eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
109 دنبال‌کننده
498 عکس
615 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ○◇● یکــْـ‌مینیاتوریستِ‌ـــــجــٰادوگ
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ○◇● یکــْـ‌مینیاتوریستِ‌ـــــجــٰادوگـر ●◇○ (پایانی) من یک نفر را می‌شناسم که جادوگرِ جادوگران است؛ استادْ تمامِ مینیاتور. حال، توصیف استادنا الاعظم -- از کارهای "او" را، زیر انگشتانم می‌کنم: «"او" یک مینیاتوریست واقعی‌ست». البته "او"، یک هم هست. برای دیدن تابلوهایی که فرشچیان به رنگِ روغن سروده، نیاز به دارید؛ امّا نوآوری و ابداعات "او" را نه با ذرّه‌بین، که با هم به زحمت می‌توانید ببینید. آری "او" در عرصه‌ی فعالیت خود، یک اَبَر مینیاتوریست است. "او"، استخوان خُرد کرده رزمگاهِ است. "او" پیرِ میکده است. "او" یک حکیم است. "او" یک فیلسوف است. تعجب کردید؟! خودمم هم متعجّبم! "او" انسان عجیبی‌ست. "او" شاگرد اوّل مدرسه بوعلی، شهاب الدین، صدرا و محی‌الدین است. "او" نامش «مُحَمَّدحسین طباطبایی تبریزی» است. "او" کسی‌ست که به لغت «»، هیبت بخشیده. «علّامه» از صدقه سر "او"ست که علامه است. علامه لغت بزرگی‌ست امّا نه به بزرگی "او". "او" به‌سان جادوگری قهّار در عرصه عریض و طویل حکمت، محصولات ناب و متاع‌های گرانبهایی را رندانه و مینیاتوری در لا‌به‌لای آثار خویش نظیر «»، «»، «» و «» و و های فراوان، پنهان کرده... علّامه، است؛ برای درک ظرافت‌های جاساز شده در آثار او، باید میکروسکوپی بسیار قوی در دست داشته باشيد؛ میکروسکوپی چون همو -. میناتورکاری، کار من و شما نیست؛ فهم آن هم کارِ ما نیست. امّا بازهم می‌شود به تابلو «پنجمین روز آفرینش» خیره شد، چیزی از آن نفهمید، امّا حظیط و سرمست شد از آن همه هنر و زیبایی. می‌شود «نهایه» را چهار-پنج بار کلاس رفت، صوتِ این استاد و آن استاد را استماع کرد، ولی باز با هر بار خواندنِ مدخل، نکاتی نغز و کامکار صید کرد. امید است روزی، توفیق دو زانو نشستن محضر علّامه و استفاده از آثار او، درک درست اندیشه‌های او، و فهم ظرافت‌های مینیاتوری کار او، برای یکایک طالبان و عاشقان فکر و حاصل شود. والسلام، والحمدللّه علی التمام به تاریخ ۱۴۰۲/۰۹/۳۰ ۰۲:۵۴ بامداد
جان کلام رو در یه پاراگراف گفته؛ ادبیات داستانی و از اون غلیظ‌تر سینما، هزارتوی روابطی هستن که مفهوم، محتوا یا ایده یا هرچی که اسمشو میزارید، در قالب اون ریخته میشه و توضیح داده میشه. تولستوی در اینجا، کردن رو به شکلی کاملا رسا اما با زبان ساده، تبیین کرده. ماها معمولا در ارائه محتواهامون اقتضا رو رعایت نمی‌کنیم؛ اینکه بلد نیستیم هیچی، اصن اینکارا رو روشنفکری میدونیم (بَبَخشیدا). تصویر از کتاب "کریستوفر نولان، هزارتوی روابط"، صفحه ۱
، استاندارد فیلم‌های رو تغییر داد؛ بیوگرافی‌ترین بیوگرافی که تا الآن دیده بودم "شبکه اجتماعی" دیوید بود، اما همه‌چیز رو عوض کرد. ● از این فیلم به بعد، کار بیوگرافی‌سازهایی مثل خیلی سخت میشه؛ چون الآن فهمیدیم میشه یه بیوگرافی رو، اینجوری هم ساخت. بیشتر خواهم داد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرِ رقصِ قلم مرثیه ای در غم توست واژه ها، ثانیه ها، در به درِ ماتم توست تو غزل گونه ترین حالت اشعار منی شعر من حال و هوایش همه در عالم توست می نویسم همه شب از دل لامذهبِ خویش دفترم صحنه ی عشق است و قلم پرچم توست گرچه محروم از آغوش تو گشتم همه عمر در دلم هست هوایت، نفسم همدم توست شاعری خون به دلم در پسِ این قافیه ها وزن شعرم همه سنگینی بارِ غم توست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ با هدفون گوش کنید 🎧 *شما به تِرَک "Can you hear the music" گوش می‌کنید. ساخته . عدول از اتفاق بسیار مهم، و هم عجیبی‌ست. زیمر از "" به این طرف، تقریبا پای ثابت کارهای نولان بوده تا "". نقاط اوج کارنامه زیمر هم در همکاری با نولان رقم خورده مثل آلبوم "" و "". امّا این بار نولان، به آهنگسازی نه‌چندان سرشناس اعتماد کرده و ساخت آلبوم‌های "تنت" و "" را به لودویگ گورانسون سوئدی سپرده. به عقیده من، زیمر شاهکارهایی برای فیلم‌های نولان تولید کرد، اما گورانسون توانایی ترجمه سخنان نولان به زبان موسیقی را دارد. فکر می‌کنم اگر "تنت" یا "اوپنهایمر" توسط زیمر ساخته می‌شد، چنین شاهکاری از آب در نمی‌آمد. انصافا هم تِم اصلی و هم تک‌تک تِرَک‌ها با فضای کلی فیلم‌ها تطابق کامل دارد. باید دید که ادامه همکاری این دو، به کجا ختم می‌شود... راستی؛ ?Can you hear the music
هدایت شده از موسسه مصاف
👤 توییت استاد ✍ ‏چیزی تا شروع نبرد عمران‌خان با ارتش آمریکایی پاکستان نمانده است! 🔹صلاحیت ‎ تایید شد… 🆔 @Masaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سورة إبراهيم: رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِن ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ (40) رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ (41)
هدایت شده از خلوتکده مستان
تو وقتی درس می خوانی نگاهت میپرد از من به درس و بحث و تحصیل ات حسادت می کنم حتی ! مریم عظیمی @nedayeghalam
⚠️ آنچه در پست بعدی خواهید دید، بخشی از تقریرات دروس است؛ سعی شده به زبان ساده و خودمانی، رابطه وجود و ماهیت -با تاکید بر فروع اول و دوم اصالت وجود در کتاب شریف نهاية الحكمة- تبیین شود. 👇🏻 ⚠️حواستان باشد، مطلب خشک و آکادمیک نیست؛ می‌توانید آن را به عنوان تاملاتی پراکنده راجع به نیز به حساب بیاورید (نگاره را که بخوانید، متوجّه خواهید شد چه می‌گویم). 👇🏻 🚫 [اگر حوصله ندارید، ] 🚫 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
⚠️ آنچه در پست بعدی خواهید دید، بخشی از تقریرات دروس #اصالت_وجود است؛ سعی شده به زبان ساده و خودمانی
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ســـــــ◇● ســـــٰایــه، هَستْ یــٰا نیٖــسْت؟! ●◇ـــــٰایه فرض کنید در یک روز آفتابی حوالی ظهر، در خیابان قدم می‌زنید؛ برای در امان ماندن از گرمای آزاردهنده خورشید، به ساختمان‌ها پناه می‌برید. بعد از حس کردنِ خنکای سایه‌ها و فرار از زیر تیغۀ آفتاب، ذهنتان متوجّه محیط پیرامون‌تان می‌شود. به سایه‌هایی که به شما پناه داده‌اند نگاه می‌کنید. چه می‌بینید؟ آیا این سایه‌ها هستند که مأمن شما شده‌اند؟ یا ؟ یا شاید هم هردو؟ کمی فکر می‌کنید؛ درمی‌بابید که سایه‌ها، چیزی جز نیستند، ساختمانی جلوی خورشید قرار گرفته و اجازه تابش به آن نداده که در نتیجۀ آن، سایه‌ها تشکیل شده‌اند. پس به نوعی، سایه‌ها هم هستند و هم نیستند. اگر سایه هست، از صدقه سر ساختمان است؛ این ساختمان است که با ایستادن جلوی نور، سایه را ایجاد کرده، بل سایه خودش ایجاد شده. چِبود و کیستی و نام و نشان، و سایه با "نبود" گِره خورده است. سایه در واقع . اگر هم دیده می‌شود، بخاطر ساختمان است. پس سایه نیست، امّا چون ساختمان هست، او نیز به چشم می‌آید. سایه‌ها، پندارهایی ذهنی هستند که از قرار گرفتن شیءای مقابل نور، می‌شوند. تا به اینجا مشخّص شد که سایه پوچ و است، و اعتباری‌ست که ذهن ما آن را از عدم نور بنا می‌کند. فهمیدیم آنچه امان و حِفاظ شما بود از تندی نور آفتاب، واهی و تُهی بود، بل اصلاً نبود. امّا در عین حال، همین سایه‌های بی‌عرضه، شکل‌هایی دارند و شمایلی؛ طولی دارند و عرضی؛ با یکدیگر تغایراتی دارند و اختلافاتی. پس چگونه است که چیزی که از خود هیچ و خودگردانی ندارد، دارای احکام و اوصافی شده است؟ به عبارت بهتر، زمانی که ما به سایه‌های مختلف نگاه می‌کنیم، متوجّه می‌شویم که آن‌ها با هم متفاوتند و فرق می‌کنند. در نتیجه به این پی می‌بریم که سایه‌ها یکی نیستند و کثیرند. اتّفاقاً از اختلاف و کثرت آن‌ها، به اختلاف و کثرت ساختمان‌ها نیز پی می‌بریم. این یعنی اوصاف آن‌ها، به خودِ ساختمان‌ها نیز سرایت می‌کند. آنچه گفتیم در نگاه اوّل، به نظر می‌رسد؛ از طرفی سایه هیچ است و پوچ، و در طرف دیگر، اوصافی دارد و احکامی. چنین چیزی چگونه امکانپذیر است؟ (ادامه دارد...)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سورة الحجر: فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ (98) وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ (99) سورة النحل: [بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ] أَتَىٰ أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ [وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ] (1)
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ســـــــ◇● ســـــٰایــه، هَستْ یــٰا
• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ســـــــــ◇● ســـــٰایــه، هَستْ یــٰا نیٖــسْت؟!●◇ــــــٰایه [ ... آنچه گفتیم در نگاه اوّل، به نظر می‌رسد؛ از طرفی سایه هیچ است و پوچ، و در طرف دیگر، اوصافی دارد و احکامی. چنین چیزی چگونه امکانپذیر است؟] در توضیح این مهم، باید به نکاتی توجّه کرد؛ آنچه از برای سایه ثابت می‌شود، خود، پوچ و باطل است. یعنی اگر سایه قدّی دارد و قواره‌ای به این خاطر است که نور به آن بخش از زمین نرسیده، و سایه را اینچنین اندازه زده. لکن بازهم این حکم از برای سایه ثابت است -اگرچه که هالک و باطل است این حکم. پس هم سایه و هم آثار و احکام و لوازم آن، همگی باطلند و از نبود نور سرچشمه می‌گیرند در عین حال که این احکام، برای سایه هستند و برای اویند. امّا آنچه باعث ایجاد سایه شده و دار و ندار سایه از اوست، همانا ساختمان است. ساختمان که جلوی خورشید می‌ایستد، سایه تشکیل می‌شود. شمایل و قیافه‌ای هم اگر سایه دارد، به جهت تابش نور به ساختمان بستگی دارد. اگر در ابتدای صبح، سایه بلند است به این خاطر است که آفتاب از زاویه‌ای بسته به آن می‌تابد و اگر سرِ ظهر این سایه به نصف اندازه پیشین می‌رسد، دلیلش این است که در آن ساعات، آفتاب عمود می‌تابد. دقّت داشته باشیم که این اوصاف و احکامِ باطل که به واسطه ساختمان‌ها ثابت می‌شوند، به خودِ ساختمان‌ها نمی‌کنند و ساختمان‌ها به این احکام نمی‌شوند. واضح است که اگر سایه، کوتاه و بلند می‌شود و خم و راست، ساختمان نیز همین بلا سرش بیاید. پس احکام پوچِ سایه، برای خود سایه‌ی پوچ ثابت‌اند و هرگز ساختمان‌ها به این اوصاف نمی‌شوند... (ادامه دارد...)
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ســـــــــ◇● ســـــٰایــه، هَستْ یــٰا
• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ســـــــــ◇● ســـــٰایــه، هَستْ یــٰا نیٖــسْت؟!●◇ــــــٰایه از ، نتایجی به دست می‌آید: سایه‌ها انگاره‌هایی خیالی هستند که نبود نور، آن‌ها را می‌نمایاند در حالی که اصل و ریشه و مأخذ سایه‌ها، صاحبانشان هستند. در عین حال این سایه‌ها اوصاف و احکامی دارند از جمله خنکا، شکل و شمایل، کثرت و اختلافات و... که آن‌ها نیز پوچ و پنداری‌اند. امّا همچنان که صاحبان سایه، اجازه دیده شدن به این سایه‌ها داده‌اند، احکام این سایه‌ها را نیز وضع می‌کنند و حملِ صفات و لوازم سایه هستند. در واقع کجی و معوّجی سایه، ازان اوست -در عینِ آنکه پوچ و باطل است چراکه صاحبش، یعنی سایه پوچ و باطل است- امّا به واسطه ساختمان برا او ثابت است. در آخر نیز باید گفت که قطعاً این احکام، بر صاحبان سایه‌ها عارض نمی‌شوند. تمام آنچه گفتیم، عیناً بر رابطۀ وجود و ماهیّت تطابق کامل دارد -البته که در مثال نیست 😑 . ماهیّات، سایه‌هایی از ساختمان‌های وجودند که هستند، و اگر احکامی هم دارند احکامشان نیز پوچ و توخالی است و همین احکام نیز به واسطه وجود است که بر آن‌ها مترتّب می‌شود. در واقع و ، مکمّل یکدیگر هستند؛ یکی ریشه ماهیت را می‌خشکاند و می‌گوید در همۀ حمل‌ها و تمامی احکامی که بر ماهیّت بار می‌شود است و دیگری ثابت می‌کند که اگرچه این احکام به واسطه وجود بر ماهیّت عارض شده‌اند، لکن هیچگاه به حریم مقدّس وجود تعدّی و تعرّض نمی‌کنند... (ادامه دارد...)
هدایت شده از وحید یامین پور
کوشش، برای رسیدن به مقصود نیست، که برای نرسیدن است. برای نائل شدن به مقام عجز است. عجز از رسیدن به مقصود. در لحظه‌ی عجز، مقصود چونان عطیه‌ای الهی در برابر تو می‌نشیند. پس آنکه برای رسیدن به مقصود دست و پا می‌زند تا آنگاه که به "خود" برای فراچنگ آوردنِ مقصود امید دارد، به آن نمی‌رسد. و در آن لحظه‌ی طلایی که از پا در می‌آید، گوهر مقصود را در آغوش می‌کشد. ما چاره‌ای نداریم جز آنکه بکوشیم تا آنگاه که بی‌چاره در میانه‌ی راه بمانیم... ناگاه از غار حرای وجود به رسالت مبعوث می‌شویم... گر چه وصالش نه به کوشش دهند هر قدَر ای دل که توانی بکوش 🆔️ @yaminpour
📢 رهبر انقلاب: جنایتکاران سنگدل بدانند که سربازانِ راه روشن سلیمانی رذالت و جنایت آنان را تحمل نخواهند کرد/ این جنایتکاران بدانند که از هم اکنون آماج قطعی سرکوب و مجازات عادلانه خواهند بود/ این فاجعه آفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت باذن الله 👈 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درپی شهادت جمعی از زائران مزار شهید سلیمانی در حادثه تروریستی در مسیر گلزار شهدای کرمان پیامی صادر کردند. متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است. 📝 بسم الله الرّحمن الرّحیم دشمنان شرور و جنایتکار ملت ایران،‌ بار دیگر فاجعه آفریدند و جمع زیادی از مردم عزیز را در کرمان و در فضای معطّر مزار شهیدان، به شهادت رساندند. 🔹ملت ایران عزادار شد و خانواده‌های زیادی در سوگ جگر گوشگان و عزیزان خود غرق ماتم شدند. جنایتکاران سنگدل نتوانستند عشق و شوق مردم به زیارت مرقد سردار بزرگشان شهید قاسم سلیمانی را تحمل کنند. بدانند که سربازانِ راه روشن سلیمانی هم رذالت و جنایت آنان را تحمل نخواهند کرد. چه دستهای آلوده به خون بیگناهان و چه مغزهای مفسد و شرارت‌زا که آنان را به این گمراهی کشانده‌اند، از هم اکنون آماج قطعی سرکوب و مجازات عادلانه خواهند بود. بدانند که این فاجعه آفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت باذن الله. 🔹اینجانب در عزای خانواده‌های مصیبت دیده با آنان همدل وهمراهم و صبر و تسلّای آنان را از خداوند متعال مسألت میکنم. روح مطهر شهیدان انشاءالله میهمان بانوی دو عالم و مادر شهیدان حضرت صدیقه‌ی طاهره سلام الله علیها است. با مجروحان حادثه همدردی میکنم و شفای آنان را از درگاه الهی خواستارم. سیّدعلی خامنه‌ای ۱۴۰۲/۱۰/۱۳ 💻 Farsi.Khamenei.ir