eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیه (۱۴۲)🔹 🔷وعده گاه بزرگ در این آیه، به یکى دیگر از صحنه هاى ز
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیه(۱۴۲)🔹 ۴ ـ یک میقات یا چند میقات چهارمین سؤالى که در اینجا پیش مى آید این است که: آیا موسى(علیه السلام) تنها یک اربعین به میقات رفت و در همین اربعین بود که احکام تورات و شریعت آسمانى خود را از طریق وحى دریافت داشت؟ و نیز در همین اربعین بود که جمعى از بزرگان بنى اسرائیل را به عنوان نماینده همه قوم با خود برد، تا شاهد نزول احکام تورات باشند و نیز به آنها بفهماند که خداوند به هیچ وجه با چشم مشاهده نمى شود؟ و یا این که اربعین هاى متعددى بوده؟ در یکى تنها براى گرفتن احکام، و در دیگرى همراه بزرگان بنى اسرائیل و احتمالاً اربعین دیگرى براى مقاصدى غیر از اینها با خداوند میعاد داشته است (چنان که از سفر خروج تورات کنونى از باب ۱۹ تا ۲۴ نیز چنین استفاده مى شود). باز در اینجا در میان مفسران گفتگو است، ولى آنچه با توجه به آیه مورد بحث و آیات قبل و بعد آن، بیشتر به ذهن مى رسد، این است که: همه مربوط به یک واقعه است; زیرا گذشته از این که تعبیر آیه بعد: وَ لَمّا جاءَ مُوسى لِمیقاتِنا: هنگامى که موسى به میقات آمد کاملاً متناسب با وحدت این دو جریان است، آیه ۱۴۵ همین سوره به خوبى نشان مى دهد که جریان الواح تورات و دریافت احکام این شریعت نیز در همین سفر بوده است. تنها چیزى که ممکن است دلیل بر تعدد میعادهاى موسى(علیه السلام) با بنى اسرائیل گرفته شود، آیه ۱۵۵ همین سوره است (وَ اخْتارَ مُوسى قَوْمَهُ سَبْعینَ رَجُلاً لِمیقاتِنا...) که به خواست خدا به زودى ضمن بیان تفسیر آن، عدم منافاتش را روشن خواهیم ساخت. * * * ۵ ـ حدیث منزلت بسیارى از مفسران اهل تسنن و شیعه در ذیل آیه مورد بحث اشاره به حدیث معروف منزلت کرده اند، با این تفاوت که مفسران شیعه آن را به عنوان یکى از اسناد زنده خلافت بلا فصل على(علیه السلام) گرفته، ولى بعضى از مفسران اهل تسنن ضمن عدم قبول آن، تاخت و تاز بى رحمانه و تعصب آمیزى به شیعه دارند. براى روشن شدن این بحث، نخست لازم است اسناد و متن این حدیث را به طور فشرده بیاوریم، سپس درباره دلالت آن، و بعد در مورد حملاتى که آن دسته از مفسران به ما دارند، بحث و بررسى کنیم: الف ـ اسناد حدیث منزلت عده زیادى از صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره جریان جنگ تبوک چنین نقل کرده اند: أَنَّ رَسُولَ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) خَرَجَ إِلى تَبُوکَ وَ اسْتَخْلَفَ عَلِیّاً. فَقالَ: أَ تُخَلِّفُنِی فِی َ الصِّبْیان ِ و النِّساءِ. قالَ: أَ لا تَرْضى أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى إِلاّ أَنـَّهُ لیس نَبِیَّ بَعْدِی: پیامبر(صلى الله علیه وآله) به سوى تبوک حرکت کرد و على(علیه السلام) را به جاى خود قرار داد. على(علیه السلام)عرض کرد: آیا مرا در میان کودکان و زنان مى گذارى (و اجازه نمى دهى با تو به میدان جهاد بیایم)؟ پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: آیا راضى نیستى که نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى(علیه السلام) باشى جز این که پیامبرى بعد از من نخواهد بود . عبارت بالا در معتبرترین کتب حدیث اهل تسنن یعنى صحیح بخارى از سعد بن ابى وقاص نقل شده است. در صحیح مسلم که آن هم از کتب درجه اول آنان محسوب مى شود در باب فضائل الصحابه همین حدیث از سعد نقل شده که: پیامبر(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام)فرمود: أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى إِلاّ أَنـَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی: تو نسبت به من، به منزله هارون نسبت به موسى هستى جز این که بعد از من پیامبرى نیست . در این حدیث که صحیح مسلم نقل کرده مطلب به صورت کلى اعلام شده و اشاره به جنگ تبوک دیده نمى شود. و نیز در همان کتاب کمى پس از ذکر حدیث به گونه کلّى، گفتار پیغمبر(صلى الله علیه وآله)در جنگ تبوک را، همانند صحیح بخارى جداگانه آورده است. در سنن ابن ماجه نیز عین این مطلب آمده است. در سنن ترمذى مطلبى بر این اضافه دارد که: معاویه روزى به سعد گفت: چرا به ابوتراب (یعنى على(علیه السلام)) ناسزا نمى گوئى؟! گفت: من سه مطلب را به خاطر دارم که پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره على(علیه السلام) فرمود، هنگامى که به یاد این سه مطلب مى افتم، نمى توانم به او ناسزا بگویم. سپس یکى از این سه مطلب را جریان جنگ تبوک و جمله اى را که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در حق على(علیه السلام)فرمود، ذکر مى کند. در کتاب مسند احمد در حدود ده مورد اشاره به این حدیث شده است که: گاهى در آن از جنگ تبوک سخن به میان آمده. و گاهى بدون ذکر جنگ تبوک این جمله به طور کلّى بیان گردیده است.(۹) در یکى از این موارد نقل مى کند که: ابن عباس نشسته بود جمعى نزد او آمده به او گفتند: یا به همراه ما بیا و یا این عده اى که در مجلس نشسته اند از مجلس بروند (ما با تو سخنى داریم).. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه(۳۲)بخش اول🔹 🔺در زمانى هستيم که ارزشها دگرگون شده! امام (عليه السلام) در
🔹ترجمه و شرح خطبه (۳۲) بخش اول🔹 🔺دگرگون شدن ارزشها 🔹قابل توجه اين که امام (عليه السلام) جمله هاى اخير را به صورت متکلّم مع الغير مى فرمايد و به خود و همه جمعيت نسبت مى دهد، با اين که به يقين وجود پاک و آگاه و باتقوايى مانند او از اين امور بر کنار است. اين تعبير ممکن است به خاطر آن باشد که حسّ لجاجت آنها تحريک نشود و خود را در اين امور سهيم بدانند. * نکته ها: 1 ـ فاسد شدن زمان چه مفهومى دارد؟ همان گونه که در بالا اشاره شد، زمان به معناى «اندازه گيرى گردش خورشيد و ماه» (يا حرکت کره زمين به دور خود و به دور خورشيد، چيزى نيست که به خودى خود صلاح و فسادى داشته باشد. همه زمان ها ذاتاً شبيه هم هستند، بلکه اين اشخاص هستند که به زمان ها رنگ مى دهند و اين حوادث گوناگون است که زمان را زشت و زيبا و زندگى در آن را تلخ يا شيرين مى کند. بنابراين، هر کجا گفته شود که «زمان ما، فاسد شده» به معناى اين است که مردم زمان ما فاسد شده اند. اين مطلب، در مورد مکان هم صادق است. مثلا گفته مى شود که «فلان شهر، يا فلان کشور، فاسد شده است» به اهل آنجا اشاره دارد. بسيارى از مردم، از تعبيرات بالا سوء استفاده مى کنند و فساد زمان يا مکان را عذر و بهانه اى براى آلودگى خود قرار مى دهند. وقتى گفته شود که چرا چنين آلودگى هايى در تو و خانواده ات پيدا شده؟ مى گويد: «چه کنم؟ زمانه فاسد شده; شهر و ديار ما فاسد شده»! در حالى که فسادش از ناحيه خود او و افرادى همانند او است. اين مطلب، در اشعارى که به عبدالمطلب جدّ پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) نسبت داده شده است، به طرز جالبى منعکس است مى فرمايد: وَ يُعيبُ النّاسُ کُلّهُم زَماناً * وَ ما لِزَمانِنا عيَبٌ سِوانا نُعيبُ زَمانَنا وَ الْعِيبُ فينا * وَلَو نَطَقَ الزَّمانُ بِنا هَجانا وَ إنَّ الذَّئبَ يَتْرُکُ لَحْمَ ذِئب * وَ يَأکُلُ بَعْضُنا بَعْضاً عَياناً(3) هر يک از مردم بر زمانى عيب مى گيرند، در حالى که زمان ما عيبى جز ما ندارد. ما بر زمان خود عيب مى گيريم، در حالى که عيب در خود ما است و اگر زمان زبان بگشايد، ما را مسخره خواهد کرد. (شاهد اين سخن اين که) گرگ گوشت همنوع خود را نمى خورد، ولى ما آشکارا گوشت يکديگر را مى خوريم. بديهى است که فساد زمان هرگز برطرف نمى شود، مگر مردم زمان عوض شوند. و لطف الهى نيز شامل حال آنها نمى شود، مگر آنها دگرگون گردند: (اِنَّ اللهَ لايُغَيِّرُ ما بِقُوم حَتّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ).(4) و به اين ترتيب، مقصّر اصلى در هر حال انسانها هستند. 2 ـ تأثير دگرگون شدن نظام ارزشى جامعه: مسأله مهمّى که در سرنوشت جامعه هاى بشرى تأثير قطعى دارد و بسيارى از آن غافلند، مسأله نظام ارزش گذارى در جامعه است. توضيح اين که مسير حرکت هر جامعه، به سوى ارزشهايى است که در آن جامعه به عنوان ارزش والا شناخته شده است، حال اگر ضدّ ارزش ها به دلايلى جاى ارزشها را بگيرند، حرکت عمومى جامعه به سوى ضدّ ارزشها طبيعى خواهد بود. اين که مى گوييم «حرکت عمومى»، منظور حرکت غالب افراد جامعه است که مانند برگهايى بر صفحه اين رودخانه عظيم همسو و همراه آن در حرکتند، وگرنه هميشه در هر جامعه اى افراد مؤمن و قدرتمند از نظر روح و تفکّر بوده و هستند که در برابر جريانهاى فاسد مقاومت کرده و گاه حتّى مسير آن را تغيير مى دهند. بنابر آنچه گفته شد، اگر ارزش والا در جامعه اى پول و ثروت باشد، طبيعى است که بسيارى از افراد به آن سو حرکت کنند و بدون محاسبه حلال و حرام آن را به چنگ آورند. اصولا انسان طالب شخصيت است و براى تحصيل آن تلاش و کوشش مى کند، حال هرگاه نظام ارزشى جامعه شخصيتِ کاذب و دروغينى را به او تحميل کرد به دنبال همان مى رود. غالب جوانان، جوياى نامند و قهرمانان را دوست دارند. اگر قهرمانان جامعه فى المثل، هنرپيشه ها و ورزشکاران باشند، جاى تعجب نيست که جوانان در همه چيز، حتّى لباس و قيافه و طرز راه رفتن، از آنها تقليد کنند و اگر عالمان و دانشمندان از همه محترمتر باشند، سيل جمعيّت به سوى علم و دانش حرکت مى کنند. داستان مشهورى از عالم بزرگوار، شيخ بهايى، نقل شده که بنا بود در برابر خدمات بزرگ علمى و عمرانى، از طرف شاه عباس صفوی، جوايزى در خور شأن او داده شود و او جايزه خود را به اين مصالحه کرد که بر مَرکَبِ مخصوص شاه بنشيند و شاه در رکاب او پياده حرکت کند و چند کوچه و خيابان را در مقابل چشمان مردم طى کنند. در حقيقت او مى خواست به مردم ثابت کند که نظام ارزشى بر محور علم و دانش مى گردد. مى گويند که با اين حرکت، رجوع جوانان و دانش طلبان به مدارس، بسيار بيش از قبل شد. نظام ارزشى جامعه جاهلىِ قبل از اسلام ـ که به مصداق «بِأَرض عالِمُها مُلْجَمٌ وَ جاهِلُها مُکْرَمٌ»; در سرزمينى مى زيستند که دانشمندش، به اجبار لب فروبسته بود و جاهلش گرامى و حاکم بر جامعه بود⬇️
