eitaa logo
دکتر محمدرضا کرامتی
495 دنبال‌کننده
886 عکس
957 ویدیو
38 فایل
دکتر رشته علوم قرآن و حدیث از دانشگاه فردوسی مشهد نکات تفسیری نقد ترجمه‌های قرآن، آثار متفکران و... مفردات قرآن معرفی کتاب فرق کلمات طرح سؤال عقاید امامیه اخلاق احکام و... @mohammadrezakaramatitafsirdoost
مشاهده در ایتا
دانلود
دکتر محمدرضا کرامتی
#مناسبت‌ها سال‌روز ولادت پربرکت علی، أمير المؤمنین علیه السلام رو تبریک عرض می‌کنم. از علامه جوادی آ
الحمد لله این کانال، اعضایی دارد که ایثارگرانه احساس مسؤولیت بالایی دارند. یکی از اعضای محترم و زحمت‌کش وقتی این پیام مرا خوانده‌اند زحمت کشیدند فیلم مرتبط از علامه جوادی را برایم ارسال کرده‌اند👇
29.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرمایش علامه جوادی طبری آملی در مورد بیت شهریار (برو ای گدای مسکین در خانه علی زن/که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را) https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
40.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ بابا حیدر ❤️ اثر جدید بچه‌های نجم الثاقب 😍 به مناسبت میلاد مسعود امیر‌مؤمنان، حضرت علی علیه السلام 🌹 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
دکتر محمدرضا کرامتی
پدر عزیزم مرحوم کربلایی براتعلی (مشهور به علی) کرامتی سال 1307 (در شناسنامه 1306) در تاتار بجنورد متولد و در 23 تیر 1397 از دنیای فناپذیر رحلت (کوچ) کردند. طبق نقل خودشان، در کودکی علی رغم علاقه‌ی شدید به علم‌آموزی، مرحوم پدربزرگم نتوانسته‌ بودند ایشان را به مکتب بفرستند. وقتی پدرم نقل می‌کردند که: «بچه‌ها به مکتب می‌رفتند و من در کوچه‌ها هم‌بازی نداشتم که با آنان بازی کنم» هم می‌خندیدم و هم می‌گریستم. در سربازی چون در تیراندازی حائز رتبه شده بودند برای مسابقه کشوری، ایشان را از خراسان به تهران فرستاده بودند. چون روزهای نسبةً زیادی آنجا بودند، وقتی یک سرباز اصفهانی علاقه زیاد مرحوم پدر را می‌بیند به او سواد می‌آموزد بعدا شوهر «مرحوم عمه بزرگم» به ایشان قرآن یاد می‌دهد. و اين سال‌های آخر عمرشان که نمی‌توانستند کار باغ و بیابان انجام دهند پیوسته یا قرآن می‌خواندند یا کتاب‌های خوبی که ما برایشان می‌بردیم. در فصلی که گندمهایمان را درو می‌کردیم دقیقا یادم می‌آید هم گندم درو می‌کردند هم از مظلومیت امام حسین علیه السلام می‌خواندند و اشک می‌ریختند. حضور در آن صحنه و مشاهده‌ی هم کار کردن و هم اشک ریختن مرحوم پدرم برایم بسیار ارزشمند بود و حاضر نبودم آن حضور را با چیزی عوض کنم. حافظه عجیبی داشتند مطالبی که از منبری‌ها می‌شنیدند یا در کتاب‌ها می‌خواندند، کلمه به کلمه به خاطر می‌سپردند و برای ما دقیق نقل می‌کردند. صبح‌ها با تلاوت قرآن ایشان بیدار می‌شدیم و بعد خیلی زود راهی بیابان می‌شدیم. مرحوم پدرم علاوه بر «کشاورزی، باغداری و دامداری» خیلی مختصری که داشتند، بنا، حلب‌ساز و نجار هم بودند و کار مردم روستا را راه می‌انداختند. چون بنّا بودند، خیلی از اوقات در روستاهای اطراف و بجنورد کار می‌کردند. و مرحوم مادرم کارهای بیابان و خانه را به نحو عالی اداره می‌کردند. خدایا پدر زحمت‌کشم را که وقتی برای دیگران کار می‌کردند (روز مزد) ساعت کاری نداشتند و در تابستان از صبح زود تا تاریکی شب برای صاحب کار، کار می‌کردند و مادر بسیار باهوش، ایثارگر و مهربانم را و والدین اعضای محترم را مشمول غفران و رحمت خاص خودت بفرما. محمدرضا کرامتی https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
