🍃🌸#دیــدار_بــا_رفــقــا🍃🌸
✋✋#نـیـت ڪنـیـد...
🌷#مـهـمـون داریـــم...........
مـهـمـون امـشب ڪـانـال مـا
شـهـیـد
#ابـراهـیـم_هـادے عـزیـز و دوستـ داشـتـنـے😍 هـسـتـنـد 🌷😊
ان شاءالله حاجت روا بشید...
دوسـتـانـتـون هـم دعـوت ڪـنـیـد📩
بـخــشـے از #وصــیـتـ_نـامـہ من👇
📩#خدايا،🙏 اي #معبودم و #معشوقم و همه كس و كارم.....
نميدانم در برابر #عظمت تو چگونه ستايش كنم ولي همين قدر ميدانم كه هر كس تو را شناخت، #عاشقت شد و هر كس عاشقت شد، دست از همه چيز شسته و به سوي تو ميشتابد و اين را به #خوبي در خود احساس كردم و ميكنم.......
📩سعي كنيد در كارهايتان #نيت خود را #خالص نموده و اعمالتان را از هر #شرك و #ريا، #حسادت و #بغض پاك نماييد تا هم اجر خود را ببريد و هم بتوانيد #مسئوليت خود را آنچنان كه خداوند، اسلام و امام ميخواهند، انجام داده باشيد...
اين را هرگز فراموش نكنيد تا #خود را نسازيم و تغيير ندهيم، #جامعه ساخته نميشود......
مدافعان حرم 🇮🇷
👠 (کفش های #پاشنهبلند یا کفش های #هرزگی) 👠
دوستی از فرنگ برگشته بود #ایران. 🛬
بعد از یکی دو روز رفت تو خیابونای شهر گشتی بزنه و تجدید خاطره کنه. 🚶
اما یه چیز به شدت اون رو شگفت زده کرده بود: 😯
گفت: یعنی این همه زن روسپی تو خیابونای شهر فراوونه ؟! 📊 😮
چقدر وضع مملکت خراب شده ! 🙁
گفتم: اینقدرا هم که تو میگی خراب نیست؛ چرا همچین حرفی میزنی؟😊
گفت: مثلا این پوتین ها و کفش های پاشنه بلندی که پوشیدن!💄👠
گفتم: چه ربطی داره؟🙂
گفت: آخه کفش هایی که این دخترا پوشیدن توی اروپا مخصوص زنای #روسپی هستش 😕
و این کفش های پاشنه بلند به نوعی معرف کار اونها هست. 👠
این پوتین و کفش ها بخاطر ساختاری که دارن منجر به نوعی طرز راه رفتن میشن 🚶
که چنین تلقی رو در فرد بیننده ایجاد میکنه.👀
گفتم: آخه این دخترا که خیلی هاشون چنین نیتی ندارن؛❤️
یا بخاطر زیبایی می پوشن یا بخاطر #مُد ! 💆
گفت: اون مردی که ظاهر این دختر رو میبینه کاری به باطنش نداره و #نیت و دل پاک اون دختر براش هیچ اهمیتی نداره.😈
قبل از اینکه صحبتی بین اونا رد و بدل شده باشه، تیپ و ظاهر اون دختر پیام خودش رو رسونده ...! 👣
اصلا خود تولید کننده این کفش و پوتین ها کاربری جنسشون رو با اسمی که روش گذاشتن تعیین کردن. 🏣
گفتم: مگه این پوتین ها اسم خاصی دارن؟ 😳
گفت: F. U. C. K. me Boots 👯
دیگه حرفی برای گفتن نداشتم و سعی کردم بحثو عوض کنم.😐
فقط دلم از این همه بی فکری و ناآگاهی و البته پاکی دخترای شهر سوخت. 😔😢
پیش خودم گفتم این که فقط یه پوتین خشک و خالیه؛
پس منظور تولید کنندگان این مانتو های تنگ و کوتاه و چسبان و نازک چیه؟😏😐
میخوان دخترای مارو به کجا بکشونن؟ 😏
🙏 بابت چند #اصطلاح بی ادبانه ای که در این پست استفاده شده #عذرخواهیمیکنم 🙏
مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚
روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه
❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
💚#شـهیـدمـحـمـودرضـابـیضـایـی
به روایت برادرشهید💚
🍂 #قسمت_بـیـسـتوهـفتـم
تـقـدیـم به مـحمـودرضـا
روزهای آخرسال۱۳۸۹بود
