eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح نامه(۶۹)بخش سوم🔹 ↩️سپس در بيست و هفتمين توصيه مى فرمايد: «در تمام کارهايت فرمان خدا را
✨﴾﷽﴿✨ 🔹 ترجمه و شرح نامه(۷۰)🔹 🔷نامه در یک نگاه: همان گونه که در عنوان نامه آمده است، گروهى از اهل مدینه در زمانى که «سهل بن حنیف انصارى» از سوى امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرماندار آنجا بود براى مال و منافع دنیا به معاویه در شام پیوسته بودند و ظاهرا «سهل بن حنیف» نگران شده بود. امام براى رفع نگرانى او این نامه را به او نوشت و به او یادآور شد که از فرار آن گروه ناراحت نباشد، زیرا براى گمراهى آنان همین بس که از هدایت و حق به گمراهى و کورى پناه بردند. امام آنها را دنیاپرستانى معرفى مى کند که براى رسیدن به لذات دنیا، به معاویه پیوستند در حالى که مرکز عدل را مى شناختند. آن گاه امام اظهار امیدوارى مى کند که خداوند به لطفش مشکلات را حل فرماید. 🔻فراريان دنياپرست: از پاره اى از جمله هاى اضافى که در کتاب تمام نهج البلاغه ذيل اين نامه آمده استفاده مى شود که اين نامه امام(عليه السلام) در واقع پاسخى بود به نامه اى که «سهل بن حنيف» خدمت امام نوشته بود و از گروهى از مردم مدينه که به شام فرار کرده بودند شکايت کرده بود. امام در پاسخش او را دلدارى داده نخست مى فرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى) به من خبر رسيده که افرادى از قلمرو تو مخفيانه به معاويه مى پيوندند; هرگز از اين تعداد که از دست داده اى و از کمک آنان بى بهره شده اى تأسف مخور»; (أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رِجَالاً مِمَّنْ قِبَلَکَ يَتَسَلَّلُونَ إِلَى مُعَاوِيَةَ، فَلاَ تَأْسَفْ عَلَى مَا يَفُوتُکَ مِنْ عَدَدِهِمْ، وَيَذْهَبُ عَنْکَ مِنْ مَدَدِهِمْ). آن گاه امام براى اينکه روشن سازد اين گونه افراد کسانى نيستند که بتوان از آنان در مشکلات يارى جست و بر آنان اعتماد کرد و از دست رفتن آنها هرگز مايه تأسّف نيست مى افزايد: «اين گمراهى براى آنان بس و براى آرامش خاطر تو کافى است، که آنها از هدايت و حق به سوى کوردلى و جهل شتافته اند»; (فَکَفَى لَهُمْ غَيّاً، وَلَکَ مِنْهُمْ شَافِياً، فِرَارُهُمْ مِنَ الْهُدَى وَالْحَقِّ، وَ إِيضَاعُهُمْ إِلَى الْعَمَى وَالْجَهْلِ). اشاره به اينکه آنها افراد بى شخصيت، کوردل و فاسد و مفسدى بودند که اگر در کنار تو مى ماندند نه تنها به حل مشکلات کمک نمى کردند، بلکه چه بسا مايه فساد در منطقه حکومت تو مى شدند. اين دلدارى شبيه مطلبى است که قرآن مجيد نسبت به کارشکنى منافقان براى پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) بيان مى کند: «(لَوْ خَرَجُوا فيکُمْ ما زادُوکُمْ إِلاّ خَبالاً وَلاََوْضَعُوا خِلالَکُمْ يَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَةَ); اگر آنها همراه شما (به سوى ميدان جهاد) خارج مى شدند جز اضطراب و ترديد و فساد چيزى بر شما نمى افزودند و به سرعت در بين شما به فتنه انگيزى مى پرداختند». جمله «وَلَکَ مِنْهُمْ شَافِياً» را جمعى از شارحان نهج البلاغه به اين معنا دانسته اند که امام مى فرمايد: براى آرامش خاطر تو و شفاى درونت همين بس که بدانى آنها از هدايت به ضلالت فرار مى کنند; ولى بعضى ديگر معتقدند اين جمله اشاره به اين دارد که اين گونه افراد همچون جرثومه هاى بيمارى هستند; چه بهتر که فرار کنند و پيکر جامعه از اين بيمارى وجود آنها شفا يابد و اگر امام مى فرمايد: «براى تو اسباب شفاست» براى آن است که رئيس حکومت نماينده تمام مردمى است که تحت فرمان او هستند. البته جمع ميان هر دو معنا به اعتقاد ما که استعمال لفظ را در اکثر از يک معنا جايز مى دانيم رواست. آن گاه امام در توضيح بيشترى مى فرمايد: «(غم مخور زيرا) آنها فقط اهل دنيا هستند و به آن روى آورده اند و با سرعت به سوى آن مى شتابند در حالى که عدالت را به خوبى شناخته و ديده بودند و گزارش آن را شنيده و به خاطر سپرده بودند و مى دانستند که همه مردم نزد ما حقوق برابر دارند، پس آنها از اين «برابرى» به سوى «تبعيض هاى ناروا» گريختند. خداوند آنها را از رحمت خود دور سازد و هلاک کند»; (وَإِنَّمَا هُمْ أَهْلُ دُنْيَا مُقْبِلُونَ عَلَيْهَا، وَمُهْطِعُونَ إِلَيْهَا، وَقَدْ عَرَفُوا الْعَدْلَ وَ رَأَوْهُ، وَ سَمِعُوهُ وَ وَعَوْهُ، وَعَلِمُوا أَنَّ النَّاسَ عِنْدَنَا فِي الْحَقِّ أُسْوَةٌ، فَهَرَبُوا إِلَى الاَْثَرَةِ، فَبُعْداً لَهُمْ وَ سُحْقاً). بديهى است هيچ کس براى حق و هدايت و درک حقيقت اسلام به سوى معاويه نمى رفت; آنها مى دانستند او در تقسيم بيت المال هرگز رعايت مساوات را در ميان آحاد مردم نمى کند، بلکه گروهى را که براى او کار مى کنند و سنگ او را به سينه مى زنند بر ديگران مقدم مى دارد. به اين ترتيب اگر نزد امام بمانند سهم کمى به آنها مى رسد و اگر نزد معاويه بروند صاحب آلاف و الوف مى شوند.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹 ترجمه و شرح نامه(۷۰)🔹 🔷نامه در یک نگاه: همان گونه که در عنوان نامه آمده است، گروهى از اهل
↩️مشکل ديگر آنها اين بود که آنها جاهلانى نبودند که از حق و عدالت بى خبر باشند همه آنها عدالت پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) را يا ديده و يا شنيده بودند و با اين علم و آگاهى به سوى باطل رفتند و از حق چشم پوشيدند، بنابراين هرگز فرار آنها نبايد اسباب تأسف باشد و چه بسا ماندن آنها سبب فساد در جامعه اسلامى مى شد و چه بهتر که به مقتضاى (الْخَبيثاتُ لِلْخَبيثينَ وَالْخَبيثُونَ لِلْخَبيثاتِ) آن ها به شام رفتند. آن گاه امام(عليه السلام) در پايان اين نامه باز بر اين حقيقت تأکيد مى کند که آنها از باطل به سوى حق و از ظلم به سوى عدالت نگريختند. مى فرمايد: « به خدا سوگند آنها از ستم نگريختند و به عدل نپيوستند و ما اميدواريم که در اين راه، خداوند مشکلات را بر ما آسان سازد و سختى ها را بر ما هموار کند، إن شاءالله والسلام»; (إِنَّهُمْ وَاللهِ لَمْ يَنْفِرُوا مِنْ جَوْر، وَلَمْ يَلْحَقُوا بِعَدْل، وَإِنَّا لَنَطْمَعُ فِي هَذَا الاَْمْرِ أَنْ يُذَلِّلَ اللهُ لَنَا صَعْبَهُ، وَيُسَهِّلَ لَنَا حَزْنَهُ، إِنْ شَاءَ اللهُ، وَالسَّلاَمُ). به اين ترتيب امام تحليل روشنى از فرار اين گروه دنياپرست و بى ايمان ارائه کرده و اگر از اين نظر مشکلاتى براى بعضى از ساده دلان روى داده و تزلزلى در آنان به وجود آورده است حل آن را از خداوند بزرگ مى طلبد. * نکته ها: 1. سهل بن حنيف انصارى کيست؟ در عظمت سهل بن حنيف همين بس که از ياران خاص رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و اميرمؤمنان على(عليه السلام) بود. به گفته ابن عبدالبر در استيعاب او از کسانى بود که در جنگ بدر و تمام غزوات اسلامى با پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) شرکت جست و از معدود اشخاصى بود که روز احد فرار نکرد و با پيغمبر تا سر حد مرگ بيعت نمود. هنگامى که مردم مدينه با على(عليه السلام) بيعت کردند و امام مى خواست براى خاموش کردن آتش فتنه شورشيان جمل به بصره بيايد، سهل را به عنوان فرماندار مدينه انتخاب فرمود. او مدت ها در مدينه بود سپس در جنگ صفين به خدمت على(عليه السلام) آمد و بعد از صفين امام او را والى فارس کرد و سرانجام در سال سى و هشت هجرى در کوفه بدرود حيات گفت و امام بر او نماز خواند و در نماز او شش تکبير گفت. در روايتى که قاموس الرجال (شرح حال سهل بن حنيف) آن را از کافى نقل کرده آمده است که امام پنج تکبير بر او گفت و باز هم نماز را تا پنج مرتبه تکرار کرد و در هر مرحله پنج تکبير مى گفت. در کلمات قصار نهج البلاغه مى خوانيم: هنگامى که سهل بن حنيف انصارى در بازگشت از صفين بدرود حيات گفت امام سخت ناراحت شد و فرمود: «لَوْ أحَبَّني جَبَلٌ لَتَهافَتَ; حتى اگر کوهى مرا دوست بدارد از هم مى شکافد و فرو مى ريزد». همچنين در خبرى آمده است که سهل از دوازده نفرى بود که بر بيعت ابوبکر ايراد کردند و جزء شرطة الخميس و محافظان خاص اميرمؤمنان على(عليه السلام) بود و در کتاب مستدرکات علم الرجال آمده است که اميرمؤمنان على(عليه السلام) بهشت را براى سهل تضمين فرمود. نيز در روايتى آمده است هنگامى که على(عليه السلام) زمام خلافت را به دست گرفت، سهل بن حنيف را به عنوان والى شام به سوى آنجا فرستاد و اين نشان مى دهد که فوق العاده مورد علاقه و اعتماد امام بود، هرچند طرفداران معاويه جلوى او را گرفتند و اجازه ندادند وارد شام شود و او برگشت. از نکات جالبى که در منابع تاريخى درباره سهل آمده است اين است که اميرمؤمنان على(عليه السلام) هنگام هجرت از مکه به مدينه چون به قبا آمد و به رسول خدا(صلى الله عليه وآله) ملحق شد، به مهمانى خانواده اى رفت که سرپرست خود را از دست داده بودند. امام(عليه السلام) ملاحظه کرد زن آن خانه نصف شب به در خانه مى رود و کسى مى آيد و چيزى به او مى دهد. حضرت سؤال کرد: چه چيز از او مى گيرى؟ گفت: او «سهل بن حنيف» است که هر روز مخفيانه مى رود قسمتى از بت هاى قبيله خود را مى شکند و شکسته هاى آن را براى من مى آورد و مى گويد: اينها را به صورت هيزم بسوزان و استفاده کن. هنگامى که اميرمؤمنان اين مطلب را درباره «سهل بن حنيف» شنيد احترام خاصى براى او قائل شد. و اين نشان مى دهد که «سهل بن حنيف» از همان ابتدا مخالف با بت پرستى و موافق توحيد بود. 2. فراريان به شام چه کسانى بودند؟ از کتب تاريخى و روايات به خوبى استفاده مى شود که گروهى از ياران على(عليه السلام) را صحابه مهاجر و انصار تشکيل مى دادند و همان ها بودند که حضور چشمگيرى در ميدان جمل، نهروان و صفين داشتند و اطرافيان و نزديکان به معاويه غالباً طلقا (مشرکانى که در فتح مکه به فرمان پيغمبر از مجازات آزاد شدند و اسلام را ظاهرا پذيرفتند) و فرزندان طلقا و در مجموع بازماندگان دوران جاهليت بودند، کسانى که براى او فعاليت گسترده اى داشتند و به فريب مردم شام مشغول بودند.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
↩️مشکل ديگر آنها اين بود که آنها جاهلانى نبودند که از حق و عدالت بى خبر باشند همه آنها عدالت پيغمبر
↩️اما در اين ميان عده کمى از صحابه که دنياى معاويه و بذل و بخشش هاى بى حساب او از اموال بيت المال قلب و روح آنها را تسخير کرده بود نه تنها از مدينه که از کوفه و حتى در ايام جمل و صفين به او پيوستند. از جمله آنها «نعمان بن بشير انصارى» است که دينش را به هر شيطانى که به او مال هنگفتى مى داد مى فروخت. او از مقربين درگاه عثمان بود و هنگامى که عثمان کشته شد پيراهن او و انگشتان قطع شده همسرش «نائله» را به شام برد و به معاويه فروخت، معاويه نيز آنها را در مسجد آويخت تا مردم شام را بر ضد على(عليه السلام) بشوراند. هنگامى که معاويه بر اوضاع مسلّط شد «نعمان» را پاداش داد و وى را امير کوفه کرد. پس از معاويه نيز از طرف يزيد امير بود; اما با ورود مسلم بن عقيل به کوفه، يزيد نعمان را عزل کرد و «عبيد الله بن زياد» را که مرد سفاک و خونريزى بود به جاى او برگزيد. همين نويسنده در جاى ديگر از کتاب خود مى نويسد: در ميدان صفين دو هزار و هشتصد نفر از صحابه همراه امام(عليه السلام) بودند که در ميان آنها هشتاد و هفت نفر از بدريين و نهصد نفر از کسانى بودند که بيعت رضوان را درک کرده بودند. مرحوم محقق شوشترى در شرح نهج البلاغه خود بعضى از کسانى را که در ماجراى صفين از لشکر امام جدا شدند و به معاويه پيوستند نام برده است. از جمله: «بشر بن عصمة المزنى» و «قيس بن قرة التميمى» و «ذو نواس عبدى» و «قيس بن زيد کندى». همين نويسنده در جاى ديگر نامه اى را از عقيل به على(عليه السلام) نقل مى کند که مى گويد: من از مدينه براى عمره به سوى مکه مى رفتم. «عبدالله بن ابى سرح» را با حدود چهل جوان از فرزندان طلقا ديدم که از قيافه آنها آثار شوم مى باريد. به آنها گفتم: به سوى معاويه مى رويد؟ (آنها سکوت کردند و پاسخى نگفتند و به راه خود ادامه دادند). از پاسخى که امام به برادرش عقيل مى دهد نيز استفاده مى شود که آنها از همان دشمنان قسم خورده اسلام بودند که فقط در ظاهر اسلام را پذيرفته بودند. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝شرح صوتی نامه های نهج البلاغه ✉️نامه(۶۹)جلسه سوم 📝 خطاب به حارث همدانی از دوستداران امام علیه‌الس
شرح_نامه_۷۰_(خطاب_به_سهل_بن_حنیف_انصاری).mp3
5.9M
📝شرح صوتی نامه های نهج البلاغه ✉️نامه(۷۰) 📝 خطاب به سهل بن حنیف انصاری نمایندۀ أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام در مدینه و برادرش عثمان بن حنیف نمایندۀ حضرت در بصره بودند. هنگامی که به حضرت خبر رسید معاویه برخی از اهالی مدینه را تطمیع نموده و آن‌ها مخفیانه از مدینه فرار کرده و به معاویه ملحق شده‌اند. @Nahjolbalaghe2
💌🌱پيامبر صلى ‌الله ‌عليه‌ و ‌آله : دُعاءُ الوالِدِ لِوَلَدِهِ كَدُعاءِ النَّبىِّ لاُِمَّتِهِ ، دُعاءُ الوالِدَةِ يُفْضى اِلَى الحِجابِ؛ دعاى پدر براى فرزندش، همانند دعاى پيامبر براى امّتش است.دعاى مادر از موانع اجابت دعا، مى‌گذرد. 📒مشكاة الانوار، ص ۲۸۲؛ ربيع الابرار ، ج ۲،ص ۲۲۵ 🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ⚫️ هجدهم رجب سالروز وفات ابراهیم فرزند رسول الله(صل الله علیه و آله وسلم)⚫️ 🔷ابراهیم بن محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب فرزند پیامبر اسلام است. مادرش ماریه قبطیه از دختران ملوک مصر بود که مقوقس حاکم مصر و اسکندریه او را به پیامبر بخشید. 🔷ابراهیم در ذی الحجه سال ۸ هجری متولد شد. پیامبر به اصحابش فرمود: برای من پسری متولد شده و من نام پدرم ابراهیم را بر او گذاردم. پیامبر روز هفتم تولدش برای او عقیقه کرد و سر او را تراشید و هم‌وزن آن به مساکین، نقره داد. 🔷پس از تولد ابراهیم، جبرئیل نازل ­شد و حضرت را با عنوان "اباابراهیم" سلام ­داد. نقل است که بعد از تولد ابراهیم، پیامبر شاد شد و او را به عایشه نشان داد و فرمود: «ببین چقدر این بچه شبیه من است!» 🔷قابله و دایه بنابر گزارش‌های تاریخی، قابله او سَلمی خادمه پیامبر بود. سلمی پس از تولد ابراهیم، شوهرش ابو رافع را باخبر کرد و او نزد پیامبر رفت و خبر تولد را به او داد. پیامبر شاد شد و بنده‌ای به او بخشید. 🔷پس از تولد ابراهیم، زنان انصار برای شیر دادن او بر یکدیگر پیشی می‌گرفتند. پیامبر ابراهیم را به ام بردة دختر منذر بن زید سپرد. 🔷ابراهیم بنابر نقلی در دهم یا آخر ربیع الاول سال ۱۰ قمری در ۱۶ ماهگی و بنابر نقلی در ۱۸ ماهگی و به نقل دیگر پس از یک سال و ده ماه و هشت روز، از دنیا رفت.همچنین بنابر مقاله ناسا، ادارهٔ کل ملی هوانوردی و فضا، درباره خورشیدگرفتگی‌های تاریخی، خورشیدگرفتگی که همزمان با درگذشت ابراهیم به وقوع پیوست را ۲۷ ژانویه سال ۶۳۲م، برابر با ۲۵ شوال سال ۱۰ق می‌داند. وی در بقیع در کنار قبر عثمان بن مظعون (درگذشته ۲ق) دفن شد. پیامبر سنگی بر سر مزار او قرار داد و بر قبر او آب پاشید. 🔷نقل ابن شهرآشوب ابن شهرآشوب در کتاب المناقب از ابن عباس نقل کرده است که روزی پیامبر، فرزندش ابراهیم و نوه‌اش حسین را در دامن خود نشانده بود. پس جبرئیل نازل شد و گفت خدا به تو سلام می‌رساند و می‌گوید: «بین این دو جمع نمی‌کنم؛ یکی را فدای دیگری کن.» پیامبر امام حسین(ع) را برگزید و فرمود ناراحتی خودم (برای درگذشت ابراهیم) را بر ناراحتی دخترم فاطمه و پسرعمویم علی (برای درگذشت حسین) ترجیح دادم. پس از سه روز ابراهیم از دنیا رفت. 🔶اندوه پیامبر پیامبر از مرگ ابراهیم سخت اندوهگین شد و گریست و در پاسخ به اعتراض برخی فرمود: 🔸« من نیز انسانم؛ چشم می‌گرید و قلب اندوهگین می‌شود ولی سخنی که خداوند را به خشم آورد نمی‌گوییم.‌ ای ابراهیم! به خدا سوگند ما بخاطر (مرگ) تو ناراحتیم. » نیز نقل شده که پیامبر رو به کوه ایستاد و گفت: 🔸« ای کوه! اگر آنچه بر من وارد شده بر تو وارد می‌شد، تو را درهم می‌کوبید، ولی ما همان‌گونه که خدا فرمان داده، می‌گوییم: إنّا لِلهِ وَ إنّا اِلَیْهِ راجِعونَ وَ الْحَمدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمینَ. » 🔶خورشیدگرفتگی روزی که ابراهیم درگذشت، کسوف (خورشید گرفتگی) رخ داد. برخی گفتند: خورشید بخاطر مرگ ابراهیم گرفته است. پیامبر وقتی این سخن را شنید، بیرون آمد و پس از حمد الهی فرمود: «خورشید و ماه دو نشانه از نشانه‌های الهی هستند و بخاطر مرگ یا زندگی هیچ کس نمی‌گیرند.» 🔷به گفته مرتضی مطهری پيغمبر نمی‌‏خواهد از نقاط ضعف مردم براى هدايت مردم استفاده كند، می‌خواهد از نقاط قوّت مردم استفاده كند. پيغمبر نمی‌خواهد از جهالت و نادانى مردم به نفع اسلام استفاده كند، می‌خواهد از علم و معرفت مردم استفاده كند. پيغمبر نمی‌خواهد از ناآگاهى و غفلت مردم استفاده كند، می ‏خواهد از بيدارى مردم استفاده كند. @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت پنجاه و پنجم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻این س
🌳شجره آشوب« قسمت پنجاه و ششم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔴 خوارج 🔻قبل از ورود به بحث باید تعریفی از خوارج ارائه دهیم که جبهه مهم دیگری در برابر حضرت بودند که امام در یکی از نبردها به نام نهروان با آن ها درگیر شدند. درباره خوارج نیز، خطبه 36 نهج‌البلاغه گویای این حقیقت است که امام آن‌ها را گروهی بی‌عقل و نادان می‌داند و درباره آن‌ها تعبیر «سفهاء الاحلام» به کار برد. بنابراین از دیدگاه امام علی (ع)، اهل نهروان افرادی مسلمان بودند که برای رسیدن به حقیقت، دچار خطا و اشتباه شدند. درنتیجه خطر آن‌ها مانند اهل شام نیست. 🔻دلایل دیگر ما در اثبات اینکه خوارج، مسلمانان کج فهم و جاهلی بودند که در تشخیص راه صحیح دچار اشتباه شدند (منفعت طلب یا کافر نبودند ) به شرح زیر است. البته ما در مباحث خود خواهیم گفت که بدنه عمومی خوارج، چنین بودند اما سران و رؤسای آنان، معمولا یا با بنی امیه در ارتباط بودند یا مرتکب گناهان کبیره می شدند... 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا