چهباعظمتاست #ذی_الحجه ...!
فاطمه«س»بهخانهیعلی«ع»میرود؛
ابراهیمبااسماعیلبهقربانگاه؛
محمد«ص»باعلی«ع»بهغدیر؛
وحسین«ع»باهمههستیشبهکربلا
#معرفی شهید
نام و نام خانوادگی: محمد ابراهیم همت
نام پدر: علی اکبر
تاریخ تولد: ۱۳۳۴/۱/۱۲
محل تولد: شهرضا
تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۲۷
محل شهادت : جزیره مجنون ،عملیات خیبر
سن : ۲۸ سال
محل مزار : گلزار شهدای شهرضا ،امامزاده شاهرضا
(سنگ یادبود در بهشت زهرا تهران قطعه۲۴، گلستان شهدا اصفهان)
کتاب مربوط به شهید: معلم فراری ،طنین همت ،ابراهیم ،حاج همت ،ماه همراه بچه هاست،برای خدا مخلص بود ،خورشید خیبر و...
#یاعلی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Mohsendelha1370
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
Ali-Fani-Ziyarat-Ashoura.mp3
11.65M
زیارت عاشورا 🌸
به نیابت شهید محمد ابراهیم همت🌷
#یاعلی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Mohsendelha1370
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
#معرفی شهید نام و نام خانوادگی: محمد ابراهیم همت نام پدر: علی اکبر تاریخ تولد: ۱۳۳۴/۱/۱۲ محل تولد
هدایت شده از محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
دعـاے فـرج بہ عشـق آقـا صاحبالزمان :)🌸..
#امام_زمان{عجاللّٰہ} :
بہ شیعیـان و دوستـان ما بگوییـد کہ خـدا را بہ حـق عمـہام حضـرت زینب{سلاماللّٰہعليها} قسـم دهنـد کہ فـرج مـرا نزدیک گردانـد.
|📚 شیفتگان حضرت مهدے، جلد۱، صفحہ۲۵۱|
کـانـالرسمےشھیـدمحسنحججی🥀
♡j๑ïท🌱↷
『@Mohsendelha1370』
✨چله زیارت عاشورا✨
در کتاب مفاتیح الجنان و قبل از متن زیارت عاشورا، حدیثی از امام باقر در ثواب این زیارت آمده است که میفرمایند: به تحقیق این دعا دعایی است که ملائکه آن را میخوانند و خداوند در قبال آن برای تو صد هزار هزار درجه مینویسد و مثل کسی خواهی بود که با امام حسین (ع) شهید شده باشد. نوشته شود برای تو ثواب زیارت هر پیغمبری و رسولی و ثواب زیارت هر که زیارت کرده حسین (ع) را از روزی که شهید شده است.
🟢روز چهاردهم
🪴اسامی شرکت کننده:🙃🤍
۱_صلوات۳۱۳✅
۲_دلوین✅
۳_سࢪبـٰازࢪهبـࢪ|sᴀʀʙᴀᴢ ʀᴀʜʙᴀʀ✅
۴_صلوات✅
۵_فاطمه✅
۶_شهید حججی عزیز✅
۷_شهید حججی✅
۸_محمد طاها ربیعی✅
۹_احیا صفر پور✅
۱۰_شهید گمنام✅
۱۱_حلما طالبی✅
۱۲_خادم الشهدا✅
۱۳_یا زهرا✅
۱۴_جون خادم المهدی✅
۱۵_Z.F✅
۱۶_عاشق کربلا✅
۱۷_خانم عزیزی✅
از همگی قبول باشه انشاءالله🙃🤍
التماس دعا🤲🏻📿
#رمان_بدون_تو_هرگز
#پارت_هفتاد_و_چهارم
متاسفم
حرفش ڪه تموم شد ... هنوز توی شوڪ بودم ...
2 سال از بحثی ڪه بین مون در گرفت، گذشته بود ...
فڪر می ڪردم همه چیز تموم شده اما اینطور نبود ...
لحظات سختی بود ... واقعا نمی دونستم باید چی بگم ...
برعڪس قبل ... این بار، موضوع ازدواج بود ...
نفسم از ته چاه در می اومد ...
به زحمت ذهنم رو جمع و جور ڪردم ...
- دڪتر دایسون ... من در گذشته ...
به عنوان یه پزشڪ ماهر و یڪ استاد ...
و به عنوان یڪ شخصیت قابل احترام ...
براے شما احترام قائل بودم ...
در حال حاضر هم ...
عمیقا و از صمیم قلب، این شخصیت و رفتار جدیدتون رو تحسین می ڪنم ...
نفسم بند اومد ...
- اما مشڪل بزرگی وجود داره ڪه به خاطر اون ... فقط می تونم بگم ... متاسفم ...
چهره اش گرفته شد ... سرش رو انداخت پایین و مڪث ڪوتاهی ڪرد ...
- اگر این مشکل ... فقط مسلمان نبودن منه ...
من تقریبا 7 ماهی هست ڪه مسلمان شدم ...
این رو هم باید اضافه ڪنم ...
تصمیم من و اسلام آوردنم ...
ڪوچڪ ترین ارتباطی با علاقه من به شما نداره ...
شما همچنان مثل گذشته آزاد هستید ...
چه من رو انتخاب ڪنید ...
چه پاسخ تون مثل قبل، منفی باشه ...
من ڪاملا به تصمیم شما احترام می گذارم ...
و حتی اگر خلاف احساس من، باشه ...
هرگز باعث ناراحتی تون در زندگی و بیمارستان نمیشم ...
با شنیدن این جملات شوڪ شدیدترے بهم وارد شد ...
تپش قلبم رو توے شقیقه و دهنم حس می ڪردم ...
مغزم از ڪار افتاده بود و گیج می خوردم ...
هرگز فڪرش رو هم نمی ڪردم ... یان دایسون ... یڪ روز مسلمان بشه ...
#ادامه_دارد...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Mohsendelha1370
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#رمان_بدون_تو_هرگز 🌷🍃🍂
#پارت_هفتاد_و_سوم
بخشنده باش
زمان به سرعت برق و باد سپرے شد ...
لحظات برگشت به زحمت خودم رو ڪنترل ڪردم ...
نمی خواستم جلوے مادرم گریه ڪنم ...
نمی خواستم مایه درد و رنجش بشم ...
هواپیما ڪه بلند شد ... مثل عزیز از دست داده ها گریه می ڪردم ...
حدود یڪ سال و نیم دیگه هم طی شد ...
ولی دڪتر دایسون دیگه مثل گذشته نبود ...
حالتش با من عادی شده بود ... حتی چند مرتبه توے عمل دستیارش شدم ...
هر چند همه چیز طبیعی به نظر می رسید ...
اما ڪم ڪم رفتارش داشت تغییر می ڪرد ...
نه فقط با من ... با همه عوض می شد ...
مثل همیشه دقیق ...
اما احتیاط، چاشنی تمام برخوردهاش شده بود ...
ادب ... احترام ... ظرافت ڪلام و برخورد ... هر روز با روز قبل فرق داشت ...
یه مدت ڪه گذشت ...
حتی نگاهش رو هم ڪنترل می ڪرد...
دیگه به شخصی زل نمی زد ... در حالی ڪه هنوز جسور و محڪم بود ...
اما دیگه بی پروا برخورد نمی کرد ...
رفتارش طوری تغییر ڪرده بود ڪه همه تحسینش می ڪردن ...
بحدے مورد تحسین و احترام قرار گرفته بود ...
ڪه سوژه صحبت ها، شخصیت جدید دڪتر دایسون و تقدیر اون شده بود ...
در حالی ڪه هیچ ڪدوم، علتش رو نمی دونستیم ...
شیفتم تموم شد ... لباسم رو عوض ڪردم و از در اتاق پزشڪان خارج شدم ڪه تلفنم زنگ زد ...
- سلام خانم حسینی ... امڪان داره، چند دقیقه تشریف بیارید ڪافه تریا؟ ...
می خواستم در مورد موضوع مهمی باهاتون صحبت ڪنم ...
وقتی رسیدم ... از جاش بلند شد و صندلی رو برام عقب ڪشید ...
نشست ... سڪوت عمیقی فضا رو پر ڪرد ...
- خانم حسینی ... می خواستم این بار، رسما از شما خواستگاری ڪنم ...
اگر حرفی داشته باشید گوش می ڪنم...
و اگر سوالی داشته باشید با صداقت تمام جواب میدم ...
این بار مڪث ڪوتاه ترے کرد ...
- البته امیدوارم ... اگر سوالی در مورد گذشته من داشتید ...
مثل خدایی ڪه می پرستید بخشنده باشید ...
#ادامه_دارد...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Mohsendelha1370
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
میگفت: ما اصلاً دعای بی اجابت نداریم
یه وقت میبینی اون دنیا
کلی ثواب ریختن پات میگن بیا اینا مال شما
جای همون دعاهایی که تو دنیا خواستیو نشد! :)
#طنز_جبهه
سرهنگ عراقی گفت: برای صدام صلوات بفرستید
برخاستم با صدای بلند داد زدم سرکرده اینها بمیرد صلوات😎
طوفان صلوات برخواست😂
"قائد الرئیس صدام حسین عمرش هرچه کوتاه تر باد صلوات"😃
سرهنگ با لبخند گفت: بسیار خوب است همین طور صلوات بفرستید
عدنان خیرالله با آل و عیالش نابود باد صلوات
طه یاسین زیر ماشین له شود صلوات
طوفان صلوات بود که راه افتاد...
در حدود یک ساعت نفرین کردیم و صلوات فرستادیم😐😂
هدایت شده از محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
دعـاے فـرج بہ عشـق آقـا صاحبالزمان :)🌸..
#امام_زمان{عجاللّٰہ} :
بہ شیعیـان و دوستـان ما بگوییـد کہ خـدا را بہ حـق عمـہام حضـرت زینب{سلاماللّٰہعليها} قسـم دهنـد کہ فـرج مـرا نزدیک گردانـد.
|📚 شیفتگان حضرت مهدے، جلد۱، صفحہ۲۵۱|
کـانـالرسمےشھیـدمحسنحججی🥀
♡j๑ïท🌱↷
『@Mohsendelha1370』
✨چله زیارت عاشورا✨
در کتاب مفاتیح الجنان و قبل از متن زیارت عاشورا، حدیثی از امام باقر در ثواب این زیارت آمده است که میفرمایند: به تحقیق این دعا دعایی است که ملائکه آن را میخوانند و خداوند در قبال آن برای تو صد هزار هزار درجه مینویسد و مثل کسی خواهی بود که با امام حسین (ع) شهید شده باشد. نوشته شود برای تو ثواب زیارت هر پیغمبری و رسولی و ثواب زیارت هر که زیارت کرده حسین (ع) را از روزی که شهید شده است.
🟢روز پانزدهم
🪴اسامی شرکت کننده:🙃🤍
۱_صلوات۳۱۳✅
۲_دلوین✅
۳_سࢪبـٰازࢪهبـࢪ|sᴀʀʙᴀᴢ ʀᴀʜʙᴀʀ✅
۴_صلوات✅
۵_فاطمه✅
۶_شهید حججی عزیز✅
۷_شهید حججی✅
۸_محمد طاها ربیعی✅
۹_احیا صفر پور✅
۱۰_شهید گمنام✅
۱۱_حلما طالبی✅
۱۲_خادم الشهدا✅
۱۳_یا زهرا✅
۱۴_جون خادم المهدی✅
۱۵_Z.F✅
۱۶_عاشق کربلا✅
۱۷_خانم عزیزی✅
از همگی قبول باشه انشاءالله🙃🤍
التماس دعا🤲🏻📿
#رمان_بدون_تو_هرگز
#پارت_هفتاد_و_چهارم
متاسفم
حرفش ڪه تموم شد ... هنوز توی شوڪ بودم ...
2 سال از بحثی ڪه بین مون در گرفت، گذشته بود ...
فڪر می ڪردم همه چیز تموم شده اما اینطور نبود ...
لحظات سختی بود ... واقعا نمی دونستم باید چی بگم ...
برعڪس قبل ... این بار، موضوع ازدواج بود ...
نفسم از ته چاه در می اومد ...
به زحمت ذهنم رو جمع و جور ڪردم ...
- دڪتر دایسون ... من در گذشته ...
به عنوان یه پزشڪ ماهر و یڪ استاد ...
و به عنوان یڪ شخصیت قابل احترام ...
براے شما احترام قائل بودم ...
در حال حاضر هم ...
عمیقا و از صمیم قلب، این شخصیت و رفتار جدیدتون رو تحسین می ڪنم ...
نفسم بند اومد ...
- اما مشڪل بزرگی وجود داره ڪه به خاطر اون ... فقط می تونم بگم ... متاسفم ...
چهره اش گرفته شد ... سرش رو انداخت پایین و مڪث ڪوتاهی ڪرد ...
- اگر این مشکل ... فقط مسلمان نبودن منه ...
من تقریبا 7 ماهی هست ڪه مسلمان شدم ...
این رو هم باید اضافه ڪنم ...
تصمیم من و اسلام آوردنم ...
ڪوچڪ ترین ارتباطی با علاقه من به شما نداره ...
شما همچنان مثل گذشته آزاد هستید ...
چه من رو انتخاب ڪنید ...
چه پاسخ تون مثل قبل، منفی باشه ...
من ڪاملا به تصمیم شما احترام می گذارم ...
و حتی اگر خلاف احساس من، باشه ...
هرگز باعث ناراحتی تون در زندگی و بیمارستان نمیشم ...
با شنیدن این جملات شوڪ شدیدترے بهم وارد شد ...
تپش قلبم رو توے شقیقه و دهنم حس می ڪردم ...
مغزم از ڪار افتاده بود و گیج می خوردم ...
هرگز فڪرش رو هم نمی ڪردم ... یان دایسون ... یڪ روز مسلمان بشه ...
#ادامه_دارد...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Mohsendelha1370
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#رمان_بدون_تو_هرگز
#پارت_هفتاد_و_پنجم
عشق یا هوس
مغزم از ڪار افتاده بود و گیج می خوردم ...
حقیقت این بود ڪه من هم توی اون مدت به دڪتر دایسون علاقه مند شده بودم...
اما فاصله ما ... فاصله زمین و آسمان بود ...
و من در تصمیمم مصمم ...
و من هر بار، خیلی محڪم و جدے ... و بدون پشیمانی روی احساسم پا گذاشته بودم ...
اما حالا...
به زحمت ذهنم رو جمع ڪردم ...
دیگه صدام در نیومد ...
- بعد از حرف هایی ڪه اون روز زدیم ... فڪر می ڪردم ...
- نمی تونم بگم ... حقیقتا چه روزها و لحظات سختی رو گذروندم ...
حرف هاے شما از یڪ طرف ... و علاقه من از طرف دیگه ...
داشت از درون، ذهن و روحم رو می خورد ...
تمام عقل و افڪارم رو بهم می ریخت ...
گاهی به شدت از شما متنفر می شدم ...
و به خاطر علاقه اے ڪه به شما پیدا ڪرده بودم ...
خودم رو لعنت می ڪردم ...
اما اراده خدا به سمت دیگه اے بود ...
همون حرف ها و شخصیت شما ...
و گاهی این تنفر ... باعث شد نسبت به همه چیز ڪنجڪاو بشم ...
اسلام، مبنای تفکر و ایدئولوژی هاے فڪریش ...
شخصیتی ڪه در عین تنفرے ڪه ازش پیدا ڪرده بودم ...
نمی تونستم حتی یه لحظه بهش فڪر نڪنم ...
دستش رو آورد بالا، توی صورتش ... و مڪث ڪرد ...
- من در مورد خدا و اسلام تحقیق ڪردم ...
و این ... نتیجه اون تحقیقات شد ...
من سعی ڪردم خودم رو با توجه به دستورات اسلام، تصحیح ڪنم ...
و امروز ... پیشنهاد من، نه مثل گذشته ... ڪه به رسم اسلام ... از شما خواستگاری می ڪنم ...
هر چند روز اولی ڪه توے حیاط به شما پیشنهاد دادم ...
حق با شما بود ...
و من با یڪ هوس و حس ڪنجڪاوی نسبت به شخصیت شما، به سمت شما ڪشیده شده بودم ...
اما احساس امروز من، یڪ هوس سطحی و ڪنجڪاوانه نیست...
عشق، تفڪر و احترام من نسبت به شما و شخصیت شما ...
من رو اینجا ڪشیده تا از شما خواستگاری ڪنم ...
و یڪ عذرخواهی هم به شما بدهڪارم ...
در ڪنار تمام اهانت هایی ڪه به شما و تفڪر شما ڪردم ...
و شما صبورانه برخورد ڪردید ... من هرگز نباید به پدرتون اهانت می ڪردم ...
#ادامه_دارد...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Mohsendelha1370
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
میروند این شهدا تا که نفس تازه کنند برگردند
چون ظهور گل نرگس بخدا نزدیک است
🌻أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج🌻
#شهیدمحسن_حججی
#سه_شنبه_های_امام_زمانی
مهاجر،دل به ماندن نسپرده است
و حیات دنیا را سفری میبیند کوتاه
از مبدأ تولد تا مقصد مرگ...
و این چنین به حقیقت عالم نزدیکتر است
#شهید_آوینی
میگفتازمجردیتونبرایِحداکثرِرشدتون
استفادهکنیدتاوقتیازدواجمیکنید
ودرگیرِتربیتِخانوادهمیشید
خودتونتربیتشدهباشین!
چهبساکهبعدازازدواج
چالشهایبزرگتریبرایِمقطعِخودش
وجوددارهکهروحِبزرگیمیطلبه..! :)🌱
#ازدواج
#نکات_ازدواج