چندروزمانده به #عیدباید قبل ازپایان سال ازپایان نامه دکترای تخصصی دفاع می کردم🙂 وقتی رسیدم تهران شب یک راست رفتم سراغ #محمودرضا برای پذیرایی جلسه فکری نکرده بودم☹️ ونگران آبرومندانه برگزارشدن جلسه#دفاع بودم به#محمود رضا گفتم هیچ چیز آماده نیست🙁، وفرداهم وقتش راندارم فردا می توانی بامن بیایی جلسه دفاع؟😒
گفت:چه چیز راباید آماده کنیم😊؟گفتم باید #شرینی #آبمیوه،لیوان #بشقاب #ظرف بلور #میوه کارد #چنگال واین جور چیز ها بخرم🙂 گفت ظرف وظروف رادیگر میخواهی چه کار😕؟ گفتم بشقاب ها ولیوان ها اگریک بارمصرف باشند پایان نامه ام نمره نمی آورد.😐
گفت اینها را ازخانه می بریم گفتم برو کت وشلوارت را هم بیاور بی چون وچرا رفت دو دست کت شلوار آورد☺️ امتحان کردم یک دستش راکه سورمه ای واتو کشیده بود.🙂
گذاشتم کنار صبح ماشین پرایدش رابرداشت وسایل را زدیم توی ماشین واز#اسلامشهر راه افتادیم سمت دانشگاه #تهران🙂 خودش هم برای حضور درجلسه لباس مرتبی پوشیده بود☺️با ماشین رفتیم داخل دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران آن روز درگیر یک مشکل آموزشی بودم که به خاطرآن باید قبل از دفاع،دوساعتی پله های دانشکده دامپزشکی را بالا و پایین می رفتن!😣
در این فاصله #محمودرضا رفت میوه و چندجعبه آبمیوه خرید☺️.تنها چیزی که آنروز خودم رفتم خریدم،یک جعبه شیرینی بود ک باعجله زیاد از خیابان کارگر شمالی گرفتم🍃.غیر از این جعبه شیرینی،همه #کاراهای جلسه را #محمودرضا ردیف کرده بود.👌
حتی وسایل و میوه ها و جعبه های آبمیوه را که خریده بود،از توی ماشین تا داخل سالن آمفتی تئاتر دانشکده آورد☺️ یادم نیست چه مشکلی برایش پیش آمده بود که نتوانست بیاییدسر جلسه و چند دقیقه قبل ازشروع جلسه برگشت.😒
خاطره خوش #همراهی آن روز #محمودرضا را فراموش نمی کنم.💔
که چقدر از اضطرابم کم کرد.دوست دارم اگر گذرم دباره به کتابخوانه دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران افتاد پایان نامه ام را از کتابخانه بگیرم و در صحفه تقدیم نامه،#نام_محمودرضا را کنارنام #بلند_شهید_مهـدے_باکری که #پایان نامه را به او #تقدیم کرده ام اضافه کنم❤️.#آبروی آن #جلسه را از #محمودرضا گرفتم.💔👌
🍂 #قسمت_بـیـسـتوهـشـتم
بےخـواب و بے تـاب
یک روز زنگ زد #گفت:فردا عده ای از بسیجی ها یک شب مهمان ما در پادگان هستند.اگر وقت داری بیا.🙂
بعدا نمی توانی این جور جاها بیایی.دو روز درس و دانشگاه را تعطیل کردم و با #بسیجی های#پایگاه مقاومت حمزه ی سیدالشهدای اسلامشهر همراه شدم و رفتیم پادگان.🙂
دو روزی که مهمان پادگان بودیم #محمودرضا خیلی تلاش کرد دوره به بهترین شکل برگزارشود👌.من ندیدم #محمودرضا توی آن دوروز #بخوابد.🍃
کسی اگر نمی دانست،فکر می کرد #محمودرضا مشغول جنگ است که وقت ندارد بخوابد.✌️
شبی که در پادگان ماندیم برنامه پیاده روی شبانه داشتیم.بعد از نصفه شب بود که از پیاده روی برگشتیم.☹️
#محمودرضا مرا برد اتاق خودش.تختش را نشان داد و گفت:تو اینجا بخواب☺️ .قرار بود تا #اذان صبح استراحت کنیم.بعد بلند شویم برویم برای نماز و صبحانه و بعدش هم میدان تیر🔫.گفتم تو کجا می خوابی؟#گفت من #کار دارم تو بخواب.🙂
این را گفت و رفت.من تا اذان صبح تقریبا نخوابیدم.مرتب چک می کردم که ببینم برگشته یا نه.بالاخره هم نیامد ومن #محمودرضا را بعد از صبحانه،وقتی که داشتیم آماده می شدیم برویم میدان تیر،🔫جلوی ساختمان دیدم☹️.چشم هایش #خواب #آلودوپف کرده بود🙁.
آستین هایش را زده بود بالا. سرش را انداخته بودپایین و داشت با عجله به سمتی می رفت صدایش زدم.😕
کنار درخت کاج کوچکی ایستاد دوربین کوچکی را که توی جیبم داشتم بیرون اوردم و گفتم بایست می خواهم #عکس بگیرم📷.دستش را کرد توی جیبش و به دوربین لبخند زد☺️.دوباره رفت و تا میدان تیر ندیدمش.نمی دانستم قرار است میدان را #خودش_اجرا کند👌🙂.
با اینکه تا روز قبل #استراحت نکرده بود،توی میدان آنقدر #سرحال بود که انگار چندساعت خوابیده است.✌️
قبل از رفتن به میدان تیربه بچه ها گفت:#ده تا تیر به هر نفر می دهیم.سعی کنید از این فرصت استفاده کنید👌.استفاده هم به این است که در این وضعیت #حساس_جهان_اسلام و نیازی که به مجاهدت ما دارد☝️،اینجا بدون #نیت نباشید،#نیت_کنید❤️ و #تیراندازی کنید🔫. خیلی با #روحیه بود.شوخی میکرد☺️.عکس هایی که از او توی میدان گرفته ام هیچ کدامشان #محمود رضا را #خسته نشان نمی دهد✌️.
تا عصر همینطور #قبراق بود و میدان را #اجرا می کرد. توی آن دو روز #محمودرضا برای اینکه به #بسیجی هایی که مهمانش بودندخوش بگذرد همه کار کرد.👌☺️👌
#ادامه_دارد
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
سلام خدمت همراهان خوب و گرامی رهروان ولایت🌹 📌 از امروز ١٠ اسفند ماه، دقیقا ۴٠ روز تا #نیمه_شعبان،
😍سومین روز قرار #دلبری_برا_خدا
👈دوست عزیزی که تصمیم نگرفتی هنوز دیر نشده 👇
از همین امروز #نیت کن و #شروع کن ...
♦️آخه رفیق تو که همیشه مقیدی نمازهاتو بخونی چرا اول وقتش بجا نمیاری!؟
که عزیز فرشتگان مقرب الهی باشی.
آخه میدونی که عزیز فرشته ها بشی اونا برات نزد پروردگار دعا میکنن😍
#واجباتمون رو درست و بجا انجام بدیم تا زندگیهامون،دنیا و آخرتمون اصلاح بشه👌
@Modafeaneharaam
🌱شرط مرخصی امام خمینی ره
به شهید بابائی
🌿شهید بابایی در زمان دفاع مقدس خدمت امام خمینی(ره) رسیدند
و از ایشان برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمی خورد، مرخصی خواستند.
وقتی امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در آن بحبوحه ی جنگ پرسیدند.
شهید بابایی گفتند: من در دهه اول محرم برای شستن استکان های چای عزاداران به هیئت های جنوب شهر که من را نمی شناسند می روم. مرخصی را برای آن می خواهم.
امام خمینی (ره) به ایشان فرمودند: به یک شرط اجازه مرخصی می دهم که هر موقع رفتی به #نیت من هم چند استکان بشویی.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان🌷
#محرم🖤
#امام_حسین
@Modafeaneharaam
🔘 منْ دلشکستهٔ دلِ بشکستهٔ تواَم
انـدوهـگـیـنِ غـربـت پـیـوسـتهٔ تـواَم
گـریـان بـهپـای نـالـهٔ آهـسـتـهٔ تـواَم
چون شمع در عزای تو، یا حضرتجواد
🔹شهادت جانسوز غوّاص بحرِ قِدَم، مَظهرِ فضل و کرم، حضرت بابُ المراد، امامُ الجواد علیهالسلام بر جمیع تشنگان جود و فضل و کَرَم الهی تسلیت باد.
📌 #امام_جواد علیهالسلام #گناه #ارتباطات #معاشرت #نیت #عمل
🏴.🏴.🏴.
@Modafeaneharaam