eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَن يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ ۗ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ ۖ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ و (نیز به خاطر بیاور) هنگامى را که پروردگارت اعلام کرد: تا روز قیامت، کسى را بر آنها مسلّط خواهد ساخت که همواره آنها را در عذاب سختى قرار دهد. زیرا پروردگارت مجازاتش سریع، و (در عین حال، نسبت به توبه کنندگان) آمرزنده و مهربان است. (اعراف/۲۶۷) *** وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَمًا ۖ مِّنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَٰلِكَ ۖ وَبَلَوْنَاهُم بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ و آنها را در زمین بصورت گروههایى، پراکنده ساختیم. گروهى از آنها صالح، و گروهى ناصالحند. و آنها را با نیکى ها و بدى ها آزمودیم، شاید بازگردند. (اعراف/۱۶۸) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۶۳الی۱۶۶)🔹 ↩️از مجموع این دو، چنین استفاده مى شود: هر دو گ
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۶۷و۱۶۸)🔹 این آیات در حقیقت اشاره به قسمتى از کیفرهاى دنیوى آن جمع از یهود است که در برابر فرمان هاى الهى قد علم کرده، و حق و عدالت و درستى را زیر پا گذاردند. نخست مى فرماید: به خاطر بیاور زمانى که پروردگار تو اعلام داشت که بر این جمعیت گنهکار، عده اى را مسلط مى کند، که به طور مداوم تا دامنه قیامت آنها را در ناراحتى و عذاب قرار دهند (وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبْعَثَنَّ عَلَیْهِمْ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ یَسُومُهُمْ سُوءَالْعَذابِ). تَأَذَّنَ و أَذَّنَ هر دو به معنى اعلام کردن است، و به معنى سوگند یاد کردن نیز آمده است، در این صورت معنى آیه چنین مى شود: خداوند سوگند یاد کرده است که تا دامنه قیامت چنین اشخاصى در ناراحتى و عذاب باشند. از این آیه استفاده مى شود که: این گروه سرکش، هرگز روى آرامش کامل نخواهند دید، هر چند براى خود حکومت و دولتى تأسیس کنند، باز تحت فشار و ناراحتى مداوم خواهند بود، مگر این که: به راستى، روش خود را تغییر دهند، و دست از ظلم و فساد بکشند. و در پایان آیه اضافه مى کند: پروردگار تو هم مجازاتش براى مستحقان، سریع است، و هم نسبت به خطاکاران توبه کار، آمرزنده و مهربان (إِنَّ رَبَّکَ لَسَریعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحیمٌ). این جمله نشان مى دهد: خداوند راه بازگشت را به روى آنان باز گذارده، تا کسى گمان نبرد که سرنوشت اجبارى توأم با بدبختى و کیفر و مجازات براى آنها تعیین شده است. * * * در آیه بعد، به پراکندگى یهود در جهان اشاره کرده مى فرماید: ما آنها را در زمین متفرق ساختیم و به گروه هاى مختلفى تقسیم شدند که بعضى از آنها صالح بودند، به همین دلیل هنگامى که فرمان حق و دعوت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را شنیدند، ایمان آوردند، و جمعى دیگر چنین نبودند و حق را پشت سر انداختند و براى تأمین زندگى مادى خود از هیچ کارى فروگذار نکردند (وَ قَطَّعْناهُمْ فِی الأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِکَ). باز در این آیه، این حقیقت تجلّى مى کند که: اسلام هیچ گونه خصومتى با نژاد یهود ندارد و به عنوان پیروان یک مکتب و یا وابستگان به یک نژاد، آنها را محکوم نمى نماید، بلکه مقیاس و معیار سنجش را اعمال آنها قرار مى دهد. سپس اضافه مى کند: ما آنها را با وسائل گوناگون، نیکى ها و بدى ها آزمودیم شاید بازگردند (وَبَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّیِّئاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ). گاهى آنها را تشویق کردیم و در رفاه و نعمت قرار دادیم، تا حسّ شکرگزارى در آنها برانگیخته شود و به سوى حق باز آیند. و گاهى به عکس، آنها را در شدائد، سختى ها و مصائب فرو بردیم، تا از مرکب غرور، خودپرستى و تکبر فرود آیند و به ناتوانى خویش پى برند، شاید بیدار شوند و به سوى خدا بازگردند، و هدف در هر دو حال، تربیت، هدایت و بازگشت به سوى حق بوده است. بنابراین حسنات هر گونه نعمت و رفاه و آسایشى را شامل مى شود همان طور که سیئات هر گونه ناراحتى و شدت را فرا مى گیرد، و محدود ساختن مفهوم این دو، در دایره معینى هیچ گونه دلیل ندارد.» @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح خطبه(۳۲)بخش چهارم🔹 از کسانى که پيش از شما بودند پند گيريد! در اين بخش از خطبه ـ که آخر
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه (۳۲)بخش چهارم🔹 ↩️طلا کجا و خاک کجا؟ آب گوارا و شيرين کجا و آب شور و تلخ کجا؟ دليل بر اين مطلب، سخن عمروبن بحر جاحظ است که ماهر در ادب و نقّاد بصير سخن مى باشد. او اين خطبه را در کتاب البيان و التبيين آورده و گفته است که آن را به معاويه نسبت داده اند و آن گاه خود او در اين باره سخن رانده و گفته، که اين خطبه به سخن امام (عليه السلام) و به روش او در تقسيم مردم شبيه تر است، و او است که به بيان حال مردم، از غلبه، ذلّت، تقيّه و ترس، واردتر است. او گفته: «تا کنون چه موقع ديده ايم که معاويه در يکى از سخنانش، مسير زهد پيش گيرد و راه و رسم بندگان خدا را انتخاب کند؟!» *** نکته: دنيا از ديدگاه اولياءالله: آنچه در خطبه بالا در باره گروه هاى پنجگانه اى که در عصر و زمان آن حضرت وجود داشتند (دنيادوستان وامانده، ظالمان خودکامه، دين به دنيا فروشان رياکار، زاهدان دروغين و مردان خدا) همان گونه که گفتيم، منحصر به عصر و زمان آن بزرگوار نبوده و نيست و در بسيارى از جوامع امروز و ديروز نيز همانند آنها يافت مى شود و هميشه مشکلات جوامع بشرى از همان چهار گروه نخستين بوده که در طول تاريخ، درد و رنج بسيار آفريدند و خونهاى بسيار ريختند و حقِّ مظلومان را پايمال کردند، فساد را گسترش دادند و طرفداران حق را تا آنجا که در توان داشتند منزوى ساختند. ولى دنيا هرگز به آنها وفا نکرد و به زودى طومار زندگى آنها پيچيده شد و همه چيز را رها کردند و رفتند و زندگانى آنها درس عبرتى براى بازماندگان شد. تعبيراتى که امام (عليه السلام) براى هر يک از گروه هاى پنجگانه و علائم و نشانه هاى آنها ذکر مى کند، بسيار دقيق و موشکافانه است و راهنماى خوبى براى شناخت هر يک از آنها است. از آنجا که سرچشمه جنايات و خلاف کارى هاى گروه هاى چهارگانه نخست، عشق و دلباختگى نسبت به دنيا است، حضرت در پايان خطبه با چند جمله مؤثّر، روح دنياپرستى را در دل ها مى کُشد. نخست دنيا را چنان بى ارزش قلمداد مى کند که حتّى آن را از تفاله هاى گنديده برگ هاى سلم ـ که به هنگام دباغى پوست حيوانات به کار مى رود ـ بى ارزشتر مى شمرد، سپس به ناپايدارى دنيا و سرعت تحوّل آن اشاره کرده، تاريخ پيشينيان و ويرانه هاى بازمانده از آنان را به عنوان يک سند روشن ارائه مى فرمايد، و سرانجام از بىوفايى دنيا سخن مى گويد تا دلدادگانش با خبر شوند که در آنجا خبرى نيست. در حديثى از پيغمبر اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) که از کنار لاشه حيوان گنديده اى که در يک طرف جاده افتاده بود گذشت و اشاره اى به آن کرد و فرمود: «اَتَرَونَ هذِهِ هُنْيَةٌ عَلى أَهْلِها؟ فَوَاللهِ! الدُّنْيا أَهْوَنُ عَلَى اللهِ مِنْ هذِهِ عَلى أَهْلِها; آيا مى بينيد که اين لاشه چقدر نزد صاحبانش بى ارزش است؟ به خدا سوگند! که دنيا نزد خداوند از بى ارزشى اين نزد دنياگرايان بى ارزش تر است». حضرت، سپس در ادامه اين حديث به چند نکته مهم اشاره فرمود و چنين گفت: «اَلدُّنيا دارُ مَنْ لا دارَ لَهُ وَ مالُ مَنْ لا مالَ لَهُ وَ لَها يَجْمَعُ مَنْ لاعَقْلَ لَهُ وَ شَهَواتَها يَطْلُبُ مَنْ لا فَهْمَ لَهُ وَ عَلَيْها يُعادِى مَنْ لاعِلْمَ لَهُ وَ عَلَيْها يَحْسُدُ مَنْ لا فِقْهَ لَهُ وَ لَها يَسْعى مَنْ لا يَقينَ لَهُ; دنيا خانه کسى است که (در واقع) خانه اى ندارد و مال کسى است که مالى ندارد. تنها کسانى که عقل ندارند، به جمع آورى دنيا مى پردازند و آنها که شعورى ندارند، به شهوترانى در آن رو مى آورند و تنها کسانى که آگاهى ندارند به خاطر دنيا به ستيز برمى خيزند و فقط کسانى که فهم ندارند به خاطر آن به ديگران حسد مىورزند و کسانى که ايمان و يقين کافى ندارند، پيوسته براى آن تلاش مى کنند». در حديث ديگرى آمده است که حضرت مسيح در حال مکاشفه دنيا را به صورت پيرزن بى دندانى ديد که بر او از هر گونه زينتى وجود داشت، پرسيد: «تاکنون چند همسر اختيار کرده اى؟» گفت: «از شماره خارج است.» حضرت مسيح پرسيد: همه آنها مردند يا تو را طلاق دادند؟ گفت: «نه; همه را کشتم». حضرت عيسى فرمود: «بدا به حال همسران باقيمانده ات! چگونه از همسران پيشين تو درس عبرت نمى گيرند!» @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍امیرالمؤمنین علی عليه السلام: بر تلخىِ حق، شكيبا باش و زنهار از اين كه به شيرينى باطل، فريب خورى! 📚غررالحکم؛ ح ۲۴۷۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند 🌺🍃 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ ۞فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَٰذَا الْأَدْنَىٰ وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا وَإِن يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِّثْلُهُ يَأْخُذُوهُ ۚ أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِم مِّيثَاقُ الْكِتَابِ أَن لَّا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَدَرَسُوا مَا فِيهِ ۗ وَالدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ ۗ أَفَلَا تَعْقِلُونَ پس از آنها، فرزندانى (ناصالح) جاى آنها را گرفتند که وارث کتاب (تورات) شدند. (امّا با این حال،) متاع زودگذر این دنیاى پست را گرفته، (براطاعت فرمان خدا ترجیح مى دهند) و مى گویند: «(اگر ما گنهکاریم توبه مى کنیم) و بزودى بخشیده خواهیم شد.»امّا اگر متاع دیگرى همانند آن به دستشان بیفتد، آن را(نیز) مى گیرند، آیا در کتاب آسمانى از آنها پیمان گرفته نشده که بر خدا (دروغ نبندند، و) جز حق نگویند، و آنها آنچه را در آن (کتاب آسمانى) است آموخته اند؟! و سراى آخرت براى پرهیزگاران بهتر است، آیا نمى اندیشید؟! (اعراف/در ۱۶۹) *** ۞وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ و آنها که به کتاب (خدا) تمسّک جویند، و نماز را برپا دارند، (پاداش بزرگى خواهند داشت. زیرا) ما پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم کرد. (اعراف/۱۷۰) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۶۷و۱۶۸)🔹 این آیات در حقیقت اشاره به قسمتى از کیفرهاى دنیوى
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۶۹و۱۷۰)🔹 ⚖پاداش مصلحان ضایع نخواهد شد 🔹در آیات گذشته، سخن از نیاکان آنها بود، ولى در آیه فوق، بحث از فرزندان و اخلاف آنها به میان آمده است. نخست یادآور مى شود که بعد از آنان فرزندانى جانشینشان شدند که کتاب آسمانى یعنى تورات را از پیشینیان خود به ارث بردند، اما با این حال، فریفته متاع بى ارزش این جهان ماده شدند، حق و هدایت را با منافع مادى خویش معاوضه مى کردند (فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْکِتابَ یَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الأَدْنى). خَلْف (بر وزن حرف) ـ چنان که بعضى از مفسران گفته اند ـ غالباً به معنى فرزندان ناصالح است در حالى که خَلَف (بر وزن شرف) به معنى فرزند صالح مى آید.(۱) پس از آن، اضافه مى کند: هنگامى که آنها در کشمکش وجدان از یک سو، و منافع مادى از سوى دیگر قرار مى گیرند، دست به دامن امیدهاى کاذب زده، مى گویند (ما این منفعت نقد را مشروع یا نامشروع به چنگ مى آوریم خداوند، رحیم و مهربان است) به زودى مورد بخشش و غفران قرار خواهیم گرفت (وَ یَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنا). این جمله نشان مى دهد: آنها بعد از انجام چنین کارى یک نوع پشیمانى زودگذر و حالت توبه ظاهرى به خود مى گرفتند، ولى به طورى که قرآن مى فرماید: این ندامت و پشیمانى آنها به هیچ وجه ریشه دار نبوده است، به همین دلیل مى فرماید: اگر سود مادى دیگرى همانند آن به دستشان مى آمد، آن را مى گرفتند (وَ إِنْ یَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ یَأْخُذُوهُ). عَرَض (بر وزن غرض) به معنى موجود عارضى، کم دوام و ناپایدار است، و به متاع جهان ماده از این رو عَرَض گفته اند که: معمولاً ناپایدار است، روزى به سراغ انسان مى آید، آن چنان که حسابش از دست مى رود، و روزى آن چنان از دسترس انسان دور مى شود که در انتظار ذره اى از آن، آه مى کشد، به علاوه اصولاً همه نعمت هاى این جهان ناپایدار و فناپذیر است. در هر حال: این جمله به رشوه خوارى هاى جمعى از یهود، و تحریف آیات آسمانى به خاطر آن، و فراموش کردن احکام پروردگار به خاطر تضاد با منافع آنها اشاره مى کند. لذا به دنبال آن مى فرماید: آیا پیمان کتاب خدا از آنها گرفته نشده که بر خدا دروغ نبندند و احکام او را تحریف نکنند و جز حق چیزى نگویند ؟! (أَ لَمْ یُؤْخَذْعَلَیْهِمْ میثاقُ الْکِتابِ أَنْ لایَقُولُوا عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقَّ). سپس مى فرماید: اگر آنها از آیات الهى آگاهى نداشتند و دست به این اعمال خلاف مى زدند، ممکن بود براى خودشان عذرى بسازند، ولى اشکال کار این است که: آنها کراراً محتویات تورات را دیده و فهمیده بودند (وَ دَرَسُوا ما فیهِ). در عین حال آن را ضایع ساختند و فرمانش را پشت سر انداختند. دَرَسُوا از ماده دَرْس در لغت، به معنى تکرار چیزى است و از آنجا که به هنگام مطالعه و فرا گرفتن چیزى از استاد و معلم، مطالب تکرار مى گردد به آن، درس گفته شده است، و نیز اگر مى بینیم کهنگى و فرسودگى را درس و اندراس مى گویند به خاطر آن است که: باد و باران و حوادث دیگر پى درپى بر بناهاى کهنه، گذشته و آنها را فرسوده ساخته است.(۲) سرانجام، مى فرماید: اینها اشتباه مى کنند، و این اعمال و متاع ها سودى براى آنها نخواهد داشت، بلکه سراى دیگر براى پرهیزکاران بهتر است (وَ الدّارُ الآْخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ). آیا شما حقایقى به این روشنى را درک نمى کنید ؟ (أَ فَلا تَعْقِلُونَ). * * * در برابر گروه فوق، اشاره به گروه دیگر مى کند که: آنها نه تنها از هر گونه تحریف و کتمان آیات الهى بر کنار بودند، که به آن تمسک جسته و مو به مو آنها را اجرا کردند، قرآن این جمعیت را مصلحان جهان نام نهاده، اجر و پاداش مهمى براى آنها قائل شده و درباره آنها چنین مى فرماید: کسانى که تمسک به کتاب پروردگار جویند و نماز را برپا دارند، پاداش بزرگى خواهند داشت; زیرا ما پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم ساخت (وَ الَّذینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنّا لانُضیعُ أَجْرَالْمُصْلِحینَ). در این که: منظور از این کتاب، تورات است یا قرآن مجید ، مفسران دو گونه تفسیر دارند ولى با توجه به آیات گذشته، ظاهر این است که: اشاره به گروهى از بنى اسرائیل باشد که حساب خودشان را از افراد گمراه جدا ساختند. البته شک نیست که تمسک جستن به تورات، یا انجیل ـ با توجه به بشاراتى که در آنها راجع به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) آمده است ـ از ایمان به این پیامبر جدا نخواهد بود.« @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت (۱۹۱)🔹 چهره واقعى دنيا و سرانجام دنياپرستان: امام(عليه السلام) در اين
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت (۱۹۱)🔹 ↩️این حقیقت را قرآن مجید به صورت دیگرى بیان کرده، مى فرماید: «(وَالْعَصْرِ * إِنَّ الاِْنسَانَ لَفِى خُسْر); سوگند به عصر که انسان در زیان کارى است».( چه زیانى از این بالاتر که هر روز که مى گذرد بخشى از سرمایه گرانبهاى عمر او کاسته مى شود. آن گاه در پنجمین نکته که باز در ارتباط با نکات پیشین است مى فرماید: «بنابراین ما اعوان و یاران مرگیم و جانمان هدف (عوامل) مرگبار و با این حال چگونه مى توانیم امید بقا داشته باشیم»; (فَنَحْنُ أَعْوَانُ الْمَنُونِ وَأَنْفُسُنَا نَصْبُ الْحُتُوفِ فَمِنْ أَیْنَ نَرْجُو الْبَقَاءَ). «منون» از ریشه «منّ» به معناى قطع و نقصان گرفته شده و از آنجا که مرگ عمر انسان را قطع مى کند و مایه نقصان عدد انسان ها مى گردد به آن «منون» گفته شده است. تعبیر به «أعْوانُ الْمَنُون» (یاران و کمک کاران مرگ) از این نظر است که انسان با گذراندن عمر خود گویى به مرگ خویش کمک مى کند و تعبیر به «نَصْبُ الْحُتُوف» (حتُوف جمع «حَتف» به معناى مرگ) اشاره به این است که عوامل نابودى، بیمارى ها، سیل ها، زلزله ها، جنگ ها و حادثه هاى ناگوار هر کدام جان انسان را نشانه گرفته اند و سرانجام یکى از آنها تیر خود را به هدف مى زند و به زندگى انسان پایان مى دهد و به این دلیل امام(علیه السلام) مى فرماید: با وجود این عوامل مرگبار ما چگونه امید بقا داریم؟ هیچ کس از یک روز بعد از این و یا حتى یک ساعت بعد آگاه نیست که چه سرنوشتى دارد. آیا در زمره زندگان است، یا در کنار مردگان آرمیده; خواه پیر باشد یا جوان، سالم باشد یا بیمار. حضرت در ششمین و آخرین نکته در تکمیل بحث هاى گذشته مى فرماید: «این شب و روز هرگز ارزش چیزى را بالا نبرده جز این که به سرعت باز مى گردند و آنچه را بنا کرده ویران مى سازند و هرچه را جمع کرده پراکنده مى کنند»; (وَهَذَا اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ لَمْ یَرْفَعَا مِنْ شَیْء شَرَفاً إِلاَّ أَسْرَعَا الْکَرَّةَ فِی هَدْمِ مَا بَنَیَا وَتَفْرِیقِ مَا جَمَعَا). شب و روز در واقع واحدهاى زندگى انسان را تشکیل مى دهند که عمر انسان با گذشت آنها سپرى مى شود و نسبت حوادث به شب و روز (با آنکه آنها ظرف زمانند نه عامل حوادث) نوعى مجاز در نسبت است. شبیه آنچه در خطبه اى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده که مى فرماید: «وَقَدْ رَأیْتُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهارَ کَیْفَ یُبْلِیانِ کُلَّ جَدید وَیُقَرِّبانِ کُلَّ بَعید; شما مردم شب و روز را دیده اید که چگونه هرچیز نو و جدیدى را کهنه و هر دورى را نزدیک مى سازند». امیرمؤمنان(علیه السلام) با تعبیر دیگرى در خطبه 90 که در جلد سوم گذشت آن را بیان فرموده و به جاى شب و روز خورشید و ماه را عامل کهنه شدن نوها و دور شدن نزدیک ها مى شمرد. (وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دائِبانِ فی مَرْضاتِهِ یُبْلِیانِ کُلَّ جَدید وَیُقَرِّبانِ کُلَّ بَعید). در یک جمع بندى از مجموع این گفتار حکیمانه مى توان چنین گفت: از آنجا که «حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطیئَة» و علاقه به مادیات سرچشمه همه یا اغلب گناهان است، امام(علیه السلام) براى کاستن حب دنیا به ناپایدارى آن از تعبیرات بسیار پرمعنا در این کلام نورانى استفاده کرده است. نخست هدف بودن انسان را در برابر تیرهاى مرگ که سرانجام هر کسى است مطرح مى کند و سپس به خطراتى که در هر لحظه حیات انسان را تهدید مى کند ـ مانند گلوگیر شدن جرعه آب یا لقمه غذا ـ اشاره مى فرماید سپس به این نکته مهم توجه مى دهد که همیشه مواهب دنیا با محرومیت هایى همراه است و هرگز انسان نمى تواند تمام آنها را یکجا در اختیار بگیرد. آن گاه هشدار مى دهد که روزهاى عمر پى در پى در گذرند و هر روز، انسان گام تازه اى به سوى مرگ بر مى دارد و مهم اینجاست که از دست دادن سرمایه عمر در اختیار ما نیست; چه بخواهیم و چه نخواهیم پى در پى از ما گرفته مى شود. مجموع این سخن درس عبرتى است براى همگان تا زهد در دنیا را پیشه کنند و از حرص و آز و طمع و غرق شدن در لذات بپرهیزند و از این دنیا براى سعادت جاویدان خود در سراى آخرت بیندوزند.» @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۶۹و۱۷۰)🔹 ↩️تعبیر به یُمَسِّکُون که به معنى تمسک جستن است، نکته جالبى را در بر دارد; زیرا تمسک به معنى گرفتن و چسبیدن به چیزى براى حفظ و نگهدارى آن مى باشد، و این صورت حسّى آن است، و صورت معنوى آن این است که: انسان با کمال جدیت پایبند به عقیده و برنامه اى باشد و در حفظ و حراست آن بکوشد، تمسک به کتاب الهى این نیست که انسان صفحات قرآن و تورات و یا کتاب دیگرى را محکم در دست بگیرد، و در حفظ و حراست جلد و کاغذ آن بکوشد، بلکه تمسک واقعى آن است که اجازه ندهد کمترین مخالفتى با آن از هیچ سو انجام شود و در تحقق یافتن مفاهیم آن از جان و دل بکوشد. * * * نکته: اصلاح واقعى! آیات فوق، به خوبى نشان مى دهد: اصلاح واقعى در روى زمین بدون تمسک به کتب آسمانى و فرمان هاى الهى امکان پذیر نمى باشد، و این تعبیر بار دیگر این حقیقت را تأکید مى کند که: دین و مذهب تنها یک برنامه مربوط به جهان ماوراء طبیعت و یا سراى آخرت نیست. بلکه آئینى است در متن زندگى انسان ها، و در طریق حفظ منافع تمام افراد بشر، اجراى اصول عدالت و صلح و رفاه و آسایش و بالاخره هر مفهومى که در معنى وسیعِ اصلاح، جمع است. و این که: مى بینیم از میان فرمان هاى خدا مخصوصاً روى نماز تکیه شده است به خاطر آن است که: نماز واقعى پیوند انسان را با خدا چنان محکم مى کند که در برابر هر کار و هر برنامه او را حاضر و ناظر مى بیند و مراقب اعمال خویش، و این همان است که در آیات دیگر از آن تعبیر به تأثیر نماز در دعوت به امر به معروف و نهى از منکر شده است، و ارتباط این موضوع، با اصلاح جامعه انسانى روشن تر از آن است که نیاز به بیان داشته باشد. از آنچه گفته شد روشن مى شود که: این برنامه، ویژه قوم یهود نبوده است، بلکه اصلى است در زندگى امت ها و ملت ها. بنابراین آنان که با کتمان حقایق و تحریف آنها متاعى ناپایدار و منافعى زودگذر براى خود فراهم مى سازند و به هنگامى که نتایج شوم کار خود را مى بینند، حالت یک توبه دروغین به خود مى گیرند، توبه اى که در برابر لبخند یک منفعت مادى دیگر همچون برف در آفتاب تابستان آب مى شود، در حقیقت مخالفان اصلاح در جوامع انسانى هستند و منافع جمع را فداى منافع شخص خود مى کنند، خواه این کار از یک یهودى سر بزند یا یک مسیحى و یا یک مسلمان!» @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه (۵۱)🔹 ↩️البته بسيار مى شد که بخش مهمى از خراج ميان همه مسلمانانى که در
🔹ترجمه و شرح نامه(۵۱)🔹 ↩️در چهارمين نهى مى فرمايد: «کسى را براى گرفتن درهمى تازيانه نزنيد»; (وَلاَ تَضْرِبُنَّ أَحَداً سَوْطاً لِمَکَانِ دِرْهَم).به بيان ديگر به هنگام اخذ حق بيت المال هر گونه خشونتى ممنوع است و تجربه نشان داده که خشونت ها نتيجه منفى در اداى ديون دارد و به عکس محبّت و ملاطفت، درآمد بيت المال را فزون تر مى سازد.تعبير به «درهم» ممکن است اشاره به اموال کم باشد; يعنى در جزئيات به مردم سخت گيرى نکنيد. بعضى از شارحان احتمال داده اند که درهم در اينجا به معناى جنس مال است يعنى براى اخذ اموال مردم را در فشار قرار ندهيد.امام(عليه السلام) در پنجمين نهى مى فرمايد: «هرگز به مال احدى از مردم چه مسلمان باشد و چه غير مسلمانى که در پناه اسلام است، دست نزنيد (و آن را به تملک بيت المال در نياوريد) مگر اينکه اسب يا سلاحى باشد که براى تجاوز به مسلمانان به کار گرفته مى شود (در اين صورت مى توانيد آن وسايل را مصادره کنيد) زيرا براى مسلمان سزاوار نيست چنين وسايلى را در دست دشمنان اسلام باقى بگذارد تا سبب نيرومندى آنها بر ضد مسلمانان گردد»; (وَلاَ تَمَسُّنَّ مَالَ أَحَد مِنَ النَّاسِ، مُصَلّ وَلاَ مُعَاهَد، إِلاَّ أَنْ تَجِدُوا فَرَساً أَوْ سِلاَحاً يُعْدَى بِهِ عَلَى أَهْلِ الاِْسْلاَمِ، فَإِنَّهُ لاَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ أَنْ يَدَعَ ذَلِکَ فِي أَيْدِي أَعْدَاءِ الاِْسْلاَمِ، فَيَکُونَ شَوْکَةً عَلَيْهِ).اين جمله اشاره به منافقان و افراد نفوذى است که مرکب سوارى و سلاحى دارند و آن را در اختيار دشمنان اسلام قرار مى دهند در اين موارد مى توان اين وسايل را از آنان گرفت بى آنکه قيمت آنها پرداخته شود، چرا که پرداخت قيمت باز هم آنها را بر تجديد همان برنامه قوّت و قدرت مى دهد. در واقع اين دستور نوعى مصادره مشروع است که امام(عليه السلام) درباره افراد استثنايى اجازه داده است; ولى اموال ساير مسلمانان و غير مسلمانانى که اهل ذمه هستند بايد محترم شمرده شود.درست است که اين موضوع ارتباطى به مسأله خراج ندارد ولى در واقع يک وظيفه اضافى است که گاهى عاملان خراج با آن مواجه مى شوند و بايد انجام دهند.در فقه اسلامى در باب مکاسب محرّمه بحثى درباره حرمت کمک به ظالمان و نيز بحثى درباره عدم جواز فروش اسلحه به دشمنان اسلام آمده است که با دلايل عام و خاص از اين مسأله نهى شده و مفهوم اين آيات و روايات اين است که اگر سلاح يا مرکبى در دست کسى ببينيم که در آينده نزديک به دشمنان اسلام سپرده مى شود و بر ضد مسلمانان از آن کمک مى گيرند بايد جلوى آن را گرفت و اين همان چيزى است که امام(عليه السلام) در اين دستور بيان فرموده است و به بيان ديگر اين کار نوعى نهى از منکر عملى است.سرانجام در ششمين نهى مى فرمايد: «هرگز از نصيحت و اندرز به خويشتن (و به يکديگر) و از خوش رفتارى با سپاهيان و کمک به رعيّت و تقويت دين خدا خوددارى مکنيد»; (وَلاَ تَدَّخِرُوا أَنْفُسَکُمْ نَصِيحَةً، وَلاَ الْجُنْدَ حُسْنَ سِيرَة وَلاَ الرَّعِيَّةَ مَعُونَةً، وَلاَ دِينَ اللهِ قُوَّةً).در اينجا امام(عليه السلام) در يک جمله به صورت نهى آنها را به چهار امر دستور مى دهد. نصيحت و خيرخواهى به يکديگر، خوش رفتارى با سپاه اسلام، کوشش در راه کمک به رعايا و تلاش در طريق تقويت دين مبين اسلام. با توجّه به اينکه مخاطب در اين جمله کارگزاران خراجند روشن مى شود که آنها در مسير انجام مأموريت خود بايد مراقب تکاليف ديگرى که بر عهده دارند نيز باشند.بعضى از شارحان در جمله «لاَ تَدَّخِرُوا أَنْفُسَکُمْ نَصِيحَةً» انفس را به معناى خويشتن و بعضى به معناى يکديگر تفسير کرده اند و معناى دوم مناسب تر به نظر مى رسد.به يقين اگر کارگزاران خراج اين وظايف چهارگانه را انجام دهند يعنى هم يکديگر را به وظيفه شناسى توصيه کنند و هم برخورد آنها با لشکر اسلام و با رعايا خوب باشد و هم تمام نيّتشان بر تقويت دين خدا استوار گردد، جامعه اسلامى شاهد پيشرفت هاى مهمى خواهد بود.آن گاه امام(عليه السلام) در پايان اين نامه آخرين دستور خويش را به اين صورت بيان مى کند و مى فرمايد: «در راه خدا آنچه را بر شما واجب است انجام دهيد، زيرا خداوندِ سبحان، از ما و شما خواسته است با تمام توان شکر او را بجا بياوريم و آيين او را تا آنجا که در قدرت داريم يارى کنيم و هيچ قدرتى (براى انجام اين امور) جز به کمک خداوند بزرگ نيست»; (وَأَبْلُوا فِي سَبِيلِ اللهِ مَا اسْتَوْجَبَ عَلَيْکُمْ، فَإِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ قَدِ اصْطَنَعَ عِنْدَنَا وَعِنْدَکُمْ أَنْ نَشْکُرَهُ بِجُهْدِنَا، وَأَنْ نَنْصُرَهُ بِمَا بَلَغَتْ قُوَّتُنَا، وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ الْعَلِيِّالْعَظِيمِ).اشاره به اينکه براى موفقيّت در انجام همه اين دستورات تکيه بر خدا کنيد و از ذات پاکش يارى بطلبيد.تعبير به «فان الله»; (با فاء تفريع) اشاره به اين است که انجام اين امور همه نوعى شکر نعمت هاى خداست.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا