eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیه (۶)🔹 ↩️در حالى که، مختصر آشنائى به قرآن و احادیث اسلامى، براى پى
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیه(۷)🔹 ✅هدف آفرینش در این آیه، از سه نکته اساسى بحث شده است: نخست، از آفرینش جهان هستى و مخصوصاً آغاز آفرینش که نشانه قدرت پروردگار و دلیل عظمت او است، مى فرماید: او کسى است که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید (وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرْضَ فی سِتَّةِ أَیّام). نیاز به توضیح ندارد که، منظور از روز در اینجا روز معمولى بیست و چهار ساعته نیست; زیرا آن زمان که آسمان و زمین وجود نداشت، نه کره زمین بود و نه حرکت بیست و چهار ساعته اش به دور خود، بلکه منظور از آن ـ چنان که سابقاً هم گفته ایم ـ دوران است، خواه این دوران کوتاه باشد و خواه بسیار طولانى، حتى به مقدار ملیاردها سال، و چون در ذیل آیه ۵۴ سوره اعراف شرح کافى و جامع در این زمینه داده ایم، نیازى به تکرار نیست. و نیز، همان جا یادآور شدیم که، آفرینش جهان در شش دوران متوالى و پى در پى، با این که خدا قدرت داشت تمام عالم را در یک لحظه بیافریند، به خاطر آن است که این آفرینش تدریجى، که هر زمان چهره تازه، رنگ نو و شکل بدیعى پیدا مى کند، بهتر و بیشتر، قدرت و عظمت خدا را معرفى مى نماید. او مى خواست، قدرت خویش را در هزاران چهره بنماید، نه تنها در یک چهره، در هزاران لباس حکمتش را نشان دهد، نه تنها در یک لباس، تا شناخت ذات پاکش و همچنین شناخت قدرت و حکمتش آسان تر و روشن تر باشد، و دلائلى به تعداد ایام، سال ها و قرون و اعصارى که بر عالم گذشته است، براى معرفتش در اختیار ما باشد. آنگاه اضافه مى کند: و عرش (حکومت) او بر آب قرار داشت (وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ). براى فهم تفسیر این جمله، باید به مفهوم دو کلمه عَرْش و ماء آشنا شویم: عَرش در اصل به معنى سقف یا شیئى سقف دار است، و به تخت هاى بلند ـ همانند تخت هاى سلاطین گذشته ـ نیز عرش گفته مى شود، و همچنین داربست هائى که درخت هاى مو و مانند آن را روى آن قرار مى دهند. اما این کلمه بعداً به معنى قدرت نیز، به کار رفته است، همان گونه که واژه تخت در فارسى نیز به همین معنى استعمال مى شود: در عربى گفته مى شود: فُلانٌ إِسْتَوى عَلى عَرْشِهِ ـ أَوْ ـ ثُلَّ عَرْشُهُ: فلان کس بر تخت نشست یا تختش فرو ریخت کنایه از این که به قدرت رسید و یا قدرتش نابود شد، در فارسى نیز مى گوئیم: فلان کس را بر تخت نشاندند، و یا از تخت به پائین کشیدند. این نکته را نیز باید توجه داشت، که گاهى کلمه عرش به معنى مجموعه جهان هستى است، زیرا تخت قدرت خداوند، همه این جهان را فرا مى گیرد. و اما کلمه ماء معنى معمولى آن آب است، اما گاهى به هر شىء مایع ماء گفته مى شود، مانند فلزات مایع و امثال آن. با آنچه در تفسیر این دو کلمه گفتیم، چنین استفاده مى شود که: در آغاز، آفرینش جهان هستى به صورت مواد مذابى بود (یا گازهاى فوق العاده فشرده که شکل مواد مذاب و مایع را داشت). سپس، در این توده آب گونه حرکات شدید، و انفجارات عظیمى رخ داد، و قسمت هائى از سطح آن پى در پى به خارج پرتاب شد، این اتصال و به هم پیوستگى به انفصال و جدائى گرائید، و کواکب و سیارات و منظومه ها، یکى بعد از دیگرى تشکیل یافتند. بنابراین، جهان هستى و پایه تخت قدرت خدا، نخست بر این ماده عظیم آب گونه قرار داشت. این همان چیزى است که در آیه ۳٠ سوره انبیاء نیز به آن اشاره شده است: أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْء حَىٍّ: آیا آنها که خدا را انکار مى کنند با چشم علم و دانش این حقیقت را ندیدند، که آسمان ها و زمین، در آغاز به هم پیوسته بود، سپس ما آنها را از هم گشودیم و هر موجود زنده اى را از آب آفریدیم . در نخستین خطبه نهج البلاغه نیز اشارات روشنى به همین معنى شده است. دومین نکته اى که آیه فوق به آن اشاره مى کند، هدف آفرینش جهان هستى است، همان هدفى که قسمت عمده اش به گل سرسبد این جهان یعنى انسان باز مى گردد، انسانى که باید در مسیر تعلیم و تربیت قرار گیرد و راه تکامل را بپوید، و هر لحظه به خدا نزدیک تر شود، مى فرماید: این آفرینش با عظمت را به این خاطر قرار داد که شما را بیازماید، تا کدامین بهتر عمل مى کنید (لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً). لِیَبْلُوَکُم از ماده بلاء و ابتلاء به معنى آزمایش است، همان گونه که سابقاً هم اشاره کرده ایم، آزمایش هاى الهى براى کشف حال و پى بردن به وضع درونى و روحى و فکرى افراد نیست، بلکه به معنى پرورش دادن و تربیت نمودن است. جالب این که، این آیه ارزش هر انسانى را به حُسن عمل او مربوط مى داند، نه به کثرت و فزونى عمل او، و این نشان مى دهد که اسلام در همه جا روى کیفیت عمل تکیه مى کند، نه روى کثرت و کمیت عمل.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیه(۷)🔹 ✅هدف آفرینش در این آیه، از سه نکته اساسى بحث شده است: نخست
