eitaa logo
«نفیر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
116 دنبال‌کننده
595 عکس
664 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
“- خوانده است؟” “- و همه چیز؛ اما بدبختانه بیش از همه چیز، خوانده است. پسرم، اسیر است قره خان. و از این مى‌ترسم؛ چون به شیوه‌ى مرسوم نمى‌بیند و به مطابعت از فقهاى زمان قضاوت نمى‌کند.” «مـردی در تبـعیٖـد ابـدی» کتابی‌ست از که زندگى بزرگـمردى را روایت می‌کند که چون دیگر ستارگان پرفروغ راه دانش، نه تنها توسط مردمان هم عصرش فهمیده نشد بلکه رنج ها کشید از بهر شناساندن پایه هاى دین، اندیشیدن بى بدعت و تفکر نقادانه و آزاد. اما با او همان کردند که با حلاج… در این کتاب، با همان نثرِ آهنگین و جذابش که هر جمله را چون زر با ارزش مى کند، به روایت زندگى پر مشقت ، ، پرداخته است. این آمیخته ى داستان و واقعیت، شاهکارِ است به پیشگاهِ بزرگمردى که اندیشه هایش در هیچ عصرى آنگونه که بایسته و شایسته ى مقام عالىِ او بود شناخته نشد. این اثر را به هیچ وجه از دست ندهید!
هدایت شده از وحید یامین پور
🔸️نسبت ما با انسانها از جنس نسبت ما با اشیاء نیست. نسبت ما با اشیاء برای دستیازی یا تولید و مصرف است ولی اهتمام ما به انسان از جنس "دلواپسی" (solicitude) است. یعنی به انسان‌ها کمک کنیم به امکان‌های خویشتن برسند، آنها را برای خود نخواهیم. در حالیکه انسان با انسانها هم نسبتی غیرانسانی برقرار می‌کند و گویا می‌خواهد آنها را تملک کند یا از آنها متمتع بشود. این خاصیت تفکر تکنیکی است. انسانها شیء نیستند بلکه به تعبیر هایدگر هم-دازاین اند. او شکل اهتمام به یک انسان را "دلواپسی" می‌نامد. پ ن: solicitude یا fursorge(آلمانی) را "دگرپروایی" هم ترجمه کرده‌اند. 🆔️ @yaminpour
هدایت شده از وحید یامین پور
بشر وقتی متذکر تنهایی و غربت و درافتادگی خودش در عالم شد، حیرت و هیبت او را فرامیگیرد. این لحظه حقیقی‌ترین زمان بودن ما در هستی است.(هایدگر آنرا اگزیستانس حقیقی می‌نامد) لحظه‌ای که تفکر جوانه می‌زند‌. او گاهی به غوغای جماعت پناه می‌برد تا از این درک و دریافت فرار کند. غفلت جمعی نوعی پنهان شدن از این درک حیرت زاست. اما انسان با گم‌گشتی در جمع از تنهایی می‌گریزد. هستند کسانی‌که زیستشان "خلاف آمد عادت" است. اهل معنا از "خلوت" کام می‌گیرند. در خِلاف‌آمدِ عادت، بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلفِ پریشان کردم حافظ 🆔️ @yaminpour
“- خوانده است؟” “- و همه چیز؛ اما بدبختانه بیش از همه چیز، خوانده است. پسرم، اسیر است قره خان. و از این مى‌ترسم؛ چون به شیوه‌ى مرسوم نمى‌بیند و به مطابعت از فقهاى زمان قضاوت نمى‌کند.” «مـردی در تبـعیٖـد ابـدی» کتابی‌ست از که زندگى بزرگـمردى را روایت می‌کند که چون دیگر ستارگان پرفروغ راه دانش، نه تنها توسط مردمان هم عصرش فهمیده نشد بلکه رنج ها کشید از بهر شناساندن پایه هاى دین، اندیشیدن بى بدعت و تفکر نقادانه و آزاد. اما با او همان کردند که با حلاج… در این کتاب، با همان نثرِ آهنگین و جذابش که هر جمله را چون زر با ارزش مى کند، به روایت زندگى پر مشقت ، ، پرداخته است. این آمیخته ى داستان و واقعیت، شاهکارِ است به پیشگاهِ بزرگمردى که اندیشه هایش در هیچ عصرى آنگونه که بایسته و شایسته ى مقام عالىِ او بود شناخته نشد. این اثر را به هیچ وجه از دست ندهید!
