eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹 تفسیر سوره مبارکه یوسف آیات (۳۹ الی۴۲)🔹 🔷زندان یا کانون تربیت؟ هنگامى که یوسف(علیه السلا
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه یوسف آیات(۳۹ الی۴۲)🔹 ↩️ذکر این نکته نیز لازم است که درباره سال هاى زندان یوسف(علیه السلام) گفتگو است، ولى مشهور این است مجموع زندان یوسف(علیه السلام) ۷ سال بوده. اما بعضى گفته اند: قبل از ماجراى خواب زندانیان ۵ سال در زندان بود، و بعد از آن هم هفت سال ادامه یافت، سال هائى پر رنج و زحمت اما از نظر ارشاد و سازندگى پر بار و پر برکت. * * * ۲ ـ آنجا که نیکوکاران بر سر دار مى روند جالب این که در این داستان مى خوانیم: کسى که در خواب دیده بود جام شراب به دست شاه مى دهد آزاد شد، و آن کس که در خواب دیده بود طبق نان بر سر دارد و پرندگان هوا از آن مى خورند به دار آویخته شد. آیا مفهوم این سخن این نیست که در محیط هاى فاسد و رژیم هاى طاغوتى آنها که در مسیر شهوات خودکامگانند آزادى دارند، و آنها که در راه خدمت به اجتماع و کمک کردن و نان دادن به مردم قدم بر مى دارند حق حیات ندارند و باید بمیرند؟ این است بافت جامعه اى که نظام فاسدى بر آن حکومت مى کند. و این است سرنوشت مردم خوب و بد در چنین جامعه ها. درست است که یوسف(علیه السلام) با اتکاء به وحى الهى و علم تعبیر خواب چنین پیش بینى را کرد، ولى هیچ معبرى نمى تواند چنین تناسب هائى را در تعبیرش از نظر دور دارد. در حقیقت، خدمت در این جوامع، گناه است و خیانت و گناه عین ثواب!. * * * ۳ ـ بزرگ ترین درس آزادى! دیدیم یوسف(علیه السلام) بالاترین درسى را که به زندانیان داد درس توحید و یگانه پرستى بود، همان درسى که محصولش آزادى و آزادگى است. او مى دانست: أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ ، هدف هاى پراکنده، و معبودهاى مختلف، سرچشمه تفرقه و پراکندگى در اجتماعند، و تا تفرقه و پراکندگى وجود دارد طاغوت ها و جباران بر مردم مسلطند، لذا براى قطع ریشه آنها دستور داد که از شمشیر بُرّاى توحید استفاده کنند، تا مجبور نباشند آزادى را به خواب ببینند، بلکه آن را در بیدارى مشاهده کنند. مگر جباران و ستمگران که بر گرده مردم سوارند در هر جامعه اى چند نفر مى باشند، که مردم قادر به مبارزه با آنها نیستند؟ جز این است که آنها افراد محدودى هستند، ولى با ایجاد تفرقه و نفاق، از طریق ارباب متفرقون، و در هم شکستن نیروى متشکل جامعه، امکان حکومت را بر توده هاى عظیم مردم به دست مى آورند؟. و آن روز که ملت ها به قدرت توحید و وحدت کلمه آشنا شوند، و همگى زیر پرچم اللّه الواحد القهّار جمع گردند، و به نیروى عظیم خود پى برند آن روز روز نابودى آنها است. این درس بسیار مهمى است براى امروز ما و براى فرداى ما و براى همه انسان ها در کل جامعه بشرى و در سراسر تاریخ. مخصوصاً توجه به این نکته ضرورت دارد که یوسف(علیه السلام) مى گوید: حکومت مخصوص خداست (إِنِ الْحُکْمُ إِلاّ لِلّهِ) پس از آن، تأکید مى کند: پرستش و خضوع و تسلیم نیز فقط باید در