↩️در حدیثى در همین زمینه، از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده: لَیْسَ یَعْنِی أَکْثَرَ عَمَلاً وَ لکِنْ أَصْوَبُکُمْ عَمَلاً، وَ إِنَّمَا الإِصابَةُ خَشْیَةُ اللّهِ، وَ النِّیَّةُ الصّادِقَةُ، ثُمَّ قالَ الإِبْقاءُ عَلَى الْعَمَلِ حَتّى یَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ، وَ الْعَمَلُ الْخالِصُ، الَّذِی لاتُرِیدُ أَنْ یَحْمَدَکَ عَلَیْهِ أَحَدٌ إِلاَّ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: خداوند کثرت عمل را نمى خواهد بلکه درستى عمل را مى خواهد، و درستى عمل به آن است که با خدا ترسى و نیت پاک توأم باشد، سپس فرمود: نگهدارى عمل از آلودگى به ریا و نیات نادرست، مشکل تر از خود عمل است، و عمل خالص، عملى است که نخواهى هیچ کس جز خدا ترا به خاطر آن ستایش کند . سومین نکته اساسى که در این آیه به آن اشاره شده، مسأله معاد است که پیوند ناگسستنى با مسأله آفرینش جهان و بیان هدف خلقت دارد; زیرا آفرینش جهان هدفش تکامل انسان ها است، و تکامل انسان ها به خاطر آماده شدن براى زندگى در یک جهان وسیع تر و متکامل تر است، لذا مى گوید: اگر به آنها بگوئى شما بعد از مرگ برانگیخته مى شوید، کافران از روى تعجب مى گویند: این باور کردنى نیست، این حقیقت و واقعیت ندارد، بلکه این یک سحر آشکار است (وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّکُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَیَقُولَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاّ سِحْرٌ مُبینٌ). کلمه هذا اشاره به گفتار پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره معاد است، یعنى این ادعائى که تو درباره معاد دارى، سحر آشکارى مى باشد، بنابراین، کلمه سحر در اینجا به معنى سخن عارى از حقیقت و گفتار بى اساس و به تعبیر ساده، حقّه و کلک است; زیرا ساحران غالباً با کار خود چیزهائى را به ناظران نشان مى دهند، که واقعیت و حقیقتى در آن نیست، بنابراین کلمه سحر مى تواند به معنى هر چیز عارى از حقیقت به کار رود. اما این که، بعضى گفته اند: هذا اشاره به قرآن مجید است; زیرا قرآن نفوذ و جاذبه سحرانگیزى در شنوندگان داشت، صحیح به نظر نمى رسد; چرا که در آیه، سخن از معاد است نه از قرآن، هر چند جاذبه فوق العاده قرآن جاى انکار نیست. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه (۵۸)🔹 🔴ماجراى صفين در چند جمله: همان گونه که از عنوان نامه پيداست هدف اما
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه (۵۹)🔹 ⚖بايد به همه با يک چشم نگاه کنى: مخاطب در اين نامه «اسود بن قطبه» است. در اينکه او جزء صحابه پيامبر بوده يا تابعين و کسانى که پس از پيامبر آمده اند گفتوگوست. در مجموع، وى فرد شناخته شده اى در کتب رجال نيست; ولى از اينکه مقام والايى در عصر اميرمؤمنان على(عليه السلام) داشته معلوم مى شود مسلمان با شخصيتى بوده است. «حلوان»; (بر وزن سبحان) يکى از مناطق غربى ايران و نزديک به مرزهاى عراق بوده است و تعبير به «صاحب جند» (فرمانده لشکر) با توجّه به اينکه امام(عليه السلام) در نامه اش درباره والى سخن مى گويد نشان مى دهد که تنها مسئوليت فرماندهى منهاى فرماندارى را نداشته بلکه هم والى آن منطقه بوده و هم فرمانده لشکر. امام(عليه السلام) در بخش اوّل اين نامه چهار سفارش مهم به «اسود» مى کند، نخست به سراغ مهم ترين چيزى مى رود که مانع سعادت انسان هاست; يعنى هواى نفس و «اسود» را از آن برحذر مى دارد و مى فرمايد: «اما پس (از حمد و ثناى الهى) زمامدار، هرگاه دنبال هوا و هوس هاى گوناگون خويش باشد در بسيارى از موارد او را از عدالت باز مى دارد»; (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الْوَالِيَ إِذَا اخْتَلَفَ هَوَاهُ مَنَعَهُ ذَلِکَ کَثِيراً مِنَ الْعَدْلِ). تعبير به «اخْتَلَفَ هَوَاهُ» ممکن است اشاره به هوا و هوس هاى گوناگون باشد; مانند علاقه به مال و ثروت، جاه و مقام، شهوت جنسى و صفاتى همچون انتقام جويى و حسد که هر يک مى تواند مانعى بر سر راه اجراى عدل گردد در حالى که اگر انسان به دنبال فرمان خدا باشد تنها يک هدف بيشتر نخواهد داشت و آن رضاى خداست. اين احتمال نيز وجود دارد که اختلاف به معناى پى در پى قرار گرفتن باشد; مانند تعبير به (اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهار) در قرآن مجيد، به اين ترتيب که انسان، امروز به اقتضاى سن يا شرايط محيط، دنبال شهوت باشد و فردا در شرايطى قرار گيرد که به دنبال مال و ثروت و يا مقام و منصب برود و تمام اينها موانعى است بر سر راه اجراى عدالت. در دومين دستور مى فرمايد: «بنابراين بايد امور مردم از نظر حقوق آنها نزد تو يکسان باشد (همه را به يک چشم بنگرى و يکسان درباره آنها حکم کنى) چرا که هيچ گاه جور و ستم (هر چند منافع فراوان مادى در بر داشته باشد) جايگزين عدالت نخواهد شد»; (فَلْيَکُنْ أَمْرُ النَّاسِ عِنْدَکَ فِي الْحَقِّ سَوَاءً، فَإِنَّهُ لَيْسَ فِي الْجَوْرِ عِوَضٌ مِنَ الْعَدْلِ، فَاجْتَنِبْ مَا تُنْکِرُ أَمْثَالَهُ). يعنى نه تنها مردم را با يک چشم نگاه کن، بلکه خود را با ديگران نيز يکسان بشمار و اين دستورى است که در روايات متعدد به آن اشاره و بر آن تأکيد شده است. در حديث معروفى مى خوانيم که پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) عازم يکى از غزوات بود. مرد عربى از راه رسيد و رکاب مرکب را گرفت و حضرت را متوقف ساخت و عرض کرد: «يَا رَسُولَ اللهِ عَلِّمْنِي عَمَلاً أَدْخُلُ بِهِ الْجَنَّةَ; اى رسول خدا عملى به من ياد ده که به وسيله آن وارد بهشت شوم (و اين در خواست مهم و بزرگى بود)» پيامبر اکرم فرمود: «مَا أَحْبَبْتَ أَنْ يَأْتِيَهُ النَّاسُ إِلَيْکَ فَأْتِهِ إِلَيْهِمْ وَمَا کَرِهْتَ أَنْ يَأْتِيَهُ النَّاسُ إِلَيْکَ فَلاَ تَأْتِهِ إِلَيْهِمْ; آنچه را دوست دارى مردم درباره تو انجام دهند همان را درباره آنها انجام ده و آنچه را دوست ندارى مردم درباره تو انجام دهند درباره آنها انجام نده» اين سخن را گفت سپس فرمود: «خَلِّ سَبِيلَ الرَّاحِلَةِ; دست از مرکب بردار و آن را به حال خود واگذار (اشاره به اينکه تمام درخواست تو در اين جمله است و بس)». سپس در چهارمين اندرز مى فرمايد: «نفس خويش را در راه انجام آنچه خدا بر تو واجب کرده است به اميد ثوابش و ترس از کيفرش تسليم و خاضع کن»; (وَابْتَذِلْ نَفْسَکَ فِيمَا افْتَرَضَ اللهُ عَلَيْکَ، رَاجِياً ثَوَابَهُ، وَمُتَخَوِّفاً عِقَابَهُ). اشاره به اينکه اگر مى خواهى از پاداش هاى الهى در دنيا و آخرت بهره مند شوى و از کيفرهايش در دو سرا در امان باشى، در انجام واجباتى که بر تو به عنوان يک والى است کاملا کوشا باش و غرور مقام، تو را از تسليم و تواضع باز ندارد. آن گاه در بخش دوم اين نامه او را به چهار امر ديگر توصيه مى کند و از باب مقدّمه مى فرمايد: «بدان که دنيا سراى آزمايش است»; (وَاعْلَمْ أَنَّ الدُّنْيَا دَارُ بَلِيَّة). اين حقيقت در آيات متعددى از قرآن و روايات بسيارى با ذکر مثال هاى مختلف بيان شده است تا کسى اشتباه نکند که اين دنيا هدف نهايى و سراى عيش و عشرت است و همگان بدانند مزرعه اى است براى کشت آخرت و گذرگاهى براى رفتن به سوى آن و ميدان تمرينى براى مسابقاتى که در پيش روى است و بازار تجارتى است براى اندوختن جهت سراى آخرت که اعمال خود و رفتار خود را بر اساس آن تنظيم و اصلاح کند.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه (۵۹)🔹 ⚖بايد به همه با يک چشم نگاه کنى: مخاطب در اين نامه «اسود بن قطبه» ا
↩️سپس در اوّلين نصيحت، به او هشدار مى دهد که «هر کس ساعتى در اين دنيا بيکار بماند (و عمل نيکى براى آخرت انجام ندهد) اين ساعتِ فراغت و بيکارى موجب حسرت (و ندامت) او در قيامت خواهد شد»; (لَمْ يَفْرُغْ صَاحِبُهَا فِيهَا قَطُّ سَاعَةً إِلاَّ کَانَتْ فَرْغَتُهُ عَلَيْهِ حَسْرَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ). بر اين پايه انسان مى فهمد ساعات و دقايق در دنيا چه اندازه قابل بهره گيرى بود. اگر خدا را ياد مى کرد، استغفارى بر زبانش جارى مى شد، کمکى به دردمندى مى نمود آثار عظيمش را در آن روز مى ديد. به همين دليل يکى از نام هاى روز قيامت «يوم الحسرة» است و قرآن مجيد در آيات مختلف به اين معنا اشاره کرده است از جمله در آيه 39 سوره مريم مى فرمايد: «(وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الاَْمْرُ وَهُمْ في غَفْلَة وَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ); آنان را از روى حسرت (روز رستاخيز که براى همه مايه تأسف است) بترسان در آن هنگام که همه چيز پايان مى يابد و آنها در غفلت اند و ايمان نمى آوردند». در روايتى از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم که فرمود: «إنَّ اللهَ يُبْغِضُ الصَّحِيحَ الْفارِغَ لا في شُغْلِ الدُّنْيا وَلا في شُغْلِ الاْخِرَةِ; خداوند انسان سالمى که نه کارى براى دنيا و نه عملى براى آخرت انجام مى دهد را مبغوض مى دارد». سپس در دومين موعظه مى فرمايد: «و بدان هيچ چيز تو را هرگز از حق بى نياز نمى سازد»; (وَأَنَّهُ لَنْ يُغْنِيَکَ عَنِ الْحَقِّ شَيْءٌ أَبَداً). اشاره به اينکه همه کارهايت بايد بر محور حق بگردد که پيروزى در دنيا و نجات در آخرت در پرتوى طرفدارى از حق حاصل مى شود. حتى اگر حق به زيان انسان باشد، نفع نهايى او در آن است که از آن حق پيروى کند; باطل، سرابى بيش نيست و يا همچون حبابى است بر روى آب و کف هايى که جوش و خروشى دارند و سپس نابود مى شوند. سپس در بيان سومين و چهارمين اندرز، انگشت روى دو مصداق از مصاديق حق گذارده و او را به حفظ آنها توصيه کرده، مى فرمايد: «از جمله حقوق (واجب) اين است که خويشتن را (در برابر هواى نفس و انحراف از فرمان خدا) حفظ کنى و براى رسيدن به پاداش الهى با تمام توان در خدمت به رعيت بکوشى»; (وَمِنَ الْحَقِّ عَلَيْکَ حِفْظُ نَفْسِکَ، وَالاِحْتِسَابُ عَلَى الرَّعِيَّةِ بِجُهْدِکَ). سپس به ذکر دليلى براى اين موضوع پرداخته مى فرمايد: «آنچه در اين راه از منافع (معنوى) عايد تو مى شود از مشکلات و ناراحتى هايى که دامنگير تو مى گردد (به مراتب) بيشتر است. والسلام»; (فَإِنَّ الَّذِي يَصِلُ إِلَيْکَ مِنْ ذَلِکَ أَفْضَلُ مِنَ الَّذِي يَصِلُ بِکَ، وَالسَّلاَمُ). مفسّران نهج البلاغه در تفسير جمله اخير دو نظر متفاوت داده اند: يکى همان گونه که در بالا گفته شد منظور امام اين است: زحماتى را که در راه خدمت به مردم منطقه ات متحمل مى شوى، در مقابل پاداش هاى پروردگار بسيار ناچيز است. دوم اينکه آنچه از پاداش هاى الهى (در دنيا و آخرت) به تو مى رسد از خدماتى که به مردم مى کنى برتر و بالاتر است. ولى با توجّه به جمله «يَصِلُ بِکَ; به تو مى رسد» که اشاره به حوادث و مشکلاتى است که دامنگير انسان مى شود، تفسير اوّل صحيح تر به نظر مى رسد. در هر حال، امام اين نامه را با اجراى عدل و خدمت به مردم آغاز کرده و با خدمت به مردم پايان مى دهد و اين دليل روشنى است بر اينکه حکومت هاى اسلامى بايد صد در صد مردمى باشند و منافع توده هاى رعيت را بعد از جلب رضاى الهى از هر چيز برتر بشمرند. @Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨ 🔴❗️دنیای مردگان 💎✨[الکافی] مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ وَ لَا کَافِرٍ إِلَّا وَ هُوَ یَأْتِی أَهْلَهُ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ فَإِذَا رَأَی أَهْلَهُ یَعْمَلُونَ بِالصَّالِحَاتِ حَمِدَ اللَّهَ عَلَی ذَلِکَ وَ إِذَا رَأَی الْکَافِرُ أَهْلَهُ یَعْمَلُونَ بِالصَّالِحَاتِ کَانَتْ عَلَیْهِ حَسْرَةً. 🌺🌿امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ مومن و کافری (که از دنیا رفته) نیست مگر این که هنگام ظهر به دیدار خانواده خود می‌آید، و اگر دید که خانواده اش به انجام کارهای نیک، اشتغال دارند، سپاس و حمد خدای را بر این نعمت، به جای می‌آورد، و وقتی کافر ببیند که افراد خانواده اش به انجام کارهای نیک اشتغال دارند، برای او موجب حسرت و ندامت خواهد شد. 📖کافی ،ج۳،ص ۱۱۸ 📖بحارالانوار، ج۶،ص۲۵۷،ح۹۰ 🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند 🌺🍃 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَىٰ أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ ۗ أَلَا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ و اگر مجازات را تا زمان محدودى از آنها به تأخیر اندازیم، (از روى استهزا) مى گویند: «چه چیز مانع آن شده است؟!» آگاه باشید، آن روز که (عذاب) به سراغشان آید،از آنها بازگردانده نخواهد شد. و آنچه را مسخره مى کردند، دامانشان را مى گیرد. (هود/۸) * وَلَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ و اگر از جانب خویش، رحمتى به انسان بچشانیم، سپس آن را از او بگیریم، بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود. (هود/۹) *** وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي ۚ إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ و اگر بعد از ناراحتى و زیانى که به او رسیده، نعمتهایى به او بچشانیم، به یقین مى گوید: «بدى ها از من برطرف شده، (و دیگر باز نخواهد گشت).» و غرق شادى و غفلت و فخرفروشى مى شود. (هود/۱۰) * إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ مگر آنها که (در سایه ایمان راستین،) صبر واستقامت ورزیدند و کارهاى شایسته انجام دادند. که براى آنها، آمرزش و اجر بزرگى است. (هود/۱۱) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیه(۷)🔹 ✅هدف آفرینش در این آیه، از سه نکته اساسى بحث شده است: نخست
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات (۸ الی۱۱)🔹 ⚖مؤمنان، پر ظرفیت، و افراد بى ایمان، کم ظرفیت اند در این آیات ـ به تناسب بحثى که درباره افراد بى ایمان گذشت ـ گوشه هائى از حالات روانى و نقاط ضعف اخلاقى این گونه افراد تشریح شده، همان نقاط ضعفى که انسان را به راه هاى تاریک و فساد مى کشاند. نخستین صفتى که براى آنها ذکر مى کند، شوخى کردن با حقایق و مسخره نمودن مسائل سرنوشت ساز است، که بر اثر جهل و نادانى و غرور، هنگامى که تهدید رجال آسمانى را در زمینه مجازات و کیفر بدکاران مى شنوند، عکس العمل نشان مى دهند، مى فرماید: هر گاه چند صباحى بگذرد و ما عذاب و مجازات آنها را تأخیر اندازیم، با بى شرمى مخصوصى مى گویند: چه چیز این عذاب را به تأخیر انداخت ؟ چه شد این مجازات؟ کجا رفت این کیفر؟ (وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّة مَعْدُودَة لَیَقُولُنَّ ما یَحْبِسُهُ). امّت از ماده أُمّ به معنى مادر است، و در اصل به معنى انضمام اشیاء به یکدیگر مى باشد، و به همین جهت، به هر گروهى که در هدف، یا در زمان و مکان واحدى جمعند امت گفته مى شود، ولى این کلمه به معنى وقت و زمان نیز آمده است; چرا که اجزاى زمان به هم پیوسته اند، و یا به خاطر این که هر جماعت و گروهى در عصر و زمانى زندگى مى کنند. در سوره یوسف آیه ۴۵ مى خوانیم: وَ ادَّکَرَ بَعْدَ أُمَّة: زندانىِ آزاد شده، بعد از مدتى به یاد یوسف افتاد . در آیه مورد بحث نیز، امّت به همین معنى آمده است، و لذا با کلمه مَعْدُودَة توصیف شده است، یعنى اگر مدت کوتاهى مجازات را از آنها تأخیر بیندازیم مى گویند: چه چیز مانع آن شده است؟ به هر حال، این شیوه همه جاهلان مغرور و بى خبر است، که هر چه با تمایلات آنها سازگار نباشد، در نظرشان مسخره است، لذا تهدیدهاى تکان دهنده و بیدارکننده مردان حق را، به شوخى مى گیرند و همیشه با آتش، بازى مى کنند. اما قرآن، با صراحت به آنها پاسخ مى گوید: آگاه باشید آن روز که مجازات الهى فرا رسد هیچ چیز جلو آن را نخواهد گرفت (أَلا یَوْمَ یَأْتیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ). و آنچه را مسخره مى کردند بر آنان نازل مى شود و آنها را درهم مى کوبد (وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ). درست است که در آن موقع ناله و فریادشان به آسمان بلند مى شود، و از گفته هاى شرم آور خود، پشیمان مى گردند، اما نه آن ناله به جائى مى رسد، و نه این پشیمانى سودى خواهد داشت. * * * از دیگر نقطه هاى ضعف آنان، کم ظرفیتى در برابر مشکلات، ناراحتى ها و قطع برکات الهى است، چنان که در آیه بعد مى گوید: و هر گاه نعمت و رحمتى به انسان بچشانیم، و سپس آن را از او بر گیریم، او مأیوس و نومید مى شود و به کفران و ناسپاسى بر مى خیزد (وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسانَ مِنّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَیَؤُسٌ کَفُورٌ). گر چه در این آیه، سخن از انسان به طور کلى به میان آمده، ولى همان گونه که سابقاً هم اشاره کرده ایم، کلمه انسان در این گونه آیات اشاره به انسان هاى تربیت نایافته و خودرو و بى ارزش است، بنابراین با بحثى که در آیه قبل درباره افراد بى ایمان گذشت، تطبیق مى کند. * * * سومین نقطه ضعف آنها، این است: هنگامى که در ناز و نعمت فرو مى روند، چنان خودباختگى و غرور و تکبر بر آنها چیره مى شود، که همه چیز را فراموش مى کنند، قرآن مى گوید: و اگر نعمت هائى بعد از ناراحتى ها به این انسان برسد، چنان مغرور مى شود که مى گوید: دیگر همه مشکلات و ناراحتى هاى من برطرف شد و هرگز باز نخواهد گشت، و به همین جهت، شادى و سرور بى حساب و فخرفروشى و غرور بى جا سر تا پاى او را فرا مى گیرد، آن چنان که از شکر نعمت هاى پروردگار غافل مى گردد (وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ). احتمال دیگرى در تفسیرِ جمله ذَهَبَ السَّیِّئاتُ عَنِّی نیز هست، و آن این که، هنگامى که این گونه اشخاص گرفتار شدائدى مى شوند، و سپس به لطف پروردگار شدائد جاى خود را به نعمت ها مى دهد، آنها مى گویند: شدائد گذشته کفاره گناهان ما بود، و تمام معاصى ما با آن شسته شد، ما دیگر پاک و پاکیزه شدیم!، و از مقربان درگاه خدا، و به همین دلیل نیازى به توبه و بازگشت به درگاه او نداریم! * * * سپس اضافه مى کند: تنها افراد با ایمان، که صبر را در برابر شدائد و حوادث سخت زندگى پیشه کرده اند، و در همه حال از اعمال صالح فروگذار نمى کنند، از تنگ نظرى ها، ناسپاسى ها و غرور و تکبر بر کنارند (إِلاَّ الَّذینَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ).⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات (۸ الی۱۱)🔹 ⚖مؤمنان، پر ظرفیت، و افراد بى ایمان، کم ظرفیت اند د
↩️آنها نه، به هنگام وفور نعمت، مغرور مى شوند و خدا را فراموش مى کنند، و نه به هنگام شدت و مصیبت مأیوس مى گردند و کفران مى کنند، بلکه روح بزرگ و فکر بلندشان نعمت و بلا را، هر دو در خود هضم کرده، و در هر حال از یاد خدا و وظائفشان غافل نمى گردند. و به همین دلیل، براى این افراد آمرزش و پاداش بزرگى خواهد بود (أُولئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبیرٌ). * * * نکته ها: ۱ ـ امّت معدوده و یاران مهدى(علیه السلام) در روایات متعددى که از طرق اهل بیت(علیهم السلام) به ما رسیده، امّت معدوده به معنى نفرات کم، و اشاره به یاران مهدى(علیه السلام)گرفته شده است، به این ترتیب، معنى آیه نخستین چنین مى شود: اگر ما مجازات این ستمگران و بدکاران را به قیام مهدى(علیه السلام) و یارانش واگذار کنیم، آنها مى گویند: چه چیز جلو عذاب خدا را گرفته است؟ البته، همان گونه که گفتیم معنى ظاهر آیه این است که، أُمَّة مَعْدُودَة به معنى زمان معدود و معین است، و در روایتى که از امیر مؤمنان على(علیه السلام) در تفسیر آیه، نقل شده، امت معدوده همین گونه تفسیر گردیده، بنابراین، روایات مزبور، ممکن است اشاره به معنى دوم، و به اصطلاح بطن آیه بوده باشد، که در این صورت بیان یک قانون کلى در مورد ستمگران است، نه یک مسأله مربوط به مشرکان و مجرمان زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)، و مى دانیم: قرآن آیاتش معانى مختلفى دارد، معنى نخستین و ظاهر آن ممکن است درباره یک مسأله خاص یا گروه معینى باشد، اما معنى دوم آن عام و مجرد از زمان و گروه معین. * * * ۲ ـ چهار پدیده کوتاه فکرى در آیات فوق، سه حالت مختلف از حالات روحى مشرکان و گنهکاران ترسیم شده، که در ضمن آن چهار وصف براى آنان آمده است: نخست این که، آنها در برابر قطع نعمت ها یَؤُوس یعنى بسیار ناامید، و دیگر این که کَفُور یعنى بسیار ناسپاسند. و به عکس، هنگامى که غرق نعمت مى شوند، یا حتى مختصر نعمتى به آنها مى رسد، از خوشحالى دست و پاى خود را گم کرده، یعنى چنان ذوق زده، و غرق لذت و نشاط مى گردند، که از همه چیز غافل مى شوند، و این سرمستى از باده لذت و غرور، آنها را به فساد و تجاوز از حدود الهى مى کشاند. دیگر این که، فَخُور یعنى در موقع نعمت بسیار متکبر، خود برتربین، و فخرفروش مى شوند. به هر حال، این صفات چهارگانه، همه، پدیده هائى هستند از کوتاهى فکر و کمى ظرفیت، و اینها اختصاص به گروه معینى از افراد بى ایمان و آلوده ندارد، بلکه یک سلسله اوصاف عمومى براى همه آنها است. ولى مردم باایمان، که روحى بزرگ، فکرى بلند، سینه اى گشاده، و ظرفیتى وافر دارند، نه دگرگونى هاى روزگار آنها را تکان مى دهد، نه سلب نعمت ها آنان را به ناسپاسى و نومیدى مى کشاند، و نه روى آوردن نعمت ها آنها را در غرور و غفلت فرو مى برد. لذا در آخرین آیه، که به عنوان یک استثناء یاد مى کند، به جاى کلمه ایمان صبر و استقامت را به کار مى برد (دقت کنید). * * * ۳ ـ میزان کم ظرفیتى نکته دیگرى که باید به آن توجه کرد این است: در هر دو مورد (هم مورد سلب نعمت پس از اعطاى آن، و هم مورد اعطاى نعمت پس از سلب آن) تعبیر به أَذَقْنا ـ از ماده اذاقه به معنى چشانیدن ـ شده، اشاره به این که، آنها به قدرى کم ظرفیتند، که حتى اگر مختصر نعمتى به آنها داده شود، و سپس آن را از آنها بگیرند، داد و فریاد ناسپاسیشان بلند مى شود، و نیز اگر بعد از ناراحتى ها، مختصر نعمتى به آنها برسد، چنان ذوق زده مى شوند که سر از پا نمى شناسند! * * * ۴ ـ نعمت ها همه موهبت است جالب این که، در آیه اول نعمت را با کلمه رحمت بیان کرده، و در آیه دوم، همان کلمه نعمت و این ممکن است اشاره به آن باشد که، نعمت هاى الهى همه از طریق تفضل و رحمت خدا به انسان مى رسد، نه از طریق استحقاق، و اگر بنا بود نعمت ها جنبه استحقاقى پیدا کند، گروه کمى مشمول آن مى شدند، یا هیچ کس مشمول آن نمى شد. * * * ۵ ـ اعمال نیک دو اثر دارد در آخرین آیه، به افراد با ایمان و با استقامت که داراى عمل صالح اند، هم وعده مغفرت و آمرزش از گناه داده شده، و هم وعده اجر کبیر ، اشاره به این که اعمال نیک دو اثر دارد، یکى شستشوى گناهان، و دیگرى جلب پاداش هاى بزرگ. @Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨ 🌲🌳 امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیات 《وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا * وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا * وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا 》 سوگند به خورشيد و تابندگى‏ اش * سوگند به ماه وقتی که در پی خورشید می‌آید * سوگند به روز وقتی عالم را روشن می‌گرداند. [سوره شمس آیات ۱ - ۳] فرمودند: "خورشید" رسول خداست که برای مردم دینشان را روشن ساخت. "ماه" امیرالمؤمنین است که در پی رسول خدا آمد. منظور از "روز" امامی از فرزندان حضرت فاطمه و نسل رسول‌الله است که تاریکی ظلم و جور را خواهد زدود و او همان حضرت قائم است. 📜البرهان ،ج۵،ص۶۷۱ 🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های عبرت آموز (تلنگر آمیز) عنایت حضرت فاطمه حتی به غیر تشیع 🎙استاد عالی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَن يَقُولُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ كَنزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ ۚ إِنَّمَا أَنتَ نَذِيرٌ ۚ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ شاید (ابلاغ) بعض آیاتى را که به تو وحى مى شود، (به خاطر عدم پذیرش آنها) ترک کنى (و به تأخیر اندازى). و سینه ات از این جهت تنگ (و ناراحت) شود که مى گویند: «چرا گنجى بر او نازل نشده و یا چرا فرشته اى همراه او نیامده است؟!» (نگران مباش! چرا که) تو فقط بیم دهنده اى. و خداوند، نگاهبان و ناظر بر همه چیز است (. و به حساب آنان مى رسد). (هود/۱۲) * أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۖ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ آیا مى گویند: «او به دروغ قرآن را (به خدا) نسبت داده (و ساختگى است)»! بگو: «اگر راست مى گویید، شما هم ده سوره ساختگى همانند این قرآن بیاورید. و هر کس را که مى توانید ـ غیر از خدا ـ (براى این کار) دعوت کنید!» (هود/۱۳) * فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَن لَّا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ و اگر کافران دعوت شما را نپذیرفتند (به آنها بگویید:)، بدانید (قرآن) تنها با علم الهى نازل شده. و هیچ معبودى جز او نیست. آیا (با این حال،) تسلیم (حق) مى شوید؟! (هود/۱۴) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
شأن نزول: براى آیات فوق دو شأن نزول نقل شده، که ممکن است هر دو صحیح باشد: نخست این که، گروهى از رؤساى کفار مکّه نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده گفتند: اگر راست مى گوئى که پیامبر خدا هستى، کوه هاى مکّه را براى ما طلا کن! و یا فرشتگانى را بیاور که نبوت تو را تصدیق کنند! آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت. شأن نزول دیگرى، از امام صادق(علیه السلام) نقل شده، و آن این که: پیامبر به على(علیه السلام) فرمود: من از خدا خواسته ام میان من و تو برادرى بر قرار سازد، و این درخواست قبول شد، و نیز خواسته ام تو را وصى من کند، این درخواست نیز اجابت گردید، هنگامى که این سخن به گوش بعضى از مخالفان رسید (از روى عداوت و دشمنى) گفتند: به خدا سوگند یک مَن خرما در یک مشک خشکیده، از آنچه محمّد(صلى الله علیه وآله) از خداى خود خواسته بهتر است، (اگر راست مى گوید)، چرا از خدا نخواسته فرشته اى براى یارى او بر دشمنان بفرستد، و یا گنجى که او را از فقر نجات دهد؟ آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد.
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات (۸ الی۱۱)🔹 ⚖مؤمنان، پر ظرفیت، و افراد بى ایمان، کم ظرفیت اند د
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات(۱۲ الی۱۴)🔹 ✅قرآن معجزه جاویدان از این آیات چنین بر مى آید که، گاهى پیامبر(صلى الله علیه وآله) به خاطر شدت مخالفت و لجاجت دشمنان، ابلاغ بعضى از آیات را به آخرین فرصت موکول مى کرده است، لذا خداوند در نخستین آیه مورد بحث، پیامبرش را با این بیان، از این کار نهى مى کند: گویا ابلاغ بعضى از آیاتى که بر تو وحى مى شود، ترک مى کنى و سینه تو از آن نظر تنگ و ناراحت مى شود (فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحى إِلَیْکَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ). از این ناراحت مى شوى که، مبادا آنها معجزات اقتراحى از تو بخواهند و بگویند: چرا گنجى بر او نازل نشده؟ و یا چرا فرشته اى همراه او نیامده ؟ (أَنْ یَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَکٌ). البته، همان گونه که از آیات دیگر قرآن مانند سوره اسراء آیات ۹٠ تا ۹۳ بر مى آید، آنها با این تقاضاهاى خود درخواست معجزه براى پذیرش حق و پى بردن به صدق دعوت او نمى کردند، بلکه هدفشان بهانه جوئى و لجاجت و عناد بوده است. لذا بلافاصله اضافه مى کند: تو تنها بیم دهنده و انذارکننده اى (إِنَّما أَنْتَ نَذیرٌ). یعنى خواه آنها بپذیرند، یا نپذیرند، مسخره کنند و لجاجت به خرج دهند. و در پایان آیه مى گوید: خداوند حافظ و نگاهبان و ناظر بر هر چیز است (وَ اللّهُ عَلى کُلِّ شَیْء وَکیلٌ). یعنى از ایمان و کفر آنها پروا مکن! و این به تو مربوط نیست، وظیفه تو ابلاغ است، خداوند خودش مى داند با آنها چگونه رفتار کند و او است که حساب کار آنان را دارد. * * * از آنجا که، این بهانه جوئى ها و ایرادتراشى ها، به خاطر آن بود که آنها اصولاً وحى الهى را منکر بودند و مى گفتند: این آیات از طرف خدا نیست، اینها جمله هائى است که محمّد به دروغ بر خدا بسته، لذا آیه بعد به پاسخ این سخن با صراحت هر چه بیشتر پرداخته، مى گوید: آنها مى گویند او (پیامبر) آنها را به خدا افترا بسته (أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ). به آنها بگو اگر راست مى گوئید که اینها ساخته و پرداخته مغز بشر است، شما هم ده سوره همانند این سوره هاى دروغین بیاورید و از هر کس مى توانید ـ جز خدا ـ براى این کار دعوت کنید (قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَر مِثْلِهِ مُفْتَرَیات وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ). * * * اما اگر آنها دعوت شما مسلمانان را اجابت نکردند، و حاضر نشدند لا اقل ده سوره همانند این سوره ها بیاورند، بدانید این ضعف و ناتوانى نشانه آن است که این آیات از علم الهى سرچشمه گرفته و الا اگر ساخته فکر بشر بود، آنها هم بشرند (فَإِلَّمْ یَسْتَجیبُوا لَکُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللّهِ). و نیز بدانید معبودى جز خدا نیست و نزول این آیات معجز نشان دلیل بر این حقیقت است (وَ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ). آیا با این حال در برابر فرمان الهى، شما اى مخالفان تسلیم مى شوید ؟ (فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ). آیا با این که از شما دعوت به مبارزه کردیم، و عجز و ناتوانیتان در برابر این دعوت ثابت شد، جاى تردید مى ماند که این آیات از طرف خدا است، با این معجزه روشن، باز هم راه انکار را مى پوئید؟ یا تسلیم خواهید شد؟ * * * نکته ها: ۱ ـ توضیحى درباره لَعَلَّ همان طور که مى دانیم، لَعَلَّ معمولاً براى اظهار امیدوارى به انجام چیزى ذکر مى شود، ولى در اینجا به معنى نهى آمده است، درست مثل این که پدرى مى خواهد فرزند خود را از انجام چیزى نهى کند، مى گوید: شاید تو با فلان کس رفاقت مى کنى که در کارهاى خود زیاد جدى نیستى، یعنى با او رفاقت مکن زیرا رفاقت با او تو را سست مى کند. بنابراین، لَعَلَّ در این گونه موارد، هر چند در همان معنى شاید به کار رفته است، ولى مفهوم التزامى آن نهى از انجام کارى است. در آیات مورد بحث نیز، خداوند به پیامبرش تأکید مى کند: ابلاغ آیات الهى را به خاطر وحشت از تکذیب مخالفان و یا تقاضاى معجزات اقتراحى به تأخیر نیندازد. * * * ۲ ـ آیا ممکن است ابلاغ آیات را به تأخیر اندازد؟ در اینجا سؤالى پیش مى آید که: چگونه ممکن است پیامبر(صلى الله علیه وآله) ابلاغ آیات الهى را تأخیر اندازد؟ و یا اصولاً از ابلاغ آنها خوددارى کند؟ با این که پیامبر(صلى الله علیه وآله)معصوم است و هیچ گونه گناه و خطائى از او سر نمى زند. پاسخ این است: هر گاه پیامبر(صلى الله علیه وآله) مأمور به ابلاغ فورى حکمى باشد، مسلماً بدون واهمه آن را ابلاغ خواهد کرد، ولى گاه مى شود وقت ابلاغ وسیع است، و پیامبر روى ملاحظاتى آن هم نه ملاحظاتى که به شخص خودش باز گردد، بلکه ملاحظاتى که جنبه عمومى و دفاع از مکتب دارد، ابلاغ آن را به عقب مى اندازد، و این مسلماً گناه نیست،⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات(۱۲ الی۱۴)🔹 ✅قرآن معجزه جاویدان از این آیات چنین بر مى آید که،
↩️همان گونه که نظیر آن را در سوره مائده آیه ۶۷ خواندیم، که خداوند به پیامبر(صلى الله علیه وآله) تأکید مى کند: آیات الهى را ابلاغ نماید و از تهدیدهاى مردم نهراسد، و خدا او را حفظ خواهد کرد (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ). در واقع، با این که تأخیر ابلاغ در اینجا ممنوع نبود، ولى سرعت در آن، که توأم با نشان دادن قاطعیت بوده، اولى محسوب مى شده است، خداوند به این طریق مى خواهد پیامبرش را از نظر روانى تقویت کند، و قاطعیت او را در مقابل مخالفان بیشتر سازد، که از جار و جنجال و درخواست هاى بى اساس و بهانه جوئیهاى مسخره آنان وحشتى به خود راه ندهد. * * * ۳ ـ معنى أَمْ درباره معنى أَمْ در آغاز آیه دوم (أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ...) مفسران دو احتمال داده اند: یکى این که، به معنى أَو (یا) بوده باشد و دیگر این که، به معنى بَلْ (بلکه) است. در صورت اول، معنى آیه چنین مى شود: شاید تو آیات ما را از ترس بهانه جوئى هاى مخالفان بر آنها تلاوت نکردى، یا این که آیات را خواندى، ولى آنها آن را افترا و دروغ بر خدا قلمداد کردند. و در صورت دوم، معنى چنین خواهد بود: ابلاغ آیات الهى را به خاطر بهانه جوئى هاى آنها به تأخیر نینداز! سپس اضافه مى کند: اینها اساساً منکر وحى و نبوت اند، و مى گویند: پیامبر به خدا دروغ بسته است. در حقیقت، خداوند با این بیان، به پیامبرش خبر مى دهد: درخواست هاى آنها در زمینه معجزات اقتراحى، نه به خاطر حقیقت طلبى است، بلکه به خاطر آن است که آنها اصولاً منکر نبوت اند، و اینها همه بهانه است. به هر حال، دقت در مفهوم آیات فوق، و مخصوصاً دقت روى کلمات آن، از نظر ادبى نشان مى دهد که، معنى دوم به مفاد آیات نزدیک تر است (دقت کنید). * * * ۴ ـ پاسخ به معجزات اقتراحى، خیر! شک نیست که، پیامبر(صلى الله علیه وآله) باید در مقابل حق طلبان معجزاتى به عنوان سند حقانیت خود ارائه کند، و هیچ پیامبرى نمى تواند تنها روى ادعا تکیه نماید، ولى بدون شک، مخالفانى که در آیات فوق سخنى از آنان به میان آمده، در جستجوى حقیقت نبودند، و معجزاتى را که مطالبه مى کردند، معجزات اقتراحى بود (منظور از معجزات اقتراحى این است که، هر کس به میل و هوس خود، پیشنهاد معجزه اى بکند و به هیچ معجزه دیگرى قناعت نکند) مسلماً چنین افرادى بهانه جو هستند، نه حقیقت خواه. آیا حتماً لازم است پیامبر داراى گنج هاى عظیمى باشد، آن چنان که مشرکان مکّه پیشنهاد مى کردند؟ و یا حتماً باید فرشته اى همراه او به تبلیغ رسالت پردازد؟ از این گذشته، آیا خود قرآن از هر معجزه اى برتر و بالاتر نبود؟ اگر واقعاً آنها در صدد بهانه جوئى نبودند، چرا به همین گفتار قرآن گوش فرا نمى دادند که مى گوید: اگر معتقدید این آیات را پیامبر از پیش خود گفته، بروید و همانند آن را بیاورید، و از تمام مردم جهان کمک بگیرید . * * * ۵ ـ آیات تحدّى آیات فوق، بار دیگر اعجاز قرآن را تأکید مى کند و مى گوید: این یک سخن عادى نیست، تراوش مغز بشر نمى باشد، بلکه وحى آسمانى است، که از علم و قدرت بى پایان خداوند سرچشمه گرفته، و به همین جهت، تحدّى مى کند و تمام جهانیان را به مبارزه مى طلبد. با توجه به این که: معاصران پیامبر(صلى الله علیه وآله) و حتى اقوامى که تا به امروز روى کار آمدند، از انجام چنین چیزى عاجز ماندند و تن به آن همه مشکلات دادند اما اقدامى در راه معارضه با آیات قرآن نکردند، روشن مى شود چنین کارى اصولاً از بشر ساخته نبوده و نیست، آیا معجزه چیزى غیر از این است؟ این نداى قرآن، هنوز در گوش ماست، و این معجزه جاویدان همچنان جهانیان را به سوى خود مى خواند، و تمام محافل علمى دنیا را تحدى مى کند، نه تنها از نظر فصاحت و بلاغت یعنى شیرینى و جذابیت عبارات، و رسائى مفاهیم، بلکه، از جهت محتوا، علومى که آن زمان از نظر انسان ها پنهان بود، قوانین و مقرراتى که ضامن سعادت و نجات بشریت است، بیاناتى خالى از هر گونه تناقض و پراکنده گوئى، تواریخى خالى از هر گونه خرافات و گزاف گوئى و مانند اینها. * * * ۶ ـ همه قرآن یا ده سوره یا یک سوره ؟ همان گونه که مى دانیم، قرآن مجید در یکجا، مخالفان را دعوت به آوردن مثل قرآن کرده است (سوره اسراء ـ ۸۸). و در جاى دیگر، به آوردن ده سوره همانند قرآن (آیات مورد بحث). و در مورد دیگر، به آوردن یک سوره مثل سوره هاى قرآن (بقره ـ ۲۳). به همین دلیل، در میان گروهى از مفسران بحث شده: این تفاوت در تحدّى و دعوت به مبارزه براى چیست؟ چرا یک جا همه قرآن، جاى دیگر ۱٠ سوره و جاى دیگر یک سوره؟⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
↩️همان گونه که نظیر آن را در سوره مائده آیه ۶۷ خواندیم، که خداوند به پیامبر(صلى الله علیه وآله) تأ
↩️در پاسخ این سؤال طرق مختلفى پیموده اند: الف ـ بعضى معتقدند: این تفاوت از قبیل تنزل از مرحله بالاتر به مرحله پائین تر است، درست مثل این که کسى به دیگرى مى گوید: اگر تو هم مثل من در فن نویسندگى و شعر مهارت دارى، کتاب و دیوانى همچون کتاب و دیوان من بنویس! بعد تنزل مى کند، و مى گوید: یک فصل مانند آن را، و یا حتى یک صفحه مثل آن ارائه بده! ولى این پاسخ، در صورتى صحیح است که سوره هاى اسراء ، هود ، یونس و بقره به همین ترتیب نازل شده باشد، البته این با ترتیبى که در کتاب تاریخ القرآن از فهرست ابن ندیم نقل شده سازگار است; چرا که او مى گوید: سوره اسراء سوره ۴۸ و هود ۴۹ و یونس ۵۱ و بقره نودمین سوره است که بر پیامبر نازل شده. اما این سخن با ترتیب معروفى که براى سوره هاى فوق در تفاسیر اسلامى آمده است سازگار نمى باشد. ب ـ بعضى گفته اند: گر چه ترتیب نزول سوره هاى فوق منطبق بر تنزل از مرحله بالا به مرحله پائین نیست، ولى مى دانیم همه آیات یک سوره، با هم نازل نمى شده، چه بسا آیاتى که مدتى بعد نازل مى شد، به دستور پیامبر(صلى الله علیه وآله) به خاطر تناسب هائى که داشت، در سوره قبل قرار داده مى شد. در محل کلام ما نیز ممکن است چنین باشد، و از این رو تاریخ سوره هاى فوق منافاتى با تنزل از مرحله بالاتر به پائین تر ندارد. ج ـ احتمال دیگرى، که براى حل این مشکل وجود دارد این است: واژه قرآن واژه اى است که به تمام و بعض قرآن، هر دو اطلاق مى شود، مثلاً در آیه اول سوره جنّ مى خوانیم: إِنّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً: ما قرآن عجیبى شنیدیم پیدا است، که آنها قسمتى از قرآن را شنیده بودند. اصولاً قرآن از ماده قرائت است، و مى دانیم قرائت و تلاوت، هم بر کل قرآن صادق است و هم بر جزء آن، بنابراین، تحدّى به مثل قرآن مفهومش تمام قرآن نیست، و با ده سوره، و حتى یک سوره نیز سازگار مى باشد. از سوى دیگر، سوره نیز در اصل به معنى مجموعه و محدوده است، و بر مجموعه اى از آیات نیز تطبیق مى کند، هر چند یک سوره کامل به اصطلاح معمولى نبوده باشد. و به تعبیر دیگر، سوره در دو معنى استعمال مى شود: یکى به معنى مجموع آیاتى که هدف معینى را تعقیب مى کند، و دیگر یک سوره کامل که با بسم اللّه شروع و پیش از بسم اللّهِ سوره بعد پایان مى پذیرد. شاهد این سخن، آیه ۸۶ سوره توبه است آنجا که مى فرماید: وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ...: هنگامى که سوره اى نازل مى شود که ایمان به خدا بیاورید و با پیامبرش جهاد کنید... روشن است که منظور از سوره در اینجا، همان آیاتى است که هدف فوق (یعنى ایمان به خدا و جهاد) را تعقیب مى کند، هر چند قسمتى از یک سوره کامل باشد. راغب نیز در کتاب مفردات در تفسیر آیه اول سوره نور سُورَةٌ أَنْزَلْناها... مى گوید: أَىْ جُمْلَةٌ مِنَ الأَحْکامِ وَ الْحِکَم... . همان گونه که ملاحظه مى کنیم، سوره را به معنى مجموعه اى از احکام تفسیر کرده است. بنابراین، فرق چندانى میان قرآن ، سوره و ده سوره از نظر مفهوم لغت باقى نمى ماند، یعنى همه اینها به مجموعه اى از آیات قرآن اطلاق مى گردد، نتیجه این که: تحدّى قرآن، به یک کلمه و یک جمله نیست، که کسى ادعا کند من مى توانم مثل آیه وَ الضُّحى و آیه مُدْهامَّتان ، و یا جمله هاى ساده اى از قرآن را بیاورم، بلکه تحدّى در همه جا به مجموعه اى از آیات است، که هدف مهمى را تعقیب مى کند (دقت کنید). * * * ۷ ـ مخاطب فَإِلَّمْ یَسْتَجیبُوا لَکُم در این که مخاطب در جمله فَإِلَّمْ یَسْتَجیبُوا لَکُم کیست؟ در میان مفسران گفتگو است: بعضى گفته اند: مخاطب مسلمانانند، یعنى اگر منکران، دعوت شما را اجابت نکردند و همانند ده سوره از قرآن را نیاوردند، بدانید که این قرآن از طرف خدا است، و این خود دلیل اعجاز قرآن است. بعضى دیگر گفته اند: مخاطب منکران هستند، یعنى اى منکران! اگر سایر انسان ها و هر چه غیر از خدا است، دعوت شما را براى کمک کردن به آوردن مثل قرآن اجابت نکردند، و عاجز و ناتوان ماندند، بدانید که این قرآن از طرف خدا است. البته، از نظر نتیجه، تفاوت چندانى میان دو تفسیر نیست، ولى احتمال اول نزدیک تر به نظر مى رسد. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا