#در_محضر_اهل_بیت
☀️امام على عليه السلام:
زَوالُ النِّعَمِ بِمَنعِ حُقوقِ اللّهِ مِنها، وَالتَّقصيرِ في شُكرِها
اگر حقوق خدا در نعمت ها ادا نشود و در شكرگزارى شان كوتاهى گردد، آن نعمت ها ستانده مى شوند
غررالحكم حدیث۵۴۷۵
@Nahjolbalaghe2
9.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موعظه
🔴 دجال آخرالزمان ظهور کرد!!!
🎥 استاد عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: دویست و شصت و هشت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی 9- ﻃﻴﺒﻲ، ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: دویست و شصت و نه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
10- ﺷﻬﺎﺏ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺑﻦ ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺩﻭﻟﺖ ﺁﺑﺎﺩﻱ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ
1049 ﺩﺭ " ﻫﺪﺍﻳﻪ ﺍﻟﺴﻌﺪﺍﺀ " ﮔﻮﻳﺪ: ﻭ ﺩﺭ " ﺗﺸﺮﻳﺢ " ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺑﻮﺍﻟﻘﺎﺳﻢ (ﺭﺡ) ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﮕﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﺍﺯ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺍﻓﻀﻞ ﺍﺳﺖ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻧﻴﺴﺖ (ﻳﻌﻨﻲ ﺳﺨﻦ ﺑﮕﺰﺍﻑ ﻧﮕﻔﺘﻪ) ﺑﻌﻠﺖ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺑﻮ ﺣﻨﻴﻔﻪ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ: ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﮕﻮﻳﺪ: ﻋﻠﻲ ﺍﻓﻀﻞ ﻋﺎﻟﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﻳﺎ ﺍﻓﻀﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺳﺖ، ﻳﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺑﺮ ﺍﻭ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻴﺴﺖ (ﺳﺨﻦ ﺑﻤﺒﺎﻟﻐﻪ ﻭ ﮔﺰﺍﻑ ﻧﮕﻔﺘﻪ) ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ (ﺗﻔﻀﻴﻞ) ﺍﻓﻀﻴﻠﺖ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻤﺮﺩﻡ ﻋﺼﺮ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺨﻦ (ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) " ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ " ﻳﻌﻨﻲ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻠﺎﻓﺘﺶ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﻛﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺩﺭ ﺍﺣﺎﺩﻳﺚ ﻭ ﺍﻗﻮﺍﻝ ﻋﻠﻤﺎﺀ ﺍﺯ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻭ ﺍﺣﺼﺎﺀ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ " ﻫﺪﺍﻳﻪ ﺍﻟﺴﻌﺪﺍﺀ " ﮔﻔﺘﻪ ﻛﻪ: ﺩﺭ (ﺣﺎﺻﻞ ﺍﻟﺘﻤﻬﻴﺪ ﻓﻲ ﺧﻠﺎﻓﻪ ﺍﺑﻲ ﺑﻜﺮ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺍﻟﺤﻘﺎﻳﻖ) ﭼﻨﻴﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﻛﻪ: ﻫﻤﺎﻧﺎ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻣﻜﻪ ﻣﺮﺍﺟﻌﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮﺧﻢ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺟﻬﺎﺯ ﺷﺘﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﮔﺮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﻨﺒﺮﻱ ﺳﺎﺧﺖ ﭘﺲ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻧﻪ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﻭﻟﻲ (ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ) ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺁﺭﻱ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ، ﻭ ﺍﻧﺼﺮ ﻣﻦ ﻧﺼﺮﻩ، ﻭ ﺍﺧﺬﻝ ﻣﻦ ﺧﺬﻟﻪ " ﻭ ﺧﺪﺍﻱ ﻋﺰ ﻭ ﺟﻞ
ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﺍﻧﻤﺎ ﻭﻟﻴﻜﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﻪ ﻭ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ: ﺍﻟﺬﻳﻦ ﻳﻘﻴﻤﻮﻥ ﺍﻟﺼﻠﺎﻩ ﻭ ﻳﻮﺗﻮﻥ ﺍﻟﺰﻛﺎﻩ ﻭ ﻫﻢ ﺭﺍﻛﻌﻮﻥ " ﻭ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ: ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﺣﺪﻳﺚ " ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ " ﻳﻌﻨﻲ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﻭ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺍﻭ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَىٰ آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَٰذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا
گویى مى خواهى، خود را به خاطر اعمال آنها از غم و اندوه هلاک کنى اگر به این گفتار ایمان نیاورند!
(کهف/۶)
*
إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا
ما آنچه را روى زمین است زینت آن قراردادیم، تا آنها را بیازماییم که کدام یک داراى بهترین عمل هستند.
(کهف/۷)
*
وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيدًا جُرُزًا
(ولى این زیورها پایدار نیست،) وما (سرانجام) آنچه را بر روى زمین است خاک بى حاصلى قرار مى دهیم.
(کهف/۸)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱ تا ۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️۴ ـ ادعاى بدون دل
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۶ تا ۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔹غصه مخور، جهان میدان آزمایش است
از آنجا که در آیات گذشته، سخن از رسالت و رهبرى پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود، در نخستین آیه مورد بحث، به یکى از مهم ترین شرائط رهبرى که همان دلسوزى نسبت به امت است، اشاره کرده، مى گوید: گوئى تو مى خواهى جان خود را بر باد دهى و خویشتن را از شدت اندوه، هلاک کنى که: چرا آنها به این کتاب آسمانى ایمان نمى آورند ؟ (فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً).
* * *
چند نکته:
۱ ـ باخِع از ماده بخع (بر وزن نخل) به معنى هلاک کردن خویشتن از شدت غم و اندوه و به تعبیر دیگر دق مرگ نمودن است.
۲ ـ کلمه أَسَفاً که شدت غم و اندوه را مى رساند، تأکیدى است بر این موضوع.
۳ ـ آثار جمع اثر در اصل، به معنى جاى پا است، ولى، به هر علامتى که از چیزى باقى مى ماند اثر گفته مى شود.
انتخاب این تعبیر، در آیات فوق، اشاره به نکته لطیفى است، و آن این که: گاهى انسان از جائى مى رود، چون ماجرا تازه است آثار او باقى مى ماند، ولى هنگامى که طول کشید، آثار هم محو مى شود، یعنى تو آن قدر از عدم ایمان آنها ناراحتى که حتى پیش از محو شدن آثار آنها، مى خواهى خود را از غصه هلاک کنى.
این احتمال نیز وجود دارد که: منظور از آثار، اعمال و رفتار آنها بوده باشد.
۴ ـ تعبیر به حدیث ، در مورد قرآن، اشاره به نوآورى هاى این کتاب بزرگ آسمانى است، یعنى آنها حداقل این مقدار، به خود زحمت نمى دادند که این کتاب تازه را با محتواى جدیدى که داشت، مورد بررسى قرار دهند، و این دلیل بر نهایت بى خبرى است که انسان از کنار چنین موضوع مهم تازه اى بى تفاوت بگذرد.
۵ ـ دلسوزى فوق العاده رهبران الهى
از آیات قرآن و تواریخ، به خوبى استفاده مى شود: رهبران الهى بیش از آنچه تصور شود، از گمراهى مردم رنج مى بردند، به ایمان آنها عشق مىورزیدند، از این که: مى دیدند تشنه کامانى در کنار چشمه آب زلال نشسته اند و از تشنگى فریاد مى کشند، ناراحت بودند، اشک مى ریختند، دعا مى کردند، شب و روز تلاش و کوشش داشتند، در نهان و آشکار تبلیغ مى کردند، در خلوت و اجتماع فریاد مى زدند، و از این که: مردم راه روشن و راست را گذارده، به بى راهه مى رفتند، غصه مى خوردند، غصه اى جانکاه که گاهى آنها را تا سرحد مرگ پیش مى برد!
و راستى تا چنین نباشد رهبرى در مفهوم عمیقش پیاده نخواهد شد!
گاه این حالت اندوه به قدرى شدید مى شد که جان پیامبر(صلى الله علیه وآله) به خطر مى افتاد، و خدا او را دلدارى مى داد.
در سوره شعراء آیات ۳ و ۴ مى خوانیم: لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاّ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ * إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ:
گوئى مى خواهى خود را هلاک کنى که چرا اینها ایمان نمى آورند؟ * غم مخور، ما آنها را آزاد قرار داده ایم و اگر بخواهیم آیه اى از آسمان فرو مى فرستیم که گردن هایشان بى اختیار در برابر آن فرود آید .
* * *
آیه بعد، ترسیمى از وضع این جهان، به عنوان یک میدان آزمایش براى انسان ها، و توضیحى براى خط سیر انسان در این مسیر است.
نخست مى گوید: ما آنچه را روى زمین است زینت آن قرار دادیم (إِنّا جَعَلْنا ما عَلَى الاْ َرْضِ زِینَةً لَها).
جهانى پر زرق و برق ساختیم، که هر گوشه اى از آن دل مى برد، دیدگان را به خود مشغول مى دارد، و انگیزه هاى مختلف را در درون آدمى بیدار مى کند، تا در کشاکش این انگیزه ها، درخشش این زرق و برق ها و چهره هاى دل انگیز و دلربا، انسان بر کرسى آزمایش قرار گیرد، و میزان قدرت ایمان، نیروى اراده و معنویت و فضیلت خود را به نمایش بگذارد.
لذا بلافاصله اضافه مى کند: تا آنها را بیازمائیم کدامینشان بهتر عمل مى کنند ؟ (لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً).
بعضى از مفسرین خواسته اند: مفهوم ما عَلَى الاْ َرْضِ را محدود به علماء و یا خصوص مردان کنند و بگویند: زینت زمین اینها هستند، در صورتى که این کلمه مفهوم وسیعى دارد که: همه موجودات روى زمین را شامل مى شود.
جالب این که: تعبیر به أَحْسَنُ عَمَلاً شده، نه أَکْثَرُ عَمَلاً ، اشاره به این که: آنچه در پیشگاه خدا ارزش دارد، حسن عمل و کیفیت عالى آن است، نه فزونى، کثرت، کمیّت و تعداد آن.
به هر حال، این هشدارى است به همه انسان ها و همه مسلمان ها که در این میدان آزمایش الهى، فریب زرق و برق ها را نخورند.
و به جاى آن که به این مظاهر فریبنده دلبستگى پیدا کنند، به حسن عمل بیندیشند.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝شرح و تفسیر حکمت ۳۴۹ ✅ یازده پند اخلاقی مهم ↩️در سومين نكته مى فرمايد: «آنكس كه تيغ ستم بركشد (سر
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۴۹
✅ پندهای مهم اخلاقی
↩️در چهارمين نكته مى فرمايد: «كسى كه (بى مقدمه) به سراغ كارهاى سخت وسنگين برود هلاك مى شود»؛ (وَمَنْ كَابَدَ الاُْمُورَ عَطِبَ). «كابد» از ماده «مكابدة» به معنى درگير شدن سخت با كارى است و «عَطِب» از ماده «عَطَب» بر وزن «نسب» به معناى هلاكت است.
اين گفتار حكيمانه دو تفسير دارد: نخست اينكه انسان هنگامى كه مى خواهد به سراغ كارهاى مهم وسخت برود بايد پيشبينى هاى لازم و مقدمات كار را از هر نظر فراهم كند. در غير اين صورت گرفتار مى شود و به هلاكت مى رسد. تفسير ديگر اينكه انسان چون به سراغ كارى مى رود در صورتى كه با مشكلات سخت يا بن بست ها روبرو شد نبايد اصرار ورزد و لجوجانه ادامه دهد كه مايه هلاكت اوست. بنابراين نه بدون مقدمه بايد به سراغ كارهاى مهم رفت و نه لجوجانه در انجام كارهاى سخت اصرار داشت كه هر دو مايه از بين رفتن نيروها و قواى انسان و هلاكت است. البته هلاكت در اينجا ممكن است به معناى مرگ يا كنايه از ناتوانى شديد واز دست دادن نيروها باشد.
سپس امام عليه السلام به نكته پنجم كه از جهاتى شباهت با نكته چهارم دارد، هر چند با آن متفاوت است، اشاره كرده مى فرمايد: «هركس خود را در گردابهاى خطرناك بيفكند، غرق مى شود»؛ (وَمَنِ اقْتَحَمَ اللُّجَجَ غَرِقَ). اشاره به اينكه كسى كه بى مطالعه خودش را در امور خطرناك بيندازد، سرانجام غرق خواهد شد. البته شجاعت صفت بسيار پسنديده اى است؛ ولى تهوّر صفت زشت و ناپسندى است، چراكه شجاعت را در غير مورد، صرف كرده است و اين به كار كوهنوردانى شبيه است كه از نقاط خطرناك به سوى قله پيش مى روند، اين كار عاقلانه نيست، بايد راههاى مطمئن تر را پيدا كرد و از آن طريق به قله صعود نمود. يا مثلا هنگام زمستان به كسى مى گويند مسيرى كه مى روى خطر سقوط بهمن در آن است و او مى گويد من شجاعت مى كنم و پيش مى روم، و يا از نقاطى كه احتمال وجود ميدان مين باشد بى مطالعه عبور مى كند. در مسائل اجتماعى، سياسى و اقتصادى نيز همين معنا متصور است كه انسان دست به كارهاى خطرناك بزند و فكر عاقبت آن را نكند. عاقل كسى است كه با تدبير و شجاعت كارها را دنبال كند. در فقه اسلامى نيز طبق حديث معروف: «نَهَى النَّبِىُّ عَنِ الْغَرَرِ «يا» نَهَى النَّبِىُّ عَنْ بَيْعِ الْغَرَرِ» پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله از انجام كارهاى مجهول و خطرناك ومعاملاتى كه اينگونه باشد نهى كرده است. بسيارند كسانى كه در معاملاتى كه يا ثمن مجهول است يا مثمن و يا شرايط مبهم يا وضع بازار تيره و تار است وارد مى شوند وتمام سرمايه خود را از كف داده، به فقر مبتلا مى گردند. شاعر عرب مى گويد: مَنْ حارَبَ الاْيّامَ أَصْبَحَ رُمْحُه قَصِدآ وَأَصْبَحَ سَيْفُهُ مَفْلولا: كسى كه به جنگ حوادث روز، بى مطالعه برود نيزه اش مى شكند و شمشير او كند مى شود.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2