eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
↩️به علاوه «ام جميل» به قتل نرسيد، از اين رو بعضى از محققان گفته اند: منظور در اينجا عموها و دايى ها
↩️من جرير بن عبدالله را که مردى است اهل ايمان و از مهاجران است به سوى تو فرستادم و او نماينده من است که از تو بيعت بگيرد. با او بيعت کن و لا قوة الا بالله». هنگامى که معاويه اين نامه را خواند، جرير بن عبدالله برخاست، حمد و ثناى الهى را به جا آورد و خطاب به مردم گفت: جريان کار عثمان آنها را که حاضر و ناظر بودند خسته و ناتوان ساخته (که چرا و چه کسى او را به قتل رسانده است) پس چگونه کسانى که در آنجا حضور نداشته اند مى خواهند در اين رابطه قضاوت کنند؟ مردم با على(عليه السلام) با رضايت کامل و بدون درگيرى و اجبار بيعت کردند و طلحه و زبير نيز در صف بيعت کنندگان بودند. سپس بى آنکه حادثه اى رخ داده باشد بيعت خود را شکستند. بدانيد اين دين تاب تحمل فتنه ها را ندارد و عرب در شرايطى هستند که طاقت شمشير ندارند. ديروز در بصره آن حادثه خونين واقع شد مبادا مانند آن (دوباره) واقع شود. (بدانيد) عامه مردم با على(عليه السلام) بيعت کردند و ما اگر اختيار امورمان به دستمان باشد جز او را براى اين کار انتخاب نخواهيم کرد و هر کس مخالفت کرده درخور سرزنش است، بنابراين اى معاويه تو هم راهى را که مردم پيموده اند بپيما. سپس رو به معاويه کرد و به او گفت: مى گويى عثمان تو را بر اين مقام (حکومت شام) انتخاب کرده و معزول نساخته اگر اين سخن درست باشد هر کسى مقامى را که در دست دارد براى خود حفظ مى کند و حاکمان آينده اختيارى نخواهند داشت; ولى بدان اين مقام ها چنان است که هر کدام روى کار مى آيد گذشته را نسخ مى کند. معاويه در پاسخ گفت: تو منتظر باش و من هم در انتظارم. سپس در اينجا نقشه اى شيطانى طرح کرد و گفت: برويد مردم را از هر سو فرا خوانيد. هنگامى که گروه عظيمى از مردم جمع شدند بر فراز منبر رفت و بعد از سخنان طولانى گفت: اى مردم شما مى دانيد من نماينده عمر بن خطاب و نماينده عثمان بن عفان در منطقه شما هستم و من هيچ مشکلى براى هيچ يک از شما فراهم نکرده ام من صاحب خون عثمانم. او مظلوم کشته شد و خداوند مى گويد: کسى که مظلوم کشته شود وليش حق دارد خونخواهى کند ... و من دوست دارم شما آنچه در دل داريد درباره قتل عثمان بگوييد. شاميان (ناآگاه و بى خبر) همگى برخاستند و گفتند: ما هم طالب خون عثمانيم و در همانجا با معاويه براى خونخواهى عثمان بيعت کردند و به او اطمينان دادند که جان و مال خود را در اين راه بدهند. به راستى شيطنت عجيبى است; همه مى دانند اولا: هنگامى که حاکم قبلى از دنيا رفت اختيار تمام زمامداران به دست حاکم بعد است و در هيچ نقطه اى از دنيا کسى به اين منطق معاويه متوسل نمى شود که مثلاً وزيرى بگويد: مرا دولت پيشين به وزارت انتخاب کرده و همچنان وزيرم و از جاى خود تکان نمى خورم; همه بر او مى خندند. ثانياً عثمان نزديکانى داشت که ولى دم او بودند و نوبت به معاويه نمى رسيد. ثالثاً از همه جالب تر اينکه چون معاويه زمام حکومت را به دست گرفت به سراغ احدى از کسانى که در قتل عثمان شرکت داشتند نرفت و نشان داد که تمام آنها بهانه براى رسيدن به حکومت بود. عجيب اين است که با اين همه رسوايى باز هم گروهى مى گويند معاويه از صحابه بود و صحابه عادل، پاک و پاکيزه، بدون عيب و با تقوا هستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ 🕋✨فضیلت صلوات از زبان دوبهشتی ♻️❕عَنَ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلیه وَآلهِ: رَأَیْتُ البارحَۀَ عَمِّی حَمْزَةَ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَأخِی جَعْفَرَ بْنَ أبِی طالِبٍ وَبَیْنَ أَیْدِیهِما طَبَقٌ مِنْ نَبِقٍ فَأکَلَا سَاعَةً فَتَحَوَّلَ النَّبِقُ عِنَباً، فَأَکَلَا سَاعَةً فَتَحَوَّلَ الْعِنَبُ لَهُمَا رُطَباً، فَأَکَلَا سَاعَةً فَدَنَوْتُ مِنْهُمَا وَقُلْتُ: بِأَبِی أَنْتُمَا، أیَّ الْأَعْمَالِ وَجَدْتُما أَفْضَلَ؟ قَالَا: فَدَیْنَاکَ بِالْآبَاءِ وَالْأُمَّهَاتِ، وَجَدْنَا أَفْضَلَ الْأَعْمَالِ الصَّلَاةَ عَلَیْکَ، وَسَقْیَ الْمَاء، وَحُبَّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام. 🔶🔸ابن عباس از پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله نقل میکند که پیامبر بعد از نماز صبح به اصحابشان فرمودند: شب گذشته عمویم حمزه و برادرم جعفر بن اَبى طالب را در خواب دیدم. نزد آنان طبقى بود از میوه درخت سِدر. پس از آنکه مدتی از آن خوردند، آن میوه تبدیل به انگور شد. مقداری دیگر از آن خوردند و آن انگور تبدیل به رطب(خرماى تازه) شد. پس از آنکه مقداری از آن خوردند، نزدیک آنها رفتم و گفتم: فدای شما، چه عملی را بهتر از بقیه اعمال یافتید؟ گفتند: پدر و مادرمان فدای تو باشد، ما بهترین عمل را صلوات بر تو، نوشاندن آب به دیگران و دوستى على بن ابى طالب علیه السلام یافتیم. 🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚪️✔️چه كنیم هنگام مرگ غافلگیر نشیم 🎤حجت الاسلام مسعود عالی 💞🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت بیستم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻از نظر امام
🌳شجره آشوب« قسمت بیست و یکم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔴جبهه دنیا طلبان و منفعت طلبان 🔻از یک منظر می توان گفت این جبهه از زمان عثمان، به صورت علنی، تمایل خود را برای رسیدن به حکومت ابراز کرد. زمانی که عثمان در محاصره شورشیان قرار داشت، گروهی به سردمداری طلحه تلاش می کردند تا هرچه بیشتر بر طبل از بین بردن عثمان بکوبند. 🔻 از همان ابتدا، حضرت در برابر این طرز تفکر ایستادگی کرد و عدم تمایل خود به قتل خلیفه را اظهار داشت؛ زیرا ایشان می دانست کشتن خلیفه سوم- هرچند که شخصی ظالم و غاصب بود- به طور کلی به مصلحت مسلمین نبود و سبب می شود تا معاویه که استکبار عصر حضرت محسوب می شد، از این آب گل آلود، ماهی بگیرد و منافع و اغراض سیاسی خود را دنبال کند؛ لذا امام، حسنین را برای دفاع از عثمان به در خانه وی می فرستند. 🔻بعد از قتل عثمان، هنگامی که طلحه و زبیر که از سرمداران جبهه دنیا طلب محسوب می شدند، دیدند که عموم مسلمین، به خلافت امام علی، مایل هستند و با آن حضرت بیعت کردند، آن ها نیز ناچار این بیعت را پذیرفتند. این جبهه ابتدا سعی کرد از طریق گفتگو با امام، به منافع خود برسد... 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بوی فرشته.mp3
7.71M
| بوی فرشته 🎤 با اجرای : اسماعیل کریم نیا 🗣قرائت : سوره بقره آیه ۸۰ و ۸۱ 📚 قصه های شیرین از زندگی معصومین 🎈 💌 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا ۖ وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ ۖ وَمَا أَنتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ گفتند: «اى شعیب! بسیارى از آنچه را مى گویى، ما نمى فهمیم. و ما تو را در میان خود،ضعیف مى  یابیم. و اگر (بخاطر) قبیله کوچکت نبود، تو را سنگسار مى کردیم. و تو در برابر ما قدرتى ندارى.» (هود/۹۱) * قَالَ يَا قَوْمِ أَرَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُم مِّنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَكُمْ ظِهْرِيًّا ۖ إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ گفت: «اى قوم من! آیا قبیله کوچکم، نزد شما عزیزتر از خداوند است؟! در حالى که (فرمان) او را پشت سر انداخته اید! پروردگارم به آنچه انجام مى دهید،احاطه دارد (و آگاه است). (هود/۹۲) * وَيَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَىٰ مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ ۖ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَمَنْ هُوَ كَاذِبٌ ۖ وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ اى قوم من! هر چه در توان دارید، انجام دهید. من هم کار خود را انجام مى دهم. و بزودى خواهید دانست چه کسى عذاب رسواکننده به سراغش مى آید، وچه کسى دروغگوست! شما انتظار بکشید، من هم با شما در انتظارم!» (هود/۹۳) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات(۸۷ الی۹۰)🔹 🔺منطق بى اساس لجوجان اکنون ببینیم این قوم لجوج، در
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات (۹۱ الی۹۳)🔹 🔴تهدیدهاى متقابل شعیب و قومش شعیب این پیامبر بزرگ، که به خاطر سخنان حساب شده، رسا و دلنشینش، به عنوان خطیب الانبیاء لقب گرفته، گفتارش را ـ که بهترین راهگشاى زندگى مادى و معنوى این گروه بود ـ با صبر، حوصله، متانت و دلسوزى تمام ایراد مى کرد، اما ببینیم این قوم گمراه چگونه به او پاسخ گفتند. آنها با چهار جمله، که همگى حکایت از لجاجت و جهل و بى خبرى مى کرد جواب دادند. نخست این که: گفتند: اى شعیب ما بسیارى از حرف هاى تو را نمى فهمیم (قالُوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثیراً مِمّا تَقُولُ). اساساً، سخنان تو سر و ته ندارد! و محتوا و منطق با ارزشى در آن نیست که ما بخواهیم پیرامون آن بیندیشیم! و به همین دلیل، چیزى نیست که بخواهیم آن را ملاک عمل قرار دهیم، زیاد خود را خسته مکن و به سراغ دیگران برو! دیگر این که: ما تو را در میان خود ضعیف و ناتوان مى یابیم (وَ إِنّا لَنَراکَ فینا ضَعیفاً). بنابراین، اگر فکر کنى حرف هاى بى منطقت را با قدرت و زور مى توانى به کرسى بنشانى، آن هم اشتباه است. گمان مکن اگر ما حساب تو را نمى رسیم به خاطر ترس از قدرت تو است، اگر ملاحظه قوم و قبیله ات و احترامى که براى آنها قائل هستیم نبود، تو را به بدترین صورت به قتل مى رساندیم، یعنى تو را سنگباران مى کردیم ! (وَ لَوْ لا رَهْطُکَ لَرَجَمْناکَ). جالب این که آنها از قبیله شعیب به عنوان رَهْط یاد کردند، که در لغت عرب به یک جمعیت کم، از سه تا هفت، یا ده و یا حداکثر به گفته بعضى به چهل نفر اطلاق مى شود، اشاره به این که، گروه قبیله تو نیز در نظر ما قدرتى ندارند، بلکه ملاحظات دیگر است که ما را از این کار باز مى دارد، و این درست به آن مى ماند که ما به دیگرى مى گوئیم: اگر ملاحظه این چهار نفر قوم و فامیل تو نبود، حق تو را کف دستت مى گذاشتیم، در حالى که واقعاً فامیل و قبیله او چهار نفر نیست، بلکه منظور بیان این نکته است که آنها اهمیتى از نظر قدرت ندارند. سرانجام گفتند: تو براى ما فردى نیرومند و شکست ناپذیر نیستى (وَ ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزیز). تو هر چند از بزرگان قبیله ات محسوب مى شوى، به خاطر برنامه اى که در پیش گرفتى در نظر ما قرب و منزلتى ندارى. * * * شعیب ، بدون این که از سخنان زننده و توهین هاى آنها از جا در برود، با همان منطق شیوا و بیان رسا به آنها چنین پاسخ گفت: اى قوم! آیا این چند نفر قوم و قبیله من نزد شما از خداوند عزیزترند ؟ (قالَ یا قَوْمِ أَ رَهْطی أَعَزُّ عَلَیْکُمْ مِنَ اللّهِ). شما که به خاطر فامیل من، که به گفته خودتان چند نفرى بیش نیستند، به من آزار نمى رسانید; چرا به خاطر خدا سخنانم را نمى پذیرید؟ آیا چند نفر در برابر عظمت پروردگار به حساب مى آیند؟. آیا شما براى خدا احترام قائلید؟ با این که او و فرمان او را پشت سر انداخته اید ؟ (وَ اتَّخَذْتُمُوهُ وَراءَکُمْ ظِهْرِیّاً). و در پایان مى گوید: فکر نکنید خداوند اعمال شما را نمى بیند و سخنانتان را نمى شنود، یقین بدانید که پروردگار من به تمام اعمالى که انجام مى دهید، احاطه دارد (إِنَّ رَبِّی بِما تَعْمَلُونَ مُحیطٌ). * * * سخنگوى بلیغ کسى است که: در برابر تمام موضع گیرى هاى طرف مقابل، موضع خود را در لابلاى سخنانش مشخص کند، از آنجا که مشرکان قوم شعیب در آخر سخنان خود، او را تهدید ضمنى به سنگسار کردن نمودند، و قدرت خود را به رخ او کشیدند، شعیب موضع خویش را در برابر تهدید آنها چنین مشخص مى کند: اى قوم من! هر چه در قدرت دارید انجام دهید، و کوتاهى نکنید و هر کارى از دستتان ساخته است مضایقه ننمائید (وَ یا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى مَکانَتِکُمْ). من نیز، کار خودم را مى کنم (إِنِّی عامِلٌ). اما به زودى خواهید فهمید، چه کسى گرفتار عذاب خوارکننده خواهد شد، من، یا شما و چه کسى دروغگو است، من، یا شما ؟ (سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتیهِ عَذابٌ یُخْزیهِ وَ مَنْ هُوَ کاذِبٌ). و حال که چنین است، شما در انتطار بمانید، من هم در انتظارم (وَ ارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقیبٌ) شما در انتظار این باشید که بتوانید با قدرت، جمعیت، ثروت و نفوذتان بر من پیروز شوید، من هم در انتظار این هستم که مجازات دردناک الهى به زودى دامان شما جمعیت گمراه را بگیرد و از صفحه گیتى بر اندازد. @Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨ 🔲✨پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 🌺🌿أربَعٌ مَن كُنَّ فيهِ أمِنَ يَومَ الفَزَع الأكبَرِ : إذا اُعطِيَ شَيئا قالَ : الحَمدُ للّه ِِ ، و إذا أذنَبَ ذَنبا قالَ : أستَغفِرُ اللّه َ ، و إذا أصابَتهُ مُصيبَةٌ قالَ : إنّا للّه ِِ و إنّا إلَيهِ راجِعونَ ، و إذا كانَت لَهُ حاجَةٌ سَألَ رَبَّهُ ، و إذا خافَ شَيئا لَجَأ إلى رَبِّهِ . چهار چيز است كه در هر كس باشد از آن روز وحشتِ بزرگ در امان است : ✔️هر گاه چيزى به او داده شود، بگويد : الحمد للّه ✔️هر گاه گناهى مرتكب شود بگويد : استغفر اللّه ؛ ✔️اگر مصيبتى به او رسد، بگويد : انّا للّه و انّا اليه راجعون؛ ✔️هر گاه نيازى داشته باشد، آن را از پروردگارش بخواهد و هر گاه از چيزى بترسد، به پروردگارش پناه برد. 📘 تنبيه الخواطر : ۲/۲۳۷ 🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2
