۰۰• بــسمـاللّٰہالرحمـٰـنالرحیــم •۰۰
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
• عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! •
(#بخش_هفتم)
بخش بعدی نگارۀ «#عالم_هیچکاک» به بررسی شخصیّت #هیچکاک میپردازد. ظاهراً به زعم عدّهای، استفاده از عناصری همچون #وحشت، #تعلیق، #قتل، #جنایت و #پلیس ریشه در ترسهای کودکی و شرایط محیطی #هیچکاک دارد.
#آوینی به هیچ عنوان چنین چیزی را نمیپذیرد و حتّی در مرحلهای بالاتر، #کافکا را هم محصول آزار و اذیّت دوران کودکی، روانپریشی و ذهن بیمارش نمیداند؛ چراکه نمیپذیرد #نبوغ، زادۀ #ترس و #توهّم یا #بیماری_روانی باشد:
«میان وجودِ فعلی انسان و پریشانیهای روانی او ویا وقایعی که در گذشته بر او رفته است نیز رابطهای انکار ناپذیر وجود دارد... امّا سؤال اینجاست که یافتن این رابطه چه مشکلی را حل میکند؟ اگر دربارۀ یک بیمار روانی و به قصد معالجهاش سخن میگفتیم شاید این تحلیل کفایت میکرد، امّا اگر جوهر #نبوغ را منشأ گرفته از وقایع دوران کودکی، موقعیّت اجتماعی و علل بیرونی دیگر بدانیم، آنگاه چه جوابی برای این سؤال خواهیم یافت که چرا همۀ افراد انسانی به نخبگانی چون #کافکا و #هیچکاک مبدّل نشده اند؟»
در ادامه، #آوینی #هیچکاک را هنرمندی توصیف میکند که برای حرف زدن، #زبان_سینما را برگزیده و بدون #سینما، هیچ است.
#هیچکاک #روانشناس و #روانکاو و #فیلسوف نیست، امّا در قامت یک #کارگردان، همۀ اینها هست؛ به عبارتی:
«#هیچکاک، #هیچکاک است و به عبارت بهتر #سینما، #سینما است.»
«#هیچکاک مجرّد از #سینما هیچ نیست، اگرچه به مثابه یک #گارگردان_سینما، #قصّه_پرداز، #روانشناس و حتّی #متفکّر بزرگی نیز هست.»
«او [هیچکاک] هرگز تلاش نمیکند #زبان_سینما را به خدمت حرفهایی در بیاورد که متعلّق به #سینما نیست.»
حتّی خود #هیچکاک در مواجه با فیلمهای پُرگویی مثل «#طناب» یا «#برج_جدی» آنها را اشتباهاتی حرفهای تلقّی میکند:
«وقتی به گذشته فکر میکنم میبینم کار مهملی بود. (هیچکاک در مصاحبه با تروفو)»
م.بُـــرهان
۱۴۰۱/۱۲/۱۷
#ادامه_دارد...
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#عالمهیچکاک
#مرتضی_آوینی
#سینما
#شخصیت_هیچکاک
#کافکا
#نبوغ
#زبان_سینما
#کارگردان
#فیلم_طناب #برج_جدی
هدایت شده از «نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
۰۰• بــسمـاللّٰہالرحمـٰـنالرحیــم •۰۰
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
• عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! •
(#بخش_هفتم)
بخش بعدی نگارۀ «#عالم_هیچکاک» به بررسی شخصیّت #هیچکاک میپردازد. ظاهراً به زعم عدّهای، استفاده از عناصری همچون #وحشت، #تعلیق، #قتل، #جنایت و #پلیس ریشه در ترسهای کودکی و شرایط محیطی #هیچکاک دارد.
#آوینی به هیچ عنوان چنین چیزی را نمیپذیرد و حتّی در مرحلهای بالاتر، #کافکا را هم محصول آزار و اذیّت دوران کودکی، روانپریشی و ذهن بیمارش نمیداند؛ چراکه نمیپذیرد #نبوغ، زادۀ #ترس و #توهّم یا #بیماری_روانی باشد:
«میان وجودِ فعلی انسان و پریشانیهای روانی او ویا وقایعی که در گذشته بر او رفته است نیز رابطهای انکار ناپذیر وجود دارد... امّا سؤال اینجاست که یافتن این رابطه چه مشکلی را حل میکند؟ اگر دربارۀ یک بیمار روانی و به قصد معالجهاش سخن میگفتیم شاید این تحلیل کفایت میکرد، امّا اگر جوهر #نبوغ را منشأ گرفته از وقایع دوران کودکی، موقعیّت اجتماعی و علل بیرونی دیگر بدانیم، آنگاه چه جوابی برای این سؤال خواهیم یافت که چرا همۀ افراد انسانی به نخبگانی چون #کافکا و #هیچکاک مبدّل نشده اند؟»
در ادامه، #آوینی #هیچکاک را هنرمندی توصیف میکند که برای حرف زدن، #زبان_سینما را برگزیده و بدون #سینما، هیچ است.
#هیچکاک #روانشناس و #روانکاو و #فیلسوف نیست، امّا در قامت یک #کارگردان، همۀ اینها هست؛ به عبارتی:
«#هیچکاک، #هیچکاک است و به عبارت بهتر #سینما، #سینما است.»
«#هیچکاک مجرّد از #سینما هیچ نیست، اگرچه به مثابه یک #گارگردان_سینما، #قصّه_پرداز، #روانشناس و حتّی #متفکّر بزرگی نیز هست.»
«او [هیچکاک] هرگز تلاش نمیکند #زبان_سینما را به خدمت حرفهایی در بیاورد که متعلّق به #سینما نیست.»
حتّی خود #هیچکاک در مواجه با فیلمهای پُرگویی مثل «#طناب» یا «#برج_جدی» آنها را اشتباهاتی حرفهای تلقّی میکند:
«وقتی به گذشته فکر میکنم میبینم کار مهملی بود. (هیچکاک در مصاحبه با تروفو)»
م.بُـــرهان
۱۴۰۱/۱۲/۱۷
#ادامه_دارد...
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#عالمهیچکاک
#مرتضی_آوینی
#سینما
#شخصیت_هیچکاک
#کافکا
#نبوغ
#زبان_سینما
#کارگردان
#فیلم_طناب #برج_جدی
﷽
🔰 فلسفه و مکافات
* یادداشتی بر کتاب "فیلسوفان بدکردار"
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
✍🏻 #مهدی_کرامتی
#تک_قسمتی
سرانجام خواندن این کتاب رنج آور به پایان رسید. خواندن این کتاب مثل خواندن یک روزنامه حوادث و مواجه شدن با جنایات دردآور آن است، برخلاف این که مجرمین روزنامه معمولا فیلسوف و دانشمند نیستند اما این کتاب دربارهٔ جنایات یا خصوصیات ضد انسانی افرادی است که احیاناً فیلسوف لقب میگیرند و نابغه دهر خوانده میشوند.
راستش را بخواهید، به موازات خواندن شرح احوال برخی از فیلسوفان بدکردار، حالم منقلب میشد و سراسر وجودم را نفرت فرا میگرفت خاصه آن که مدام فیلسوفان پاکسرشت و پاک رفتار و پاک قلب خودمان را به یاد می آوردم که عمری را با مناعت طبع و پرهیزکاری و وفاداری سپری کرده بودند؛ مردانی که حتی نام بردن از آنها در کنار نام این به اصطلاح فیلسوفان توهین به آنها است و من نامی از آنها نخواهم برد.
«آیا تو چنان که مینمایی هستی؟» را باید از این فیلسوفان پرسید. برتراند راسل که زمانی به عنوان سفیر صلح شناخته میشد، به خاطر شهوترانی سیری ناپذیرش قلب هزاران زن را شکست و بارها زندگیهایی را با فریفتن زنان شوهر دار فروپاشاند. ویتگنشتاین که خود را دوستدار دانش معرفی مینمود، به محض مواجهه با هرگونه مخالفت و انتقاد، منتقد را به باد تحقیر میگرفت.
براساس دیدگاه اصالت وجودی سارتر، انسان ماهیت از قبل تعیین شدهای ندارد و با اعمال و
انتخاب هایش مشخص میکند که چه موجودی است و بر این اساس احتمالا باید او را - راسل را - خوکی پست بدانیم که از هیچ نیرنگی برای فریفتن زنان و تجاوز به آنها خودداری نمیکرد (به کتاب رابطهٔ ننگین مراجعه شود) و هایدگر را نه فقط باید به خاطر حمایت از نازیسم بلکه به خاطر خیانتهای مکرر به زنهای مرتبط به آنها سرزنش نمود.
حتی نمیدانم باید خواندن این کتاب را پیشنهاد کنم یا نکنم. این کتاب چیزی به جز خشم و تأسف خوردن به حال این شبه روشنفکران را برایتان به ارمغان نخواهد رفت و چه کلمهی مظلومی است این روشنفکر که غالباً بر تاریک فکرترین افراد نسبت داده میشود.
نویسندهی کتاب در مقدمه میگوید که رفتارهای شنیع این فیلسوفان نمیتواند گواهی برای خطا بودن اندیشه هایشان باشد، اما خودش در متن کتاب، با استفاده از اعمال آنها حفرههای فلسفهی ایشان را آشکار میکند. جدای از این آشنایان با حکمت متعالیه میدانند که تنها شرط فهم و درک واقعیتهای متعالی هستی، خواندن و فکر کردن نیست و برای کسب چنین فیوضی آمادگی روحی لازم است و کجا فکری که مدام در هوای شهوت میچرد، میتواند از چشمه ی پاک حقیقت بنوشد؟!
#پایان
┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄
#کتاب
#زندگی
#جنایت
#فلسفه