اعتکاف مکان اعتکاف ... فقهاي اماميه بر دو قول‌اند: عدّه‌اي اعتكاف را لزوماً در يكي از چهار مسجد درست مي‌دانند[3] و بعضي مسجد مداين را نيز اضافه كرده‌اند. عده‌اي ديگر، اعتكاف را در هرمسجدي كه نماز جماعت در آن برگزار شده باشد، صحيح مي‌دانند.[4] براساس رواياتي كه نوع محققاني چون صاحب جواهر(قدس‌سرّه) طبق آنها فتوا داده‌اند، مكان اعتكاف منحصر در مساجد چهارگانه نيست، بلكه در هر مسجد جامعي كه در آن نماز جماعت صحيح خوانده شده باشد رواست.[5] اين روايات در بحث روايي خواهد آمد. البته اعتكاف در مساجد چهارگانه مزبور افضل است. =========== [3]ـ كتاب الخلاف، ج2، ص227. [4]ـ جواهر الكلام، ج17، ص170 ـ 173. [5]ـ همان، ج7، ص173. زمان اعتكاف ... معروف نزد فقهاي اماميه، اعتبار اصل زمان است و حدّاقل آن زمان نيز سه روز است.[3] صحّت اعتكاف مشروط به روزه است، از اين رو در زمانهاي ويژه كه روزه حرام است، مانند عيد فطر و اضحي، اعتكاف مشروع نيست.[4] برگزاري اعتكاف در ماه مبارك رمضان، به ويژه دهه سوم آن، بسيار راجح است.[5] =========== [3]ـ جواهر الكلام، ج17، ص166 ـ 167. [4]ـ همان، ص165. [5]ـ همان، ص160 ـ 161. تسنيم، ج 9 صص 476 تا 478 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج [خیلی طولانی است] ومَن لَم يَستَطِع مِنكُم طَولاً اَن يَنكِحَ المُحصَناتِ المُؤمِناتِ فَمِن ما مَلَكَت اَيمانُكُم مِن فَتَياتِكُمُ المُؤمِناتِ واللهُ اَعلَمُ بِايمانِكُم بَعضُكُم مِن بَعضٍ فانكِحوهُنَّ بِاِذنِ اَهلِهِنَّ وآتوهُنَّ اُجورَهُنَّ بِالمَعروفِ مُحصَناتٍ... (۲۵) پس از بيان اقسامي از نكاح هاي حرام، براي اينكه هيچ كس بهانه اي براي آلوده شدن به گناه بي عفتي نداشته باشد، اين آيه در ارائه راهي براي پاكدامني و نجات از گناه مي فرمايد: اگر كسي مال زياد[1] ندارد كه زنان آزاد را به همسري خود برگزيند، با كنيزان ازدواج كند، زيرا مهريه، شرايط و هزينه هاي زندگي آنان كمتر از زنان آزاد است. انتظارات زن آزاد از همسر خود در همه هزينه ها بيش از كنيز است و بدين جهت منظور از «طول» در اين آيه تنها قدرت بر پرداخت مهر نيست، بلكه توانايي مالي بر پرداختن مهر و ساير هزينه هاي زندگي است و اگر در روايتي «طول» به معناي مهريه آمده است تمثيل است نه تعيين. بر پايه اين آيه كه تخصيص يا تقييد عموم يا اطلاق (واُحِلَّ لَكُم ما وراءَ ذلِكُم)[2] نسبت به كنيزان است نكاح با كنيزان حلال و صحيح نيست مگر به دو شرط: 1. فقدان استطاعت و ناتواني از ازدواج با زنان آزاد؛ 2.خوف عنت (يعني خوف مشقتِ منجر به ارتكاب گناه، كه حالتي نفساني است) نه خود عنت. با توجه به ظهور سياق آيات مورد بحث كه مناسب با حكم وضعي (صحت و فساد) است نه اخلاقي، ازدواج با كنيز نسبت به كسي كه شرايط =========== [1]ـ ماده «طول» به معناي فراواني و زيادي بادوام است. مراد از وصف خداوند سبحان به «ذي الطول» نيز اين است كه او داراي بركت و فضل مستمر و طولاني است (ر.