4.61M
نامهی تاریخی استاد مطهری به امام خمینی رضوان الله علیهما.
این نامه سال 1356 شمسی وقتی که امام در تبعید (نجف اشرف) بودند نوشته شده است.
کرامتی این نامه را سالها قبل (احتمال میدم سال 78 یا بعد از آن بود) در جلسهی بزرگداشت دکتر شریعتی در کانون شهید باهنر بجنورد با اجازه و رضایت مسؤول اون جلسه خواند که در وسط خوندن نامه، کمکم اعتراض دوستداران شریعتی بلند شد به مسؤول جلسه اعتراض شد که چرا اجازه دادید چنین مطلبی خونده بشه؟ الآن یادم نیست که ایشون جوابی دادن یا فقط سکوت کردن. بعد از لحظاتی به ایشون گفتم ادامه بدم؟ ایشون هم موافقت کرد مقداری که ادامه دادم، یا گفت کافیه یا گفت وقت شما تمام شده. منم از ایشون تشکر کردم. بعد از اتمام اون جلسه، افرادی به من اعتراض کردن. خبر اون جلسه به امام جمعه فقید شهرمان مرحوم مهماننواز رسیده بود. ایشون حضوری از من بابت خوندن نامه شهید مطهری تشکر کردند.
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
بسم الله الرحمن الرحیم
#گزیده_تفسیر_سوره_بقره_آیه
و قال الّذين لا يعلمون لولا يكلّمنا الله أو تأتينا ءاية كذلك قال الّذين من قبلهم مثل قولهم تشابهت قلوبهم قد بيّنا الايات لقوم يوقنون (118)
منكران نبوت پيامبر گرامي اسلام(صلّي الله عليه وآله وسلّم) كه با كافران و مشركان اعصار پيشين تشابه قلبي و فكري داشتند، جاهلانه خواهان تكلم بيواسطه با خداي سبحان بودند آنسان كه خودْ كلام الله را بشنوند و چونان پيامبران(عليهمالسلام) صحيفه و كتاب آسماني را دريافت كنند؛ درخواستي كه نيل انسانهاي نالايق بدان ناممكن است؛ افزون بر اينكه سخن گفتن خدا با آنها و اسماع آنان بياثر است.
خواسته ديگر جاهلان، آمدن نشانه و معجزهاي براي تصديق رسالت رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) بود؛ حال اينكه معجزات فراواني اعم از مقطعي و مستمر فراروي آنان بود؛ آياتي كه دلالت آنها بيّن و روشن است اهل يقين را در استدلال و استنباط معارف وحياني كفايت ميكرد، ليكن آن جاهلان مشرك، در پي بهانه بودند، نه بيّنه.
تسنيم ج ۶ ص ۳۳۷
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
دکتر محمدرضا کرامتی
#خصال_نشانهی_کمال_مؤمن پیامدار اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ایمان مؤمن، کامل نمیشود جز آن که
#خصال_نشانهی_کمال_مؤمن
2- جوهرىّ الذكر؛ پيوسته به ياد خداست.
تذكّر: گر چه در برخي نسخه ها به جاي اين جمله، «جهورىّ الذكر» آمده، ليكن به نظر مي رسد مناسب با فكر جوّال، ذكر جوهري است. يعني نام خدا بر لب، بايد مسبوق به ياد خدا در قلب و مصبوغ به حضور خدا در سرّ باشد؛ زيرا بدون آن سبق و اين صبغه، ذكر الهي، همچون عَرَضْ زوال پذير است، نه همچون جوهرْ پايدار.
اما اگر «جهورىّ الذكر» صحيح باشد معنايش اين است كه: مؤمن ذكر و ياد خدا را اعلان مي كند يا بدين معناست كه: مؤمن، بلند آوازه است، چنان كه در وصف پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: (ورفعنا لك ذكرك)[1].
===========
[1]ـ [آيا] نام و آوازه ات را بلند نكرديم؟ (سورهي شرح، آيهي 4).
ادب فناي مقربان ج1، صص 279 و 280
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
با تسلیت سالروز شهادت امام موسی کاظم علیه السلام مطلبی ارائه میگردد که هم مرتبط است با این امام مظلوم و هم به مناسبت دههی فجر یادی از امام خمينی است:
امام راحل (رض) همانند جدّش موسي بن جعفر (عليه السلام) عمل نمود؛ آن هنگام كه عازم زندان بغداد بود و مناجات عارفانهي آميخته با سياست را بر زبان جاري مي ساخت كه: «وقد علمت انّ أفضل زاد الراحل إليك عزم إرادة يختارك بها»؛ يعني خدايا! در سير به سوي تو، ره توشه لازم است و من به طور يقين مي دانم كه ره توشهي مسافر الي الله فقط اعتماد به توست. آنگاه مي فرمايد: «وقد ناجاك بعزم الإرادة قلبى»[3]
؛ پس خدايا! من نيز با همهي هستي ام تو را مي خواهم و قلبم، با عزمي پولادين و خلل ناپذير با تو مناجات مي كند.
اين مناجات عارفانهي امام كاظم (عليه السلام) پيش از ورود به زندان بغداد، عرفان آميخته با سياست است و با مناجات يك عارف در شب قدر و يا دعاي يك زاهد در سايهي مسجد تفاوت دارد و امام راحل (رض) نيز همين گونه بود و از امام و مقتداي خود حضرت موسي بن جعفر (عليه السلام) پيروي مي كرد و از اينرو مي توان گفت كه ايشان، به امام معصوم (عليه السلام) نزديك تر بودند تا ديگران؛ و ميراثي از آنان بهره برده اند كه ديگران بي بهره اند.
تذكّر اين نكته لازم است كه آنچه گفته شد، به معناي كم ارج بودن مقام
===========
[3]ـ مفاتيح الجنان، دعاي روز بيست و هفتم رجب، ص 254. اين فراز از مناجات، با اندك تفاوتي، از ديگر امامان معصوم نيز نقل شده است.
سلف صالح نيست؛ زيرا حضرت امام (قدس سره) نيز از بركات علمي و عملي عالمان وارستهي گذشته بهره مند گرديد و به اين مقام منيع رسيد، ولي حضرتش، كاري كرد كه ديگران فقط از آن سخن گفته بودند و اين توفيق تنها نصيب ايشان گشت؛ البته شرائط محيط، رشد فرهنگي جامعه، تحوّل اوضاع بين الملل و مهم تر از همه، قضاي الهي بر پايان دادن به دوران ستم در ايران، با گذشته تفاوت يافته بود.
ولایت فقیه صص 270 و 271
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
بسم الله الرحمن الرحیم
#گزیده_تفسیر_سوره_بقره_آیه
إنّا أرسلناك بالحق بشيراً و نذيراً و لا تُسئل عن أصحاب الجحيم (119)
پيامبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) همچون قرآن مقامي لدي اللّهي دارد كه از آنجا ارسال و قرآن كريم همراه آن حضرت انزال شده است.
قرآن كريم، كه از مبدأ تنزل تا گاه نزول بر قلب مطهر رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) با حق همراه بود، جامه و رفيق حقي براي پيامبر(صلّي الله عليه وآله وسلّم) در راه رسالت است. خداي سبحان براي تثبيت پيامبرص، به او فرمود: تو به حق آمدي و سِمَت تبشير و انذار داري.
تكليف و كار رسالي پيامبر(صلّي الله عليه وآله وسلّم) بلاغ مبين است و او كه مسئول ارائه طريق است، نه مأمور به ايصال مردم به مقصد، در قيامت مسئول كار خويش است، نه كار امت.
تسنيم ج ۶ ص ۳۵۵
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
چرا معصوم عليه السلام به حاکم ناحق أمير مؤمنان گفته است؟
عين سؤال یکی از اعضای محترم از کرامتی:
«سلام استاد
میبخشید درسته که یکی از معصومین یکی از خلفای عباسی رو امیرالمومنین خطاب کرده؟»
بنده هم این جواب رو براشون ارسال کرد:
«دوراني كه امام رضا(عليهالسلام) در خراسان حضور داشتند، روزي مأمون گفت: اي اباالحسن! درباره مطلبي فكر ميكردم و به حقيقت مطلب پي بردم. در نسبت خودمان و نسبت شما فكر ميكردم، ديدم فضيلت ما و شما يكي است [؛ زيرا نسبت هر دو به رسول الله(صلّي الله عليه وآله وسلّم) ميرسد] و ديدم اختلاف پيروان ما و شما از روي تعصّب و هواي نفس است.
امام رضا(عليهالسلام) فرمود: اين كلام جوابي دارد كه اگر مايل باشي بيان ميكنم؛ وگرنه نميگويم.
مأمون گفت: هدف من اين بود كه بدانم نظر شما در اينباره چيست؟
امام رضا(عليهالسلام) فرمود: اي اميرمؤمنان![1]
تو را به خدا قسم ميدهم، اگر پيامبر خدا(صلّي الله عليه وآله وسلّم) از پشت اين تپّهها بيرون آيد و از دختر تو خواستگاري كند، آيا جواب مثبت خواهي داد؟
گفت: سبحان الله! آيا كسي به خود اجازه ميدهد كه به
===========
[1]ـ يكي از اساتيد، هنگامي كه به تعبير «يا اميرالمؤمنين! » رسيد، حالش منقلب و اشك از ديدگانش جاري شد. آنگاه فرمود: اينگونه روايات، شرايط سخت ائمه(عليهمالسلام) را نشان ميدهد؛ تا جايي كه آن ذوات مقدس و معصوم(عليهمالسلام) مجبور ميشدند، لقب اختصاصي حضرت علي(عليهالسلام) را بر جنايتكاراني مثل هارون و مأمون اطلاق كنند. مرحوم علاّمه مجلسي بعد از نقلنامه تسليت امام كاظم(عليهالسلام) به مادر خليفه، در عزاي فرزندش موسي ميگويد: نگاه كن كه رعايت تقيّه در زمان آن حضرت چقدر شدّت داشت كه مجبور شد چنين نامه تسليتي در مرگ كافري بنويسد كه به روز حساب ايمان ندارد. (بحار، ج48، ص135، ذيل ح7).
رسول خدا(صلّي الله عليه وآله وسلّم) جواب رد بدهد (و خود را از اين افتخار محروم كند)؟
آنگاه فرمود: آيا فكر ميكني بر آن حضرت(صلّي الله عليه وآله وسلّم) جايز است كه از دختر من خواستگاري كند؟
مأمون ساكت شد، سرش را به زير انداخت و سپس گفت: به خدا سوگند شما بيش از ديگران به پيامبر خدا(صلّي الله عليه وآله وسلّم) انتساب داريد.»
ادب فناي مقربان ج 2، صص 250 و 251
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
[تکلّف چیست؟ متکلّف کیست؟]
تكلف يعني به خود بستن ، خود را به مشقت انداختن . چطور ؟ يك وقت خداي ناخواسته انسان چيزي را اعتقاد ندارد ، چيزي را كه اعتقاد ندارد ميخواهد اعتقادش را در دل مردم وارد كند . دردي از اين بالاتر نيست كه انسان خودش به چيزي اعتقاد نداشته باشد ، بعد بخواهد آن اعتقاد را در دل مردم وارد بكند.
سیری در سیره نبوی ص 200
---------
مسئله ديگر، مسئله متكلف نبودن است . تكلف ، در موارد مختلفي بكار ميرود و در واقع به معني به خود بستن است كه انسان چيزي را به زور به خود ببندد . اين ، در مورد سخن هم به كار ميرود . به افرادي كه در سخن خودشان به جاي اينكه فصيح و بليغ باشند ، الفاظ قلمبه و سلمبه بكار ميبرند ، ميگويند متكلف .
در حديث است كه كسي در حضور پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در صحبتهاي خود كلمه پردازيهاي قلمبه و سلمبه ميكرد . پيغمبر اكرم فرمود: « انا و اتقياء امتي برآء من التكلف » من و پرهيزكاران امتم از اينگونه حرف زدن و بخود بندي در سخن ، بري و منزه هستيم ، پرهيز ميكنيم . تكلف غير از فصاحت است . اصلا فصاحت خودش رواني و عدم تكلف و تعقيد در سخن است . از زبان پيغمبران در زمينه تبليغ آمده است : « ما انا من المتكلفين »( 2 ) . آنطور كه مفسرين گفتهاند اين جمله ظاهرا ناظر به اين مطلب نيست كه من در سخنم متكلف نيستم، بلكه منظور اين است كه در آنچه ميگويم متكلف نيستم يعني چيزي را كه
2 - سوره ( ص ) آيه . . 86
نميدانم و برخودم آنطور كه بايد ، ثابت و محقق و روشن نيست ، نميگويم . در مقابل مردم تظاهر به دانستن مطلبي كه هنوز آن را براي خودم توجيه نكردهام ، نميكنم .
در ذيل اين آيه در مجمع البيان از عبدالله بن مسعود روايت شده است كه « ايها الناس من علم شيئا فليقل » ( 1 ) اي مردم ، كسي كه چيزي را ميداند پس بگويد ، « و من لم يعلم » ( 2 ) و كسي كه چيزي را نميداند « فليقل الله اعلم » (3) بگويد خدا داناتر است . « فان من العلم ان يقول لما لا يعلم الله اعلم » ( 4 ) يكي از علمها همين است كه انسان علم به عدم علم خودش داشته باشد ، جاهل بسيط باشد ، لااقل بداند كه نميداند ( خود بداند كه نداند ) اعتراف كردن به اين مطلب ، خودش يك درجه از علم است . عبدالله بن مسعود ، بعد اين آيه را خواند : فان الله تعالي قال لنبيه ، « قل ما اسئلكم عليه من اجر و ما انا من المتكلفين »( 5 ) معلوم ميشود عبدالله بن مسعود كه از صحابه بزرگوار رسول اكرم است ، از جمله : ما انا من المتكلفين ، اين مطلب را استفاده كرده كه هر كسي هر چه ميداند به مردم بگويد ، و آنچه را نميداند ، بگويد كه نميدانم .
حماسه حسینی ج 1 صص 244 و 245
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
11.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بزرگان لرستان برای حذف بدعتهای غلط و دست و پاگیر عزاداری اموات گرد هم آمدند
به یاری خدا بدعتهایی که سالهای اخیر ایجاد شده، برچیده خواهند شد.
با تسلیت رحلت حامی فداکار رسول الله صلی الله علیه و آله، پدر گرامی أمير المؤمنين عليه السلام، حضرت ابو طالب عليه السلام، کتابی در مورد مؤمن بودن او تقدیم میگردد.
اسمش عِمران است و کنیهاش ابو طالب.
علت تقدیم این کتاب اینه که متأسفانه گروهی از مسلمانان به غلط عقیده دارند او ایمان نیاورد و کافر از دنیا رفت.
ضمنا در کتاب بسیار خوب «شبهای پیشاور» از ص 760 تا ص 768 در مورد ایمان او صحبت شده است.
https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402
إيمان أبي طالب .pdf
317.5K
📚 ایمان ابی طالب
✏️نویسنده: علامه امینی
🇱🇧 ناشر: موسسه آل البیت / بیروت
⏳تاریخ نشر: نامشخص
📣 زبان: عربی
📄 تعداد صفحه: ۱۴۵
#️⃣ #تاریخ #ابوطالب #حضرت_ابوطالب #تاریخ_صدر_اسلام #کتابخانه_مجازی #کتابخانه_دیجیتال #کتابخانه_تسنیم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
برای دیدن کتابهای بیشتر و دانلود رایگان 👈 عضو شوید
🆔 @tasnim_pdf
🗓 ۲۶ رجب ، سالروزِ ارتحالِ حضرتِ ابو طالب علیه السلام می باشد.
✍🏼 ابن ابی الحدید معتزلی از علمای اهل سنت و از بزرگترین شارحانِ نهج البلاغه میگوید:
اِنَّ مَنْ قَرَءَ [قَرَأَ] عُلُومَ السِّيَرِ، عَرِفَ [عَرَفَ] إِنَّ [أَنَّ] الاِسلام لَولا اَبوطالبَ [طالبٍ] لَم یَکن شَیئاً مَذکوراً
(کسی که علوم سیره شناسی را بخواند ، بی تردید به این امر اعتراف خواهد کرد که :
👈 اگر ابوطالب علیه السلام نبود، از اسلام نیز خبری نبود. 👉)
📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱ ص ۱۴۲
با ما همراه باشید:↙️
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
https://eitaa.com/joinchat/2066481246Cb13f0be69d.
مطالب داخل کروشهها از کرامتی است.