eitaa logo
مبتـلا بـہ حࢪ‌م...(:
229 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
31 فایل
﴾﷽﴿ خیره‌بر‌عکس‌حرم،زیرلب‌میگویم نوکرت‌دلتنگ‌است،خودت‌کاری‌کن(: #حسین‌من♡ #ࢪ‌ضاےمن♡ ﴿چیزے‌ڪــہ‌دنبالشے‌﴾ 『 https://eitaa.com/Mobtala_Be_Haramm/12956 』 از‌ایـن در مـرو ڪـہ نـظـرشـده اے(: 『 کپے‌!؟/حلاله‌،صلوات‌یادت‌نره‌رفیق』
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🕊🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊 🕊🕊🕊 🕊🕊 🕊 ✋🏻🍃 🌸🌱 رفتم توی حیاط.... ریه ها مو پر از هوای معشوقم کردم.حالا که عشقمو جار زده بودم حال خوشی داشتم. بازهم کلاس داشتم... ولی روی نیمکت نشستم و بالبخند ذکر میگفتم. موقع اذان ظهر رفتم مسجد دانشگاه.وضو داشتم،سعی میکردم باشم. تو حال و هوای خودم بودم و کاری به اطرافیانم نداشتم. عصر هم کلاس داشتم. تا عصر توی مسجد بودم.حالم تقریبا عادی شده بود.کلاس عصرم رو رفتم. ولی از نگاه دانشجوهای کلاس و حیاط و راهرو معلوم بود خبرها زود میپیچه. مذهبی ترها لبخند میزدن،.. بعضیها سؤالی نگاهم میکردن،بعضیها با تأسف و تمسخر سر تکان میدادن. هرجور بود کلاسم تموم شد و رفتم خونه.مامان تا چشمش به من افتاد گفت: _هیچ معلوم هست کجایی؟ -سلام.آره،دانشگاه بودم دیگه. -علیک سلام.چرا گوشیتو جواب نمیدی؟ -سایلنته.یادم رفت از سکوت درش بیارم.حالا چیشده مگه؟! -مگه تو با محمد قرار نداشتی؟ -آخ،تازه یادم افتاد. -چند بار زنگ زده بهت،جواب ندادی،زنگش بزن. گوشیمو از کیفم درآوردم... سیزده تا تماس بی پاسخ.پنج تاپیام. اوه..چه خبره.... پنج تماس ازمحمد،سه تماس از خانم رسولی،سه تماس از حانیه،دو تماس از یه شماره ناشناس.دو پیام از محمد. پیامهاشو بازمیکنم: کجایی خواهرمن؟جواب بده.جوون مردم منتظره. با سهیل قرار گذاشتم برای امشب،خوبه؟ سه پیام از حانیه و خانم رسولی: دانشگاه رو ترکوندی. کجایی؟ خبری ازت نیست؟ دو پیام از شماره های ناشناس.یکیش نوشته بود: سلام سهیل هستم.روی کمک شما حساب کرده بودم.آقا محمد میگه قرار امشب کنسله.میشه قرارو بهم نزنید لطفا؟ یکی دیگه ش نوشته بود: سلام خانم روشن.رضاپور هستم. متأسفم که مجبور شدم سکوت کنم و شما صحبت کنید.دلیل قانع کننده ای داشتم.حتما خواست خدا بوده،چون جواب شما مثل همیشه عالی بود.موفق باشید.. شماره ی محمد رو گرفتم. -چه عجب!خانوم!افتخار دادید تماس گرفتید،سعادت نصیب ماشد که صداتون رو بشنویم. -خب حالا...سلام -علیک سلام.معلوم هست کجایی؟ -بهت گفتم که تا عصر کلاس دارم.توی کلاس گوشیم رو سایلنته آقا. -ولی قرار بود منتظر خبر من باشی.اینجوری؟ -قرار کنسل شد؟ -همین الان با سهیل صحبت کردم،گفت هنوز هم دیر نشده.تو چی میگی؟ -الان کجایی؟ تا بیای دنبالم دیر نمیشه؟ -اگه زود آماده بشی نه.جلوی در خونه هستیم. -خونه ی ما؟! اینجا؟! -بعله.بامریم و ضحی.سریع آماده شو. سوار ماشین محمد شدم... -کجا قرار گذاشتین؟ -دربند خوبه؟ بالبخند گفتم:... ادامہ داࢪ‌د...✨🌿 مبتـلا بـہ حࢪ‌م🚶🏻‍♀ 🌱@Mobtala_Be_Haramm🌱 🕊 🕊🕊 🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊🕊
مبتـلا بـہ حࢪ‌م...(:
بسم رب خݪق زهࢪا؎ ؏ــݪۍ 🌿 سلام و عرض ادب خدمت همراهان همیشگی کانال مبتـلا بـہ حࢪ‌م:)))🚶🏻‍♀ به اطلا
-چرا رمانتون اینجوریه؟ یهو از وسط پارت ده رفتین پارت بیست بعدش یهو رفتین پارت سی؟ یعنی چی واقعا؟؟؟؟؟ لطفا رسیدگی بشه + و... بقیه موارد روهم همینطور در جستجو بزنید میتونید مشاهده کنید(: پارت گذاری رمان کاملا درست هستش بزرگوار🌿 اگرم منظورتون اینه که چرا زود به زود پارت گذاری میکنیم، این درخواست خود اعضای محترم کانال بوده🙂🌱
🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 🌸🌱🌸🌱🌸🌱 🌱🌸🌱🌸🌱 🌸🌱🌸🌱 🌱🌸🌱 🌸🌱 🌱 ✋🏻🍃 🌸🌱 +آخخخ سرم... برگشتم پشت سرم دیدم بلهههه مسبب این اتفاق کسی نبوده جز خواهر عزیزدلم دعا خانوممم -خب خب ایه خانم بگو ببینم گنده کیه!؟ یه لحظه ته وجودم خوشحال شدم که دعاهم شد همون دعای سابقو روحیش برگشته و دیگه مثل دیشب گریه نمیکنه... +مه لقا خانووو... نه یعنی اینکه دعا خانوممم دعا ملاقه رو از رو کابینت برداشت و افتاد دنبالم -که من گنده ام اره؟ نشونت میدم... داشتم مثل پلنگ مازندران میدوییدم که پام گیر کردم به چادرمو افتادم رو مبل... دعا اومد بالاسرمو همونطور که با ملاقه میزد کف دستش بدجنس نگاهم میکرد... دستامو مثل سپر گرفتم جلومو گفتم +میگما دعا تو مگه دیشب نرفتی؟؟؟ -داری بحثو عوض میکنی؟ فایده نداره بعد ملاقه رو برد بالا تا بزنه که یهو دیدم ملاقه غیب شد... چشمام شده بود چهارتا که مامان خانوم از پشت دعا اومد بیرون و الکی زد رو شکم دعا و گفت -چیکار بچم داری؟ پاشو مامان... پاشو بیا صبحونتو بخور برو که دانشگات دیر نشه +آخ من به قربونت برم منیرررر خانوم بعد زبونمو برای دعا دراوردم... که دعاعم کارمو بی تلافی نگذاشتو و قیافشو برام کج کرد... __ جلوی در خونه ی زهرایینا زدم رو ترمز و گوشیم و از کیفم دراوردم و باهاش تماس گرفتم +سلام... بدو پایین بعدشم بدون جوابی از طرفش قطع کردم چون نمیخواستم هم یبار پشت تلفن هم تو ماشین بهش توضیح بدم که چرا گوشیم رو حالت هواپیما بوده... ادامہ داࢪ‌د...✨🌿 مبتـلا بـہ حࢪ‌م🚶🏻‍♀ 🌱@Mobtala_Be_Haramm🌱 🌱 🌸🌱 🌱🌸🌱 🌸🌱🌸🌱 🌱🌸🌱🌸🌱 🌸🌱🌸🌱🌸🌱 🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