مدافعان حرم 🇮🇷
#شعر #غزل برای #موسی_بن_جعفر
تا عشق کار حضرت موسی بن جعفر است
دل در مدار حضرت موسی بن جعفر است
عیسی نفس کشیده به لطف شفای او
موسی دچار حضرت موسی بن جعفر است
مردی که با اشاره ی او نیل قلب ما
وا شد دوباره حضرت موسی بن جعفر است
آنکه رئیس مذهب عشق است در جهان
آموزگار حضرت موسی بن جعفر است
لبخند و مهر در عوض خشم، این صفت
در انحصار حضرت موسی بن جعفر است
زندان حصار روح امامست؟ نه... جهان
خود در حصار حضرت موسی بن جعفر است
تنها نه ما که شاه خراسان امام عشق
دل بی قرار حضرت موسی بن جعفر است
امشب کلید قلب رضا جان و خواهرش
در اختیار حضرت موسی بن جعفر است
از هر امامزاده که حاجت گرفته ای
ایل و تبار حضرت موسی بن جعفر است
خوشبخت من که دوست من بچه سیدیست
او یادگار حضرت موسی بن جعفر است
دوری نبود مانع من در زیارتش
قلبم مزار حضرت موسی بن جعفر است
آماده ی عزای حسین است بعد از این
هر کس که یار حضرت موسی بن جعفر است
#حسن_اسحاقی
@modafeaneharaam
#شعری که #حضرت_زهرا علیها السلام برای #امام_زمان -عجل الله فرجه- سُرودند:💔
مرحوم علامه #میرجهانی تعریف کردند:
در عالم #رؤیا حضرت #فاطمه -علیها السلام- را دیدم؛ سه بیت #شعر فارسی خواندند؛ وقتی #بیدار شدم فقط #یک بیت را به یاد داشتم:
《دلی شکسته تر از من در آن زمانه نبود
در این زمان دل فرزند من شکسته تر است》😭😭😭💔
#اللهم_عجل_لولیک_المظلومالفرج
@Modafeaneharaam
ما که بدر و خیبر و حنین را درک نکردیم...
ما که #عاشورای 61 را فقط در مقاتل خواندیم...
ما که از رنج مردان دهه 40 و 50 خورشیدی و از گلوله باران در خیابان و از دخمه های ساواک،چیزی نمیدانیم...
ما که تابستان داغ 60 خورشیدی، در کوران حوادث بهارستان و پاستور نبودیم!
ما که از روایت فتح مردان روزگار #خمینی چیزی جز مشتی #شعر و داستان نمیدانیم...
ما که مرصاد را ندیدیم
قصه پاوه واسلام آباد و... را هم فقط در فیلمها...
ما که سالها بعد ،در خانه نشسته بودیم آن روزی که ناگهان تمام دوربینهای خبری ،نگاههای آخر"حججی"را با آن لبهای ترک خورده و قامت استوار رسانه ای کردند...
ما همچنان چیزی نمیدیدیم و نمیفهمیدیم... و سرمان گرم بود با ورق زدن انواع اهانتها و تهمتها به آن مدافعان بی بدیل!!
تا اینکه سوز سرمای دی 98 ناگهان وزید و تمام استخوان هایمان تیر کشیدند...
ما از دی ماه 98،بود که ناگهان بزرگ شدیم...!
همه تاریخ را دیدیم ...
با درد خو گرفتیم
#داغ پشت داغ ...
از فردای #هفتم_اکتبر بود که نگاهمان هر روز بارانی شد با اشک مادران فرزند از دست داده و بچه یتیم های #غزه...
در بهت آخرین شب اردیبهشت بود که ابراهیم را هم میان باد و بوران گم کردیم...
از پیکر مرد رشید #دیپلماسی مان هم جز مشتی خاکستر برایمان نیاوردند ...
نفس هایمان هنوز جا نیامده بود که داغ مهمان کُشی آتش شد و به جانمان افتاد ...
اسماعیل را هم...!
آری هنوز آرام نشده بودیم که خبر آوردند...
خبری داغ از ویرانه های #بیروت ...
از زیر 85 تن موشک بر روی قلب تپنده مقاومت ...!
ما ماندیم و آوار برداری از آن 85 تن ناباوری!
از آن 85 تن داغ!!
راستش را بخواهید بعد از این داغ ،حس میکنیم دیگر آن آدم سابق نخواهیم شد !
آنقدر بزرگ شده ایمکه دیگر هیچ مصیبتی یارای رویارویی با ما نیست!
آنقدر بزرگشده ایم که میتوانیم رسالتی به پهنای تاریخ را بر دوش بگیریم....
آری ما مانده ایم و تقاص تمام نفس های زکیه عالم!
ما مانده ایم و ...
راستی ناگهان چقدر قد کشیده ایم!!
✍️عاطفه خرّمی
@Modafeaneharaam