون که نکردن اون بیرون؟ _ نه به جز من همه رو بازرسی می‌کنن و منم چون جونتو نجات دادم کاری باهام ندارن... کلا اوضاع بیمارستان خیلی امنیتیه... _ نگران بچه‌هام... _ نگران چی؟ از یه هفته قبل براشون کارت پزشکا رو درست کردیم.. تو حواست به خودت باشه. ابو خلیل اومد اتاق. _ حالش چطوره؟ _ خوشبختانه اوضاعش خوبه... خودش اصرار داره زودتر ترخیص بشه اما بهتره که چند روزی تحت کنترل بمونه به هر حال اگه تصمیمتون به رفتن بودم تا 24 ساعت آینده باید بمونه تا مطمئن شم خطر رفع شده. دکتر رفت بیرون. _ ابو خلیل... اومد نزدیک تر... _ ما باید فردا از اینجا بریم. تا الآن به گوش همه رسیده که من اینجام، به صلاح نیس که بمونیم... _ چشم امیر... مقدمات رفتنتونو آماده می‌کنم. البته ما اسم شما رو نگفتیم، می‌دونن که شخص مهمی اینجاست ولی نمی دونن شمایید. _ در هر صورت برای فردا آماده باش... خودمو به تنگی نفس زدم که ماسکو برداشت و گذاشت جلو دهنم. .. قبل غروب، میز شام اومد تو اتاقم و ابو خلیل هم اومد تو. _ یه نفر مواظب بوده که غذا سالم باشه و خود آشپز از این غذا خورده _ آفرین.. خودت شخصا برو و مواظب اوضاع بیمارستان و رفت و آمدا باش که رفت بیرون. همه جای میزو نگاه کردم... زیر برنج... کشوی میز اما گوشی توش نبود... غذا رو خوردم و یه نفر اومد برا بردن ظرفا... گوشی رو گذاشتم رو میز تا راحت تر جابه جایی رو انجام بده که تو یه چشم به هم زدن گوشیا رو جابه جا کرد. طبق آموزشایی که بهمون داده بودن می‌دونستم چون ردیابی میشه بهترین محل برا تخلیه‌ی اطلاعات طبقه‌ی پایین یا بالای همین اتاق بود و ابوهاجر اصلیم تو همین بیمارستان اسیر شده بود و میشد بدون نیاز به هیچ کار اضافی، قفل موبایل رو باز کنن. بعد از تخلیه‌ی اطلاعاتی موبایل اصلی باید بهم بر میگشت تا بتونم از رو شماره های ثبت شده تماس هامو بشناسم و الا حتما لو میرفتم پس اونا یه شب فرصت داشتن برا تخلیه‌ی اطلاعات که زمان کمی نبود... *** موندنمون اونجا خطرناک بود... چون علاوه بر من ابوهاجر اصلی و یه تیم از نیروهای خودی تو بیمارستان بودن و هر لحظه امکان داشت لو برن. به محض اینکه موبایل اصلی با تغلبی جابه جا شد و اثر انگشتو تغییر دادم و یه چرخی تو موبایل ابو هاجر زدم به ابو خلیل گفتم که باید بریم... دستمو گرفت و بلندم کرد و چن تا اسپری برای تنگی نفسم تو کیسه تو دستش بود. کش اسلحه رو انداختم رو دوشم و باهاش راه افتادم. ده نفر جلو تر از من و ده یازده نفر دیگه پشت سرم راه افتادن و به طبقه‌ی پایین که رسیدیم دایره مانند شدن و سمت راست و چپم راه افتادن.. آروم به ابو خلیل گفتم: اینجوری که بدتر انگشت نما میشیم... _ فدات بشم امیر.. اگه کسی صدمه‌ای بهتون می‌زد من چی جواب خلیفه رو می دادم؟ احساس می‌کردم خودمو راحت‌تر از اونی که فکر می کردم پیش نزدیکای ابوهاجر جا کردم البته دوره‌ی تفلید صدایی که تو این مدتم داشتم خیلی بهم کمک می‌کرد. ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