قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات(۱ الی۳)🔹 ✅بیرون آمدن از ظلمت ها به نور این سوره همانند بعضى دیگر
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ ۖ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم، جز به زبان قومش. تا (حقایق را) براى آنها آشکار سازد. سپس خدا هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و شایسته باشد) هدایت مى کند. و او توانا و حکیم است.
(ابراهیم/۴)
*
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُم بِأَيَّامِ اللَّهِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ
ما موسى را با آیات (و معجزات) خود فرستادیم. (و دستور دادیم:) قومت را از تاریکى ها به سوى نور خارج ساز. و «ایّام اللّه» [= روزهاى خاص الهى] را به آنان یادآورى کن. در این، نشانه هایى است براى هر شکیباى شکرگزار.
(ابراهیم/۵)
*
وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنجَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَيُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ ۚ وَفِي ذَٰلِكُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ
و (به یاد آورید) هنگامى را که موسى به قومش گفت: «نعمت خدا را نسبت به خود به یاد داشته باشید، زمانى که شما را از (چنگ) فرعونیان رهایى بخشید. همانها که شما را به بدترین وجهى پیوسته شکنجه مى کردند. پسرانتان را سر مى بریدند، و زنانتان را (براى خدمتکارى) زنده مى گذاشتند. و در این، آزمایش بزرگى از طرف پروردگارتان بود!»
(ابراهیم/۶)
***
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ
و نیز به یاد آورید هنگامى را که پروردگارتان اعلام داشت:«اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما افزون خواهم کرد. و اگر ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است!»
(ابراهیم/۷)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات(۱ الی۳)🔹 ✅بیرون آمدن از ظلمت ها به نور این سوره همانند بعضى دیگر
🔹تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات(۴ الی۷)🔹
🔷روزهاى حسّاس زندگى
در آیات گذشته سخن از قرآن مجید و آثار حیات بخش آن بود، در نخستین آیه مورد بحث همین موضوع در بعد خاصّى تعقیب شده و آن، وحدت لسان پیامبران و کتاب هاى آسمانى آنها با زبان نخستین قومى است که به سویشان مبعوث شده اند. مى فرماید: ما هیچ پیامبرى را جز به زبان قومش نفرستادیم (وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُول إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ).
زیرا پیامبران در درجه اوّل با قوم خود، همان ملّتى که از میان آنها برخاستند، تماس داشتند و نخستین شعاع وحى بهوسیله پیامبران بر آنان مى تابید و نخستین یارانشان از میان آنان برگزیده مى شدند. بنابراین پیامبر باید به زبان و لغت قوم خود سخن بگوید تا (حقایق را) به روشنى براى آنان آشکار سازد (لِیُبَیِّنَ لَهُمْ).
در حقیقت این جمله به این نکته اشاره دارد که دعوت پیامبران معمولاً از طریق تبیین و روشنگرى و تعلیم و تربیت با همان زبان معمولى و رایج صورت مى گرفته است، نه از طریق یک اثر مرموز و ناشناخته در قلب ها.
سپس خداوند هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه مى سازد و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) هدایت مى کند (فَیُضِلُّ اللهُ مَنْ یَشَاءُ وَ یَهْدِى مَنْ یَشَاءُ).
اشاره به اینکه هدایت و ضلالت کار پیامبران نیست، وظیفه آنها ابلاغ و تبیین است. این خداست که راهنمایى و هدایت واقعى بندگانش را در دست دارد.
ولى براى اینکه تصوّر نشود معنى این سخن جبر و الزام و سلب آزادى بشر است بلافاصله اضافه مى کند: او توانا و حکیم است (وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
به مقتضاى عزّت و قدرتش بر هر چیز تواناست و هیچ کس را تاب مقاومت در برابر اراده او نیست، امّا به مقتضاى حکمتش بى جهت و بى دلیل کسى را هدایت یا گمراه نمى سازد، بلکه گام هاى نخستین ـ با نهایت آزادى اراده در راه سیر الى الله ـ از ناحیه بندگان برداشته مى شود، سپس نور هدایت و فیض حق بر قلب آنها مى تابد. همان گونه که در سوره عنکبوت آیه ۶۹ مى خوانیم: وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا: آنها که در راه ما مجاهده کردند، به طور قطع آنها را به راه هاى خویش هدایت خواهیم کرد .
