هدایت شده از عبدالکریم سروش
4_137545773603619949.mp3
1.64M
📚غزلیات شمس تبریزی
📌غزل ۲۷۸۱
🎙عبدالکریم سروش
ساقیا بر خاک ما چون جرعهها میریختی
گر نمیجستی جنون ما چرا میریختی؟
ساقیا آن لطف کو کان روز همچون آفتاب
نور ِرقصانگیز را بر ذرهها میریختی
دست بر لب مینهی یعنی خمش من تن زدم
خود بگوید جرعهها کان بهر ما میریختی
ریختی خون جنید و گفت: "اُخ هل من مزید؟"
بایزیدی بردمید از هر کجا میریختی
ز اولین جرعه که بر خاک آمد آدم روح یافت
جبرئیلی هست شد چون بر سما میریختی
میگزیدی صادقان را تا چو رحمت مست شد
از گزافه بر سزا و ناسزا میریختی
میبدادی جان به نان و نان تو را درخورد نی
آب سقا میخریدی بر سقا میریختی
همچو موسی کآتشی بنمودیش وآن نور بود
در لباس آتشی نور و ضیا میریختی
روز جمعه کی بود روزی که در جمع توییم
جمع کردی آخر آن را که جدا میریختی
درج بد بیگانهای با آشنا در هر دمم
خون آن بیگانه را بر آشنا میریختی
ای دل آمد دلبری کاندر ملاقات خوشش
همچو گل در برگ ریزان از حیا میریختی
آمد آن ماهی که چون ابر گران در فُرقتش
اشکها چون مشکها بهر لقا میریختی
دلبرا دل را ببر در آب حیوان غوطه ده
آب حیوانی کز آن بر انبیا میریختی
انبیا عامی بدندی گر نه از انعام خاص
بر مس هستی ایشان کیمیا میریختی
این دعا را با دعای ناکسان مقرون مکن
کز برای ردشان آب دعا میریختی
کوشش ما را منه پهلوی کوششهای عام
کز بقاشان میکشیدی در فنا میریختی
#آخر_هفته_با_مولانا
#غزلیات_شمس
#مولانا
#دکتر_سروش
@abdolkarimsoroush
هدایت شده از عبدالکریم سروش
4_137545773603619346.mp3
876K
📚غزلیات شمس تبریزی
📌غزل ۶۱۰
🎙عبدالکریم سروش
نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد
آواره عشق ما آواره نخواهد شد
آن را که منم خرقه عریان نشود هرگز
وان را که منم چاره بیچاره نخواهد شد
آن را که منم منصب معزول کجا گردد
آن خاره که شد گوهر او خاره نخواهد شد
آن قبله مشتاقان ویران نشود هرگز
وان مصحف خاموشان سی پاره نخواهد شد
از اشک شود ساقی این دیده من لیکن
بی نرگس مخمورش خماره نخواهد شد
بیمار شود عاشق اما بنمی میرد
ماه ار چه که لاغر شد استاره نخواهد شد
خاموش کن و چندین غمخواره مشو آخر
آن نفس که شد عاشق اماره نخواهد شد
#آخر_هفته_با_مولانا
#غزلیات_شمس
#مولانا
#دکتر_سروش
@abdolkarimsoroush
Molana_drSoroush 2 .mp3
5.81M
زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
چه نغزست و چه خوبست و چه زیباست خدایا
چه گرمیم چه گرمیم از این عشق چو خورشید
چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا
زهی ماه زهی ماه زهی باده همراه
که جان را و جهان را بیاراست خدایا
زهی شور زهی شور که انگیخته عالم
زهی کار زهی بار که آن جاست خدایا
فروریخت فروریخت شهنشاه سواران
زهی گرد زهی گرد که برخاست خدایا
فتادیم فتادیم بدان سان که نخیزیم
ندانیم ندانیم چه غوغاست خدایا
ز هر کوی ز هر کوی یکی دود دگرگون
دگربار دگربار چه سوداست خدایا
نه دامیست نه زنجیر همه بسته چراییم
چه بندست چه زنجیر که برپاست خدایا
چه نقشیست چه نقشیست در این تابه دلها
غریبست غریبست ز بالاست خدایا
خموشید خموشید که تا فاش نگردید
که اغیار گرفتست چپ و راست خدایا
#مولانا
#خوانش_ابیات
#دکتر_سروش
Molana_drSoroush 2. زهی باغ.mp3
5.32M
زهی باغ زهی باغ که بشکفت ز بالا
زهی قدر و زهی بدر تبارک و تعالی
زهی فر زهی نور زهی شر زهی شور
زهی گوهر منثور زهی پشت و تولا
زهی ملک زهی مال زهی قال زهی حال
زهی پر و زهی بال بر افلاک تجلی
چو جان سلسلهها را بدرد به حرونی
چه ذاالنون چه مجنون چه لیلی و چه لیلا
علمهای الهی ز پس کوه برآمد
چه سلطان و چه خاقان چه والی و چه والا
چه پیش آمد جان را که پس انداخت جهان را
بزن گردن آن را که بگوید که تسلا
چو بیواسطه جبار بپرورد جهان را
چه ناقوس چه ناموس چه اهلا و چه سهلا
گر اجزای زمینی وگر روح امینی
چو آن حال ببینی بگو جل جلالا
گر افلاک نباشد به خدا باک نباشد
دل غمناک نباشد مکن بانگ و علالا
فروپوش فروپوش نه بخروش نه بفروش
تویی باده مدهوش یکی لحظه بپالا
تو کرباسی و قصار تو انگوری و عصار
بپالا و بیفشار ولی دست میالا
خمش باش خمش باش در این مجمع اوباش
مگو فاش مگو فاش ز مولی و ز مولا
#مولانا
#خوانش_ابیات
#دکتر_سروش
Molana_drSoroush 1. ای شاد که هستیم اندر غم تو.mp3
2.94M
ای شاد که ما هستیم اندر غم تو جانا
هم محرم عشق تو هم محرم تو جانا
هم ناظر روی تو هم مست سبوی تو
هم شسته به نظاره بر طارم تو جانا
تو جان سلیمانی آرامگه جانی
ای دیو و پری شیدا از خاتم تو جانا
ای بیخودی جانها در طلعت خوب تو
ای روشنی دلها اندر دم تو جانا
در عشق تو خمارم در سر ز تو می دارم
از حسن جمالات پرخرم تو جانا
تو کعبه عشاقی شمس الحق تبریزی
زمزم شکر آمیزد از زمزم تو جانا
#مولانا
#خوانش_ابیات
#دکتر_سروش
Molana_drSoroush 4. درد مارا در جهان.mp3
3.87M
درد ما را در جهان درمان مبادا بیشما
مرگ بادا بیشما و جان مبادا بیشما
سینههای عاشقان جز از شما روشن مباد
گلبن جانهای ما خندان مبادا بیشما
بشنو از ایمان که میگوید به آواز بلند
با دو زلف کافرت کایمان مبادا بیشما
عقل سلطان نهان و آسمان چون چتر او
تاج و تخت و چتر این سلطان مبادا بیشما
عشق را دیدم میان عاشقان ساقی شده
جان ما را دیدن ایشان مبادا بیشما
جانهای مرده را ای چون دم عیسی شما
ملک مصر و یوسف کنعان مبادا بیشما
چون به نقد عشق شمسالدین تبریزی خوشم
رخ چو زر کردم بگفتم کان مبادا بیشما
#مولانا
#خوانش_ابیات
#دکتر_سروش
Molana_drSoroush 5. جمله یاران تو سنگند.mp3
7.67M
جمله ياران تو سنگند و توي مرجان چرا
آسمان با جملگان جسمست و با تو جان چرا
چون تو آيي جزو جزوم جمله دستک مي زنند
چون تو رفتي جمله افتادند در افغان چرا
با خيالت جزو جزوم مي شود خندان لبي
مي شود با دشمن تو مو به مو دندان چرا
بي خط و بي خال تو اين عقل امي ميبود
چون ببيند آن خطت را مي شود خط خوان چرا
تن همي گويد به جان پرهيز کن از عشق او
جانْشْ مي گويد حذر از چشمه حيوان چرا
روي تو پيغامبر خوبي و حسن ايزدست
جان به تو ايمان نيارد با چنين برهان چرا
کو يکي برهان که آن از روي تو روشنتر است
کف نبرد کفرها زين يوسف کنعان چرا
هر کجا تخمي بکاري آن برويد عاقبت
برنرويد هيچ از شه دانه احسان چرا
هر کجا ويران بود آن جا اميد گنج هست
گنج حق را مي نجويي در دل ويران چرا
بي ترازو هيچ بازاري نديدم در جهان
جمله موزونند عالم نبودش ميزان چرا
گيرم اين خربندگان خود بار سرگين مي کشند
اين سواران باز مي مانند از ميدان چرا
هر ترانه اولي دارد دلا و آخري
بس کن آخر اين ترانه نيستش پايان چرا
#مولانا
#خوانش_ابیات
#دکتر_سروش
Molana_drSoroush 6. تو مرا جان و جهانی.mp3
6.73M
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
نفسی یار شرابم نفسی یار کبابم
چو در این دور خرابم چه کنم دور زمان را
ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم
نه نهانم نه پدیدم چه کنم کون و مکان را
ز وصال تو خمارم سر مخلوق ندارم
چو تو را صید و شکارم چه کنم تیر و کمان را
چو من اندر تک جویم چه روم آب چه جویم
چه توان گفت چه گویم صفت این جوی روان را
چو نهادم سر هستی چه کشم بار کهی را
چو مرا گرگ شبان شد چه کشم ناز شبان را
چه خوشی عشق چه مستی چو قدح بر کف دستی
خنک آن جا که نشستی خنک آن دیده جان را
ز تو هر ذره جهانی ز تو هر قطره چو جانی
چو ز تو یافت نشانی چه کند نام و نشان را
جهت گوهر فایق به تک بحر حقایق
چو به سر باید رفتن چه کنم پای دوان را
به سلاح احد تو ره ما را بزدی تو
همه رختم ستدی تو چه دهم باج ستان را
ز شعاع مه تابان ز خم طره پیچان
دل من شد سبک ای جان بده آن رطل گران را
منگر رنج و بلا را بنگر عشق و ولا را
منگر جور و جفا را بنگر صد نگران را
غم را لطف لقب کن ز غم و درد طرب کن
هم از این خوب طلب کن فرج و امن و امان را
بطلب امن و امان را بگزین گوشه گران را
بشنو راه دهان را مگشا راه دهان را
#مولانا
#خوانش_ابیات
#دکتر_سروش
Molana_drSoroush 7. بروید ای حریفان.mp3
3.06M
بروید ای حریفان بکشید یار ما را
به من آورید آخر صنم گریزپا را
به ترانههای شیرین به بهانههای زرین
بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را
وگر او به وعده گوید که دمی دگر بیایم
همه وعده مکر باشد بفریبد او شما را
دم سخت گرم دارد که به جادوی و افسون
بزند گره بر آب او و ببندد او هوا را
به مبارکی و شادی چو نگار من درآید
بنشین نظاره میکن تو عجایب خدا را
چو جمال او بتابد چه بود جمال خوبان
که رخ چو آفتابش بکشد چراغها را
برو ای دل سبک رو به یمن به دلبر من
برسان سلام و خدمت تو عقیق بیبها را
#مولانا
#خوانش_ابیات
#دکتر_سروش
Molana_drSoroush 8. چمنی که تا قیامت.mp3
9.9M
چمنی که تا قیامت گل او به بار بادا
صنمی که بر جمالش دو جهان نثار بادا
ز بگاه میر خوبان به شکار میخرامد
که به تیر غمزه او دل ما شکار بادا
به دو چشم من ز چشمش چه پیامهاست هر دم
که دو چشم از پیامش خوش و پرخمار بادا
در زاهدی شکستم به دعا نمود نفرین
که برو که روزگارت همه بیقرار بادا
نه قرار ماند و نی دل به دعای او ز یاری
که به خون ماست تشنه که خداش یار بادا
تن ما به ماه ماند که ز عشق میگدازد
دل ما چو چنگ زهره که گسسته تار بادا
به گداز ماه منگر به گسستگی زهره
تو حلاوت غمش بین که یکش هزار بادا
چه عروسیست در جان که جهان ز عکس رویش
چو دو دست نوعروسان تر و پرنگار بادا
به عذار جسم منگر که بپوسد و بریزد
به عذار جان نگر که خوش و خوش عذار بادا
تن تیره همچو زاغی و جهان تن زمستان
که به رغم این دو ناخوش ابدا بهار بادا
که قوام این دو ناخوش به چهار عنصر آمد
که قوام بندگانت به جز این چهار بادا
#مولانا
#خوانش_ابیات
#دکتر_سروش
1372_این_بار_من_یک_بارگی_در_عاشقی_پیچید.mp3
909.1K
این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیدهام
این بار من یک بارگی از عافیت ببریدهام
دل را ز خود برکندهام با چیز دیگر زندهام
عقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیدهام
ای مردمان ای مردمان از من نیاید مردمی
دیوانه هم نندیشد آن کاندر دل اندیشیدهام
دیوانه کوکب ریخته از شور من بگریخته
من با اجل آمیخته در نیستی پریدهام
امروز عقل من ز من یک بارگی بیزار شد
خواهد که ترساند مرا پنداشت من نادیدهام
من خود کجا ترسم از او شکلی بکردم بهر او
من گیج کی باشم ولی قاصد چنین گیجیدهام
از کاسهٔ استارگان وز خون گردون فارغم
بهر گدارویان بسی من کاسهها لیسیدهام
من از برای مصلحت در حبس دنیا ماندهام
حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیدهام
در حبس تن غرقم به خون وز اشک چشم هر حرون
دامان خون آلود را در خاک می مالیدهام
مانند طفلی در شکم من پرورش دارم ز خون
یک بار زاید آدمی من بارها زاییدهام
چندانک خواهی درنگر در من که نشناسی مرا
زیرا از آن کم دیدهای من صدصفت گردیدهام
در دیده من اندرآ وز چشم من بنگر مرا
زیرا برون از دیدهها منزلگهی بگزیدهام
تو مست مست سرخوشی من مست بیسر سرخوشم
تو عاشق خندان لبی من بیدهان خندیدهام
من طرفه مرغم کز چمن با اشتهای خویشتن
بیدام و بیگیرندهای اندر قفس خیزیدهام
زیرا قفس با دوستان خوشتر ز باغ و بوستان
بهر رضای یوسفان در چاه آرامیدهام
در زخم او زاری مکن دعوی بیماری مکن
صد جان شیرین دادهام تا این بلا بخریدهام
خاموش کن کاندر سخن حلوا بیفتد از دهن
بی گفت مردم بو برد زان سان که من بوییدهام
#مولانا
#خوانش_ابیات
#دکتر_سروش
4_5895530259498929074.mp3
1.57M
اگر تو یار نداری، چرا طَلَب نکُنی؟
وَگَر به یار رَسیدی، چرا طَرَب نَکُنی؟
وَگَر رَفیق نسازد، چرا تو او نَشَوی؟
وَگَر رَباب نَنالَد، چراش اَدَب نکُنی؟
وَگَر حِجاب شود مَر تو را ابوجَهْلی
چرا غَزایِ ابوجَهْل و بولَهَب نکُنی؟
به کاهِلی بِنِشینی که این عَجَب کاریست
عَجَب تویی، که هوایِ چُنان عَجَب نکُنی
تو آفتابِ جهانی، چرا سیاهدلی؟
که تا دِگَر هَوَسِ عُقدۀ ذَنَب نکُنی
مِثالِ زَر تو به کوره ازان گرفتاری
که تا دِگَر طَمَعِ کیسۀ ذَهَب نکُنی
چو وَحدت است عَزَبخانۀ یکی گویان
تو روح را زِ جُزِ حَق، چرا عَزَب نکُنی
تو هیچ مَجنون دیدی، که با دو لیلی ساخت؟
چرا هوایِ یکی روی و یک غَبَب نکُنی
شبِ وجودِ تو را در کَمین چُنان ماهیست
چرا دُعا و مُناجاتِ نیمِشب نکُنی
اگر چه مَستِ قدیمیّ و نوشرابْ نِهیی
شرابِ حَق نَگُذارد که تو شَغَب نکُنی
شَرابَم آتشِ عشق است و خاصه از کَفِ حَق
حَرام باد حَیاتَت، که جانْ حَطَب نکُنی
اگرچه موجِ سُخَن میزَنَد، وَلیک آن بِهْ
که شرحِ آن به دل و جان کُنی، به لَب نکُنی
#مولانا
#خوانش_ابیات
#دکتر_سروش