eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.8هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
11.9هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸 ✋✋ ڪنـیـد... 🌷 داریـــم........... مـهـمـون امـشب ڪـانـال مـا شـهـیـد عـزیـز و دوستـ داشـتـنـے😍 هـسـتـنـد 🌷😊 ان شاءالله حاجت روا بشید... دوسـتـانـتـون هـم دعـوت ڪـنـیـد📩
بـخــشـے از من👇 📩،‌🙏 اي و و همه كس و كارم..... نمي‌دانم در برابر تو چگونه ستايش كنم ولي همين قدر مي‌دانم كه هر كس تو را شناخت، شد و هر كس عاشقت شد، دست از همه چيز شسته و به سوي تو مي‌شتابد و اين را به در خود احساس كردم و مي‌كنم.......  📩سعي كنيد در كارهايتان خود را نموده و اعمالتان را از هر و ، و پاك نماييد تا هم اجر خود را ببريد و هم بتوانيد خود را آن‌چنان كه خداوند، اسلام و امام مي‌خواهند، انجام داده باشيد... اين را هرگز فراموش نكنيد تا را نسازيم و تغيير ندهيم، ساخته نمي‌شود......
هدایت شده از 🍁زَخـــــــمیٰانِ عِــــــــــشقْ 🍁
خادم الشهدا: #نیّت میکنـــد #قُربة_الی_الله ڪہ هیچ کدام بہ #خـطا نروند ! #بیت_المال است دیگر... #احلی_من_العسل #مسئولین_اندکی_تأمل https://eitaa.com/bashahidantashahadat #کانال_زخمیان_عشق
مدافعان حرم 🇮🇷
👠 (کفش های یا کفش های ) 👠 دوستی از فرنگ برگشته بود . 🛬 بعد از یکی دو روز رفت تو خیابونای شهر گشتی بزنه و تجدید خاطره کنه. 🚶 اما یه چیز به شدت اون رو شگفت زده کرده بود: 😯 گفت: یعنی این همه زن روسپی تو خیابونای شهر فراوونه ؟! 📊 😮 چقدر وضع مملکت خراب شده ! 🙁 گفتم: اینقدرا هم که تو میگی خراب نیست؛ چرا همچین حرفی میزنی؟😊 گفت: مثلا این پوتین ها و کفش های پاشنه بلندی که پوشیدن!💄👠 گفتم: چه ربطی داره؟🙂 گفت: آخه کفش هایی که این دخترا پوشیدن توی اروپا مخصوص زنای هستش 😕 و این کفش های پاشنه بلند به نوعی معرف کار اونها هست. 👠 این پوتین و کفش ها بخاطر ساختاری که دارن منجر به نوعی طرز راه رفتن میشن 🚶 که چنین تلقی رو در فرد بیننده ایجاد میکنه.👀 گفتم: آخه این دخترا که خیلی هاشون چنین نیتی ندارن؛❤️ یا بخاطر زیبایی می پوشن یا بخاطر ! 💆 گفت: اون مردی که ظاهر این دختر رو میبینه کاری به باطنش نداره و و دل پاک اون دختر براش هیچ اهمیتی نداره.😈 قبل از اینکه صحبتی بین اونا رد و بدل شده باشه، تیپ و ظاهر اون دختر پیام خودش رو رسونده ...! 👣 اصلا خود تولید کننده این کفش و پوتین ها کاربری جنسشون رو با اسمی که روش گذاشتن تعیین کردن. 🏣 گفتم: مگه این پوتین ها اسم خاصی دارن؟ 😳 گفت: F. U. C. K. me Boots 👯 دیگه حرفی برای گفتن نداشتم و سعی کردم بحثو عوض کنم.😐 فقط دلم از این همه بی فکری و ناآگاهی و البته پاکی دخترای شهر سوخت. 😔😢 پیش خودم گفتم این که فقط یه پوتین خشک و خالیه؛ پس منظور تولید کنندگان این مانتو های تنگ و کوتاه و چسبان و نازک چیه؟😏😐 میخوان دخترای مارو به کجا بکشونن؟ 😏 🙏 بابت چند بی ادبانه ای که در این پست استفاده شده 🙏
مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #تـ‌وشـ‌ـ‌هـ‌یـد_نـ‌مـ‌یـشـ‌وے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم❤️
📚 📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم❤️ 💚 به روایت برادرشهید💚 🍂 تـقـدیـم به مـحمـودرضـا روزهای آخرسال۱۳۸۹بود چندروزمانده به قبل ازپایان سال ازپایان نامه دکترای تخصصی دفاع می کردم🙂 وقتی رسیدم تهران شب یک راست رفتم سراغ برای پذیرایی جلسه فکری نکرده بودم☹️ ونگران آبرومندانه برگزارشدن جلسه بودم به رضا گفتم هیچ چیز آماده نیست🙁، وفرداهم وقتش راندارم فردا می توانی بامن بیایی جلسه دفاع؟😒 گفت:چه چیز راباید آماده کنیم😊؟گفتم باید ،لیوان بلور کارد واین جور چیز ها بخرم🙂 گفت ظرف وظروف رادیگر میخواهی چه کار😕؟ گفتم بشقاب ها ولیوان ها اگریک بارمصرف باشند پایان نامه ام نمره نمی آورد.😐 گفت اینها را ازخانه می بریم گفتم برو کت وشلوارت را هم بیاور بی چون وچرا رفت دو دست کت شلوار آورد☺️ امتحان کردم یک دستش راکه سورمه ای واتو کشیده بود.🙂 گذاشتم کنار صبح ماشین پرایدش رابرداشت وسایل را زدیم توی ماشین واز راه افتادیم سمت دانشگاه 🙂 خودش هم برای حضور درجلسه لباس مرتبی پوشیده بود☺️با ماشین رفتیم داخل دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران آن روز درگیر یک مشکل آموزشی بودم که به خاطرآن باید قبل از دفاع،دوساعتی پله های دانشکده دامپزشکی را بالا و پایین می رفتن!😣 در این فاصله رفت میوه و چندجعبه آبمیوه خرید☺️.تنها چیزی که آنروز خودم رفتم خریدم،یک جعبه شیرینی بود ک باعجله زیاد از خیابان کارگر شمالی گرفتم🍃.غیر از این جعبه شیرینی،همه جلسه را ردیف کرده بود.👌 حتی وسایل و میوه ها و جعبه های آبمیوه را که خریده بود،از توی ماشین تا داخل سالن آمفتی تئاتر دانشکده آورد☺️ یادم نیست چه مشکلی برایش پیش آمده بود که نتوانست بیاییدسر جلسه و چند دقیقه قبل ازشروع جلسه برگشت.😒 خاطره خوش آن روز را فراموش نمی کنم.💔 که چقدر از اضطرابم کم کرد.دوست دارم اگر گذرم دباره به کتابخوانه دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران افتاد پایان نامه ام را از کتابخانه بگیرم و در صحفه تقدیم نامه، را کنارنام که نامه را به او کرده ام اضافه کنم❤️. آن را از گرفتم.💔👌 🍂 بےخـواب و بے تـاب یک روز زنگ زد :فردا عده ای از بسیجی ها یک شب مهمان ما در پادگان هستند.اگر وقت داری بیا.🙂 بعدا نمی توانی این جور جاها بیایی.دو روز درس و دانشگاه را تعطیل کردم و با های مقاومت حمزه ی سیدالشهدای اسلامشهر همراه شدم و رفتیم پادگان.🙂 دو روزی که مهمان پادگان بودیم خیلی تلاش کرد دوره به بهترین شکل برگزارشود👌.من ندیدم توی آن دوروز .🍃 کسی اگر نمی دانست،فکر می کرد مشغول جنگ است که وقت ندارد بخوابد.✌️ شبی که در پادگان ماندیم برنامه پیاده روی شبانه داشتیم.بعد از نصفه شب بود که از پیاده روی برگشتیم.☹️ مرا برد اتاق خودش.تختش را نشان داد و گفت:تو اینجا بخواب☺️ .قرار بود تا صبح استراحت کنیم.بعد بلند شویم برویم برای نماز و صبحانه و بعدش هم میدان تیر🔫.گفتم تو کجا می خوابی؟ من دارم تو بخواب.🙂 این را گفت و رفت.من تا اذان صبح تقریبا نخوابیدم.مرتب چک می کردم که ببینم برگشته یا نه.بالاخره هم نیامد ومن را بعد از صبحانه،وقتی که داشتیم آماده می شدیم برویم میدان تیر،🔫جلوی ساختمان دیدم☹️.چشم هایش کرده بود🙁. آستین هایش را زده بود بالا. سرش را انداخته بودپایین و داشت با عجله به سمتی می رفت صدایش زدم.😕 کنار درخت کاج کوچکی ایستاد دوربین کوچکی را که توی جیبم داشتم بیرون اوردم و گفتم بایست می خواهم بگیرم📷.دستش را کرد توی جیبش و به دوربین لبخند زد☺️.دوباره رفت و تا میدان تیر ندیدمش.نمی دانستم قرار است میدان را کند👌🙂. با اینکه تا روز قبل نکرده بود،توی میدان آنقدر بود که انگار چندساعت خوابیده است.✌️ قبل از رفتن به میدان تیربه بچه ها گفت: تا تیر به هر نفر می دهیم.سعی کنید از این فرصت استفاده کنید👌.استفاده هم به این است که در این وضعیت و نیازی که به مجاهدت ما دارد☝️،اینجا بدون نباشید،❤️ و کنید🔫. خیلی با بود.شوخی میکرد☺️.عکس هایی که از او توی میدان گرفته ام هیچ کدامشان رضا را نشان نمی دهد✌️. تا عصر همینطور بود و میدان را می کرد. توی آن دو روز برای اینکه به هایی که مهمانش بودندخوش بگذرد همه کار کرد.👌☺️👌 @modafeaneharaam
#ویـژه‌اربعین✨ تـوصیـه های استاد پناهیان🎤 ۲_ #نیـت🌸 اربعینی‌هـا یـادتـان باشـد... #تصویـرباز_شــود #ادامه‌دارد... @Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
سلام خدمت همراهان خوب و گرامی رهروان ولایت🌹 📌 از امروز ١٠ اسفند ماه، دقیقا ۴٠ روز تا #نیمه_شعبان،
😍سومین روز قرار 👈دوست عزیزی که تصمیم نگرفتی هنوز دیر نشده 👇 از همین امروز کن و کن ... ♦️آخه رفیق تو که همیشه مقیدی نمازهاتو بخونی چرا اول وقتش بجا نمیاری!؟ که عزیز فرشتگان مقرب الهی باشی. آخه میدونی که عزیز فرشته ها بشی اونا برات نزد پروردگار دعا میکنن😍 رو درست و بجا انجام بدیم تا زندگیهامون،دنیا و آخرتمون اصلاح بشه👌 @Modafeaneharaam
🌱شرط مرخصی امام خمینی ره به شهید بابائی 🌿شهید بابایی در زمان دفاع مقدس خدمت امام خمینی(ره) رسیدند و از ایشان برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمی خورد، مرخصی خواستند. وقتی امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در آن بحبوحه ی جنگ پرسیدند. شهید بابایی گفتند: من در دهه اول محرم برای شستن استکان های چای عزاداران به هیئت های جنوب شهر که من را نمی شناسند می روم. مرخصی را برای آن می خواهم. امام خمینی (ره) به ایشان فرمودند: به یک شرط اجازه مرخصی می دهم که هر موقع رفتی به من هم چند استکان بشویی. 🌷 🖤 @Modafeaneharaam
🔘 منْ دل‌شکستهٔ دلِ بشکستهٔ تواَم انـدوهـگـیـنِ غـربـت پـیـوسـتهٔ تـواَم گـریـان بـه‌پـای نـالـهٔ آهـسـتـهٔ تـواَم چون شمع در عزای تو، یا حضرت‌جواد 🔹شهادت جانسوز غوّاص بحرِ قِدَم، مَظهرِ فضل و کرم، حضرت بابُ المراد، امامُ الجواد علیه‌السلام بر جمیع تشنگان جود و فضل و کَرَم الهی تسلیت باد. 📌 علیه‌السلام 🏴.🏴.🏴. @Modafeaneharaam