4_5803160777275738477.mp3
6.74M
🏴 سالروزها وفات فاطمه ام البنین 🖤🥀 نکاتی درباره حضرت ام البنین و فرزندان گرانقدرش صلوات الله علیهم اجمعین 🔹استاد معاونیان 🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت بیست و یکم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔴جبهه
🌳شجره آشوب« قسمت بیست و دوم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔴 جبهه دنیا طلبان و منفعت طلبان 🔻اما بعد از رسیدن امام به حکومت، چون از رسیدن به این مقام، ناامید شدند، درصدد بودند به نحوی گوشه ای از قلمروی امام را به دست بگیرند و شاید نیت شان این بود که به مرور زمان، داعیه خلافت را نیز سردهند. 🔻 اما، حضرت به هیچ عنوان حاضر به مسامحه با آن ها نشد؛ زیرا امام، در صورتی که به خواسته های این دو تن در می داد، در حقیقت، مطمئن بود که آن ها بعد از مدتی، برای رسیدن به خلافت، مشروعیت امام را هم زیر سوال می برند؛ چه اینکه گفتیم آن ها با حضور در شورای شش نفره، این توهم برایشان پیش آمد که قطعا در قواره رهبری یک جامعه اسلامی هستند؛ در نتیجه آن ها نیز در عرض امام، می توانند مقام خلافت را بپذیرند. 🔻این جبهه با همراه کردن عایشه، همسر پیامبر و تحریک او، غائله جمل را برپا کردند. ما در ادامه این فصل به معرفی، سران این جبهه و نگاه امیرالمومنین به آن ها و برخورد وی پس از جنگ با این فرقه می پردازیم... 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند 🌺🍃 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ و هنگامى که فرمان ما فرا رسید، شعیب و کسانى را که با او ایمان آورده بودند، با رحمت خود نجات دادیم. و آنها را که ستم کردند، صیحه (مرگبار آسمانى) فرو گرفت. و بامدادان در خانه هایشان، به رو افتاده و مرده بودند. (هود/۹۴) *** كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا ۗ أَلَا بُعْدًا لِّمَدْيَنَ كَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ آنچنان که گویى هرگز ساکن آن (دیار) نبودند! دور باد مَدْیَن (و اهل آن از رحمت خدا)، همان گونه که قوم ثمود دور شدند! (هود/۹۵) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات (۹۱ الی۹۳)🔹 🔴تهدیدهاى متقابل شعیب و قومش شعیب این پیامب
✨﴾﷽﴿✨ 🔹 تفسیر سوره مبارکه هود آیات ۹۴و۹۵🔹 ❌پایان عمر تبهکاران مدین در سرگذشت اقوام پیشین، بارها در قرآن مجید خوانده ایم: پیامبران در مرحله نخست، به دعوت آنها به سوى خدا بر مى خاستند، و از هر گونه آگاه سازى و اندرز و نصیحت مضایقه نمى کردند. در مرحله بعد، که اندرزها براى گروهى سود نمى داد، روى تهدید به عذاب الهى تکیه مى کردند، تا آخرین کسانى که آمادگى پذیرش دارند تسلیم حق شوند، و به راه خدا باز گردند و اتمام حجت شود. در مرحله سوم، که هیچ یک از اینها سودى نمى داد به حکم سنت الهى در زمینه تصفیه و پاکسازى روى زمین، مجازات فرا مى رسید و این خارهاى سر راه را از میان مى برد. در مورد قوم شعیب ، یعنى مردم مدین نیز، سرانجام مرحله نهائى فرا رسید، قرآن گوید: هنگامى که فرمان ما (دائر به مجازات این قوم گمراه، ستمکار و لجوج) فرا رسید، نخست، شعیب و کسانى را که با او ایمان آورده بودند، به برکت رحمت خود از آن سرزمین نجات دادیم (وَ لَمّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّیْنا شُعَیْباً وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَة مِنّا). سپس فریاد آسمانى و صیحه عظیم مرگ آفرین، ظالمان و ستمگران را فرو گرفت (وَ أَخَذَتِ الَّذینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَةُ). صَیْحَه همان گونه که سابقاً هم گفته ایم، به معنى هر گونه صداى عظیم است، و قرآن از نابودى چند قوم گنهکار به وسیله صیحه آسمانى حکایت مى کند، این صیحه، احتمالاً وسیله صاعقه و مانند آن بوده است، و همان گونه که در داستان قوم ثمود بیان کردیم، گاهى ممکن است امواج صوتى به قدرى قوى باشد که سبب مرگ گروهى شود. و به دنبال آن، مى فرماید: قوم شعیب بر اثر این صیحه آسمانى در خانه هاى خود به رو افتادند و مردند و اجساد بى جانشان به عنوان درس هاى عبرتى تا مدتى در آنجا بود (فَأَصْبَحُوا فی دِیارِهِمْ جاثِمینَ). * * * و در آیه بعد، مى افزاید: آن چنان طومار زندگانى آنها در هم پیچیده شد، که گویا هرگز