eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹 تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات۴۶تا۵۲🔹 🔶توطئه هاى ستمگران به جایى نمى رسد در آیات گذشته به بخشى
🔹 تفسیر سوره مبارکه ابراهیم🔹 ↩️ ادامه آیات (۴۶ الی ۵۲) ↩️ این آیه با این تعبیر خاص، دلیل دیگرى بر مسأله تجسّم اعمال است. و در پایان آیه مى فرماید: به یقین خداوند سریع الحساب است (إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ). کاملاً روشن است هنگامى که اعمال انسان از میان نرود و با تغییر چهره به سراغ آدمى بیاید، دیگر حسابى از آن سریع تر نخواهد بود و در واقع حسابش همراه خودش است. در بعضى از روایات مى خوانیم: إنَّ اللَّهَ تَعالى یُحاسِبُ الخَلائقَ کُلَّهُم فی مِقدارِ لَمحِ البَصَرِ: خداوند، به اندازه یک چشم برهم زدن حساب همه خلایق را مى رسد. اصولاً محاسبه پروردگار نیاز به زمان ندارد و آنچه در روایت مذکور آمده، در حقیقت براى اشاره به کوتاه ترین زمان است. * از آنجا که آیات این سوره، بلکه تمامى قرآن، جنبه دعوت به توحید و ابلاغ احکام الهى به مردم و انذار آنها در برابر تخلّفاتشان دارد، در آخرین آیه این سوره (سوره ابراهیم) مى فرماید: این (قرآن) پیامى (و ابلاغى) براى (عموم) مردم است (هَـذَا بَلاَغٌ لِلنَّاسِ). تا همه بهوسیله آن انذار شوند (وَلِیُنذَرُوا بِهِ). و هدف این است تا بدانند او خداى یکتاست (وَلِیَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَـهٌ وَاحِدٌ). و تا صاحبان مغز (و اندیشه) پند گیرند (وَلِیَذَّکَّرَ أُوْلُوا الاَْلْبَابِ). ✔️نکته ها: ۱. تبدیل زمین و آسمان، به زمین و آسمان دیگر در آیات بالا خواندیم که در رستاخیز، این زمین به زمین دیگر تبدیل مى شود و همچنین آسمان ها به آسمان هاى دیگر. آیا منظور، تبدیل ذات است، یعنى به کلّى این زمین نابود مى شود و زمین دیگرى آفریده خواهد شد و قیامت در آن برپا مى گردد؟ یا منظور، تبدیل صفات است، به این معنى که این کره خاکى و نیز آسمان ها ویران مى گردند و بر ویرانه هاى آنها زمین و آسمانى نو و تازه آفریده مى شود که نسبت به این زمین و آسمان، در سطحى بالاتر از نظر تکامل قرار دارند؟ ظاهر بسیارى از آیات قرآن معنى دوم را تعقیب مى کند. در سوره فجر آیه ۲۱ مى خوانیم: کَلاَّ إِذَا دُکَّتِ الاَْرْضُ دَکًّا دَکًّا: در آن هنگام که زمین سخت در هم کوبیده شود . و در آیات ۱ و ۲ سوره زلزلة که سخن از پایان جهان و آغاز قیامت است، چنین مى خوانیم: إِذَا زُلْزِلَتِ الاَْرْضُ زِلْزَالَهَا * وَ أَخْرَجَتِ الاَْرْضُ أَثْقَالَهَا: هنگامى که زمین شدیداً به لرزه در آید ـ و زمین بارهاى سنگینش را خارج سازد . و در سوره حاقّه آیه ۱۴ و ۱۵ مى خوانیم: وَ حُمِلَتِ الاَْرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُکَّتَا دَکَّةً وَاحِدَةً * فَیَوْمَئِذ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ: و زمین و کوه ها از جا برداشته شوند و یکباره در هم کوبیده و متلاشى گردند، ـ در آن روز واقعه عظیم روى مى دهد . و در سوره طه آیه ۱٠۵ تا ۱٠۸ مى خوانیم: وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ یَنسِفُهَا رَبِّى نَسْفًا * فَیَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا * لاَ تَرَى فِیهَا عِوَجًا وَ لاَ أَمْتًا * یَوْمَئِذ یَتَّبِعُونَ الدَّاعِىَ لاَ عِوَجَ لَهُ وَ خَشَعَتِ الاَْصْوَاتُ لِلرَّحْمَـنِ فَلاَ تَسْمَعُ إِلاَّ هَمْسًا: و از تو درباره کوه ها سؤال مى کنند، بگو: پروردگارم آنها را (متلاشى کرده) بر باد مى دهد ـ سپس زمین را صاف و هموار و بى آبوگیاه رها مى سازد ـ به گونه اى که در آن، هیچ پستى و بلندى نمى بینى ـ در آن روز، همه از دعوت کننده الهى پیروى نموده و قدرت بر مخالفت او نخواهند داشت ; و همه صداها در برابر (عظمت) خداوند رحمان، خاضع مى شود; و جز صداى آهسته چیزى نمى شنوى . در آغاز سوره تکویر نیز از خاموش شدن خورشید و تاریک شدن ستارگان و حرکت کردن کوه ها سخن به میان آمده است. و در آغاز سوره انفطار، درباره شکافتن آسمان ها و پراکنده شدن کواکب و سپس برانگیخته شدن مردگان از قبرها گفتوگو شده است. از مجموع این آیات و مانند آن و نیز آیات مختلفى که مى گوید انسان ها بار دیگر از قبرها برانگیخته مى شوند به خوبى استفاده مى شود که نظام کنونى جهان به این صورت باقى نمى ماند; این جهان در هم مى ریزد و زمین صاف و مسطّح مى گردد و مردم در زمینى تازه (و طبعاً کامل تر و عالى تر، به حکم آنکه عالم دیگر همه چیزش از این جهان وسیع تر است) گام مى نهند. طبیعى است که جهان امروز ما استعداد پذیرش صحنه هاى قیامت را ندارد و براى زندگى رستاخیز ما تنگ و محدود است. همان گونه که بارها گفته ایم شاید نسبت آن جهان همچون نسبت این جهان است به محدوده عالم جنین و رحم مادر. یاتى که مى گوید مدّت طول روزها در قیامت با مقایسه به روزهاى این جهان بسیار بیشتر است نیز شاهد خوبى بر این واقعیّت است. البتّه ما نمى توانیم ترسیم دقیقى از جهان دیگر و ویژگى هایش در این جهان داشته باشیم، همان گونه که کودک در عالم جنین ـ اگر فرضاً هم عقل کامل مى داشت ـ نمى توانست ویژگى هاى عالم بیرون از جنین را درک کند.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹 تفسیر سوره مبارکه ابراهیم🔹 ↩️ ادامه آیات (۴۶ الی ۵۲) ↩️ این آیه با این تعبیر خاص، دلیل دیگرى بر
↩️ولى همین قدر مى دانیم دگرگونى عظیمى در جهانى که هستیم پیدا مى شود. دنیا به کلّى ویران و به جهان کاملاً جدیدى مبدّل مى گردد. جالب اینکه در روایات متعدّدى که در منابع اسلامى نقل شده است مى خوانیم که در آن هنگام زمین و عرصه محشر تبدیل به نان پاکیزه و سفیدرنگى مى شود که انسان ها مى توانند از آن تغذیه کنند، تا حسابشان روشن شود و هر کدام به سوى سرنوشتشان حرکت کنند. این روایات در تفسیر نورالثقلین به طرق مختلف نقل شده است. برخى از مفسّران اهل تسنّن مانند قرطبى نیز در ذیل همین آیه به چنین روایاتى اشاره کرده است. بعید نیست منظور از این روایات آن باشد که در آن جهان، زمین به جاى آنکه خاک آن را پوشانده باشد، یک مادّه غذایى قابل جذب براى بدن انسان سراسر آن را فراگرفته. به بیان دیگر، خاک چیزى نیست که قابل جذب بدن انسان باشد و حتماً موادّ غذایى موجود در خاک باید در لابراتوار ریشه و ساقه و شاخه گیاهان، به موادّ قابل جذبى براى بدن انسان مبدّل شوند. ولى در آن روز به جاى خاک،مادّه اى سطح زمین را فراگرفته که به آسانى براى بدن انسان قابل جذب است و اگر از آن تعبیر به نان شده به خاطر آنکه بیشترین غذاى انسان را نان تشکیل مى دهد ـ دقّت کنید. ۲. آغاز و ختم سوره ابراهیم سوره ابراهیم همان گونه که دیدیم، از بیان نقش حسّاس قرآن در خارج ساختن از ظلمات جهل و شرک به نور علم و توحید آغاز شد و با بیان نقش قرآن در انذار همه توده ها و تعلیم توحید و تذکّر اولواالالباب پایان مى گیرد. این آغاز و پایان بیانگر این واقعیّت است که همه آنچه را مى خواهیم در همین قرآن است و به گفته امیرمؤمنان على(علیه السلام): وَ فیهِ رَبیعُ القَلبِ وَ یَنابیعُ العِلمِ: بهار دل ها و سرچشمه دانش ها همه در قرآن است . همچنین درمان همه بیمارى هاى فکرى و اخلاقى و اجتماعى و سیاسى را باید در آن جست فَاستَشفوهُ مِن أدوائِکُم . این بیان، دلیل بر این است که برخلاف سیره بسیارى از مسلمانان امروز که به قرآن به عنوان یک کتاب مقدّس که تنها براى خواندن و ثواب بردن نازل شده مى نگرند، قرآن دستورالعملى است در سراسر زندگى انسان ها; کتابى آگاهى بخش و بیدارکننده و سرانجام کتابى است که هم دانشمند را تذکّر مى دهد و هم توده مردم از آن الهام مى گیرند. باید چنین کتابى در متن زندگى مسلمانان جاى گیرد و قانون اساسى زندگى آنان را تشکیل دهد و همیشه موضوع بحث و بررسى و مطالعه و دقّت براى عمل کردن بیشتر و بهتر باشد. فراموش کردن این کتاب بزرگ آسمانى و روى آوردن به مکتب هاى انحرافىِ شرق و غرب، یکى از عوامل مؤثّر عقب افتادگى و ضعف و ناتوانى مسلمانان است. و چه عالى فرمود على(علیه السلام): اعلَموا أنَّهُ لَیسَ عَلى أحَد بَعدَ القُرآنِ مِن فاقَة وَ لا لاِحَد قَبلَ القُرآنِ مِن غِنًى: بدانید که هیچ کس را پس از آموختن قرآن، نیازمندى نیست و هیچ کس را پیش از آموختن آن، توانگرى نه. پس شفاى دردهاى خود را از قرآن بخواهید و در گرفتارى هایتان از آن یارى طلبید . و چقدر دردناک است بیگانگى ما از قرآن و آشنایى بیگانگان به قرآن. و چه رنج آور است که بهترین وسیله سعادت در خانه ما باشد و ما به دنبال آن گرد جهان بگردیم. و چه مصیبت بار است در کنار چشمه آب حیات، تشنه کام جان دادن، یا در بیابان هاى برهوت به دنبال سراب دویدن. خداوندا، به ما عقل و درایت و ایمان عطا فرما که این بزرگ وسیله سعادت را که خونبهاى شهیدان راه تو است، ارزان از دست ندهیم. و به ما آن هوشیارى مرحمت کن که بدانیم گمشده هاى ما در همین کتاب بزرگ است، تا دست نیاز به سوى این و آن دراز نکنیم. ۳. نخستین و آخرین سخن، توحید است نکته دیگرى که آیات مورد بحث به ما آموخت، تأکیدى بر توحید به عنوان آخرین سخن و تذکّر به اولواالالباب به عنوان آخرین یادآورى است. آرى، توحید ریشه دارترین و عمیق ترین اصل اسلامى است و تمام خطوط تعلیم و تربیت اسلامى به آن منتهى مى شود. یعنى از هر جا آغاز کنیم باید از توحید شروع کنیم و هر جا برسیم باید به توحید ختم کنیم، که تار و پود اسلام را توحید تشکیل مى دهد. نه تنها توحید در معبود و اِله که توحید در هدف، توحید در صفوف مبارزه، و توحید در برنامه ها، همگى پایه هاى اصلى را مشخّص مى کند. و اتّفاقاً گرفتارى بزرگ ما مسلمانان امروز نیز در همین است که توحید را عملاً از اسلام حذف کرده ایم. کشورهاى عربى که زادگاه اسلام است، متأسّفانه غالباً به دنبال شعارهاى شرک آلود نژادپرستى و مجد عربى و حیات عروبت و عظمت عرب افتاده اند و کشورهاى دیگر، هر کدام براى خود بتى از این قبیل ساخته و رشته توحید اسلامى را که زمانى شرق و غرب جهان را به هم پیوند مى داد به کلّى از هم گسسته اند و آن چنان در خود فرو رفته و از خود بیگانه شده اند که جنگ و ستیزشان با دشمنان قسم خورده است.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
↩️ولى همین قدر مى دانیم دگرگونى عظیمى در جهانى که هستیم پیدا مى شود. دنیا به کلّى ویران و به جهان کا
چقدر ننگ آور است که بشنویم در کشورهاى عربى آمار کشته شدگان جنگ هاى داخلى به مراتب بیش از آمار قربانیان آنها در مبارزه با صهیونیسم و رژیم اسرائیل بوده است تازه چنین دشمن مشترک و خطرناکى را دارند و این همه پراکنده اند، واى اگر پاى این دشمن در میان نبود، آن روز چه مى شد. بگذارید صریح تر بگوییم هنگامى که این بخش از تفسیر را مى نویسیم، دولت عراق که تاکنون یک گلوله به سربازان اسرائیل شلیک نکرده، به بهانه اختلاف مرزى ـ که مسلّماً از طریق مذاکره قابل حل است ـ چنان بى رحمانه به کشور جمهورى اسلامى ایران حمله کرده که گویى این دو ملّت نه همسایه یکدیگرند، نه ارتباط فرهنگى دارند، و نه پیوند عمیق دینى. و از آن طرف مى بینیم دشمن مشترک (صهیونیسم) شادى کنان مى گوید ما طرحى بهتر از این تصوّر نمى کردیم که عراق به ایران حمله کند و هر دو طرف در جنگى طولانى سخت آسیب ببینند و فکر ما تا مدّت ها آسوده شود. اینجاست که بر مسلمان موحّد و متعهّد و باایمان لازم است شرّ این طاغوت ها را براى همیشه از میان ببرند و چنین حکومت هاى شرک آلود، نفاق افکن، ویرانگر و دشمن شاد کن را به قعر جهنّم بفرستند. پایان سوره ابراهیم @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۷۶)🔹 🔺از رياكارى به خدا پناه بريم: امام عليه السلام در اين دعاى نورانى اش در پ
🔹 ترجمه و شرح حکمت (۲۷۷)🔹 ✅سوگندى بسيار زيبا: هدف جناب سيّد رضى از ذكر اين سوگند، نشان دادن فصاحت و زيبايى كلام امام عليه السلام حتى در سوگندهاست. اما اينكه اين سوگند براى چه جارى شده است؟ يا مرحوم سيّد رضى به آن دست نيافته است و يا اگر دست يافته ذكر آن را لازم نمى دانسته است. به هر حال امام عليه السلام مى فرمايد: نه، سوگند به آن كس كه ما را در بقاياى شب تاريك نگه داشت؛ شبى كه لبخند سپيده دمش از روز روشن پرده برداشت، كه چنين و چنان نبوده است»؛ (لاَ وَالَّذِي أَمْسَيْنَا مِنْهُ فِي غُبْرِ لَيْلَةٍ دَهْمَاءَ، تَكْشِرُ عَنْ يَوْمٍ أَغَرَّ، مَا كَانَ كَذَا وَكَذَا). امام عليه السلام در اين تشبيه جالب، نخست اشاره به تاريكى شبهاى ظلمانى مى كند («غُبْر» به معناى باقيمانده و «دَهْماء» به معناى سياه و تاريك است) كه به دنبال آن، روز روشنى است. گويى همانند انسانى است كه به هنگام لبخند، لبهاى او كنار مى رود و دندان هاى زيبايش آشكار مى شود. («تَكْشِرُ» از ريشه «كَشْر» (بر وزن نشر) به معناى كنار رفتن لبها براى خنديدن و «أغَرّ» به معناى روشن وسفيد است). اينكه امام عليه السلام اين قسم زيبا و فصيح را براى چه موضوعى ياد كرده، روشن نيست. شايد براى مرحوم سيّد رضى روشن بوده؛ ولى چون هدفش بيان زيبايى قسم بوده از ذكر آن صرف نظر كرده است. اين احتمال نيز هست كه بر سيّد رضى نيز روشن نبوده و آنچه را او به آن دست يافته اصل سوگند بوده است؛ ولى مى توان به قرينه قسمى كه امام عليه السلام ياد كرده حدس زد كه قسم، اشاره به ظهور اسلام و محو آثار شرك و كفر و بت پرستى و انتقال مردم از دوران تاريك جاهليت به دوران نورانى اسلام بوده و جمله «ما كانَ كَذا وكَذا» درواقع اشاره به نفى بعضى از بدعت هايى بود كه در اسلام گذاشته شد و در زمان پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وجود نداشت. مرحوم «مغنيه» در شرح نهج البلاغه خود مى گويد: جمله (ما كان كَذا وَكَذا) ممكن است اشاره به مطلب باطلى بوده كه امام عليه السلام آن را از كسى شنيده بوده و در مقام انكار آن برآمده است؛ ولى آنچه ما ذكر كرديم مناسب تر به نظر مى رسد. در اينكه «لا» در آغاز اين قسم و مشابه آن در كلام عرب زائده است يا نافيه، در ميان مفسران و دانشمندان، گفتوگو است؛ جمعى آن را زائده نمى دانند؛ مانند آنچه در قرآن مجيد در آيه 65 سوره «نساء» آمده است كه مى فرمايد: «(فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ يُؤْمِنُونَ...). و معتقدند مطلبى قبلاً ذكر شده، آن را نفى مى كند سپس به مطلب ديگر مى پردازد؛ ولى جمعى ديگر عقيده دارند كه «لا» زائده است و براى تأكيد نفيى است كه بعدا مى آيد (و مى دانيم كه بسيارى از كلمات زائده براى تأكيد است). در تفسير فخر رازى نيز در آيه شريفه بالا دو قول نقل شده است: يكى «لا»ى زائده و براى تأكيد و ديگرى «لا»ى مفيده و براى نفى مطلبى بوده كه پيش از اين آمده است؛ ولى در تفسير جوامع الجامع، «لا» زائده گرفته شده است. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 احترام ماه رمضان 💠 پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم می فرمایند: لا یَکونَنَّ شَهرُ رَمَضانَ عِندَکُم کَغَیرِهِ مِنَ الشُّهورِ؛ فَإِنَّ لَهُ عِندَ اللّهِ حُرمَةً و فَضلاً عَلى سائِرِ الشُّهورِ، ولا یَکونَنَّ شَهرُ رَمَضانَ یَومُ صَومِکُم کَیَومِ فِطرِکُم/ 🔶 ماه رمضان پیش شما مثل ماه‌هاى دیگر نباشد؛ چرا که نزد خداوند، احترام و بر سایر ماه‌ها برترى دارد. در ماه رمضان، روزِ روزه‌‌دارى شما مثل روزِ خوردنتان نباشد! (ادب و حرمت این ماه را نگه دارید) 📚 فضائل الأشهر الثلاثة ص ٩٥ ح ٧٨. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: بیستم 🔷واقعه غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ﺩﻫﻨﺪ، ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺗﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨ
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: بیست و یکم 🔷واقعه غدیرخم ↩️ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺍﺳﺤﻖ ﺍﺯ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻦ ﻭﻫﺐ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺭﺣﺒﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻴﺪﻫﻢ ﻛﻪ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭﻟﻲ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﻭﻟﻲ ﻣﻮﻣﻨﻴﻦ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻭﻟﻲ ﺍﻭﻳﻢ، ﺍﻳﻦ ﻋﻠﻲ ﻭﻟﻲ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺍﺭ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﻛﻦ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﻛﻨﺪ؟ ﺳﻌﻴﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﭘﻬﻠﻮﻱ ﻣﻦ ﺷﺶ ﺗﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ، ﻭ ﺣﺎﺭﺛﻪ ﺑﻦ ﻧﺼﺮ ﮔﻔﺖ، ﺷﺶ ﺗﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ، ﻭ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﻳﺜﻴﻊ ﮔﻔﺖ: ﺷﺶ ﺗﻦ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ، ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﺫﻱ ﻣﺮ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﺍ (ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺍﺩﻋﺎﻱ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﻮﻗﺎ ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺑﻴﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ: ﺍﺣﺐ ﻣﻦ ﺍﺣﺒﻪ ﻭ ﺍﺑﻐﺾ ﻣﻦ ﺍﺑﻐﻀﻪ. ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 1 ﺷﺮﺡ " ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻠﺎﻏﻪ " ﺻﻔﺤﻪ 209 ﮔﻮﻳﺪ: ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﺳﻌﻴﺪ ﺍﺯ ﺷﺮﻳﻚ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ- ﻗﺎﺿﻲ (ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 177 (ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﭼﻮﻥ ﺑﻌﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺹ ﺍﺩﻋﺎﻳﺶ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻤﻘﺪﻡ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺩﺍﺩﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺪﻳﮕﺮﺍﻥ ﻣﺘﻬﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﻴﺎﻧﺎﺕ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﻠﺎﻑ ﻭﺍﻗﻊ ﻣﻲ‌ﭘﻨﺪﺍﺭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺁﻧﻬﺎﺋﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ (ﺍﺯ ﺻﺤﺎﺑﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻴﺪﻫﻢ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻴﺰﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﻧﭽﻪ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﮔﻮﺍﻫﻲ ﺩﻫﻨﺪ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺷﺶ ﺗﻦ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺭﺍﺳﺖ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﻭ ﺷﺶ ﺗﻦ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﭼﭗ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺻﺤﺎﺑﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﭙﺎ ﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺷﻨﻴﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺩﺳﺘﻬﺎﻱ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻭ ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ، ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ، ﻭ ﺍﻧﺼﺮ ﻣﻦ ﻧﺼﺮﻩ، ﻭ ﺍﺧﺬﻝ ﻣﻦ ﺧﺬﻟﻪ، ﻭ ﺍﺣﺐ ﻣﻦ ﺍﺣﺒﻪ، ﻭ ﺍﺑﻐﺾ ﻣﻦ ﺍﺑﻐﻀﻪ. ﻭ ﺑﺮﻫﺎﻧﻪ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺣﻠﺒﻲ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 3 " ﺳﻴﺮﻩ ﺍﻟﺤﻠﺒﻴﻪ " ﺹ 302 ﮔﻮﻳﺪ: ﺑﺘﺤﻘﻴﻖ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﻛﺮﻡ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺟﻬﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻄﺒﻪ ﺑﭙﺎ ﺧﺎﺳﺖ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺣﻤﺪ ﻭ ﺛﻨﺎﻱ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺭﺍ ﺩﺭﻙ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﻴﺪﻫﻢ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻴﺰﻧﺪ، ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ: ﺁﮔﺎﻫﻲ ﻳﺎﻓﺘﻢ- ﻳﺎ- ﺑﻤﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺭﺳﻴﺪﻩ، ﺑﺮﻧﺨﻴﺰﻧﺪ، ﺗﻨﻬﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﻭ [ ﺻﻔﺤﻪ 41] ﮔﻮﺵ ﺁﻧﻬﺎ (ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﺷﻨﻴﺪﻩ ﻭ ﻗﻠﺐ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﻧﺮﺍ ﺩﺭﻙ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺑﺮﺧﻴﺰﻧﺪ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻫﻔﺪﻩ ﺗﻦ ﺻﺤﺎﺑﻲ (ﻳﻌﻨﻲ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﺑﭙﺎ ﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺳﻲ ﺗﻦ، ﺩﺭ ﻣﻌﺠﻢ ﺍﻟﻜﺒﻴﺮ- ﺷﺎﻧﺰﺩﻩ ﺗﻦ- ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺗﻦ- ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﺎﻧﻬﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ ﻭ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﻨﻴﺪ ﺁﻧﭽﻪ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺍﻳﺪ، ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻥ ﺍﻳﻦ ﻛﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩ ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ. ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﻓﻬﺬﺍ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﻭ ﺍﺯ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺍﺭﻗﻢ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﻛﺘﻤﺎﻥ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ؟ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﺳﺎﺧﺖ، ﻭ ﻋﻠﻲ ﻛﺮﻡ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺟﻬﻪ ﺑﺮ ﻛﺘﻤﺎﻥ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﺭﺍ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﮔﺮﻭﻩ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺍﺯ ﻣﺘﺎﺧﺮﻳﻦ ﻋﻠﻤﺎﺀ ﺣﺪﻳﺚ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺬﻛﺮ ﻭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺍﻳﻦ ﻣﻨﺎﺷﺪﻩ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺫﻛﺮ ﻭ ﺷﺮﺡ ﺁﻧﻬﺎ ﺻﺮﻑ ﻧﻈﺮ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ ﻭ ﺑﺎﻧﭽﻪ ﺫﻛﺮ ﺷﺪ ﺍﻛﺘﻔﺎ ﻣﻴﻨﻤﺎﺋﻴﻢ: ✔️ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و چهاردهم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻تلاش
🌳شجره آشوب« قسمت صد و پانزدهم» 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻بعد از این ماجرا: «گويند، اشعث بن قيس هم به قوم خود كه پيش او جمع شده بودند گفته بود، روز گذشته جنگ نابودكننده را ديديد كه چگونه بود و به خدا سوگند اگر فردا هم روياروى شويم همانا نابودى عرب و درمانده شدن نواميس است. 🔻جاسوسان اين سخن او را به اطلاع معاويه رساندند كه گفت اشعث راست مى‏گويد اگر فردا روياروى شويم و جنگ كنيم روميان به زن و فرزند شامى‏ها حمله خواهند كرد و دهقانان ايرانى به زن و فرزند عراقى‏ها حمله خواهند كرد و اين موضوع را فقط خردمندان درك مى‏كنند اكنون قرآنها را بر سر نيزه‏ها كنيد.» 🔻در گزارشی آمده است که: «اشعث بن قيس با عده زيادى از مردم يمن نزد على آمدند و گفتند: آنچه را كه آنان مى‏گويند بپذير، در آن صورت مردم انصاف را در مورد تو رعايت مى‏كنند. به خدا سوگند، اگر از آنان‏ قبول نكنى كسى همراه تو باقى نمى‏ماند. و تير و سنگى همراه تو نخواهيم انداخت و در هيچ جايگاهى همراه تو نخواهيم بود.» 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
🤲دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا