eitaa logo
پنجره🇮🇷
117 دنبال‌کننده
774 عکس
376 ویدیو
28 فایل
موضوعات متنوع دینی محمد گلایری مدرس حوزه علمیه @MohammadGelayeri46 ۰۹۱۱۳۱۲۵۵۴۲ 📢نقل مطالب کانال (بدون ذکر منبع هم) مجاز است
مشاهده در ایتا
دانلود
روز دوم در اين روز، سنۀ ٦١ حضرت عليه السلام به زمين ورود فرمود و چون به آن زمين رسيد، پرسيد كه اين زمين چه نام دارد؟ گفتند: كربلا مى‌نامندش. چون نام كربلا شنيد گفت: «اللهُمَّ‌ إنّي أعوذُبِك مِن الكَربِ‌ وَالبَلاء». پس فرمود: اين موضع كرب و بلا و محل مِحنت و عنا است، فرود آييد كه اين‌جا منزل و محل خيام ما است. اين زمين جاى ريختن خون ما است و در اين مكان واقع خواهد شد قبرهاى ما. خبر داد مرا جدّم رسول خدا صلى الله عليه و آله به اينها. پس در آنجا فرود آمدند. قمی ، فیض العلام ص ۲۲۲ https://eitaa.com/MohammadGelayeri
عليه السلام هنگام ورود به خطاب به همراهانش : مردم بنده دنیا هستند و دین سر زبانهایشان است ، فقط تا زمانی که زندگیشان اداره می شود دم از دین می زنند ولی هنگام آزمایش با بلا ها دیندار کم است. و روي انه(عليه السلام)لما نزل كربلاء أقبل على اصحابه فقال: الناس عبيد الدنيا،و الدين لعق على السنتهم،يحوطونه ما درّت معايشهم،فاذا محصوا بالبلاء قلّ‌ الديّانون قمي ، الانوار البهيه ص ٨٩ https://eitaa.com/MohammadGelayeri
روز نهم محرم : روز است و روزى است كه شمر بن ذى الجوشن با نامۀ ابن زياد در باب قتل امام حسين عليه السلام وارد كربلا شد و ابن سعد بر حسب آن نامه، مهيّاى قتل آن حضرت شد. لاجرم وقت عصر بود كه لشكر خود را بانگ زد كه: «يا خيلَ‌ اللهِ‌ اركَبي وَبِالجَنّةِ‌ أبشِري». جنود نامسعود او سوار شد و رو به عسكر سيّد الشهدا آوردند در حالى كه آن حضرت در پيش خيمه، شمشير خود را دربر گرفته بود و سر به زانو نهاده بود و به خواب رفته بود. جناب زينب چون هياهوى لشكر را شنيد، به نزد برادر دويد، عرض كرد: برادر مگر صداهاى لشكر را نمى‌شنويد كه نزديك شده‌اند؟ پس حضرت سر از زانو برداشت و خواهر را فرمود كه اى خواهر، اكنون رسول خدا را در خواب ديدم كه به من فرمود: تو به سوى من خواهى آمد. حضرت زينب تا اين خبر را شنيد، طپانچه بر صورت زد و واويلا گفت. حضرت فرمود كه اى خواهر، ويل و عذاب از براى تو نيست، صبر كن و ساكت باش، خدا تو را رحمت كند. پس جناب را فرستاد تا تحقيق كند چه مطلب شده. چون معلوم كرد كه بناى قتل است، آن شب را حضرت از ايشان مهلت خواست كه قدرى نماز و دعا و استغفار به جا آورد. و بالجمله، اين روز، روزِ اندوه و حزنِ‌ اهل بيت عليهم السلام است. شيخ كلينى از جناب صادق عليه السلام روايت كرده كه آن جناب فرمود: تاسوعا روزى بود كه جناب عليه السلام و اصحابش را در محاصره كردند و سپاه شام بر قتال آن حضرت اجتماع كردند و ابن مرجانه و عمرِ سعد خوشحال شدند به سبب كثرت سپاه و بسيارىِ‌ لشكر كه براى آنها جمع شده بود و جناب حسين عليه السلام و اصحابش را ضعيف شمردند و يقين كردند كه ياورى از براى آن حضرت نخواهد آمد و اهل عراق او را مدد نخواهند نمود. پس فرمود: پدرم فداى آن ضعيفِ‌ غريب قمی ، فيض العلام ص ۲۲۷ و ۲۲۸ https://eitaa.com/MohammadGelayeri
فضای حاکم بر ذهن شهداء رزمندگان طبق رسم آن زمان هنگام مبارزه رجز خوانی می کردند یعنی اشعاری می سرودند که مشتمل بر معرفی خود ، ابراز شجاعت و تشجیع دیگر رزمندگان بود عمرو بن خالد صیداوی : 1ای نفس به به تو بشارت می دهم به راحتی و روزی از جانب خدای رحمان 2عمری از تو گذشت امروز است که پاداش احسان را می گیری 3 امن و امان تو با صبر بیشتر حاصل می شود ، این سخن من با شما اهل قبیله من یعنی ازد بن قحطان نیز می باشد إليك يا نفس من الرحمن * فأبشري بالروح و الريحان‏ اليوم تجزين على الاحسان * قد كان منك غابر الزمان‏ ما خط في اللوح لدى الديان * لا تجزعي فكل حي فان‏ و الصبر أحظى لك بالأمان * يا معشر الأزد بني قحطان‏ پسر او بعد از شهادت پدر به میدان رفت و رجز خواند: 1ای بنی قحطان اگر می خوهید تحت رضای خدای رحمن در آئید بر مرگ صبور باشید 2 خدایی که عظمت ، عزت و برهان با او است و دارای علو ، انعام و احسان است 3 ای پدر به بهشت شدی که دارای قصری چون در و با بنیانی نیکو است صبرا على الموت بني قحطان * كيما تكون في رضى الرحمن‏ ذي المجد و العزة و البرهان * و ذي العلى و الطول و الاحسان‏ يا أبتا قد صرت في الجنان * في قصر در حسن البنيان‏ قمی ، نفس المهموم ص 210 https://eitaa.com/MohammadGelayeri
روز نهم محرم روز است و روزى است كه شمر بن ذى الجوشن با نامۀ ابن زياد در باب قتل عليه السلام وارد كربلا شد و ابن سعد بر حسب آن نامه، مهيّاى قتل آن حضرت شد. لاجرم وقت عصر بود كه لشكر خود را بانگ زد كه: «يا خيلَ‌ اللهِ‌ اركَبي وَبِالجَنّةِ‌ أبشِري». جنود نامسعود او سوار شد و رو به عسكر سيّد الشهدا آوردند در حالى كه آن حضرت در پيش خيمه، شمشير خود را دربر گرفته بود و سر به زانو نهاده بود و به خواب رفته بود. جناب زينب چون هياهوى لشكر را شنيد، به نزد برادر دويد، عرض كرد: برادر مگر صداهاى لشكر را نمى‌شنويد كه نزديك شده‌اند؟ پس حضرت سر از زانو برداشت و خواهر را فرمود كه اى خواهر، اكنون رسول خدا را در خواب ديدم كه به من فرمود: تو به سوى من خواهى آمد. حضرت زينب تا اين خبر را شنيد، طپانچه بر صورت زد و واويلا گفت. حضرت فرمود كه اى خواهر، ويل و عذاب از براى تو نيست، صبر كن و ساكت باش، خدا تو را رحمت كند. پس جناب عباس را فرستاد تا تحقيق كند چه مطلب شده. چون معلوم كرد كه بناى قتل است، آن شب را حضرت از ايشان مهلت خواست كه قدرى نماز و دعا و استغفار به جا آورد. و بالجمله، اين روز، روزِ اندوه و حزنِ‌ اهل بيت عليهم السلام است. شيخ كلينى از جناب صادق عليه السلام روايت كرده كه آن جناب فرمود: روزى بود كه جناب عليه السلام و اصحابش را در محاصره كردند و سپاه شام بر قتال آن حضرت اجتماع كردند و ابن مرجانه و عمرِ سعد خوشحال شدند به سبب كثرت سپاه و بسيارىِ‌ لشكر كه براى آنها جمع شده بود و جناب عليه السلام و اصحابش را ضعيف شمردند و يقين كردند كه ياورى از براى آن حضرت نخواهد آمد و اهل عراق او را مدد نخواهند نمود. پس فرمود: پدرم فداى آن ضعيفِ‌ قمی ،فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام، ص ۲۲۷ و ۲۲۸
📌 📚کتاب راهنمای جامع و مصور سفر زیارتی به عراق 🔻در این کتاب ۵۸۸ صفحه‌ایی، ویژگی‌های هر یک از شهرهای نجف، کاظمین، کوفه، ، بغداد و سامرا شامل تاریخچه‌ی مراقد مطهر ائمه علیهم السلام و یاران ایشان، اماکن تاریخی، شخصیت‌های برجسته، زیارت نامه‌ها، نقشه‌ شهرها، اطلاعات عمومی کشور عراق و... تشریح شده و زائرین را از مراجعه به کتب دیگر در این زمینه بی نیاز می‌سازد.  ✍نویسنده:احمد علوی 🔖ناشر: نشر معروف 🔗دانلود کتاب🔗 •┈┈••✾••┈┈• "سازمان بسیج اساتید، طلاب و روحانیون کشور" 💠 @basijtollab_online
روز نهم محرم روز است و روزى است كه شمر بن ذى الجوشن با نامۀ ابن زياد در باب قتل عليه السلام وارد كربلا شد و ابن سعد بر حسب آن نامه، مهيّاى قتل آن حضرت شد. لاجرم وقت عصر بود كه لشكر خود را بانگ زد كه: «يا خيلَ‌ اللهِ‌ اركَبي وَبِالجَنّةِ‌ أبشِري». جنود نامسعود او سوار شد و رو به عسكر سيّد الشهدا آوردند در حالى كه آن حضرت در پيش خيمه، شمشير خود را دربر گرفته بود و سر به زانو نهاده بود و به خواب رفته بود. جناب زينب چون هياهوى لشكر را شنيد، به نزد برادر دويد، عرض كرد: برادر مگر صداهاى لشكر را نمى‌شنويد كه نزديك شده‌اند؟ پس حضرت سر از زانو برداشت و خواهر را فرمود كه اى خواهر، اكنون رسول خدا را در خواب ديدم كه به من فرمود: تو به سوى من خواهى آمد. حضرت زينب تا اين خبر را شنيد، طپانچه بر صورت زد و واويلا گفت. حضرت فرمود كه اى خواهر، ويل و عذاب از براى تو نيست، صبر كن و ساكت باش، خدا تو را رحمت كند. پس جناب عباس را فرستاد تا تحقيق كند چه مطلب شده. چون معلوم كرد كه بناى قتل است، آن شب را حضرت از ايشان مهلت خواست كه قدرى نماز و دعا و استغفار به جا آورد. و بالجمله، اين روز، روزِ اندوه و حزنِ‌ اهل بيت عليهم السلام است. شيخ كلينى از جناب صادق عليه السلام روايت كرده كه آن جناب فرمود: روزى بود كه جناب عليه السلام و اصحابش را در محاصره كردند و سپاه شام بر قتال آن حضرت اجتماع كردند و ابن مرجانه و عمرِ سعد خوشحال شدند به سبب كثرت سپاه و بسيارىِ‌ لشكر كه براى آنها جمع شده بود و جناب عليه السلام و اصحابش را ضعيف شمردند و يقين كردند كه ياورى از براى آن حضرت نخواهد آمد و اهل عراق او را مدد نخواهند نمود. پس فرمود: پدرم فداى آن ضعيفِ‌ قمی ،فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام، ص ۲۲۷ و ۲۲۸ @MohammadGelayeri