ك: مجمع البحرين، ج5، ص412 ـ 413، «ط و ل»). [2]ـ سوره نساء، آيه 24. ازدواج با كنيز را ندارد، باطل است. غرض آنكه «عدم استطاعت از ازدواج با زنان آزاد»، شرط جواز و حليت وضعي ازدواج با كنيز است و مراد از حليت و حرمت مزبور نيز حكم وضعي (صحت و بطلان) است نه حكم تكليفي تا اگر ثروتمندي با كنيز ازدواج كرد معصيتي مرتكب شده باشد، بلكه كاري لغو و باطل كرده است و ازدواج او جايز يعني صحيح نيست هرچند برخي روايات بر جواز آن دلالت دارند همان گونه كه ازدواج با كنيز بدون خوف عنت صحيح نيست، بنابراين عموم يا اطلاق آيه 32 سوره نور و آيه 221 سوره بقره نيز كه جواز نكاح با كنيز را به ناتواني از ازدواج با زن آزاد مقيّد و مشروط نكرده اند، با آيه مورد بحث كه «عدم استطاعت» را شرط فقهي و حكم لزومي مي داند[1] نه حكم ارشادي و اخلاقي تخصيص يا تقييد زده مي شود؛ نه اينكه به قرينه آن دو، ظاهر اين آيه بر كراهت حمل و گفته شود: اولاً حكم آيه مورد بحث تكليفي است نه وضعي، ثانياً آن حكم تكليفي، كراهت است نه حرمت و در نتيجه ازدواج با كنيز در صورت استطاعت مزبور نه باطل است و نه حرام.[2] حاصل آنكه نكاح با كنيز بدون دو شرط ياد شده، باطل است. منظور از (المُحصَنات) در صدر آيه، زنان آزاد است نه زنان شوهردار چون ازدواج با زن شوهردار حرام (باطل) است و نه زنان مسلمان، زيرا وصف (المُؤمِنات) را در پي دارد. ظاهراً به قرينه آيه 5 سوره مائده، قيد (المُؤمِنات) در برابر زنان اهل كتاب است نه زنان مشرك، از اين رو كسي كه =========== [1]ـ كاربرد لغت استطاعت در قرآن، در موارد شرط لزومي است. [2]ـ در تفسير جمله اَن تَصبِروا خَيرٌ لَكُم نيز مطلبي در اين باره خواهد آمد. نمي تواند با زنان آزاد مسلمان ازدواج كند، ازدواجش با كنيز جايز است؛ خواه بتواند با زنان اهل كتاب ازدواج كند يا نتواند. مراد از (ما مَلَكَت اَيمانُكُم) كنيز خود انسان نيست، زيرا اولاً كنيز هركسي طبق ملك يمين بر او حلال است و به عقد ازدواج نياز ندارد. ثانياً شخص كنيزدار غالباً فقير نيست و توان ازدواج با زن آزاد و پرداخت مهريه و هزينه او را دارد و از اين رو نمي تواند با كنيز ازدواج كند. تعبير (مَلَكَت اَيمانُكُم) به لحاظ وحدت نوعي امّت اسلامي است، چون همه آنان كنيزان امت اسلامي اند؛ گويا كنيز شما كنيز ديگران است و كنيز ديگران كنيز شماست. طرح فتوت و جوانمردي و آزادگي نه فرومايگي و خواري و بردگي با تعبير ادامه دارد 👇
(فَتَيات)[1] ، همچنين اينكه كنيزان را اصل و صاحبان را اهل آنان قلمداد فرمود: (فانكِحوهُنَّ بِاِذنِ اَهلِهِنّ)، تكريم كنيزان و بنيانگذاري ارزشي اخلاقي است. ضمير «كُم» در (اَيمانُكُم) و (فَتَياتِكُم) يعني افراد جامعه تان نه خصوص خانواده تان. راز تعبير به «كنيز خودتان» همانا تنزيل جامعه اسلامي در حكم اصل واحد است؛ يعني همگي از يك اصل و واقعيتيد. ايمان در همسر شرط است و ازدواج با زن مشرك ممنوع و باطل است.[2] قيد ايمان براي كنيزان: (فَتَياتِكُمُ المُؤمِنات) نيز شرط فقهي و لزومي است؛ برخلاف احصان و عدم سفاح و عدم اتخاذ اخدان در (مُحصَناتٍ غَيرَ =========== [1]ـ «فتيات» جمع «فتاة» است. «فتي» (مذكر) و «فتاة» (مؤنث) به معناي نوجوان باطراوت است و به صورت كنايي براي بردگان براي هر دو حالت جواني و پيري به كار مي رود (ر.ك: مفردات، ص625؛ المصباح المنير، ص462، «ف ت ي»). [2]ـ سوره بقره، آيه 221. مُسفِحاتٍ ولامُتَّخِذاتِ اَخدان) كه قيدي ارشادي و شرط رجحان اند نه قيد لزومي؛ يعني نه احصانِ به معناي عفت شرط صحت عقد است و نه سفاح و نه دوست پسرگيري مانع صحت آن. ظاهراً قيد ايمان در (فَتَياتِكُمُ المُؤمِنات) در برابر شرك است، بنابراين، طبق اطلاق آيه، با حفظ دو شرط عدم تمكن و خوف عنت، ازدواج دائم يا موقت با كنيزان اهل كتاب نيز جايز است؛ مگر آنكه درباره كنيز كتابي، نصوصي معتبر بين نكاح دائم و منقطع فرق گذارند. در ازدواج بايد زن و مرد كفو و همتاي يكديگر باشند و در كفو بودن، اصلِ ايمان كافي است و راه اثبات آن، سيره ظاهر شخص است و به آگاهي آن دو از درون يكديگر نيازي نيست، زيرا تنها خداوند از اسرار و ضماير باخبر است: (واللهُ اَعلَمُ بِايمنِكُم). اين جمله، هشدار و تأكيد است كه ايمان را كم ارزش نشماريد. تعبير (بَعضُكُم مِن بَعض) براي نفي تمايزهاي لغو و بي اساس مادي است؛ مانند نفي تمايز فقير و غني از يك سو، و مالك كنيز و فقير ناتوان از ازدواج با زن آزاد از سوي ديگر و انسان آزاد و برده از سوي سوم در آيه مورد بحث. اگر ازدواج با زن آزاد مقدور باشد، ازدواج با كنيز ممنوع است. خداي سبحان پس از اعلام اين حَظْر و منع، چنين مي فرمايد: (فانكِحوهُنّ) معناي اين امر به سبب آمدن آن پس از حَظْر و منع، اباحه نكاح با كنيزان در صورت حصول و پيدايش شرايط است نه وجوب و لزوم آن. طبق اطلاق(فانكِحوهُنّ)همانند(...اَن يَنكِحَ المُحصَناتِ المُؤمِنات)، كه هر دو نوع نكاح دائم و منقطع را دربر مي گيرد، كسي كه از نكاح دائم يامنقطع با زنان آزاد ناتوان است و خوف عنت دارد، مجاز است با كنيزان ازدواج دائم يا موقت كند. در نكاح كنيز، اذن صريح مولاي وي شرط است و رضا يا اذن فحوا كفايت نمي كند و در آيه شريفه نيز سخن از «اذن» است نه رضا: (فانكِحوهُنَّ بِاِذنِ اَهلِهِنّ). خداي سبحان در اين تعبير براي دعوت موالي و مالكان كنيزان به احترام و رفتار نيكوي خانوادگي، از آنان (موالي) به «اهل» ياد كرده است نه موالي و مانند آن. از كلمه (اَهلِهِنّ) برمي آيد كه كنيزان با مالكان آن ها اهليت دارند و عضوي از اعضاي پيكر خانواده اند. خداوند در اين تعبير براي اجلال و تكريم كنيزان آنان را اصل قرار داده و صاحبان آنان را اهل آن ها دانسته است نه آن ها را اهل موالي. ظاهر اضافه اجر (مهر) به كنيز: (اُجورَهُنّ) آن است كه وي مالك مهر است و ظاهر ايتاي اجر به كنيز: (وآتوهُنَّ اُجورَهُنّ) نيز همان اعطاي تمليكي و تسليم به مالك مهر است. طبق اين دو شاهد، مهر متعلق به كنيز است؛ ليكن طبق ادله ديگر، برده مالك چيزي نمي شود، زيرا عبد و كنيز در امور مالي و كسب يا اصلاً مالك مال نيستند يا در مالكيت آن استقلال ندارندمگر عبد مكاتب كه بدين لحاظ مستقل است و از اين رو تمام مهر كنيز در اختيار مالك او قرار مي گيرد و خود او جز با اجازه مولايش براي قبض يا عفو مهر، نمي تواند مهر خويش را ببخشد يا بگيرد. «معروف» يعني به گونه اي شرع پسند و راه كشف رضاي شارع يا عقل است يا نقل معتبر. ايتاي مهريه به شكل معروف: (وآتوهُنَّ اُجورَهُنَّ بِالمَعروف) آن است كه حق مسلم آنان را بدون هيچ نقصي در كميت يا كيفيت ادا كرده، هم از مقدار آن هيچ نكاهند و هم در دادن آن بدرفتاري نكرده و بي سهل انگاري يا تأخير و مماطله بپردازند. خداوند سبحان همراه مسائل فقهي ياد شده به اين نكته اخلاقي نيز توجه مي دهد كه با عفايف ازدواج كنيد. برخي كنيزان علني اهل فساد و بزهكاري اند كه به اهل سفاح (زنا) معروف اند: (مُسافِحت) و برخي كنيزان با دوستيابي سرّي، دوستان پنهاني دارند: (مُتَّخِذاتِ اَخدان) آيه شريفه به تفصيل از اين دو قسم نهي كرده و مي فرمايد: با كنيزاني ازدواج كنيد كه نه آشكارا به گناه بي عفتي آلوده شده و زنا كنند و نه براي تبهكاري، دوستاني مخفي و ارتباط دوستانه پنهان و غيرشرعي داشته باشند. ادامه دارد 👇
مراد از «محصنات» در جمله (مُحصَناتٍ غَيرَ مُسافِحات) كنيزان پاكدامن است نه زنان آزاد و نه زنان شوهردار. اشتراط پاكدامني در ازدواج، حكمي اخلاقي است نه فقهي. پاكدامني براي همگان مطلوب و باارزش است. تأكيد آن براي كنيزان از آن روست كه آنان بر اثر تحميل و سودجويي مادي برخي مالكان بيشتر در معرض فساد اخلاقي، اجتماعي و بزهكاري بودند. كنيزاني كه زمينه طهارت را يافته و به احصان درآيند، يعني خود از درون اراده تحصّن و ابقا بر اين حالت دارند و از بيرون نيز مولا آنان را به تن دادن به فحشا مجبور نكرده و فسادي بر آنان تحميل نمي شود، اگر آلوده و مرتكب فحشا شوند، حدّشان نصف حدّ افراد آزاد است؛ ولي چنانچه اراده مختارانه نباشد بلكه اكراه و اجبار بر زنا باشد، به دليل حديث رفع، حدّي ندارند. آنان همان گونه كه زندگي ساده، حقوق كمتر، سطح علمي و فرهنگي پايين تري دارند، حدّشان نيز در محدوده ترك حقوق الله (نه حقوق الناس) كمتر است. الف و لام در (العَذاب) براي عهد است؛ و مراد از آن همان يكصد تازيانه اي است كه در آيه دوم سوره «نور» آمده است، چون رجم عذابي تنصيف ناپذير است و عذاب نصف بردار كه هر دو نيمش عذاب است، منحصر به تازيانه است. افزون بر عدم توانايي مالي از ازدواج با زن آزاد، شرط ديگر جواز و حليت ازدواج با كنيز، نياز به همسر و ترس از به زحمت افتادن است. بدون حصول اين شرط نيز عقد حرّ با كنيز باطل است. مشقت و اضطرار معتبر در اينجا به امور جنسي و غريزي منحصر نيست تا عنت را خصوص فروافتادن در دام زنا بدانيم، بلكه مرد مضطر به همسرداري با هرگونه اضطرار كه توان مالي ازدواج با زن آزاد را ندارد مي تواند با كنيز به شكل دائم يا موقت ازدواج كند. بر اين اساس، (خَيرٌ لَكُم) در جمله (واَن تَصبِروا خَيرٌ لَكُم) حكمي اخلاقي است؛ يعني در موردي كه ازدواج با كنيز جايز است اگر دشواري ها را تحمل كرده و با كنيز ازدواج نكنيد براي شما بهتر است، چون كنيز تحت امر و نهي مولاي خود است و جدايي و طلاقش به دست اوست و بر اثر وضعيت زندگي و ضعف اخلاقي در معرض آلودگي است. اگر كسي به اين اشتباه دچار شود و توبه كند، به يقين خداوند مي بخشد: (واللهُ غَفورٌ رَحيم). اما اگر مراد از (واَن تَصبِروا خَيرٌ لَكُم)، صبر بر تحمّل مشقت و عنت باشد ـ تا موجب بزهكاري نشود ـ نه نكاح با كنيز، به ديگر سخن، عنت به معناي زنا دانسته شود، (اَن تَصبِروا خَيرٌ لَكُم) بدين معناست كه واجب است بر شما كه از زنا صبر كنيد، پس مراد خير تعييني و لزومي است نه تفضيلي و مستحب، چون پرهيز از زنا واجب و لازم است نه راجح و مستحب. بر اساس اين معنا جمله مزبور نمي تواند قرينه و مؤيد ادعاي ارشادي و اخلاقي بودن اصل حكم و شرط عدم استطاعت از ازدواج با زن آزاد براي جواز و حليت ازدواج با كنيزان قرار گيرد و گفته شود: چون در اينجا واژه «خير» نشان الزامي نبودن حكم است، در صدر آيه نيز شرط عدم استطاعت قيدي غيرلزومي است و ازدواج با كنيز در صورت استطاعت مزبور محكوم به كراهت ارشادي است نه حرمت تكليفي و نه بطلان وضعي. گفتني است كه منافاتي ندارد كه در پي حكم لزومي صدر آيه درباره بطلان ازدواج با كنيز، جمله مزبور ارشاد به اين باشد كه در صورت دشوار بودن ازدواج با زن آزاد، اگر مشكلات را صابرانه تحمل كند، برايش بهتر است از ازدواج با كنيز (هرچند جايز باشد)، چون دشوار است كه كنيزي هم خدمتگزار مولاي خود باشد و هم همسر ديگري. تعبير (واللهُ غَفورٌ رَحيم) نشانه اباحه يا استحبابِ حكم مزبور نيست و در اينجا نيز كه مقتضي منع قطعي و لزوم ترك نكاح با كنيز هست، اباحه نكاح با كنيز و عدم لزوم ترك را نمي رساند. تسنيم ج 18 صص 366 تا 373 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
کاربرد حساب شده‌ی کلمات بعد از شهادت سپهبد شهید، علی صیّاد شیرازی از فردی که در مورد این شهیدِ صیادِ دلِ رهبر، صحبت می‌کرد شنیدم که ایشان در کاربرد کلمات دقت می‌کردند. بعد از این شنیدن، هر وقت در صحبت‌های ایشان که از تلویزیون پخش می‌شد، دقت می‌کردم، می‌دیدم که آن ادعا درست است. این خوبی به طور کامل در من محقق نشده‌ است. محمدرضا کرامتی https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
؟ ۵ بهاء الدين خرمشاهی: کافر و بی‌دین هم خودی است. روزنامه صبح امروز_ شهریور 78 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
شاه رفت مناسبتی از سال قمری بود. کلاس چهارم بودم با حدود نه سال و نیم سن. در مسجد تاتار بالا نشسته بودم. شاید اولین بار بود که در عمرم روزنامه می‌دیدیم و احتمالا نمی‌دانستم که به آن برگه‌های بزرگ روزنامه می‌گویند. مرد غریبه‌ای روزنامه به دست داشت و داشت صفحات وسط آن را می‌خواند اما صفحه اول روزنامه به طرف ما بود. دیدم با خط درشت نوشته است: «شاه رفت». فهمیدم که این جمله، بسیار مهم است و مراد از فعل «رفت» برایم روشن بود. برای اولین بار، عکس و نام امام خمینی را از یک حوزوی هم‌روستایی که عکس امام را به منزل ما آورده بود و به مرحوم پدرم داد (گمان می‌کنم دوره قرآن در منزل ما بود) دیدم و شنیدم. یادم نیست دیدن آن روزنامه زودتر بود یا دیدن عکس امام خمینی. محمدرضا کرامتی https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402