زمان:
حجم:
3.66M
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام عليكم
#اختلاف_شیعه_و_سنی
لطفا اعضای محترم سنی هم گوش کنن. اگه حرفام غلط بود، نپذیرن. اگه جوابی هم دارن، برام بفرستن تا در همین کانال ارائه بشه.
بنده به شدت طرفدار اتحاد شیعه و سنی بوده و با برادران سنی رابطه خوبی دارم. معتقدم نباید کسی اتحاد شیعه و سنی رو به هم بزنه. از سوی دیگه هم معتقد نیستم که اصلا نباید در باره عقاید شیعه و سنی صحبت بشه. بلکه هم میشه عالمانه، محققانه و محترمانه صحبت کرد و هم مراقب اتحاد بود. مطالب کتاب «المراجعات» در این مورد مثال خوبی است.
لطفا طولانی بودن صوت رو تحمل کنین.
ارسال این متن و صوت مربوط به آن برای دیگران اشکال نداره.
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
زمان:
حجم:
4.85M
#اختلاف_شیعه_و_سنی
وضو
لطفا اهل سنّت محترم هم گوش کنند و نیز شیعیان عزیز میتونن این صوت رو به اطلاع سنیهای گرامی برسونن.
در مورد این آیهی شریف صحبت شده:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ... (مائده/۶)
روایت مربوط به وضو:
... عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَ لاَ تُخْبِرُنِي مِنْ أَيْنَ عَلِمْتَ وَ قُلْتَ إِنَّ اَلْمَسْحَ بِبَعْضِ اَلرَّأْسِ وَ بَعْضِ اَلرِّجْلَيْنِ فَضَحِكَ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ نَزَلَ بِهِ اَلْكِتَابُ مِنَ اَللَّهِ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ» فَعَرَفْنَا أَنَّ اَلْوَجْهَ كُلَّهُ يَنْبَغِي أَنْ يُغْسَلَ ثُمَّ قَالَ: «وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى اَلْمَرٰافِقِ » ثُمَّ فَصَّلَ بَيْنَ اَلْكَلاَمِ فَقَالَ «وَ اِمْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ» فَعَرَفْنَا حِينَ قَالَ: «بِرُؤُسِكُمْ » أَنَّ اَلْمَسْحَ بِبَعْضِ اَلرَّأْسِ لِمَكَانِ اَلْبَاءِ ثُمَّ وَصَلَ اَلرِّجْلَيْنِ بِالرَّأْسِ كَمَا وَصَلَ اَلْيَدَيْنِ بِالْوَجْهِ فَقَالَ «وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى اَلْكَعْبَيْنِ» فَعَرَفْنَا حِينَ وَصَلَهَا بِالرَّأْسِ أَنَّ اَلْمَسْحَ عَلَى بَعْضِهَا ثُمَّ فَسَّرَ ذَلِكَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِلنَّاسِ فَضَيَّعُوهُ.
الکافی، ج ۳ ص ۳۰
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#اختلاف_شیعه_و_سنی
چرا شیعه در اذان «حی علی خير العمل» دارد اما سنی ندارد؟
فرمایش شهید علامه مطهری در این مورد این است:
عمر " حي علي خير العمل " را از اذان برداشت ، چرا ؟ به خاطر يك روشنفكریای كه پيش خود كرد ، ولي در واقع يك اشتباه بزرگ [ مرتكب شد ] . زمان او [ دوران اوج ] فتوحات اسلامي و مجاهده اسلامي بود و سربازها خيل خيل به جنگ دشمن ميرفتند و با عده كم ، دشمن قوي را به زانو درميآوردند . عده همه مسلمانان پنجاه ، شصت هزار بيشتر نيست و با دو امپراطوري بزرگ ايران و روم كه هر كدام با سپاههاي چند صدهزاري به جنگ اينها آمدهاند ، ميجنگند و اينها عدهاي كمتر از صدهزار هستند و در هر دو جبهه دشمنان را شكست ميدهند . جهاد بار ديگر ارزش خود را ثابت ميكند و [ مشخص ميشود ] كه وقتي اسلام ، مجاهد ميپرورد يعني چه . عمر گفت : وقتي مؤذن در اذان با صداي بلند ميگويد : " الله اكبر " و بعد شهادتين و " حي علي الصلوة " و " حي علي الفلاح " ( به نماز روبياور ، به رستگاري روبياور ) را ميگويد عيبي ندارد ، اما " حي علي خيرالعمل " ( به بهترين اعمال روبياور ) [ كه معناي آن اين است كه ] نماز بهترين اعمال است ، روحيه مجاهدين را خراب ميكند ، چون مجاهدين پيش خود ميگويند حال كه نماز بهترين اعمال است ، ما به جاي اينكه برويم در ميدان جنگ جهاد كنيم ، در مسجد مدينه ميمانيم و در جوار قبر پيغمبر ( ص ) نماز ميخوانيم كه بهترين عملهاست . آنها بروند بكشند و خود را به كشتن بدهند ، زخم بردارند ، چشمشان كور شود ، دستشان بريده شود ، پايشان قطع شود ، شكمشان سفره شود ولي ما اينجا راحت در خانه و پيش زن و بچه خود ميمانيم و چهار ركعت نماز ميخوانيم و از آنها افضل هستيم . عمر گفت : نه ، اين بدآموزي دارد ، مصلحت اين است كه اين عبارت را از اذان برداريم . به جاي اين جمله بگوئيد : " الصلوة خير من النوم " نماز ، خوب چيزي است ، از خواب بهتر است ، يعني به جاي اينكه بخوابيد ، بيائيد در مسجد نماز بخوانيد .
اين مرد ( عمر ) آن قدر فكر نكرد كه آخر اين چند ده هزار سرباز كه قطعا تعدادشان به صد هزار نميرسيده با چه قدرتي دارد با دو تا چند صدهزار نفر ، در دو جبهه مختلف ميجنگد و فاتح ميشود ؟ اين فتح ، فتح چيست ؟ فتح اسلحه است ؟ آيا اسلحه عرب بر اسلحه ايراني و رومي ميچربيد ؟ ابدا ، ايرانيان و روميان از دو كشور متمدن بودند و عاليترين سلاحهاي زمان خود را در اختيار داشتند ، در حالي كه شمشير عرب ، در مقابل شمشيرهايي كه در ايران يا روم وجود داشت ، مثل يك آهن شكسته بود . آيا نژاد عرب از نژاد روم يا نژاد ايران قويتر و نيرومندتر و پهلوانتر بود ؟ ابدا ، مگر نميدانيد كه [ قبل از اسلام ] شاپور ذوالاكتاف چه به سر عربها آورد ؟ مگر شاپور ذوالاكتاف نبود كه هزاران عرب را اسير كرد ؟ مگر شانههاي آنها را سياه [ و سوراخ ] نكرد و آنان را به زنجير نكشيد ؟ زور عرب در آن ايام كجا بود ؟ مگر صد سال بعد همين ايران ، عرب را شكست نداد ؟ پس عرب با چه نيروئي با ايران و روم ميجنگد و آنها را شكست ميدهد ؟ نيروي او ، نيروي ايمانش است ، همان نيرويي است كه از " حي علي خيرالعمل " گرفته ، نيروئي است كه از نماز گرفته ، نيروئي است كه از راز و نياز با خداي خودش گرفته است . به تعبير قرآن وقتي كه او شب به درگاه الهي ميايستد و راز و نياز و مناجات ميكند ، از خداي خود نيرو ميگيرد . آن نيروست كه به او روحيه داده ، يعني روحيه عرب است كه ايران و روم را شكست ميدهد . اين روحيه را از چه چيز گرفته است ؟ از ايمانش گرفته ، نماز چيست ؟ تازه كردن ايمان .
اين روحيه را از الله اكبرش گرفته است . وقتي كه در نماز چندين بار ميگويد : " الله اكبر " جواب همه را ميدهد ، همه اينها هيچ است .
وقتي چند صدهزار سرباز را در مقابل خود ميبيند ، ميگويد : " لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم " ، " الله اكبر " خدا بزرگتر است ، همه قدرتها به دست خداست . انسان بايد به خدا اتكاء داشته باشد ، از خدا نيرو بگيرد ، از خدا قدرت بخواهد . همين نماز است كه به او نيرو داده است ، اگر اين نماز نبود ، آن سرباز مجاهد ، مجاهد نبود .
تو او را از اشتباه بيرون بياور . مگر اسلام نميگويد كه اين دستورها به يكديگر وابسته است ؟ آنكه جهاد بر او واجب است ، بايد جهاد كند و ماندنش براي نماز در مسجد مدينه حرام است . شرط قبول نماز جهاد است ، و شرط قبول جهاد ، نماز . آنكه شرايط يك مجاهد برايش فراهم است ، بر او واجب است كه جهاد كند ، به او بگو كه اسلام ميگويد نماز منهاي جهاد باطل است . اين نه تنها خيرالعمل نيست ، بلكه شرالعمل است و نماز نيست . نماز اسلام را به او ياد بده . آن نمازي كه آدم از جهاد فرار كند و مسجد را انتخاب كند ، نماز اسلام نيست ، نماز اسلام ، خيرالعمل است،
ادامه👇
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#اختلاف_شیعه_و_سنی
فاضل قوشچي نيز در شرح تجريد الاعتقاد از عمر نقل مي كند: سه چيز در زمان پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم حلال بود و من آن ها را حرام مي كنم: متعه حجّ تمتع؛ متعه نكاح؛ ذكر «حيّ علي خير العمل» در اذان؛ آن گاه در دفاع از كار عمر و پاسخ از كلام خواجه در متن تجريد الاعتقاد مي گويد: اين كار، قدحي بر عمر شمرده نمي شود، چون مخالفت كردن مجتهد با غير خود در مسائل اجتهادي بدعت نيست؛ يعني پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم و عمر هر دو مجتهد بودند و در اين مسئله اختلاف فتوا داشتند.
تسنيم ج 18 ص 344
کرامتی:
1- فاضل قوشچی از عالمان اهل سنت است.
2- قبلا در مورد حذف عبارت «حی علی خير العمل» از اذان، در این کانال مطلب گذاشته شده است.
3- منظور از «خواجه» خواجه نصیر الدین طوسی است.
4- رسول اکرم صلی الله علیه و آله را مجتهد تلقی کردن، کاستن مقام بلند ایشان و عملا توهین به آن بزرگوار است.
5- شیعه، هم اعتقاد به متعهی حج دارد و هم بر اساس آیهی 24 سورهی نساء، عقیده به متعه نساء (ازدواج موقت) دارد و هم در أذان «حی علی خير العمل» میگوید.
6- بهرهمندی در بین زمان «عمره تمتع» و «حج تمتع» را متعه حج گویند. از جمله، بهرهمندی جنسی از همسر که در حال احرام، ممنوع است اما در فاصله بین عمره تمتع و حج تمتع، این بهرهمندی، حرام نیست اما عُمَر از پیش خود، این متعه یعنی بهرهمندی را حرام اعلام کرد.
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#اختلاف_شیعه_و_سنی
حقانیت امام علی علیه السلام یا ابو بکر و عمر؟
مطلب ذیل (که ابزار تحقیق ندارم ببینم واقعا اتفاق افتاده یا فقط حقانیت امام علی علیه السلام را به این صورت هنری در آوردهاند) را تقدیم شما میکنم.
به نظرم یک اشتباه معنوی دارد. 👇
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#اختلاف_شیعه_و_سنی
#عجیب
اعتراف ابن ابی الحدید (سُنّی) به افضلیت امام علی علیه السلام
الحمد لله الواحد العدل الحمد لله الذی تفرد بالکمال فکل کامل سواه منقوص...... وقدم المفضول علی الافضل.
سپاس خدایی را که یگانه و عادل است، سپاس خدایی را که تمامی [تمام] کمالات در وجود اوست، پس هر کاملی غیر از او (و در مقابل او) ناقص است. و سپاس خدایی را که مفضول را بر افضل مقدم کرد.
ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه 3/1
کرامتی:
1- مراد ابن ابی الحدید از افضل، علی علیه السلام و منظورش از مفضول، ابو بکر است.
2- این که اعتراف دارد که امام علی افضل است، اعتراف خوب و درستی است.
3- این که به خدا نسبت میدهد که مفضول (ابو بکر) را بر افضل (امام علی علیه السلام) مقدم داشت، نسبتی ناروا، نامعقول و نامقبول است. کار اشتباه افرادی را که در سقیفه بنی ساعده ابو بکر را رهبر جامعه منصوب کردند، نباید به خدا نسبت داد. خدا إذن تشريعی به چنین کاری نمیدهد.
4- علت این که سخن او را عجیب تلقّی کردهام این است که با وجود این که افضلیت علی علیه السلام را قبول دارد اما تقدیم مفضول بر افضل را روا دانسته و أَعجَب از آن، این است که این تقدیم را به خدا نسبت میدهد.
5- متن سخن ابن ابی الحدید و ترجمهی آن را من ننوشتهام لذا برای کلمهی تمامی کروشه باز کردم نوشتم تمام.
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#اختلاف_شیعه_و_سنی
چرا امامت از اصول دین است؟
امامت نزد شيعه مسئله كلامي است؛ چون تعيين امام، فعل خداست و نزد اهل سنت، مسئله فقهي است؛ چون تبيين آن كار خلق است قبل از اينكه امام را از صحنه خارج كنند، امامت را از كلام به فقه كشاندند؛ بنابراين، سرّ آنكه امامت در فرهنگ شيعه از اصول به شمار ميآيد روشن شد.
جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، 214/4 و 215
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#معنای_کلمات_و_اصطلاحات
#اختلاف_شیعه_و_سنی
کرامتی: «بنا داشتم فقط معنای «ضیزا» را تقدیم کنم. اما به دو جهت، این متن را تقدیم کردم:
1- مفید و لازم بودن اطلاع از متن تا بدانیم شیعه قائل به تحریف قرآن نیست (رفع اتهامی که وهّابیّت و بعضی اهل سنّت همسو با وهابیت به شیعه میزنند). 2- تبیینِ اهمّیّتِ دانستنِ معنای کلمات و اصطلاحات. چون تا معنای آنها را ندانیم، بعضی از متون را متوجه نمیشویم.
إن شاء الله معنای کلمهی ضیزا هم بیان خواهد شد.»
نسبت ظالمانه تحريف به شيعه
با وجود شمار فراواني از روايات تحريف در جوامع روايي اهل سنت و نيز پذيرش نسخ تلاوت در قرآن كه مآلاً به معناي وقوع تحريف به كاستي در قرآن است و همچنين دفاع از درستي چنين تحريفي از سوي برخي عالمان اهل سنت، شگفتا كه شماري از نويسندگان مغرض و تفرقه انداز اهل سنت، همسو با فرقه منحرف وهابيّت اين گروه با شيعه و اهل بيت(عليهمالسلام) دشمني ديرينه و عداوت كوري دارند به صورتي گسترده، شيعه و عالمان شيعي را طرفدار تحريف قرآن معرفي مي كنند؛ حتي پاره اي از مفتيان به استناد اين تهمت، شيعه را العياذ بالله كافر و مهدور الدم شناساندهاند.
اين در حالي است كه همه عالمان شيعي بر نادرستي تحريف به كاستي، تأكيد داشته و دارند و تاكنون دهها اثر مستقل از صاحب نظران آنان در انكار شبهه تحريف به رشته تحرير درآمده و در دسترس همگان قرار گرفته است؛ گذشته از صدها اثر تفسيري، حديثي و كلامي كه لابه لاي آنها بر شبهه تحريف خط بطلان كشيده شده است. از سوي ديگر، عالمان شيعي هماره، به ويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، بر ضرورت وحدت فرق اسلامي و صف آرايي برابر دشمنان اسلام و قرآن و پرهيز از تفرقه اندازي پاي فشرده اند[1].
گفتني است: محدّث نوري، تنها عالم شيعي است كه ظاهراً بر تحريف قرآن پاي فشرده است، ليكن در اعتراف نامه اي كه پس از نگاشتن كتاب فصل الخطاب في تحريف كتاب رب الأرباب منتشر ساخت، ادعاي خود را تصحيح كرد[2]
. شاگرد برجسته او شيخ آغابزرگ تهراني در اين باره چنين گفته است:
از استادم محدث نوري شنيدم كه مي گفت: من در اين كتاب كوشيدم تا اثبات كنم كه قرآن موجودْ همان است كه در دوران عثمان جمع آوري شده و در آن تغيير و تبديلي كه در كتابهاي پيشين تحقق يافته، رخ نداده است؛ ازاين رو بهتر بود آن را «فصل الخطاب في عدم تحريف الكتاب» گويند؛ در حالي كه عنوان «فصل الخطاب في تحريف الكتاب»، مردم را در راه يافتن به مراد من به اشتباه انداخته است[3].
نيز گفته است:
از زبان ايشان در پايان عمرش شنيدم كه مي گفت: من در نامگذاري كتاب اشتباه كردم و سزاوارتر آن بود كه نامش را «فصل الخطاب في
===========
[1]ـ ر.ك: سلامة القرآن من التحريف، ص154 ـ 165؛ صيانة القرآن من التحريف، ص22 ـ31.
[2]ـ ر.ك: تحريف ناپذيري قرآن، ص122.
[3]ـ الذريعة، ج10، ص220.
عدم تحريف الكتاب» مي گذاشتم؛ زيرا من در اين كتاب اثبات كردم، قرآن شريف، وحي الهي است كه در هيچ سوره و آيه اي تغيير يا تبديل يا زيادت يا نقصاني، از روزي كه جمع آوري شده تا به امروز، راه نيافته و همان قرآن گردآمده نخستين، با تواتر قطعي به دست ما رسيده است. اين گفتاري است كه خود از زبان استادم شنيده ام و در مقام نيز عمل ديده ايم كه ايشان به مضامين روايات بهايي نمي داد؛ بلكه آنها را روايات آحادي مي دانست كه با آنها قرآنيت اثبات نمي شود؛ بلكه مي بايست به ديوار كوبيده شوند[1].
تذكر: 1. ثمر تلخ تهمت تحريف به شيعه اي كه شهره تحقيق در قلمرو نزاهت قرآن از گزند افزايش و آسيب كاهش است، سبب شد تا گروهي از قلم زنان تفرقه مدار و بيگانه پرست، چنين نگرند يا نگارند: مردم فلان منطقه مسلمان اند و مردم فلان منطقه شيعه؛ يعني شيعه مسلمان نيست و مقابل مسلمان است. اين تقسيم، تعضيه اي ناعادلانه و قسمتِ ضيزا خواهد بود.
2. تهمت تحريف به شيعه كه تحريفي بيش نيست، از هر قلم زني نارواست؛ به ويژه از صاحب نامي چون فخررازي. وي بعد از نقل احتجاج قاضي به آيه حفظ: (إنّا نحن نزلنا الذكر و إنّا له لحافظون)[2]
، در فاسد دانستن سخن بعض اماميه درباره تحريف، چنين پاسخ داد: «اين استدلال ضعيف است؛ زيرا از قبيل اثبات شي ء به نفس خود اوست (دَوْر)؛ چون اماميه مي توانند بگويند: همين آيه هم تحريف شده و افزوده بر قرآن است»[3]
، ليكن اين اتهام و احتجاج و پاسخ، همگي
===========
[1]ـ مقدمه المستدرك، ج1، ص50 ـ 51.
[2]ـ سوره حجر، آيه 9.
[3]ـ تفسير كبير، ج10، ص170.
تيرهوايي است كه به مقصد نخواهد رسيد.
3. تعصّب ناروا از هر گروهي مذموم است؛ اِسناد تحريف قرآن مجيد به سنّي، در حالي كه محققان و پژوهشگران آنان جدّاً از اين نسبت تحاشي دارند و از تحريف گريزان اند و در نقد، قدح، تضعيف، تزييف و ابطال آن گفتارها و نوشتارها داشته و دارند، ناصواب و زيانبار است.
نزاهت قرآن از تحریف صص 22 تا 24
ضیزا: ظالمانه
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
#عجیب
#اختلاف_شیعه_و_سنی
ازدواج موقت
مقدمه توسط کرامتی:
احکام اسلام از سوی خدای حکیم، عليم و مدبّر است. چون خدا حق است و جز حق از او نازل نمیشود پس تمام احکام اسلام قابل دفاع است و یکی از امور متکلمان اسلامی دفاع از آن احکام است.
کسی پیش یکی از متکلمان اسلامی (سید مرتضی، علَم الهدی) گفت چطور شده همین دستی که دیهاش خیلی بالاست در مسأله سرقت برای چیز کماززشی طبق دستور اسلام باید قطع شود؟
مرحوم علم الهدی (برادر سید رضی جامع نهج البلاغه) فرمود:
عزّ الأمانة اغلاها و ارخصها
ذل الخيانة فافهم حکمة البارئ
عزت امانتداری دست را گرانقیمت کرده است و ذلت خیانت آن را ارزان کرده است پس حکمت (خدای) بارئ را بفهم. منظور این متکلم والامقام این بود که دست تا وقتی ارزشمند است که به دزدی آلوده نشود اما وقت آلوده شد به شدت ارزشش اُفت میکند پس باید حکمت خدا را فهمید.
یکی از احکام قرآن، ازدواج موقت است. وقتی حکمت این حکم را نفهمیم به نظر ما غلط جلوه میکند و داستان ما میشود داستان یک بام و دو هوا (از سویی خدا و قرآن را حکیم میدانیم از طرف دیگر همین حکم ازدواج موقت را نمیپذیریم و در این اعتقاد، از عُمَر بن خطاب پیروی میکنیم چون او در مقابل نص قرآن اجتهاد کرد و ازدواج موقت را ممنوع کرد)
با این مقدمه، فرمایش شهید علامه مطهری (عبارت دقیق شهید علامه مطهری را از علامه جوادی آملی یاد گرفتهام) را تقدیم شما خوانندگان محترم میکنم:
یکی از قوانین درخشان اسلام از دیدگاه مذهب جعفری- که مذهب رسمی کشور ماست- این است که ازدواج به دو نحو میتواند صورت بگیرد: دائم و موقت.
ازدواج موقت و دائم در پارهای از آثار با هم یکی هستند و در قسمتی اختلاف دارند. آنچه در درجه اول این دو را از هم متمایز میکند، یکی این است که زن و مرد تصمیم میگیرند به طور موقت با هم ازدواج کنند و پس از پایان مدت اگر مایل بودند تمدید کنند تمدید میکنند و اگر مایل نبودند از هم جدا میشوند.
دیگر اینکه از لحاظ شرایط، آزادی بیشتری دارند که به طور دلخواه به هر نحو که بخواهند پیمان میبندند. مثلاً در ازدواج دائم خواه ناخواه مرد باید عهدهدار مخارج روزانه و لباس و مسکن و احتیاجات دیگر زن از قبیل دارو و طبیب بشود، ولی در ازدواج موقت بستگی دارد به قرارداد آزادی که میان طرفین منعقد میگردد؛ ممکن است مرد نخواهد یا نتواند متحمل این مخارج بشود یا زن نخواهد از پول مرد استفاده کند.
در ازدواج دائم، زن خواه ناخواه باید مرد را به عنوان رئیس خانواده بپذیرد و امر او را در حدود مصالح خانواده اطاعت کند، اما در ازدواج موقت بسته به قراردادی است که میان آنها منعقد میگردد.
در ازدواج دائم، زن و شوهر خواه ناخواه از یکدیگر ارث میبرند، اما در ازدواج موقت چنین نیست.
پس تفاوت اصلی و جوهری ازدواج موقت با ازدواج دائم در این است که ازدواج موقت از لحاظ حدود و قیود «آزاد» است، یعنی وابسته به اراده و قرارداد طرفین است؛ حتی موقت بودن آن نیز در حقیقت نوعی آزادی به طرفین میبخشد و زمان را در اختیار آنها قرار میدهد.
در ازدواج دائم، هیچ کدام از زوجین بدون جلب رضایت دیگری حق ندارند از بچهدار شدن و تولید نسل جلوگیری کنند، ولی در ازدواج موقت جلب رضایت طرف دیگر ضرورت ندارد. در حقیقت، این نیز نوعی آزادی دیگر است که به زوجین داده شده است.
اثری که از این ازدواج تولید میشود یعنی فرزندی که به وجود میآید، با فرزند ناشی از ازدواج دائم هیچ گونه تفاوتی ندارد.
مهر، هم در ازدواج دائم لازم است و هم در ازدواج موقت، با این تفاوت که در ازدواج موقت عدم ذکر مهر موجب بطلان عقد است و در ازدواج دائم عقد باطل نیست، مهرالمثل تعیین میشود.
همان طوری که در عقد دائم، مادر و دختر زوجه بر زوج، و پدر و پسر زوج بر زوجه حرام و محرم میگردند، در عقد منقطع نیز چنین است، و همان طوری که خواستگاری کردن زوجه دائم بر دیگران حرام است خواستگاری زوجه موقت نیز بر دیگران حرام است. همان طوری که زنای با زوجه دائم غیر، موجب حرمت ابدی میشود زنای با زوجه موقت نیز موجب حرمت ابدی میشود. همان طوری که زوجه دائم بعد از طلاق باید مدتی عده نگه دارد زوجه موقت نیز بعد از تمام شدن مدت یا بخشیدن آن باید عده نگه دارد با این تفاوت که عده زن دائم سه نوبت عادت ماهانه است و عده زن غیر دائم دو نوبت یا چهل و پنج روز. در ازدواج دائم جمع میان دو خواهر جایز نیست، در ازدواج موقت نیز روا نیست.
این است آن چیزی که به نام ازدواج موقت یا نکاح منقطع در فقه شیعه آمده است و قانون مدنی ما نیز عین آن را بیان کرده است.
بدیهی است که ما طرفدار این قانون با این خصوصیات هستیم. و اما اینکه مردم ما به نام این قانون سوء استفادههایی کرده و میکنند، ربطی به قانون ندارد.
لغو این قانون جلوی آن سوء استفادهها را نمیگیرد بلکه شکل آنها را عوض میکند
ادامه دارد👇
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
زمان:
حجم:
2.75M
#خاطره_علمی_کرامتی
#اختلاف_شیعه_و_سنی
خاطره کرامتی از حج تمتع سال 1385 شمسی و بحث با دو روحانی در مدینه. یکی از بحثها، توسل ما شیعیان به اهل بیت علیهم السلام و استفاده از آیات 35 مائده و 45 و 46 هود عليه السلام.
برای صرفه جویی در وقت میتوانید با دور تند گوش کنید.
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402