برابر فرمان او باشد (أَمَرَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ). و سپس به طور مؤکد مى گوید: آئین مستقیم و پا بر جا چیزى جز این نیست (ذلِک الدِّینُ الْقَیِّمُ). ولى سرانجام این را هم مى گوید که: با همه این اوصاف متأسفانه اکثر مردم از این واقعیت بى خبرند (وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لایَعْلَمُونَ). و بنابراین اگر مردم آموزش صحیح ببینند، آگاهى پیدا کنند، و حقیقت توحید در آنها زنده شود، این مشکلاتشان حل خواهد شد. * * * ۴ ـ سوء استفاده از یک شعار سازنده شعار إِنِ الْحُکْمُ إِلاّ لِلّهِ که یک شعار مثبت قرآنى است، و هر گونه حکومت را جز حکومت اللّه و آنچه به اللّه منتهى مى شود نفى مى کند، متأسفانه در طول تاریخ مورد سوء استفاده هاى عجیبى واقع شده است، از جمله همان گونه که مى دانیم خوارج نهروان که مردمى قشرى، جامد، احمق و بسیار کج سلیقه بودند، براى نفى حکمیت در جنگ صفّین به این شعار چسبیدند و گفتند: تعیین، حَکَم براى پایان جنگ، یا تعیین خلیفه گناه است; چرا که خداوند مى گوید: إِنِ الْحُکْمُ إِلاّ لِلّهِ: حکومت و حکمیت مخصوص خدا است !. آنها از این مسأله بدیهى غافل بودند، و یا خود را به تغافل مى زدند، که اگر حکمیت از طرف پیشوایانى تعیین شود که فرمان رهبریشان از طرف خدا صادر شده، حکم آنها نیز حکم خدا است; چرا که سرانجام منتهى به او مى شود. درست است که حَکَم ها (داورها) در داستان جنگ صفّین با تصویب امیر مؤمنان على(علیه السلام) تعیین نشدند، ولى اگر تعیین مى شدند حُکم آنها حُکم على(علیه السلام)و حُکم على(علیه السلام) حُکم پیامبر(صلى الله علیه وآله) و حُکم پیامبر حُکم خدا بود. اصولاً مگر خداوند مستقیماً بر جامعه انسانى حکومت و یاداورى مى کند؟ جز این است که باید اشخاصى از نوع انسان ـ منتهى به فرمان خدا ـ زمام این امر را به دست گیرند؟⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه یوسف آیات(۳۹ الی۴۲)🔹 ↩️ذکر این نکته نیز لازم است که درباره سال هاى زندان
↩️ولى خوارج بدون توجه به این حقیقت روشن، اصل داستان حکمیت را بر على(علیه السلام) ایراد گرفتند، و حتى ـ العیاذ باللّه ـ آن را دلیل بر انحراف حضرتش از اسلام دانستند، زهى خودخواهى و جهل و جمود!!. و این چنین، سازنده ترین برنامه ها هنگامى که به دست افراد جهول و نادان بیفتد، تبدیل به بدترین وسائل مخرب مى شود. و امروز هم گروهى که در حقیقت دنباله روان خوارجند، و از نظر جهل و لجاجت چیزى از آنها کم ندارند، آیه فوق را دلیل بر نفى تقلید از مجتهدان و یا نفى صلاحیت حکومت از آنها مى دانند، ولى جواب همه اینها در بالا داده شد . * * * ۵ ـ توجه به غیر خدا توحید تنها در این خلاصه نمى شود که: خداوند یگانه و یکتا است، بلکه باید در تمام شئون زندگى انسان پیاده شود، و یکى از بارزترین نشانه هایش این است که، انسان موحّد به غیر خدا تکیه نمى کند و به غیر او پناه نمى برد. نمى گوئیم عالم اسباب را نادیده مى گیرد، و در زندگى دنبال وسیله و سبب نمى رود، بلکه مى گوئیم: تأثیر واقعى را در سبب نمى بیند، بلکه سر نخ همه اسباب را به دست مسبِّب الاسباب مى بیند، و به تعبیر دیگر، براى اسباب استقلال قائل نیست، و همه آنها را پرتوى از ذات پاک پروردگار مى داند. ممکن است عدم توجه به این واقعیت بزرگ درباره افراد عادى، قابل گذشت باشد، اما سر سوزن بى توجهى به این اصل، براى اولیاى حق مستوجب مجازات است، هر چند ترک اولائى بیش نباشد، و دیدیم چگونه یوسف(علیه السلام) بر اثر یک لحظه بى توجهى به این مسأله حیاتى سال ها زندانش تمدید شد، تا باز هم در کوره حوادث پخته تر و آبدیده تر شود، آمادگى بیشتر براى مبارزه با طاغوت و طاغوتیان پیدا کند، و بداند در این راه نباید جز بر نیروى اللّه و مردم ستمدیده اى که در راه اللّه گام بر مى دارند تکیه نماید. و این درس بزرگى است براى همه پویندگان این راه و مبارزان راستین، که هرگز خیال ائتلاف با نیروى یک شیطان ، براى کوبیدن شیطان دیگر به خود راه ندهند، و به شرق و غرب تمایل نیابند، و جز در صراط مستقیم که جاده امت وسط است گام بر ندارند. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹 ترجمه و شرح حکمت (۲۵۶)🔹 🔷ترك حسد، و تندرستى: امام عليه السلام در اين كلام كوتاه و پرمعنا
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۵۷)🔹 ✅ پاداش شاد كردن ديگران: امام عليه السلام خطاب به كميل بن زياد نخعى كه يكى از ياران عالم و دانشمند وباتقواى او بود دو نكته مهم را گوشزد كرده، مى‌فرمايد: «اى كميل! خانواده را دستور ده كه روزها در كسب فضايل و مكارم بكوشند و شامگاهان در انجام حوائج مردمى كه در خوابند تلاش كنند»؛ (يَا كُمَيْلُ، مُرْ أَهْلَکَ أَنْ يَرُوحُوا فِي كَسْبِ آلْمَكَارِمِ، وَيُدْلِجُوا فِي حَاجَةِ مَنْ هُوَ نَائِمٌ). سپس مى‌افزايد: «سوگند به كسى كه تمام صداها را مى‌شنود، هركس سرور وخوشحالى در قلبى ايجاد كند خدا از آن سرور برايش لطفى مى‌آفريند كه هرگاه مصيبتى بر او وارد شود اين لطف همچون آب (در يك سطح شيب‌دار به سرعت) به سوى او سرازير شود تا آن مصيبت را از وى (بشويد و) دور سازد، همان‌گونه كه شتر بيگانه از گله (يا از چراگاه خصوصى) رانده مى‌شود»؛ (فَوَالَّذِي وَسِعَ سَمْعُهُ الاَْصْوَاتَ، مَا مِنْ أَحَدٍ أَوْدَعَ قَلْباً سُرُوراً إِلاَّ وَخَلَقَ آللّهُ لَهُ مِنْ ذلِکَ السُّرُورِ لُطْفاً. فَإِذَا نَزَلَتْ بِهِ نَائِبَةٌ جَرَى إِلَيْهَا كَالْمَاءِ فِي آنْحِدَارِهِ حَتَّى يَطْرُدَهَا عَنْهُ كَمَا تُطْرَدُ غَرِيبَةُ الاِْبِلِ). امام عليه السلام در نكته اوّل، برنامه زندگى را چنين تنظيم مى‌فرمايد كه در بخشى از آن انسان باايمان بايد به خودسازى و كسب فضايل مشغول باشد، بر علم خود بيفزايد، از تجارب ديگران استفاده كند، صفات برجسته انسانى را در خود پرورش دهد، رذايل اخلاقى را دور نمايد و به سوى كمال انسانى سير كند، و در بخش ديگر به دنبال حل مشكلات مردم باشد. بنابراين كسانى كه تنها به اصلاح خويش مى‌پردازند و كارى براى حل مشكلات ديگران انجام نمى‌دهند از حقيقت اسلام دورند. همچنين كسانى كه براى انجام حوائج مردم تلاش مى‌كنند و از خود غافلند آن‌ها نيز بيگانه‌اند؛ مسلمان واقعى كسى است كه هم به اصلاح خويش بپردازد و هم به حل مشكلات مردم توجّه كند. تعبير به «يروح» كه از ماده «رواح» به معناى سير در روز يا سير در بعد از ظهر است (و در اين‌جا مناسب معناى اوّل است، زيرا آن را در مقابل سير در شب قرار داده) نشان مى‌دهد كه بخش اول تلاش و فعاليت انسان بايد در كسب فضايل ومكارم باشد، چراكه انسان تا خود را نسازد نمى‌تواند به ديگران بپردازد. البته مكارم اخلاق، تمام فضايل اخلاقى را كه در آيات و روايات و كتب علماى اخلاق وارد شده است شامل مى‌شود؛ ولى در بعضى از روايات، انگشت روى موارد خاصى گذاشته شده كه درواقع بخش‌هاى مهم مكارم اخلاق است؛ از جمله در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم: «مكارم اخلاق ده چيز است. اگر مى‌توانى تمام آن‌ها در تو باشد انجام ده... راوى سؤال مى‌كند: آن‌ها چيست؟ امام عليه السلام مى‌فرمايد: «صِدْقُ الْيَأْسِ (البأس) وَصِدْقُ اللِّسَانِ وَأَدَاءُ الأَمَانَةِ وَصِلَةُ الرَّحِمِ وَإِقْرَاءُ الضَّيْفِ وَإِطْعَامُ السَّائِلِ وَالْمُكَافَأَةُ عَلَى الصَّنَائِعِ وَالتَّذَمُّمُ لِلْجَارِ وَالتَّذَمُّمُ لِلصَّاحِبِ وَرَأْسُهُنَّ الْحَيَاءُ؛ راستگو بودن در اظهار يأس از آنچه در دست مردم است و نظر به لطف خدا داشتن (يا راستگو بودن در مقام ابراز شجاعت در برابر دشمنان) و راستگويى و اداى امانت و صله رحم و پذيرايى از ميهمان وسير كردن گرسنگان و جبران كردن نيكى‌هاى مردم و تعهد داشتن در برابر همسايگان و تعهّد داشتن در برابر دوستان و رأس همه آن‌ها حياست». تعبير به «يُدْلِجُوا» از ماده «اِدْلاج» كه به معناى سير در ابتداى شب يا تمام شب است اشاره به اين است كه انسان بايد خدماتش به مردم بى سر و صدا و غالبآ مخفيانه باشد مخصوصاً با تعبير «مَنْ هُوَ نائِمٌ» (كسى كه در خواب است) تا آبروهاى آن‌ها محفوظ بماند و در برابر ديگران شرمنده نشوند. اين يك برنامه جامع و كامل است كه زندگى فردى و اجتماعى را كاملاً اصلاح مى‌كند. دنياى مادى امروز، كمك‌رسانى به نيازمندان را تحت برنامه‌هاى محدود، در اختيار دولت‌ها قرار مى‌دهد و افراد، كمتر مسئوليتى براى خود قائلند، در حالى كه در اسلام چنين نيست؛ همه كسانى كه توانايى دارند، در برابر مشكلات ونيازهاى حاجتمندان مسئوليت دارند تا آن‌جا كه پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله در حديث معروفى مى‌فرمايد: «وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لا يُوْمِنُ بِي عَبْدٌ يَبِيتُ شَبْعَانَ وَأَخُوهُ أَوْ قَالَ جَارُهُ الْمُسْلِمُ جَائِعٌ؛ سوگند به كسى كه جان محمد در دست قدرت اوست كسى كه شب سير بخوابد و برادر مسلمانش (يا فرمود: همسايه مسلمانش) گرسنه باشد به من (كه پيغمبر اسلام) ايمان نياورده است».⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۵۷)🔹 ✅ پاداش شاد كردن ديگران: امام عليه السلام خطاب به كميل بن زياد نخع
↩️در نامه معروف امام عليه السلام به «عثمان بن حنيف انصارى» (نامه 45) نيز همين معنا با تعبير جامع ديگرى آمده است، آن‌جا كه مى‌فرمايد: «هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَيَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الأَطْعِمَةِ وَلَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوِ الْيَمَامَةِ مَنْ لا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ وَلا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ أَوْ أَبِيتُ مِبْطَاناً وَحَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَأَكْبَادٌ حَرَّى؛ هيهات كه هواى نفس بر من چيره شود و حرص و طمع مرا وادار به انتخاب طعام‌هاى لذيذ نمايد در حالى كه شايد در سرزمين حجاز يا يمامه (يكى از مناطق شرقى عربستان) كسى باشد كه حتى اميد براى به دست آوردن يك قرص نان نداشته و هرگز شكمى سير به خود نديده باشد. آيا من با شكمى سير بخوابم در حالى كه در اطراف من شكم‌هاى گرسنه و جگرهاى تشنه باشد». آن‌گاه امام عليه السلام در ادامه اين سخن به نكته ديگرى پرداخته كه نكته اوّل را كامل‌تر مى‌كند و آن، دستور به شاد كردن دل‌هاى افسرده است. در اين‌جا امام عليه السلام پاداش بزرگى را براى چنين اشخاصى ذكر مى‌كند و آن اين‌كه اين ادخال سرور در قلب انسان نه‌تنها در سراى ديگر به يارى انسان مى‌شتابد، بلكه در همين دنيا نيز مأموريت دارد كه در مشكلات، او را يارى كند و مصائب و حوادث تلخ را به شدت از او دور سازد. امام عليه السلام براى بيان تأثير سرعت آن به دو مثال پرداخته است: نخست جريان آب در يك سراشيبى و دوم دور ساختن شترهاى بيگانه از مرتع اختصاصى. در احاديث اسلامى نيز درمورد ادخال سرور در قلب مؤمنان به‌طور خاص، يا انسان‌ها به‌طور عام، روايات زيادى وارد شده است؛ از جمله كلينى؛ در جلد دوم كافى بابى تحت عنوان «اِدْخالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤمِنينَ» ذكر كرده و شانزده روايت در آن آورده است؛ از جمله در حديثى از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نقل مى‌كند. «مَنْ سَرَّ مُوْمِناً فَقَدْ سَرَّنِي وَمَنْ سَرَّنِي فَقَدْ سَرَّ اللَّهَ؛ كسى كه مؤمنى را مسرور كند مرا مسرور ساخته و كسى كه مرا مسرور كند خدا را مسرور كرده است». در حديث ديگرى از رسول خدا صلي الله عليه و آله مى‌خوانيم: «إِنَّ أَحَبَّ الأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُوْمِنِينَ؛ محبوب‌ترين اعمال نزد خداوند، وارد كردن سرور بر مؤمنان است». از امام صادق عليه السلام روايت گويايى در اين زمينه نقل شده است كه خلاصه‌اش اين است: «هنگامى كه در قيامت انسانِ باايمان از قبرش خارج مى‌شود شخصى (نورانى) از قبر با او برمى‌خيزد و او را بشارت به خير مى‌دهد ودر تمام مراحل قيامت با اوست و از ترس و وحشت او مى‌كاهد تا زمانى كه او را وارد بهشت مى‌سازد. شخص مؤمن از او مى‌پرسد: تو كيستى كه همراه من آمدى و در تمام اين مسير مونس من بودى؟ مى‌گويد: «أَنَا السُّرُورُ الَّذِي كُنْتَ تُدْخِلُهُ عَلَى إِخْوَانِکَ فِي الدُّنْيَا خُلِقْتُ مِنْهُ لاُِبَشِّرَکَ وَأُونِسَ وَحْشَتَکَ؛ من همان سرورى هستم كه بر برادرانت در دنيا وارد ساختى. من از آن آفريده شدم كه تو را بشارت دهم ومونس تنهايى و وحشت تو باشم». @Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨ 🌲🌳پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند: لا تَتَّبِعوا عَوراتِ المُؤمِنينَ ؛ فإنَّهُ مَن تَتَبَّعَ عَوراتِ المُؤمِنينَ تَتَبَّعَ اللّه ُعَورَتَهُ ، ومَن تَتَبَّعَ اللّه ُ عَورَتَهُ فَضَحَهُ ولَو في جَوفِ بَيتِهِ . عيبهاى مؤمنان را جستجو نكنيد؛ زيرا هركه دنبال عيبهاى مؤمنان بگردد ، خداوند عيبهاى او را دنبال كند و هر كه خداوند تعالى عيوبش را جستجو كند ، او را رسوا سازد گرچه درون خانه اش باشد . 📖ثواب الأعمال،ج۲،ص۲۸۸،ح۱ 🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2
مداحی_آنلاین_تعصب_اهل_بیت_به_شیعیان.mp3
2.61M
🌺 (ع) ♨️تعصب اهل بیت به شیعیان 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕋✨داستان تولد امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام ☀️چه کسی برای امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام نام انتخاب کرد؟ 🎈 💌 🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2
مداحی_آنلاین_تعصب_اهل_بیت_به_شیعیان.mp3
2.61M
🌺 (ع) ♨️تعصب اهل بیت به شیعیان 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت پنجاه و یکم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻15.
🌳شجره آشوب« قسمت پنجاه و دوم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻16. معاویه در کاخ خود، پست‌های مهمی را به کفار مسیحی داده بود. ازجمله سرجون؛ مشاور وی، اخطل؛ شاعر دربار و ابن آثال؛ طبیب نصرانی. ملاحظه می‌شود که هر سه پست فوق، از مناصب مهم آن زمان بودند. 🔻سرجون مشاور معاویه در موارد متعدد حکومتی به وی مشورت می‌داد. اخطل نیز در حقیقت فعالیت رسانه‌ای از طریق اشعار خود برای بنی‌امیه انجام می‌داد. در اینجا باید پرسید چرا معاویه، از افراد فوق در مناصب حکومتی که باید به دست مسلمین باشد، استفاده می‌کرد؟ پست طبیب دربار که با جان مسلمانان سر و کار دارد، چرا باید در دست یک مسیحی باشد که ممکن است هیچ دلسوزی نسبت به مسلمانان نداشته باشد و جان آن ها در دست او می تواند بازیچه قرار بگیرد؟ آیا نمی توان احتمال دارد معاویه از طریق همین طبیب، بسیاری از سرکوب های مرموزانه خود را انجام داده باشد؟ 🔻 در تاریخ آمده است، سرجون مسیحی از هم‌نشینان معاویه بود که حتی پیشنهاد امارت ابن زیاد بر کوفه را به یزید داد. این نکات نشانگر این است معاویه و بنی‌امیه باکی از نشست و برخاست با کفار نداشتند و تلاش می‌کردند آن‌ها را بر مسلمین، برتری دهند. این اقدام معاویه، همانند استخدام کعب الاحبار در دربار عمر، بود که وی را به‌عنوان قصاص برگزیده و از او در موارد مختلف مشورت می‌گرفت. 🔻 این نکات برخلاف دستورات قرآنی است که مسلمانان را از اتخاذ کفار به‌عنوان اولیای خود نهی می‌کند. 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2