همچنین آنها که با لجاجت و تعصّب و دشمنى با حق و غوطهور شدن در شهوات و آلوده شدن به ظلم، شایستگى هدایت را از خود سلب کرده اند، از فیض هدایت محروم و در وادى ضلالت، گمراه مى شوند. همان گونه که مى فرماید: کَذلِکَ یُضِلُّ اللهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ: این چنین، خداوند هر اسرافکار آلوده به شک را گمراه مى کند.
و نیز مى فرماید: وَ مَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ: خداوند با آن گمراه نمى کند، مگر فاسقان را .
و باز مى فرماید: وَ یُضِلُّ اللهُ الظَّالِمِینَ: خداوند ستمکاران را گمراه مى سازد .
و به این ترتیب سرچشمه هدایت و ضلالت به دست خود ماست.
*
آن گاه به یکى از نمونه هاى ارسال پیامبران در مقابل طاغوت هاى عصرشان، به منظور خارج کردن مردم از ظلمت ها و رساندنشان به نور، اشاره کرده مى فرماید: ما موسى را با آیات خود (معجزات گوناگون) فرستادیم (و به او دستور دادیم:) قومت را از ظلمات به سوى نور بیرون آر (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ).
همان گونه که در نخستین آیه این سوره خواندیم، برنامه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز در بیرون آوردن مردم از ظلمات به سوى نور خلاصه مى شد و نشان مى دهد که این برنامه همه پیامبران و انبیاى الهى بلکه همه رهبران معنوى انسان هاست.
مگر بدى ها، زشتى ها، گمراهى ها، انحراف ها، ظلم، استثمارها، ذلّت ها و زبونى ها، فساد و آلودگى ها چیزى جز ظلمت و تاریکى است؟
مگر ایمان و توحید، پاکى و تقوا، آزادگى و استقلال، سربلندى و عزّت چیزى جز نور و روشنایى است؟
بنابراین درست قدر مشترک و جامع میان همه دعوت هاى رهبران الهى است.
سپس به یکى از مأموریّت هاى بزرگ موسى اشاره کرده مى فرماید: و ایّام اللّه را به آنان یادآورى کن (وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللهِ).
مسلّماً همه روزها ایّام الهى است همان گونه که همه مکان ها متعلّق به خداست. اگر نقطه خاصّى به نام بیت الله (خانه خدا) نامیده شد، دلیل بر ویژگى آن است، همچنین عنوان ایّام الله مسلّماً اشاره به روزهاى مخصوصى است که امتیاز و درخشش فوق العاده اى دارد.
به همین دلیل مفسّران در تفسیر آن احتمالات مختلفى داده اند:
برخى گفته اند: اشاره به روزهاى پیروزى پیامبران پیشین و امّت هاى راستین آنهاست و روزهایى که انواع نعمت هاى الهى بر اثر شایستگى ها شامل حالشان شده است.
برخى گفته اند: اشاره به روزهایى است که خداوند اقوام سرکش را به زنجیر عذاب مى کشید و طاغوت ها را با یک فرمان درو مى کرد.و بعضى اشاره به هر دو قسمت دانسته اند.⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات(۴ الی۷)🔹 🔷روزهاى حسّاس زندگى در آیات گذشته سخن از قرآن مجید و آثا
↩️امّا اصولاً نمى توان این تعبیر گویا و رسا را محدود ساخت. ایّام الله تمام روزهایى است که عظمتى ویژه در تاریخ زندگى بشر دارد.
هر روز که یکى از فرمان هاى خدا در آن چنان درخشیده که بقیّه امور را تحت الشعاع خود قرار داده، از ایّام الله است.
هر روز که فصل تازه اى در زندگى انسان ها گشوده و درس عبرتى به آنها داده و ظهور و قیام پیامبرى در آن بوده، یا طاغوت و فرعون گردنکشى در آن به قعر درّه نیستى فرستاده شده است.
خلاصه هر روز که حقّ و عدالتى برپا شده و ظلم و بدعتى خاموش گشته، همه آنها از ایّام الله است.
و چنان که خواهیم دید، در روایات ائمّه معصومین(علیهم السلام) در تفسیر این آیه نیز انگشت روى روزهاى حسّاسى نهاده شده است.
در پایان آیه نیز مى فرماید: در این (سخن و در همه ایّام الله) نشانه هایى است براى هر صبرکننده شکرگزار (إِنَّ فِى ذلِکَ لاَیَات لِکُلِّ صَبَّار شَکُور).
صبّار و شکور هر دو صیغه مبالغه است که یکى فزونىِ صبر را مى رساند و دیگرى فزونى شکرگزارى نعمت را، اشاره به اینکه افراد باایمان نه در هنگام بروز مشکلات و روزهاى سخت دست و پاى خود را گم مى کنند و تسلیم حوادث مى شوند و نه در روزهاى پیروزى و نعمت به غرور و غفلت گرفتار مى آیند. ذکر این دو بعد از اشاره به ایّام الله گویا ناظر به همین مطلب است.
*
در آیه بعد به یکى از ایّام الله و روزهاى درخشان و پربارى که در تاریخ بنى اسرائیل وجود داشته و تذکّر آن عبرتى براى مسلمانان است اشاره کرده مى گوید: و (به خاطر آور) هنگامى (را) که موسى به قومش گفت: نعمت خدا را بر خود به یاد داشته باشید، زمانى که شما را از (چنگال) آل فرعون رهایى بخشید (وَ إِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنجَیکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ).
همانان که شما را به بدترین وجهى عذاب مى کردند; پسرانتان را سر مى بریدند و زنانتان را (براى خدمتکارى) زنده مى گذاشتند (یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ).
و در این، آزمایش بزرگى از طرف پروردگارتان براى شما بود (وَ فِى ذلِکُمْ بَلاَءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ).
و چه روزى از این پربرکت تر که شرّ جمعیّت خودکامه و سنگدل و استعمارگرى را از سرتان کوتاه کرد؟ همانان که بزرگ ترین جنایت را در حقّ شما مرتکب مى شدند. چه جنایتى از این بالاتر که پسرانتان را همچون حیوانات سر مى بریدند (قابل توجّه اینکه قرآن تعبیر به ذبح مى کند نه قتل) و از این مهم تر، نوامیس شما به صورت کنیزانى در چنگال دشمن بى آزرم بودند.
نه تنها در مورد بنى اسرائیل که در مورد همه اقوام و ملّت ها، روز رسیدنشان به آزادى و استقلال و کوتاه شدن دست طاغوت ها، از ایّام الله است و باید همواره آن را به خاطر داشته باشند; خاطره اى که توجّه به آن از ارتجاع و بازگشت به وضع گذشته حفظشان مى کند.
یَسومونَکُم از مادّه سَوم (بر وزن صوم) در اصل به معنى دنبال چیزى رفتن و به جستوجوى آن پرداختن است. و به معنى تحمیل کردن کارى بر دیگرى نیز آمده است.
بنابراین جمله یَسومونَکُم سُوءَ العَذابِ مفهومش این است که آنها بدترین شکنجه ها و عذاب ها را بر شما بنى اسرائیل تحمیل مى کردند.
آیا این درد کوچکى است که نیروى فعّال یک جمعیّت را از میان ببرند و زنانشان را بدون سرپرست، به صورت کنیزانى در چنگال یک مشت افراد ستمکار باقى بگذارند؟
ضمناً (یَسومون) که فعل مضارع است، اشاره به این دارد که این کار مدّت ها ادامه داشت.
این نکته نیز قابل توجّه است که سربریدن پسران و کنیزى زنان و دختران را بهوسیله واو بر سوءَ العَذاب عطف کرده، در حالى که خود از مصداق هاى سوءالعذاب است. و این به خاطر اهمّیّت این دو عذاب بوده است و نشان مى دهد که قوم جبّار و ستمگر فرعون، شکنجه ها و تحمیلات دیگرى نیز بر بنى اسرائیل داشته اند امّا از میان همه این دو شدیدتر و سخت تر بوده است.
*
سپس مى افزاید: و (همچنین به خاطر آورید) هنگامى (را) که پروردگارتان اعلام داشت: اگر شکرگزارى کنید (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود، و اگر ناسپاسى کنید مجازاتم شدید است (وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِى لَشَدِیدٌ).
این آیه، هم ممکن است دنباله کلام موسى به بنى اسرائیل باشد که آنها را در برابر آن نجات و پیروزى و نعمت هاى فراوان دعوت به شکرگزارى کرد و وعده فزونى نعمت به آنها داد و در صورت کفران تهدید به عذاب نمود و هم ممکن است یک جمله مستقل و خطاب به مسلمانان بوده باشد، ولى در هر دو صورت از نظر نتیجه چندان تفاوت ندارد، زیرا اگر خطاب به بنى اسرائیل هم باشد، درسى است سازنده براى ما که در قرآن مجید آمده است.
✔️ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔷ترجمه و شرح خطبه (۷۲ ادامه بخش اول) ✅ وصف پیامبر اعظم ↩️در حقيقت براى اينکه رهروان راه حق گرفتار
🔹ترجمه و شرح خطبه(۷۲)بخش اول🔹
↩️از اين رو، قرآن مجيد نيز با کسانى که ايمان آورده ايد بر او درود بفرستيد و سلام گوييد و تسليم (فرمان او) باشيد».
تعبير به فعل مضارع (يُصَلُّونَ) دليل بر ادامه اين رحمت است و به يقين هر مسلمانى که سخن از توحيد و اسلام مى گويد، رحمت تازه اى براى بنيانگذار اين آيين نوشته مى شود و اين رحمت با انجام اعمال او نيز تداوم مى يابد، چرا که اين سنّت هاى حسنه را او بنيان نهاد.
3- با چه الفاظى درود بفرستيم؟
سؤال ديگرى که در اينجا مطرح است، اين است که چگونه و با چه الفاظى بايد بر آن حضرت صلوات فرستاد؟
در اين زمينه نيز روايات متعدّدى از طرق شيعه و اهل سنّت به ما رسيده و در همه آنها تأکيد شده است که بايد آل محمّد(عليهم السلام) به هنگام فرستادن صلوات ذکر شوند، که ما در اينجا به ذکر چند روايت از طرق اهل سنّت، بسنده مى کنيم:
در «الدّر المنثور» از «صحيح بخارى» و «مسلم» و «ابو داود» و «ترمذى» و «نسائى» و «ابن ماجه» و «ابن مردويه» و گروه ديگرى، از «کعب بن عجره» نقل شده که مردى خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) عرض کرد: «أَمَّا السَّلاَمُ عَلَيْکَ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ فَکَيْفَ الصَّلاَةُ عَلَيْکَ; سلام بر تو را مى دانيم چگونه است، امّا صلوات و درود بر تو بايد چگونه باشد؟» پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود بگو: «أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ عَلَى آلِ مُحَمَّد کَمَا صَلَّيْتَ عَلَى آلِ إِبْراهِيمَ إِنَّکَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ. أَلّلهُمَّ بَارِکْ عَلَى مُحَمَّد وَ على آلِ مُحَمَّد کَمَا بَارَکْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّکَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ».
نويسنده تفسير «الدّر المنثور» اضافه بر حديث فوق، هيجده حديث ديگر نقل کرده که در همه آنها تصريح شده که «آل محمّد» را بايد به هنگام صلوات ذکر کرد; اين احاديث از کتب مشهور و معروف اهل سنّت از گروهى از صحابه از جمله «ابن عبّاس»، «ابوسعيد خدرى»، «ابوهريره»، «طلحه»، «ابومسعود انصارى»، «بريده»، «ابن مسعود»، «کعب بن عجره» و «اميرمؤمنان على(عليه السلام)» نقل شده است
در «صحيح بخارى» روايات متعدّدى در اين زمينه نقل شده و در «صحيح مسلم» نيز، دو روايت آمده است و جالب اين که در «صحيح مسلم» با آن که در احاديث فوق چند بار «محمّد و آل محمد»، با هم ذکر شده، عنوانى را که براى اين باب انتخاب کرده «باب الصّلاة على النّبى صلّى اللّه عليه و سلّم» (بدون ذکر آل) مى باشد!
اين نکته نيز لازم به يادآورى است که در بعضى از روايات اهل سنّت و بسيارى از روايات شيعه، حتّى کلمه «عَلَى» ميان «محمّد و آل محمّد» فاصله نشده است و کيفيّت صلوات به اين صورت است: «اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد».
اين سخن را با حديثى از «صواعق ابن حجر» پايان مى بريم. او نقل مى کند که پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: «لاَتُصَلُّوا عَلَىَّ الصَّلاَةَ الْبَتْرَاءَ! فَقَالُوا: وَ مَا الصَّلاَةُ الْبَتْرَاءُ؟ قَالَ: يَقُولُونَ: «أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد» وَ تُمْسِکُونَ; بَلْ قُولُوا: أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد; هرگز صلوات ناقص و ناتمام بر من نفرستيد! عرض کردند: صلوات ناقص و ناتمام چيست؟ فرمود: اينکه فقط بگوئيد: «أَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد» سپس امساک کنيد، بلکه بگوئيد: (أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آل مُحَمَّد)».
در جلد اوّل کنز العمّال نيز روايات متعدّدى در اين زمينه ديده مى شود.
4- صلوات و درود واجب است، يا مستحب؟
سؤال ديگر اين که آيا صلوات فرستادن بر پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) واجب است يا مستحبّ؟ ظاهر آيه شريفه پنجاه و شش سوره احزاب (إِنَّ اللَّهَ وَ مَلاَئِکَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبيِّ... .) وجوب است; زيرا مى دانيم امر، ظاهر در وجوب مى باشد مگر اين که قرينه اى بر خلاف آن قائم شود و در اين آيه خداوند امر به صلوات و سلام بر پيامبر کرده است; بنابراين، حدّاقل لازم است يک بار بر آن حضرت صلوات و درود و سلام فرستاد; اين در حالى است که مشهور فقهاى شيعه و جمعى از فقهاى اهل سنّت معتقد به وجوب صلوات در تشهّد هستند.
«ابن قُدامه» فقيه معروف اهل سنّت در کتاب «المغنى» مى گويد: در تشهّد اوّل، بايد بر پيامبر صلوات بفرستد و بگويد: «أَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ عَلَى آلِ مُحَمَّد کَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ... وَ هِىَ واجبةٌ في صحيح الْمَذْهَب وَ هُو قول الشّافعى و اِسحاق...; صلوات فرستادن بر پيامبر و آلش در فتواى صحيح واجب است و «شافعى» و «اسحاق» نيز بر همين عقيده اند».⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح خطبه(۷۲)بخش اول🔹 ↩️از اين رو، قرآن مجيد نيز با کسانى که ايمان آورده ايد بر او درود بف
↩️سپس از «ابن راهويه» (از فقهاى اهل سنّت) نقل مى کند: «لو أنّ رجلاً ترک الصَّلاَة عَلَى النّبى(صلى الله عليه وآله) فِى التشهّد بَطَلَتْ صَلاَتُهُ; اگر کسى صلوات بر پيامبر را در تشهّد ترک کند، نمازش باطل است» سپس مى افزايد: ظاهر مذهب «احمد» (امام معروف اهل سنّت) نيز وجوب آن است.
نويسنده کتاب «التّاج الجامع للاصول» (شيخ منصور على ناصف) در ذيل آيه پنجاه و شش سوره احزاب (إِنَّ اللَّهَ وَ مَلاَئِکَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ...) تصريح مى کند که ظاهر آيه اين است که صلوات و سلام، بر پيامبر اکرم واجب است و اين سخن مورد اتّفاق علما مى باشد.
5- مفهوم واقعى صلوات
آخرين سؤالى که در اينجا مطرح است اين است که مفهوم صلوات چيست؟
معروف در ميان علما و دانشمندان اين است که صلوات اگر از سوى خداوند باشد به معناى رحمت است و اگر از سوى فرشتگان و انسانها باشد به معناى طلب رحمت است. يا به تعبيرى که در روايت امام کاظم(عليه السلام) آمده است در پاسخ اين سؤال که معناى صلوات خدا و ملائکه و مؤمنان در آيه شريفه «إِنَّ اللّهَ وَ مَلاَئِکَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ...» چيست؟ فرمود: «صَلاَةُ اللّهِ رَحْمَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ صَلاَةُ الْمَلاَئِکَةِ تَزْکِيَةٌ مِنْهُمْ لَهُ، وَ صَلاَةُ الْمُؤْمِنينَ دُعَاءٌ مِنْهُمْ لَهُ; صلوات خداوند رحمتى از ناحيه او است و صلوات ملائکه، تقديس و پاک شمردن آنها است نسبت به پيامبر(صلى الله عليه وآله) و صلوات مؤمنين، دعا و تقاضاى رحمت است از آنها براى پيامبر(صلى الله عليه وآله)».
بعضى معتقدند تمام اين معانى به يک اصل باز مى گردد و آن ثناى جميل است خواه به صورت فرستادن رحمت بوده باشد، يا تقديس و پاک شمردن، و يا تقاضاى رحمت، که هر کس به مقتضاى حال خودش آن را انجام مى دهد.
و از آنجا که ريشه اصلى اين لغت، «صَلْى» (بر وزن سعى) به معناى در آتش افکندن، يا سوختن و برشته شدن در آتش است، بعضى معتقدند که صلوات به معناى دور کردن آتش عذاب الهى است، که نتيجه آن رحمت يا تقاضاى رحمت است; ولى بعضى ميان «صَلْو» که به اصطلاح ناقص واوى است، با «صَلْى» که ناقص يايى است، فرق گذاشته اند و معناى اخير را مربوط به «صَلْى» دانسته اند و معانى قبل را مربوط به «صَلْو». (دقّت کنيد!)
به هر حال، تمام اينها نشان مى دهد که با هر صلوات و سلامى که به پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرستاده مى شود، رحمت تازه اى بر روان پاک او نازل مى گردد و بعيد نيست که اين رحمت از ناحيه آن منبع عظيم الهى، به سوى امّتش نيز سرازير شود. از همين رو صلوات و درود بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) مايه رحمت و پاکى و آمرزش براى خود انسان است.
درباره اينکه منظور از آل محمّد(صلى الله عليه وآله) همان اهل بيت، يعنى فرزندان او هستند به خواست خدا در ذيل خطبه 239 بحث خواهيم کرد. در جلد اوّل همين شرح، ذيل خطبه دوّم صفحه 303 نيز اشاره اى به اين معنا داشتيم.
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
💟✨ هشت توصیه امام هشتم برای روزهای آخر شعبان
🔸اباصلت میگوید:
در آخرین جمعه شعبان خدمت امام رضا علیهالسلام رسیدم.
فرمود:
ای اباصلت، بیشترِ ماه شعبان سپری شده و امروز آخرین جمعه شعبان است،
پس در روزهای باقیمانده کوتاهیهای روزهای گذشته را جبران بکن و باید به آنچه برایت مهم است اقدام کنی:
۱. زیاد دعا کن.
۲. زیاد استغفار کن.
۳. زیاد قرآن تلاوت کن.
۴. از گناهانت به درگاه خدا توبه کن تا خالصانه به ماه خدا وارد شوی.
۵. هر امانتی که گردنت هست ادا کن.
۶. تمام کینههایی که در دلت نسبت به مؤمنان داری، از دل بیرون کن.
۷. هر گناهی که به آن مبتلا هستی از آن دست بکش و تقوای خدا پیشه کن و در آشکار و پنهان بر خدا توکل کن...
۸. و در روزهای باقیمانده این ماه بسیار بگو:
اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ...
خداوندا اگر در روزهای گذشته شعبان ما را نیامرزیدی، پس در روزهای باقیمانده بیامرز...
📚 عیون اخبار الرضا علیه السلام ج۲ ص۵۱
🤲اللهم عجل لولیک الفرج
@Nahjolbalaghe2