قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹 ترجمه و شرح خطبه(۶۶)بخش اول🔹 🔷آموزش فنون جنگی در اين بخش از خطبه، امام(عليه السلام) نُه د
↩️ يا خارج نشود و يا با تأخير خارج شود و در هر صورت ممکن است خطرات غير قابل جبرانى به وجود آورد.در ششمين و هفتمين دستور مى فرمايد: «با خشم و بى اعتنايى به دشمن نظر افکنيد و به هر سو حمله کنيد و ضربه زنيد!» (وَ الْحَظُوا الْخَزْرَ، وَ اطْعُنُوا الشَّزْرَ).
«خَزْر» به معناى نگاه کردن با گوشه چشم است که معمولا به هنگام غضب و گاه به هنگام بى اعتنايى، انسان آن را به کار مى برد و فايده استفاده کردن از اين روش در ميدان جنگ، نخست: بر افروختن آتش غضب در درون است که همراهِ آن، تمام نيروهاى نهفته درون، بسيج مى شود و قدرت انسان گاه چندين برابر مى شود و ديگر اين که: با تمام چشم نگاه کردن، دليل بر ترس و وحشت و ناتوانى است و سبب جسور شدن دشمن است.«شَزْر» به معناى پراکندگى است و در ميدان جنگ، به ضرباتى گفته مى شود که از چپ و راست بر دشمن وارد شود و توصيه امام به انتخاب اين روش، به خاطر آن است که اگر جنگجويان ضربات خود را در يک سو متمرکز کنند، دشمن احساس امنيّت مى کند و از طرف هاى ديگر ضربات متقابلى وارد خواهد ساخت. به علاوه ضرباتى که بر يک طرف وارد شود - اگر درست دقّت کنيم - با هر دو حرکت فقط يک ضربه بر حريف، وارد مى شود; در حالى که ضرباتى که از دو سو وارد مى شود، با هر حرکتى يک ضربه وارد مى گردد!اين تعبيرات موشکافانه، نشان مى دهد که امام تا چه حدّ تجربه جنگى داشته و سعى مى فرموده که آنها را به لشکريان تحت فرمان خود، منتقل سازد تا از کوچکترين برنامه هايى که مى تواند نقش مؤثّرى در پيروزى داشته باشد، بهره گيرى کند.
در هشتمين و نهمين دستور به دو نکته دقيق ديگر اشاره فرموده، مى افزايد: «از فاصله نزديک، با لبه تيز شمشير، حمله کنيد و با پيش نهادن گام، شمشير رابه دشمن برسانيد!» (وَ نَافِحُوا بِالظُّبَا، وَ صِلُوا السُّيُوفَ بِالْخُطَا).
«نافِحُوا» از ماده «نَفْح» به معناى دميدن است. يعنى آن مقدار بايد به دشمن نزديک شد، که گويى دميدن انسان به او مى رسد و «ظُبا» به معناى لبه تيز شمشير است و گاه گفته مى شود که منظور قسمت بالاى شمشير مى باشد; در هر صورت ضرباتى که به اين گونه وارد شود، کارسازتر است. و منظور از جمله (صِلُوا السُّيُوفَ بِالْخُطَا) اين است که براى رساندنِ ضرباتِ شمشير به دشمن، گاه تنها کشيدن دست ها کافى نيست; بلکه بايد يک گام به جلو گذاشت و شمشير را بر پيکر دشمن حواله کرد. امام مى فرمايد: از اين روش کارساز نيز استفاده کنيد تا به موقع بتوانيد ضربه کارى بر پيکر دشمن وارد کنيد!
ذکر اين جزييّات و نکته هاى باريک، در مورد جنگ هاى سنّتى و پيشين، نشان مى دهد که امام به تمام فنون جنگ آشنا بوده و سربازان خود را براى استفاده بهتر از سلاحهاى جنگى خود، تحت تعليم قرار مى داده است. بديهى است که اگر جنگ از يک سو، کارساز شود و به صورت فرسايشى در نيايد، خون هاى کمترى در ميدان نبرد ريخته مى شود و مسايل انسانى آن محفوظ تر است.
جنگ در عصر و زمان ما، علم يا علوم پيچيده اى است که براى فراگرفتن بخشى از آن، بايد سالها در پاى درس استاد نشست و در ميدان، تمرين نمود و بدون آگاهى از اين علوم، نه کثرت نفرات مشکلى را حل مى کند و نه تنوّع و پيشرفتگى سلاحهاى جنگى; و درست به همين دليل مسلمانان جهان براى دفاع از مکتب و کشور و منافع خود، بايد آخرين تعليمات و تجربيّات را در زمينه فنون مختلف جنگ فرا گيرند و اين از «واجبات کفاييّه» و گاه از «واجبات عينيّه» است.