↩️قهرمانانى مانند ابوسفيان ها و ابوجهل ها پرورش مى داد، امّا هنگامى که محور ارزشها به حکم اسلام و قرآن تقوا شد و شعار «إِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللهِ أَتْقاکُمْ»; همه جا را فرا گرفت آن قهرمانان کاذب مانند يخ در تابستان آب شدند و جاى خود را به ابوذرها دادند. متأسّفانه بر اثر کارهاى غلطى که در عصر خلفا انجام گرفت، اين نظام ارزشى پاکِ اسلامى، رنگ باخت و ارزشهاى جاهلى، از نو مطرح شد. و عمروعاص ها و ابوموسى اشعرى ها به جاى مالک اشترها و ابوذرها و عمار ياسرها نشستند و اين همان است که امام (عليه السلام) را به شدّت آزار مى داد. گوشه اى از درد دل حضرت همانا اين است که نيکوکاران، بدکار شمرده مى شدند و ظالمان ستمگر، قهرمان ميدان بودند و هر روز بر ظلم خود مى افزودند. هدف امام (عليه السلام) از تمام خطبه هاى نهج البلاغه تلاش مستمر براى برگرداندن نظام ارزشى عصر پيامبر است، هر چند شهادت، ميان او و رسيدن به اين مقصد حائل شد. @Nahjolbalaghe2
دعای روز بیست وچهارم ماه مبارک رمضان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
b21.mp3
5.67M
📖 انس با قرآن :سوره بقره آیه ۱۲ 🔹 جلسه بیستم 🤔 چطور میشه که بعضی‌ها فکر میکنن از خدا و پیامبرش بیشتر میفهمن!!!!؟ 📌 برای رسیدن به جواب سوالات کلیپ بالا رو حتما ببینید 🎈 💌 @Nahjolbalaghe2
روز بیست و چهارم.mp3
1.74M
🎥 شرح دعای روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان 🔰 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند 🌺🍃 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیه(۱۴۲)🔹 ۴ ـ یک میقات یا چند میقات چهارمین سؤالى که در اینجا پ
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیه(۱۴۲)🔹 ابن عباس گفت: من با شما مى آیم، تا آنجا که مى گوید: ابن عباس داستان جنگ تبوک و گفتار پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نقل کرد و در آخر آن اضافه نمود: که آن حضرت فرمود: إِنَّهُ لایَنْبَغِی أَنْ أَذْهَبَ إِلاّ وَ أَنْتَ خَلِیفَتِی: شایسته نیست که من بروم مگر این که تو جانشین من باشى .در کتاب خصائص نسائى نیز عین این حدیث آمده است.همچنین در کتاب مستدرک حاکم و تاریخ الخلفاء سیوطى و صواعق المحرقه ابن حجر و سیره ابن هشام و سیره حلبى و کتب بسیار دیگر. مى دانیم این کتب از کتاب هاى معروف و درجه اول اهل تسنن است. قابل توجه این که: حدیث فوق را تنها سعد بن ابى وقاص از پیامبر(صلى الله علیه وآله)نقل نکرده است، بلکه عده اى از صحابه که تعداد آنها بیش از بیست نفر است آن را نقل کرده اند: از جملهجابر بن عب داللّه ، ابو سعید خدرى ، اسماء بنت عمیس ، ابن عباس ، ام سلمه ،عبداللّه بن مسعود ، انس بن مالک ، زید بن ارقم و ابو ایوب و جالب تر این که: معاویه و عمر بن خطاب نیز این حدیث را از پیامبر(صلى الله علیه وآله)نقل کرده اند. محب الدین طبرى در ذخائر العقبى نقل مى کند: مردى نزد معاویه آمد و سؤالى از او کرد. معاویه در پاسخ گفت: این مسأله را از على(علیه السلام) بپرس او بهتر مى داند. مرد گفت: اى امیر مؤمنان (منظورش معاویه بود) جواب تو در این باره از جواب على(علیه السلام) نزد من خوش تر است. معاویه گفت: سخن بدى گفتى، سپس گفت: پیامبر(صلى الله علیه وآله) در حق على(علیه السلام)این جمله را فرمود: أَنْتَ مِنِّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى إِلاّ أَنـَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی . سپس افزود: هنگامى که عُمَر مطلبى برایش مشکل مى شد از على(علیه السلام)مىپرسید.ابوبکر بغدادى در تاریخ بغداد از عمر بن خطاب چنین نقل مى کند: مردى را دید که به على(علیه السلام) ناسزا مى گوید. عمر گفت: من گمان مى کنم مرد منافقى باشى! براى این که:ازپیامبر(صلى الله علیه وآله)شنیدم مى فرمود: إِنَّما عَلِیٌّ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى إِلاّ أَنـَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی . ب ـ حدیث منزلت در هفت مورد نکته دیگر این که: بر خلاف آنچه بعضى تصور مى کنند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) این سخن را تنها در جنگ تبوک نفرموده، بلکه در چندین مورد دیگر نیز این جملهاز او شنیده شده است، از جمله: ۱ ـ در یوم المؤاخاة اول یعنى در نخستین مرتبه که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مکّه میان یارانش پیمان برادرى بست، على (علیه السلام)را در این پیمان براى خودش انتخاب نمود و فرمود: أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى إِلاّ أَنـَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی . ۲ ـ در یوم المؤاخاة ثانیه یعنى روز دیگرى که در مدینه میان مهاجر و انصار پیمان برادرى برقرار ساخت باز در اینجا على(علیه السلام) را به عنوان برادرى خود انتخاب نمود و این جمله را به او فرمود: أَنْتَ مِنِّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى غَیْرَ أَنـَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی وَ أَنْتَ أَخِی وَ وارِثِی .) ۳ ـ ام سلیم که از زنان با شخصیت و از دعوت کنندگان به سوى اسلام بود و پدر و برادرش در میدان جهاد در خدمت پیغمبر(صلى الله علیه وآله)شربت شهادت نوشیدند، و به خاطر این که: شوهرش، دعوت اسلام را نپذیرفت از او جدا شد. گهگاه پیامبر(صلى الله علیه وآله)براى دیدنش به خانه او مى آمد (و او را تسلّى مى داد) روزى به او فرمود: اى ام سلیم إِنَّ عَلِیّاً لَحْمُهُ مِنْ لَحْمِی وَ دَمُهُ مِنْ دَمِی وَ هُوَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى: على گوشتش از گوشت من و خونش از خون من و او نسبت به من همانند هارون است نسبت به موسى .۴ ـ ابن عباس مى گوید: روزى عمر بن خطاب گفت: نام على را به بدى نبرید; زیرا من از پیامبر(صلى الله علیه وآله) سه جمله درباره او شنیدم که اگر یکى از آنها را من داشتم از آنچه آفتاب بر آن مى تابد نزد من محبوب تر بود. من و ابوبکر و ابوعبیده و جمعى از اصحابپیامبر(صلى الله علیه وآله) نزد او بودیم وپیامبر(صلى الله علیه وآله)بر على(علیه السلام)تکیه کرده بود، دست بر شانه او زد، سپس فرمود: أَنْتَ یا عَلِیُّ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ إِیماناً و أَوَّلُهُمْ إِسْلاماً ثُمَّ قالَ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى: اى على! تو نخستین مردى هستى که به خدا ایمان آوردى و نخستین کسى هستى که اسلام را پذیرفتى، تو نسبت به من همانند هارون به موسى هستى .۵ ـ نسائى در کتاب خصائص نقل مى کند: على(علیه السلام) و جعفر و زید درباره سرپرستى فرزند حمزه با هم گفتگو داشتند و هر کدام مى خواست، این خدمت به او سپرده شود، در این موقع پیامبر(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام) فرمود: أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ... .(۲۳)« @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت(۱۸۴)🔹 ✅هيچ گاه در شناخت حق شك نكردم! امام(عليه السلام) در اين گفتار نو
🔹ترجمه و شرح حکمت(۱۸۵)🔹 ✅آنچه مى گويم حق است: امام(علیه السلام) براى رفع ابهام از پیشگویى هایى که درباره آینده دارد این جمله پرمعنا را بیان کرده مى فرماید: «هرگز دروغ نگفته ام و هیچ گاه دروغ به من گفته نشده است (اشاره به این که آنچه پیامبر به من فرموده است راست و درست بوده است) و هرگز گمراه نبوده ام و کسى نیز به وسیله من گمراه نشده است»; (مَا کَذَبْتُ وَلاَ کُذِّبْتُ(1)، وَ لاَ ضَلَلْتُ وَ لاَ ضُلَّ بِی). همان گونه که در سند این گفتار حکیمانه اشاره شد، امام(علیه السلام) این جمله را در حوادث مختلف بیان کرده است از جمله در داستان «ذوالثدیة مخدج» است او کسى بود که چون پیامبر(صلى الله علیه وآله) مشغول تقسیم غنایم جنگى بود آمد و با عصبانیت گفت: عدالت را رعایت نکردى. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: واى بر تو اگر من به عدالت رفتار نکنم چه کسى به عدالت رفتار خواهد کرد؟ به دنبال این رخداد آیه 58 سوره توبه نازل شد: «(وَمِنْهُمْ مَّنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَّمْ یُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ یَسْخَطُونَ); و در میان آنها کسانى هستند که در (تقسیم) غنایم به تو خرده مى گیرند اگر سهمى از آن (غنایم) به آنها داده شود راضى مى شوند و اگر چیزى به آنها داده نشود خشمگین مى شوند (هر چند حقى نداشته باشند)» در این ماجرا یکى از حاضران (عمر بن خطاب) از پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجازه خواست گردن او را بزند، ولى پیامبر(صلى الله علیه وآله) او را از این کار باز داشت و فرمود: او را رها کن او در آینده پیروانى پیدا خواهد کرد که از دین خدا خارج مى شوند، همان گونه که تیر از کمان رها مى شود. آنها گروهى خواهند بود که (به ظاهر) نماز و روزه خود را در برابر نماز و روزه آنان ناچیز خواهید شمرد. قرآن (بسیار) مى خوانند ولى از شانه و گلوگاهشان فراتر نمى رود. امیرمؤمنان به پیروان خود پیش از جنگ نهروان خبر داده بود که آن مرد در میان خوارج است و کشته خواهد شد; ولى بعد از جنگ جسد او را پیدا نکردند. امام(علیه السلام) فرمود: نه من دروغ گفته ام و نه آن کسى که به من خبر داده به من دروغ گفته است ناگهان مردى آمد عرض کرد: اى امیرمؤمنان جنازه او را یافتیم. امام(علیه السلام) به سجده افتاد و خدا را شکر گفت.(2) از این جمله (علاوه بر احادیث فراوان دیگر) به خوبى استفاده مى شود که رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) اخبار غیبى فراوانى مربوط به حوادث آینده به امیرمؤمنان على(علیه السلام) داده بود و امام(علیه السلام) نیز با اعتماد و یقینى که به اخبار پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) داشت، آنها را در حوادث مختلف بازگو مى کرد و هر گاه کسى در آن تردید مى نمود مى فرمود: «نه من دروغ مى گویم و نه آن کسى که به من خبر داده دروغ گفته است» و این حوادث عیناً رخ مى داد و گاه که یکى از یاران آن حضرت سؤال کرد که اى امیرمؤمنان شما داراى علم غیب هستید امام خندید و در جواب براى اسکات او فرمود: «لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْب، وَ إنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم; این علم غیب نیست علمى است که از صاحب علمى (پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)) آموخته ام».(3) براى توضیح بیشتر و پاره اى از مسائل مربوط به علم غیب به شرحى که در ذیل خطبه 128 در جلد پنجم از همین کتاب داده ایم مراجعه فرمایید تا تفسیر آیات مربوط به علم غیب روشن گردد.(4) * پی نوشت: (1). در این که آیا کُذبت از باب تفعیل است (با تشدید) یا ثلاثى مجرد (بدون تشدید) نسخ نهج البلاغه کاملا مختلف است. بعضى شاید تصور کنند کُذبت (بدون تشدید) صحیح نیست، زیرا ثلاثى مجرد آن فعل لازم است در حالى که در کتب لغت تصریح شده که ثلاثى مجرد آن نیز متعدى مى شود و گاه متعدى به دو مفعول. در کتاب (المعجم الوسیط) مى خوانیم: کَذَبَ فلانا (به او خبر دروغ داد که متعدى به یک مفعول شده است) و کَذَبَ فلانا الحدیثَ (به فلان کس خبر دروغ داد که در اینجا متعدى به دو مفعول شده است) و هر دو تعبیر صحیح به نظر مى رسد خواه از باب تفعیل باشد یا ثلاثى مجرد. (2). شرح بیشتر را در این باره در جلد هفتم همین کتاب ص 490 و مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 149 جستوجو کنید. (3). نهج البلاغه، خطبه 128. (4). سند گفتار حکیمانه: در کتاب مصادر درباره این کلام نورانى مى نویسد: این سخن در موارد بسیارى از آن حضرت نقل شده که در تواریخ آمده است از جمله به گفته «ابومخنف» مورخ معروف، روز جنگ جمل در برابر بعضى از اصحاب جمل و روز جنگ صفین بنا به نقل نصر بن مزاحم در ضمن خطبه اى آن را بیان کرد و روز جنگ نهروان هنگامى آن را در برابر بعضى اصحابش فرمود که عرض کردند خوارج از پل نهروان عبور کرده (و فرار نمودند) امام(علیه السلام) فرمود: هرگز آنها عبور نکرده اند و در همین منطقه بدن هاى بى جانشان بر زمین خواهد افتاد سپس فرمود: «ما کَذَبت و لا کُذِّبت» @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای روز بیست‌و‌پنجم ماه مبارک رمضان📿
شرح دعای روز بیست و پنجم .mp3
2.09M
شرح دعای روز بیستم و پنجم ماه مبارک رمضان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ترجمه قرآن ۲۲.mp3
5.74M
📖 انس با قرآن :سوره بقره آیه ۱۳ 🔹 جلسه بیست و یکم 🤔 چرا منافقین قبول نمی کنن ایمان بیارن؟!! میدونید چی باعث میشه روی زمین فساد بشه؟ 📌 برای رسیدن به جواب سوالات کلیپ بالا رو حتما ببینید 🎈 💌 @Nahjolbalaghe2