eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
109 دنبال‌کننده
498 عکس
615 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
Molana_drSoroush 5. جمله یاران تو سنگند.mp3
7.67M
جمله ياران تو سنگند و توي مرجان چرا آسمان با جملگان جسمست و با تو جان چرا چون تو آيي جزو جزوم جمله دستک مي زنند چون تو رفتي جمله افتادند در افغان چرا با خيالت جزو جزوم مي شود خندان لبي مي شود با دشمن تو مو به مو دندان چرا بي خط و بي خال تو اين عقل امي مي‌بود چون ببيند آن خطت را مي شود خط خوان چرا تن همي گويد به جان پرهيز کن از عشق او جانْشْ مي گويد حذر از چشمه حيوان چرا روي تو پيغامبر خوبي و حسن ايزدست جان به تو ايمان نيارد با چنين برهان چرا کو يکي برهان که آن از روي تو روشنتر است کف نبرد کفرها زين يوسف کنعان چرا هر کجا تخمي بکاري آن برويد عاقبت برنرويد هيچ از شه دانه احسان چرا هر کجا ويران بود آن جا اميد گنج هست گنج حق را مي نجويي در دل ويران چرا بي ترازو هيچ بازاري نديدم در جهان جمله موزونند عالم نبودش ميزان چرا گيرم اين خربندگان خود بار سرگين مي کشند اين سواران باز مي مانند از ميدان چرا هر ترانه اولي دارد دلا و آخري بس کن آخر اين ترانه نيستش پايان چرا
وقتی که خواب نیست، ز رویا سخن مگو آنجا که آب نیست، ز دریا سخن مگو پاییزها، به دور و تسلسل رسیده اند از باغهای سبز شکوفا، سخن مگو دیری است دیده، غیر حقارت ندیده است بیهوده از شکوه تماشا، سخن مگو یاد از شراب ناب مکن! آتشم مزن! خشکیده بیخ تاک، حریفا!سخن مگو چون نیک بنگری، همه زو بیوفاتریم با من ز بی وفایی دنیا، سخن مگو آنجا که دست موسی و هارون به خون هم آغشته گشته، از ید بیضا، سخن مگو وقتی خدا، صلیب به دوش آمد و گذشت از وعده ی ظهور مسیحا، سخن مگو آری هنوز پاسخ ان پرسش بزرگ با شام آخر است و یهودا. سخن مگو! این، باغ مزدکی است، بهل باغ عیسوی! حرف از بشر بزن، ز چلیپا، سخن مگو ظلمت صریح با تو سخن گفت. پس تو هم از شب به استعاره و ایما، سخن مگو با آنکه بسته است به نابودی ات، کمر از مهر و آشتی و مدارا، سخن مگو خورشید ما به چوبه ی اعدام بسته است از صبح و آفتاب در این جا، سخن مگو
Mohammadreza Shajarian - Tasnife Delshodegan.mp3
4.86M
🔰 دِل‌٘شُـدِگـ۔ـٰانْ... 🎙 استاد 📖 فریدون مشیری ما دلشدگان خسرو شیرین پناهیم ما کشتهی آن مه رخ خورشید کلاهیم صد شور نهان با ما، تاب و تب جان با ما با ساز و نی، با جام می، با یاد وی جمع مستان غزل خوانیم همه مستان سراندازیم سراندازیم، سرافرازیم جز این هنر ندانیم، که هرچه می توانیم غم از دلها براندازیم ما از دو جهان، غیر تو ای عشق نخواهیم صد شور نهان با ما، تاب و تب جان با ما در این سر بی سامان، غمهای جهان با ما شوری دگر اندازیم، در میکدهی جان...
be-dar-negah-mikonam.mp3
1.11M
در این سرای بی‌کسی نشسته‌ ام به در نگاه میکنم دریچه آه می‌کشد تو از کدام راه می‌رسی خیال دیدنت چه دلپذیر بود جوانی‌ام در این امید پیر شد نیامدی و دیر شد…
Molana_drSoroush 6. تو مرا جان و جهانی.mp3
6.73M
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را نفسی یار شرابم نفسی یار کبابم چو در این دور خرابم چه کنم دور زمان را ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم نه نهانم نه پدیدم چه کنم کون و مکان را ز وصال تو خمارم سر مخلوق ندارم چو تو را صید و شکارم چه کنم تیر و کمان را چو من اندر تک جویم چه روم آب چه جویم چه توان گفت چه گویم صفت این جوی روان را چو نهادم سر هستی چه کشم بار کهی را چو مرا گرگ شبان شد چه کشم ناز شبان را چه خوشی عشق چه مستی چو قدح بر کف دستی خنک آن جا که نشستی خنک آن دیده جان را ز تو هر ذره جهانی ز تو هر قطره چو جانی چو ز تو یافت نشانی چه کند نام و نشان را جهت گوهر فایق به تک بحر حقایق چو به سر باید رفتن چه کنم پای دوان را به سلاح احد تو ره ما را بزدی تو همه رختم ستدی تو چه دهم باج ستان را ز شعاع مه تابان ز خم طره پیچان دل من شد سبک ای جان بده آن رطل گران را منگر رنج و بلا را بنگر عشق و ولا را منگر جور و جفا را بنگر صد نگران را غم را لطف لقب کن ز غم و درد طرب کن هم از این خوب طلب کن فرج و امن و امان را بطلب امن و امان را بگزین گوشه گران را بشنو راه دهان را مگشا راه دهان را
هدایت شده از بیت‌ الغزل
آنقدَر حرف زیاد است ،خودم خسته شدم خوب شد حوصله‌ی پنجره از فولاد است @beytolghazal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰قطار قم مشهد 📖 باهمین چشم های خود دیدم، زیر باران بی امان بانو! درحرم قطره قطره می‌افتاد آسمان روی آسمان بانو صورتم قطره قطره حس کرده ست چادرت خیس می‌شود اما به خدا گریه های من گاهی دست من نیست مهربان بانو گم شده خاطرات کودکی ام گریه‌گریه در ازدحام حرم باز هم آمدم که گم بشوم من همان کودکم همان، بانو باز هم مثل کودکی هر سو می‌دوم در رواق تو در تو دفترم دشت و واژه ها آهو...گفتم آهو و ناگهان بانو... شاعری در قطار قم - مشهد چای می خوردو زیر لب می گفت: شک ندارم که زندگی یعنی، طعم سوهان و زعفران بانو شعر از دست واژه ها خسته است بغض راه گلوم را بسته است بغض یعنی که حرف هایم را از نگاهم خودت بخوان بانو این غزلْ گریه ها که می بینی آنِ شعر است، شعر آیینی زنده ام با همین جهان بینی، ای جهان من ای جهان بانو! کوچه در کوچه قم دیار من است شهر ایل من و تبار من است زادگاه من و مزار من است، مرگ یک روز بی گمان...
27.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 قطعهٔ «پَــــنـٰاھ...» 🗣 📖 شعر از: محمود حبیبی کسبی 🎼 آهنگساز: تویجان آتابای نیازی
هدایت شده از خلوتکده مستان
دیگران هم بوده‌اند ای دوست، در دیوان من زان میان، تنها تو امّا شعر نابی بوده‌ای http://eitaa.com/joinchat/2857959535Cb745d2da40
هدایت شده از خلوتکده مستان
به هیچ‌ جا نرسیدیم چون پرستوها میان مبدا و مقصد فقط سفر کردیم http://eitaa.com/joinchat/2857959535Cb745d2da40
03. Paola.11099.mp3
10.74M
🔰 Paola 🎹 *موسیقی متن فیلم «» ساختهٔ کوستا گاوراس
هدایت شده از وحید یامین پور
بیش ازشانزده سال پیش در استودیوی رادیو جوان زمانی که مشغول تهیه برنامه بودم، ناگهان صدابردار قطعه‌ی «پائولا» از آثار تئودوراکیس را میان فواصل برنامه پخش کرد. از آن لحظه هیچگاه نتوانستم خود را از موسیقی ویرانگر تئودوراکیس رها کنم. موسیقی متن فیلم «حکومت نظامی» همان چیزی است که به تعبیر لانگ‌فلو «زبان جهانی بشر» است. روز گذشته، میکیس تئودوراکیس اسطوره موسیقی اعتراض و مقاومت درگذشت. تئودوراکیسِ چپ‌گرا سالها علیه امپریالیسم جنگید، محروم شد، تبعید شد و باز هم جنگید.(از جمله مبارزه او با امپریالیسم، ساختن قطعه‌ای به عنوان سرود ملی فلسطین است.) «حکومت نظامی»(با کارگردانی کوستا گاوراس،۱۹۷۲،شیلی) داستانی غم انگیز از ترور و کشتار آزادی خواهان اروگوئه به دست کسانی است که زیر نظر امریکایی‌ها آموزش دیده‌بودند. گفته می‌شود تعداد زیادی از بازیگران و دست اندرکاران فیلم حکومت نظامی بعد از روی کار آمدن ژنرال پینوشه، دیکتاتور شیلی، اعدام و یا شکنجه و تبعید شدند. 🚫اگر می‌خواستم برای رمان موسیقی متن انتخاب کنم، انتخاب من همین قطعه "پائولا" بود. دختر مبارزی که معشوقه تئودوراکیس بود و این ملودی بر روی جنازه او در سردخانه جوانه زده. پائولا هم یکی از هزاران قربانی کشتار پینوشه بود. https://www.instagram.com/tv/CTY8CDmijWw/?utm_medium=share_sheet
آب خضر و می شبانه یکی است مستی و عمر جاودانه یکی است بر دل ماست چشم، خوبان را صد کماندار را نشانه یکی است پیش آن چشمهای خواب آلود نالهٔ عاشق و فسانه یکی است پلهٔ دین و کفر چون میزان دو نماید، ولی زبانه یکی است گر هزارست بلبل این باغ همه را نغمه و ترانه یکی است خنده در چشم آب گرداند ماتم و سور این زمانه یکی است پیش مرغ شکسته‌پر صائب قفس و باغ و آشیانه یکی است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰Lallewaan 🎙 🔰 لَــلْواں (گهواره) 🎙 پ.ن: ۱. به زبان ۲. به همراه تصاویر زیبایی از طبیعت بهشت روی زمین، 👌🏻
شعر فریدون مشیری در وصف : تو را در شعر حافظ خواندم و درداستان دیدم زمرد فام دریایی ست پای سر گران کوهی عبیر آمیز شهری در کنارش در بخور عود و گل پنهان سیه چشمان مشکین موی نغز نازنین دارد پرند و پرنیانی خوشتر از دیبای چین دارد گل و گوهر، می و شکر بهشتی آسمانی در زمین دارد... به پرواز آمدم اینک از شوق دیدار تو دست و پای گم کرده! همه حیران ناباور که گیتی آرزویی را برآورده به پای کوهساری صخره های سبز را تا آسمان برده تو را از آسمان دیدم! سلام همزبانان بود و نور بوسه لبخند نگاه مهربانان، دست گرم دوستی، پیوند خدایا خواب میبینم؟ که با راهی به ان دوری و دیداری به این دیری هنوز اینجا چو دستی می رود بر ساز و قولی می شود آغاز به شعر حافظ شیراز، میرقصند و می نازند سیه چشمان کشمیری گذر بر خاک حافظ کن هلا ای باذ شبگیری! قضا سوی سمنزار تو می افکند راهم را گل از گل می شکفت آنجا نگاهم را نسیم آبشارت را چراغ افروز جان دیدم همه آغوش، همه ایثار همه دریا و ابر و باد و باران را در آنجا باغبان دیدم صبور سبز من! ایران کوچک! خانه ات آباد و جان مردمانت شاد دلت را روشنایی ها فزون تر باد چراغی را که غرب از ما به غارت برد به آیین دار که ما، در دود غفلت راه گم کردیم تو باری پاس آیین های دیرین دار! سرشک از چهره می شویم تو را بدرود می گویم همه لبریز از لبخند و اشکم این ره آوردم! اگر عمری بود باقی، به سویت باز می گردم که یاد و یادگاران کهن را در تو باغ بی خزان دیدم
هدایت شده از خلوتکده مستان
چون طفل نی سوار به میدان روزگار در چشم خود سواره ولیکن پیاده ایم http://eitaa.com/joinchat/2857959535Cb745d2da40
Molana_drSoroush 7. بروید ای حریفان.mp3
3.06M
بروید ای حریفان بکشید یار ما را به من آورید آخر صنم گریزپا را به ترانه‌های شیرین به بهانه‌های زرین بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را وگر او به وعده گوید که دمی دگر بیایم همه وعده مکر باشد بفریبد او شما را دم سخت گرم دارد که به جادوی و افسون بزند گره بر آب او و ببندد او هوا را به مبارکی و شادی چو نگار من درآید بنشین نظاره می‌کن تو عجایب خدا را چو جمال او بتابد چه بود جمال خوبان که رخ چو آفتابش بکشد چراغ‌ها را برو ای دل سبک رو به یمن به دلبر من برسان سلام و خدمت تو عقیق بی‌بها را
شعر علامه اقبال در وصف زیبایی‌های : رخت به‌ کاشمیر گشا، کوه و تل و دمن نگر سبزه جهان جهان ببین، لاله چمن چمن نگر باد بهار موج موج، مرغ بهار فوج فوج صلصل سار زوج زوج، بر سر نارون نگر تا نه فتد به‌زینتش، چشم شهر فتنه باز بسته به‌چهره زمین، برقع نسترن نگر لاله ز خاک بردمید، موج به‌آب جو تپید خاک شرر شرر ببین، آب شکن شکن نگر زخمه به‌تار ساز زن، باده به‌ساتگین بریز قافلة بهار را انجمن انجمن نگر دختر کی برهمنی، لاله رخی سمنبری چشم بروی او گشا باز بخویشتن نگر
هدایت شده از خلوتکده مستان
از امشبی به بعد به عشق محرمت چله گرفته ام که‌ گنه کم کنم حسین صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین http://eitaa.com/joinchat/2857959535Cb745d2da40