#در_محضر_اهل_بیت
☀️پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
الطِّيبُ يَشُدُّ القَلبَ
بوىِ خوش، قلب را تقويت مى كند
الكافی جلد6 صفحه510
@Nahjolbalaghe2
21.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موعظه
❤️طبق آیات و روایات فرمانداران تمام جهان بعد از ظهور ایرانیها خواهند بود...
🎥 استاد پناهیان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: دویست و چهل و سه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ﻗﺮﻳﻨﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻫﻢ- ﺳﺨﻨﻲ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: دویست و چهل و چهار
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
ﻗﺮﻳﻨﻪ ﭼﻬﺎﺭﺩﻡ- ﺩﺭ ﺻﻔﺤﺎﺕ 63 ﻭ 73 ﺝ 1 ﺑﻴﺎﻥ ﺷﺪ، ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺍﺭﻗﻢ ﺑﻄﺮﻕ ﺑﺴﻴﺎﺭﺵ ﻛﻪ: ﺩﺍﻣﺎﺩ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ
ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺳﻮﺍﻝ ﻧﻤﻮﺩ، ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺍﺭﻗﻢ ﺑﺎﻭ ﮔﻔﺖ: ﺷﻤﺎ ﺍﻫﻞ ﻋﺮﺍﻕ، ﺩﺭ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺖ ﺁﻧﭽﻪ ﻫﺴﺖ (ﺍﺯ ﺳﺨﻦ ﭼﻴﻨﻲ ﻭ ﻧﻔﺎﻕ) ﺩﺍﻣﺎﺩﺵ ﺑﺎﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎ ﻛﻲ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﻳﻤﻦ ﻫﺴﺘﻲ. ﺯﻳﺪ ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻲ، ﻣﺎ ﺩﺭ ﺟﺤﻔﻪ ﺑﻮﺩﻳﻢ، ﭘﺲ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ (ﺍﺯ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺧﻮﺩ) ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ... ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺣﺪﻳﺚ. ﻭ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 53 ﺝ 1 ﮔﺬﺷﺖ ﺍﺯ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺍﻟﻌﻠﺎ ﻛﻪ ﺑﺰﻫﺮﻱ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻏﺪﻳﺮ ﺭﺍ ﺣﺪﻳﺚ ﻧﻤﻮﺩ، ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﺷﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻣﻨﻤﺎ، ﻭ ﺩﺭ ﺹ 183 ﻫﻤﻴﻦ ﻣﺠﻠﺪ ﺍﺯ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻦ ﻣﺴﻴﺐ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺑﺴﻌﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻭﻗﺎﺹ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻢ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻤﻮﺿﻮﻋﻲ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺳﻮﺍﻝ ﻛﻨﻢ ﻭﻟﻲ ﭘﺮﻫﻴﺰ ﻣﻴﻜﻨﻢ. ﮔﻔﺖ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻲ ﺳﻮﺍﻝ ﻛﻦ ﻣﻦ ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻱ ﺗﻮﺍﻡ. ﻇﺎﻫﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﻠﻤﺎﺕ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﺪﻳﺚ (ﻏﺪﻳﺮ) ﻣﻌﻨﺎﺋﻲ ﻣﺘﺒﺎﺩﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺁﻥ ﺗﺮﺱ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﺑﻴﺎﻥ ﺁﻥ ﻛﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻋﺪﺍﻭﺕ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻭﺻﻲ (ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﺩﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﻭ ﺩﺭ ﺷﺎﻡ ﺑﺎﻭ ﺑﺪﻱ ﻭ ﺁﺳﻴﺒﻲ ﺑﺮﺳﺪ. ﻭ ﺑﻬﻤﻴﻦ ﻋﻠﺖ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺍﺭﻗﻢ ﺍﺯ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﻋﺮﺍﻗﻲ
ﺧﻮﺩ ﭘﺮﻫﻴﺰ ﻛﺮﺩ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺭﻭﺋﻲ ﻭ ﺿﺪﻳﺖ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻋﺮﺍﻗﻴﻴﻦ ﺍﺯ ﺁﻧﺮﻭﺯ ﭘﻴﺪﺍ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻟﺬﺍ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺎﺵ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩ ﺗﺎ (ﻃﺮﻑ) ﺑﺎﻭ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﻭ ﺍﻳﻤﻨﻲ ﺩﺍﺩ، ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺑﻴﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ. ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﻴﻔﻴﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻥ ﻓﺮﺽ ﻧﻤﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺣﺪﻳﺚ (ﻣﻮﻟﻲ) ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻣﺒﺘﺬﻝ ﻭ ﺷﺎﻳﻊ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻣﺴﻠﻤﻲ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭ ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺣﺪﻳﺚ ﺍﻣﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﻘﺎﻣﺖ ﺍﻣﺎﻡ (ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻴﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﺪﺍﻧﺴﺒﺐ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺳﻮﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﻣﻴﻴﺎﺑﺪ، ﻭ ﺁﻥ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻭﻟﻮﻳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺍﺩ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﻭ ﻣﺘﺤﺪ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه اسراء آیه های ۸۸ و ۸۹ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 📛هیچ گاه همان
📝تفسیر سوره مبارکه اسراء آیه های ۸۸ و ۸۹
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
آیه بعد، در واقع بیان یکى از جنبه هاى اعجاز قرآن، یعنى جامعیت آن است، مى گوید: ما براى مردم در این قرآن از هر نمونه اى از انواع معارف بیان کردیم (وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَل).
ولى با این حال، اکثر مردم جاهل و نادان جز انکار حق، و نادیده گرفتن دلائل هدایت، عکس العملى نشان ندادند (فَأَبى أَکْثَرُ النّاسِ إِلاّ کُفُوراً).
صَرَّفْنا از ریشه تصریف به معنى تغییر، یا تبدیل و از حالى به حالى کردن آمده است.
کُفُور به معنى انکار حق است.
به راستى این تنوع محتویات قرآن، آن هم از انسانى درس نخوانده، عجیب است; چرا که در این کتاب آسمانى، هم دلائل متین عقلى با ریزه کارى هاى مخصوصش در زمینه عقائد آمده، هم بیان احکام متین و استوار بر اساس نیازمندى هاى بشر در همه زمینه ها، هم بحث هاى تاریخى قرآن در نوع خود بى نظیر، هیجان انگیز، بیدارگر، دلچسب، تکان دهنده و خالى از هر گونه خرافه است.
و هم مباحث اخلاقیش که با دل هاى آماده همان کار را مى کند که باران بهار با زمین هاى مرده!
مسائل علمى که در قرآن مطرح شده، پرده از روى حقایقى برمى دارد که حداقل در آن زمان براى هیچ دانشمندى شناخته نشده بود.
خلاصه، قرآن در هر وادى گام مى نهد، عالى ترین نمونه را ارائه مى دهد.
آیا با توجه به این که: معلومات انسان محدود است (همان گونه که در آیات
گذشته به آن اشاره شده)، مخصوصاً با توجه به این که: پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در محیطى پرورش یافته بود که از همان علم و دانش محدود بشرى آن زمان نیز خبرى نبود، آیا وجود این همه محتواى متنوع در زمینه هاى توحیدى، اخلاقى، اجتماعى، سیاسى و نظامى دلیل بر این نیست که: از مغز انسان تراوش نکرده، بلکه از ناحیه خدا است.
و به همین دلیل، اگر جنّ و انس جمع شوند که: همانند آن را بیاورند قادر نخواهند بود.
فرض کنیم، تمام دانشمندان امروز، و متخصصان علوم مختلف جمع شوند دائرة المعارفى تنظیم کنند و آن را در قالب بهترین عبارات بریزند، ممکن است این مجموعه براى امروز جامعیت داشته باشد، اما مسلماً براى یک صد سال بعد نه تنها ناقص و نارسا است، که آثار کهنگى از آن مى بارد.
در حالى که، قرآن در هر عصر و زمانى که خوانده مى شود ـ مخصوصاً در عصر ما ـ آن چنان است که گوئى امروز و براى امروز نازل شده و هیچ اثرى از گذشت زمان در آن دیده نمى شود.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش اول 🌧جود و بخشش بى انتهاى خداوند: همان گونه که در مقدّمه خطبه آمد، انگیز
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش اول
🌧جود و بخشش خداوند
↩️از آنجا که توجّه به نعمت هاى الهى، بر اساس این واقعیت که وجدان انسان، شکر مُنعم را لازم مى شمرد و توجّه بندگان را به او معطوف مى دارد، امام(علیه السلام) در آغاز این خطبه به سراغ این معنا مى رود، تا دل هاى شنوندگان را براى پذیرش بحث هاى آینده آماده سازد.
تعبیر به «منّان» (از ماده «منّ») به معناى بسیار بخشنده است و «فَوائِدُ النِّعَم»مفهوم وسیعى دارد که هرگونه نعمت مادّى و معنوى را شامل مى شود. در اینکه چه تفاوتى میان این جمله وجمله «عَوَائِدُ الْمَزِیدِ وَ الْقِسَمِ» مى باشد؟ چند احتمال وجود دارد; نخست اینکه، تعبیر اوّل اشاره به ضروریّات زندگى است و تعبیر دوم اشاره است به مسائل رفاهى و آنچه مایه آرامش و آسایش و لذّت و نشاط مى گردد.
یا اینکه تعبیر اوّل اشاره به نعمت هاى فردى است و تعبیر دوم (با توجّه به تعبیر «أَلْقِسَم» که از مادّه قسمت است) اشاره به بهره هاى اجتماعى است.
یا اینکه «فَوَائِدُ النِّعمَ» اشاره به روزى هایى است که به هر حال به سراغ انسان مى آید، مانند: آب و هوا و نور آفتاب و روزى هاى ناخواسته و بى تلاش; و تعبیر به «عَوَائِدُ الْمَزِیدِ وَ الْقِسَم» ناظر به روزى هایى است که با تلاش و کوشش و مدیریّت صحیح و درایت و هوشیارى نصیب انسان مى شود. این احتمال وجود دارد که دو تعبیر فوق اشاره به همه این تفسیرها باشد.
در توصیف بعد و ادامه همین مطلب، مى افزاید: «همه بندگان، جیره خوار اویند، و روزى همه آنها را تضمین کرده، و قوت آنها را معیّن ساخته است». (عِیَالُهُ الْخَلاَئِقُ، ضَمِنَ أَرْزَاقَهُمْ، وَ قَدَّرَ أَقْوَاتَهُمْ).
تعبیر به «عیال» از یک سو، اشاره به محبّت و عنایت پروردگار نسبت به بندگان است، و از سوى دیگر مقدّمه اى است براى بیان تضمین ارزاق آنها; چرا که هر کس در برابر عیال و اهل بیت خود، احساس مسئولیّت مى کند. امکان ندارد خداوند بنده اى را بیافریند، ولى روزى او را مقدّر نساخته باشد و اگر مى بینیم در جهان امروز و دیروز، جمعى از گرسنگى جان مى بازند، به دلیل مظالم و افزون طلبى هایى است که ظالمان و ستمگران دارند و بهره دیگران را، غاصبانه به خود اختصاص مى دهند. و گاه نیز به دلیل عدم تلاش و کوشش و به کار نبستن مدیریّت صحیح است; و گرنه این سفره گسترده الهى، پاسخگوى نیازهاى همه انسانها تا پایان جهان است.
سپس به نعمت هاى معنوى پرداخته، مى فرماید: «خداوند راه را به علاقه مندان خود، و جویندگانِ آنچه نزد اوست، نشان داده است، (تا هر کس طالب او و عاشق اوست، در این راه گام نهد و به جوار قرب او بشتابد)». (وَ نَهَجَ سَبِیِلَ الرَّاغِبِینَ إِلَیْهِ، وَ الطّالِبِینَ مَالَدَیْهِ).
به این ترتیب، تمام اسباب سعادت انسانها را در جنبه هاى مادّى و معنوى، فراهم ساخته است و راه را از چاه نشان داده، بى آنکه کسى را اجبار به پیمودن، یا ترک سلوک این راه کند; این انسانها هستند که با تصمیم و اراده خویش، از این منابعِ نعمت، مى توانند بهره بگیرند.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2