بى شک در گذشته نه سلاحها اين گونه پيچيده بود و نه فنون جنگ تا اين حد گسترده و پيچيده; با اين حال جنگ در آن زمان ها نيز فنون و آداب زيادى داشت که امام در جمله هاى کوتاه و پر معناى بالا به قسمتى از دقايق و ظرايف آن اشاره فرموده است، که به خوبى نشان مى دهد تا چه حد داراى سابقه و تجربه و آگاهى بوده است، به خصوص امام روى انگيزه هاى سربازان براى جنگ، تکيه مى کند; همان چيزى که حرف اوّل را در ميدان هاى جنگ مى زند. بدون ترديد، ترس از مسؤليّت هاى الهى و حفظ آرامش نقش بسيار مهمى در پيروزى بر دشمن دارد.
ممکن است کسانى تصوّر کنند، تعليم اين فنونِ دقيق جنگى، سبب خونريزى بيشترى در ميدان جنگ مى شود و اين درست چيزى است که از همه تعليمات جنگى در اسلام، خلاف آن استفاده مى شود; زيرا تعليمات جنگى اسلام بر اين اصل تکيه دارد که خون انسانها کمتر ريخته شود.ولى با توجّه به يک نکته روشن مى شود که تعليمات اين خطبه نيز، در همان مسير است; زيرا اگر مسلمانان آنچنان از فنون نبرد آگاه باشند که در يک حمله کوتاه و برق آسا محکمترين ضربات را بر پيکر لشکر دشمن وارد کنند، زمان جنگ کوتاه مى شود و طبعاً خون کمترى ريخته مى شود. بنابراين، تعليمات فوق نيز در همان راستا است.
اضافه بر اين، ممکن است دشمن با آگاهى از قوّت و قدرت و جنگ آورى سپاه اسلام، به سرعت تسليم گردد و از درِ صلح در آيد که آن هم به خونريزى کمتر، کمک مى کند.
@Nahjolbalaghe2
11.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مولود کعبه
🌺 داستان تولد امام علی عزیز
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
💎✨فضائل و کمالات بی نهایت امیرالمومنین علی علیه السلام در کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله (مصادر اهل سنت)
🔴سبط ابن جوزی از مشهورترین عالمان اهل سنت در کتاب تذکرة الخواص می نویسد:
❣پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
👈«اگر دریاها مرکب شود، جن و انس نویسنده شوند و درخت ها قلم شوند، نمی توانند فضائل و کمالات علی (علیه السلام) را بازگو کنند».
#غدیر
🤲اللهم عجل لولیک الفرج
@Nahjolbalaghe2
جان پیامبر.mp3
6.72M
در مسیر بندگی
فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
🎙حجتالاسلام عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت پنجاهم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻 در روایتی
🌳شجره آشوب« قسمت پنجاه و یکم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻15. امام هادی علیه السلام نیز در روایتی نکاتی را مانند گزارش فوق فرمود: «اما اینکه گفتی علی علیهالسلام اهل صفین را چه در حال پیشروی و چه در حال فرار میکشت و مجروحان را تیر خلاص میزد ولی در روز جمل فراریان را دنبال نمیکرد و مجروحان رانمیکشت و هرکس که سلاح بر زمین میگذاشت و در خانهاش میرفت در امان بود به این دلیل بود که امام اهل جمل (طلحه و زبیر) کشته شده بودند درنتیجه گروهی که بخواهند به آنها مراجعه کنند نداشتند؛ بنابراین آنها بدون اینکه قصد محاربه یا مخالفت یا دشمنی داشته باشند به منازل خود رفتند و به اینکه امام از آنها دست بردارد راضی شدند.
🔻 حکم این افراد، رفع شمشیر و خودداری از آزار آنهاست تا زمانی که علیه امام،اقدام به جمعآوری نیرو نکنند. ولی اهل صفین بهسوی گروهی مراجعه میکردند که آماده بودند و امام آنها برایشان سلاح، سپر، تیر و شمشیر میفرستاد و به آنها عطا میداد. همچنین موقع ورود آنها، مورد خوشآمد گویی واقع میشدند و مریضشان را برمیگرداند و مجروحانشان را مداوا میکرد...درنتیجه آنها برای مبارزه و جنگ بازمیگرداند.
🔻پس حکم این دو گروه یکسان نیست.» همچنین عبدالله بن شریک از اصحاب ویژه امام صادق علیه السلام نیز بر این نکته واقف بود و تفاوت سیره امیرالمومنین در برخورد با اهل جمل و صفین را مانند روایت فوق، تشریح می کرد.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹 تفسیر سوره مبارکه یوسف آیات (۳۹ الی۴۲)🔹 🔷زندان یا کانون تربیت؟ هنگامى که یوسف(علیه السلا
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه یوسف آیات(۳۹ الی۴۲)🔹
↩️ذکر این نکته نیز لازم است که درباره سال هاى زندان یوسف(علیه السلام) گفتگو است، ولى مشهور این است مجموع زندان یوسف(علیه السلام) ۷ سال بوده.
اما بعضى گفته اند: قبل از ماجراى خواب زندانیان ۵ سال در زندان بود، و بعد از آن هم هفت سال ادامه یافت، سال هائى پر رنج و زحمت اما از نظر ارشاد و سازندگى پر بار و پر برکت.
* * *
۲ ـ آنجا که نیکوکاران بر سر دار مى روند
جالب این که در این داستان مى خوانیم: کسى که در خواب دیده بود جام شراب به دست شاه مى دهد آزاد شد، و آن کس که در خواب دیده بود طبق نان بر سر دارد و پرندگان هوا از آن مى خورند به دار آویخته شد.
آیا مفهوم این سخن این نیست که در محیط هاى فاسد و رژیم هاى طاغوتى آنها که در مسیر شهوات خودکامگانند آزادى دارند، و آنها که در راه خدمت به اجتماع و کمک کردن و نان دادن به مردم قدم بر مى دارند حق حیات ندارند و باید بمیرند؟
این است بافت جامعه اى که نظام فاسدى بر آن حکومت مى کند.
و این است سرنوشت مردم خوب و بد در چنین جامعه ها.
درست است که یوسف(علیه السلام) با اتکاء به وحى الهى و علم تعبیر خواب چنین پیش بینى را کرد، ولى هیچ معبرى نمى تواند چنین تناسب هائى را در تعبیرش از نظر دور دارد.
در حقیقت، خدمت در این جوامع، گناه است و خیانت و گناه عین ثواب!.
* * *
۳ ـ بزرگ ترین درس آزادى!
دیدیم یوسف(علیه السلام) بالاترین درسى را که به زندانیان داد درس توحید و یگانه پرستى بود، همان درسى که محصولش آزادى و آزادگى است.
او مى دانست: أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ ، هدف هاى پراکنده، و معبودهاى مختلف، سرچشمه تفرقه و پراکندگى در اجتماعند، و تا تفرقه و پراکندگى وجود دارد طاغوت ها و جباران بر مردم مسلطند، لذا براى قطع ریشه آنها دستور داد که از شمشیر بُرّاى توحید استفاده کنند، تا مجبور نباشند آزادى را به خواب ببینند، بلکه آن را در بیدارى مشاهده کنند.
مگر جباران و ستمگران که بر گرده مردم سوارند در هر جامعه اى چند نفر مى باشند، که مردم قادر به مبارزه با آنها نیستند؟ جز این است که آنها افراد محدودى هستند، ولى با ایجاد تفرقه و نفاق، از طریق ارباب متفرقون، و در هم شکستن نیروى متشکل جامعه، امکان حکومت را بر توده هاى عظیم مردم به دست مى آورند؟.
و آن روز که ملت ها به قدرت توحید و وحدت کلمه آشنا شوند، و همگى زیر پرچم اللّه الواحد القهّار جمع گردند، و به نیروى عظیم خود پى برند آن روز روز نابودى آنها است.
این درس بسیار مهمى است براى امروز ما و براى فرداى ما و براى همه انسان ها در کل جامعه بشرى و در سراسر تاریخ.
مخصوصاً توجه به این نکته ضرورت دارد که یوسف(علیه السلام) مى گوید:
حکومت مخصوص خداست (إِنِ الْحُکْمُ إِلاّ لِلّهِ)
پس از آن، تأکید مى کند: پرستش و خضوع و تسلیم نیز فقط باید در برابر فرمان او باشد (أَمَرَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ).
و سپس به طور مؤکد مى گوید: آئین مستقیم و پا بر جا چیزى جز این نیست (ذلِک الدِّینُ الْقَیِّمُ).
ولى سرانجام این را هم مى گوید که: با همه این اوصاف متأسفانه اکثر مردم از این واقعیت بى خبرند (وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لایَعْلَمُونَ).
و بنابراین اگر مردم آموزش صحیح ببینند، آگاهى پیدا کنند، و حقیقت توحید در آنها زنده شود، این مشکلاتشان حل خواهد شد.
* * *
۴ ـ سوء استفاده از یک شعار سازنده
شعار إِنِ الْحُکْمُ إِلاّ لِلّهِ که یک شعار مثبت قرآنى است، و هر گونه حکومت را جز حکومت اللّه و آنچه به اللّه منتهى مى شود نفى مى کند، متأسفانه در طول تاریخ مورد سوء استفاده هاى عجیبى واقع شده است، از جمله همان گونه که مى دانیم خوارج نهروان که مردمى قشرى، جامد، احمق و بسیار کج سلیقه بودند، براى نفى حکمیت در جنگ صفّین به این شعار چسبیدند و گفتند:
تعیین، حَکَم براى پایان جنگ، یا تعیین خلیفه گناه است; چرا که خداوند مى گوید: إِنِ الْحُکْمُ إِلاّ لِلّهِ: حکومت و حکمیت مخصوص خدا است !.
آنها از این مسأله بدیهى غافل بودند، و یا خود را به تغافل مى زدند، که اگر حکمیت از طرف پیشوایانى تعیین شود که فرمان رهبریشان از طرف خدا صادر شده، حکم آنها نیز حکم خدا است; چرا که سرانجام منتهى به او مى شود.
درست است که حَکَم ها (داورها) در داستان جنگ صفّین با تصویب امیر مؤمنان على(علیه السلام) تعیین نشدند، ولى اگر تعیین مى شدند حُکم آنها حُکم على(علیه السلام)و حُکم على(علیه السلام) حُکم پیامبر(صلى الله علیه وآله) و حُکم پیامبر حُکم خدا بود.
اصولاً مگر خداوند مستقیماً بر جامعه انسانى حکومت و یاداورى مى کند؟ جز این است که باید اشخاصى از نوع انسان ـ منتهى به فرمان خدا ـ زمام این امر را به دست گیرند؟⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه یوسف آیات(۳۹ الی۴۲)🔹 ↩️ذکر این نکته نیز لازم است که درباره سال هاى زندان
↩️ولى خوارج بدون توجه به این حقیقت روشن، اصل داستان حکمیت را بر على(علیه السلام) ایراد گرفتند، و حتى ـ العیاذ باللّه ـ آن را دلیل بر انحراف حضرتش از اسلام دانستند، زهى خودخواهى و جهل و جمود!!.
و این چنین، سازنده ترین برنامه ها هنگامى که به دست افراد جهول و نادان بیفتد، تبدیل به بدترین وسائل مخرب مى شود.
و امروز هم گروهى که در حقیقت دنباله روان خوارجند، و از نظر جهل و لجاجت چیزى از آنها کم ندارند، آیه فوق را دلیل بر نفى تقلید از مجتهدان و یا نفى صلاحیت حکومت از آنها مى دانند، ولى جواب همه اینها در بالا داده شد .
* * *
۵ ـ توجه به غیر خدا
توحید تنها در این خلاصه نمى شود که: خداوند یگانه و یکتا است، بلکه باید در تمام شئون زندگى انسان پیاده شود، و یکى از بارزترین نشانه هایش این است که، انسان موحّد به غیر خدا تکیه نمى کند و به غیر او پناه نمى برد.
نمى گوئیم عالم اسباب را نادیده مى گیرد، و در زندگى دنبال وسیله و سبب نمى رود، بلکه مى گوئیم: تأثیر واقعى را در سبب نمى بیند، بلکه سر نخ همه اسباب را به دست مسبِّب الاسباب مى بیند، و به تعبیر دیگر، براى اسباب استقلال قائل نیست، و همه آنها را پرتوى از ذات پاک پروردگار مى داند.
ممکن است عدم توجه به این واقعیت بزرگ درباره افراد عادى، قابل گذشت باشد، اما سر سوزن بى توجهى به این اصل، براى اولیاى حق مستوجب مجازات است، هر چند ترک اولائى بیش نباشد، و دیدیم چگونه یوسف(علیه السلام) بر اثر یک لحظه بى توجهى به این مسأله حیاتى سال ها زندانش تمدید شد، تا باز هم در کوره حوادث پخته تر و آبدیده تر شود، آمادگى بیشتر براى مبارزه با طاغوت و طاغوتیان پیدا کند، و بداند در این راه نباید جز بر نیروى اللّه و مردم ستمدیده اى که در راه اللّه گام بر مى دارند تکیه نماید.
و این درس بزرگى است براى همه پویندگان این راه و مبارزان راستین، که هرگز خیال ائتلاف با نیروى یک شیطان ، براى کوبیدن شیطان دیگر به خود راه ندهند، و به شرق و غرب تمایل نیابند، و جز در صراط مستقیم که جاده امت وسط است گام بر ندارند.
@Nahjolbalaghe2