«نفیر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ○◇● یکــْـ‌مینیاتوریستِ‌ـــــجــٰادوگ
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ○◇● یکــْـ‌مینیاتوریستِ‌ـــــجــٰادوگـر ●◇○ (پایانی) من یک نفر را می‌شناسم که جادوگرِ جادوگران است؛ استادْ تمامِ مینیاتور. حال، توصیف استادنا الاعظم -- از کارهای "او" را، زیر انگشتانم می‌کنم: «"او" یک مینیاتوریست واقعی‌ست». البته "او"، یک هم هست. برای دیدن تابلوهایی که فرشچیان به رنگِ روغن سروده، نیاز به دارید؛ امّا نوآوری و ابداعات "او" را نه با ذرّه‌بین، که با هم به زحمت می‌توانید ببینید. آری "او" در عرصه‌ی فعالیت خود، یک اَبَر مینیاتوریست است. "او"، استخوان خُرد کرده رزمگاهِ است. "او" پیرِ میکده است. "او" یک حکیم است. "او" یک فیلسوف است. تعجب کردید؟! خودمم هم متعجّبم! "او" انسان عجیبی‌ست. "او" شاگرد اوّل مدرسه بوعلی، شهاب الدین، صدرا و محی‌الدین است. "او" نامش «مُحَمَّدحسین طباطبایی تبریزی» است. "او" کسی‌ست که به لغت «»، هیبت بخشیده. «علّامه» از صدقه سر "او"ست که علامه است. علامه لغت بزرگی‌ست امّا نه به بزرگی "او". "او" به‌سان جادوگری قهّار در عرصه عریض و طویل حکمت، محصولات ناب و متاع‌های گرانبهایی را رندانه و مینیاتوری در لا‌به‌لای آثار خویش نظیر «»، «»، «» و «» و و های فراوان، پنهان کرده... علّامه، است؛ برای درک ظرافت‌های جاساز شده در آثار او، باید میکروسکوپی بسیار قوی در دست داشته باشيد؛ میکروسکوپی چون همو -. میناتورکاری، کار من و شما نیست؛ فهم آن هم کارِ ما نیست. امّا بازهم می‌شود به تابلو «پنجمین روز آفرینش» خیره شد، چیزی از آن نفهمید، امّا حظیط و سرمست شد از آن همه هنر و زیبایی. می‌شود «نهایه» را چهار-پنج بار کلاس رفت، صوتِ این استاد و آن استاد را استماع کرد، ولی باز با هر بار خواندنِ مدخل، نکاتی نغز و کامکار صید کرد. امید است روزی، توفیق دو زانو نشستن محضر علّامه و استفاده از آثار او، درک درست اندیشه‌های او، و فهم ظرافت‌های مینیاتوری کار او، برای یکایک طالبان و عاشقان فکر و حاصل شود. والسلام، والحمدللّه علی التمام به تاریخ ۱۴۰۲/۰۹/۳۰ ۰۲:۵۴ بامداد
هدایت شده از المرسلات
انسان کامل در نظام تفکری شیعه_01.mp3
زمان: حجم: 14.96M
🔊| انسان کامل در نظام معرفتی شیعه 🎙استاد علی فرحانی 📌استاد در این صوت تبیین می کنند که از برکات حکمت متعالیه مبتنی بر اصاله الوجود و عین الربط بودن عالم خلقت، این است که معنای واقعی «هو معکم أین ما کنتم» و «انه علی کل شیء قدیر» و نیز حقیقت تکوینی توکل و .... روشن شده و نهایتا اثبات میشود که بنابر واحد بودن فعل الهی و «اول ما خلق الله نوری»، فیض الهی تنها توسط به تمام عوالم خلقت می رسد. البته درک این معنا، ثمرات متعددی دارد که استاد به برخی از این ثمرات اشاره می کنند. حتما . 📚 بدایه الحکمه. سال 89. جلسه 46 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
﷽ 🔰 فلسفه و مکافات * یادداشتی بر کتاب "فیلسوفان بدکردار" ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍🏻 سرانجام خواندن این کتاب رنج آور به پایان رسید. خواندن این کتاب مثل خواندن یک روزنامه حوادث و مواجه شدن با جنایات دردآور آن است، برخلاف این که مجرمین روزنامه معمولا فیلسوف و دانشمند نیستند اما این کتاب دربارهٔ جنایات یا خصوصیات ضد انسانی افرادی است که احیاناً فیلسوف لقب میگیرند و نابغه دهر خوانده می‌شوند. راستش را بخواهید، به موازات خواندن شرح احوال برخی از فیلسوفان بدکردار، حالم منقلب میشد و سراسر وجودم را نفرت فرا میگرفت خاصه آن که مدام فیلسوفان پاکسرشت و پاک رفتار و پاک قلب خودمان را به یاد می آوردم که عمری را با مناعت طبع و پرهیزکاری و وفاداری سپری کرده بودند؛ مردانی که حتی نام بردن از آنها در کنار نام این به اصطلاح فیلسوفان توهین به آنها است و من نامی از آنها نخواهم برد. «آیا تو چنان که مینمایی هستی؟» را باید از این فیلسوفان پرسید. برتراند راسل که زمانی به عنوان سفیر صلح شناخته می‌شد، به خاطر شهوت‌رانی سیری ناپذیرش قلب هزاران زن را شکست و بارها زندگی‌هایی را با فریفتن زنان شوهر دار فروپاشاند. ویتگنشتاین که خود را دوست‌دار دانش معرفی می‌نمود، به محض مواجهه با هرگونه مخالفت و انتقاد، منتقد را به باد تحقیر میگرفت. براساس دیدگاه اصالت وجودی سارتر، انسان ماهیت از قبل تعیین شده‌ای ندارد و با اعمال و انتخاب هایش مشخص می‌کند که چه موجودی است و بر این اساس احتمالا باید او را - راسل را - خوکی پست بدانیم که از هیچ نیرنگی برای فریفتن زنان و تجاوز به آنها خودداری نمیکرد (به کتاب رابطهٔ ننگین مراجعه شود) و هایدگر را نه فقط باید به خاطر حمایت از نازیسم بلکه به خاطر خیانتهای مکرر به زنهای مرتبط به آنها سرزنش نمود. حتی نمی‌دانم باید خواندن این کتاب را پیشنهاد کنم یا نکنم. این کتاب چیزی به جز خشم و تأسف خوردن به حال این شبه روشنفکران را برایتان به ارمغان نخواهد رفت و چه کلمه‌ی مظلومی است این روشنفکر که غالباً بر تاریک فکرترین افراد نسبت داده می‌شود. نویسنده‌ی کتاب در مقدمه میگوید که رفتارهای شنیع این فیلسوفان نمی‌تواند گواهی برای خطا بودن اندیشه هایشان باشد، اما خودش در متن کتاب، با استفاده از اعمال آنها حفره‌های فلسفه‌ی ایشان را آشکار می‌کند. جدای از این آشنایان با حکمت متعالیه می‌دانند که تنها شرط فهم و درک واقعیت‌های متعالی هستی، خواندن و فکر کردن نیست و برای کسب چنین فیوضی آمادگی روحی لازم است و کجا فکری که مدام در هوای شهوت می‌چرد، میتواند از چشمه ی پاک حقیقت بنوشد؟! ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄
“- خوانده است؟” “- و همه چیز؛ اما بدبختانه بیش از همه چیز، خوانده است. پسرم، اسیر است قره خان. و از این مى‌ترسم؛ چون به شیوه‌ى مرسوم نمى‌بیند و به مطابعت از فقهاى زمان قضاوت نمى‌کند.” «مـردی در تبـعیٖـد ابـدی» کتابی‌ست از که زندگى بزرگـمردى را روایت می‌کند که چون دیگر ستارگان پرفروغ راه دانش، نه تنها توسط مردمان هم عصرش فهمیده نشد بلکه رنج ها کشید از بهر شناساندن پایه هاى دین، اندیشیدن بى بدعت و تفکر نقادانه و آزاد. اما با او همان کردند که با حلاج… در این کتاب، با همان نثرِ آهنگین و جذابش که هر جمله را چون زر با ارزش مى کند، به روایت زندگى پر مشقت ، ، پرداخته است. این آمیخته ى داستان و واقعیت، شاهکارِ است به پیشگاهِ بزرگمردى که اندیشه هایش در هیچ عصرى آنگونه که بایسته و شایسته ى مقام عالىِ او بود شناخته نشد. این اثر را به هیچ وجه از دست ندهید!
“- خوانده است؟” “- و همه چیز؛ اما بدبختانه بیش از همه چیز، خوانده است. پسرم، اسیر است قره خان. و از این مى‌ترسم؛ چون به شیوه‌ى مرسوم نمى‌بیند و به مطابعت از فقهاى زمان قضاوت نمى‌کند.” «مـردی در تبـعیٖـد ابـدی» کتابی‌ست از که زندگى بزرگـمردى را روایت می‌کند که چون دیگر ستارگان پرفروغ راه دانش، نه تنها توسط مردمان هم عصرش فهمیده نشد بلکه رنج ها کشید از بهر شناساندن پایه هاى دین، اندیشیدن بى بدعت و تفکر نقادانه و آزاد. اما با او همان کردند که با حلاج… در این کتاب، با همان نثرِ آهنگین و جذابش که هر جمله را چون زر با ارزش مى کند، به روایت زندگى پر مشقت ، ، پرداخته است. این آمیخته ى داستان و واقعیت، شاهکارِ است به پیشگاهِ بزرگمردى که اندیشه هایش در هیچ عصرى آنگونه که بایسته و شایسته ى مقام عالىِ او بود شناخته نشد. این اثر را به هیچ وجه از دست ندهید!