eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
10.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥هدیه آسمانی ۱۹ 🌺 سوره مبارکه تین 🔊 قاری استاد منشاوی و تکرار کودک 🎈 💌 @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت پنجاه و هفتم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔴 ویژگ
🌳شجره آشوب« قسمت پنجاه و هشتم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻4. امام علی علیه السلام هنگامی که به اردوگاه خوارج نزد یزید به قیس (یکی از سران خوارج) رفت حکم امارت ری و اصفهان را به او داد. این در حالی است که امیرالمومنین، حاضر نشد مغیره را به عنوان یار و همکار خود در عرصه حکومتی به کار بگیرد یا اینکه امام حاضر نشد معاویه را برای دو روز نیز ابقا کند . این نکته نشان میدهد حضرت آن ها را جزئی از جامعه اسلامی قلمداد می کند و این گروه را خارج از جرگه مسلمین نمی بیند. 🔻5. در پایان نبرد نهروان، امام دستور داد 400 نفر از مجروحان خوارج را به خانواده هایشان تحویل دهند و آن ها را مداوا کنند. این گزارش به خوبی بیانگر تفاوت نگاه امام به خوارج با اهل صفین است؛ امام در صفین دقیقا دستوری برعکس این دستور صادر کرد که پیش از این اشاره کردیم. همچنین حضرت دستور داد تا تنها آنچه در اردوگاه نظامی خوارج در جنگ استفاده شده است، به غنیمت گرفته شود و مابقی اموال به وراث آن ها بازگردانده شود. 🔻6. امیرالمومنین به عبدالله بن وهب که از خوارج بود و اعتقاد داشت اهل جمل، مشرک هستند، فرمود: 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
شرح_صوتی_خطبه_۶۵_و_۶۶.mp3
9.52M
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه 🎤خطبه های:[ (۶۵شناخت خداوند) و (۶۶آموزش فنون جنگی) ] @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند 🌺🍃 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَىٰ أَبِيهِمْ قَالُوا يَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْكَيْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَكْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ هنگامى که به سوى پدرشان بازگشتند، گفتند: «اى پدر! دستورداده شده که(بدون حضور برادرمان بنیامین) پیمانه اى (از غلّه) به ما ندهند. پس برادرمان را با ما بفرست، تا پیمانه اى (از غلّه) دریافت داریم. و به یقین ما او را محافظت خواهیم کرد.» (یوسف/۶۳) * قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنتُكُمْ عَلَىٰ أَخِيهِ مِن قَبْلُ ۖ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ گفت: «آیا نسبت به او به شما اطمینان کنم همان گونه که قبلا نسبت به برادرش (یوسف) اطمینان کردم (و دیدید چه شد)؟! و (در هر حال،) خداوند بهترین حافظ، ومهربانترین مهربانان است.» (یوسف/۶۴) * وَلَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُمْ وَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ ۖ قَالُوا يَا أَبَانَا مَا نَبْغِي ۖ هَٰذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَيْنَا ۖ وَنَمِيرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ۖ ذَٰلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ و هنگامى که متاع خود را گشودند، دیدند سرمایه آنها به آنها بازگردانده شده. گفتند: «پدر! ما دیگر چه مى خواهیم؟! این سرمایه ماست که به ما بازپس داده شده است. (پس چه بهتر که برادر رابا ما بفرستى.) و ما براى خانواده خویش موادّ غذایى مى آوریم. و برادرمان را حفظ خواهیم کرد. و یک بار شتر زیادتر دریافت خواهیم داشت. این پیمانه (بارى که اکنون گرفته ایم، پیمانه) کوچکى است.» (یوسف/۶۵) *** قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّىٰ تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِّنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلَّا أَن يُحَاطَ بِكُمْ ۖ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللَّهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَكِيلٌ گفت: «من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد، تا تعهد الهى مؤکدى بدهیدکه او را حتماً نزد من خواهید آورد. مگر این که قدرت از شما سلب گردد. و هنگامى که آنها تعهد مؤکد خود را در اختیار او گذاردند، گفت: «خداوند، نسبت به آنچه مى گوییم، ناظر و نگهبان است.» (یوسف/۶۶) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه یوسف آیات(۵۹ الی۶۲🔹) 🔄پیشنهاد تازه یوسف به برادران سرانجام همان گونه که
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه یوسف آیات(۶۳ الی۶۶)🔹 🔷سرانجام موافقت پدر جلب شد برادران یوسف(علیه السلام) با خوشحالى فراوان به کنعان بازگشتند، ولى در فکر آینده بودند که اگر پدر با فرستادن برادر کوچکشان (بنیامین) موافقت نکند عزیز مصر آنها را نخواهد پذیرفت و سهمیّه اى به آنها نخواهد داد. ازاین رو قرآن مى گوید: هنگامى که به سوى پدرشان بازگشتند، گفتند: اى پدر، دستور داده شده که (بدون حضور برادرمان بنیامین) پیمانه اى (از غلّه) به ما ندهند (فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَى أَبِیهِمْ قَالُوا یَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْکَیْلُ). پس برادرمان را با ما بفرست تا سهمى (از غلّه) دریافت داریم (فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَکْتَلْ). و ما او را محافظت خواهیم کرد (وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ). * پدر که هرگز خاطره یوسف را فراموش نمى کرد از شنیدن این سخن سخت نگران شد، گفت: آیا نسبت به او به شما اطمینان کنم همان گونه که نسبت به برادرش (یوسف) اطمینان کردم و دیدید چه شد؟! (قَالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلاَّ کَمَا أَمِنْتُکُمْ عَلَى أَخِیهِ مِنْ قَبْلُ). یعنى شما با این سابقه بد ـ که هرگز فراموش شدنى نیست ـ چگونه انتظار دارید بار دیگر به پیشنهادتان اطمینان کنم و فرزند دلبند دیگرم را به شما بسپارم آن هم در یک سفر دور و دراز و در یک کشور بیگانه؟ سپس افزود: و (در هر حال) خداوند بهترین حافظ و مهربان ترینِ مهربانان است (فَاللهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ). این جمله ممکن است اشاره به این باشد که براى من سخت است بنیامین را با شما بدسابقه ها بفرستم و اگر هم بفرستم به اطمینان حفظ خدا و ارحم الرّاحمین بودن اوست، نه به اطمینان شماها. بنابراین جمله فوق اشاره قطعى به قبول پیشنهاد آنها ندارد، بلکه یک بحث احتمالى است زیرا از آیات آینده معلوم مى شود که یعقوب(علیه السلام) هنوز پیشنهاد آنها را نپذیرفته بود و بعد از گرفتن پیمان موثّق و جریانات دیگرى که پیش آمد، آن را پذیرفت. دیگر اینکه ممکن است اشاره به یوسف(علیه السلام) باشد، زیرا یعقوب در اینجا به یاد او افتاد و قبلاً هم مى دانست وى در حال حیات است (و در آیات آینده نیز خواهیم خواند که او به زنده بودن یوسف اطمینان داشت) به همین خاطر براى حفظ او دعا کرد که هر کجا هست خدایا به سلامت دارش. 🔷و هنگامى که متاع خود را گشودند، دیدند سرمایه شان به آنان بازگردانده شده و آنچه را به عنوان بهاى غلّه به عزیز مصر پرداخته بودند در درون بارهاست (وَ لَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُمْ وَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَیْهِمْ). آنها که این موضوع را سندى قاطع بر صدق گفتار خود یافته بودند نزد پدر آمدند و گفتند: اى پدر، ما دیگر چه مى خواهیم؟ این سرمایه ماست که به ما بازپس گردانده شده است (قَالُوا یَا أَبَانَا مَا نَبْغِى هَـذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَیْنَا). آیا بزرگوارى از این بیشتر مى شود که زمامدار یک کشور بیگانه در چنین قحطى و خشکسالى، هم موادّ غذایى به ما بدهد و هم بهاى آن را به ما بازگرداند آن هم به صورتى که خودمان نفهمیم و شرمنده نشویم. از این برتر چه تصوّر مى شود؟ اى پدر، دیگر جاى درنگ نیست. پس چه بهتر که برادرمان را با ما بفرستى، و ما براى خانواده خویش موادّ غذایى مى آوریم (وَ نَمِیرُ أَهْلَنَا). و برادرمان را حفظ خواهیم کرد (وَ نَحْفَظُ أَخَانَا). و یک بار شتر زیادتر دریافت خواهیم داشت (وَ نَزْدَادُ کَیْلَ بَعِیر). این پیمانه (بار) کوچکى است (ذلِکَ کَیْلٌ یَسِیرٌ). و این کار براى عزیز مصر که مردى بزرگوار و سخاوتمند است کار ساده اى است ✅با این حال یعقوب راضى به فرستادن فرزندش بنیامین نبود، ولى اصرار آنها که با منطق روشنى همراه بود او را وادار مى کرد که در برابر این پیشنهاد تسلیم شود. سرانجام چاره را در آن دید که با فرستادن فرزند موافقت کند; ازاین رو گفت: من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد، تا پیمان مؤکّد الهى بدهید که او را حتماً نزد من خواهید آورد، مگر اینکه (بر اثر مرگ یا به هر علّت دیگرى) قدرت از شما سلب شود (قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِّنَ اللهِ لَتَأْتُنَّنِى بِهِ إِلاَّ أَنْ یُحَاطَ بِکُمْ). منظور از جمله مَوْثِقًا مِنَ اللهِ (وثیقه الهى)، پیمان و سوگندى بوده که با نام خداوند همراه است. معنى جمله إِلاَّ أَنْ یُحَاطَ بِکُمْ چنین است: مگر اینکه حوادث به شما احاطه کند; یعنى مغلوب حوادث شوید. این جمله ممکن است کنایه از مرگ، یا حوادث دیگرى باشد که انسان را به زانو در مى آورَد و قدرت را از او سلب مى کند.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه یوسف آیات(۶۳ الی۶۶)🔹 🔷سرانجام موافقت پدر جلب شد برادران یوسف(علیه السلا
↩️ذکر این استثنا نشانه اى از درایت آشکار یعقوب پیامبر است که با آن همه علاقه اى که به بنیامین داشت، به فرزندانش چیزى که در توان ندارند تکلیف نکرد و گفت: من فرزندم را از شما مى خواهم، مگر اینکه حوادثى پیش آید که از قدرت و توان شما بیرون باشد که در این صورت گناهى متوجّه تان نیست. بدیهى است اگر بعضى از آنها گرفتار حادثه اى مى شدند و قدرت از آنها سلب مى گردید بقیّه موظّف بودند امانت پدر را به او بازگردانند، به همین خاطر یعقوب مى گوید مگر اینکه همه شماها مغلوب حوادث شوید. به هر حال برادران یوسف پیشنهاد پدر را پذیرفتند و هنگامى که پیمان خود را در اختیار او نهادند، گفت: خداوند نسبت به آنچه مى گوییم ناظر و نگهبان است (فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَکِیلٌ). نکته ها: ۱. نخستین پرسشى که درباره آیات مورد بحث به ذهن مى آید این است که چگونه یعقوب(علیه السلام) حاضر شد بنیامین را به آنها بسپارد با اینکه برادران به حکم رفتارى که با یوسف(علیه السلام) کرده بودند افراد بدسلیقه اى محسوب مى شدند. به علاوه مى دانیم که آنها تنها کینه و حسد یوسف را به دل نداشتند بلکه همان احساسات را، هر چند به صورت خفیف تر، نسبت به بنیامین نیز داشتند. چنانکه در آیات آغاز سوره خواندیم: إِذْ قَالُوا لَیُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِینَا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ: گفتند: یوسف و برادرش نزد پدر از ما محبوب تر است، در حالى که ما نیرومندتریم . ولى توجّه به این نکته پاسخ این پرسش را روشن مى کند که سى تا چهل سال از حادثه یوسف گذشته بود و برادران به کهولت سن رسیده بودند و طبعاً نسبت به سابق پخته تر شده بودند. به علاوه، عوارض نامطلوب سوءِ قصد نسبت به یوسف را در محیط خانواده و در درون وجدان ناآرام خود به خوبى احساس مى کردند و تجربه به آنها نشان داده بود که فقدان یوسف(علیه السلام) نه تنها محبّت پدر را متوجّه آنها نساخت، بلکه بى مهرى تازه اى آفرید. از همه اینها گذشته، موضوع بسیار حیاتى بود و آن، تهیّه آذوقه در تنگسالى براى یک خانواده بزرگ بود، نه مانند گردش و تفریح که براى یوسف(علیه السلام)پیشنهاد کردند. مجموع این جهات سبب شد که یعقوب در برابر پیشنهاد فرزندانش تسلیم شود مشروط بر اینکه پیمان الهى با او ببندند که برادرشان بنیامین را سالم نزد پدر بازگردانند. ۲. پرسش دیگرى که در اینجا پیش مى آید این است که آیا تنها سوگند یاد کردن و عهد الهى بستن کافى بود که بنیامین را به آنها بسپارد؟ پاسخ این است که مسلّماً عهد و سوگند به تنهایى کافى نبود، ولى شواهد و قرائن نشان مى داد که این بار یک واقعیّت مطرح است نه توطئه و فریب و دروغ. بنابراین، عهد و سوگند به اصطلاح براى محکم کارى و تأکید بیشتر بوده است. درست مثل اینکه در روزگار خود مى بینیم که از رجال سیاسى مانند رئیس جمهور و نمایندگان مجلس، سوگند وفادارى در راه اداى وظیفه مى گیرند بعد از آنکه در انتخاب آنها دقّت کافى به عمل مى آورند. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹 ترجمه و شرح حکمت (۲۵۸)🔹 امام عليه السلام در اين گفتار نورانى خود، يكى از طرق معنوى مبارزه
🔹 ترجمه و شرح حکمت (۲۵۹)🔹 ♨️جزاى پيمان‌شكنان: امام عليه السلام در اين گفتار حكمت‌آميز دستورى درباره پيمان‌شكنان داده، مى‌فرمايد: «وفادارى در برابر پيمان‌شكنان، پيمان‌شكنى در پيشگاه خداست وپيمان‌شكنى با آنان، وفادارى نزد خداوند است»؛ (أَلْوَفَا لاَِهْلِ الْغَدْرِ غَدْرٌ عِنْدَ اللّهِ، وَالْغَدْرُ بِأَهْلِ الْغَدْرِ وَفَاءٌ عِنْدَاللّهِ). «غَدْر» در اصل به معناى ترك گفتن چيزى است، ازاين‌رو به كار كسى كه پيمان و عهد خود را بشكند و آن را ترك گويد «غدر» گفته مى‌شود و گودال‌هاى آب را ازآن‌رو «غدير» مى‌گويند كه در آن‌ها مقدارى آب باران رها و ترك شده است. امام عليه السلام در اين گفتار آموزنده مى‌فرمايد: انسان نبايد در برابر پيمان‌شكنان وكسانى كه پايبند به عهد خود نيستند دچار وسوسه شود و پيمان شكستن در برابر آن‌ها را گناه بداند، بلكه به عكس اگر آن‌ها عهد خود را بشكنند و ما در برابر آن‌ها به عهد خود وفا كنيم، نشانه ضعف و ذلت ما در برابر آن‌هاست و آن را حمل بر ترس ما مى‌كنند و سبب جسارت آن‌ها در وقايع مشابه مى‌شود، ازاين‌رو دستور داده شده كه در برابر آن‌ها مقابله به مثل كنيد. اين مقابله به مثل نوعى وفا در پيشگاه خدا محسوب مى‌شود. قرآن مجيد نيز دراين باره دستور قاطعى داده است. «(وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ الْخَائِنِينَ)؛ و هرگاه (با ظهور نشانه‌هايى،) از خيانت گروهى بيم داشته باشى (كه عهد خود را شكسته، حمله غافلگيرانه كنند)، به‌طور عادلانه به آن‌ها اعلام كن كه پيمانشان لغو شده است، زيرا خداوند، خائنان را دوست نمى‌دارد!». در شأن نزول آيه آمده است كه اشاره به قوم يهود مدينه است كه آن‌ها بارها با پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله پيمان بستند و پيمان خويش را ناجوانمردانه شكستند، ازاين‌رو مى‌فرمايد: اگر از خيانت و پيمان‌شكنى آن‌ها بترسى، پيمانت را با آن‌ها قطع كن. البته اين سخن به آن معنا نيست كه يك‌جانبه و بدون هيچ نشانه‌اى پيمان با آن‌ها را بشكنند بلكه هميشه به دنبال نشانه‌هايى از اراده پيمان‌شكنى خوف حاصل مى‌شود. هرگاه اين نشانه‌ها ظاهر شد دستور داده شده پيمان با آن‌ها شكسته شود مبادا از آن براى غافلگير ساختن مسلمانان سوء استفاده كنند. اين در حالى است كه قرآن تأكيد مى‌كند نسبت به آن‌هايى كه به عهد خود وفادارند وفادار بمانيد. در چهارمين آيه از سوره «توبه» بعد از اعلان جنگ با مشركان پيمان‌شكن مى‌فرمايد: «(إِلاَّ الَّذِينَ عَاهَدتُّمْ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَيْئآ وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ)؛ مگر كسانى از مشركان كه با آن‌ها عهد بستيد و چيزى از آن را در حقّ شما فروگذار نكردند، و احدى را بر ضدّ شما تقويت ننمودند؛ پيمان آن‌ها را تا پايان مدّتشان محترم بشمريد، زيرا خداوند پرهيزكاران را دوست دارد!». ولى درباره پيمان‌شكنان در آيه 12 تأكيد به مقابله به مثل كرده مى‌فرمايد : «(وَإِنْ نَّكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِّنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِى دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ)؛ و اگر پيمان‌هاى خود را پس از عهد خويش بشكنند، وآيين شما را مورد طعن قرار دهند، با پيشوايان كفر پيكار كنيد، چراكه آن‌ها پيمانى ندارند؛ شايد (با شدّت عمل) دست بردارند!». اين‌ها همه با توجه به اين است كه در اسلام به كمتر چيزى به‌اندازه وفاى به عهد و اداى امانت اهميت داده شده است تا آن‌جا كه پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله مى‌فرمايد : «مَنْ كَانَ يُوْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآْخِرِ فَلْيَفِ إِذَا وَعَدَ؛ كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد بايد هرگاه وعده‌اى مى‌دهد (و عهدى مى‌بندد) به آن وفا كند». در حديث ديگرى از امام زين العابدين عليه السلام مى‌خوانيم كه در برابر اين سؤال كه جميع تعليمات اسلام در چه چيزى خلاصه مى‌شود؟ فرمود: «قَوْلُ الْحَقِّ وَالْحُكْمُ بِالْعَدْلِ وَالْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ؛ سخن حق گفتن و عادلانه قضاوت كردن و وفاى به عهد نمودن است». اين حديث را نيز سابقاً در ذيل حكمت 155 آورديم كه امام صادق عليه السلام مى‌فرمايد: سه چيز است كه هيچ‌كس عذرى در مخالفت با آن ندارد. و دومين آن را وفاى به عهد مى‌شمارد خواه در برابر نيكوكار باشد يا بدكار. اشتباه نشود، منظور از وفاى به عهد در برابر بدكاران اين نيست كه در مقابل پيمان‌شكنان وفاى به عهد كنيد، بلكه منظور اين است كه اگر با كسى كه گناهان مختلفى انجام مى‌دهد و پايبند به احكام دين نيست عهد و پيمانى بستيد و او به عهد و پيمانش وفادار بود شما هم وفادار باشيد. به بيان ديگر، فسق و فجور او خارج از حوزه پيمانى است كه با ما بسته است. @Nahjolbalaghe2