قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: دویست و هفتاد و دو 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️13- ﺳﻴﺪ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﺤﻤﺪ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: دویست و هفتاد و سه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
14- ﺷﻴﺦ ﺍﺣﻤﺪ ﻋﺠﻴﻠﻲ، ﺷﺎﻓﻌﻲ، ﺩﺭ " ﺫﺧﻴﺮﻩ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺷﺮﺡ ﻋﻘﺪ ﺟﻮﺍﻫﺮ ﺍﻟﻠﺎﻝ ﻓﻲ ﻓﻀﺎﺋﻞ ﺍﻟﺎﻝ " ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺫﻛﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺪﻳﺮ ﻭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺣﺎﺭﺙ ﺑﻦ ﻧﻌﻤﺎﻥ ﻓﻬﺮﻱ ﮔﻮﻳﺪ: ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺯ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪﺗﺮﻳﻦ ﺩﻟﺎﻳﻞ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻋﻠﻲ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﺍﻭﻟﻲ
(ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ) ﺍﺳﺖ ﺑﺎﻣﺎﻣﺖ ﻭ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﻭ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﻭ ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺎﻋﺘﺒﺎﺭ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻭ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻭ ﺧﺼﻮﺹ ﻭ ﻋﻤﻮﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﻣﻨﺎﻗﻀﻪ (ﻭ ﻣﻨﺎﻓﺎﺗﻲ) ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺸﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ ﺩﺍﻳﺮ ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﻳﻤﻦ ﺑﻌﺾ ﺍﺯ ﻫﻤﺮﺍﻫﺎﻥ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ (ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﺳﺨﻦ (ﻧﺎﺭﻭﺍﺋﻲ) ﮔﻔﺖ (ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺟﻌﺖ ﺍﺯ ﺣﺠﺶ ﺧﻄﺒﻪ ﺍﻱ (ﻣﺸﻌﺮ ﺑﻮﻟﺎﻳﺖ ﺍﻭ) ﺍﻳﺮﺍﺩ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﮔﺎﻩ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﺧﻠﻖ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻭ ﻗﺪﺭ ﺍﻭ ﻭ ﺭﺩ ﺳﺨﻦ (ﻧﺎﺭﻭﺍﺋﻲ) ﻛﻪ ﺑﻌﺾ ﺍﺯ ﻫﻤﺮﺍﻫﺎﻥ ﺍﻭ (ﺩﺭ ﻳﻤﻦ) ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺮﻳﺪﻩ، ﭼﻪ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺎﻧﺠﻨﺎﺏ ﻛﻴﻨﻪ ﻭ ﻋﺪﺍﻭﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﻳﻤﻦ ﺷﺪﺗﻲ ﺩﻳﺪ ﻭ ﭘﺲ (ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻌﺖ) ﺑﺮﺍﻱ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻛﺮﺩ، ﻭ ﺩﺭ ﺣﻴﻦ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﺍﻭ ﭼﻬﺮﻩ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﻣﻴﺸﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻳﺎ ﺑﺮﻳﺪﻩ " ﺍﻟﺴﺖ ﺍﻭﻟﻲ ﺑﺎﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻣﻦ ﺍﻧﻔﺴﻬﻢ؟ ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ " (ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﻣﺎﻳﺶ) ﺑﻪ ﺑﺮﻳﺪﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻣﻜﻦ، ﺯﻳﺮﺍ ﻋﻠﻲ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﻭﻳﻢ ﻭ ﺍﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻭﻟﻲ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻫﺪﻭﺍ ﺍﻟﻲ ﺍﻟﻄﻴﺐ ﻣﻦ ﺍﻟﻘﻮﻝ ﻭ ﻫﺪﻭﺍ ﺍﻟﻲ ﺻﺮﺍﻁ ﺍﻟﺤﻤﻴﺪ
ﻭ ﻫﺪﻭﺍ ﺍﻟﻲ ﺍﻟﻄﻴﺐ ﻣﻦ ﺍﻟﻘﻮﻝ ﻭ ﻫﺪﻭﺍ ﺍﻟﻲ ﺻﺮﺍﻁ ﺍﻟﺤﻤﻴﺪ
ﺳﻮﺭﻩ ﺣﺞ، ﺁﻳﻪ 24 "
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰ تا ۱۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️این که: نام این
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰ تا ۱۲
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✔️نکته ها:
۱ ـ أَوَى از ماده مأوى گرفته شده، که: به معنى جایگاه امن و امان است، اشاره به این که: این جوانان فرارى از محیط فاسد، هنگامى که به غار رسیدند: احساس آرامش کردند.
۲ ـ فِتْیَة جمع فتى در اصل به معنى جوان نوخاسته و شاداب است، ولى گاهى به افراد صاحب سن و سالى که روحى جوان و شاداب دارند، نیز گفته مى شود، و معمولاً این کلمه، با یک نوع مدح به خاطر صفات جوانمردى، مقاومت، شهامت و تسلیم در مقابل حق، همراه است.
شاهد این سخن، حدیثى است که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: امام(علیه السلام)از یکى از یاران خود پرسید: فتى به چه کسى مى گویند؟ در پاسخ عرض کرد:
فتى را به جوان مى گوئیم.
امام(علیه السلام) فرمود: أَما عَلِمْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ کانُوا کُلُّهُمْ کُهُولاً، فَسَمّاهُمُ اللّهُ فِتْیَةً بِإِیْمانِهِمْ:
آیا نمى دانى که اصحاب کهف همگى کامل مرد بودند، اما خدا از آنها به عنوان فتیه نام برده چون ایمان به پروردگار داشتند .
سپس اضافه فرمود: مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ اتَّقى فَهُوَ الْفَتى: هر کس به خدا ایمان داشته باشد، و تقوا پیشه کند جوانمرد است .(۲)
نظیر همین حدیث در روضه کافى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است.(۳)
۳ ـ تعبیر به مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً (رحمتى از ناحیه خودت) اشاره به این است که: آنها وقتى به غار پناه بردند، دست خود را از همه جا کوتاه مى دیدند، تمام اسباب و وسائل ظاهرى در برابرشان از کار افتاده بود و تنها به رحمت خدا امیدوار بودند.
۴ ـ جمله ضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ (پرده بر گوش آنها زدیم) در لغت عرب کنایه ظریفى است از خواباندن گوئى پرده و حجابى بر گوش شخص افکنده مى شود، تا سخنى را نشنود و این پرده، همان پرده خواب است.
به همین دلیل، خواب حقیقى، خوابى است که گوش هاى انسان را از کار بیندازد، و نیز به همین دلیل، هنگامى که مى خواهند کسى را بیدار کنند، غالباً از طریق صدا زدن و نفوذ در شنوائى او بیدارش مى کنند.
۵ ـ تعبیر به سِنِینَ عَدَداً (سال هاى متعدد) اشاره به آن است که: خواب آنان سالیان دراز به طول انجامید، چنان که شرح آن در تفسیر آیات آینده به خواست خدا خواهد آمد.
۶ ـ تعبیر به بَعَثْناهُم در مورد بیدار شدن آنها، شاید به این جهت است که: خواب آنها به قدرى طولانى شد که: همچون مرگ بود، و بیدارى آنها همچون رستاخیز و زندگى پس از مرگ.
۷ ـ جمله لِنَعْلَمَ (تا بدانیم...) مفهومش این نیست که: خداوند مى خواسته در اینجا علم تازه اى کسب کند، این تعبیر، در قرآن فراوان است و منظور از آن تحقق معلوم الهى است، یعنى ما آنها را از خواب بیدار کردیم، تا این معنى تحقق یابد که آنها درباره میزان خوابشان از هم سؤال کنند.
۸ ـ تعبیر به أَیُّ الْحِزْبَیْنِ اشاره به چیزى است که: در تفسیر آیات آینده خواهد آمد که: آنها پس از بیدار شدن، درباره مقدار خواب خود، اختلاف کردند، بعضى آن را یک روز، و بعضى یک نیمه روز مى دانستند، در حالى که سالیان دراز خوابیده بودند.
و اما این که: بعضى گفته اند: این تعبیر، شاهد بر آن است که اصحاب رقیم غیر از اصحاب کهف بودند، سخن بسیار بعیدى است که از توضیح بیشتر درباره آن بى نیاز هستیم.(۴)
✍پی نوشت:
۲ و ۳ ـ نور الثقلین ، جلد ۳، صفحات ۲۴۴ و ۲۴۵.
۴ ـ نظر فوق را نویسنده اعلام القرآن در صفحه ۱۷۹ آن کتاب آورده است.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش سوم ✅ آفرینش خداوند ↩️ در ادامه اين سخن مى افزايد: «بدين ترتيب، ابداعاتى
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱بخش چهارم
✅بی همتایی خداوند
تو بى نظير و بى همتايى!
در اين فراز، بار ديگر امام(عليه السلام) به بيان صفات پروردگار باز مى گردد و نسبت به قرارگرفتن در پرتگاه تشبيه هشدار مى دهد; شايد به اين دليل که ممکن است گرفتن دلايل وجود خداوند از جهان خلقت و جستجوى آثار عظمت او درجاى جاى جهان آفرينش، انسان را وسوسه کند که براى او صفاتى همچون صفات مخلوقات قائل شود و تا سر حدّ قبول جسميّت براى خداوند، سقوط کند.
لذا امام(عليه السلام) روى به درگاه خدا آورده، چنين عرض مى کند: «(خداوندا) گواهى مى دهم آن کس که تو را به مخلوقاتت تشبيه کرده، و براى تو همانند آنها اعضاى مختلف، و مفاصل به هم پيوسته - که به حکمتت در لابلاى عضلات پنهان گشته است - قائل شود، هرگز در اعماق ضمير خود تو را نشناخته، و يقين به اين حقيقت که براى تو شبيه و نظيرى نيست در درون جانش قرار نگرفته است; و گويا سخن تابعان را که از رهبران گمراه خود (در قيامت) بيزارى مى جويند، نشنيده است! آن روز که مى گويند: به خدا سوگند! ما در گمراهى آشکار بوديم که شما را با پروردگار جهانيان برابر مى شمرديم».(1) (فَأَشْهَدُ أَنّ مَنْ شَبَّهَکَ بِتَبَايُنِ أَعْضَاءِ خَلْقِکَ، وَ تَلاَحُمِ(2) حِقَاقِ(3) مَفَاصِلِهِمُ الْمُحْتَجِبَةِ لِتَدْبِيرِ حِکْمَتِکَ، لَمْ يَعْقِدْ غَيْبَ ضَمِيرِهِ عَلَى مَعْرِفَتِکَ، وَ لَمْ يُبَاشِرْ قَلْبَهُ الْيَقِينُ بِأَنَّهُ لاَ نِدَّ لَکَ، وَ کَأَنَّهُ لَمْ يَسْمَعْ تَبَرُّؤَ التَّابِعِينَ مِنَ الْمَتْبُوعِينَ إِذْ يَقوُلوُنَ: «تَاللهِ إِنْ کُنَّا لَفِى ضَلاَل مُبِين إِذْ نُسَوِّيکُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ»).
اين جمله ها اشاره روشنى به گمراهى گروه «مجسّمه» يا «مشبّهه» و شرک و کفر آنهاست، که براى خدا جسم و اعضاى پيکر و دست و پا و چشم و گوش قايل بودند و به خاطر گرفتار شدن در وادى تشبيه، ذات پاک پروردگار را تا سر حدّ يک مخلوق ضعيف و ناتوان و فانى و ناپايدار تنزّل داده بودند، که قرآن از آن - در همان آيه بالا که در لابه لاى کلام امام آمده است - به «ضَلاَل مُبِين» (گمراهى آشکار) تعبير کرده است.
جمله «مَنْ شَبَّهَکَ بِتَبَايُنِ أَعْضَاءِ خَلْقِکَ» اشاره به اين است که آن کس که داراى جسم است، جسم او ترکيبى از اعضاى مختلف است، که هر کدام ابزار کارى محسوب مى شود. و تعبير به: «تَلاَحُمِ حِقَاقِ مَفَاصِلِهِمْ» اشاره به پيوندهايى است که در ميان اعضا وجود دارد. بنابراين، اعضاى يک پيکر، هم از يکديگر جدا هستند و هم به هم پيوسته اند. و اين يکى از حکمت هاى خداوند در آفرينش مخلوقات است; که اگر اعضاى مختلف نداشته باشند، کارايى آنها محدود مى شود و اگر از هم گسسته باشند، همکارى آنها غير ممکن مى شود. در ضمن خداوند منّان به حکمت خود، ارتباط اعضا را در زير طبقات گوشت پنهان ساخته، تا در برابر حوادث مختلف آسيب پذير نباشند. و اين، جز در عالم مخلوقات، تصوّر نمى شود و خداوند منزّه از اجزا و اعضا ونياز به جسم است.
امام(عليه السلام) مى فرمايد: اين گونه افراد نادان، در واقع گرفتار سه انحرافند: نخست اينکه، خدا را به درستى نشناختند و ديگر اينکه: به توحيد او قائل نيستند و سوم اينکه به آيات صريح قرآن گوش فرا نداده و از تعليمات اين کتاب آسمانى بيگانه اند و به همين دليل در «ضَلاَلِ مُبين» گرفتارند.
ولى در قيامت که حجابها کنار مى رود و حقايق، آفتابى مى شود; به زودى به اشتباه خود، پى مى برند و رهبران گمراه و پيروانشان از يکديگر بيزارى مى جويند و اظهار ندامت و پشيمانى و شرمسارى مى کنند; امّا چه سود که وقت آن گذشته است. اين همان چيزى است که در فراز بالا به روشنى به آن اشاره شده است.
قابل توجّه اينکه، امام(عليه السلام در فرازهاى گذشته روى سخن را به مردم کرده بود، ولى در اينجا روى سخن به درگاه پروردگار نموده; و اين به خاطر آن است که اهميّت مطلب را گوشزد کند! زيرا مخاطب هر قدر بزرگتر باشد، سخن را سنجيده تر بايد گفت. آن هم سخنى که از سوز دل برخاسته است.
✍پی نوشت:
1. اشاره به آيه 97 و 98 سوره شعراء است.
2. «تَلاحُم» از مادّه «لحم» (گوشت) در اينجا به معناى پيوستگى است; شبيه به عضلاتى که در بدن انسان به هم پيوسته است.
3. «حِقاق» جمع «حُقّه» به معناى استخوانى است (گوى مانند) که در سرِ بازو، يا بالاى ران قرار دارد.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️قال الصادق علیه السلام:
🔹ما أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ .
🔸چه زشت است براى مؤمن كه ميل و رغبتى در او باشد كه او را خوار و ذلیل گرداند.
📚 الکافی (باب ایمان و کفر)
جلد ۲ صفحه ۳۲۰
@Nahjolbalaghe2