ساکن آن سرزمین نبودند (کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فیها). تمام آن ثروت هائى که به خاطر آن، گناه، ظلم و ستم کردند، و تمام آن کاخ ها، زینت ها، زرق و برق ها و غوغاها، همه از میان رفت و همه خاموش شدند. سرانجام، همان گونه که در آخر سرگذشت قوم عاد و ثمود بیان شد، مى فرماید: دور باد سرزمین مدین از لطف و رحمت پروردگار! همان گونه که قوم ثمود دور شدند (أَلا بُعْداً لِمَدْیَنَ کَما بَعِدَتْ ثَمُودُ). روشن است منظور از مدین در اینجا اهل مدین است، آنها بودند که از رحمت خدا دور افتادند. نکته: درس هاى تربیتى داستان شعیب خاطرات پیامبران، و ماجراى زندگى اقوام پیشین، همیشه الهام بخش براى اقوام بعد است; چرا که آزمایش هاى زندگى آنان ـ همان آزمایش هائى که گاهى ده ها سال یا صدها سال به طول انجامیده ـ در لابلاى چند صفحه از تاریخ در اختیار همگان قرار مى گیرد، و هر کس مى تواند در زندگى خود از آن الهام بگیرد. سرگذشت این پیامبر بزرگ (شعیب) نیز، درس هاى فراوانى به ما مى دهد از جمله: * * * ۱ ـ اهمیت مسائل اقتصادى در این سرگذشت، خواندیم که شعیب بعد از دعوت به توحید، آنها را دعوت به حق و عدالت در امور مالى و تجارت کرد، این خود نشان مى دهد که مسائل اقتصادى یک جامعه را نمى توان ساده شمرد. و نیز نشان مى دهد که پیامبران فقط مأمور مسائل اخلاقى نبوده اند، بلکه اصلاح وضع نابسامان اجتماعى و اقتصادى نیز، بخش مهمى از دعوت آنها را تشکیل مى داده است، تا آنجا که آن را بعد از دعوت به توحید قرار مى دادند. * * * ۲ ـ اصالت ها را نباید فداى تعصب کرد در این سرگذشت، خواندیم یکى از عوامل سقوط این قوم گمراه در دامان بدبختى، این بود که آنها به خاطر کینه ها و عداوت هاى شخصى، حقایق را به دست فراموشى مى سپردند، در حالى که انسان عاقل و واقع بین، کسى است که حق را از هر کس، هر چند دشمن شماره یک او باشد بشنود و بپذیرد. * * * ۳ ـ نماز دعوت به توحید و پاکى مى کند قوم گمراه شعیب از روى تعجب از او پرسیدند: آیا این نماز تو است که دعوت به ترک پرستش بت ها و ترک کم فروشى و تقلب مى کند؟. شاید آنها فکر مى کردند، این حرکات و اذکار چه اثرى مى تواند در این امور بگذارد؟ در حالى که مى دانیم نیرومندترین رابطه، میان این دو بر قرار است، اگر نماز به معنى واقعى یعنى حضور انسان با تمام وجودش در برابر خدا باشد. این حضور نردبان تکامل و وسیله تربیت روح و جان و پاک کننده زنگار گناه از قلب او است. این حضور، اراده انسان را قوى، عزمش را راسخ و غرور و کبر را از او دور مى سازد.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹 تفسیر سوره مبارکه هود آیات ۹۴و۹۵🔹 ❌پایان عمر تبهکاران مدین در سرگذشت اقوام پیشین، بارها
↩️۴ ـ خودبینى رمز توقف است قوم شعیب چنان که از آیات فوق استفاده کردیم، افرادى خودخواه و خودبین بودند، خود را فهمیده و شعیب را نادان مى پنداشتند، او را به باد مسخره مى گرفتند، سخنانش را بى محتوا و شخصش را ضعیف و ناتوان مى خواندند، و این خودبینى و خودخواهى، سرانجام آسمان زندگیشان را تاریک ساخت و آنها را به خاک سیاه نشاند!. نه تنها انسان، که حیوان نیز اگر خودبین باشد، در راه متوقف خواهد شد، مى گویند: یک نفر اسب سوار، به نهر آبى رسید، ولى با تعجب ملاحظه کرد اسب حاضر نیست از آن نهر کوچک و کم عمق بگذرد، هر چه در این کار اصرار ورزید سودى نداشت، مرد حکیمى فرا رسید و گفت: آب نهر را به هم زنید تا گل آلود شود، مشکل حل خواهد شد! این کار را کردند اسب به آرامى عبور کرد، تعجب کردند، و از او نکته حل مشکل را خواستند. مرد حکیم گفت: هنگامى که آب صاف بود، اسب عکس خود را در آب مى دید، و مى پنداشت خود او است، و حاضر نبود پا به روى خویشتن بگذارد، همین که آب گل آلود شد، و خویش را فراموش کرد با سادگى از آن گذشت!. * * * ۵ ـ ایمان و عمل از هم جدا نیستند هنوز بسیارند کسانى که فکر مى کنند با داشتن یک عقیده ساده مى توان مسلمان بود، هر چند عملى از آنها سر نزند، هنوز زیادند کسانى که دینى را مى خواهند که بر سر راه هوس هاى سرکش آنها مانعى ایجاد نکند، و از هر نظر آنان را آزاد بگذارد. داستان شعیب، نشان مى دهد: این قوم نیز خواهان چنین آئینى بودند، لذا به او مى گفتند: ما نه حاضریم بت هاى نیاکان را فراموش کنیم، و نه آزادى عمل در اموال و ثروتمان را از دست دهیم. آنها فراموش کرده بودند که، اصولاً میوه درخت ایمان، عمل است، و آئین انبیاء براى این بوده است که خودکامگى ها و انحرافات عملى انسان را اصلاح کنند، و گرنه، یک درخت بى شاخ و برگ و میوه، به هیچ کارى جز سوزاندن نمى آید. امروز، این طرز فکر، با نهایت تأسف، در میان عده اى از مسلمانان قوت گرفته، که اسلام را در مجموعه اى از عقائد خشک، خلاصه مى کنند که در داخل مسجد همراه آنها است، و همین که از در مسجد بیرون آمدند با آن خداحافظى مى کنند، و در ادارات، بازارها و محوطه کار آنها اثرى از اسلام نیست. سیر و سیاحت، در بسیارى از کشورهاى اسلامى، حتى کشورهائى که کانون ظهور اسلام بوده، این واقعیت تلخ را نشان مى دهد که اسلام در یک مشت عقیده و چند عبادت کم روح خلاصه شده، نه از آگاهى خبرى است، نه از عدالت اجتماعى، نه از رشد فرهنگى، و نه از بینش و اخلاق اسلامى. هر چند، خوشبختانه در پرتو پاره اى از انقلاب هاى اسلامى، مخصوصاً در میان قشر جوان، یک نوع حرکت به سوى اسلام راستین و آمیزش ایمان و عمل پیدا شده است. و دیگر، این جمله که اسلام را با اعمال ما چه کار؟ یا اسلام مربوط به دل است نه زندگى کمتر شنیده مى شود. و نیز، این تز که گروه هاى التقاطى مى گویند: ما عقیده را از اسلام و اقتصاد را از مارکس گرفته ایم، که شبیه طرز تفکر گمراهان قوم شعیب است نیز محکوم شمرده مى شود. ولى به هر حال، این جدائى و تفرقه از قدیم بوده و امروز نیز هست، که باید با آن به مبارزه برخاست. * * * ۶ ـ مالکیت بى قید و شرط سرچشمه فساد قوم شعیب نیز گرفتار این اشتباه بودند که، هیچ کس نمى تواند کمترین محدودیتى براى تصرف در اموال نسبت به مالکین قائل شود، حتى از شعیب تعجب مى کردند و مى گفتند: مثل تو با این عقل و درایت، ممکن است جلو آزادى عمل ما را در اموال ما بگیرد؟ این سخن را، خواه به عنوان استهزاء، خواه به عنوان حقیقت گفته باشند، نشان مى دهد آنها محدودیت در تصرفات مالى را دلیل بر عدم عقل و درایت مى دانستند! در حالى که، اشتباه بزرگ آنها همین بود، اگر مردم در تصرف در اموالشان آزاد باشند، سراسر جامعه را فساد و بدبختى فرا خواهد گرفت، همیشه امور مالى باید تحت ضوابط صحیح و حساب شده اى ـ که پیامبران الهى بر مردم عرضه کرده اند ـ باشد و گرنه جامعه به تباهى خواهد کشید. * * * ۷ ـ هدف پیامبران تنها اصلاح بود شعار إِنْ أُریدُ إِلاَّ الإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ ، تنها شعار شعیب نبوده، بلکه از شعارهاى همه انبیاء و تمام رهبران راستین است، گفتار و کردار آنها نیز شاهدى بر این هدف محسوب مى شود، آنها نه براى سر گرمى مردم آمده بودند، نه بخشش گناهان، نه فروختن بهشت به آنان، و نه براى حمایت از زورمندان و تخدیر توده ها. بلکه هدفشان، اصلاح به معنى مطلق و به معنى وسیع کلمه بود، اصلاح در تفکر و اندیشه. اصلاح در اخلاق. اصلاح در نظامات فرهنگى و اقتصادى و سیاسى جامعه. اصلاح در همه ابعاد اجتماع. و در تحقق این هدف، تکیه گاهشان تنها خدا بود، و از هیچ توطئه و تهدیدى هراس نداشتند، چنان که شعیب گفت: وَ ما تَوْفِیْقِى إِلاّ بِاللّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیْب . @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه(۶۱)🔹 🔴فرق خوارج با شاميان جنايتکار! در پايان جلد دوم، چند خطبه يا سخن داش
✨﴾﷽﴿✨ 🔹 ترجمه و شرح خطبه (۶۲)🔹 🔷مرگ بدست خداست 🔶چرا از مرگ بترسم؟ در شأنِ ورودِ اين سخن، چنين نوشته اند که: «يارانش کراراً حضرت را از سوء نيّت «ابن ملجم» خبر داده اند و قراين و نشانه هايى نيز بر نيّت سوء او، آشکار گشت; حتّى به گفته بعضى، روزى امام(عليه السلام) مشغول خطبه خواندن بود و «ابن ملجم» در برابر منبر نشسته بود که اين سخن را آهسته بر زبان جارى کرد: «وَ اللّهِ لاَُرِيحَنَّهُمْ مِنْکَ; به خدا سوگند! مردم را از دست تو آسوده مى کنم» آنهايى که اين سخن را از او شنيدند بعد از پايان خطبه او را دستگير کرده نزد امام آوردند، امام فرمود: «او را رها کنيد!» و سپس گفتار مورد بحث را بيان فرمود(1).» آرى امام(عليه السلام) چنين فرمود: «من از سوى خدا سپر محکمى دارم که مرا از حوادث حفظ مى کند، و هنگامى که اجلم فرا رسد اين سپر الهى از من دور مى شود، و مرا تسليم حوادث مى کند، در آن هنگام نه تير خطا مى رود و نه زخم بهبودى مى يابد (ولى امروز وحشتى ندارم)» (وَ إِنَّ عَلَىَّ مِنَ اللّهِ جُنَّةً حَصِينَةً، فَإِذَا جَاءَ يَوْمِي انْفَرَجَتْ عَنّي وَ أَسْلَمَتْنِي; فَحِينَئِذ لاَيَطِيشُ(2) السَّهْمُ(3) وَ لاَيَبْرَأُ(4) الْکَلْمُ(5)). اين تعبير، اشاره به يک واقعيت است و آن اينکه تا اجلِ نهايى انسان فرا نرسد از دنيا نمى رود; بنابراين تعيين اجل از سوى خداوند، به اين مفهوم است که اراده او بر اين قرار گرفته که فلان کس، تا فلان زمان باقى بماند و بى شک هيچ چيز در برابر اراده حقّ مقاومت نخواهد کرد. لذا مسأله اجل الهى را مى توان يک سپر محکم در برابر حوادث دانست. شبيه همين معنا کراراً در «نهج البلاغه» در کلمات قصار آمده است; در يک جا مى فرمايد: «إنَّ الأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِينَةٌ; سرآمدِ زندگى (که از سوى خدا تعيين شده) سپر محکمى است!(6)». و در جاى ديگر مى فرمايد: «کَفَى بِالاَْجَلِ حَارِساً; سرآمدِ قطعىِ زندگى، براى پاسدارى انسان کافى است (يعنى تا عمر به پايان نرسد هيچ حادثه اى او را از پاى در نمى آورد)(7)» بلکه اين معنا را از آيه يازده سوره «رعد» نيز مى توان استفاده کرد، آنجا که مى فرمايد: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ; براى انسان مأمورانى هستند پى در پى، که از پيش رو و از پشت سر، او را از حوادث مختلف حفظ مى کنند». در تفسير اين آيه، حديثى از امام باقر(عليه السلام) به اين مضمون نقل شده است: «يَقُولُ: بِأَمْرِ اللّهِ مِنْ أَنْ يَقَعَ فِي رَکِيٍّ أَوْ يَقَعَ عَلَيْهِ حَائِطٌ أَوْ يُصِيبَهُ شَىْءٌ حَتَّى إِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلُّوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ يَدْفَعُونَهُ إِلَى الْمَقَادِيرِ وَ هُمَا مَلَکَانِ يَحْفَظَانِهِ بِاللَّيْلِ وَ مَلَکَانِ بِالنَّهَارِ يَتَعَاقَبَانِهِ; مى فرمايد: به فرمان خدا، انسان (حفظ مى شود) از اينکه در جايى سقوط کند، يا ديوارى بر او بيفتد، يا حادثه ديگرى براى او پيش آيد، تا زمانى که اجل حتمى فرا رسد; در اين هنگام آن فرشتگان کنار مى روند و او را تسليم حوادث مى کنند; آنها دو فرشته اند که مأمور حفظ انسان در شب مى باشند و دو فرشته ديگر که در روز او را حفظ مى کنند و بطور متناوب جايگزين يکديگر مى شوند»(8). در اينجا سؤالى پيش مى آيد که اگر مطلب چنين است، پس لازم نيست ما خود را در برابر خطرات حفظ کنيم و پيشگيرى لازم را در برابر سيل و زلزله و بيمارى و حوادث رانندگى بنماييم; بلکه مجاز هستيم بى پروا پيش برويم و از هيچ چيز نترسيم؟! در پاسخ به اين سؤال بايد توجّه کرد که اجل و سرآمدِ عمر انسان، بر دوگونه است: «اجل حتمى» و «اجل غير حتمى». «اجل حتمى» سرآمدى است که به هيچ وجه راه بازگشت براى آن نيست مثل اينکه قلب انسان حداکثر قدرت ضربانش -در حاليکه کاملاً هم سالم باشد- فلان مقدار است; هنگامى که آن عدد کامل شد قلب خواه ناخواه از کار مى ايستد، درست مانند ساعتى که باطرى آن تمام شده باشد. امّا «اجل غير حتمى» سرآمدى است که قابل اجتناب است آن نيز بر دوگونه است; بخشى از آن در اختيار انسان است که مى تواند با رعايت موازين عقلايى از آن پرهيز کند، مانند: پوشيدن «زره» در تن و گذاشتن «کلاه خُود» بر سر و گرفتن «سپر» به دست در ميدان جنگ; که بى شک جلوى بسيارى از مرگ و ميرها را مى گيرد. پرهيز از اين گونه امور، به عهده خود انسان گذارده شده است و اوست که در برابر اين حوادث، مسئول و تعيين کننده است. بخش ديگرى از سرآمدها، غير قطعى است، که معمولاً از اختيار انسان بيرون است; مانند: بخشى از حوادث رانندگى و يا مسأله پيش بينى نشده اى در مورد سقوط در چاه، يا ريزش کوه و مانند آن. اينجاست که فرشتگان و مأموران الهى، تا اجل حتمى او فرا نرسيده باشد او را در برابر اين حوادث حفظ مى کنند و هنگامى که اجل حتمى او فرا رسيد او را به دست حادثه مى سپارند و رهايش مى کنند.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹 ترجمه و شرح خطبه (۶۲)🔹 🔷مرگ بدست خداست 🔶چرا از مرگ بترسم؟ در شأنِ ورودِ اين سخن، چنين نوش
↩️البتّه اين بخش را نيز مى توان به دو گروه تقسيم کرد: مشروط و غير مشروط; مشروط آن مواردى است که، پاسدارى فرشتگانِ حافظِ انسانها، مشروط به انجام کارى از قبيل دادن صدقه، دعا کردن، صله رحم و انجام کارهاى نيک مى باشد; و قسم ديگر آن است که، حتّى بدون اين شرط، مأمور محافظت او در اين قسمت هستند. خلاصه اينکه اجل حتمى تخلّف ناپذير است; و اجل مشروط يا معلَّق قابل تغيير مى باشد، گاه به وسيله تدبير و احتياط خود انسانها و گاه به وسيله انجام اعمال نيکى همچون صله رحم و صدقه در راه خدا و گاه به وسيله فرشتگانى که مأمور حفظ انسان در برابر خطرات غير حتمى هستند. از اينجا روشن مى شود که آياتى مانند: «فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَيَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لاَيَسْتَقْدِمُونَ; هنگامى که اجل آنها فرا رسد نه ساعتى از آن عقب مى افتند و نه ساعتى بر آن پيشى مى گيرند»(9) و آيه شريفه: «وَ لَنْ يُؤَخِّرَ اللّهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُها; خداوند هرگز مرگ کسى را که اجلش فرا رسيده به تأخير نمى اندازد»(10) با آياتى مانند: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ...» که قبلاً به آن اشاره کرديم منافات ندارد و همچنين با روايات فراوانى که مى گويد: صدقه و صله رحم، اجل انسان را به تأخير مى اندازد، مخالف نيست و در واقع جمع بين همه آيات و روايات با توجّه به اقسام سه گانه يا چهارگانه اجل، که در بالا اشاره شد، روشن مى شود(11). (12) *** پی نوشت: 1. «مصادر نهج البلاغه» جلد 2، صفحه 42-43; مرحوم «ابن ميثم» در «شرح نهج البلاغه» خود نيز اين مطلب را آورده است (جلد 2، صفحه 157). 2. «يَطيش» از مادّه «طَيْش» (بر وزن عيش) به معناى کم عقلى است و هنگامى که تير خطا کند، اين واژه درباره آن به کار مى رود; گويى تير غير عاقلانه عمل کرده است. برخى نيز آن را به معناى وسيعترى يعنى: هر گونه سبکى تفسير کرده اند، خواه در تير باشد يا در عقل يا غير آن. (کتاب العين و مقاييس اللغة و لسان العرب) 3. «سَهْم» در اصل به معناى چوبه تير است و از آنجا که گاهى براى تعيين کردن بهره افراد به وسيله قرعه کشى از چوبه هاى تير استفاده مى کردند، واژه «سهم» به بهره افراد اطلاق شده است و «مساهمه» به معناى قرعه کشى آمده، زيرا به هنگام قرعه کشى نامها را بر چوبه هاى تير مى نوشتند و با هم مخلوط مى کردند، سپس يک چوبه تير از آن بيرون مى آوردند و به نام هر کس اصابت مى کرد مشمول قرعه مى شد. 4. «يَبْرَأُ» از مادّه «بُرْء» (بر وزن قُرْب) به معناى بهبود يافتن از بيمارى است و «بَرْء» (بر وزن نرم) به معناى آفرينش است و از اين جهت به خداوند «باري» مى گويند. 5. «کَلْم» (بر وزن نظم) در اصل به معناى زخم و جراحت است و از آنجا که سخن در دلها اثر مى گذارد به آن «کلام» مى گويند.  6. کلمات قصار، کلمه 202. 7. کلمات قصار، کلمه 306. 8. تفسير برهان، جلد2، صفحه 283. 9. سوره اعراف، آيه 34. 10. سوره منافقون، آيه 11. 11. شرح بيشتر درباره اقسام اجل در «تفسير نمونه» جلد 18، صفحه 207 به بعد در ذيل آيه 11 سوره فاطر، آمده است. 12. سند خطبه: بخش اوّل اين سخن را «ابن كثير» در «البداية و النهاية» از كتاب «ابى داود» نقل كرده و «ابى داود» كسى است كه حدود صد و سى سال قبل از «سيّد رضى» دار فانى را وداع گفت و بعد از «سيد رضى»، «زمخشرى» در «ربيع الأبرار» با تفاوتى نقل كرده و اين تفاوت نشان مى دهد كه آن را از غير «نهج البلاغه» گرفته است. و همچنين «آمُدى» در«غرر الحكم» در حرف «الف» آورده است.(مصادر نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 42). در كتاب «صفّينِ» «نصر بن مزاحم» كه در قرن دوم هجرى مى زيسته نيز، اين خطبه آمده است (نهج البلاغه، چاپ جامعه مدرّسين).   @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پشمالو.mp3
10.23M
| پشمالو 🎤 با اجرای : اسماعیل کریم نیا 🗣قرائت : سوره بقره آیه ۸۴ و ۸۵ 📚 کتاب شب بخیر کوچولو 🎈 💌 @Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨ ♻️❕ مثل مؤمنين در قبول اَلْإِمَامُ اَلرِّضَا صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي قَبُولِهِمْ وَلَاءَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فِي يَوْمِ غَدِيرِ خُمٍّ كَمَثَلِ الْمَلَائِكَةِ فِي سُجُودِهِمْ لآِدَمَ وَ مَثَلُ مَنْ أَبَى وَلَايَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فِي يَوْمِ الْغَدِيرِ مَثَلُ إِبْلِيسَ فِي رَفْضِهِ السُّجُودَ لآِدَمَ وَ فِي هَذَا الْيَوْمِ أُنْزِلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً‏... 🔆〽️ حضرت امام رضا صلوات الله علیه می فرمایند : مثل مؤمنين در قبول کردن ولایت امیرالمومنین صلوات الله علیه ، در روز غدیر خم مثل ملائکه است در سجده بر آدم و مثل کسانی که امتناع کردند مثل شیطان است که به آدم سجده نکرد و در همین روز این آیه نازل شد : امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را  تمام نمودم و اسلام را بعنوان دين شما پذيرفتم... 📚زاد المعاد جلد۱ صفحه۲۰۳ 🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2